#میرزا_دوشنبه
الْحَمْدُ لله عَلَى کُلِّ نِعْمَةٍ، این نوبه عرض کنیم که لُعبَتی گرانمایه است حضور اشخاصی در این دستگاه قضا اقتدارِ #حسینی، که عرضِ بندگی را تمام میکنند، امّا مِزاج شریفشان، با عنوان نمودنِ نامِ مبارکشان در این مجالِ یومِ دوشنبههایِ ما سازگار نیست. مثلاً همین دیروز، به جوانکِ مجاز صفحۀِ اینستاقرامِ #عربی، عرضه داشتیم که چه، که بیا شرح حال کن میرزا دوشنبۀ این نوبه را، که قرعه به نام شما در آمده! یکباره بلند شد، سَماعی مرحمت فرمود، چونان که دراویش قونیه از گردیدن اینگونه به دور خود عاجزند و بعد، تمامیِ جهات و اشخاصِ موجود در دارالخدام فطرس را چشم گردانید و گفت: "من؟!" ما که میدانستیم دارد تواضع قرقره میکند و خشوع تکه پاره و فروتنی را در قالب هندوانۀ گُل قرمزی زیر بغل حضرات همایونی ریاست و صدرات اعظمی جا میکند. ما هم کمی در صندلیِ مبارکمان، خودمان را باد کردیم و گفتیم: " بله! مگر چه میشود که اینطور چشم پُلُق زده ما را نگاه میکنی؟!". عرضه داشت که این چاکرِ دستگاهِ خدمتگزاری را معاف فرموده، چرا؟! چون بندۀ حقیرِ مغضوبِ محبوبِ منصوبِ به این دستگاه، یک نخودی بیش نیستم. همان دم بود که سید الرئیس تبسمی خفه، مرحمت فرمودند به ما و ما هم شکرخندهای آنگونه شایسته و بایسته در جوابش حوالۀ صورتِ ملس سیرتش پرتاب فرمودیم و صدا دو رگه کردیم و گفتیم: "حالا که از امر سرپیچی میکنی و من باب دوری از #ریا و از این قسم افعال از کتابت مرقومه روی برمیگردانید، از این به بعد شما را به عنوان مبارک «نُخودکِ میرزا» نائل میآوریم تا درس عبرتی باشد برای سایرین که وقتی لب باز میکنیم و میگوییم بنویس، بنویسند. خندهای کرد و گفت: "هه!". گفتیم: "میخندی؟!". صورتش را در پشت دستش پنهان کرد و گفت: "خخخخ!". خونمان به جوش آمد. تا آمدیم کاری چنان دست خودمان بدهیم، #سید_الرئیس گفت: " بارِ این نوبه هم به دوش خودت، کتابت کن که هر چه بگوئیم ریا در این قسم افعال جائز است، در گوش این قسم جانثارانِ #حضرتش(علیه السلام) نمیرود." جلسه به پایان رسید اما یک جمله بیخِ گلوی ما را گرفت که گذاشتیم زهرمان را اینجا به جان نخودکِ میرزا بریزیم. و آن هم این است. اسمش "#علی-کاظمی" است. والسلام علیکم و علی عباد الله الصالحین.
@fotrosmediatv
@fotrosmediatv
@fotrosmediatv
الْحَمْدُ لله عَلَى کُلِّ نِعْمَةٍ، این نوبه عرض کنیم که لُعبَتی گرانمایه است حضور اشخاصی در این دستگاه قضا اقتدارِ #حسینی، که عرضِ بندگی را تمام میکنند، امّا مِزاج شریفشان، با عنوان نمودنِ نامِ مبارکشان در این مجالِ یومِ دوشنبههایِ ما سازگار نیست. مثلاً همین دیروز، به جوانکِ مجاز صفحۀِ اینستاقرامِ #عربی، عرضه داشتیم که چه، که بیا شرح حال کن میرزا دوشنبۀ این نوبه را، که قرعه به نام شما در آمده! یکباره بلند شد، سَماعی مرحمت فرمود، چونان که دراویش قونیه از گردیدن اینگونه به دور خود عاجزند و بعد، تمامیِ جهات و اشخاصِ موجود در دارالخدام فطرس را چشم گردانید و گفت: "من؟!" ما که میدانستیم دارد تواضع قرقره میکند و خشوع تکه پاره و فروتنی را در قالب هندوانۀ گُل قرمزی زیر بغل حضرات همایونی ریاست و صدرات اعظمی جا میکند. ما هم کمی در صندلیِ مبارکمان، خودمان را باد کردیم و گفتیم: " بله! مگر چه میشود که اینطور چشم پُلُق زده ما را نگاه میکنی؟!". عرضه داشت که این چاکرِ دستگاهِ خدمتگزاری را معاف فرموده، چرا؟! چون بندۀ حقیرِ مغضوبِ محبوبِ منصوبِ به این دستگاه، یک نخودی بیش نیستم. همان دم بود که سید الرئیس تبسمی خفه، مرحمت فرمودند به ما و ما هم شکرخندهای آنگونه شایسته و بایسته در جوابش حوالۀ صورتِ ملس سیرتش پرتاب فرمودیم و صدا دو رگه کردیم و گفتیم: "حالا که از امر سرپیچی میکنی و من باب دوری از #ریا و از این قسم افعال از کتابت مرقومه روی برمیگردانید، از این به بعد شما را به عنوان مبارک «نُخودکِ میرزا» نائل میآوریم تا درس عبرتی باشد برای سایرین که وقتی لب باز میکنیم و میگوییم بنویس، بنویسند. خندهای کرد و گفت: "هه!". گفتیم: "میخندی؟!". صورتش را در پشت دستش پنهان کرد و گفت: "خخخخ!". خونمان به جوش آمد. تا آمدیم کاری چنان دست خودمان بدهیم، #سید_الرئیس گفت: " بارِ این نوبه هم به دوش خودت، کتابت کن که هر چه بگوئیم ریا در این قسم افعال جائز است، در گوش این قسم جانثارانِ #حضرتش(علیه السلام) نمیرود." جلسه به پایان رسید اما یک جمله بیخِ گلوی ما را گرفت که گذاشتیم زهرمان را اینجا به جان نخودکِ میرزا بریزیم. و آن هم این است. اسمش "#علی-کاظمی" است. والسلام علیکم و علی عباد الله الصالحین.
@fotrosmediatv
@fotrosmediatv
@fotrosmediatv