نیک چیست؟
هرآنچه حسّ قدرت، خواست قدرت و خودِ قدرت را در انسان فزونی بخشد.
بد چیست؟
هرآنچه از سرِ ضعف باشد.
ضعیفان و ناتوانان ناگزیر نابود خواهند شد، این نخستین اصل مهرورزیِ انسانیِ ماست. از اینرو باید در این راه یاورشان بود.
زیانآورتر از هر عادت زشتی چیست؟
ترحم واقعی به حال و روز ناتوانان و ضعیفان، یعنی همان مسیحیت...
#فردریش_نیچه
#دجال
ترجمهی دکتر سعید فیروزآبادی
Join Link↘
🆔 @fnietzsche
هرآنچه حسّ قدرت، خواست قدرت و خودِ قدرت را در انسان فزونی بخشد.
بد چیست؟
هرآنچه از سرِ ضعف باشد.
ضعیفان و ناتوانان ناگزیر نابود خواهند شد، این نخستین اصل مهرورزیِ انسانیِ ماست. از اینرو باید در این راه یاورشان بود.
زیانآورتر از هر عادت زشتی چیست؟
ترحم واقعی به حال و روز ناتوانان و ضعیفان، یعنی همان مسیحیت...
#فردریش_نیچه
#دجال
ترجمهی دکتر سعید فیروزآبادی
Join Link↘
🆔 @fnietzsche
مفهوم خدا در مسیحیت، بعنی همان خدای بیماران، خدای تارتننده، خدای شبحگونه، از فاسدترین مفاهیم خداست که در زمین به آن رسیدهاند.
شاید این خدا شاخصی برای نمایش پایینترین حالت در سیرِ نزولیِ گونهی خدایی باشد.
خدا بدل به مفهوم متضاد با زندگی شده است، به جایِ آنکه توجیه و تاییدی بر آن باشد!
با این خدا به زندگی، طبیعت و خواست زندگی خصومت ورزیدهاند!
خدا راهی برای نفیِ "عالم وجود" و نیرنگی برای "عالم آخرت شده است!
با این خدا، نیستی، جنبهی خدایی یافته است و خواستِ نیستی، تقدس!...
#فردریش_نیچه
#دجال
ترجمهی دکتر سعید فیروزآبادی
Join Links↘
🆔 @fnietzsche
🆔 @Dostoyevsky_channel
شاید این خدا شاخصی برای نمایش پایینترین حالت در سیرِ نزولیِ گونهی خدایی باشد.
خدا بدل به مفهوم متضاد با زندگی شده است، به جایِ آنکه توجیه و تاییدی بر آن باشد!
با این خدا به زندگی، طبیعت و خواست زندگی خصومت ورزیدهاند!
خدا راهی برای نفیِ "عالم وجود" و نیرنگی برای "عالم آخرت شده است!
با این خدا، نیستی، جنبهی خدایی یافته است و خواستِ نیستی، تقدس!...
#فردریش_نیچه
#دجال
ترجمهی دکتر سعید فیروزآبادی
Join Links↘
🆔 @fnietzsche
🆔 @Dostoyevsky_channel
در هر جا و به هر شکلی که خواست قدرت از بین برود، نوعی حرکت ارتجاعی، بعنی تباهی وجود دارد.
خدای تباهی که فضیلتهای مردانهی او را بریدهاند، ناگزیر بدل به خدای واپسماندگان فیزیولوژیک، یعنی همان ضعیفان میشود. آنان خویشتن را ضعیف نمیخوانند، بلکه بر خود نامِ "نیکان" را نهادهاند.
#فردریش_نیچه
از کتاب: #دجال
ترجمهی دکتر سعید فیروزآبادی
Join Links↘
🆔 @fnietzsche
🆔 @Dostoyevsky_channel
خدای تباهی که فضیلتهای مردانهی او را بریدهاند، ناگزیر بدل به خدای واپسماندگان فیزیولوژیک، یعنی همان ضعیفان میشود. آنان خویشتن را ضعیف نمیخوانند، بلکه بر خود نامِ "نیکان" را نهادهاند.
#فردریش_نیچه
از کتاب: #دجال
ترجمهی دکتر سعید فیروزآبادی
Join Links↘
🆔 @fnietzsche
🆔 @Dostoyevsky_channel
نبايد مسيحيت را به زيور آراست و از پليديهايش كاست، زيرا جنگي بر سرِ هلاكتِ گونهيِ والاترِ انساني برپا كرده، تماميِ غرايزِ بنيادينِ انسان را تارانده، از اين غرايز، بدي، و تنها بدي را باقي گذاشته و اين چنين انسانِ نيرومند را بدل به گونهيِ ناپسند، «انسانی پست» ساخته است.
مسيحيت از تمامِ ضعيفان، فرومايگان و ناتوانان جانبداري كرده، از تضادِ غريزههايِ حفظِ خويشتن زندگي آرماني را پديد آورده و خردِ تماميِ سرشتهايِ قدرتمندِ معنوي را به تباهي كشانده و به انسان آموخته است تا والاترين ارزشهايِ معنوي را گناه، گمراهي و وسوسه بپندارد.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #دجال
قطعهي ٥
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
مسيحيت از تمامِ ضعيفان، فرومايگان و ناتوانان جانبداري كرده، از تضادِ غريزههايِ حفظِ خويشتن زندگي آرماني را پديد آورده و خردِ تماميِ سرشتهايِ قدرتمندِ معنوي را به تباهي كشانده و به انسان آموخته است تا والاترين ارزشهايِ معنوي را گناه، گمراهي و وسوسه بپندارد.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #دجال
قطعهي ٥
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
امروز پانزدهم اكتبر سالروز تولد فريدريش نيچه، فيلسوف مشهور آلماني است.
به اين مناسبت، فقراتي از آثار مختلف او را ارسال خواهيم كرد:
فقط پسفردا از آنِ من است، زيرا بعضيها تازه پس از مرگ به دنيا ميآيند.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #دجال
من از امروز ام و از پيش ازين. اما چيزي در من است كه از فرداست و از پسفردا و از پس ازين.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
من چيزهايي آفريدم، كه دندانهاي زمانه از پسِ جويدنِ آنها بر نميآيد.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #غروب_بتها
در پايان نيز يكي از قطعات مورد علاقهي خود را از كتاب چنين گفت زرتشت ميآورم:
آري، چيزي رويين و در-گور-نَرَفتني در من است، چيزي صخرهشكن، يعني ارادهي من. او آرام و پا بر جا از خلالِ ساليان ميگذرد.
او آن ارادهيِ دير سالام، بر پاهايِ من به راهِ خويش ميرود: نهاد-اش آهنيندل است و رويين.
تنها پاشنهام رويين است. هنوز زندهاي و هماناي كه بودي، اي شكيباترين! هنوز گورها را همه بر ميشكافي و بر ميآيي.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
بخش: سرودِ عزا
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
به اين مناسبت، فقراتي از آثار مختلف او را ارسال خواهيم كرد:
فقط پسفردا از آنِ من است، زيرا بعضيها تازه پس از مرگ به دنيا ميآيند.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #دجال
من از امروز ام و از پيش ازين. اما چيزي در من است كه از فرداست و از پسفردا و از پس ازين.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
من چيزهايي آفريدم، كه دندانهاي زمانه از پسِ جويدنِ آنها بر نميآيد.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #غروب_بتها
در پايان نيز يكي از قطعات مورد علاقهي خود را از كتاب چنين گفت زرتشت ميآورم:
آري، چيزي رويين و در-گور-نَرَفتني در من است، چيزي صخرهشكن، يعني ارادهي من. او آرام و پا بر جا از خلالِ ساليان ميگذرد.
او آن ارادهيِ دير سالام، بر پاهايِ من به راهِ خويش ميرود: نهاد-اش آهنيندل است و رويين.
تنها پاشنهام رويين است. هنوز زندهاي و هماناي كه بودي، اي شكيباترين! هنوز گورها را همه بر ميشكافي و بر ميآيي.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #چنين_گفت_زرتشت
بخش: سرودِ عزا
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
سببِ تمايزِ ما از ديگران آن نيست كه هيچ خدايي را در تاريخ و طبيعت و حتي در فراسويِ طبيعت نمييابيم، بلكه اين است كه نه تنها هر آنچه را چون خدا ستودهاند، «خدایی» نمیدانیم، بلكه آن را امري حقير، پوچ، زيانآور و تنها خطا، بلكه جنايتي در حق زندگي قلمداد ميكنيم.
#فردریش_نیچه
از كتاب: #دجال
قطعهي ٤٧
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فردریش_نیچه
از كتاب: #دجال
قطعهي ٤٧
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
در هر جا و به هر شکلی که خواستِ قدرت از بین برود، نوعی حرکتِ ارتجاعی، یعنی تباهی وجود دارد. خدایِ تباهی که فضیلتهایِ مردانه و غرایزِ او را بریدهاند، ناگزیر بدل به خدایِ واپسماندگانِ فیزیولوژیک، یعنی همان ضعیفان میشود. آنان خویشتن را ضعیف نمیخوانند، بلکه بر خود نامِ «نیکان» نهادهاند... حال بیهیچ اشارهای درمییابیم در کدامین لحظههایِ تاریخ، وجودِ خیالپرداز و دوگانهیِ خدا، یعنی همان خدایِ نیک و بد ممکن میشود. این جماعتِ ضعیفان با همان غریزهای که خدایِ خود را به مرتبهیِ «نیکی فینفسه» تنزل میدهند، صفاتِ نیکِ خدِایِ حاکم را مردود میشمارند و به این ترتیب از اربابانِ خود انتقام میجویند و خدایِ آنان را ابلیس میخوانند.
#فریدریش_نیچه
از کتاب: #دجال
قطعهی ۱۷
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتاب: #دجال
قطعهی ۱۷
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
Der christliche Gottesbegriff — Gott als Krankengott, Gott als Spinne, Gott als Geist — ist einer der corruptesten Gottesbegriffe, die auf Erden erreicht worden sind; er stellt vielleicht selbst den Pegel des Tiefstands in der absteigenden Entwicklung des Götter-Typus dar. Gott zum Widerspruch des Lebens abgeartet, statt dessen Verklärung und ewiges Ja zu sein! In Gott dem Leben, der Natur, dem Willen zum Leben die Feindschaft angesagt! Gott die Formel für jede Verleumdung des „Diesseits“, für jede Lüge vom „Jenseits“! In Gott das Nichts vergöttlicht, der Wille zum Nichts heilig gesprochen!…
#Friedrich_Nietzsche
#Der_Antichrist
مفهوم خدا در مسیحیت، یعنی همان خدای بیماران، خدای تارتننده، خدای شبحگونه، از فاسدترین مفاهیم خداست که در زمین به آن رسیدهاند. شاید این خدا شاخصی برای نمایش پایینترین حالت در سیرِ نزولیِ گونهی خدایی باشد. خدا بدل به مفهوم متضاد با زندگی شده است، به جایِ آنکه توجیه و تاییدی بر آن باشد! با این خدا به زندگی، طبیعت و خواست زندگی خصومت ورزیدهاند! خدا راهی برای نفیِ "عالم وجود" و نیرنگی برای "عالم آخرت شده است! با این خدا، نیستی، جنبهای خدایی یافته است و خواستِ نیستی، تقدس!...
#فریدریش_نیچه
از کتاب: #دجال
قطعهی ۱۸
ترجمهی سعید فیروزآبادی
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#Friedrich_Nietzsche
#Der_Antichrist
مفهوم خدا در مسیحیت، یعنی همان خدای بیماران، خدای تارتننده، خدای شبحگونه، از فاسدترین مفاهیم خداست که در زمین به آن رسیدهاند. شاید این خدا شاخصی برای نمایش پایینترین حالت در سیرِ نزولیِ گونهی خدایی باشد. خدا بدل به مفهوم متضاد با زندگی شده است، به جایِ آنکه توجیه و تاییدی بر آن باشد! با این خدا به زندگی، طبیعت و خواست زندگی خصومت ورزیدهاند! خدا راهی برای نفیِ "عالم وجود" و نیرنگی برای "عالم آخرت شده است! با این خدا، نیستی، جنبهای خدایی یافته است و خواستِ نیستی، تقدس!...
#فریدریش_نیچه
از کتاب: #دجال
قطعهی ۱۸
ترجمهی سعید فیروزآبادی
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
— Hat man eigentlich die berühmte Geschichte verstanden, die am Anfang der Bibel steht, — von der Höllenangst Gottes vor der Wissenschaft?… Man hat sie nicht verstanden. Dies Priester-Buch par excellence beginnt, wie billig, mit der grossen inneren Schwierigkeit des Priesters: er hat nur Eine grosse Gefahr, folglich hat „Gott“ nur Eine grosse Gefahr. —
#Friedrich_Nietzsche
#Der_Antichrist
آیا اصلاً آن داستان مشهوری را که در آغاز کتاب عهدین آمده است، فهمیدهایم، منظور آن هراس فراوان خدا از علم است؟... آن را به درستی درنیافتهایم... این عالیترین کتاب روحانیون هم چون همیشه با مشکل بزرگ درونیِ آن آغاز میشود و تنها یک خطر بزرگ پیش رو دارد، یعنی بر آن اساس، «خدا» نیز تنها با یک خطر مواجه است.
#فریدریش_نیچه
از کتاب: #دجال
قطعهی ۴۸
ترجمهی سعید فروزآبادی
تفسیر:
این عبارات را میتوان اشارهاي به داستان مشهورِ «گناه نخستین» و رانده شدنِ آدم و حوا از بهشت دانست. «خداوند باغی در عدن که در طرف مشرق بود درست کرد و آدم را که ساخته بود در آنجا گذاشت. خداوند همه نوع درختان زیبا و میوهدار در آن باغ رویانید و درخت حیات و همچنین درخت شناخت خوب و بد را در وسط باغ قرار داد. [...] سپس خداوند آدم را در باغ عدن گذاشت تا در آن زراعت کند و آن را نگهداری نماید. خداوند به آدم فرمود: «اجازه داری از میوهی تمام درختان باغ بخوری. اما هرگز از میوهی درخت شناخت خوب و بد نخور زیرا اگر از آن بخوری در همان روز خواهی مُرد.» (عهد عتیق، پیدایش) همچنین در آیات بعد، روایت میشود که آدم و حوا، به دلیلِ نداشتنِ معرفت و دانایی، برهنهبودن را شرم ندانسته و بهسان حیوانات میزیستند. پس از چندی، مار، که از تمام حیوانات حیلهگرتر بود، حوا را فریفت و این چنین انسان از میوهی درختِ ممنوعهی معرفت تناول کرد. «زن نگاه کرد و دید آن درخت بسیار زیبا و میوهی آن برای خوردن خوب است. همچنین فکر کرد چقدر خوب است که دانا بشود. بنابراین از میوهی آن درخت کَند و خورد. همچنین به شوهر خود نیز داد و او هم خورد. همین که خوردند به آنها دانشی داده شد و فهمیدند که برهنه هستند. پس برگهای درخت انجیر را به هم دوخته خود را با آن پوشاندند.» (عهد عتیق، پیدایش) در ادامهی ماجرا خداوند که مشغول قدم زدن در باغ بود، آدم را صدا زده و آدم، به دلیل برهنگی، خود را نشان نمیدهد. خدا نیز فوراً درمییابد که آدم و حوا از میوهی درخت معرفت خوردهاند. بدینسان خداوند، آدم و حوا از بهشت رانده و بر روی زمین تبعید میکند. مشابه همین داستان را، با اندکی دخل و تصرف، در "قرآن" نیز مشاهده میکنیم. این مسئله، در مسیحیّت، بسیار پُررنگ شد و تقریباً تمامیِ مکاتبِ نیمهی نخستِ قرون وسطی، ایدههايي در بابِ «گناه نخستین» اظهار نمودند.
باری، نیچه در عبارات فوق، "معرفت" را خطری برای خدا و روحانیان قلمداد کرده و در حقیقت، تمامی نهادهای مذهبی و وجود خدا را تنها با یک تهدید مواجه میداند: تهدیدی بزرگ که نامش "علم" (به آلمانی: Wissenschaft) است. شایان ذکر است که واژهی "علم" در نزد نیچه معنایی متفاوت داشته و لزوماً معطوف به علوم تجربی نمیباشد.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
🆔 @Pooria_mgh1844
#Friedrich_Nietzsche
#Der_Antichrist
آیا اصلاً آن داستان مشهوری را که در آغاز کتاب عهدین آمده است، فهمیدهایم، منظور آن هراس فراوان خدا از علم است؟... آن را به درستی درنیافتهایم... این عالیترین کتاب روحانیون هم چون همیشه با مشکل بزرگ درونیِ آن آغاز میشود و تنها یک خطر بزرگ پیش رو دارد، یعنی بر آن اساس، «خدا» نیز تنها با یک خطر مواجه است.
#فریدریش_نیچه
از کتاب: #دجال
قطعهی ۴۸
ترجمهی سعید فروزآبادی
تفسیر:
این عبارات را میتوان اشارهاي به داستان مشهورِ «گناه نخستین» و رانده شدنِ آدم و حوا از بهشت دانست. «خداوند باغی در عدن که در طرف مشرق بود درست کرد و آدم را که ساخته بود در آنجا گذاشت. خداوند همه نوع درختان زیبا و میوهدار در آن باغ رویانید و درخت حیات و همچنین درخت شناخت خوب و بد را در وسط باغ قرار داد. [...] سپس خداوند آدم را در باغ عدن گذاشت تا در آن زراعت کند و آن را نگهداری نماید. خداوند به آدم فرمود: «اجازه داری از میوهی تمام درختان باغ بخوری. اما هرگز از میوهی درخت شناخت خوب و بد نخور زیرا اگر از آن بخوری در همان روز خواهی مُرد.» (عهد عتیق، پیدایش) همچنین در آیات بعد، روایت میشود که آدم و حوا، به دلیلِ نداشتنِ معرفت و دانایی، برهنهبودن را شرم ندانسته و بهسان حیوانات میزیستند. پس از چندی، مار، که از تمام حیوانات حیلهگرتر بود، حوا را فریفت و این چنین انسان از میوهی درختِ ممنوعهی معرفت تناول کرد. «زن نگاه کرد و دید آن درخت بسیار زیبا و میوهی آن برای خوردن خوب است. همچنین فکر کرد چقدر خوب است که دانا بشود. بنابراین از میوهی آن درخت کَند و خورد. همچنین به شوهر خود نیز داد و او هم خورد. همین که خوردند به آنها دانشی داده شد و فهمیدند که برهنه هستند. پس برگهای درخت انجیر را به هم دوخته خود را با آن پوشاندند.» (عهد عتیق، پیدایش) در ادامهی ماجرا خداوند که مشغول قدم زدن در باغ بود، آدم را صدا زده و آدم، به دلیل برهنگی، خود را نشان نمیدهد. خدا نیز فوراً درمییابد که آدم و حوا از میوهی درخت معرفت خوردهاند. بدینسان خداوند، آدم و حوا از بهشت رانده و بر روی زمین تبعید میکند. مشابه همین داستان را، با اندکی دخل و تصرف، در "قرآن" نیز مشاهده میکنیم. این مسئله، در مسیحیّت، بسیار پُررنگ شد و تقریباً تمامیِ مکاتبِ نیمهی نخستِ قرون وسطی، ایدههايي در بابِ «گناه نخستین» اظهار نمودند.
باری، نیچه در عبارات فوق، "معرفت" را خطری برای خدا و روحانیان قلمداد کرده و در حقیقت، تمامی نهادهای مذهبی و وجود خدا را تنها با یک تهدید مواجه میداند: تهدیدی بزرگ که نامش "علم" (به آلمانی: Wissenschaft) است. شایان ذکر است که واژهی "علم" در نزد نیچه معنایی متفاوت داشته و لزوماً معطوف به علوم تجربی نمیباشد.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
🆔 @Pooria_mgh1844
[...] در اصل تنها یک مسیحی وجود داشت و آن یکی هم بر صلیب مُرد. «انجیل» بر صلیب مُرد. [...]
#فریدریش_نیچه
از کتاب: #دجال
پارهیِ ۳۹
ترجمهیِ سعیدِ فیروزآبادی
im Grunde gab es nur Einen Christen, und der starb am Kreuz. Das „Evangelium“ s t a r b am Kreuz.
#Friedrich_Nietzsche
#Der_Antichrist
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتاب: #دجال
پارهیِ ۳۹
ترجمهیِ سعیدِ فیروزآبادی
im Grunde gab es nur Einen Christen, und der starb am Kreuz. Das „Evangelium“ s t a r b am Kreuz.
#Friedrich_Nietzsche
#Der_Antichrist
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
در هرجا و به هر شکلی که خواستِ قدرت (Wille zur Macht) از بین برود، نوعی حرکت ارتجاعی (physiologischen Rückgang)، یعنی تباهی وجود دارد. خدای (Gottheit) تباهی که فضیلتهای مردانه و غرایز او را بریدهاند، ناگزیر بدل به خدای واپسماندگانِ فیزیولوژیک، یعنی همان ضعیفان (Schwachen)، میشود. آنان خویشتن را ضعیف نمیخوانند، بلکه بر خود نامِ «نیکان» را نهادهاند...
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #دجال
پارهیِ ۱۷
برگردانِ سعیدِ فیروزآبادی
پ. ن: مترجمِ پارسی، سهواً، "physiologischen Rückgang" به «حرکتِ ارتجاعی» بازگردانده است. امّا میبینیم که تصریحِ نیچه و پافشاریِ بیاندازهیِ او بر مفهومِ «فیزیولوژی» است. پیشنهادِ بنده برای برگردانِ این ترکیب، «پسرفتِ فیزیولوژیکی»، «تقلیلِ فیزیولوژکی» یا «فروکاستِ فیزیولوژیکی» میباشد.
افزون بر این، بهتر است که واژهیِ مشهور و کلیدیِ "Der Wille zur Macht" به «اراده بهسویِ قدرت» بازگردانده شود.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #دجال
پارهیِ ۱۷
برگردانِ سعیدِ فیروزآبادی
پ. ن: مترجمِ پارسی، سهواً، "physiologischen Rückgang" به «حرکتِ ارتجاعی» بازگردانده است. امّا میبینیم که تصریحِ نیچه و پافشاریِ بیاندازهیِ او بر مفهومِ «فیزیولوژی» است. پیشنهادِ بنده برای برگردانِ این ترکیب، «پسرفتِ فیزیولوژیکی»، «تقلیلِ فیزیولوژکی» یا «فروکاستِ فیزیولوژیکی» میباشد.
افزون بر این، بهتر است که واژهیِ مشهور و کلیدیِ "Der Wille zur Macht" به «اراده بهسویِ قدرت» بازگردانده شود.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
نیک (gut) چیست؟ — هر آن چه حسّ قدرت، خواست قدرت و خودِ قدرت را در انسان فزونی بخشد.
بد (schlecht) چیست؟ — هر آن چه از سرِ ضعف باشد.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #دجال
پارهیِ ۲
برگردانِ سعیدِ فیروزآبادی
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
بد (schlecht) چیست؟ — هر آن چه از سرِ ضعف باشد.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #دجال
پارهیِ ۲
برگردانِ سعیدِ فیروزآبادی
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
این کتاب برای مخاطبانی بس کمشمار است و شاید هنوز هیچ یک از آنان به دنیا نیامده باشد. این مخاطبان کسانی خواهند بود که زرتشت مرا درمییابند، آخر چگونه ممکن است خود را با کسانی اشتباه کنم که امروزه سخن آنان را همگان میفهمند؟ ففط پسفردا از آنِ من است، زیرا بعضیها تازه پس از مرگ به دنیا میآیند.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #دجال
پیشگفتار
برگردانِ سعیدِ فیروزآبادی
● پیرامونِ این پاره بیندیشیم:
نیچه، فلسفه و فیلسوف را «نابهنگام» دانسته و جویایِ مخاطباني ست که هنوز به دنیا نیامدهاند. برای نیچه، فیلسوف، با عرضهداشتِ امرِ نو، در تقابل با ارزشها و هنجارهایِ زمانهیِ خویش قرار گرفته و محکوم به بَدفهمی است.
زرتشتِ نیچه، به «سرزمینِ فرزندان»ش اُمید بسته و چشم به راهِ آناني ست که هنوز از مادر نزادهاند. در واقع، مخاطبِ یک نوشتارِ فلسفی، نمیتواند از پیش وجود داشته باشد؛ این مخاطب، در برخوردِ با نوشتار و رویارویی با سنگلاخهایِ صعبالعبورِ آن خلق میشود. آری، «دندانهایِ زمانه از پسِ جویدنِ اندیشهیِ فیلسوف برنمیآیند.»
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #دجال
پیشگفتار
برگردانِ سعیدِ فیروزآبادی
● پیرامونِ این پاره بیندیشیم:
نیچه، فلسفه و فیلسوف را «نابهنگام» دانسته و جویایِ مخاطباني ست که هنوز به دنیا نیامدهاند. برای نیچه، فیلسوف، با عرضهداشتِ امرِ نو، در تقابل با ارزشها و هنجارهایِ زمانهیِ خویش قرار گرفته و محکوم به بَدفهمی است.
زرتشتِ نیچه، به «سرزمینِ فرزندان»ش اُمید بسته و چشم به راهِ آناني ست که هنوز از مادر نزادهاند. در واقع، مخاطبِ یک نوشتارِ فلسفی، نمیتواند از پیش وجود داشته باشد؛ این مخاطب، در برخوردِ با نوشتار و رویارویی با سنگلاخهایِ صعبالعبورِ آن خلق میشود. آری، «دندانهایِ زمانه از پسِ جویدنِ اندیشهیِ فیلسوف برنمیآیند.»
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
فقط پسفردا از آنِ من است، زیرا بعضیها تازه پس از مرگ به دنیا میآیند.
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #دجال
برگردانِ سعیدِ فیروزآبادی
Erst das Übermorgen gehört mir. Einige werden posthum geboren.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche
#فریدریش_نیچه
از کتابِ #دجال
برگردانِ سعیدِ فیروزآبادی
Erst das Übermorgen gehört mir. Einige werden posthum geboren.
Join Link↘️
🆔 @fnietzsche