✅ برجام دوم، در ۲ پاراگراف
✍️ میثم هاشم خانی
📌 فرض کنیم مذاکرات «برجام دوم»، چه علنی و چه محرمانه، به زودی آغاز شود. در برجام دوم، ستون فقرات مطالبات دیپلماتهای ما از کشورهای غربی چه خواهد بود؟ به دنبال پر کردن جیب «دولت» برای «کوتاهمدت» هستیم؟ یا به دنبال پر کردن جیب «عامه مردم» برای «بلندمدت»؟ مذاکرهکنندگان ما چه مطالبات خلاقانهای را باید از کشورهای غربی داشته باشند تا منافعی «فراگیر» برای بخش هر چه بزرگتری از ایرانیان محقق شود؟ با طرح چه مطالباتی در برجام دوم، میتوانیم آن را در برابر دستاندازیهای کاسبان جنگ و تحریم «واکسینه» کنیم؟
📌 در شرایطی عادی، متاسفانه انتظار میرود که مشابه برجام اول، بخش عمده مطالبات مذاکرهکنندگان ایرانی به پر کردن جیب «دولت» برای «کوتاهمدت» اختصاص پیدا کند: مطالبه افزایش خرید نفت و گاز از ایران، آزاد کردن پولهای بلوکهشده دولت ایران در بانکهای غربی، سرمایهگذاری کشورهای غربی برای استخراج هر چه بیشتر نفت در ایران و نیز افزایش حضور شرکتهای اروپایی در صنعت خودروسازی کشور.
تحقق تکتک این مطالبات به معنای افزایش درآمد بادآورده دولت است؛ درآمد بادآوردهای که قاعدتا بخش بزرگی از آن صرف توزیع گستردهتر انواع #یارانه_سیاه (به ویژه دلار ارزان و وام بدون بهره) بین نورچشمیها میشود و بخش دیگری هم به توسعه نوع دیگری از #یارانه سیاه در قالب ارائه سوبسیدهای تشویقی برای پوشش ضرر و زیان بانکهایی میشود که سپردههای مردم را با کثیفترین شکلها صرف ارائه وامهای کلان به نورچشمیهایی کردهاند که از روز اول هیچ وثیقهای به بانک نسپردهاند.
اما طرح چنین مطالباتی بهعنوان ستون فقرات «برجام دوم»، مشکل بزرگ دیگری را هم در پی دارد: مطالباتی مثل افزایش خرید نفت و گاز یا افزایش سرمایهگذاری کشورهای غربی در زمینه افزایش استخراج نفت و گاز، به سادگی آب خوردن (و بلکه سادهتر) میتواند توسط فرد جنگطلبی مانند ترامپ نقض شود. در این صورت مجددا وارد چرخهای میشویم که در چند دهه اخیر بارها آن را تجربه کردهایم: دوره تنش، دوره تهدیدهای مکرر ایران و کشورهای غربی، دوره تشدید تحریمها، دوره مذاکره، دوره باز شدن راه فروش نفت، دوره تنش و مجددا تکرار این چرخه مخرب و ضد توسعه.
📌 در نقطه مقابل، مطالباتی قرار میگیرند که به دنبال پر کردن جیب «عامه مردم» برای «بلندمدت» هستند؛ مطالباتی که از قضا بسیار پایدارتر هستند و میتوانند برجام دوم را در در برابر نقض شدن توسط ترامپ (و سایر کاسبان جنگ و تحریم) واکسینه کنند. به نظر من ۲ مطالبه کلیدی در این زمینه عبارتند از:
۱) مطالبه از کشورهای ۱ + ۵ برای حمایت سیاسی از انعقاد پیمان «تجارت آزاد» بین ایران با ۵ کشور از میان کشورهای همسایه، ظرف یک دوره حداکثر ۵ ساله
با توجه به اختلاف اندک توان رقابتی تولیدکنندگان ایرانی با تولیدکنندگان کشورهای همسایه، چنین مطالبهای از یک طرف زمین تمرین مناسبی را در اختیار کسبوکارهای ایرانی قرار میدهد تا خود را برای رقابت در عرضه بینالمللی آماده کنند و از طرف دیگر، مشاغلی انبوه را در استانهای مرزی عمدتا محروم کشور ایجاد میکند (بدون نیاز به ذرهای بودجه دولتی) و به این ترتیب فقرزُدایی پایدار را در این مناطق تضمین میکند. بهعلاوه، اگر مطالبات ما در برجام دوم بر زمینهسازی تجارت آزاد بین ایران با کشورهای همسایه متمرکز شود، به سرعت بلوک تجاری بزرگی با انبوهی از تعاملات اقتصادی و تجاری برنده _ برنده بین سرمایهگذاران ایرانی و سرمایهگذاران کشورهای همسایه شکل میگیرد که هر گونه تحریم مجدد علیه اقتصاد ما را، بسیار پرهزینه خواهد کرد.
۲) مطالبه لغو متقابل ویزای گردشگری بین ایران با اتحادیه اروپا (با هدف ایجاد انبوه مشاغل گردشگری در کشورمان) و نیز رفع کلیه موانع ساخت هتل در ایران توسط سرمایهگذاران کشورهای ۱ + ۵ (با هدف ذینفع شدن سرمایهگذاران این کشورها در جهش حضور گردشگران خارجی در ایران)
چنین مطالبهای، به ویژه در شرایطیکه جهش قیمت دلار باعث شده گردشگری در ایران برای شهروندان غربی بسیار ارزان شود، میتواند (بدون نیاز به ذرهای بودجه دولتی) مشاغلی انبوه را ایجاد کند. از طرف دیگر، وجود چنین مطالبهای در برجام دوم، یکی از ظریفترین ابزار دیپلماسی را برای تنشزدایی پایدار بین ایران با کشورهای غربی فعال خواهد کرد و موجب کاهش تاثیر رسانههای حامی جنگ و تحریم در افکار عمومی کشورهای غربی خواهد شد.
📌 خلاصه اینکه تصور میکنم برای اقتصاددانان ایرانی در چند ماه آینده، ماموریتی مهمتر از این وجود ندارد که مطالبات دیپلماتهای ایرانی را از دغدغه پر کردن جیب «دولت» برای «کوتاهمدت»، به سمت پر کردن جیب «عامه مردم» برای «بلندمدت» سوق دهند.
منبع : مجمع فعالان اقتصادی
@franegar
Www.franegar.ir
Www.franegar.com
💐 💐 شاد و پیروز و فرانگر باشیم.
✍️ میثم هاشم خانی
📌 فرض کنیم مذاکرات «برجام دوم»، چه علنی و چه محرمانه، به زودی آغاز شود. در برجام دوم، ستون فقرات مطالبات دیپلماتهای ما از کشورهای غربی چه خواهد بود؟ به دنبال پر کردن جیب «دولت» برای «کوتاهمدت» هستیم؟ یا به دنبال پر کردن جیب «عامه مردم» برای «بلندمدت»؟ مذاکرهکنندگان ما چه مطالبات خلاقانهای را باید از کشورهای غربی داشته باشند تا منافعی «فراگیر» برای بخش هر چه بزرگتری از ایرانیان محقق شود؟ با طرح چه مطالباتی در برجام دوم، میتوانیم آن را در برابر دستاندازیهای کاسبان جنگ و تحریم «واکسینه» کنیم؟
📌 در شرایطی عادی، متاسفانه انتظار میرود که مشابه برجام اول، بخش عمده مطالبات مذاکرهکنندگان ایرانی به پر کردن جیب «دولت» برای «کوتاهمدت» اختصاص پیدا کند: مطالبه افزایش خرید نفت و گاز از ایران، آزاد کردن پولهای بلوکهشده دولت ایران در بانکهای غربی، سرمایهگذاری کشورهای غربی برای استخراج هر چه بیشتر نفت در ایران و نیز افزایش حضور شرکتهای اروپایی در صنعت خودروسازی کشور.
تحقق تکتک این مطالبات به معنای افزایش درآمد بادآورده دولت است؛ درآمد بادآوردهای که قاعدتا بخش بزرگی از آن صرف توزیع گستردهتر انواع #یارانه_سیاه (به ویژه دلار ارزان و وام بدون بهره) بین نورچشمیها میشود و بخش دیگری هم به توسعه نوع دیگری از #یارانه سیاه در قالب ارائه سوبسیدهای تشویقی برای پوشش ضرر و زیان بانکهایی میشود که سپردههای مردم را با کثیفترین شکلها صرف ارائه وامهای کلان به نورچشمیهایی کردهاند که از روز اول هیچ وثیقهای به بانک نسپردهاند.
اما طرح چنین مطالباتی بهعنوان ستون فقرات «برجام دوم»، مشکل بزرگ دیگری را هم در پی دارد: مطالباتی مثل افزایش خرید نفت و گاز یا افزایش سرمایهگذاری کشورهای غربی در زمینه افزایش استخراج نفت و گاز، به سادگی آب خوردن (و بلکه سادهتر) میتواند توسط فرد جنگطلبی مانند ترامپ نقض شود. در این صورت مجددا وارد چرخهای میشویم که در چند دهه اخیر بارها آن را تجربه کردهایم: دوره تنش، دوره تهدیدهای مکرر ایران و کشورهای غربی، دوره تشدید تحریمها، دوره مذاکره، دوره باز شدن راه فروش نفت، دوره تنش و مجددا تکرار این چرخه مخرب و ضد توسعه.
📌 در نقطه مقابل، مطالباتی قرار میگیرند که به دنبال پر کردن جیب «عامه مردم» برای «بلندمدت» هستند؛ مطالباتی که از قضا بسیار پایدارتر هستند و میتوانند برجام دوم را در در برابر نقض شدن توسط ترامپ (و سایر کاسبان جنگ و تحریم) واکسینه کنند. به نظر من ۲ مطالبه کلیدی در این زمینه عبارتند از:
۱) مطالبه از کشورهای ۱ + ۵ برای حمایت سیاسی از انعقاد پیمان «تجارت آزاد» بین ایران با ۵ کشور از میان کشورهای همسایه، ظرف یک دوره حداکثر ۵ ساله
با توجه به اختلاف اندک توان رقابتی تولیدکنندگان ایرانی با تولیدکنندگان کشورهای همسایه، چنین مطالبهای از یک طرف زمین تمرین مناسبی را در اختیار کسبوکارهای ایرانی قرار میدهد تا خود را برای رقابت در عرضه بینالمللی آماده کنند و از طرف دیگر، مشاغلی انبوه را در استانهای مرزی عمدتا محروم کشور ایجاد میکند (بدون نیاز به ذرهای بودجه دولتی) و به این ترتیب فقرزُدایی پایدار را در این مناطق تضمین میکند. بهعلاوه، اگر مطالبات ما در برجام دوم بر زمینهسازی تجارت آزاد بین ایران با کشورهای همسایه متمرکز شود، به سرعت بلوک تجاری بزرگی با انبوهی از تعاملات اقتصادی و تجاری برنده _ برنده بین سرمایهگذاران ایرانی و سرمایهگذاران کشورهای همسایه شکل میگیرد که هر گونه تحریم مجدد علیه اقتصاد ما را، بسیار پرهزینه خواهد کرد.
۲) مطالبه لغو متقابل ویزای گردشگری بین ایران با اتحادیه اروپا (با هدف ایجاد انبوه مشاغل گردشگری در کشورمان) و نیز رفع کلیه موانع ساخت هتل در ایران توسط سرمایهگذاران کشورهای ۱ + ۵ (با هدف ذینفع شدن سرمایهگذاران این کشورها در جهش حضور گردشگران خارجی در ایران)
چنین مطالبهای، به ویژه در شرایطیکه جهش قیمت دلار باعث شده گردشگری در ایران برای شهروندان غربی بسیار ارزان شود، میتواند (بدون نیاز به ذرهای بودجه دولتی) مشاغلی انبوه را ایجاد کند. از طرف دیگر، وجود چنین مطالبهای در برجام دوم، یکی از ظریفترین ابزار دیپلماسی را برای تنشزدایی پایدار بین ایران با کشورهای غربی فعال خواهد کرد و موجب کاهش تاثیر رسانههای حامی جنگ و تحریم در افکار عمومی کشورهای غربی خواهد شد.
📌 خلاصه اینکه تصور میکنم برای اقتصاددانان ایرانی در چند ماه آینده، ماموریتی مهمتر از این وجود ندارد که مطالبات دیپلماتهای ایرانی را از دغدغه پر کردن جیب «دولت» برای «کوتاهمدت»، به سمت پر کردن جیب «عامه مردم» برای «بلندمدت» سوق دهند.
منبع : مجمع فعالان اقتصادی
@franegar
Www.franegar.ir
Www.franegar.com
💐 💐 شاد و پیروز و فرانگر باشیم.
🔲⭕️ مجادله بزرگان، بر سر روزی ۱.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان
✍ میثم هاشم خانی
⚪️ قبل از مرور پرسش محوری در مجادله پرتنش اخیر آقای روحانی و آقای جهانگیری در نشست سران قوا، بگذارید یک فرض تخیلی را بررسی کنیم:
فرض کنیم معجزهای شود و از فردا، هر روز ۱.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان درآمد بادآورده به خزانه دولت واریز شود. این درآمد عظیم که حدودا ۸ برابر کل بودجه روزانه وزارت آموزشوپرورش با ۱ میلیون پرسنل و ۱۳ میلیون دانشآموز است، چگونه میتواند حاصل شود؟
کافیست قیمت بنزین و گازوییل ما به میانگین کشورهای همسایه برسد و کل درآمد فروش هم به حساب دولت واریز شود. بهطور سرانگشتی با توجه به میانگین قیمت ۰.۷ دلاری بنزین و گازوییل در کشورهای همسایه و مصرف روزانه ۸۰ میلیون لیتر بنزین و ۸۰ میلیون لیتر گازوییل در ایران، به رقم تقریبی ۱۰۰۰ میلیارد تومان در روز میرسیم.
⚪️ حالا فرض کنیم قرار است هیات دولت درباره شیوه هزینهکرد این درآمد بادآورده عظیم تصمیم بگیرد. به نظرتان کدام یک از موارد زیر در اولویت قرار میگیرند؟
۱. جهش میزان توزیع دلار ارزان بین واردکنندگان نورچشمی، به بهانه حمایت از مصرفکنندگان
۲. جهش توزیع وامهای بدون بهره بین خودروسازان نورچشمی و پتروشیمیهای نورچشمی، تحت عنوان حمایت از تولیدکنندگان
۳. افزایش ۹ برابری یارانه نقدی هر ایرانی که تقریبا باعث ریشهکنی فقر مطلق در کشور میشود (با درآمد جدید روزی ۱۰۰۰ میلیارد تومانی، امکانپذیر است)
۴. ارائه سهمیه یکسانی از دلار رایگان و بنزین رایگان به همه ایرانیان، و اجازه خرید و فروش آزادانه این سهمیه توسط افرادی که به آن نیازی ندارند.
من برای ۲ مورد نخست، عنوان #یارانه_سیاه را مناسب میدانم و ۲ مورد دوم را هم #یارانه_سپید مینامم.
⚪️ مقصودم از یارانه سیاه، یارانهایست که:
اولا، مشوق فساد است.
ثانیا، مخرب عدالت است به این معنا که سهم فقیرترین دهک درآمدی از آن تقریبا صفر است.
ثالثا، مخرب رونق اقتصادی است به این معنا که ریل رقابت میان صاحبان کسبوکارها را، از رقابت سالم بر سر بهبود کیفیت و قیمت محصولاتشان، به رقابت بر سر کسب هر چه بیشتر عنایات دولتی منحرف میکند.
⚪️ اما به مشاجره پرتنش روحانی و جهانگیری در جلسه اخیر سران قوا برگردیم. ظاهرا در این جلسه آقای روحانی تصمیم خود درباره افزایش قیمت بنزین را بیان کرده و تاکید میکند که درآمد حاصله باید صرف «حمایت از تولید» شود [اسم رمز مشهور، برای ریختن بیتالمال به حلق نورچشمیهای خودروساز و بانکدار و واردکننده و امثالهم]
در مقابل، آقای جهانگیری به طرح «اختصاص سهیمه یکسان بنزین و گازوییل به هر ایرانی» اشاره میکند: قیمت بنزین و گازوییل ثابت مانده و تکتک ایرانیان میتوانند سهمیه خود را مصرف کنند یا آن را با قیمت توافقی به دیگران بفروشند. همچنین تضمین میشود اگر هر شهروند در پایان ماه سهیمه خود را مصرف نکند و در عینحال نتواند بفروشد (عمدتا فقیرترین شهروندان ساکن در مناطق دورافتاده)، دولت سهیمه او را به قیمتی معادل میانگین قیمت بنزین و گازوییل در کشورهای همسایه، بخرد.
آقای روحانی شدیدا با این طرح مخالفت میکند و بعد از تاکید آقای جهانگیری بر حمایت تعداد زیادی از اقتصاددانان از این طرح، آقای روحانی عصبانی میشود و نهایتا آقای جهانگیری با اعتراض جلسه را ترک میکند (منبع: روزنامه سازندگی، ۳ تیر ۹۸، صفحه یک)
⚪️ در واقع پرسش محوری مشاجره این بوده است:
درآمد هنگفت حاصل از حذف یارانه بنزین و گازوییل، به جیب دولت برود [و قاعدتا بخش عمده آن صرف جهش توزیع انواع #یارانه_سیاه بین نورچشمیها شود]؛ یا مستقیما به جیب مردم برود [و به نوعی از #یارانه_سپید تبدیل شود که حتی فقیرترین ساکنان مناطق دورافتاده کشور هم سهمی یکسان از آن ببرند]؟
⚪️ تاکید میکنم که قصدم تاکید بر اهمیت کلیدی پرسش فوق است، و نه حمایت از آقای جهانگیری (گو اینکه ایشان در سال قبل یکی از عظیمترین مصادیق یارانههای سیاه را ذیل شعار توزیع دلار دولتی برای حمایت از مردم پایهگذاری کرد).
در یک سال اخیر، بخش عمده نوشتههای تحلیلی نگارنده بر این موضوع متمرکز بوده که تا همه انواع یارانه سیاه را به یارانههای سپید تبدیل نکنیم، محال است به رونق اقتصادی برسیم (حتی اگر همه تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان همین امروز برطرف شوند)
بنابراین از صمیم قلب امیدوارم که پرسش فوق، یکی از محورهای اصلی رقابتهای سیاسی در ۲ انتخابات پیش رو باشد و همه طیفهایی سیاسی رقیب دربارهاش برنامه «سنجشپذیر» ارایه کنند. تحقق این امید، یعنی زیر و رو شدن جبههبندیهای انتخاباتی موجود که عمدتا حول کلیگوییهای تکراری یا حول «زنده باد فلان» یا حول «مرده باد بهمان» شکل گرفتهاند و نه حول ارایه یک مانیفست اقتصادی دقیق و سنجشپذیر.
@franegar
Www.franegar.ir
Www.franegar.com
💐 💐 شاد و پیروز و فرانگر باشیم
✍ میثم هاشم خانی
⚪️ قبل از مرور پرسش محوری در مجادله پرتنش اخیر آقای روحانی و آقای جهانگیری در نشست سران قوا، بگذارید یک فرض تخیلی را بررسی کنیم:
فرض کنیم معجزهای شود و از فردا، هر روز ۱.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان درآمد بادآورده به خزانه دولت واریز شود. این درآمد عظیم که حدودا ۸ برابر کل بودجه روزانه وزارت آموزشوپرورش با ۱ میلیون پرسنل و ۱۳ میلیون دانشآموز است، چگونه میتواند حاصل شود؟
کافیست قیمت بنزین و گازوییل ما به میانگین کشورهای همسایه برسد و کل درآمد فروش هم به حساب دولت واریز شود. بهطور سرانگشتی با توجه به میانگین قیمت ۰.۷ دلاری بنزین و گازوییل در کشورهای همسایه و مصرف روزانه ۸۰ میلیون لیتر بنزین و ۸۰ میلیون لیتر گازوییل در ایران، به رقم تقریبی ۱۰۰۰ میلیارد تومان در روز میرسیم.
⚪️ حالا فرض کنیم قرار است هیات دولت درباره شیوه هزینهکرد این درآمد بادآورده عظیم تصمیم بگیرد. به نظرتان کدام یک از موارد زیر در اولویت قرار میگیرند؟
۱. جهش میزان توزیع دلار ارزان بین واردکنندگان نورچشمی، به بهانه حمایت از مصرفکنندگان
۲. جهش توزیع وامهای بدون بهره بین خودروسازان نورچشمی و پتروشیمیهای نورچشمی، تحت عنوان حمایت از تولیدکنندگان
۳. افزایش ۹ برابری یارانه نقدی هر ایرانی که تقریبا باعث ریشهکنی فقر مطلق در کشور میشود (با درآمد جدید روزی ۱۰۰۰ میلیارد تومانی، امکانپذیر است)
۴. ارائه سهمیه یکسانی از دلار رایگان و بنزین رایگان به همه ایرانیان، و اجازه خرید و فروش آزادانه این سهمیه توسط افرادی که به آن نیازی ندارند.
من برای ۲ مورد نخست، عنوان #یارانه_سیاه را مناسب میدانم و ۲ مورد دوم را هم #یارانه_سپید مینامم.
⚪️ مقصودم از یارانه سیاه، یارانهایست که:
اولا، مشوق فساد است.
ثانیا، مخرب عدالت است به این معنا که سهم فقیرترین دهک درآمدی از آن تقریبا صفر است.
ثالثا، مخرب رونق اقتصادی است به این معنا که ریل رقابت میان صاحبان کسبوکارها را، از رقابت سالم بر سر بهبود کیفیت و قیمت محصولاتشان، به رقابت بر سر کسب هر چه بیشتر عنایات دولتی منحرف میکند.
⚪️ اما به مشاجره پرتنش روحانی و جهانگیری در جلسه اخیر سران قوا برگردیم. ظاهرا در این جلسه آقای روحانی تصمیم خود درباره افزایش قیمت بنزین را بیان کرده و تاکید میکند که درآمد حاصله باید صرف «حمایت از تولید» شود [اسم رمز مشهور، برای ریختن بیتالمال به حلق نورچشمیهای خودروساز و بانکدار و واردکننده و امثالهم]
در مقابل، آقای جهانگیری به طرح «اختصاص سهیمه یکسان بنزین و گازوییل به هر ایرانی» اشاره میکند: قیمت بنزین و گازوییل ثابت مانده و تکتک ایرانیان میتوانند سهمیه خود را مصرف کنند یا آن را با قیمت توافقی به دیگران بفروشند. همچنین تضمین میشود اگر هر شهروند در پایان ماه سهیمه خود را مصرف نکند و در عینحال نتواند بفروشد (عمدتا فقیرترین شهروندان ساکن در مناطق دورافتاده)، دولت سهیمه او را به قیمتی معادل میانگین قیمت بنزین و گازوییل در کشورهای همسایه، بخرد.
آقای روحانی شدیدا با این طرح مخالفت میکند و بعد از تاکید آقای جهانگیری بر حمایت تعداد زیادی از اقتصاددانان از این طرح، آقای روحانی عصبانی میشود و نهایتا آقای جهانگیری با اعتراض جلسه را ترک میکند (منبع: روزنامه سازندگی، ۳ تیر ۹۸، صفحه یک)
⚪️ در واقع پرسش محوری مشاجره این بوده است:
درآمد هنگفت حاصل از حذف یارانه بنزین و گازوییل، به جیب دولت برود [و قاعدتا بخش عمده آن صرف جهش توزیع انواع #یارانه_سیاه بین نورچشمیها شود]؛ یا مستقیما به جیب مردم برود [و به نوعی از #یارانه_سپید تبدیل شود که حتی فقیرترین ساکنان مناطق دورافتاده کشور هم سهمی یکسان از آن ببرند]؟
⚪️ تاکید میکنم که قصدم تاکید بر اهمیت کلیدی پرسش فوق است، و نه حمایت از آقای جهانگیری (گو اینکه ایشان در سال قبل یکی از عظیمترین مصادیق یارانههای سیاه را ذیل شعار توزیع دلار دولتی برای حمایت از مردم پایهگذاری کرد).
در یک سال اخیر، بخش عمده نوشتههای تحلیلی نگارنده بر این موضوع متمرکز بوده که تا همه انواع یارانه سیاه را به یارانههای سپید تبدیل نکنیم، محال است به رونق اقتصادی برسیم (حتی اگر همه تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان همین امروز برطرف شوند)
بنابراین از صمیم قلب امیدوارم که پرسش فوق، یکی از محورهای اصلی رقابتهای سیاسی در ۲ انتخابات پیش رو باشد و همه طیفهایی سیاسی رقیب دربارهاش برنامه «سنجشپذیر» ارایه کنند. تحقق این امید، یعنی زیر و رو شدن جبههبندیهای انتخاباتی موجود که عمدتا حول کلیگوییهای تکراری یا حول «زنده باد فلان» یا حول «مرده باد بهمان» شکل گرفتهاند و نه حول ارایه یک مانیفست اقتصادی دقیق و سنجشپذیر.
@franegar
Www.franegar.ir
Www.franegar.com
💐 💐 شاد و پیروز و فرانگر باشیم