✔️ چه موانعی پیشروی نسل دوم استارتآپهای ایرانی وجود دارد؟
دلایل زیادی وجود دارد که فکر کنیم نسل دوم استارتآپهای ایرانی به اندازه نسل اول بلنداقبال نیست.
انحصار، تحریم، توقف سرمایهگذاری خارجی و تشدید مهاجرت نخبگان از جمله مهمترین موانعی هستند که میتوانند فعالیت استارتآپهای نسل دوم را مختل کنند. جز این شرکتهای نوپا در ایران بیشتر از گذشته با مخالفت نهادهای سنتی و انحصاری مواجه شدهاند.
آیا سیاستگذار میتواند حصر شرکتهای نوپا را بشکند؟
#تجارت_فردا
@franegar
Www.franegar.ir
Www.franegar.com
💐 💐 شاد و پیروز و فرانگر باشیم
دلایل زیادی وجود دارد که فکر کنیم نسل دوم استارتآپهای ایرانی به اندازه نسل اول بلنداقبال نیست.
انحصار، تحریم، توقف سرمایهگذاری خارجی و تشدید مهاجرت نخبگان از جمله مهمترین موانعی هستند که میتوانند فعالیت استارتآپهای نسل دوم را مختل کنند. جز این شرکتهای نوپا در ایران بیشتر از گذشته با مخالفت نهادهای سنتی و انحصاری مواجه شدهاند.
آیا سیاستگذار میتواند حصر شرکتهای نوپا را بشکند؟
#تجارت_فردا
@franegar
Www.franegar.ir
Www.franegar.com
💐 💐 شاد و پیروز و فرانگر باشیم
🔹 افزایش قیمت ارز چگونه به فرصتی برای تولید تبدیل شد؟
✍️ هادی چاوشی
آبانماه پارسال، حسن روحانی چشم در چشم مدیران و مسوولان وزارت اقتصاد دوخت و گفت: «یک وقتی چند اقتصاددان بودند که سر قیمت ارز همیشه با ما چانه میزدند؛ مثلاً ارز 3800 تومان بود، میگفتند اگر این بشود 4200 تومان تمام ایران، گلستان میشود. میگفتند اگر ارز بشود 4200 تومان، صادرات ما دو برابر میشود. به هر حال ما برای آنها احترام قائلیم، خب اقتصاددان بودند. اما نباید فقط یک بعد داستان را ببینیم. اقتصاد خیلی فراز و نشیب دارد.»
سخنان رئیسجمهور که نوعی تمسخر علم اقتصاد را در خود داشت، همان زمان باعث واکنش برخی اقتصاددانان منتقد سیاستهای دولت شد. با این حال، حرفهای روحانی -فارغ از مغالطههایی که در آن دیده میشد- خالی از حقیقت نبود. اقتصاددانان در سالهای اخیر همواره هشدار داده بودند که وقتی میان نرخ تورم ایران و آمریکا فاصلهای معنادار وجود دارد، تثبیت قیمت دلار در بازار داخلی اندکاندک قیمتهای نسبی را به سود واردات و به زیان تولید داخلی تغییر میدهد؛ به همین دلیل آنان توصیه میکردند قیمت ارز به طور ملایم و بر اساس فاصله نرخ تورم داخلی و جهانی افزایش پیدا کند تا تولید و صادرات نیز همزمان با سایر بخشهای اقتصاد رشد کند.
در پی شوکی که جهش ارزی نیمه نخست سال 97 به اقتصاد ایران وارد کرد، دورهای نسبتاً طولانی از بیثباتی آغاز شد که رکود تورمی سال گذشته را میتوان از نتایج آن دانست.
با این حال، حالا که قیمت دلار به ثباتی نسبی رسیده و در بازه قیمتی جدید به رسمیت شناخته شده، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد افزایش قیمت ارز-همانطور که اقتصاددانان میگفتند- به سود تولید داخلی تمام شده است.
روزنامه «دنیای اقتصاد» در شماره هشتم مرداد 98 خود زیر عنوان «فرصتسازی از تهدید ارزی» نوشت: «برخلاف تصور اولیه که جهش دلار صرفاً به رشد هزینهها و رکود دامن میزند، اکنون از سه جبهه به تولیدکنندگان داخلی کمک شده است. نخست تقویت تولید در پی جذابیت صادرات و یافتن بازارهای جدید است. دوم صرفه تولید در بخشهای متنوعتری از اقتصاد، ظرفیتهای سرمایهگذاری را فعال کرده است. سومین جبهه اما با حذف رقبای وارداتی که پیشتر از ارز ارزان استفاده میکردند، رونق گرفت. بنابراین نهتنها بنگاههای صادرکننده فرصتهای تازهای یافتند، بلکه بخشهای تولیدی داخلی در فضای کنونی مزیت رقابتی پیدا کرده و با افزایش سودآوری همراه شدهاند.»
جواد صالحیاصفهانی، اقتصاددان ایرانی مقیم آمریکا نیز هفته گذشته در مصاحبه با «تجارت فردا» گفت: «قیمتهای نسبی در ایران الان در بهترین موقعیت هستند؛ البته نه برای مصرف، بلکه برای تولید... بالا بودن نرخ دلار که باعث میشود قیمت کالاهای مصرفی ما چه وارداتی و چه صادراتی گران باشد، به نفع تولیدکننده است و این تولید در نهایت موجب اشتغال خواهد شد.»
🔹 تجارت فردا در شماره 326 تلاش کرده سازوکار اثرگذاری نرخ ارز بر رونق تولید داخلی را بررسی و موانع پیش روی اقتصاد ایران را برای استفاده از این فرصت ناخواسته شرح دهد.
#تجارت_فردا
@franegar
Www.franegar.ir
Www.franegar.com
💐 💐 شاد و پیروز و فرانگر باشیم
✍️ هادی چاوشی
آبانماه پارسال، حسن روحانی چشم در چشم مدیران و مسوولان وزارت اقتصاد دوخت و گفت: «یک وقتی چند اقتصاددان بودند که سر قیمت ارز همیشه با ما چانه میزدند؛ مثلاً ارز 3800 تومان بود، میگفتند اگر این بشود 4200 تومان تمام ایران، گلستان میشود. میگفتند اگر ارز بشود 4200 تومان، صادرات ما دو برابر میشود. به هر حال ما برای آنها احترام قائلیم، خب اقتصاددان بودند. اما نباید فقط یک بعد داستان را ببینیم. اقتصاد خیلی فراز و نشیب دارد.»
سخنان رئیسجمهور که نوعی تمسخر علم اقتصاد را در خود داشت، همان زمان باعث واکنش برخی اقتصاددانان منتقد سیاستهای دولت شد. با این حال، حرفهای روحانی -فارغ از مغالطههایی که در آن دیده میشد- خالی از حقیقت نبود. اقتصاددانان در سالهای اخیر همواره هشدار داده بودند که وقتی میان نرخ تورم ایران و آمریکا فاصلهای معنادار وجود دارد، تثبیت قیمت دلار در بازار داخلی اندکاندک قیمتهای نسبی را به سود واردات و به زیان تولید داخلی تغییر میدهد؛ به همین دلیل آنان توصیه میکردند قیمت ارز به طور ملایم و بر اساس فاصله نرخ تورم داخلی و جهانی افزایش پیدا کند تا تولید و صادرات نیز همزمان با سایر بخشهای اقتصاد رشد کند.
در پی شوکی که جهش ارزی نیمه نخست سال 97 به اقتصاد ایران وارد کرد، دورهای نسبتاً طولانی از بیثباتی آغاز شد که رکود تورمی سال گذشته را میتوان از نتایج آن دانست.
با این حال، حالا که قیمت دلار به ثباتی نسبی رسیده و در بازه قیمتی جدید به رسمیت شناخته شده، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد افزایش قیمت ارز-همانطور که اقتصاددانان میگفتند- به سود تولید داخلی تمام شده است.
روزنامه «دنیای اقتصاد» در شماره هشتم مرداد 98 خود زیر عنوان «فرصتسازی از تهدید ارزی» نوشت: «برخلاف تصور اولیه که جهش دلار صرفاً به رشد هزینهها و رکود دامن میزند، اکنون از سه جبهه به تولیدکنندگان داخلی کمک شده است. نخست تقویت تولید در پی جذابیت صادرات و یافتن بازارهای جدید است. دوم صرفه تولید در بخشهای متنوعتری از اقتصاد، ظرفیتهای سرمایهگذاری را فعال کرده است. سومین جبهه اما با حذف رقبای وارداتی که پیشتر از ارز ارزان استفاده میکردند، رونق گرفت. بنابراین نهتنها بنگاههای صادرکننده فرصتهای تازهای یافتند، بلکه بخشهای تولیدی داخلی در فضای کنونی مزیت رقابتی پیدا کرده و با افزایش سودآوری همراه شدهاند.»
جواد صالحیاصفهانی، اقتصاددان ایرانی مقیم آمریکا نیز هفته گذشته در مصاحبه با «تجارت فردا» گفت: «قیمتهای نسبی در ایران الان در بهترین موقعیت هستند؛ البته نه برای مصرف، بلکه برای تولید... بالا بودن نرخ دلار که باعث میشود قیمت کالاهای مصرفی ما چه وارداتی و چه صادراتی گران باشد، به نفع تولیدکننده است و این تولید در نهایت موجب اشتغال خواهد شد.»
🔹 تجارت فردا در شماره 326 تلاش کرده سازوکار اثرگذاری نرخ ارز بر رونق تولید داخلی را بررسی و موانع پیش روی اقتصاد ایران را برای استفاده از این فرصت ناخواسته شرح دهد.
#تجارت_فردا
@franegar
Www.franegar.ir
Www.franegar.com
💐 💐 شاد و پیروز و فرانگر باشیم
🔴چوب سیاستهای غلط
داستان دو ارز: حلاوت چینی و تلخی ایرانی
✍️حجت قندی/ اقتصاددان
🔺اگر وقایع اقتصاد جهانی را دنبال میکنید به احتمال زیاد داستان اخیر جنگ ارزی چین و آمریکا را شنیدهاید. اینکه چین ارزش یوآن را چنددرصدی کاهش داده است و همین باعث شده که آمریکا به چین اعتراض کند و این کشور را متهم به «دستکاری ارزی» کرده و مثلاً به صندوق بینالمللی پول شکایت برد. چرا در این میانه دعوای تجاری دو کشور مساله ارز مهم شده است؟ چرا چین ارزش یوآن را کاهش داده است؟ چرا مردم چین به این کاهش ارزش معترض نیستند و آمریکا معترض است؟
🔺نکته اول اینکه ارزش یوآن در 10 سال گذشته در بازه شش تا هفت یوآن در برابر دلار نوسان داشته است. همه اخبار و سروصداهای اخیر بر سر گذشت ارزش یوآن از مرز روانی هفت بوده است. اگر به نمودار زیر که ارزش برابری یوآن در برابر دلار را در سالهای گذشته نشان میدهد توجه کنیم مشاهده میکنیم که تغییر اخیر ارزش یوآن در برابر دلار به هیچوجه غیرعادی نبوده است.
🔺آنچه باعث ایجاد سروصداهای اخیر شد همزمانی گذشتن ارزش یوآن از مرز هفت و خواست دولت ترامپ برای اعمال تعرفههای جدید بر کالاهای چینی بوده است. هدف از اعمال تعرفههای تجاری توسط دولت ترامپ، کاهش کسری تراز بازرگانی 400 میلیارد دلار با چین است. تعرفه باعث میشود که کالاهای چینی در آمریکا گرانتر به نظر بیایند و از اینرو تقاضا برای کالاهای چینی در آمریکا کمتر و کسری بازرگانی دو کشور کم شود. در مقابل، کاهش ارزش یوآن باعث میشود که کالای چینی در آمریکا ارزانتر به نظر بیاید.
🔺به عبارت دیگر دخالت دولت چین، تا حدودی، باعث خنثی شدن سیاستهای تعرفهای دولت ترامپ میشود. به همین دلیل، بعضی از ناظران بازار، از کاهش ارزش یوآن به عنوان ابزاری در دست چین برای مقابله با جنگ تجاری آمریکا یاد کردهاند. اشکال این دید آنجاست که کسری بازرگانی را فینفسه بد میداند. از بین سه مشکلی که در رابطه اقتصادی آمریکا و چین به آنها اشاره میشود (انتقال زورکی تکنولوژی، دزدی ایدههای دارای مالکیت معنوی و کسری بازرگانی) این کسری بازرگانی آمریکاست که اهمیت اقتصادی چندانی ندارد. علاوه بر آن، به شخصه دید آن دسته اقتصاددانهایی را که معتقدند دستکاری ارزش یوآن اهمیت اقتصادی ندارد درستتر میدانم.
🔺داستان دوم، داستان ارز ماست: داستان ارزش ریال در برابر دلار در چهار دهه گذشته. اولین نکته اینکه، داستانهای قیمت ارز ما (برخلاف داستان ارزی چین) اصلاً داستان ارزی نیستند. اینکه ما شوکهای ارزی را به خاطر میآوریم به این دلیل است که به خاطر آوردن اینکه در سال 74 قیمت ارز از حدود 100 تومان به حدود 300 تومان افزایش پیدا کرد بسیار راحتتر از به خاطر آوردن علت آن شوک ارزی است. پشت هر «شوک ارزی» در ایران، یک شوک عظیم به قسمت عرضه اقتصاد (به عبارتی شوکی بزرگ به درآمد نفتی) نهفته است.
🔺چرا تشخیص اینکه شوکهای ما شوک به قسمت عرضه کل اقتصاد هستند و نه شوک ارزی مهم است؟ به این دلیل که نسبت دادن مشکلات اقتصادی به افزایش ارز باعث اتخاذ سیاستهایی میشدهاند که برای اقتصاد سم مهلک هستند. اینکه افزایش قیمت ارز را علتالعلل مشکلات اقتصادی بدانیم ما را به این سیاست (مداوم) شکستخورده هدایت میکند که حفظ قیمت ارز از اوجب واجبات است. در این راه، بگیر و ببند راه میاندازیم، واردات و صادرات را محدود میکنیم، خرید ارز توسط مردم را امری ناپسند میخوانیم و تمام مقررات اقتصادی را به صورت لحظهای تغییر میدهیم.
🔺این دید که کسی که ارز میخرد و آن را در زیر متکایش پنهان میکند به اقتصاد صدمه میزند ولی تقاضای کسی که ارز میخرد تا به سفر تفریحی به گرجستان، مالزی یا اروپا برود تقاضای واقعی است. دید درست آن است که آنکه ارز میخرد و ذخیره میکند از نوسانات درازمدت در ارز میکاهد و در زمانیکه دسترسی ایران به بازارهای مالی دنیا محدود است، ذخیره ارزی خانگی یکی از بهترین روشها برای ذخیره ارز برای روز «مبادا» است.
🔺سیاست غلط دیگر، ایجاد موانع تجاری گسترده در زمان شوک ارزی است.جالب این است که این موانع همزمان هم بر واردات و هم بر صادرات اعمال میشوند.
🔺داستان ارز چین را به یاد بیاوریم. اینکه کارفرمای چینی از افزایش ارزش دلار استقبال میکند و آن را به دید حلاوت اقتصادی میبیند. سیاستهای غلط اقتصادی باعث میشوند که درد افزایش قیمت دلار توسط مصرفکننده چشیده شود، اما حلاوت همین افزایش قیمت دلار از کارفرمای صادرکننده و رقیب داخلی کالاهای خارجی گرفته شود.
👈متن کامل این تحلیل را در شماره 327 هفتهنامه تجارتفردا، بخوانید.
#تجارت_فردا
@franegar
Www.franegar.ir
Www.franegar.com
💐 💐 شاد و پیروز و فرانگر باشیم
داستان دو ارز: حلاوت چینی و تلخی ایرانی
✍️حجت قندی/ اقتصاددان
🔺اگر وقایع اقتصاد جهانی را دنبال میکنید به احتمال زیاد داستان اخیر جنگ ارزی چین و آمریکا را شنیدهاید. اینکه چین ارزش یوآن را چنددرصدی کاهش داده است و همین باعث شده که آمریکا به چین اعتراض کند و این کشور را متهم به «دستکاری ارزی» کرده و مثلاً به صندوق بینالمللی پول شکایت برد. چرا در این میانه دعوای تجاری دو کشور مساله ارز مهم شده است؟ چرا چین ارزش یوآن را کاهش داده است؟ چرا مردم چین به این کاهش ارزش معترض نیستند و آمریکا معترض است؟
🔺نکته اول اینکه ارزش یوآن در 10 سال گذشته در بازه شش تا هفت یوآن در برابر دلار نوسان داشته است. همه اخبار و سروصداهای اخیر بر سر گذشت ارزش یوآن از مرز روانی هفت بوده است. اگر به نمودار زیر که ارزش برابری یوآن در برابر دلار را در سالهای گذشته نشان میدهد توجه کنیم مشاهده میکنیم که تغییر اخیر ارزش یوآن در برابر دلار به هیچوجه غیرعادی نبوده است.
🔺آنچه باعث ایجاد سروصداهای اخیر شد همزمانی گذشتن ارزش یوآن از مرز هفت و خواست دولت ترامپ برای اعمال تعرفههای جدید بر کالاهای چینی بوده است. هدف از اعمال تعرفههای تجاری توسط دولت ترامپ، کاهش کسری تراز بازرگانی 400 میلیارد دلار با چین است. تعرفه باعث میشود که کالاهای چینی در آمریکا گرانتر به نظر بیایند و از اینرو تقاضا برای کالاهای چینی در آمریکا کمتر و کسری بازرگانی دو کشور کم شود. در مقابل، کاهش ارزش یوآن باعث میشود که کالای چینی در آمریکا ارزانتر به نظر بیاید.
🔺به عبارت دیگر دخالت دولت چین، تا حدودی، باعث خنثی شدن سیاستهای تعرفهای دولت ترامپ میشود. به همین دلیل، بعضی از ناظران بازار، از کاهش ارزش یوآن به عنوان ابزاری در دست چین برای مقابله با جنگ تجاری آمریکا یاد کردهاند. اشکال این دید آنجاست که کسری بازرگانی را فینفسه بد میداند. از بین سه مشکلی که در رابطه اقتصادی آمریکا و چین به آنها اشاره میشود (انتقال زورکی تکنولوژی، دزدی ایدههای دارای مالکیت معنوی و کسری بازرگانی) این کسری بازرگانی آمریکاست که اهمیت اقتصادی چندانی ندارد. علاوه بر آن، به شخصه دید آن دسته اقتصاددانهایی را که معتقدند دستکاری ارزش یوآن اهمیت اقتصادی ندارد درستتر میدانم.
🔺داستان دوم، داستان ارز ماست: داستان ارزش ریال در برابر دلار در چهار دهه گذشته. اولین نکته اینکه، داستانهای قیمت ارز ما (برخلاف داستان ارزی چین) اصلاً داستان ارزی نیستند. اینکه ما شوکهای ارزی را به خاطر میآوریم به این دلیل است که به خاطر آوردن اینکه در سال 74 قیمت ارز از حدود 100 تومان به حدود 300 تومان افزایش پیدا کرد بسیار راحتتر از به خاطر آوردن علت آن شوک ارزی است. پشت هر «شوک ارزی» در ایران، یک شوک عظیم به قسمت عرضه اقتصاد (به عبارتی شوکی بزرگ به درآمد نفتی) نهفته است.
🔺چرا تشخیص اینکه شوکهای ما شوک به قسمت عرضه کل اقتصاد هستند و نه شوک ارزی مهم است؟ به این دلیل که نسبت دادن مشکلات اقتصادی به افزایش ارز باعث اتخاذ سیاستهایی میشدهاند که برای اقتصاد سم مهلک هستند. اینکه افزایش قیمت ارز را علتالعلل مشکلات اقتصادی بدانیم ما را به این سیاست (مداوم) شکستخورده هدایت میکند که حفظ قیمت ارز از اوجب واجبات است. در این راه، بگیر و ببند راه میاندازیم، واردات و صادرات را محدود میکنیم، خرید ارز توسط مردم را امری ناپسند میخوانیم و تمام مقررات اقتصادی را به صورت لحظهای تغییر میدهیم.
🔺این دید که کسی که ارز میخرد و آن را در زیر متکایش پنهان میکند به اقتصاد صدمه میزند ولی تقاضای کسی که ارز میخرد تا به سفر تفریحی به گرجستان، مالزی یا اروپا برود تقاضای واقعی است. دید درست آن است که آنکه ارز میخرد و ذخیره میکند از نوسانات درازمدت در ارز میکاهد و در زمانیکه دسترسی ایران به بازارهای مالی دنیا محدود است، ذخیره ارزی خانگی یکی از بهترین روشها برای ذخیره ارز برای روز «مبادا» است.
🔺سیاست غلط دیگر، ایجاد موانع تجاری گسترده در زمان شوک ارزی است.جالب این است که این موانع همزمان هم بر واردات و هم بر صادرات اعمال میشوند.
🔺داستان ارز چین را به یاد بیاوریم. اینکه کارفرمای چینی از افزایش ارزش دلار استقبال میکند و آن را به دید حلاوت اقتصادی میبیند. سیاستهای غلط اقتصادی باعث میشوند که درد افزایش قیمت دلار توسط مصرفکننده چشیده شود، اما حلاوت همین افزایش قیمت دلار از کارفرمای صادرکننده و رقیب داخلی کالاهای خارجی گرفته شود.
👈متن کامل این تحلیل را در شماره 327 هفتهنامه تجارتفردا، بخوانید.
#تجارت_فردا
@franegar
Www.franegar.ir
Www.franegar.com
💐 💐 شاد و پیروز و فرانگر باشیم
.
.
🔹 کسب وکارهای خانوادگی در ایران در معرض چه تهدیدهایی قرار دارند؟
🔻زمانی در ایران هر فرد میتوانست همه نیازهای خود را از شرکتهای خانوادگی تأمین کند. اتوموبیلش را از ایران ناسیونال متعلق به خانواده خیامی میگرفت، مواد غذاییاش را از شرکتهای خانواده لاجوردی، دارو و مواد شویندهاش را از شرکتهای خانواده خسروشاهی، لوازم خانگیاش را از خانواده برخوردار و کفش مورد نیازش را از خانواده ایروانی تهیه میکرد. امروز اما کمتر نشانی از شرکتهای خانوادگی موفق در ایران باقی مانده است.
🔻قدیمیترین بنگاههای خانوادگی در ایران بیش از 70 سال قدمت دارند و از روزی که بنا گذاشته شدهاند تا امروز پستیها و بلندیهای زیادی را پشت سر گذاشتهاند. اما به نظر میرسد هرچه زمان گذشته، وضعیت برای شرکتهای خانوادگی دشوارتر شده است. پس از پیروزی انقلاب و پس از تصویب حکم مصادره اموال صاحبان صنایع توسط شورای انقلاب، تعداد زیادی از کسب و کارهای بزرگ از مالکان آنها گرفته شد. بیشتر این افراد صاحبان کسب وکارهای خانوادگی بودند.
🔻 روند شکلگیری شرکتهای خانوادگی پس از انقلاب، کاملا متفاوت از این روند پیش از انقلاب بوده است. تعداد شرکتهای بزرگ خانوادگی در دوره پس از انقلاب بسیار کمتر از این روند پیش از وقوع انقلاب برآورد میشود.
جز مسائل سیاسی نظیر مصادره که در سال 1358 منجر به دولتی شدن خیلی از شرکتهای خانوادگی شد،به نظر می رسد عوامل دیگری هم در این زمینه نقش داشته اند.کسب وکارهای زیادی در ایران شکل گرفته که به دلایل مختلف توسط فرزندان بنیانگذار ادامه پیدا نکرده است.گاهی این دلایل از بیرون به خانواده تحمیل شده(مثل مصادرهها ) و گاهی درون خانواده به وجود آمده است(مثل اختلافات خانوادگی یا مهاجرتها).
🔻 با این حال به نظر میرسد مهمترین دلیلی که باعث شده فرزندان کارآفرینان ایرانی به تداوم فعالیت بنگاه خانواده علاقه نداشته باشند، دشوار شدن مداوم فضای کسب وکارهای سنتی در 50 سال گذشته است. جز این، سیاستگذاری غلط اقتصادی و تشدید مناسبات تیولداری نیز،آینده همه کسب وکارها و به خصوص کسب وکارهای خانوادگی را به خطر انداخته و باعث مهاجرت و بیانگیزگی نسل جوان شده است.
🔻 گاهی ممکن است فرزندان بنیانگذاران شرکتهای بزرگ احساس کنند شرکتی که به ارث میبرند یک مسوولیت بسیار سنگین است که دیگری آن را ساخته و امضای او پایش نیست.
یا شاید نسل جدید احساس کند محدودیت های مختلفی که در کسب وکارهای سنتی وجود دارد در کسب وکارهای مدرن نیست. بنابراین پسری که به اندازه پدرش صبر و حوصله ندارد و تعامل با نظام اداری را بلد نیست از این فضا می گریزد.
🔻اخیرا شبکه اینترنتی اقتصاد ایران مستندی از زندگی محسن جلالپور پخش کرده که در آن علی اصغر سعیدی جامعه شناس و پژوهشگر کارآفرینی سراغ او رفته و پرسیده چرا پسرانش راهش را ادامه ندادند؟
https://bit.ly/2KHlLlz
🔻 دکتر سعیدی دنبال پاسخی برای این پرسش بوده که اصولا چرا در اقتصادایران خیلی از پسران تمایل ندارند راه پدر را در کسب وکار ادامه دهند؟
محسن جلال پور تنها کارآفرینی ایرانی نیست که با این معضل مواجه شده است.خیلی از بنیان گذاران کسب وکارهای ایرانی با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند.
🔹 در شماره 327 تلاش کردهایم بنگاههای خانوادگی را از زوایای مختلف بررسی و تحلیل کنیم.
#تجارت_فردا
@franegar
💐 💐 شاد و پیروز و فرانگر باشیم
Www.franegar.ir
.
🔹 کسب وکارهای خانوادگی در ایران در معرض چه تهدیدهایی قرار دارند؟
🔻زمانی در ایران هر فرد میتوانست همه نیازهای خود را از شرکتهای خانوادگی تأمین کند. اتوموبیلش را از ایران ناسیونال متعلق به خانواده خیامی میگرفت، مواد غذاییاش را از شرکتهای خانواده لاجوردی، دارو و مواد شویندهاش را از شرکتهای خانواده خسروشاهی، لوازم خانگیاش را از خانواده برخوردار و کفش مورد نیازش را از خانواده ایروانی تهیه میکرد. امروز اما کمتر نشانی از شرکتهای خانوادگی موفق در ایران باقی مانده است.
🔻قدیمیترین بنگاههای خانوادگی در ایران بیش از 70 سال قدمت دارند و از روزی که بنا گذاشته شدهاند تا امروز پستیها و بلندیهای زیادی را پشت سر گذاشتهاند. اما به نظر میرسد هرچه زمان گذشته، وضعیت برای شرکتهای خانوادگی دشوارتر شده است. پس از پیروزی انقلاب و پس از تصویب حکم مصادره اموال صاحبان صنایع توسط شورای انقلاب، تعداد زیادی از کسب و کارهای بزرگ از مالکان آنها گرفته شد. بیشتر این افراد صاحبان کسب وکارهای خانوادگی بودند.
🔻 روند شکلگیری شرکتهای خانوادگی پس از انقلاب، کاملا متفاوت از این روند پیش از انقلاب بوده است. تعداد شرکتهای بزرگ خانوادگی در دوره پس از انقلاب بسیار کمتر از این روند پیش از وقوع انقلاب برآورد میشود.
جز مسائل سیاسی نظیر مصادره که در سال 1358 منجر به دولتی شدن خیلی از شرکتهای خانوادگی شد،به نظر می رسد عوامل دیگری هم در این زمینه نقش داشته اند.کسب وکارهای زیادی در ایران شکل گرفته که به دلایل مختلف توسط فرزندان بنیانگذار ادامه پیدا نکرده است.گاهی این دلایل از بیرون به خانواده تحمیل شده(مثل مصادرهها ) و گاهی درون خانواده به وجود آمده است(مثل اختلافات خانوادگی یا مهاجرتها).
🔻 با این حال به نظر میرسد مهمترین دلیلی که باعث شده فرزندان کارآفرینان ایرانی به تداوم فعالیت بنگاه خانواده علاقه نداشته باشند، دشوار شدن مداوم فضای کسب وکارهای سنتی در 50 سال گذشته است. جز این، سیاستگذاری غلط اقتصادی و تشدید مناسبات تیولداری نیز،آینده همه کسب وکارها و به خصوص کسب وکارهای خانوادگی را به خطر انداخته و باعث مهاجرت و بیانگیزگی نسل جوان شده است.
🔻 گاهی ممکن است فرزندان بنیانگذاران شرکتهای بزرگ احساس کنند شرکتی که به ارث میبرند یک مسوولیت بسیار سنگین است که دیگری آن را ساخته و امضای او پایش نیست.
یا شاید نسل جدید احساس کند محدودیت های مختلفی که در کسب وکارهای سنتی وجود دارد در کسب وکارهای مدرن نیست. بنابراین پسری که به اندازه پدرش صبر و حوصله ندارد و تعامل با نظام اداری را بلد نیست از این فضا می گریزد.
🔻اخیرا شبکه اینترنتی اقتصاد ایران مستندی از زندگی محسن جلالپور پخش کرده که در آن علی اصغر سعیدی جامعه شناس و پژوهشگر کارآفرینی سراغ او رفته و پرسیده چرا پسرانش راهش را ادامه ندادند؟
https://bit.ly/2KHlLlz
🔻 دکتر سعیدی دنبال پاسخی برای این پرسش بوده که اصولا چرا در اقتصادایران خیلی از پسران تمایل ندارند راه پدر را در کسب وکار ادامه دهند؟
محسن جلال پور تنها کارآفرینی ایرانی نیست که با این معضل مواجه شده است.خیلی از بنیان گذاران کسب وکارهای ایرانی با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند.
🔹 در شماره 327 تلاش کردهایم بنگاههای خانوادگی را از زوایای مختلف بررسی و تحلیل کنیم.
#تجارت_فردا
@franegar
💐 💐 شاد و پیروز و فرانگر باشیم
Www.franegar.ir
اکوایران
مستند محسن جلال پور
دراین مستند بخشی از زوایای پنهان زندگی کارآفرینان به نمایش گذاشته شده است
ترک وطن
فرار همزمان «سرمایه» و «دانش» در حال تبدیل شدن به یک ابرچالش برای کشور است.
ویژگی نگرانکننده مهاجرت در دوره اخیر، فراگیر بودن آن است که نه تنها ناراضیان سیاسی، بلکه هنرمندان، ورزشکاران، کارآفرینان و حتی جوانان جویای کار را هم تشویق به خروج از کشور میکند.
کوچ همزمان سرمایه مالی و سرمایه انسانی چه آیندهای برای ایران رقم میزند؟😔😔😔😔😔😔😔😔😔
#تجارت_فردا
@franegar
💐 💐 شاد و پیروز و فرانگر باشیم
Www.franegar.ir
فرار همزمان «سرمایه» و «دانش» در حال تبدیل شدن به یک ابرچالش برای کشور است.
ویژگی نگرانکننده مهاجرت در دوره اخیر، فراگیر بودن آن است که نه تنها ناراضیان سیاسی، بلکه هنرمندان، ورزشکاران، کارآفرینان و حتی جوانان جویای کار را هم تشویق به خروج از کشور میکند.
کوچ همزمان سرمایه مالی و سرمایه انسانی چه آیندهای برای ایران رقم میزند؟😔😔😔😔😔😔😔😔😔
#تجارت_فردا
@franegar
💐 💐 شاد و پیروز و فرانگر باشیم
Www.franegar.ir
داستان آدیسون و آدو
بانک مرکزی غنا به عنوان بانک مرکزی سال انتخاب شد. دلیل این انتخاب، سامان دادن به نظام بانکی بحران زده از طریق ادغام و انحلال بیش از 10 بانک بیمار،کاهش قابل توجه نرخ تورم و نرخ بهره در مدت زمانی کوتاه بوده است.
در سال 2016 نرخ بهره بانکی در غنا 26 درصد بود. نرخ تورم نیز به 18 درصد نزدیک میشد. اما از سال 2017 که آقای نانا آکوفو-آدو، رئیسجمهور غنا شد، همهچیز شروع به تغییر کرد. او به فاصله دو ماه، سکان بانک مرکزی کشورش را به اقتصاددانی سپرد که سالها سابقه کار در بانک توسعه آفریقا را داشت.
ارنست آدیسون 54ساله به شدت منتقد خط مشی روسای پیشین بانک مرکزی غنا بود و با حمایت رئیس جمهور، دست به اصلاحات گسترده زد. همکاری یک رئیس جمهور با تجربه و یک اقتصاددان کار بلد، ورق را برای غنا برگرداند.
مفاهمه سیاستمدار و سیاستگذار پولی چگونه اقتصاد غنا را متحول کرد؟
گزارش مرتضی مرادی-مترجم و تحلیلگر اقتصاد- را اینجا بخوانید 👇
https://bit.ly/3dIsFot
#تجارت_فردا
@franegar
بانک مرکزی غنا به عنوان بانک مرکزی سال انتخاب شد. دلیل این انتخاب، سامان دادن به نظام بانکی بحران زده از طریق ادغام و انحلال بیش از 10 بانک بیمار،کاهش قابل توجه نرخ تورم و نرخ بهره در مدت زمانی کوتاه بوده است.
در سال 2016 نرخ بهره بانکی در غنا 26 درصد بود. نرخ تورم نیز به 18 درصد نزدیک میشد. اما از سال 2017 که آقای نانا آکوفو-آدو، رئیسجمهور غنا شد، همهچیز شروع به تغییر کرد. او به فاصله دو ماه، سکان بانک مرکزی کشورش را به اقتصاددانی سپرد که سالها سابقه کار در بانک توسعه آفریقا را داشت.
ارنست آدیسون 54ساله به شدت منتقد خط مشی روسای پیشین بانک مرکزی غنا بود و با حمایت رئیس جمهور، دست به اصلاحات گسترده زد. همکاری یک رئیس جمهور با تجربه و یک اقتصاددان کار بلد، ورق را برای غنا برگرداند.
مفاهمه سیاستمدار و سیاستگذار پولی چگونه اقتصاد غنا را متحول کرد؟
گزارش مرتضی مرادی-مترجم و تحلیلگر اقتصاد- را اینجا بخوانید 👇
https://bit.ly/3dIsFot
#تجارت_فردا
@franegar
🔹 چرا باید نگران رشد بازار سرمایه هم باشیم؟
دکتر توماس استوکمان مأمور کنترل بهداشت حمامهای عمومی در شهری فقیر است. این شهر چشمههای آب معدنی زیادی دارد؛ شهرداری و انجمن شهر روی چشمه های آب معدنی سرمایه گذاری میکنند تا این که گردشگری شهر بیرمق، رونق میگیرد و مردم دسته دسته از گوشه و کنار برای آب تنی در چشمهها به این شهر میآیند.
اقتصاد شهر رونق میگیرد و دارایی مردم ارزش پیدا میکند.همه از این تحولات خوشحال و سرخوشاند تا این که استوکمان پس از آزمایشهای زیاد متوجه میشود آبتنی در چشمههای آب گرم شهر، سلامتی مردم و توریستها را به خطر میاندازد و احتمال دارد آنها برای همیشه عقیم شوند.
توماس به دیدار برادرش پيتر استوکمان-شهردار- میرود و موضوع را اطلاع میدهد.اما شهردار از توماس میخواهد این موضوع را با کسی در میان نگذارد. توماس اما بی توجه به این توصیه و بر حسب وظیفهای که در خود احساس میکند، نتیجه تحقیقات را به انجمن شهر اطلاع میدهد.
اعضای انجمن شهر از او میخواهند این موضوع را مسکوت نگه دارد.تنها روزنامه شهر هم حاضر نمیشود صحبتهایش را منتشر کند. فشارها به او زياد میشود و مردم در کوچه و خیابان به شماتت او میپردازند و در نهایت، او را دشمن مردم خطاب میکنند و آنقدر در کوچه و خیابان به او سنگ میزنند و «دشمن مردم» خطابش میکنند که خانه نشین میشود.
حکایت چشمههای آب معدنی شهری که #هنریک_ایبسن در نمایشنامه #دشمن_مردم نوشته، بی شباهت به وضع این روزهای بازار سرمایه ما نیست.وقتی اکثریت بازیگران بورس از رشد حیرتانگیز شاخصها سرخوشاند به سختی میشود درباره مخاطرات این بازار هشدار داد.
درباره بازاری صحبت میکنیم که از یکسو فرصت رشد و تعمیق پیدا کرده اما از سوی دیگر احتمال دارد خیلی از افرادی که تازه وارد بازار میشوند به دلایل مختلف ناکام و پشیمان از آن خارج شوند. بورس تهران در چه صورت میتواند قربانگاه پسانداز مردم شود؟
#تجارت_فردا
#فرانگر _باشیم
Www.franegar.ir
دکتر توماس استوکمان مأمور کنترل بهداشت حمامهای عمومی در شهری فقیر است. این شهر چشمههای آب معدنی زیادی دارد؛ شهرداری و انجمن شهر روی چشمه های آب معدنی سرمایه گذاری میکنند تا این که گردشگری شهر بیرمق، رونق میگیرد و مردم دسته دسته از گوشه و کنار برای آب تنی در چشمهها به این شهر میآیند.
اقتصاد شهر رونق میگیرد و دارایی مردم ارزش پیدا میکند.همه از این تحولات خوشحال و سرخوشاند تا این که استوکمان پس از آزمایشهای زیاد متوجه میشود آبتنی در چشمههای آب گرم شهر، سلامتی مردم و توریستها را به خطر میاندازد و احتمال دارد آنها برای همیشه عقیم شوند.
توماس به دیدار برادرش پيتر استوکمان-شهردار- میرود و موضوع را اطلاع میدهد.اما شهردار از توماس میخواهد این موضوع را با کسی در میان نگذارد. توماس اما بی توجه به این توصیه و بر حسب وظیفهای که در خود احساس میکند، نتیجه تحقیقات را به انجمن شهر اطلاع میدهد.
اعضای انجمن شهر از او میخواهند این موضوع را مسکوت نگه دارد.تنها روزنامه شهر هم حاضر نمیشود صحبتهایش را منتشر کند. فشارها به او زياد میشود و مردم در کوچه و خیابان به شماتت او میپردازند و در نهایت، او را دشمن مردم خطاب میکنند و آنقدر در کوچه و خیابان به او سنگ میزنند و «دشمن مردم» خطابش میکنند که خانه نشین میشود.
حکایت چشمههای آب معدنی شهری که #هنریک_ایبسن در نمایشنامه #دشمن_مردم نوشته، بی شباهت به وضع این روزهای بازار سرمایه ما نیست.وقتی اکثریت بازیگران بورس از رشد حیرتانگیز شاخصها سرخوشاند به سختی میشود درباره مخاطرات این بازار هشدار داد.
درباره بازاری صحبت میکنیم که از یکسو فرصت رشد و تعمیق پیدا کرده اما از سوی دیگر احتمال دارد خیلی از افرادی که تازه وارد بازار میشوند به دلایل مختلف ناکام و پشیمان از آن خارج شوند. بورس تهران در چه صورت میتواند قربانگاه پسانداز مردم شود؟
#تجارت_فردا
#فرانگر _باشیم
Www.franegar.ir
✅ رنج بیحاصل
تعدیل قیمتی چه نسبتی با اصلاحات اقتصادی دارد؟
برنامه اصلاحات #اقتصادی باید چهار ویژگی داشته باشد؛
✅ویژگی اول خارج شدن #دولت از فرآیند قیمتگذاری و آزادسازی قیمتهاست.
✅ویژگی دوم ثبات #اقتصادکلان و کنترل #تورم است که بدون آن آزادسازی قیمتها به اهداف خود نمیرسد.
✅ ویژگی سوم، تدوین برنامه موثر برای حمایت از اقشار کم درآمد است تا در جریان اصلاحات اقتصادی آسیب نبنیند.
✅ویژگی چهارم نیز هموار کردن مسیر حضور فعالان اقتصادی در بازارهای جهانی است.
آیا #دولت_سیزدهم در حال انجام اصلاحات اقتصادی است؟
🔵 #هفته_نامه #تجارت_فردا شماره 454 شنبه 31 اردیبهشت
تعدیل قیمتی چه نسبتی با اصلاحات اقتصادی دارد؟
برنامه اصلاحات #اقتصادی باید چهار ویژگی داشته باشد؛
✅ویژگی اول خارج شدن #دولت از فرآیند قیمتگذاری و آزادسازی قیمتهاست.
✅ویژگی دوم ثبات #اقتصادکلان و کنترل #تورم است که بدون آن آزادسازی قیمتها به اهداف خود نمیرسد.
✅ ویژگی سوم، تدوین برنامه موثر برای حمایت از اقشار کم درآمد است تا در جریان اصلاحات اقتصادی آسیب نبنیند.
✅ویژگی چهارم نیز هموار کردن مسیر حضور فعالان اقتصادی در بازارهای جهانی است.
آیا #دولت_سیزدهم در حال انجام اصلاحات اقتصادی است؟
🔵 #هفته_نامه #تجارت_فردا شماره 454 شنبه 31 اردیبهشت
🔴 چه شد که به اینجا رسیدیم؟
🔸مسعود نیلی:
▫️اینکه چرا به اینجا رسیدیم به دو راهبرد اشتباه برمیگردد؛ راهبردهایی که خطمشی اصلی بوده و مادر صدها سیاست است.
▫️راهبرد اول «خودکفایی» است که یک خطمشی ثابت در نظام سیاستگذاری ما بوده. این راهبرد برآمده از هیچ بررسی کارشناسی اقتصادی نیست و یک ورودی از عرصه سیاست به اقتصاد بوده است. یعنی سیاستگذاران عرصه سیاسی گفتهاند که باید حتماً خودکفا شویم، یعنی بتوانیم هر کالایی را که وارد میکنیم، خودمان تولید کنیم. نتیجه آن تولد سیاست «مهر عدمساخت» در دهه 1360 بود. اگر واردکننده تصمیم میگرفت کالایی را وارد کند باید حتماً سیاستگذار با مهر عدمساخت آن را تایید میکرد؛ یعنی این کالا فعلاً در کشور با هیچ کیفیتی ساخته نمیشود پس میتوان آن را وارد کرد. اگر برای مثال قرار بود دستگاه تلفن وارد شود درحالیکه در داخل هم تلفن تولید میشد، مجوز واردات داده نمیشد.
▫️راهبرد خودکفایی در حوزه کشاورزی و مواد غذایی تبدیل به استراتژی غالب میشود چون ما فکر میکردیم قرار است با دنیا درگیر باشیم و ممکن است آنها بخواهند برای واردات مواد غذایی ما محدودیت ایجاد کنند. پس باید خودمان آنها را تولید کنیم. حدود سال 1367 که ما درگیر تدوین برنامه اول بودیم بسیار پیش میآمد که برای توضیح برنامه به مجلس میرفتیم. در جلسات مجلس اعم از کمیسیونها و دیگر جلسهها، ابتدا از ما میخواستند که تفکرمان را توضیح دهیم. برای مثال میپرسیدند که محور توسعه کشاورزی است یا صنعت؟ من میگفتم ما در برنامهریزی و توسعه چیزی به نام محور نداریم، منظور از محور چیست؟ میگفتند، خوب میدانید یعنی چه؛ یعنی اینکه اساس بر کشاورزی است یا صنعت؟ کشاورزی هم یعنی خودکفایی در گندم و دیگر محصولات اصلی. شما باید اول اینجا اظهار کنید که برنامه شما این است. ما هم گفتیم در برنامه «خودکفایی» ننوشتهایم و نمایندگان میگفتند پس برنامه باید اصلاح شود. در نهایت هم با اصرار وزارت کشاورزی وقت و لابی نمایندگان مجلس و وزارتخانه این بند در مجلس اضافه شد که ما باید تا پایان برنامه اول پنجساله توسعه خودکفا شویم.
▫️این راهبرد در صنعت خودرو هم بهکار گرفته میشود که نتیجهاش ایجاد یک صنعت حمایتی غیررقابتی در کشور است؛ بعد به صنعت لوازم خانگی تسری داده میشود که نتیجه آن هم تولید کالا با هزینه زیاد است که کیفیت و کاربرد کالای مشابه خارجی را ندارد و سیاستگذار از مصرفکننده میخواهد صرفاً با عِرق ایرانی بودن این کالا را انتخاب کند. نتیجه محتوم این وضعیت گسترش قاچاق کالاست که به ایجاد یک نظام ارزی غیررسمی منجر میشود؛ یا اینکه یک بخش اشتغال غیررسمی ایجاد میشود. این آلودگی به قاچاق مدام به سطوح بالاتر میآید و در نهایت به جزئی از کُنش اقتصادی و مدیریتی تبدیل میشود. ضمن اینکه باید اشاره کنم که راهبرد خودکفایی ریشه در تفکرات گذشته جامعه ما دارد و حتی میتوان آن را در برنامه چهارم قبل از انقلاب هم پیدا کرد. یعنی نمیتوانیم بگوییم این راهبرد کار عده معدودی در حوزه سیاستگذاری است؛ چون بسیاری از روشنفکران ما هم همینطور فکر میکنند.
▫️راهبرد دوم این بوده است که باید یک «رفاه معیشتی یارانهای برای مردم با محوریت دولت» فراهم شود؛ یعنی مردم بدانند رفاهشان را از دولت دارند و مالِ خودشان نیست. این رفاه را دولت از طریق نفت فراهم میکند؛ یعنی هم انرژی ارزان در داخل توزیع میکند تا رفاه ایجاد کند و هم اینکه نفت صادر میکند و ارز حاصل از آن را با قیمت پایینتری به بانک مرکزی میفروشد تا کالای ارزانقیمت به کشور وارد شود. یعنی دولت شرایط ایجاد میکند که هزینههایش را افزایش میدهد اما درآمدهایش را پایین نگه میدارد، پس ناگزیر درگیر کسری بودجه میشود، اما نگرانی ندارد و کسری بودجه را از بانک مرکزی تامین میکند. نتیجه این کار هم تورمِ اجتنابناپذیر است. با ایجاد و افزایش تورم، همان مردمی که دولت متعهد شده رفاه معیشتی آنها را فراهم کند، زیر فشار قرار میگیرند. دولت اینجا وارد میشود و تورم را نفی میکند و اسم افزایش قیمت کالاها را گرانی میگذارد و اعلام میکند که میخواهم با گرانی برخورد کنم. وقتی خود نرخ ارز هم در بازار بهواسطه تورم بالا میرود، میگوید من این نرخ را قبول ندارم و نرخ خودم را دارم و نظام ارزی را دونرخی و چندنرخی میکند. که موجب سوءتخصیص منابع و یک ناترازی مالی بزرگ میشود. یعنی هر دو راهبرد خودکفایی و معیشت و رفاه یارانهای برای اقتصاد ما عدم تعادل ایجاد کرد.
⬅️ منبع: هفته نامه #تجارت_فردا- شماره 493
💐💐الهی که همواره شاد و سلامت و #فرانگر باشیم
🔸مسعود نیلی:
▫️اینکه چرا به اینجا رسیدیم به دو راهبرد اشتباه برمیگردد؛ راهبردهایی که خطمشی اصلی بوده و مادر صدها سیاست است.
▫️راهبرد اول «خودکفایی» است که یک خطمشی ثابت در نظام سیاستگذاری ما بوده. این راهبرد برآمده از هیچ بررسی کارشناسی اقتصادی نیست و یک ورودی از عرصه سیاست به اقتصاد بوده است. یعنی سیاستگذاران عرصه سیاسی گفتهاند که باید حتماً خودکفا شویم، یعنی بتوانیم هر کالایی را که وارد میکنیم، خودمان تولید کنیم. نتیجه آن تولد سیاست «مهر عدمساخت» در دهه 1360 بود. اگر واردکننده تصمیم میگرفت کالایی را وارد کند باید حتماً سیاستگذار با مهر عدمساخت آن را تایید میکرد؛ یعنی این کالا فعلاً در کشور با هیچ کیفیتی ساخته نمیشود پس میتوان آن را وارد کرد. اگر برای مثال قرار بود دستگاه تلفن وارد شود درحالیکه در داخل هم تلفن تولید میشد، مجوز واردات داده نمیشد.
▫️راهبرد خودکفایی در حوزه کشاورزی و مواد غذایی تبدیل به استراتژی غالب میشود چون ما فکر میکردیم قرار است با دنیا درگیر باشیم و ممکن است آنها بخواهند برای واردات مواد غذایی ما محدودیت ایجاد کنند. پس باید خودمان آنها را تولید کنیم. حدود سال 1367 که ما درگیر تدوین برنامه اول بودیم بسیار پیش میآمد که برای توضیح برنامه به مجلس میرفتیم. در جلسات مجلس اعم از کمیسیونها و دیگر جلسهها، ابتدا از ما میخواستند که تفکرمان را توضیح دهیم. برای مثال میپرسیدند که محور توسعه کشاورزی است یا صنعت؟ من میگفتم ما در برنامهریزی و توسعه چیزی به نام محور نداریم، منظور از محور چیست؟ میگفتند، خوب میدانید یعنی چه؛ یعنی اینکه اساس بر کشاورزی است یا صنعت؟ کشاورزی هم یعنی خودکفایی در گندم و دیگر محصولات اصلی. شما باید اول اینجا اظهار کنید که برنامه شما این است. ما هم گفتیم در برنامه «خودکفایی» ننوشتهایم و نمایندگان میگفتند پس برنامه باید اصلاح شود. در نهایت هم با اصرار وزارت کشاورزی وقت و لابی نمایندگان مجلس و وزارتخانه این بند در مجلس اضافه شد که ما باید تا پایان برنامه اول پنجساله توسعه خودکفا شویم.
▫️این راهبرد در صنعت خودرو هم بهکار گرفته میشود که نتیجهاش ایجاد یک صنعت حمایتی غیررقابتی در کشور است؛ بعد به صنعت لوازم خانگی تسری داده میشود که نتیجه آن هم تولید کالا با هزینه زیاد است که کیفیت و کاربرد کالای مشابه خارجی را ندارد و سیاستگذار از مصرفکننده میخواهد صرفاً با عِرق ایرانی بودن این کالا را انتخاب کند. نتیجه محتوم این وضعیت گسترش قاچاق کالاست که به ایجاد یک نظام ارزی غیررسمی منجر میشود؛ یا اینکه یک بخش اشتغال غیررسمی ایجاد میشود. این آلودگی به قاچاق مدام به سطوح بالاتر میآید و در نهایت به جزئی از کُنش اقتصادی و مدیریتی تبدیل میشود. ضمن اینکه باید اشاره کنم که راهبرد خودکفایی ریشه در تفکرات گذشته جامعه ما دارد و حتی میتوان آن را در برنامه چهارم قبل از انقلاب هم پیدا کرد. یعنی نمیتوانیم بگوییم این راهبرد کار عده معدودی در حوزه سیاستگذاری است؛ چون بسیاری از روشنفکران ما هم همینطور فکر میکنند.
▫️راهبرد دوم این بوده است که باید یک «رفاه معیشتی یارانهای برای مردم با محوریت دولت» فراهم شود؛ یعنی مردم بدانند رفاهشان را از دولت دارند و مالِ خودشان نیست. این رفاه را دولت از طریق نفت فراهم میکند؛ یعنی هم انرژی ارزان در داخل توزیع میکند تا رفاه ایجاد کند و هم اینکه نفت صادر میکند و ارز حاصل از آن را با قیمت پایینتری به بانک مرکزی میفروشد تا کالای ارزانقیمت به کشور وارد شود. یعنی دولت شرایط ایجاد میکند که هزینههایش را افزایش میدهد اما درآمدهایش را پایین نگه میدارد، پس ناگزیر درگیر کسری بودجه میشود، اما نگرانی ندارد و کسری بودجه را از بانک مرکزی تامین میکند. نتیجه این کار هم تورمِ اجتنابناپذیر است. با ایجاد و افزایش تورم، همان مردمی که دولت متعهد شده رفاه معیشتی آنها را فراهم کند، زیر فشار قرار میگیرند. دولت اینجا وارد میشود و تورم را نفی میکند و اسم افزایش قیمت کالاها را گرانی میگذارد و اعلام میکند که میخواهم با گرانی برخورد کنم. وقتی خود نرخ ارز هم در بازار بهواسطه تورم بالا میرود، میگوید من این نرخ را قبول ندارم و نرخ خودم را دارم و نظام ارزی را دونرخی و چندنرخی میکند. که موجب سوءتخصیص منابع و یک ناترازی مالی بزرگ میشود. یعنی هر دو راهبرد خودکفایی و معیشت و رفاه یارانهای برای اقتصاد ما عدم تعادل ایجاد کرد.
⬅️ منبع: هفته نامه #تجارت_فردا- شماره 493
💐💐الهی که همواره شاد و سلامت و #فرانگر باشیم
🔴 چشمانداز اقتصادی سال 1402 چه تصویری به ما نشان میدهد؟
#تجارت_فردا
💐💐الهی که همواره شاد و سلامت و #فرانگر باشیم
#تجارت_فردا
💐💐الهی که همواره شاد و سلامت و #فرانگر باشیم