شورش بلبلان سحر باشد
خفته از صبح بیخبر باشد
تیرباران عشق خوبان را
دل شوریدگان سپر باشد
عاشقان کشتگان معشوقند
هر که زندهست در خطر باشد
همه عالم جمال طلعت اوست
تا که را چشم این نظر باشد
کس ندانم که دل بدو ندهد
مگر آن کس که بی بصر باشد
آدمی را که خارکی در پای
نرود طرفه جانور باشد
گو ترش روی باش و تلخ سخن
زهر شیرین لبان شکر باشد
عاقلان از بلا بپرهیزند
مذهب عاشقان دگر باشد
پای رفتن نماند سعدی را
مرغ عاشق بریده پر باشد
#سعدی بزرگ❤️
خفته از صبح بیخبر باشد
تیرباران عشق خوبان را
دل شوریدگان سپر باشد
عاشقان کشتگان معشوقند
هر که زندهست در خطر باشد
همه عالم جمال طلعت اوست
تا که را چشم این نظر باشد
کس ندانم که دل بدو ندهد
مگر آن کس که بی بصر باشد
آدمی را که خارکی در پای
نرود طرفه جانور باشد
گو ترش روی باش و تلخ سخن
زهر شیرین لبان شکر باشد
عاقلان از بلا بپرهیزند
مذهب عاشقان دگر باشد
پای رفتن نماند سعدی را
مرغ عاشق بریده پر باشد
#سعدی بزرگ❤️
مرا خود با تو چیزی در میان هست
و گر نه روی زیبا در جهان هست
وجودی دارم از مهرت گدازان
وجودم رفت و مهرت همچنان هست
مبر ظن کز سرم سودای عشقت
رود تا بر زمینم استخوان هست
اگر پیشم نشینی دل نشانی
و گر غایب شوی در دل نشان هست
به گفتن راست ناید شرح حسنت
ولیکن گفت خواهم تا زبان هست
ندانم قامتست آن یا قیامت
که می گوید چنین سرو روان هست
توان گفتن به مه مانی ولی ماه
نپندارم چنین شیرین دهان هست
بجز پیشت نخواهم سر نهادن
اگر بالین نباشد آستان هست
برو سعدی که کوی وصل جانان
نه بازاریست کان جا قدر جان هست
#سعدی
https://t.me/parvizmatin
دکلمه ؛ پرویز عزیزی
و گر نه روی زیبا در جهان هست
وجودی دارم از مهرت گدازان
وجودم رفت و مهرت همچنان هست
مبر ظن کز سرم سودای عشقت
رود تا بر زمینم استخوان هست
اگر پیشم نشینی دل نشانی
و گر غایب شوی در دل نشان هست
به گفتن راست ناید شرح حسنت
ولیکن گفت خواهم تا زبان هست
ندانم قامتست آن یا قیامت
که می گوید چنین سرو روان هست
توان گفتن به مه مانی ولی ماه
نپندارم چنین شیرین دهان هست
بجز پیشت نخواهم سر نهادن
اگر بالین نباشد آستان هست
برو سعدی که کوی وصل جانان
نه بازاریست کان جا قدر جان هست
#سعدی
https://t.me/parvizmatin
دکلمه ؛ پرویز عزیزی
خاک من و تست که باد شَمال
میبردش سوی یمین و شُمال
عمر به افسوس برفت آنچه رفت
دیگرش از دست مده بر محال!
بس که در آغوش لحد بگذرد
بر من و تو روز و شب و ماه و سال!
گر به مَثَل جام جم است آدمی
سنگ اجل بشکندش چون سفال!
ای که درونت به گنه تیره شد
ترسمت آیینه نگیرد صقال
زندهٔ دل مرده ندانی که کیست؟
آنکه ندارد به خدای اشتغال
بار خدایی که درون صدف
دُر کند از قطرهٔ آب زلال
فهم بسی رفت و نبودش طریق
وهم بسی گشت و نماندش مجال
بر دل عشاق جمالش خوشست
تلخی هجران به امید وصال
بنده دگر بر که کند اعتماد
گر نکند بر کرم ذوالجلال؟!
هر که به گفتارِ نصیحت کنان
گوش ندارد، بخورد گوشمال!
گر قدمت هست چو مردان برو
ور عملت نیست چو سعدی بنال!
#سعدی
درود صبح بخیرو شادی🌹🌺🌸
میبردش سوی یمین و شُمال
عمر به افسوس برفت آنچه رفت
دیگرش از دست مده بر محال!
بس که در آغوش لحد بگذرد
بر من و تو روز و شب و ماه و سال!
گر به مَثَل جام جم است آدمی
سنگ اجل بشکندش چون سفال!
ای که درونت به گنه تیره شد
ترسمت آیینه نگیرد صقال
زندهٔ دل مرده ندانی که کیست؟
آنکه ندارد به خدای اشتغال
بار خدایی که درون صدف
دُر کند از قطرهٔ آب زلال
فهم بسی رفت و نبودش طریق
وهم بسی گشت و نماندش مجال
بر دل عشاق جمالش خوشست
تلخی هجران به امید وصال
بنده دگر بر که کند اعتماد
گر نکند بر کرم ذوالجلال؟!
هر که به گفتارِ نصیحت کنان
گوش ندارد، بخورد گوشمال!
گر قدمت هست چو مردان برو
ور عملت نیست چو سعدی بنال!
#سعدی
درود صبح بخیرو شادی🌹🌺🌸