چنین گفت نیچه
7.23K subscribers
388 photos
9 videos
23 files
46 links
آکادمیِ "فریدریش نیچه":
درنگیدن بر نیچه و کوششي برای بازفهمِ اندیشه‌یِ او.

برگه‌یِ اینستاگرام:
www.instagram.com/Friedrich_nietzsche_ph

رسانه‌یِ شخصیِ گرداننده:
@Pooria_mgh1844
Download Telegram
meine Herrn Philosophen, von nun an besser vor der gefährlichen alten Begriffs-Fabelei, welche ein „reines, willenloses, schmerzloses, zeitloses Subjekt der Erkenntniss“ angesetzt hat, hüten wir uns vor den Fangarmen solcher contradiktorischen Begriffe wie „reine Vernunft“, „absolute Geistigkeit“, „Erkenntniss an sich“: — hier wird immer ein Auge zu denken verlangt, das gar nicht gedacht werden kann, ein Auge, das durchaus keine Richtung haben soll, bei dem die aktiven und interpretirenden Kräfte unterbunden sein sollen, fehlen sollen, durch die doch Sehen erst ein Etwas-Sehen wird, hier wird also immer ein Widersinn und Unbegriff von Auge verlangt. Es giebt nur ein perspektivisches Sehen, nur ein perspektivisches „Erkennen“; und je mehr Affekte wir über eine Sache zu Worte kommen lassen, je mehr Augen, verschiedne Augen wir uns für dieselbe Sache einzusetzen wissen, um so vollständiger wird unser „Begriff“ dieser Sache, unsre „Objektivität“ sein. Den Willen aber überhaupt eliminiren, die Affekte sammt und sonders aushängen, gesetzt, dass wir dies vermöchten: wie? hiesse das nicht den Intellekt castriren?…

#Friedrich_Nietzsche
#Zur_Genealogie_der_Moral

پس، سرورانِ فیلسوف‌ام، ازین پس خود را بهتر بپاییم در برابرِ آن افسانه‌یِ خطرناکِ مفهومیِ دیرینه که یک «سوژه‌یِ شناسنده‌یِ نابِ بی‌خواستِ بی‌دردِ بی‌زمان» فرامی‌نهد؛ بپرهیزیم از دام‌هایِ مفهوم‌هایِ ناهمسازي همچون «خردِ ناب»، «روحیّتِ مطلق»، «دانش در ذاتِ خویش». این‌ها همواره از ما انتظارِ اندیشیدن به چشمي را دارند که هرگز اندیشیدنی نیست؛ چشمي که نگاه‌اش به هیچ‌سو نگراید و از نیروهایِ کوشا و تفسیرگر در آن نشاني نباشد؛ یعنی نیروهايي که از راهِ آن‌ها دیدن همواره چیزي-دیدن می‌شود که این چشمداشتي ست پوچ و بی‌معنا از چشم. دیدن، یعنی از چشم‌انداز دیدن و بس؛ «دانستن»، یعنی از چشم‌انداز دانستن و بس. و هر چه بگذاریم عاطفه‌هایِ بیشتري در بابِ یک چیز با ما سخن گویند، چشمانِ بیشتر، چشمانِ گوناگون‌تر، بر آن گماشته‌ایم و «دریافتِ» ما از آن و «عینی‌نگریِ» ما بدان کامل‌تر خواهد بود. امّا، یکسره از میان برداشتنِ خواست و آونگاندنِ عاطفه‌ها یکایک، گیرم که در توانِ ما نیز باشد، امّا این جز اخته‌کردنِ عقل چه معنا دارد؟

#فریدریش_نیچه
از کتاب: #تبارشناسی_اخلاق
جستارِ سوّم (معنایِ آرمانِ زهد چی‌ست؟)
ترجمه‌یِ داریوش آشوری

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
giebt einen alten Wahn, der heisst Gut und Böse. Um Wahrsager und Sterndeuter drehte sich bisher das Rad dieses Wahns.
Einst glaubte man an Wahrsager und Sterndeuter: und darum glaubte man "Alles ist Schicksal: du sollst, denn du musst!"
Dann wieder misstraute man allen Wahrsagern und Sterndeutern: und _darum_ glaubte man "Alles ist Freiheit: du kannst, denn du willst!"
Oh meine Brüder, über Sterne und Zukunft ist bisher nur gewähnt, nicht gewusst worden: und _darum_ ist über Gut und Böse bisher nur gewähnt, nicht gewusst worden!

#Friedrich_Nietzsche
#Also_Sprach_Zarathustra


وهمي کُهن در کار است که «نیک» و «بد» نامیده می‌شود. تاکنون چرخِ این وهم گِردِ پیامبران و ستاره‌بینان گشته است.
روزگاري آدمی به پیامبران و ستاره‌بینان ایمان داشت. ازین‌رو ایمان داشت که «همه چیز به دستِ سرنوشت است: تو باید [چنین و چنان کنی]، زیرا که بر تو ست!»
سپس آدمی به پیامبران و ستاره‌بینان همه بدگمان شد. ازین‌رو ایمان آورد که «همه چیز آزاد است: تو می‌توانی، زیرا می‌خواهی!»
برادران، درباره‌یِ ستارگان و آینده تاکنون تنها پندار در کار بوده است نه دانش. ازین‌رو درباره‌یِ نیک و بد تاکنون تنها پندار در کار بوده است نه دانش!

#فریدریش_نیچه
از کتاب: #چنین_گفت_زرتشت
فصلِ درباره‌یِ لوح‌هایِ نو و کُهن
ترجمه‌یِ داریوشِ آشوری

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
Habt ihr Muth, oh meine Brüder? Seid ihr herzhaft? _Nicht_ Muth vor Zeugen, sondern Einsiedler- und Adler-Muth, dem auch kein Gott mehr zusieht?
Kalte Seelen, Maulthiere, Blinde, Trunkene heissen mir nicht herzhaft. Herz hat, wer Furcht kennt, aber Furcht _zwingt_, er den Abgrund sieht, aber mit _Stolz_.
Wer den Abgrund sieht, aber mit Adlers-Augen, wer mit Adlers-Krallen den Abgrund _fasst_: Der hat Muth. - -

#Friedrich_Nietzsche
#Also_Sprach_Zarathustra


برادران، آیا دلیر اید؟ آیا دلاور اید؟ نه دلیریِ در برابرِ شاهدان، بل دلیریِ خلوت‌نشینان و عقابان که دیگر خدايي نیز بر آن نمی‌نگرد!
سردجانان، اَستَران، کوران و مستان را دلاور نمی‌خوانم. دلاور آن کسي ست که ترس را می‌شناسد، امّا بر ترس چیره می‌شود؛ آن که مغاک را می‌بیند، امّا با غرور.
آن که مغاک را می‌بیند، امّا با چشمانِ عقاب. آن که با چنگالِ عقاب مغاک را می‌چسبد دلیر است.

#فریدریش_نیچه
#چنین_گفت_زرتشت
فصلِ درباره‌یِ انسانِ والاتر
پاره‌یِ ۴

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
Staat nenne ich's, wo Alle Gifttrinker sind, Gute und Schlimme: Staat, wo Alle sich selber verlieren, Gute und Schlimme: Staat, wo der langsame Selbstmord Aller - "das Leben" heisst.
Seht mir doch diese Überflüssigen! Sie stehlen sich die Werke der Erfinder und die Schätze der Weisen: Bildung nennen sie ihren Diebstahl - und Alles wird ihnen zu Krankheit und Ungemach!
Seht mir doch diese Überflüssigen! Krank sind sie immer, sie erbrechen ihre Galle und nennen es Zeitung. Sie verschlingen einander und können sich nicht einmal verdauen.
Seht mir doch diese Überflüssigen! Reichthümer erwerben sie und werden ärmer damit. Macht wollen sie und zuerst das Brecheisen der Macht,
viel Geld, - diese Unvermögenden!

#Friedrich_Nietzsche
#Also_Sprach_Zarathustra

دولت آن جا ست که همگان، از نیک و بد، زهرنوش اند: دولت آن جا ست که همگان، از نیک و بد، خود را بر باد می‌دهند: دولت آن جا ست که خودکشیِ اندک-اندکِ همگان «زندگی» نام گرفته است.
بنگرید این زایدان را! اینان آفریده‌هایِ سازندگان و گنجینه‌هایِ فرزانگان را می‌دزدند و دزدیده‌هایِ خود را «فرهنگ» می‌نامند و همه‌چیز در دستِ‌شان به بیماری و بلا بدل می‌شود.
بنگرید این زایدان را! همیشه بیمار اند. زردابِ خود را بالا می‌آورند و روزنامه‌اش می‌خوانند. یکدیگر را می‌بلعند، امّا یکدیگر را نیز نمی‌توانند بگورانند.
بنگرید این زایدان را! هرچه بیش ثروت گِرد می‌کُنند مسکین‌تر می‌شوند. در پیِ قدرت اند، این ناتوانان، و نخست اهرمِ قدرت، پولِ بسیار!

#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
بخشِ درباره‌یِ بُتِ نو
ترجمه‌یِ داریوشِ آشوری

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
Ja, ein Unverwundbares, Unbegrabbares ist an mir, ein Felsensprengendes: das heisst _mein_Wille_. Schweigsam schreitet es und unverändert durch die Jahre.
Seinen Gang will er gehn auf meinen Füssen, mein alter Wille; herzenshart ist ihm der Sinn und unverwundbar.
Unverwundbar bin ich allein an meiner Ferse. Immer noch lebst du da und bist dir gleich, Geduldigster! Immer noch brachst du dich durch alle Gräber!
In dir lebt auch noch das Unerlöste meiner Jugend; und als Leben und Jugend sitzest du hoffend hier auf gelben Grab-Trümmern.
Ja, noch bist du mir aller Gräber Zertrümmerer: Heil dir, mein Wille! Und nur wo Gräber sind, giebt es Auferstehungen.

#Friedrich_Nietzsche
#Also_Sprach_Zarathusra



[...] آری، چیزي رویین و در-گور-نَرَفتنی در من است، چیزي صخره‌شکن، یعنی اراده‌یِ من. او آرام و پا بر جا از خلالِ سالیان می‌گذرد.
او، آن اراده‌یِ دیر سال‌ام، بر پاهایِ من به راهِ خویش می‌رود: نهاد-اش آهنین‌دل است و رویین.
تنها پاشنه‌ام رویین است. هنوز زنده ای و همان ای که بودی، ای شکیباترین! هنوز گورها را همه برمی‌شکافی و برمی‌آیی.
بازمانده‌یِ جوانی‌ام هنوز در تو زنده است و تو این جا پُرامید، چون زندگی و جوانی، بر ویرانه‌هایِ زردگونِ گورها نشسته‌ای.
آری، تو هنوز برایِ من شکافنده‌یِ همه‌یِ گورها ای. درود بر تو، اراده‌یِ من! تنها آن جا که گورها باشند رستاخیزي هست. [...]

#فریدریش_نیچه
از کتاب: #چنین_گفت_زرتشت
بخشِ سرودِ عزا
ترجمه‌یِ داریوشِ آشوری

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
این تاجِ مردِ خندان، این تاجِ گُلِ سرخ را من خود بر سر نهاده‌ ام؛* من خود خنده‌یِ خویش را مقدّس خوانده ام. بهرِ چنین کاري هیچ کسِ دیگر را امروز چندان که باید نیرومند نیافته ام.
زرتشتِ رقّاص، زرتشتِ سبُکبار، که با افشاندنِ بال‌های‌اش اشارت می‌کند، آن آماده‌یِ پرواز، پرندگان را همه اشارت می‌کند، ساخته و آماده، شادمانه سبُک‌سر؛
زرتشتِ حقیقت‌گوی، زرتشتِ حقیقت_خَند؛ آن که نه بی‌شکیب است و نه مطلق‌خواه؛ آن که عاشقِ جهش است و جست-و-خیز؛ آری، من خود این تاج را بر سر نهاده ام!

#فریدریش_نیچه
از کتاب: #چنین_گفت_زرتشت
بخشِ درباره‌یِ انسانِ والاتر
ترجمه‌یِ داریوشِ آشوری

*این که زرتشت تاجِ خود را بر سر نهاده است، کنایه‌اي ست از تاج‌گذاریِ ناپلئون به دستِ خود. «تاجِ گُلِ سرخ»، «تاجِ مردِ خندان»، در برابرِ تاجِ خارِ مسیح است، دشمنِ «خندانان».

Diese Krone des Lachenden, diese Rosenkranz-Krone: ich selber setzte mir diese Krone auf, ich selber sprach heilig mein Gelächter. Keinen Anderen fand ich heute stark genug dazu.
Zarathustra der Tänzer, Zarathustra der Leichte, der mit den Flügeln winkt, ein Flugbereiter, allen Vögeln zuwinkend, bereit und fertig, ein Selig-Leichtfertiger: -
Zarathustra der Wahrsager, Zarathustra der Wahrlacher, kein Ungeduldiger, kein Unbedingter, Einer, der Sprünge und Seitensprünge liebt; ich selber setzte mir diese Krone auf!

#Friedrich_Nietzsche
#Also_Sprach_Zarathustra

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
بزرگ‌ترین رویدادها و اندیشه‌ها __همانا که بزرگ‌ترین اندیشه‌ها بی‌گمان بزرگ‌ترین رویدادهای اند دیرتر از همه دریافته می‌شوند؛ نسل‌هایِ هم‌زمانِ‌شان چنین رویدادها را زندگی نمی‌کنند و __از کنارِشان می‌گذرند. آنچه در این باب می‌گذرد همانندِ آن چیزي‌ست که در قلمروِ ستارگان می‌گذرد. نورِ دورترین ستارگان دیرتر از همه به بشر می‌رسد؛ و تا نرسد آدمی باور ندارد که آن جا ستاره‌اي هست. «چند سده می‌باید بگذرد تا جاني فهمیده شود؟» __این نیز یکي از سنجه‌ها ست. با این نیز پایگان و آدابِ رفتاري در میان می‌آید که هم جان را می‌باید و هم ستاره را.

#فریدریش_نیچه
از کتاب: #فراسوی_نیک_و_بد
پاره‌یِ ۲۸۵
ترجمه‌یِ داریوشِ آشوری

Die grössten Ereignisse und Gedanken — aber die grössten Gedanken sind die grössten Ereignisse — werden am spätesten begriffen: die Geschlechter, welche mit ihnen gleichzeitig sind, erleben solche Ereignisse nicht, — sie leben daran vorbei. Es geschieht da Etwas, wie im Reich der Sterne. Das Licht der fernsten Sterne kommt am spätesten zu den Menschen; und bevor es nicht angekommen ist, leugnet der Mensch, dass es dort — Sterne giebt. „Wie viel Jahrhunderte braucht ein Geist, um begriffen zu werden?“ — das ist auch ein Maassstab, damit schafft man auch eine Rangordnung und Etiquette, wie sie noth thut: für Geist und Stern.

#Friedrich_Nietzsche
#Jenseits_von_Gut_und_Böse
285

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
[...] در اصل تنها یک مسیحی وجود داشت و آن یکی هم بر صلیب مُرد. «انجیل» بر صلیب مُرد. [...]

#فریدریش_نیچه
از کتاب: #دجال
پاره‌یِ ۳۹
ترجمه‌یِ سعیدِ فیروزآبادی

im Grunde gab es nur Einen Christen, und der starb am Kreuz. Das „Evangelium“ s t a r b am Kreuz.

#Friedrich_Nietzsche
#Der_Antichrist

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
Forwarded from چنین گفت نیچه
Die Eltern machen unwillkürlich aus dem Kinde etwas ihnen Ähnliches — sie nennen das „Erziehung“.

#Friedrich_Nietzsche
#Jenseits_von_Gut_und_Böse

پدران و مادران، ناخواسته، از فرزندانِ خود چیزي همانندِ خود می‌سازند و __این کار را «تربیت» می‌نامند.

#فریدریش_نیچه
از کتاب: #فراسوی_نیک_و_بد
قطعه‌یِ ۱۹۴
ترجمه‌ی داریوش آشوری

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
Alle guten Dinge waren ehemals schlimme Dinge; aus jeder Erbsünde ist eine Erbtugend geworden.

#Friedrich_Nietzsche
#Zur_Genealogie_der_Moral

چیزهایِ خوب همه روزگاري چیزهای بد بودند. از دلِ هر گناهِ نخستین است که یک فضیلتِ نخستین سر برمی‌کشد.

#فریدریش_نیچه
از کتابِ #تبارشناسی_اخلاق
جُستارِ سوّم
برگردانِ داریوشِ آشوری

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
Forwarded from چنین گفت نیچه
این تاجِ مردِ خندان، این تاجِ گُلِ سرخ را من خود بر سر نهاده‌ ام؛* من خود خنده‌یِ خویش را مقدّس خوانده ام. بهرِ چنین کاري هیچ کسِ دیگر را امروز چندان که باید نیرومند نیافته ام.
زرتشتِ رقّاص، زرتشتِ سبُکبار، که با افشاندنِ بال‌های‌اش اشارت می‌کند، آن آماده‌یِ پرواز، پرندگان را همه اشارت می‌کند، ساخته و آماده، شادمانه سبُک‌سر؛
زرتشتِ حقیقت‌گوی، زرتشتِ حقیقت_خَند؛ آن که نه بی‌شکیب است و نه مطلق‌خواه؛ آن که عاشقِ جهش است و جست-و-خیز؛ آری، من خود این تاج را بر سر نهاده ام!

#فریدریش_نیچه
از کتاب: #چنین_گفت_زرتشت
بخشِ درباره‌یِ انسانِ والاتر
ترجمه‌یِ داریوشِ آشوری

*این که زرتشت تاجِ خود را بر سر نهاده است، کنایه‌اي ست از تاج‌گذاریِ ناپلئون به دستِ خود. «تاجِ گُلِ سرخ»، «تاجِ مردِ خندان»، در برابرِ تاجِ خارِ مسیح است، دشمنِ «خندانان».

Diese Krone des Lachenden, diese Rosenkranz-Krone: ich selber setzte mir diese Krone auf, ich selber sprach heilig mein Gelächter. Keinen Anderen fand ich heute stark genug dazu.
Zarathustra der Tänzer, Zarathustra der Leichte, der mit den Flügeln winkt, ein Flugbereiter, allen Vögeln zuwinkend, bereit und fertig, ein Selig-Leichtfertiger: -
Zarathustra der Wahrsager, Zarathustra der Wahrlacher, kein Ungeduldiger, kein Unbedingter, Einer, der Sprünge und Seitensprünge liebt; ich selber setzte mir diese Krone auf!

#Friedrich_Nietzsche
#Also_Sprach_Zarathustra

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
باری، این است وعظِ من برایِ گوش‌هایِ ایشان: من ام زرتشت، مردِ بی‌خدا، که می‌گوید: «کی ست بی‌خداتر از من تا من از آموزش‌های‌اش لذت برم.»
من ام زرتشت، مردِ بی‌خدا! همانندانِ خویش را کجا توانم یافت؟ و همانندانِ من همانان اند که خود خواستِ خویش را به خود می‌دهند و هرچه تسلیم و رضا ست از خود می‌رانند.

#فریدریش_نیچه
از کتابِ #چنین_گفت_زرتشت
بخشِ درباره‌یِ فضیلتِ کوچک‌کننده
پاره‌یِ سوّم
برگردانِ داریوشِ آشوری

...

Wohlan! Diess ist meine Predigt für _ihre_ Ohren: ich bin Zarathustra, der Gottlose, der da spricht "wer ist gottloser denn ich, dass ich mich seiner Unterweisung freue?"
Ich bin Zarathustra, der Gottlose: wo finde ich Meines-Gleichen? Und alle Die sind Meines-Gleichen, die sich selber ihren Willen geben und
alle Ergebung von sich abthun.

#Friedrich_Nietzsche
#Also_Sprach_Zarathustra
Von der verkleinernden Tugend (3)

پ. ن: عبارتِ نخست، در ترجمه‌یِ فارسی، بصورتِ خبری (با علامتِ نقطه) آمده است؛ امّا در اصلِ آلمانی، این جمله، جمله‌اي ست پُرسشی و در پایانِ آن علامتِ سؤال (؟) قرار دارد:

«کی ست بی‌خداتر از من تا من از آموزه‌های‌اش لذت برم؟»

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
Im Gebirge ist der nächste Weg von Gipfel zu Gipfel: aber dazu musst du lange Beine haben. Sprüche sollen Gipfel sein: und Die, zu denen gesprochen wird, Grosse und Hochwüchsige.

#Friedrich_Nietzsche
#Also_Sprach_Zarathusra
Vom Lesen und Schreiben

در کوهستان کوتاه‌ترین راه از چَکاد است به چکاد. امّا بهرِ آن تو را پاهایي بلند باید. گُزین‌گویه‌ها می‌باید چکادها باشند و آنان که رویِ سخن به جانبِ‌شان است تنومند و بلندبالا.

#فریدریش_نیچه
از کتاب: #چنین_گفت_زرتشت
درباره‌یِ خواندن و نوشتن
ترجمه‌‌ی داریوش آشوری

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
دلاورترین کسان هم در میانِ ما کمتر دل آن چیزی را دارد که به راستی می‌داند...

#فریدریش_نیچه
از کتابِ #غروب_بت‌ها
بخشِ نکته‌پردازی‌ها و خَدَنگ‌اندازی‌ها
برگردانِ داریوشِ آشوری

Auch der Muthigste von uns hat nur selten den Muth zu dem, was er eigentlich w e i s s...

#Friedrich_Nietzsche
#Götzen_Dämmerung

Join Link↘️
🆔 @fnietzsche