آدمی که به اشتباهاتش اعتراف نمیکنه ممکنه قوی و مقتدر بهنظر بیاد، اما هرگز امن نخواهد بود....
♡
♡
.
فراموش نمیشود
پاییزی را که در کوچه باغِ خیالم
به شوق چیدن خرمالوی نوبرانه
پا به پای انتظار می دویدم....
هيچكس به اندازهی من
دلتنگ تو نميشود...
هر بار نام تو را بر لوح دلم می نگارم
انگشتانم می سوزد،
نامت بغض میشود و
همراه با باران پاییزی از چشمانم می بارد.
مینو_پناهپور
@gandomzaran
فراموش نمیشود
پاییزی را که در کوچه باغِ خیالم
به شوق چیدن خرمالوی نوبرانه
پا به پای انتظار می دویدم....
هيچكس به اندازهی من
دلتنگ تو نميشود...
هر بار نام تو را بر لوح دلم می نگارم
انگشتانم می سوزد،
نامت بغض میشود و
همراه با باران پاییزی از چشمانم می بارد.
مینو_پناهپور
@gandomzaran
.
تو می دانی
آب هایی که در رودخانه جا نمی شوند
سر از کجا در می آورند؟
گاهی دهان آدم آنقدر کوچک می شود
که حرف هایش
پناه می برند به چشم ها
می دانی
ساعتی که عقربه هایش را کنده اند
چه حرفی می تواند برای گفتن داشته باشد؟
چه حرفی می توانی برای گفتن داشته باشی
وقتی بال های خیالت را
رفتنِ کسی که به نرفتنش فکر کرده ای،
چیده است؟
می دانی
بوته ی بنفشه می تواند
زیبایی را به جنگلی که بارها سوخته برگردانَد یا نه؟
با قلبی که بارها شکسته
چند بارِ دیگر بشنوی "دوستت دارم"
پوزخند نخواهی زد؟
پوزخند می زنم
و با خطی که روی خیال های نارسیده می کشم
حرف هایم را
روانه می کنم سمت چشم هام...
💢رویا_فخاریان
@gandomzaran
تو می دانی
آب هایی که در رودخانه جا نمی شوند
سر از کجا در می آورند؟
گاهی دهان آدم آنقدر کوچک می شود
که حرف هایش
پناه می برند به چشم ها
می دانی
ساعتی که عقربه هایش را کنده اند
چه حرفی می تواند برای گفتن داشته باشد؟
چه حرفی می توانی برای گفتن داشته باشی
وقتی بال های خیالت را
رفتنِ کسی که به نرفتنش فکر کرده ای،
چیده است؟
می دانی
بوته ی بنفشه می تواند
زیبایی را به جنگلی که بارها سوخته برگردانَد یا نه؟
با قلبی که بارها شکسته
چند بارِ دیگر بشنوی "دوستت دارم"
پوزخند نخواهی زد؟
پوزخند می زنم
و با خطی که روی خیال های نارسیده می کشم
حرف هایم را
روانه می کنم سمت چشم هام...
💢رویا_فخاریان
@gandomzaran
.
بارون که بارید،
من یهو نگران ناودونِ خونه قدیمیمون شدم
که خیلی سال پیشا فروخته بودیمش.
روی کاغذ دیگه مال ما نبود،
ولی من نگرانش بودم،
دلتنگش بودم
چرا یه تیکه کاغذ باید مانع این بشه
که من دیگه نگرانش نباشم؟
بابک_زمانی
@gandomzaran
بارون که بارید،
من یهو نگران ناودونِ خونه قدیمیمون شدم
که خیلی سال پیشا فروخته بودیمش.
روی کاغذ دیگه مال ما نبود،
ولی من نگرانش بودم،
دلتنگش بودم
چرا یه تیکه کاغذ باید مانع این بشه
که من دیگه نگرانش نباشم؟
بابک_زمانی
@gandomzaran
.
در تاریکترین شب
وقتی تنها چیزی که میدانیم
غلتیدن و چرخیدن است
وقتی که گوسفندان راه خود را گم کردهاند
و گرگها سخن گفتهاند
ما شفاف و هوشیار شناور میشویم
بیهراس
به درون سایهٔ ماه
اینجاست که ما آغاز میکنیم.
سی_چرچیل
مترجم محمد مرکبیان
@gandomzaran
در تاریکترین شب
وقتی تنها چیزی که میدانیم
غلتیدن و چرخیدن است
وقتی که گوسفندان راه خود را گم کردهاند
و گرگها سخن گفتهاند
ما شفاف و هوشیار شناور میشویم
بیهراس
به درون سایهٔ ماه
اینجاست که ما آغاز میکنیم.
سی_چرچیل
مترجم محمد مرکبیان
@gandomzaran
Forwarded from کانال تبادلات مهربانان via @DEZH_Corp_Bot
🍁 گزیدۀ پاییزی بهترینهای تلگرام:
🔸تاریخی، علمی، آموزشی، ادبی، هنری، سرگرمی و...
🧡روی لینک زیر بزنید و عضو کانالهای دلخواه خود شوید! 👇
🥮 https://t.me/addlist/uesnRIafrnBlZGU8
🔸تاریخی، علمی، آموزشی، ادبی، هنری، سرگرمی و...
🧡روی لینک زیر بزنید و عضو کانالهای دلخواه خود شوید! 👇
🥮 https://t.me/addlist/uesnRIafrnBlZGU8