من از امروز ام و از پیش ازین. امّا چیزي در من هست که از فرداست و از پسفردا و از پس ازین.
#فریدریش_نیچه
از کتاب: #چنین_گفت_زرتشت
برگردانِ داریوش آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتاب: #چنین_گفت_زرتشت
برگردانِ داریوش آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
«خدایان همگی مرده اند: اکنون میخواهیم که اَبَرانسان بزیَد!» این باد آخرین خواستِ ما روزي در نیمروزِ بزرگ!
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
بخشِ دربارهیِ فضیلتِ ایثارگر
برگردانِ داریوشِ آشوری
„Todt sind alle Götter: nun wollen wir, dass der Übermensch lebe.“ diess sei einst am grossen Mittage letzter Wille!
پ. ن: همانگونه که میبینید، در متنِ اصلیِ آلمانی، ویراستِ (KSA)، پس از عبارتِ نخست، علامتِ نقطه (.) گذاشته شده است؛ امّا مترجمِ پارسی، سهواً، از علامتِ تعجّب (!) استفاده کرده است.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
بخشِ دربارهیِ فضیلتِ ایثارگر
برگردانِ داریوشِ آشوری
„Todt sind alle Götter: nun wollen wir, dass der Übermensch lebe.“ diess sei einst am grossen Mittage letzter Wille!
پ. ن: همانگونه که میبینید، در متنِ اصلیِ آلمانی، ویراستِ (KSA)، پس از عبارتِ نخست، علامتِ نقطه (.) گذاشته شده است؛ امّا مترجمِ پارسی، سهواً، از علامتِ تعجّب (!) استفاده کرده است.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
نیک (gut) چیست؟ — هر آن چه حسّ قدرت، خواست قدرت و خودِ قدرت را در انسان فزونی بخشد.
بد (schlecht) چیست؟ — هر آن چه از سرِ ضعف باشد.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #دجال
پارهیِ ۲
برگردانِ سعیدِ فیروزآبادی
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
بد (schlecht) چیست؟ — هر آن چه از سرِ ضعف باشد.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #دجال
پارهیِ ۲
برگردانِ سعیدِ فیروزآبادی
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
مردِ جنگی در روزگارِ صلح به جانِ خود میاُفتد.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #فراسوی_نیک_و_بد
پارهیِ ۷۶
برگردانِ داریوشِ آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #فراسوی_نیک_و_بد
پارهیِ ۷۶
برگردانِ داریوشِ آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
مگر تجربههایِ من دیروزی و امروزی ست؟ دیري ست که من دلیلهایِ باورهایِ خویش را آزمودهام.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
دربارهیِ شاعران
برگردانِ داریوشِ آشوری
یک روشنسازیِ کوتاه:
نیچه، بر خلافِ اندیشمندانِ روشنگری، در پیِ خِردي جهانرَوا و فَراگیر که همهیِ آدمیان را از چنگالِ نادانی برهانَد، نیست. وی باراني از تازشهایِ بیامان را علیهِ استدلالهایِ انتزاعیِ فلسفی آغاز کرده و استدلالوَرزان را دروغزناني پَست و فرومایگاني حیلهگر میدانَد. برای نیچه، فلسفه و زیستِ فلسفی باید از «تجربهیِ زیسته»یِ (Erlebnis) افراد و از دلِ رویاروییِ آریگویانه با زندگی بَرآمده باشد. به دیگر سخن، هر فردي باید بُنیادِ باورهایِ خویش را بسنجد و تجربهیِ زیستن با آنها را از سَر بگذرانَد. فلسفهورزی، برای نیچه، نه در در بُرجِ عاجِ موهوماتِ فَراطبیعی و آنجهانی، که از دلِ زندگی و بازسنجیِ پیدرپیِ ارزشهایِ آن برون خواهد آمد.
در این پارهیِ کوتاه نیز، فعلِ "erleben"، به معنایِ «از سَر گذراندن»، «پیشآمدن» و... آمده است.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
دربارهیِ شاعران
برگردانِ داریوشِ آشوری
یک روشنسازیِ کوتاه:
نیچه، بر خلافِ اندیشمندانِ روشنگری، در پیِ خِردي جهانرَوا و فَراگیر که همهیِ آدمیان را از چنگالِ نادانی برهانَد، نیست. وی باراني از تازشهایِ بیامان را علیهِ استدلالهایِ انتزاعیِ فلسفی آغاز کرده و استدلالوَرزان را دروغزناني پَست و فرومایگاني حیلهگر میدانَد. برای نیچه، فلسفه و زیستِ فلسفی باید از «تجربهیِ زیسته»یِ (Erlebnis) افراد و از دلِ رویاروییِ آریگویانه با زندگی بَرآمده باشد. به دیگر سخن، هر فردي باید بُنیادِ باورهایِ خویش را بسنجد و تجربهیِ زیستن با آنها را از سَر بگذرانَد. فلسفهورزی، برای نیچه، نه در در بُرجِ عاجِ موهوماتِ فَراطبیعی و آنجهانی، که از دلِ زندگی و بازسنجیِ پیدرپیِ ارزشهایِ آن برون خواهد آمد.
در این پارهیِ کوتاه نیز، فعلِ "erleben"، به معنایِ «از سَر گذراندن»، «پیشآمدن» و... آمده است.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
چه چیز موجبِ قهرمانی است؟
همزمان به استقبالِ بزرگترین رنج و بزرگترین اُمید خود رفتن.
به چه چیزی ایمان داری؟
به اینکه باید اوزانِ همه چیز را از نو تعیین کرد.
وجدانت چه میگوید؟
میگوید «تو باید آن شوی که هستی.»
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #حکمت_شادان
پارههایِ ۲۶۸ تا ۲۷۰
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
همزمان به استقبالِ بزرگترین رنج و بزرگترین اُمید خود رفتن.
به چه چیزی ایمان داری؟
به اینکه باید اوزانِ همه چیز را از نو تعیین کرد.
وجدانت چه میگوید؟
میگوید «تو باید آن شوی که هستی.»
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #حکمت_شادان
پارههایِ ۲۶۸ تا ۲۷۰
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
آدمی سرانجام عاشقِ هوسِ خويش است نه آنچه هوس كرده است.
#فریدریش_نیچه
از كتاب: #فراسوی_نيک_و_بد
پارهیِ ۱۷۵
برگردانِ داریوشِ آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از كتاب: #فراسوی_نيک_و_بد
پارهیِ ۱۷۵
برگردانِ داریوشِ آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
به خدایي توانيد انديشيد؟ پس معنایِ خواستِ حقیقت نزدِ شما این باد که همهچیز چنان گردد که برایِ انسان اندیشیدنی باشد، برایِ انسان دیدنی، برایِ انسان بساویدنی! تا نهایتِ حواسِّ خویش بیندیشید و بس!
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
بخشِ در جزایرِ شادکامان
برگردانِ داریوشِ آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
بخشِ در جزایرِ شادکامان
برگردانِ داریوشِ آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
کارهایِ عاشقانه (aus Liebe) را همیشه فراسویِ نیک و بد انجام میدهند.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #فراسوی_نيک_و_بد
پارهیِ ۱۵۳
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: جنابِ آشوری، این پاره را اندکی آزادانه به پارسی برگردانده است.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #فراسوی_نيک_و_بد
پارهیِ ۱۵۳
برگردانِ داریوشِ آشوری
پ. ن: جنابِ آشوری، این پاره را اندکی آزادانه به پارسی برگردانده است.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
زندگی چشمهیِ لذّت است. امّا آنجا که فرومایه نیز آب مینوشد، چاهها همه زهرآگیناند.
من دوستارِ پاکیهای ام. باری، خوش نمیدارم دیدارِ پوزههایِ گشاده به نیشخند را و تشنگیِ ناپاکان را.
آنان در چاه نگاه انداختهاند و اکنون لبخندِ نفرتانگیزِشان از تهِ چاه به سویِ من بَرمیتابد!
آبِ مقدّس را با شهوتبارگیِ خویش زهرآلود کردهاند و چون رؤیاهایِ پلیدِشان را «لذّت» نامیدند، واژهها را نیز به زهر آلودند.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
بخشِ دربارهیِ فرومایگان
برگردانِ داریوشِ آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
من دوستارِ پاکیهای ام. باری، خوش نمیدارم دیدارِ پوزههایِ گشاده به نیشخند را و تشنگیِ ناپاکان را.
آنان در چاه نگاه انداختهاند و اکنون لبخندِ نفرتانگیزِشان از تهِ چاه به سویِ من بَرمیتابد!
آبِ مقدّس را با شهوتبارگیِ خویش زهرآلود کردهاند و چون رؤیاهایِ پلیدِشان را «لذّت» نامیدند، واژهها را نیز به زهر آلودند.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
بخشِ دربارهیِ فرومایگان
برگردانِ داریوشِ آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
آن که ندیده است دستي را که نوازشکُنان __میکُشد، زندگی را خوب ننگریسته است.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #فراسوی_نیک_و_بد
بخشِ گُزینگویهها و میانپردهها
پارهیِ ۶۹
برگردانِ داریوشِ آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #فراسوی_نیک_و_بد
بخشِ گُزینگویهها و میانپردهها
پارهیِ ۶۹
برگردانِ داریوشِ آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
این کتاب برای مخاطبانی بس کمشمار است و شاید هنوز هیچ یک از آنان به دنیا نیامده باشد. این مخاطبان کسانی خواهند بود که زرتشت مرا درمییابند، آخر چگونه ممکن است خود را با کسانی اشتباه کنم که امروزه سخن آنان را همگان میفهمند؟ ففط پسفردا از آنِ من است، زیرا بعضیها تازه پس از مرگ به دنیا میآیند.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #دجال
پیشگفتار
برگردانِ سعیدِ فیروزآبادی
● پیرامونِ این پاره بیندیشیم:
نیچه، فلسفه و فیلسوف را «نابهنگام» دانسته و جویایِ مخاطباني ست که هنوز به دنیا نیامدهاند. برای نیچه، فیلسوف، با عرضهداشتِ امرِ نو، در تقابل با ارزشها و هنجارهایِ زمانهیِ خویش قرار گرفته و محکوم به بَدفهمی است.
زرتشتِ نیچه، به «سرزمینِ فرزندان»ش اُمید بسته و چشم به راهِ آناني ست که هنوز از مادر نزادهاند. در واقع، مخاطبِ یک نوشتارِ فلسفی، نمیتواند از پیش وجود داشته باشد؛ این مخاطب، در برخوردِ با نوشتار و رویارویی با سنگلاخهایِ صعبالعبورِ آن خلق میشود. آری، «دندانهایِ زمانه از پسِ جویدنِ اندیشهیِ فیلسوف برنمیآیند.»
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #دجال
پیشگفتار
برگردانِ سعیدِ فیروزآبادی
● پیرامونِ این پاره بیندیشیم:
نیچه، فلسفه و فیلسوف را «نابهنگام» دانسته و جویایِ مخاطباني ست که هنوز به دنیا نیامدهاند. برای نیچه، فیلسوف، با عرضهداشتِ امرِ نو، در تقابل با ارزشها و هنجارهایِ زمانهیِ خویش قرار گرفته و محکوم به بَدفهمی است.
زرتشتِ نیچه، به «سرزمینِ فرزندان»ش اُمید بسته و چشم به راهِ آناني ست که هنوز از مادر نزادهاند. در واقع، مخاطبِ یک نوشتارِ فلسفی، نمیتواند از پیش وجود داشته باشد؛ این مخاطب، در برخوردِ با نوشتار و رویارویی با سنگلاخهایِ صعبالعبورِ آن خلق میشود. آری، «دندانهایِ زمانه از پسِ جویدنِ اندیشهیِ فیلسوف برنمیآیند.»
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
دلاورترین کسان هم در میانِ ما کمتر دلِ آن چیزي را دارد که بهراستی میداند...
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #غروب_بتها
نکتهپردازیها و خَدَنگاندازیها
پارهیِ ۲
برگردانِ داریوشِ آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #غروب_بتها
نکتهپردازیها و خَدَنگاندازیها
پارهیِ ۲
برگردانِ داریوشِ آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
چنین گفت زرتشت و به شهرِ بزرگ نگاهي کرد و آهي کشید و دیري خاموش ماند. سرانجام چنین گفت:
نه تنها این دیوانه که این شهرِ بزرگ نیز مرا به تهوّع میآورد. در این و در آن چیزي نیست که بهتر شود یا بدتر.
وای بر این شهرِ بزرگ! ایکاش هماکنون میدیدم آن تَنورهیِ آتشي را که این شهر در آن خواهد سوخت!
زیرا چنین تَنورههایِ آتش میباید پیشدرآمدِ نیمروزِ بزرگ باشند. باری، این نیز هنگامِ خویش و تقدیرِ خویش را دارد!
امّا، ای دیوانه، برایِ بدرود این آموزه را به تو پیشکش میکنم: آنجا که دیگر نمیتوان عشق ورزید باید آن را گذاشت و گذشت!
چنین گفت زرتشت، و دیوانه و شهرِ بزرگ را گذاشت و گذشت.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
دربارهیِ گُذار از کنار
برگردانِ داریوشِ آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
نه تنها این دیوانه که این شهرِ بزرگ نیز مرا به تهوّع میآورد. در این و در آن چیزي نیست که بهتر شود یا بدتر.
وای بر این شهرِ بزرگ! ایکاش هماکنون میدیدم آن تَنورهیِ آتشي را که این شهر در آن خواهد سوخت!
زیرا چنین تَنورههایِ آتش میباید پیشدرآمدِ نیمروزِ بزرگ باشند. باری، این نیز هنگامِ خویش و تقدیرِ خویش را دارد!
امّا، ای دیوانه، برایِ بدرود این آموزه را به تو پیشکش میکنم: آنجا که دیگر نمیتوان عشق ورزید باید آن را گذاشت و گذشت!
چنین گفت زرتشت، و دیوانه و شهرِ بزرگ را گذاشت و گذشت.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
دربارهیِ گُذار از کنار
برگردانِ داریوشِ آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
ما ناتوانیم از این که یک چیز را و همان چیز را هم تأیید و هم تکذیب کنیم: این یک قانونِ تجربیِ ذهنی است، نه بیان هیچ «ضرورتی» بلکه تنها بیان یک ناتوانی.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #اراده_قدرت
پارهیِ ۵۱۶
برگردانِ مجیدِ شریف
● پیرامونِ این پاره بیندیشیم:
اصلِ امتناعِ تناقض، بدیهیترین اصلِ هستیشناسی و معرفتشناسی است و همهیِ محالات در فلسفه، باید به اجتماع یا ارتفاعِ نقیضین منجر شوند.
ارسطو، این اصل را حاکم بر هستی و معرفتِ بشری اِنگاشته و باور دارد که بدونِ آن، هستی (در مقامِ امري جوهری و ثابت) و معرفت (که به امرِ ثابت تعلّق میگیرد) بَرجای نخواهد بود. امّا، نیچه، این اصلِ بدیهی را نیز به چالش کشیده و صِرفاً آن را یک پیشداوریِ معرفتی، برای حفظِ امکانِ پیوستگیِ تجاربِ بشری میداند. به همین سان، اصولِ حاکم بر منطق را نباید بهسانِ قاعدههایِ جهان، بلکه سنجهاي برای آفرینشِ «واقعیّت»هایِ انسانی دانست. نیچه در دُنبالهیِ همین پاره مینویسد: «منطق تلاشی است برای این که دنیای واقعی را به یاری طرحی که توسطِ خودِ ما ریخته شده است درک نماییم؛ به عبارت درستتر، برای این که آن را برای خود ضابطهپذیر و قابلِ محاسبه سازیم.»
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #اراده_قدرت
پارهیِ ۵۱۶
برگردانِ مجیدِ شریف
● پیرامونِ این پاره بیندیشیم:
اصلِ امتناعِ تناقض، بدیهیترین اصلِ هستیشناسی و معرفتشناسی است و همهیِ محالات در فلسفه، باید به اجتماع یا ارتفاعِ نقیضین منجر شوند.
ارسطو، این اصل را حاکم بر هستی و معرفتِ بشری اِنگاشته و باور دارد که بدونِ آن، هستی (در مقامِ امري جوهری و ثابت) و معرفت (که به امرِ ثابت تعلّق میگیرد) بَرجای نخواهد بود. امّا، نیچه، این اصلِ بدیهی را نیز به چالش کشیده و صِرفاً آن را یک پیشداوریِ معرفتی، برای حفظِ امکانِ پیوستگیِ تجاربِ بشری میداند. به همین سان، اصولِ حاکم بر منطق را نباید بهسانِ قاعدههایِ جهان، بلکه سنجهاي برای آفرینشِ «واقعیّت»هایِ انسانی دانست. نیچه در دُنبالهیِ همین پاره مینویسد: «منطق تلاشی است برای این که دنیای واقعی را به یاری طرحی که توسطِ خودِ ما ریخته شده است درک نماییم؛ به عبارت درستتر، برای این که آن را برای خود ضابطهپذیر و قابلِ محاسبه سازیم.»
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
کلیسا بشر را ویران و کمتوان کرد __ امّا بر آن بود که او را «بهبود» بخشیده است.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #غروب_بتها
بهبودبخشانِ بشریّت (پارهیِ ۲)
برگردانِ داریوشِ آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #غروب_بتها
بهبودبخشانِ بشریّت (پارهیِ ۲)
برگردانِ داریوشِ آشوری
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche