چنین گفت نیچه
7.22K subscribers
388 photos
9 videos
23 files
46 links
آکادمیِ "فریدریش نیچه":
درنگیدن بر نیچه و کوششي برای بازفهمِ اندیشه‌یِ او.

برگه‌یِ اینستاگرام:
www.instagram.com/Friedrich_nietzsche_ph

رسانه‌یِ شخصیِ گرداننده:
@Pooria_mgh1844
Download Telegram
و باز تکرار می‌شود: جانورِ درونِ ما می‌خواهد دروغ بشنود، __اخلاقْ دروغی لازم است.

#فریدریش_نیچه
#آخرین_یادداشت‌ها
ترجمه‌ی ایرج قانونی

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
ترسناک‌ترین و بنیادی‌ترین خواستِ آدمی، رانه‌یِ او از برایِ قدرت __این رانه «آزادی» خوانده می‌شود. __باید برای طولانی‌ترین زمانِ ممکن محدود به حدود بماند. زیرا تاکنون اخلاق، با غریزه‌هایِ ناخودآگاهش، برایِ تربیت و انضباط بر این اساس بوده که عطشِ قدرت باید محدود بماند: اخلاقْ فردِ خودکامه را بدنام می‌کند و، با ستایش از میهن‌دوستی و اعمالِ خیریه، بر غریزه‌یِ گله برای کسبِ قدرت تأکید می‌کند.

#فریدریش_نیچه
#آخرین_یادداشت‌ها
دفترِ یادداشت‌های شماره‌ی ۱، پاییز ۱۸۸۵ تا بهارِ ۱۸۸۶
ترجمه‌یِ ایرج قانونی

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
این‌که ارزشِ جهان در تفسیر ما نهفته است ( _این‌که چه بسا در جایِ دیگری تفسیرهایِ دیگری غیر از تفسیرِ انسانیِ محض ممکن است _) این‌که تفسیرهایی که تاکنون وجود داشته‌ ارزیابی‌هایِ چشم‌اندازی‌ای کرده‌اند که بر اثرِ آن، ما در زندگی، یعنی در اراده‌ی معطوف به قدرت و معطوف به فزونی گرفتنِ قدرت، از خود محافظت می‌کنیم، این‌که هر برکشیدنِ آدمی غلبه بر تفسیرهایِ باریک‌تری را با خود به ارمغان می‌آورد، این‌که هر افزایش و گسترشِ قدرتی چشم‌اندازهایِ جدیدی را نمایان می‌کند و این یعنی افق‌هایِ جدیدی را باور داشتن _نوشته‌هایِ من آکنده از این‌هاست. جهان تاجایی که به ما مربوط می‌شود دروغ است یعنی امر واقع نیست، بلکه ابداع یا از خود درآوردن و برجستگی یا پُفی است بر رویِ مجموعه‌ی ناچیزی از مشاهدات؛ جهان در مقامِ چیزی شونده، در مقام دروغی که همواره از نو جابه‌جا می‌شود، دروغی که به حقیقت نزدیک‌تر نمی‌شود «در سیلان» است: زیرا که«حقیقتی» در بین نیست.

#فریدریش_نیچه
از کتاب: #آخرین_یادداشت‌ها
دفتر یادداشت‌های شماره‌ی ۲، پاییز ۱۸۸۵-پاییز ۱۸۸۶
ترجمه‌ی ایرج قانونی

پی‌نوشت: این قسمت را در قطعه‌ی ۶۱۶ از کتابِ «اراده‌ی قدرت»، با ترجمه‌ی مجید شریف، نیز مشاهده می‌کنیم.

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
Forwarded from Pooria Maghouli
wollt ihr einen Namen für diese Welt? Eine Lösung für alle ihre Räthsel? Ein Licht auch für euch, ihr Verborgensten, Stärksten, Unerschrockensten, Mitternächtlichsten? – Diese Welt ist der Wille zur Macht – und Nichts außerdem! Und auch ihr selber seid dieser Wille zur Macht – und Nichts außerdem!

#Friedrich_Nietzsche
#Der_Wille_zur_Macht

آیا برای این جهان نامی می‌خواهی؟ راه‌حلی برای همه‌ی معماهایش؟ برای شما نیز نوری، ای پنهان‌ترین، نیرومندترین، بی‌باک‌ترین و نیمه‌شباهنگام‌ترین؟ _این جهان اراده‌ی معطوف به قدرت است _و دیگر هیچ! و شما خود نیز اراده‌ی معطوف به قدرت‌اید _و دیگر هیچ!

#فریدریش_نیچه
از کتاب: #آخرین_یادداشت‌ها
ترجمه‌ی ایرج قانونی
دفتر یادداشت‌های شماره‌ی ۳۸، ژوئن -ژوئیه ۱۸۸۵

نکته: این فقره را می‌توان در جلد دوم کتاب "اراده‌ی قدرت"، قطعه‌ی ۱۰۶۷، با ترجمه‌ی مجید شریف نیز مشاهده کرد.

Join Link↘️
🆔 @Pooria_mgh1844
نظام‌هایِ فلسفیِ گوناگون را باید هم‌چون روش‌هایِ پرورش عقل دید: آن‌ها همیشه به‌طورِ خاص یکی از قوای عقلی را با خواستِ یک‌سویه‌ی خود که اشیا دقیقاً این‌گونه دیده می‌شوند و نه آن‌گونه، به بهترین نحو، پرورش می‌دهند.

#فریدریش_نیچه
از کتاب: #آخرین_یادداشت‌ها
دفتر یادداشت‌های شماره‌ی ۳۴، آوریل_ژوئن ۱۸۸۵
ترجمه‌ی ایرج قانونی

تفسیر:
پوریا معقولی

پیش از هر چیز، باید توضیحاتي را در موردِِ واژه‌یِ آلمانیِ Geist و تاریخِ پُرفراز-و-نشیبِ ترجمه‌ی آن ارائه داد. این واژه، که در این عبارت به «عقل» برگردانده شده است، معادل‌هایِ گوناگوني همچون «روح»، «عقل»، «جان»، «ذهن» و «اندیشه» را در برمی‌گیرد. در ترجمه‌یِ آثارِ نیچه، "داریوشِ آشوری" در کتابِ "چنین گفت زرتشت"، این واژه را به«جان» برگردانده و در "غروبِ بت‌ها" بدونِ ترجمه و بصورتِ اصلیِ «گایست» رها کرده است. "مسعودِ انصاری" نیز در ترجمه‌یِ "چنین گفت زرتشت" در برخي مواقع و بنا به اقتضایِ متن، «اندیشه» و در برخي موارد، معادلِ «جان» را برگزیده است. این در حالی ست، که هنوز مشکلِ برگردانِ مهم‌ترین اثرِ هگل یعنی Phänomenolgie des Geistes حل نشده و میانِ مترجمان و مفسّران، به دلیلِ پاره‌اي وسواس‌هایِ زبانی و معنایِ خاصِ موردِ نظرِ هگل در استفاده از این واژه، اختلاف است.
امّا فارغ از مباحثِ زبان‌شناختی و احتمالاً ریشه‌شناسیِ این واژه، بهتر است که تمرکزِ خود را بر معنایِ این عبارت معطوف کرده و جایگاهِ آن را در نظامِ نیچه پیدا کنیم. در طولِ تاریخِ اندیشه‌ی بشری و با توجّه به سرشتِ پرسشگر و جستجوگرِ انسان، هر دَم، تلاش‌هايي برای رهیافت به «هستیِ راستین» و «معرفتِ راستین» صورت گرفته است. تلاش‌هایِ مذکور، منجر به پدیدارشدنِ دو ساحتِ «هستی‌شناسی» و «معرفت‌شناسی» در وادیِ فلسفه شدند. [لازم به ذکر است که این کوشش‌ها به عالمِ فلسفه و پرسش‌هایِ فلسفی، محدود نیستند و چنانچه در ادامه خواهیم گفت، در ساده‌ترین شیوه‌یِ رویارویی با جهان نیز وجود دارند. امّا در این نوشتار، به دلیلِ ماهیّتِ مشخصِ بحث، صرفاً به واشکافیِ این امور در ساحتِ فلسفه بسنده می‌نماییم.] باري، انسان‌ها برایِ صدورِ «حکم» و حتّی زندگی‌کردن، به دستاویزهايي یقینی و استوار نیازمند هستند تا با تکیه بر همین یقین‌ها بتوانند جهان را بشناسند و جایگاهِ خود و نحوه‌یِ ارتباطِ‌شان با این جهان را بیابند. این یقین‌ها، در ساده‌ترین شیوه‌‌یِ رویارویی با جهان نیز وجود دارد؛ انسان‌هایِ نخستین و فاقدِ تمدّن نیز، با تکیه بر حواس و آفرینشِ عوالمِ روحانی و خدایاني گوناگون، در واقع، تلاش می‌کردند تا «یقین»ي استوار و بی‌تزلزل را بجویند.
با پرورشِ اسطوره‌ها و فرارَوی افسانه‌هایِ خرافی، «گذار از اسطوره (به یونانی: μυθος) به عقل (به یونانی: λογος)» را شاهد هستیم. این گذار، که نخستین‌بار در یونان‌باستان رخ داد، سببِ ظهورِ دانشي نو با نامِ فلسفه شد. در ساحتِ فلسفه، با توجّه به سرشتِ کلّی و عمیقِ بحث، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، به گونه‌اي دقیق صورت‌بندی شد و تلاش‌هايي برایِ طرحِ پرسش‌هایِ نو و پاسخ‌‌هايي ویژه به آن صورت گرفت. این کوشش‌ها نیز، درست به‌سانِ نیایِ اسطوره‌ایِ خود، در جستجویِ یقین‌هايي استوار در ساحتِ اخلاق، هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی، زیبایی‌شناسی و... بودند. و همین امر، سببِ شکل‌گیریِ پاسخ‌هایِ گوناگون، برایِ پرسش‌هايي واحد شد. برای مثال، در پاسخ به پرسشِ «هستیِ راستینْ کدام است؟» شاهدِ جهانِ ایده‌ها در نزدِ افلاطون، جوهر در نزدِ ارسطو، واحد در نزدِ فلوطین، خدا و عوالمِ روحانی در سده‌هایِ میانه و... هستیم.
امّا به‌راستی، دلیلِ این متفاوت‌بودگی چیست؟ پاسخِ آن، به زعمِ نیچه، در تکیه بر دستاویزها و لوازمِ موجود در جهانِ ما ست. برای مثال، می‌توان با تکیه‌یِ مطلق بر تجربه و حواسِ پنجگانه به «تجربه‌گرایی» رسید و با آفرینشِ یک آن-جهان و جستجویِ هستیِ راستین در آن، به کشفِ جهانِ ایده‌ها در نزدِ افلاطون، نائل آمد. بدین‌سان، عقل‌گرایان، به دلیلِ جستجویِ معرفتِ راستین از راهِ عقل، حواس و تجربه را پَست دانسته و تجربه‌گرایان، ادعایِ وجودِ عقلِ رهاننده از خطا را باطل می‌دانند.
بنابراین، در طولِ تاریخِ فلسفه، شاهدِ پُررنگ‌سازیِ یکي از قوایِ عقل [جان] و نادیده‌گرفتنِ دیگر توانش‌ها [امکانات] هستیم. شاید بتوان هم‌صدا با هگل و احتمالاً نیچه [مقصودِ من از آوردنِ این دو نام، به‌هیچ‌وجه، یکی دانستن و اصلاحاً یک‌ کاسه‌کردنِ آن‌ها نیست.]، تاریخِ اندیشه را همین حرکتِ همیشگی توصیف کرد. و چنین است، «خواستِ یک سویه‌اي» که با نگرگاهِ ویژه‌یِ خود، در واقع، ابزارِ موردِ استفاده‌یِ خود را «پرورش» می‌دهد.

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
🆔 @Pooria_mgh1844
Forwarded from چنین گفت نیچه
و باز تکرار می‌شود: جانورِ درونِ ما می‌خواهد دروغ بشنود، __اخلاقْ دروغی لازم است.

#فریدریش_نیچه
#آخرین_یادداشت‌ها
ترجمه‌ی ایرج قانونی

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche