🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
92.7K subscribers
28.6K photos
3.09K videos
10 files
1.98K links
‍▒ ارائه روایات معتبر دینے به شیوه نوین
▓ اگر دعا معتقدانه و خالصانه خوانده نشود بے‌اثرست
▒ اعتقادے به دعانویسے و سرڪتاب نداریم
▓ ڪُپے بدون ذڪر منبع ضمان‌آور است
Download Telegram
#داستانهای_قرآنی

#حضرت_آدم_1


قسمت اول

زندگینامه حضرت آدم علیه السلام
____________________

فرشتگان بر اساس وظایفی که برای هر یک تعیین شده بود ، به عبادت و اطاعت اوامر الهی اشتغال داشتند و از اراده خداوند درباره خلقت انسان بی اطلاع بودند .
💚💚
خداوند آنانرا از اراده خویش آگاه ساخت و به آنان فرمود : بزودی در زمین خلیفه و جانشینی قرار خواهم داد و بشری از خاک مخصوص ایجاد خواهم کرد . وقتی آفرینش او انجام یافت و من از روح خود در پیکر خاکی او دمیدم ، همگی در برابرش سجده کنید
💚💚
این خبر فرشتگان را در بهت و حیرت فرو برد و چون از حکمت اراده خداوند آگاه نبودند ، احتمالا پرسشهایی در ذهن آنها مطرح شد که سبب نگرانی عمیق آنها گردید :
💚💚
آیا از ما تقصیری سر زده و در انجام وظائف عبودیت کوتاهی کرده ایم که خداوند به افرینش انسان ، اراده فرموده است .
💚💚
بشر پس از استقرار خود در زمین ، بر سر مالکیت آن و بهره مند شدن از سرمایه های گوناگون آن ، اختلاف و درگیری پیدا نخواهد کرد ؟
آیا به دنبال اختلاف ، خون یکدیگر را نخواهند ریخت و زمین را میدان جنگ و فساد نخواهند کرد ؟
💚💚
خداوندا ما فرشتگان ، کمر خدمت بسته ایم و همواره به تسبیح و تقدیس تو مشغولیم ، چه نیازی به آفرینش بشر احساس می شود ؟
💚💚
پاسخ پروردگار کوتاه و عمیق و در عین حال قانع کننده بود :

( من چیزی میدانم که شما نمیدانید ) .

در آفرینش بشر حکمتهائی نهفته است که شما از پی بردن به آن ، ناتوانید .

ادامه داستان در قسمت بعد ...
____________________
منبع :
سوره حجر آیه 28 و 29
سوره بقره آیه 30
دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی


‌➣ @ganje_aarsh ❤️
#داستانهای_قرآنی

#حضرت_آدم_2


قسمت دوم
زندگینامه حضرت آدم علیه السلام
____________________

اراده خداوند تحقق یافت و پیکر آدم ، از گل مخصوصی خلق شد ، اما هنوز روح در آن دمیده نشده بود .
فرشتگان با بهت و حیرت از آن بازدید می کردند و از ساختمان جالب و بی سابقه آن ، دچار اعجاب میشدند و در انتظار دمیدن حیات در آن بودند .
💐❤️💐❤️💐❤️
لحظه حساس و تعین فرا رسید . نسیم حیات وزید و از روح الهی در آن پیکر خاکی دمیده شد .
آدم به جنب وجوش در آمد و خیل فرشتگان ، طبق فرمان خداوند متعال در برابر خلیفه الله به سجده افتادند .
💐❤️💐❤️💐❤️
همه درحال سجده بودند و تنها یک نفر ، که در صف فرشتگان جای
داشت ولی عنصرش ، عنصری دیگر و از نژاد جن بود ، سجده نکرد
💐❤️💐❤️💐
ابلیس که سابقه عبادت چندین هزار ساله داشت و مورد احترام فرشتگان بود ، از فرمان خداوند سرپیچی کرده و از سجده کردن ، امتناع نموده بود .
💐❤️💐❤️💐❤️
مخالفت بافرمان خداوند ، امر ساده و کوچکی نبود . او بخاطر این سرکشی ، استحاق هرگونه عقوبتی داشت ، ولی خداوند در مجازاتش ، قبل از محاکمه و روشن شدن علت ، تعجیل نفرمود تا برای بندگان نیز درسی باشد و گناهکاران را قبل از بررسی علت یا علل گناه ، مجازات نکنند .
❤️💐❤️💐❤️💐❤️💐

شاید امر خداوند را نشنیده باشد یا در آن لحظه مانعی فراراهش وجود داشته که او را از انجام سجده باز داشته است .
خطاب رسید : ای ابلیس ! چرا دستور را اطاعت نکردی و در برابر آدم همانند سایر فرشتگان به سجده نیفتادی ؟
__________________
سوره کهف آیه 50
سوره اعراف آیه 12
دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی
__________________
ادامه داستان در قسمت بعد ...


‌➣ @ganje_aarsh ❤️
#داستانهای_قرآنی
🍂🍂🍂
#حضرت_آدم_3
🍂🍂🍂

قسمت سوم
زندگینامه حضرت آدم علیه السلام
________________________
خطاب رسید : ای ابلیس ! چرا دستور را اطاعت نکردی و در برابر آدم همانند سایر فرشتگان به سجده نیفتادی ؟
جوابی که ابلیس داد ، روشن ساخت که جز تکبر و خودبینی ، دلیل دیگری در دست ندارد .
🍂🍂🍂
گفت : خداوندا ! من هرگز در برابر موجودی که از خاک تیره آفریده ای سجده نخواهم کرد . خلقت من از عنصر آتش است . آتشی که گرم و نورانی و حرارت بخش است ولی خلقت آدم از خاک است . خاک سرد و تیره و خاموش
🍂🍂🍂
خطاب رسید : از صف فرشتگان و بندگان مطیع من ، خارج شو که تو دیگر شایستگی حضور در این مکان را نداری و بدان که تا روز قیامت ، مشمول لعنت من خواهی بود
🍂🍂🍂
اگر در این هنگام که متوجه خطای خود و کیفر شدید آن شد ، لب به عذر خواهی و توبه گشوده بود ، احتمالا مورد عفو قرار میگرفت و خداوند منان که عذرپذیر و دارای رحمت واسعه است ، از گناهانش میگذشت و او را می بخشید
🍂🍂🍂🍂
ولی شیطان راه عناد و لجاجت را پیش گرفت و در نتیجه ، لعنت و نفرین خداوند و فرشتگان و بندگان او تا روز رستاخیز گریبان گیرش گردید .
🍂🍂🍂
در آن حال شیطان مزد عبادتهای چندین هزار ساله خود را مطالبه کرد و از خداوند در خواست کرد که در مقابل عباداتش ، او را عمر طولانی ، به اندازه عمر جهان عطا کند و او را تا روز قیامت زنده نگه دارد
ادامه داستان در قسمت بعد ...
________________________
منابع:
سوره ص آیه 75 تا79
سوره اعراف آیه 14 و 15
دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی
________________________



‌➣ @ganje_aarsh ❤️
#داستانهای_قرآنی
🌼🍃🌼🍃🌼🍃
#حضرت_آدم_4
🌼🍃🌼🍃🌼🍃

قسمت 4
زندگینامه حضرت آدم علیه السلام
___________________
در آن حال شیطان مزد عبادتهای چندین هزار ساله خود را مطالبه کرد و از خداوند در خواست کرد که در مقابل عباداتش ، او را عمر طولانی ، به اندازه عمر جهان عطا کند و او را تا روز قیامت زنده نگه دارد
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
شیطان عمر طولانی را برای جبران لغزش و خطای خود نمی خواست ، بلکه در تدارک سرکشی و طغیان دامنه دارتری بود .
🍃🌼🍃🌼🍃🌼
او میخواست از آدم و فرزندانش که بخیال خام او ، سبب بدبختی و اخراج او شده بودند ، انتقام بگیرد و آنان را نیز با وسوسه و فریب ، همراه خود ، به سیه روزی و تباهی بکشاند .
🍃🌼🍃🌼🍃🌼
خداوند با درخواست او موافقت فرمود و به او وعده داد که تا روز معین و احتمالا تا روزی که زمین به بندگان صالح خداوند واگذار شود و از لوث ناپاکی و ناپاکان پاک گردد و قبل از برپایی محشر ، زنده بماند
🍃🌼🍃🌼🍃🌼
فرصت گرانبهائی به شیطان داده شد ولی او از این مهلت طولانی و فرصت پر ارزش ، سوء استفاده کرد و با خداوند اعلام جنگ داد و گفت :
🍃🌼🍃🌼🍃🌼
خداوندا ، در مقابل این کیفری که متوجه من ساختی ، بر سر راه بندگانت خواهم نشست ، از هر طرف آنان را مورد حمله قرار خواهم داد .
🍃🌼🍃🌼🍃🌼
زندگانی ناپایدار دنیا را در چشم آنان زیبا و دوست داشتنی جلوه گر خواهم کرد و همه را جز بندگان مخلص تو را که مرا در حریم زندگانی آنان راهی نیست - به گمراهی خواهم کشانید و خواهی دید که بیشتر بندگانت ، راه ترا رها خواهند کرد و در دام من گرفتار خواهند گشت
ادامه داستان در قسمت بعد ....
_________________
منابع :
سوره اعراف آیات 16 تا 18
دوره کامل قصه های قران نوشته محمد صحفی
____________________


‌➣ @ganje_aarsh ❤️
#داستانهای_قرآنی

💜💛💜💛💜💛
#حضرت_آدم_5
💜💛💜💛💜💛

قسمت 5
زندگینامه حضرت آدم علیه السلام
__________________________
پاسخ پروردگار قاطع و روشن بود . در جواب تهدید شیطان فرمود :
راه من ، راه راست و روشن است ، هیچگونه ابهام و تاریکی در آن وجود ندارد و تو هیچگونه تسلطی بر بندگان من نداری
💜💛💜💛💜💛
مگر آنانکه با میل و رغبت ، طوق بندگی تو را بر گردن و راه پر پیچ و خم تو را بر صراط مستقیم من ترجیح دهند که عذاب دوزخ آماده است و جایگاه تو و پیروانت در آن خواهد بود .
💜💛💜💛💜💛
اینک زمان آن رسیده بود که فرشتگان بمقام والای آدم پی برده و حکمت آفرینش او را درک کنند .
خداوند متعال نامهای فرشتگان و دیگر موجودات کوچک و بزرگ جهان هستی
از ذره تا کره و از اتم تا ستاره را به آدم آموخت و حافظه نیرومند او را سرشار از دانستنی های گوناگون عالم خلقت فرمود .
💜💛💜💛💜💛
سپس آنهمه موجودات را در مقابل فرشتگان قرار داد و فرمود : اینک شما نام این موجودات و خصوصیات و اسرار آنها را برای من بازگو کنید .
فرشتگان که دارای چنین قدرتی نبودند و از نظر علمی ، سرمایه و اندوخته ای نداشتند ، از پاسخ عاجز ماندند و گفتند :
💜💛💜💛💜💛
خداوندا ، ما جز آنچه تو به ما آموختی چیزی نمیدانیم و تنها توئی که بر همه چیز عالم و از همه اسرار آگاهی و کارهایت بر اساس حکمت است .
ادامه داستان در قسمت بعد ...
_________________________
منبع:
سوره بقره آیات 31 تا 33
دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی
________________________


‌➣ @ganje_aarsh ❤️
❤️🌹❤️🌹❤️🌹

#داستانهای_قرآنی

#حضرت_آدم_6
❤️🌹❤️🌹❤️🌹

قسمت 6
زندگینامه حضرت آدم علیه السلام
_____________________
آنگاه نوبت به آزمایش آدم رسید و خداوند به آدم دستور داد که نام فرشتگان و دیگر موجودات عالم را برای فرشتگان بگوید .
❤️🌹❤️🌹
آدم لب به سخن گشود و از آنچه خداوند به او آموخته بود ، فرشتگان را آگاه کرد . در آن حال از جانب خداوند ندا آمد : ای فرشتگان مگر من پیش از این به شما نگفتم که من از غیب آسمان و زمین آگاهم و مسائل مرئی و نامرئی شما را میدانم ؟ !
🌹❤️🌹❤️
فرشتگان در برابر آنهمه استعداد و لیاقت و آن سرمایه عظیم علمی که آدم از خود نشان داد ، سر تعظیم و تسلیم فرود آوردند و راز آفرینش انسان ، این گل سر سبد جهان هستی ، این خلیفه الله بر آنها آشکار شد و دانستند که خداوند حکیم بنا به مصالحی که تنها او میداند و بس ، انسان را آفریده است .
🌹❤️🌹❤️
شیطان رانده و مطرود شد و
از آن جایگاه رفیع اخراج گردید و آدم تنها ماند . تنهایی وحشت آور و خسته کننده . او نیاز به همنشین و همدم داشت . همدمی که او را از غربت و تنهایی برهاند و یار و یاور او در پیمودن راه زندگی باشد .
🌹❤️🌹❤️
خواب او را ربود و ساعتی را در عالم خواب و بی خبری بر او گذشت و در همان ساعات ، خداوند متعال از باقیمانده گل آدم ، حوا را آفرید تا همدم و مونس او باشد .
🌹❤️🌹❤️
وقتی آدم از خواب بیدار شد حوا را دید که در کنارش نشسته و چشم به او دوخته است .
حیرت زده پرسید : تو کیستی ؟ گفت : من زنی هستم که خداوند مرا برای همسری تو آفریده است که از تنهایی نجات یابی و انیس و مونس تو باشم .
🌹❤️🌹❤️
برق شادی در چشمان آدم جهید ، زیرا در آن شرایط ، چیزی برای او دلپذیرتر و شادی بخشتر از داشتن همنشینی مناسب و همسری شایسته نبود .
ادامه داستان در قسمت بعد ...
_____________________
منبع :
دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی
____________________


‌➣ @ganje_aarsh ❤️
💐💐💐

#داستانهای_قرآنی

#حضرت_آدم_7
💐💐💐

قسمت 7
زندگینامه حضرت آدم علیه السلام
_____________________

فرمود : ای آدم اینک بهشت با تمام نعمتهایش ، با نهرهای جاری و آبهای روانش ، با میوه های گوناگون و رنگارنگش و خوراکی های لذیذ و بی مانندش در اختیار شما است .
💐💐💐
همراه با همسرت در آن مسکن گزینید و از همه امکانات آن استفاده کنید ولی به این درخت نزدیک نشوید و هشیار باشید که شیطان دشمن قسم خورده شما است . مبادا شما را فریب دهد و وادار به سرپیچی از فرمان من کند که در نتیجه به بدبختی خواهید افتاد .
💐💐💐

هنوز زمان زیادی نگذشته بود و این زوج خوشبخت ، بهره چندانی از بهشت و نعمتهای آن نبرده بودند که وسوسه های دشمن حیله گر آغاز گردید .
💐💐💐
شیطان که بیماری تکبر و خود بزرگ بینی او را از مقامی رفیع به اعماق هولناک دره سقوط و بدبختی کشانیده بود ، اینک در اثر دیدن خوشبختی آدم و حوا ، دچار بیماری خطرناک حسد هم شده و دیدن زندگانی سعادتمند آن دو ، آتشی در درونش شعله ور ساخته بود ، آماده شد که آنها را نیز از سعادت و خوشبختی محروم سازد .
💐💐💐
بدین جهت با چهره دوستانه و خیرخواهانه نزد آدم و حوا آمد و آنها را به خوردن میوه درختی که از آن نهی شده بودند ، دعوت کرد .
ادامه داستان در قسمت بعد ...
_____________________
منابع :
سوره طه آیات 117 تا 120
سوره اعراف آیات 19 تا 21
دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی
____________________


‌➣ @ganje_aarsh ❤️
💐💓💐💓
#داستانهای_قرآنی

#حضرت_آدم_8

💐💓💐💓

قسمت 8
زندگینامه حضرت آدم علیه السلام
________________________
بدین جهت شيطان با چهره دوستانه و خیرخواهانه نزد آدم و حوا آمد و آنها را به خوردن میوه درختی که از آن نهی شده بودند ، دعوت کرد .
💐💞💐💞
آدم و حوا با توجه به نهی خداوند ، سخن او را نپذیرفتند ، و لب به آن میوه ممنوعه نزدند ، ولی شیطان دست بردار نبود ، دیگر باز آمد و سخنش را با لحنی دلسوزانه مطرح کرد .
💐💞💐💞
باز هم موثر واقع نشد برای آنها قسم یاد کرد که من خیر خواه شما هستم و از این پیشنهاد جز سعادت شما چیزی نمیخواهم
💐💞💐💞
خداوند شما را از خوردن میوه این درخت نهی کرده ، زیرا اگر از آن بخورید ، همانند فرشتگان خواهید شد و عمری جاودانه و بی پایان خواهید یافت .
💐💞💐💞
اینجا شیطان ، مطلبی را مطرح کرد که برای آدم و حوا فوق العاده مهم بود ، خلود و ابدیت .
💐💞💐💞
علاقه به جاودانگی جز ذات همه انسانهاست و هر انسانی علاقه دارد نابود نشود و از عمر جاودانه بهره مند گردد .
💞💐💞💐
آدم و حوا نیز از این قاعده کلی مستثنی نبودند . لذا وقتی شیطان گفت اگر از میوه این درخت بخورید ، جاودانه خواهید شد ، بر روی نقطه ضعف آنها انگشت گذاشت و محکم ترین ضربه را بر اراده آنها فرود آورد و آنچه نباید ، اتفاق افتاد .
ادامه داستان در قسمت بعد ...
_____________________
منابع :
دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی
سوره اعراف آیه 21
________________________


‌➣ @ganje_aarsh ❤️
🌹💚🌹💚
#داستانهای_قرآنی

#حضرت_آدم_9
🌹💚🌹💚

قسمت نهم
زندگینامه حضرت آدم علیه السلام
___________________
آدم و حوا از میوه درختی که حق خوردن آنرا نداشتند خوردند و در نتیجه لباسهای بهشتی از بدنشان فرو افتاد و برهنه و عریان ، و بدون تردید در مقابل لبخندهای استهزاءآمیز و پیروزمندانه شیطان ، مات و سرگردان بجای ماندند .
🌹💚🌹💚
باز هم سرپیچی و نافرمانی ولی این بار نه از جانب شیطان ، که از سوی آدم و حوا ، و باز هم بررسی و محاکمه برای روشن شدن علت سرپیچی و گناه .
💚🌹💚🌹
خطاب رسید : مگر من شما را از نزدیک شدن به آن درخت منع نکرده بودم ؟ مگر به شما هشدار نداده بودم که شیطان دشمن شما است ؟ چرا از دستور من سرپیچی کردید و از راه خلاف رفتید .
🌹💚🌹💚
آدم و حوا در دریای پشیمانی غوطه ور بودند ، لب به عذر خواهی گشودند
و از اشتباه خود ، با لحنی خاضعانه ، درخواست عفو و بخشش کردند .
💚🌹💚🌹
تفاوت آدم و شیطان در اینجا بخوبی آشکار است . شیطان گناه میکند و از گناه خود دفاع ولی آدم اگر مرتکب اشتباهی شود ، راه لجاجت را نمی پیماید بلکه درصدد جبران لغزش خود برمی آید و آدم و حوا همین کار را کردند و عرضه داشتند :
💚🌹💚🌹
پروردگادا ، ما به خود ستم کردیم و فریب شیطان را خوردیم و اینک چشم امید به عفو و کرم بی منتهای تو داریم .
💚🌹💚🌹
به هر حال عذر خواهی صادقانه آدم و حوا مورد قبول درگاه پروردگار بزرگ قرار گرفت و دیگر باره آنها مشمول
عنایات خداوند منان شدند .
ادامه داستان در قسمت بعد ...
____________________
منابع :
دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی
___________________


‌➣ @ganje_aarsh ❤️
🍃🍃🍃🍃🍃🍃

#داستانهای_قرآنی

#حضرت_آدم_10
🍃🍃🍃🍃🍃🍃

قسمت 10
زندگینامه حضرت آدم علیه السلام
____________________

خلقت آدم و حوا از آغاز ، برای زندگی در زمین بود ، نه زندگی در بهشت .
اراده خداوند آن بود که آدم خلیفه روی زمین باشد و توقف کوتاه او در آن باغ مصفا ( بهشت ) به منظور آماده شدن برای زندگانی آینده بود .
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
آدم و فرزندانش و نسلهای آینده اش باید در روی زمین تلاش کنند . برکات الهی را استخراج نمایند . سرمایه های جسمی و فکری خود را به کار گیرند . از هوش خداداده و عقل توانای خود بهره گیرند و خلاصه زمین را آباد کنند
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
بدین جهت پس از قبول توبه آدم و حوا ، به آنان دستور داده شد در روی زمین مسکن گزینند و گوش بفرمان خداوند که بوسیله پیامبران و فرستادگان او ابلاغ خواهد شد ، داشته باشند .
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
به آنان یادآوری شد که دشمنی شیطان نسبت به انسانها ادامه خواهد یافت و آنان باید همواره هشیار باشند و از خطرات شیطان خود را حفظ کنند .
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
آنان که فرمانبردار خداوند باشند ، از سعادت دو جهان بهره مند و کسانی که مطیع شیطان باشند و از راه سرپیچی و گناه را در پیشه گیرند ، مجازات سخت خداوند گریبانگیرشان خواهد شد .
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
آدم و همسرش ، زندگانی عادی خود را در خانه جدید ، کره خاکی ، آغاز کردند .
گاهی به یاد آن دوران خوب و خوش بهشت می افتادند
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
و به خاطر از دست دادن آنهمه نعمت و آسایش و رفاه ، اشک تاءسف و حسرت از دیده روان میساختند و همواره شیطان را که عامل اصلی محرومیت آنها از بهشت و گرفتار شدن در زندگی پر مشقت دنیا بود ، لعنت و نفرین میدادند
ادامه داستان در قسمت بعد ....
____________________
منبع :
دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی
____________________


‌➣ @ganje_aarsh ❤️
🍀🍀🍀🍀🍀🍀

#داستانهای_قرآنی

#حضرت_آدم_11
🍀🍀🍀🍀🍀🍀

قسمت 11
زندگینامه حضرت آدم علیه السلام
___________________
آدم و همسرش ، زندگانی عادی خود را در خانه جدید ، کره خاکی ، آغاز کردند .
گاهی در نقاط پیرامون خود گردش می کردند . از کوهها و تپه ها بالا می رفتند و از دشتها و صحراها عبور می کردند و گاهی در سایه درختان به استراحت می پرداختند .
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
آنها نیازمند غذا بودند و برای تاءمین آن ،خداوند نهال برخی درختهای بهشتی مانند درخت خرما و انگور و انار و زیتون را در اختیار آنها قرار داد که بکارند و از میوه های آنها ، برای ادامه زندگی استفاده کنند .
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
حوا چند نوبت باردار شد و فرزندانی بدنیا آورد که موجب خوشنودی و دلگرمی آنان گردید .
از تنهائی بدر آمدند و چشمان آن دو ، به دیدار فرزندانشان روشن شد و خداوند را به خاطر آنهمه احسان و انعام شکر گذاری کردند .
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
از سر گذشت فرزندان آدم ، در قرآن کریم ، تنها ماجرای هابیل و قابیل ، بدون ذکر نام آن دو به عنوان پسران آدم ذکر شده است
با اینکه هابیل و قابیل برادر و از یک پدر و مادر بودند ، شخصیتهای متفاوتی داشتند و دارای خلق ها و خصلتهای متفاوتی بودند .
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
هابیل روحی پاک ، تقوایی قوی و ایمانی محکم داشت ، در حالیکه برادرش تند خو و شیطان صفت بود .
بدلیل صلاحیتهای اعتقادی و اخلاقی ، هابیل نامزد جانشینی پدر گردید ، در حالیکه قابیل از نظر سن و سال از او بزرگتر بود .
🍀🍀🍀🍀🍀
آتش حسد در درون قابیل شعله ور شد و کینه برادر در دل گرفت .
پدر ، برای رفع کدورت و دلتنگی برادران ، و برای اینکه به قابیل
بفهماند که انتخاب هابیل برای جانشینی او ، فرمان خداست نه تبعیض میان آنها ،
🍀🍀🍀🍀🍀
دستور داد هر یک از آنها ، یک قربانی به درگاه خدا تقدیم کنند تا قربانی هر کدام قبول شد ، جانشین پدر گردد .
پیشنهاد پدر مورد قبول برادران قرار گرفت و محلی برای تقدیم قربانی آنها معین شد .
ادامه داستان در قسمت بعد ...
____________________
منابع :
سوره مائده آیه 27
دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی


‌➣ @ganje_aarsh ❤️
🌿🌹🌿🌹🌿🌹

#داستانهای_قرآنی

#حضرت_آدم_12
🌿🌹🌿🌹🌿🌹

قسمت 12
زندگینامه حضرت آدم علیه السلام
_________________________

هابیل گله دار بود و برای قربانی ، بهترین گوسفندی که در گله داشت انتخاب کرد و در محل قربانی قرار داد .
قابیل کشاورز بود و از محصولات زراعی خود ، مقداری کم ، آن هم از نوع نا مرغوب آن ، به جایگاه تعیین شده آورد .
🌿🌹🌿🌹🌿🌹
در آن روزگار ، نشانه قبول شدن قربانی بندگان ، پیدایش جرقه ای از نوع آتش و سوزانیدن قربانی بود .
🌿🌹🌿🌹🌿🌹
دو برادر هدایای خود را در محل معین قرار دادند و در نقطه ای دورتر به انتظار نشستند . انتظار آنها زیاد بطول نیانجامید که شعله نمایان شد و قربانی هابیل را در خود فرو برد ولی هدیه قابیل همانگونه دست نخورده باقی ماند .
🌿🌹🌿🌹🌿🌹
قابیل که انتظار چنین پیشامدی را نداشت با اخم فراوان ، جایگاه را ترک گفت ولی شعله سوزان حسد ، بیش از پیش در درونش زبانه کشید .
🌿🌹🌿🌹🌿🌹
روزی به هابیل گفت : من نمی گذارم تو زنده بمانی و مقامی که باید بمن برسد تو اشغال کنی . من تو را خواهم کشت و به این وضع خاتمه خواهم داد . هابیل با نهایت وقار و آرامش زبان به نصیحت او گشود و گفت برادر جان ، تو اشتباه میکنی ،
🌿🌹🌿🌹🌿🌹
کشتن من مشکل تو را حل نمی کند . قبول نشدن قربانی تو دلیل دیگری دارد و آن این است که خداوند بزرگ ، فقط قربانی و عبادت بندگان با تقوا را قبول می کند و تو تقوا نداری . من زنده باشم یا نباشم چیزی تغییر نمی کند .
🌹🌿🌹🌿🌹🌿
علاوه بر این ، خونریزی و آدم کشی گناهی است بزرگ که اگر مرتکب شوی بر سیه روزی و بدبختی تو خواهد افزود و من هرگز برای کشتن تو ، اقدام نخواهم کرد .
ادامه داستان در قسمت بعد ....
________________________
منبع :
سوره مائده آیه 28 تا 30
دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی


‌➣ @ganje_aarsh ❤️
#داستانهای_قرآنی

#حضرت_آدم_13


قسمت 13
زندگینامه حضرت آدم علیه السلام
_______________________

سخنان برادرانه و خیر خواهانه هابیل در دل سیاه قابیل اثری نگذاشت و او را از آن تصمیم شیطانی منصرف نکرد .
شب و روز در پی بدست آوردن فرصتی بود که هابیل را دور از چشم پدر و مادر و تنها پیدا کند و نقشه شوم خود را به اجرا در آورد .
💛💛💛
در یکی از روزها این فرصت بدست آمد و قابیل برادر را تنها یافت . با خشونت و سنگدلی فراوان قطعه سنگی را که در اختیار داشت بر سر برادر کوبید و آن انسان شریف و بیگناه را به قتل رسانید و بدین ترتیب اولین خون ناحق بزمین ریخته شد و نخستین جنایت رخ داد .
💛💛💛
جسد بی جان و غرقه در خون هابیل روی زمین افتاد و قابیل نفس راحتی کشید و از پیروزی خود غرق در
لذت و شادمانی شد .
💛💛💛
اما هنوز لحظاتی نگذشته بود که قابیل به فکر فرو رفت که اگر پدرش ، جسد خون آلودهابیل را ببیند و بفهمد که او مرتکب چنین جنایتی شده ، از او رنجیده خاطر خواهد شد و به او نفرین خواهد کرد و او را طرد خواهد نمود . پس باید کاری کند که این جنایت وحشتناک ، از چشم پدر پنهان بماند و او پی به راز این کار نبرد .
💛💛💛
تا آنروز انسانی از دنیا نرفته بود که به خاکش بسپارند و قابیل هم یاد گرفته باشد که باید بدن هابیل را به خاک بسپارد .
💛💛💛
قابیل نیازمند به راهنما بود . باید به او یاد داد که چه کند . اما چه کسی و از چه طریقی راهنمائیش کند . او بی ارزش تر از آن بود که از طریق وحی آسمانی ارشاد شود . از طرفی پیکر پاک هابیل هم نباید روی زمین بماند و حرمت او خدشه دار گردد .

ادامه داستان در قسمت بعد ...
________________________
منبع :
دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی


‌➣ @ganje_aarsh ❤️
#حضرت_آدم_14
💐🍃💐🍃

قسمت 14
زندگینامه حضرت آدم علیه السلام
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌹💕 قابیل نیازمند به راهنما بود . باید به او یاد داد که چه کند . اما چه کسی و از چه طریقی راهنمائیش کند . او بی ارزش تر از آن بود که از طریق وحی آسمانی ارشاد شود . از طرفی پیکر پاک هابیل هم نباید روی زمین بماند و حرمت او خدشه دار گردد .🌹💕
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌹💕 اینجا بود که به فرمان خداوند ، کلاغی سمت معلمی او را بر عهده گرفت و در مقام یک فرد نالایق و حقیر به او آموزش داد .
کلاغها معمولا ذخیره غذائی خود یا هر آنچه را که بخواهند برای آینده نگهداری کنند و شاید هم جسد همنوعان خود را زیر خاک پنهان میکنند 🌹💕
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌹💕 کلاغی ظاهر شد وبا چنگ و منقار خود ، نقطه ای از زمین را حفر کرد و گودالی پدید آورد و در مقابل چشمان قابیل ، چیزی را در آن گودال گذاشت و سپس خاک بر آن ریخت و زیر خاک پنهانش کرد .🌹💕
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌹💕 آن جنایتکار تیره روز ، آه سردی کشید و زبان به ملامت خود گشود و گفت : آیا من از کلاغ ناتوان تر بودم که بدانم که با جسد برادرم چه کنم ؟ وای بر من . آنگاه درسی را که از کلاغ آموخته بود در موردهابیل به کار بست و بدن او را در قبری که کنده بود ، بخاک سپرد .🌹💕
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌹💕 گم شدن هابیل و غیبت طولانی او ، پدر را نگران کرد . او را از قابیل پرسید ولی او با لحنی تند و خشن گفت : مگر من نگهبان او بودم یا مگر او را به من سپرده بودی که حالش را از من می پرسی ؟ 🌹💕
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌹💕پاسخ نامناسب و لحن تند او ، با توجه به سابقه ای که از دشمنی او نسبت به هابیل داشت ، بر نگرانی پدر افزود و سخت اندوهگین و افسرده شد .🌹🍃
ادامه داستان در قسمت بعد ....
________________________
منبع :
سوره مائده آیه31
دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی

‌➣ @ganje_aarsh ❤️

#حضرت_آدم_15
🍃🍁🍃🍁🍃🍁

قسمت 15 قسمت آخر
زندگینامه حضرت آدم علیه السلام
___________________

🍀 جبرئیل امین ، ماجرای آن قتل فجیع را به اطلاع آدم رسانید و او را به مزار هابیل راهنمائی نمود .

پدر داغدیده بر آرامگاه فرزند دلبندش اشکها ریخت و عزاداری و سوگواری نمود و همانگونه که پیش بینی میشد به قابیل نفرین کرد و او را برای همیشه از خود راند .🍀
🍀داغ فرزند شایسته ای چون هابیل ، مسئله ای نبود که به آسانی از خاطر آزرده پدر محو شود و آنرا بفراموشی بسپارد .
دنیا در نظر پدر داغدار ، تیره و تار شده بود و همه چیز این جهان ، بنظرش زشت و ناخوشایند مینمود ، در اینمورد ، تنها عنایات خداوند بود که میتوانست نجات بخش آدم باشد .🍀

🍃🍁🍃🍁 🍃🍁

🍀 آری ، آدم از آغاز خلقت ، مشمول الطاف حضرت حق بوده و در اینجا نیز کمکهای الهی به فریادش رسید و بار سنگین آن را برای او قابل تحمل نمود .
پسر دیگری ، در نهایت شایستگی ، خداوند به او عطا فرمود که شیث نامیده شد و چون هدیه الهی بود ، او را ( هبه الله ) لقب دادند .🍀
🍀اولین کسی که بعد از رحلت آدم ع به مقام شامخ پیامبری نائل آمد ، شیث ( هبه الله ) بود . او وصی و جانشین آدم شد و امانتهای الهی و صحیفه هائی که از جانب خداوند نازل شده و جمعا بیست و یک صحیفه بود ، دریافت و جمع آوری و منظم نمود و سپس به نشر آن تعالیم و هدایت و راهنمائی فرزندان آدم که رفته رفته جمعیت قابل ملاحظه ای را تشکیل میدادند کمر بست . 🍀

پایان داستان حضرت آدم💜💜💜

از فردا داستان قرآنی دیگری را خدمت دوستان ارائه خواهیم کرد🌺🌺🌺🌺
___________________
منبع :
دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی

‌➣ @ganje_aarsh ❤️
#حدیث

🔸به دنیا دل مبندید


🍃از وصيت #حضرت_آدم به فرزندش شيث نبی اینست كه:

🔸به دنياى فانى دل مبنديد؛
زيرا من به #بهشت جاويدان دل بستم،
اما با من وفا نكرد و از آن بيرون رانده شدم🔸

🔸لا تَركَنُوا إلى الدنيا الفانيَةِ،
فإنّي رَكَنتُ إلى الجنّةِ الباقيَةِ
فما صَحِبَ لي و اُخِْرجْتُ مِنها🔸

📘بحارالانوار ج۷۸ ص۴۵۲


‌➣ @ganje_arsh ❤️
#حدیث

🔸به دنیا دل مبندید


🍃از وصيت #حضرت_آدم به فرزندش شيث نبی اینست كه:

🔸به دنياى فانى دل مبنديد؛
زيرا من به #بهشت جاويدان دل بستم،
اما با من وفا نكرد و از آن بيرون رانده شدم🔸

🔸لا تَركَنُوا إلى الدنيا الفانيَةِ،
فإنّي رَكَنتُ إلى الجنّةِ الباقيَةِ
فما صَحِبَ لي و اُخِْرجْتُ مِنها🔸

📘بحارالانوار ج۷۸ ص۴۵۲


  ➢ @Ganje_arsh ❤️