This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شرمتان باد بی شرف ها
#روزنوشت_ها
خانه مان در خیابان پامنار بود
به یاد دارم
هنگام آزادی اسرای ایرانی
یکی از اسرا که خانهاش در خیابان پامنار بود را با کلی
استقبال به خانه اش آورده بودند
کوی و برزن را بنر زده بودند و چراغانی کرده بودند
من تصویر آن روز را هیچگاه فراموش نمیکنم
آزاده عزیز به در خانه ای آمد که همسرش یکی دو سال قبل از آن ازدواج کرده بود
واو هیچ اطلاعی از این موضوع نداشت
مردم آزاده عزیز را روی دوش خود به در خانه خودش آوردند
خانهای که نمیدانست
قرار است در آن شاهد چه چیزی باشد
این فقط یکی از آواهایی بود که بر سر زندگی بسیاری از آزادگان ریخت
....
سالها گذشت
نزدیک به ۳۰ سال
امروز عزیزی برای گرفتن لباس دست دوم به خانه مولوی مراجعه کرد
طبق روال من یک کارت شناسایی میخواستم تا بتوانم ثبت کنم
قبل از آنکه کارت شناساییش را به من بدهد...
https://www.instagram.com/p/C4nD7xCgm0B/?igsh=dXZsN2wybXkwb3R1
#جانباز #اسیر #آزاده #تکریم
#حواله_خودرو #فقر
#مدیریت
#پایان_کارتن_خوابی
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#اینترنت_برای_میترا
#Internet_For_Mitra_Now
@freudianassociation
#روزنوشت_ها
خانه مان در خیابان پامنار بود
به یاد دارم
هنگام آزادی اسرای ایرانی
یکی از اسرا که خانهاش در خیابان پامنار بود را با کلی
استقبال به خانه اش آورده بودند
کوی و برزن را بنر زده بودند و چراغانی کرده بودند
من تصویر آن روز را هیچگاه فراموش نمیکنم
آزاده عزیز به در خانه ای آمد که همسرش یکی دو سال قبل از آن ازدواج کرده بود
واو هیچ اطلاعی از این موضوع نداشت
مردم آزاده عزیز را روی دوش خود به در خانه خودش آوردند
خانهای که نمیدانست
قرار است در آن شاهد چه چیزی باشد
این فقط یکی از آواهایی بود که بر سر زندگی بسیاری از آزادگان ریخت
....
سالها گذشت
نزدیک به ۳۰ سال
امروز عزیزی برای گرفتن لباس دست دوم به خانه مولوی مراجعه کرد
طبق روال من یک کارت شناسایی میخواستم تا بتوانم ثبت کنم
قبل از آنکه کارت شناساییش را به من بدهد...
https://www.instagram.com/p/C4nD7xCgm0B/?igsh=dXZsN2wybXkwb3R1
#جانباز #اسیر #آزاده #تکریم
#حواله_خودرو #فقر
#مدیریت
#پایان_کارتن_خوابی
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#اینترنت_برای_میترا
#Internet_For_Mitra_Now
@freudianassociation