حادثه ی دلخراش پیش آمده برای هموطنانمان در نفتکش #سانچی را به خانواده های داغدارشان و ملت ایران تسلیت عرض میکنیم.
#قلمستان
#سوگ_سرود
@ghalamestannews
#قلمستان
#سوگ_سرود
@ghalamestannews
همیشه سفر از خاک به خاک است ولی...
#دریادلان به آب می زنند.
کدام صفحه ی این داستان ورق خورده؟
کدام روح ترک خورده را نشان کردند؟
کدام پنجره را در کجای این دنیــــا.....
گشوده رو به بلندای آسمان کردند؟
زمین خشک مگر تاب درد و داغ نداشت؟
که رخنه کردشبی غم، به قلب #اقیانوس؟
هــــزار راه، دلم رفـــت روز و شب اینجا
هـــــزار بار پریدم از این همه کابـــــوس
برای دلخوشیِ چشم های مانده به راه
گمانه ها زده شد #کشتی شناور را
شب استو پهنه ی دریا اسیر شعله و دود
خبر رسید که تنها..... فقط دو پیکر را...
شباست و سوسوي تلخ ستاره ناپیداست
آهــــای ماه! کجا مانده ای؟ تو همت کن!
نسیم رفته خبـــــرهای خوب جمع کند
آهـــــای باد! تو نا گفــــته ای روایت کن
کجاست گلشن لطف خدای ابراهیم؟
که شعله های فروزنده را مهار زند؟
کجاست موسیِ عمران که با ید بیضا
عصای معجزه بر موج بی قــرار زند؟
ستاره هایسوخته در آب ها فرو رفتند
و چشم مـــــــاه به دامان آب گریان است
مرا بگیر از این حجم پر شراره ی بغض
که این حدیث غمی تازه در زمستان است
شبیکه خنده کنان، دور از اینحدود شدند
اسیر شعله ی غم با همه وجود شدند
قبولکن که نه #دریــــادل است دریا هم
قبول کن که بهشتی، ولی چه زود شدند!!!
#شب_های_شعر_حوضخانه
#شعر_جوان_اصفهان
#سهیلاالسادات_اولیایی_شهرضا
#قلمستان
#سوگ_سرود
#سانچی
@ghalamestannews
#دریادلان به آب می زنند.
کدام صفحه ی این داستان ورق خورده؟
کدام روح ترک خورده را نشان کردند؟
کدام پنجره را در کجای این دنیــــا.....
گشوده رو به بلندای آسمان کردند؟
زمین خشک مگر تاب درد و داغ نداشت؟
که رخنه کردشبی غم، به قلب #اقیانوس؟
هــــزار راه، دلم رفـــت روز و شب اینجا
هـــــزار بار پریدم از این همه کابـــــوس
برای دلخوشیِ چشم های مانده به راه
گمانه ها زده شد #کشتی شناور را
شب استو پهنه ی دریا اسیر شعله و دود
خبر رسید که تنها..... فقط دو پیکر را...
شباست و سوسوي تلخ ستاره ناپیداست
آهــــای ماه! کجا مانده ای؟ تو همت کن!
نسیم رفته خبـــــرهای خوب جمع کند
آهـــــای باد! تو نا گفــــته ای روایت کن
کجاست گلشن لطف خدای ابراهیم؟
که شعله های فروزنده را مهار زند؟
کجاست موسیِ عمران که با ید بیضا
عصای معجزه بر موج بی قــرار زند؟
ستاره هایسوخته در آب ها فرو رفتند
و چشم مـــــــاه به دامان آب گریان است
مرا بگیر از این حجم پر شراره ی بغض
که این حدیث غمی تازه در زمستان است
شبیکه خنده کنان، دور از اینحدود شدند
اسیر شعله ی غم با همه وجود شدند
قبولکن که نه #دریــــادل است دریا هم
قبول کن که بهشتی، ولی چه زود شدند!!!
#شب_های_شعر_حوضخانه
#شعر_جوان_اصفهان
#سهیلاالسادات_اولیایی_شهرضا
#قلمستان
#سوگ_سرود
#سانچی
@ghalamestannews