188 subscribers
17.1K photos
913 videos
38 files
322 links
Download Telegram
ژاپنیها درقدیم براساس رسمی به نام "کینتسوگی" برای تعمیرظروف شکسته ازطلای مذاب استفاده می کردند زیرامعتقد بودند برای برطرف شدن نواقص بجای پنهان کردنشان باید به آنهابیشتر توجه شود!


@ghadimnadimi 👈
عده‌ای نماز اجاره‌ای می خوانند و روزه اجاره‌ای میگیرند برای امواتی که در حیاتشان وقت نداشته‌اند خودشان انجام دهند ولی پولی داشته‌ا‌ند که بدهند به نماز خوانان و روزه بگیران حرفه‌ای تا برایشان انجام دهند...

پدر پول بسوزد كه در دستگاه خداهم کار می کند، آنهم چه کاری «جانشين پرستش خدا» پول می دهند تا دیگری برایشان خدا را بپرستد و اینگونه او به بهشت برود.

دکتر_علی_شریعتی

@ghadimnadimi 👈
گرزى بسيار زيبا از جنس فولاد و طلا مربوط به دوره قاجار
محل نگهدارى: موزه متروپوليتن

گرز گاو یکی از سلاح های قهرمان شاهنامه و سلاح بهرام گور است و نمادی از قدرت و خوبی


@ghadimnadimi 👈
تصویری بسیار زیبا از ‏الماس شاه با وزن ۸۹ قیراط که یکی از بزرگترین الماس‌های جهان است...

این جواهر ارزشمند جزو پیشکشی‌های محمدشاه گورکانی به نادر شاه بود.

پس از قتل گریبایدف روس بدست مردم تهران در سال ۱۸۲۹ میلادی، فتحعلی شاه آن را برای دلجویی به نیکلای یکم پیشکش کرد.

الماس شاه اکنون در مسکو نگهداری می‌شود..

‏نام دو شاه هند، برهان نظام شاه دوم (۱۵۹۱ میلادی) و شاه جهان (۱۶۴۱ میلادی) و نیز فتحعلی شاه قاجار (۱۸۲۶ میلادی) بر سطح آن حک شده‌است.

روس‌ها در سال ۱۹۷۱ میلادی تمبر یادبودی برای الماس شاه چاپ کردند.

@ghadimnadimi 👈
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يه دنيا حرف توى اين ويدئو هست..
ماشين زمان امروز ميبرمون به ٦١ سال پيش تا طهرون قديم رو از نزديك لمس كنيم

در اين ويدئو صحنه هاى جالبى مى بينيد،
غاز فروشى، پينه دوزى كه از مشاغل از ياد رفته اس.. آخر فيلم پيرمردى كه ميخواد در فيلم نباشه و روى صورتش رو ميپوشونه و از اون پستونك سوتى هاى قرمز كه در دهان يك پسر بچه اس..

ميريم به سال ١٣٣٨ با آهنگ دشت بى پايان زنده ياد الهه، ماشين زمان آماده اس سوار شين جا نمونين..

@ghadimnadimi 👈
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این فیلم تاریخی، تنها ویدیو از قمرالملوک وزیری در سال ۱۳۳۰ که در فیلم مادر به اصرار دلکش همبازی او شد و دقایقی با ویلون ناصر زرآبادی به خواندن غزلی از سعدی پرداخت....

او درآمد دوهزار تومان حاصل از فیلم را به بیمارستان شاه‌آباد اهدا کرد.

قمر نخستین زن خواننده ایرانی بود که صدایش ضبط شد و نخستین زنی بود که در ایران بدون حجاب روی صحنه رفت. از او به عنوان پرآوازه‌ترین خواننده زن آوازهای سنتی ایران یاد می‌شود.



@ghadimnadimi 👈
تهران، اتوبوس های دوطبقه و تبلیغ فیلم "روسها دارند می آیند" سال ۱۳۴۸



@ghadimnadimi 👈
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از ارس تا کرمان؛ رد پای چینی‌ها در اختلال برق ایران

چینی ها در رفسنجان و ارس مزارع بزرگ استخراج بیت کوین راه انداخته اند و همین مساله حواشی زیادی به دنبال داشته است.

+ لباس گرم بپوشید تا چینی ها با خیال راحت بیت کوین استخراج کنن.


@ghadimnadimi 👈
میدان ولی‌عصر و شادی مردم تهران پس از خبر آزاد سازی خرمشهر.

@ghadimnadimi 👈
اقدس غربی(از نخستین زنان داروساز ایرانی در دوره قاجار) وهمسرش(احمد رستمی که ایشان هم صاحب داروخانه بود)


@ghadimnadimi 👈
ماجرای ادعاهای فتحعلی شاه قاجار


نوشته اند که وقتی خبر فتوحات ژنرال پاسکيويچ و شکست پی در پی لشکريان ایران به تهران( در جنگ دوم ايران و روس ) رسيد و نگرانی شديد از عاقبت کار برانگيخت ، شاهنشاه جمجاه اسلام پناه ( يا آن طور که در کتيبه ها نوشته اند : پادشاه عدالت پناه گردون بارگاه ، قهرمان الماء و الطين ، ظل الله في الارضين ، المويد بتاييدات ملک الجبار ، ابوالنصر فتحعلي شاه قاجار ) مجلسی آراست و لباس غضب پوشيد و بر تخت جلوس کرد و در حالی که رجال درباری و ديواني افتخار باريابی داشتند به آنها روی کرد و گفت :" اگر ما امر دهيم که ايلات جنوب با ايلات شمال همراهی کنند و يکمرتبه بر روس منحوس بتازند و دمار از روزگار اين قوم بي ايمان برآورند چه پيش خواهد آمد ؟"
مخاطبان يکصدا گفتند :" وای به حال ارس ...وای به حال ارس !"
شاه مجددا" پرسيد :" اگر فرمان قضا جريان شرف صدور يابد که قشون خراسان با قشون آذربايجان يکي شود و تواما" بر اين گروه بی دين حمله کنند چه خواهد شد ؟"
مخاطبان يکصدا گفتند : وای به حال ارس ...وای به حال ارس !
شاه سوال را به نحو ديگري تکرار کرد :"اگر توپچی های خمسه را هم به کمک توپچی های مراغه بفرستيم و امر دهيم که با توپ های خود تمام دار و ديار اين کفار را با خاک يکسان کنندچه می شود ؟"
مخاطبان يکصدا گفتند :" وای به حال ارس ...وای به حال ارس !"
در اين وقت شاه بر روی دو کنده زانو بلند شد و دست به قبضه شمشير برده و بر طبق عادت ، که سخنانش را در قالب شعرهای خودساخته می ريخت با لحنی حماسی گفت :

کشم شمشير مينايی که شير از بيشه بگريزد
زنم بر فرق پاسکيويچ که دود از پطر برخيزد

مخاطبان خود را به پای تخت پادشاهی افکندند و متضرعانه گفتند :
" مکش قربان ! مکش قربان که عالم زير و رو خواهد شد"!!!


@ghadimnadimi 👈
پیرمرد گفت:
زندگی مثل آب توی
ليوانه ترک
خورده می مونه..!!!!
بخوری تموم ميشه
نخوری حروم ميشه...
از زندگيت لذت ببر،
چون درهرصورت تموم ميشه...

@ghadimNadimi 👈
غمناﻣﻪ ﺍﯾﺮﺝ
ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭﮐﺸﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ


ﻓﺮﯾﺪﻭﻥ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺷﺪ ﮐﻪ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﻬﻨﺎﻭﺭ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻪ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺳﻠﻢ ﻭ ﺗﻮﺭ ﻭ ﺍﯾﺮﺝ ﺑﺴﭙﺮﺩ ﭘﺲ ﻣﻐﺮﺏ ﻭ ﺭﻭﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻠﻢ ﮐﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺑﻮﺩ ﭼﯿﻦ ﻭ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺗﺮﮐﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮﺭ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺝ ﺳﭙﺮﺩ ﻭ ﺗﺎﺝ ﺷﺎﻫﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺍﯾﺮﺝ ﻧﻬﺎﺩ

ﻧﻬﻔﺘﻪ ﭼﻮ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺸﯿﺪ ﺍﺯ ﻧﻬﺎﻥ
ﺑﻪ ﺳﻪ ﺑﺨﺶ ﮐﺮﺩ ﺁﻓﺮﯾﺪﻭﻥ ﺟﻬﺎﻥ

ﯾﮑﯽ ﺭﻭﻡ ﻭ ﺧﺎﻭﺭ ﺩﮔﺮ ﺗﺮﮎ ﻭ ﭼﯿﻦ
ﺳﯿُﻢ ﺩﺷﺖ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﻣﯿﻦ

ﺳﻠﻢ ﭘﺴﺮ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺝ ﺭﺷﮓ ﻭﺭﺯﯾﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﭘﺪﺭ ﺑﺮﺁﺷﻔﺖ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺗﻮﺭ ﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﻭﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﭘﺪﺭ ﺁﮔﺎﻩ ﻭ ﻭﯼ ﺭﺍ ﺗﺮﻏﯿﺐ ﺑﻪ ﺳﺘﯿﺰ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﭘﺪﺭ ﮐﺮﺩ ...
ﭘﺲ ﺗﻮﺭ ﻭ ﺳﻠﻢ ﻋﻠﯿﻪ ﻓﺮﯾﺪﻭﻥ ﻭ ﺍﯾﺮﺝ ﻫﻢ ﺁﻫﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﯿﻦ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﺳﺨﺖ ﮔﻼﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﮔﻔﺘﻨﺪ :

ﺳﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺑﻮﺩﺕ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪ ﻭ ﮔُﺮﺩ
ﺑﺰﺭﮒ ﺁﻣﺪﺕ ﺗﯿﺮﻩ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺧُﺮﺩ

ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺩﻡ ﺍﮊﺩﻫﺎ ﺳﺎﺧﺘﯽ
ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺑﺮ ﺍﻧﺪﺭ ﺍﻓﺮﺍﺧﺘﯽ

ﯾﮑﯽ ﺗﺎﺝ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺑﺎﻟﯿﻦ ﺗﻮ
ﺑﺮﻭ ﺷﺎﺩ ﮔﺸﺘﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﯿﻦ ﺗﻮ

ﺍَﯾﺎ ﺩﺍﺩﮔﺮ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ﺯﻣﯿﻦ
ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺩ ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺒﺎﺩ ﺁﻓﺮﯾﻦ ...

ﺳﭙﺲ ﺳﻠﻢ ﻭ ﺗﻮﺭ ﻓﺮﯾﺪﻭﻥ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﺳﭙﺎﻫﯿﺎﻥ ﭼﯿﻦ ﻭ ﺭﻭﻡ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻟﺸﮑﺮ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺩﻣﺎﺭ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺍﯾﺮﺝ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺁﻭﺭﺩ ...

ﻓﺮﺍﺯ ﺁﻭﺭﯾﻢ ﻟﺸﮕﺮ ﮔﺮﺯ ﺩﺍﺭ
ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺍﯾﺮﺝ ﺑﺮ ﺁریم ﺩﻣﺎﺭ

ﻓﺮﯾﺪﻭﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﮔﺴﺘﺎﺧﺎﻧﻪ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺝ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺍﻫﺮﯾﻤﻨﯽ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﺶ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺝ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺳﭙﺎﻫﯿﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﮐﻦ ، ﺍﻣﺎ ﺍﯾﺮﺝ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻧﺎﻥ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ

ﺩﻝ ﮐﯿﻦ ﻭﺭﺯﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﯾﻦ ﺁﻭﺭﻡ
ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ ﺯﺍﻥ ﮐﻪ ﮐﯿﻦ ﺁﻭﺭﻡ

ﭘﺲ ﺍﯾﺮﺝ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺭﻓﺖ ﻫﺮ ﺳﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﺍﯾﺮﺝ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻟﺸﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﻣﺎ ﺍﻥ ﺩﻭ ﺑﻪ ﭘﺮﺧﺎﺵ ﺩﻫﺎﻥ ﮔﺸﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ؟ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﺮﺝ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﻢ ﺍﮔﺮ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﻦ ﻧﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻧﻪ ﺗﺎﺝ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯿﺶ ﺭﺍ، ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺷﻤﺎ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻦ ﮐﯿﻨﻪ ﻣﺪﺍﺭﯾﺪ ...

ﻣﻦ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﻧﻪ ﺧﺎﻭﺭ ﻧﻪ ﭼﯿﻦ
ﻧﻪ ﺷﺎﻫﯽ ﻧﻪ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ

ﺳﭙﺮﺩﻡ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﮐﻼﻩ ﻭ ﻧﮕﯿﻦ
ﺑﺪﯾﻦ ﺭﻭﯼ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﺪﺍﺭﯾﺪ ﮐﯿﻦ
.
ﺍﻣﺎ ﺳﻠﻢ ﻭ ﺗﻮﺭ ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﯾﺮﺝ ﺑﺮﺁﺷﻔﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﻭﯼ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﮐﺸﺖ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﯾﺮﺝ ﺿﺮﺑﻪ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﺮﺝ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺍﻣﺎﻥ ﺧﻮﺍﺳﺖ :

ﺑﺰﺩ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺧﺴﺮﻭ ﺗﺎﺟﺪﺍﺭ
ﺍﺯﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﯾﺮﺝ ﺑﺠﺎﻥ ﺯﯾﻨﻬﺎﺭ

ﻣﮑﺶ ﻣﺮﻣﺮﺍ ﮐﺖ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﮐﺎﺭ
ﺑﭙﯿﭽﺎﻧﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﻥ ﻣﻦ ﮐﺮﺩﮔﺎﺭ

ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﭼﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﮐﻤﺮ
ﭼﻪ ﺳﻮﺯﯼ ﺩﻝ ﭘﯿﺮ ﮔﺸﺘﻪ ﭘﺪﺭ.

ﺳﻠﻢ ﻭ ﺗﻮﺭ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺝ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻨﺠﺮ ﺁﺑﮕﻮﻥ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ ﺳﺮ ﺍﯾﺮﺝ ﺭﺍ ﺑﺮﯾﺪﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻃﺸﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺪﺭﺷﺎﻥ ﻓﺮﯾﺪﻭﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺪ .
ﻓﺮﯾﺪﻭﻥ ﮐﻪ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺍﯾﺮﺝ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺻﺒﺮ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭﻗﺖ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺍﯾﺮﺝ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﮔﺴﺘﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺷﺘﺮﯼ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺳﻮﺍﺭﯼ ﺳﯿﻪ ﭘﻮﺵ ﺷﯿﻮﻥ ﮐﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺗﺎﺑﻮﺗﯽ ﭘﯿﺶ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ ...
ﻭ ﭼﻮﻥ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﯿﺶ ﻓﺮﯾﺪﻭﻥ ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﻓﺮﯾﺪﻭﻥ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺍﯾﺮﺝ ﺭﺍ ﺑﺪﯾﺪ ....

ﺯ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﭼﻮﻥ ﭘﺮﻧﯿﺎﻥ ﺑﺮﮐﺸﯿﺪ
ﺳﺮ ﺍﯾﺮﺝ ﺁﻣﺪ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﭘﺪﯾﺪ

ﺑﯿﻔﺘﺎﺩ ﺯ ﺍﺳﭗ ﺁﻓﺮﯾﺪﻭﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ
ﺳﭙﻪ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺟﺎﻣﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﭼﺎک.
ﺩﺭﯾﺪﻩ ﺩﺭﻓﺶ ﻭ ﻧﮕﻮﻧﺴﺎﺭ ﮐﻮﺱ
ﺭﺥ ﻧﺎﻣﺪﺍﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﺁﺑﻨﻮﺱ

ﺳﭙﻪ ﺩﺍﻍ ﺩﻝ ﺷﺎﻩ ﺑﺎ ﻫﺎﯼ ﻭ ﻫﻮﯼ
ﺳﻮﯼ ﺑﺎﻍ ﺍﯾﺮﺝ ﺑﻨﻬﺎﺩ ﺭﻭﯼ ..

@ghadimNadimi 👈
از مدرسه که برمی گشتیم تو کوچه ها بودیم تا شب! شب هم تا میومدیم مشق بنویسم برق می رفت و مجبور بودیم زیر نور این چراغا مشقامون رو بنویسیم، واقعا شاد بودیم اون زمانها...

@ghadimNadimi 👈
‍ بسیار خواندنی👌👇

حیله های زنان وخواجه

آورده اند مردی بود که پیوسته تحقیق ِ مکرهای زنان می کرد و از غایت غیرت ،هیچ زنی رامحل اعتماد خود نساخت و کتاب حیل النساء " (مکرهای زنان) را پیوسته مطالعه می کرد. روزی در هنگام سفربه قبیله ای رسید وبه خانه ای مهمان شد.

رد ِخانه حضور نداشت ولکن زنی داشت در غایت ظرافت ونهایت لطافت . زن چون مهمان را پذیرا شد با او ملاطفت غاز نمود. مرد مهمان چون پاپوش خود بگشود وعصا بنهاد، به مطالعه کتاب مشغول شد. زن میزبان گفت: خواجه ! این چه کتاب است که مطالعه میکنی؟ گفت:حکایات مکرهای زنان است. زن بخندید وگفت : آب دریا به غربیل نتوان پیمود وحساب ریگ بیابان به تخته خاک ، برون نتوان آورد و مکرهای زنان در حد حصر نیاید . پس تیر ِغمزه در کمان ِابرو نهاد و بر هدف ِ دل او راست کرد واز درمغازلت و معاشقت در آمد چنان که دلبسته ی ِ او شد. در اثنای آن حال، شوهر او در رسید.. زن گفت : شویم آمد وهمین آن که هر دو کشته خواهیم شد . مهمان گفت:تدبیر چیست؟ گفت :برخیز و در آن صندوق رو . مرد در صندوق رفت. زن سرِ صندوق قفل کرد .

چون شوهر در آمد پیش دوید و ملاطفت ومجاملت آغاز نهاد و به سخنان دلفریب شوهر را ساکن کرد. چون زمانی گذشت گفت: تو را از واقعه امروز ِ خود خبر هست؟ گفت نه بگوی. گفت: مرا امروز مهمانی آمد جوانمردی لطیف ظرایف و خوش سخن و کتابی داشت در مکر زنان و آن را مطالعه میکرد من چون آن را بدیدم خواستم که او را بازی دهم به غمزه بدو اشارت کردم ، مرد غافل بود که چینه دید و دام ندید. به حسن واشارت من مغرور شد و در دام افتاد .و بساط عشق بازی بسط کرد وکار معاشقت به معانقه (دست در گردن هم)رسید. ساعتی در هم آمیختیم!

هنوز به مقام آن حکایت نرسیده بودیم که تو برسیدی وعیش ما منغض کردی! زن این میگفت و شوهر او می جوشید ومی خروشید وآن بی چاره در صندوق از خوف می گداخت و روح را وداع می کرد. پس شوهر از غایت غضب گفت: اکنون آن مرد کجاست؟ گفت:اینک او را در صندوق کردم و در قفل کردم... کلید بستان و قفل بگشای تا ببینی. مرد کلید را بستاند و همانا مرد با زن گرو بسته بودند(جناق شکسته بودند) و مدت مدیدی بود هیچ یک نمی باخت. مرد چون در خشم بود بیاد نیاورد که بگوید *یادم * و زن در دم فریاد کشید *یادم تو را فراموش . * مرد چون این سخن بشنید کلید بینداخت وگفت " لعنت بر تو باد که این ساعت مرا به آتش نشانده بودی و قوی طلسمی ساخته بودی تا جناق ببردی."

پس با شوهر به بازی در آمد و او را خوش دل کرد .چندان که شوهرش برون رفت ، درِ صندوق بگشاد و گفت: ای خواجه چون دیدی، هرگز تحقیق احوال زنان نکنی؟

گفت:توبه کردم و این کتاب را بشویم که مکر و حیلت ِ شما زیادت از آن باشد که در حد تحریر در آید.

@ghadimNadimi 👈
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی نایاب از زندگی روزانه مردم در دوره رضا خان ، رفت و آمد در شهر ، بازار و کار ، تفریح و قلیان در طبیعت و سرانجام با ترانه ای گرامافونی به نام نازنین گل من ..

@ghadimNadimi 👈
آب فروش (سقا) دوره گرد در زمان قاجار


@ghadimNadimi 👈
تصویری از انجام حجامت در لرستان دوره قاجار حجامت از دیرباز تا به امروز در ایران رایج است.

@ghadimnadimi 👈
Channel name was changed to «2016»