⭕️ «یه روز خوب میاد؟!»
▪️این سؤال زیاد مطرح میشود که بالاخره چه خواهد شد و اوضاع ایران به چه سمت پیش خواهد رفت؟ کمتر پرسیده میشود «چه باید کرد؟» یا «من چه میتوانم بکنم؟»
▫️از روزی که نوشتار بلند سعید حجاریان را در هفته نامه صدا خونده ام به این موضوع فکر می کنم. به رفتار خودم دقیق می شوم که آیا «منتظر آمدن یک روز خوب هستم» یا بخشی از آنها که «یک روز خوب را می سازند»؟
▫️بین این دو جمله کوتاه یک دنیا فاصله است. اینکه لم بدهیم و ضمن غر زدن و ایراد گرفتن از زمین و زمان منتظر باشیم یک دفعه یک روز خوب از راه برسد، اقتصاد درست بشود، مردم درست رانندگی کنند، کسی به کسی فحاشی نکند، مهربانی دست زیبایی را بگیرد و کمترین سرود بوسه باشد و...
▫️واقعاً شدنی است؟ نمونه ای در طول تاریخ سراغ دارید که آدم ها با انفعال و بی عملی حال شان خوب شده باشد، اقتصاد و کشاورزی و هنر و سیاست شان ممتاز شده باشد؟
▫️نمونه های تلاش و جنگیدن برای ساختن روز و روزگار خوب چطور؟ از آنها می توانید مثالی بزنید؟ اینکه آدم ها به جای نفرین درمانی، آستین بالا زده اند و کاری کرده اند. برای اینکه حال خودشان و شهرشان و کشورشان خوب شود از جان شان مایه گذاشته اند...
▫️حتماً می شود لیستی آماده کرد که احتمالاً ژاپن و آلمان را آن بالا نشاند. دو کشوری که بعد از جنگ جهانی دوم رسماً مخروبه شدند و حالا الگو!
▫️تفاوت در همین موضوع است. اینکه منتظر «چه خواهد شد» بمانیم یا مشتاق و آماده بپرسیم « من چه میتوانم بکنم؟». می نویسم «مشتاق و آماده»، نه ناامید و کسل که ترجمه اش می شود این:« من که کاری از دستم بر نمی آید. من هیچ نقشی ندارم نه رئیس جمهورم و نه وکیل و نه وزیر! من چه می توانم بکنم جز اینکه منتظر بمانم ببینم چه اتفاقی می افتد و ...».
خیلی ها می گویند از ما گذشته! حتی اگر از شما گذشته باشد از فرزندان تان چطور؟ مدرسه ها دارد باز می شود و بچه های ما قرار است بروند در آن کارخانه بسته بندی سازی شکل و شخصیت بگیرند.
▫️فقط قرار نیست دکتر و مهندس بشوند، قرار است در آنجا فرهنگ را بیاموزند، نحوه زندگی اجتماعی را، تلاش برای یافتن جایگاه بدون تخریب دیگری و ... چقدر آنها را آماده کرده ایم؟ چه برنامه ای برایشان داریم؟
▫️منتظریم معلم و مدیر و ناظم مدرسه که خودشان شهروندانی گرفتار مثل ما هستند چوب معجزه از جیب بیرون بیاورند و همه اینها را در چشم به هم زدنی به بچه های ما یاد بدهند؟
👇بعضی ها پاسخ آماده ای توی جیب دارند. «اینها وظیفه حکومت است.
حکومت باید برای ما زندگی خوب مهیا کند».
قطعاً یکی از وظایف حکومت خردمند و حکمرانی خوب همین است اما نگاهی به مدیران و وزرا بیندازید. شاید باورتان نشود اما آنها هم ایرانی هستند!
▫️در همین کشور رشد کرده اند و نفس کشیده اند. سوپرمن های افسانه ای نیستند. فرشته های پاک نیستند، مغزهای برجسته نیستند.
😊چطور انتظار داریم آنها یکباره یک نقشه راه بی نظیر خلق کنند که وقتی ما لم داده ایم و غر می زنیم یک دفعه خوشبختی راهش را کج کند طرف مان؟! شدنی است؟!
وظیفه دارند که همه تلاش شان را برای بهبود زندگی شهروندان به خرج بدهند اما من چشم امیدی ندارم و منتظر نیستم از آنها آبی گرم شود!
حتی اگر موفق شوند بهترین نقشه راه را خلق کنند، بی نظیرترین برنامه تاریخ را برای یپشرفت کشور مکتوب کنند و بیایند اعلام کنند که ای ملت ایران! اگر از فردا صبح این مسیر را برویم به خوشبختی دنیا و سعادت آخرت دست پیدا می کنیم چند نفرمان باور می کند؟
▪️چند نفرمان حاضر است تن بدهد به آن برنامه، سخت کار کند، کمتر استراحت کند، سفره اش را کوچک تر بچیند و بگوید من برای آینده فرزندانم سختی های امروز را به جان می خرم؟
بسیاری از ما تردید خواهیم کرد. باور نمی کنیم که چنین نقشه ای وجود داشته باشد. عده ای می گویند و می نویسند که این بهانه جدید برای سرکیسه کردن ماست ونقشه ریخته اند که از ما کار بکشند و سودش را اختلاس کنند و برای بچه هایشان خانه و پورشه بخرند و ...
▫️بعضی هم به این امید که اگر در این مسیر قرار بگیرند چیزی به آنها می ماسد همراه می شوند و وقتی بینند باید سخت کار کنند و ریاضت پیشه کنند و سختی به جان بخرند، از قطار پیاده می شوند و...
#بدتان_می_آید اما هیچ راه میانبری وجود ندارد. اگر کسی بگوید در پشتی برای پیشرفت یک ملت وجود دارد، راهی که بدون پرداخت هزینه و به سادگی به دروازه های خوشبختی خواهیم رسید یا شیاد است یا نادان.
▫️راه ما از سنگلاخ می گذرد. تلخ است اما واقعیت دارد. ما باید تن بدهیم به راه دشوار...
ساختن یک روز خوب را به بچه هایمان یاد بدهیم وگرنه هیچ روز خوبی «خودش نمی آید».
این شعرهای شیرین جایش در ترانه هاست. لابلای همان رقص نورها، همان ولوله ها... روز خوب را باید بسازیم. با هم بسازیم.
🖌احسان محمدی
@franegar
Www.franegar.ir
Www.franegar.com
💐 💐 شاد و پیروز و فرانگر باشیم
▪️این سؤال زیاد مطرح میشود که بالاخره چه خواهد شد و اوضاع ایران به چه سمت پیش خواهد رفت؟ کمتر پرسیده میشود «چه باید کرد؟» یا «من چه میتوانم بکنم؟»
▫️از روزی که نوشتار بلند سعید حجاریان را در هفته نامه صدا خونده ام به این موضوع فکر می کنم. به رفتار خودم دقیق می شوم که آیا «منتظر آمدن یک روز خوب هستم» یا بخشی از آنها که «یک روز خوب را می سازند»؟
▫️بین این دو جمله کوتاه یک دنیا فاصله است. اینکه لم بدهیم و ضمن غر زدن و ایراد گرفتن از زمین و زمان منتظر باشیم یک دفعه یک روز خوب از راه برسد، اقتصاد درست بشود، مردم درست رانندگی کنند، کسی به کسی فحاشی نکند، مهربانی دست زیبایی را بگیرد و کمترین سرود بوسه باشد و...
▫️واقعاً شدنی است؟ نمونه ای در طول تاریخ سراغ دارید که آدم ها با انفعال و بی عملی حال شان خوب شده باشد، اقتصاد و کشاورزی و هنر و سیاست شان ممتاز شده باشد؟
▫️نمونه های تلاش و جنگیدن برای ساختن روز و روزگار خوب چطور؟ از آنها می توانید مثالی بزنید؟ اینکه آدم ها به جای نفرین درمانی، آستین بالا زده اند و کاری کرده اند. برای اینکه حال خودشان و شهرشان و کشورشان خوب شود از جان شان مایه گذاشته اند...
▫️حتماً می شود لیستی آماده کرد که احتمالاً ژاپن و آلمان را آن بالا نشاند. دو کشوری که بعد از جنگ جهانی دوم رسماً مخروبه شدند و حالا الگو!
▫️تفاوت در همین موضوع است. اینکه منتظر «چه خواهد شد» بمانیم یا مشتاق و آماده بپرسیم « من چه میتوانم بکنم؟». می نویسم «مشتاق و آماده»، نه ناامید و کسل که ترجمه اش می شود این:« من که کاری از دستم بر نمی آید. من هیچ نقشی ندارم نه رئیس جمهورم و نه وکیل و نه وزیر! من چه می توانم بکنم جز اینکه منتظر بمانم ببینم چه اتفاقی می افتد و ...».
خیلی ها می گویند از ما گذشته! حتی اگر از شما گذشته باشد از فرزندان تان چطور؟ مدرسه ها دارد باز می شود و بچه های ما قرار است بروند در آن کارخانه بسته بندی سازی شکل و شخصیت بگیرند.
▫️فقط قرار نیست دکتر و مهندس بشوند، قرار است در آنجا فرهنگ را بیاموزند، نحوه زندگی اجتماعی را، تلاش برای یافتن جایگاه بدون تخریب دیگری و ... چقدر آنها را آماده کرده ایم؟ چه برنامه ای برایشان داریم؟
▫️منتظریم معلم و مدیر و ناظم مدرسه که خودشان شهروندانی گرفتار مثل ما هستند چوب معجزه از جیب بیرون بیاورند و همه اینها را در چشم به هم زدنی به بچه های ما یاد بدهند؟
👇بعضی ها پاسخ آماده ای توی جیب دارند. «اینها وظیفه حکومت است.
حکومت باید برای ما زندگی خوب مهیا کند».
قطعاً یکی از وظایف حکومت خردمند و حکمرانی خوب همین است اما نگاهی به مدیران و وزرا بیندازید. شاید باورتان نشود اما آنها هم ایرانی هستند!
▫️در همین کشور رشد کرده اند و نفس کشیده اند. سوپرمن های افسانه ای نیستند. فرشته های پاک نیستند، مغزهای برجسته نیستند.
😊چطور انتظار داریم آنها یکباره یک نقشه راه بی نظیر خلق کنند که وقتی ما لم داده ایم و غر می زنیم یک دفعه خوشبختی راهش را کج کند طرف مان؟! شدنی است؟!
وظیفه دارند که همه تلاش شان را برای بهبود زندگی شهروندان به خرج بدهند اما من چشم امیدی ندارم و منتظر نیستم از آنها آبی گرم شود!
حتی اگر موفق شوند بهترین نقشه راه را خلق کنند، بی نظیرترین برنامه تاریخ را برای یپشرفت کشور مکتوب کنند و بیایند اعلام کنند که ای ملت ایران! اگر از فردا صبح این مسیر را برویم به خوشبختی دنیا و سعادت آخرت دست پیدا می کنیم چند نفرمان باور می کند؟
▪️چند نفرمان حاضر است تن بدهد به آن برنامه، سخت کار کند، کمتر استراحت کند، سفره اش را کوچک تر بچیند و بگوید من برای آینده فرزندانم سختی های امروز را به جان می خرم؟
بسیاری از ما تردید خواهیم کرد. باور نمی کنیم که چنین نقشه ای وجود داشته باشد. عده ای می گویند و می نویسند که این بهانه جدید برای سرکیسه کردن ماست ونقشه ریخته اند که از ما کار بکشند و سودش را اختلاس کنند و برای بچه هایشان خانه و پورشه بخرند و ...
▫️بعضی هم به این امید که اگر در این مسیر قرار بگیرند چیزی به آنها می ماسد همراه می شوند و وقتی بینند باید سخت کار کنند و ریاضت پیشه کنند و سختی به جان بخرند، از قطار پیاده می شوند و...
#بدتان_می_آید اما هیچ راه میانبری وجود ندارد. اگر کسی بگوید در پشتی برای پیشرفت یک ملت وجود دارد، راهی که بدون پرداخت هزینه و به سادگی به دروازه های خوشبختی خواهیم رسید یا شیاد است یا نادان.
▫️راه ما از سنگلاخ می گذرد. تلخ است اما واقعیت دارد. ما باید تن بدهیم به راه دشوار...
ساختن یک روز خوب را به بچه هایمان یاد بدهیم وگرنه هیچ روز خوبی «خودش نمی آید».
این شعرهای شیرین جایش در ترانه هاست. لابلای همان رقص نورها، همان ولوله ها... روز خوب را باید بسازیم. با هم بسازیم.
🖌احسان محمدی
@franegar
Www.franegar.ir
Www.franegar.com
💐 💐 شاد و پیروز و فرانگر باشیم