من او را دوست داشتم
دوست داشتم سیگار بکشم. احمقانه بود. سالها بود سیگار را ترک کرده بودم. اما زندگی همین است. اراده باورنکردنیتان را نشان میدهید و سیگار را ترک می کنید و سپس یک صبح زمستان تصمیم میگیرید که چهار کیلومتر در سرما پیاده بروید تا یک پاکت سیگار بخرید. عاشقش هستید، از او دو بچه دارید و یک صبح زمستانی خبردار میشوید او رفته است، چون زن دیگری را دوست دارد.
کتاب «من او را دوست داشتم» در مورد زنی است که عاشق شوهرش است و به خاطر او همه کار کرده اما شوهرش او و دو دختر کوچکش را ترک کرده و همراه با معشوقه اش رفته است. این داستان فرازهای جذابی دارد: او را بیشتر از هر چیزی در این دنیا دوست داشتم . بیش از هر چیزی... نمی دانستم آدم می تواند تا این حد دوست داشته باشد... چه قدر باید بگذرد تا آدمی بوی تن کسی را که دوست داشته از یاد ببرد ؟ و چه قدر باید بگذرد تا بتوان دیگر او را دوست نداشت؟
اما دو بند در این کتاب هست که فوق العاده است و هر آدمی، تاکید می کنم هر آدمی باید دست کم این دو پاراگراف را «ده بار» بخواند و مزمزه کند:
زندگی حتی وقتی انکارش می کنی، حتی وقتی نادیده اش می گیری، حتی وقتی نمی خواهی اش، از تو قوی تر است. از هر چیز دیگری قوی تر است. آدم هایی که از بازداشتگاه های اجباری برگشته اند دوباره زاد و ولد کردند. مردان و زنانی که شکنجه دیده بودند، که مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانه هاشان را دیده بودند، دوباره به دنبال اتوبوس ها دویدند، به پیش بینی هواشناسی با دقت گوش کردند و دخترهایشان را شوهر دادند. باور کردنی نیست اما همین گونه است. زندگی از هر چیز دیگری قوی تر است.
باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد. آن قدر که اشک ها خشک شوند، باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد. به چیز دیگری فکر کرد. باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد. (رفرنس: ترجمه الهام دارچینیان، نشر قطره)
تحلیل و تجویز راهبردی:
این خاصیت این جهان است که ما در معرض از دست دادن ها هستیم. کسی معشوقش را از دست می دهد، کارآفرینی، کسب وکارش را، صاحب منصبی یک شبه جایگاه و مقام و اعتبارش را و پدری که یک شبه سیل تمام خانه و کاشانه اش را ویران می کند. دختری که تمام جهیزیه اش یک هفته قبل از ازدواج زیر ویرانه های زلزله یک شبه از بین می رود. این خاصیت زندگی است. زندگی مانند بازی منچ است. جلو می روی، بالا می روی، به ناگاه سقوط می کنی به خانه اول!
کتاب های موفقیت پر است از توصیه برای موفقیت و پیش رفتن ولی به کسانی که شکست خورده اند و به خاک سیاه نشسته اند کمتر پرداخته شده است. این دو تکنیک شاید به ما کمک کند برای دوباره برخاستن:
تکنیک گسست زمانی؛ دوران کودکی خود را به خاطر بیاورید. بارها و بارها شده است که شکست خورده ایم، اشتباه کرده ایم و از دست داده ایم و آن زمان فکر کرده ایم که دنیا به آخر رسیده است. همه ما چنین تجربیاتی داشته ایم. اکنون که از آنان فاصله گرفته ایم متوجه می شویم آنقدرها هم آن مشکلات مرگ آور نبوده اند. گسست زمانی یعنی از شکست فعلی خود نیز فاصله زمانی بگیرید. به ده سال بعد بروید و از آن جا به مساله فعلی خود فکر کنید. بدیهی است که کارآفرینی که ورشکست شده، اگر بخواهد در همین لحظه به مساله خودش فکر کند بسیار دردآور است اما اگر به ده سال بعد برود و از آنجا به مساله فعلی اش نگاه کنید، آنگاه خیلی راحت تر می تواند مساله را هضم کند و دوباره بلند شود.
تغییر نقطه تمرکز ذهنی؛ مرور خاطرات گذشته دردآورترین بخش ماجراست. برای فراموش کردن خاطرات گذشته یکی از بهترین راه ها، تمرکز بر خاطرات آینده (رویاها و برنامه ها) است. ذهن بیکار، گذشته را نشخوار می کند. بنابراین نگذارید ذهن تان بیکار بماند. برای فراموش کردن گذشته، اهداف جدید، چالش های جدید و ارتباطات جدید ایجاد کنید. برای فراموش کردن گذشته، یک دنیای تازه را تجربه کنید. شروع به تحصیل در یک رشته تازه کنید یا تدریس آنچه می دانید. یک مسافرت. یک سرگرمی جدید. تغییر شغل. تغییر شهری که در آن زندگی می کنید. همه این ها می تواند به تغییر نقطه تمرکز ذهن شما کمک کند. اجازه ندهید اشتباهاتتان داستان زندگیتان باشند. اگر از دست دادن ها و اشتباهاتتان دائم به شما یادآوری شود، آن ها به داستان زندگیتان تبدیل میشود.
حالا یک بار دیگر برگردید و آن دو پاراگراف طلایی را ۹ بار دیگر بخوانید. سپس به خودتان بگویید باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد و....
مجتبی لشکربلوکی
❤️🍀 @filsofak
دوست داشتم سیگار بکشم. احمقانه بود. سالها بود سیگار را ترک کرده بودم. اما زندگی همین است. اراده باورنکردنیتان را نشان میدهید و سیگار را ترک می کنید و سپس یک صبح زمستان تصمیم میگیرید که چهار کیلومتر در سرما پیاده بروید تا یک پاکت سیگار بخرید. عاشقش هستید، از او دو بچه دارید و یک صبح زمستانی خبردار میشوید او رفته است، چون زن دیگری را دوست دارد.
کتاب «من او را دوست داشتم» در مورد زنی است که عاشق شوهرش است و به خاطر او همه کار کرده اما شوهرش او و دو دختر کوچکش را ترک کرده و همراه با معشوقه اش رفته است. این داستان فرازهای جذابی دارد: او را بیشتر از هر چیزی در این دنیا دوست داشتم . بیش از هر چیزی... نمی دانستم آدم می تواند تا این حد دوست داشته باشد... چه قدر باید بگذرد تا آدمی بوی تن کسی را که دوست داشته از یاد ببرد ؟ و چه قدر باید بگذرد تا بتوان دیگر او را دوست نداشت؟
اما دو بند در این کتاب هست که فوق العاده است و هر آدمی، تاکید می کنم هر آدمی باید دست کم این دو پاراگراف را «ده بار» بخواند و مزمزه کند:
زندگی حتی وقتی انکارش می کنی، حتی وقتی نادیده اش می گیری، حتی وقتی نمی خواهی اش، از تو قوی تر است. از هر چیز دیگری قوی تر است. آدم هایی که از بازداشتگاه های اجباری برگشته اند دوباره زاد و ولد کردند. مردان و زنانی که شکنجه دیده بودند، که مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانه هاشان را دیده بودند، دوباره به دنبال اتوبوس ها دویدند، به پیش بینی هواشناسی با دقت گوش کردند و دخترهایشان را شوهر دادند. باور کردنی نیست اما همین گونه است. زندگی از هر چیز دیگری قوی تر است.
باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد. آن قدر که اشک ها خشک شوند، باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد. به چیز دیگری فکر کرد. باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد. (رفرنس: ترجمه الهام دارچینیان، نشر قطره)
تحلیل و تجویز راهبردی:
این خاصیت این جهان است که ما در معرض از دست دادن ها هستیم. کسی معشوقش را از دست می دهد، کارآفرینی، کسب وکارش را، صاحب منصبی یک شبه جایگاه و مقام و اعتبارش را و پدری که یک شبه سیل تمام خانه و کاشانه اش را ویران می کند. دختری که تمام جهیزیه اش یک هفته قبل از ازدواج زیر ویرانه های زلزله یک شبه از بین می رود. این خاصیت زندگی است. زندگی مانند بازی منچ است. جلو می روی، بالا می روی، به ناگاه سقوط می کنی به خانه اول!
کتاب های موفقیت پر است از توصیه برای موفقیت و پیش رفتن ولی به کسانی که شکست خورده اند و به خاک سیاه نشسته اند کمتر پرداخته شده است. این دو تکنیک شاید به ما کمک کند برای دوباره برخاستن:
تکنیک گسست زمانی؛ دوران کودکی خود را به خاطر بیاورید. بارها و بارها شده است که شکست خورده ایم، اشتباه کرده ایم و از دست داده ایم و آن زمان فکر کرده ایم که دنیا به آخر رسیده است. همه ما چنین تجربیاتی داشته ایم. اکنون که از آنان فاصله گرفته ایم متوجه می شویم آنقدرها هم آن مشکلات مرگ آور نبوده اند. گسست زمانی یعنی از شکست فعلی خود نیز فاصله زمانی بگیرید. به ده سال بعد بروید و از آن جا به مساله فعلی خود فکر کنید. بدیهی است که کارآفرینی که ورشکست شده، اگر بخواهد در همین لحظه به مساله خودش فکر کند بسیار دردآور است اما اگر به ده سال بعد برود و از آنجا به مساله فعلی اش نگاه کنید، آنگاه خیلی راحت تر می تواند مساله را هضم کند و دوباره بلند شود.
تغییر نقطه تمرکز ذهنی؛ مرور خاطرات گذشته دردآورترین بخش ماجراست. برای فراموش کردن خاطرات گذشته یکی از بهترین راه ها، تمرکز بر خاطرات آینده (رویاها و برنامه ها) است. ذهن بیکار، گذشته را نشخوار می کند. بنابراین نگذارید ذهن تان بیکار بماند. برای فراموش کردن گذشته، اهداف جدید، چالش های جدید و ارتباطات جدید ایجاد کنید. برای فراموش کردن گذشته، یک دنیای تازه را تجربه کنید. شروع به تحصیل در یک رشته تازه کنید یا تدریس آنچه می دانید. یک مسافرت. یک سرگرمی جدید. تغییر شغل. تغییر شهری که در آن زندگی می کنید. همه این ها می تواند به تغییر نقطه تمرکز ذهن شما کمک کند. اجازه ندهید اشتباهاتتان داستان زندگیتان باشند. اگر از دست دادن ها و اشتباهاتتان دائم به شما یادآوری شود، آن ها به داستان زندگیتان تبدیل میشود.
حالا یک بار دیگر برگردید و آن دو پاراگراف طلایی را ۹ بار دیگر بخوانید. سپس به خودتان بگویید باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد و....
مجتبی لشکربلوکی
❤️🍀 @filsofak
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فعالیتهای مغز بعد از مرگ
مغز تا بیش از 10 دقیقه بعد از مرگ فعال است. در واقع مغز بعد از مرگ تا دقایقی هنوز زنده است. چه اتفاقاتی در این مدت می افتد؟ در این فیلم ببینید.
❤️🍀 @filsofak
مغز تا بیش از 10 دقیقه بعد از مرگ فعال است. در واقع مغز بعد از مرگ تا دقایقی هنوز زنده است. چه اتفاقاتی در این مدت می افتد؟ در این فیلم ببینید.
❤️🍀 @filsofak
👍1
Mara be Khaneam Bebar
Amirhosein Shoorcheh
موسیقی خوب گوش کنیم😊 باشه؟
🍀❤️ @filsofak
🍀❤️ @filsofak
یادداشت:
(رهنمودهای امام خمینی به نوجوانان و جوانان)
نویسنده: #مصطفی_سلیمانی
امام خمینی(س) در چند توصیهی مهم در راستای تأثیرات دین، به نوجوانان و جوانان میفرماید:
1. «معاشران و دوستان خویش را از اشخاص وارسته و متعهد و متوجه به معنویات انتخاب کنید».(شرح چهل حدیث، ص۴۹۹)
توضیح:
به گفتهی روانشناسان و با توجه به تحقیقات میدانی، هر فرد را میتوان عصارهی پنج دوست نزدیک او دانست. بر این اساس، اگر از همان سنین کودکی و نوجوانی، دقتی برای انتخاب دوستان به عمل نیامده باشد، به مرور زمان اشتباهات و کارهای غیراخلاقی دوستان در آدمی نفوذ میکند. در واقع به هر میزان که به دوران کودکی و نوجوانی نزدیکتر شویم، میزان تأثیرپذیری و الگوگیری نیز بیشتر خواهد شد. پس علاوه بر اینکه خود نوجوانان و جوانان میبایست در این زمینه دقت به خرج دهند، والدین نیز باید در روابط دوستانِ فرزندانشان، به طور غیرمستقیم اشراف و نظارت داشته باشند.
به این ترتیب، اگر یک نوجوان و جوان، دوستان خود را از بین افراد دیندوست و دیندار انتخاب کند، به مرور زمان نیز شالودهی شخصیتی او به سمت دین و دینداری گرایش پیدا خواهد کرد. پس دوستیابی را میتوان یک موضوع مهم برای رسیدن به مقاصد دینی دانست که نمیتوان به هیچ وجه از آن غفلت نمود.
زیرا چه بسا دوستی و رفاقتهایی که با افرادی که نسبت به مسائل دینی ناآگاه و ضعیف بودهاند صورت گرفته است و اتفاقات اشتباه را به دنبال داشته است.
از آنجایی که انعطاف روحی نوجوانان بالاتر از جوانان است، وظیفهی والدین در تربیت آنها نیز سنگینتر خواهد بود.
۲. «از قدرت نوجوانی و جوانی استفاده کرده و در ملکوت پرواز کنید».(لطائف ربانی، ص۱۰۶)
توضیح:
دین همچون یک راهنما و نقشه، مسیر را برای تکامل و رشد انسان هموار میکند.
نوجوانان برای پیشرفت و مصون ماندن از خطاهای رایج، باید دین را جزو اصول اساسی زندگی خود قرار دهند.
از دیدگاه روانشناسی دینی، افرادی که به مسائل و مناسک دینی پایبند هستند، از قدرت و اعتماد به نفس بالایی برخوردارند و کمتر دچار تزلزل شخصیتی و هویتی میشوند.
در سنین پایین، افراد میتوانند با انگیزهی بالایی که دارند از انرژیهای دینی بهرهمند شوند، زیرا قلب آنها هنوز به مشکلات اخلاقی و روحی آلوده نشده است، لذا با فطرتی پاک و زلال به دین و دستوراتش علاقهمند میشوند.
۳. «ستفاده از نشاط نوجوانی و جوانی و قدرت آن».(شرح چهل حدیث، ص۱۱۱)
توضیح:
انجام مناسک دینی، زمانی که با نشاط روحی افراد همراه باشد، رنگ و لعابی دلنشین و روحفزا دارد و تأثیر آن در زندگی افراد بیشتر دیده میشود.
نوجوانان به خاطر انرژی بالا و سلامت روح، بیشتر میتوانند از برنامههای دینی استفادهی مطلوب ببرند.
البته باید توجه داشت که وجود نشاط در این سن، دلیل بر این نخواهد بود که فرد نوجوان باید به خود سخت بگیرد و خود را در وادی افراط و دلزدگی بیندازد. طبیعتاً نظارت دلسوزانه و غیرمستقیم والدین و متولیان امور دینی، بسیار ضروری است.
در سیرهی معصومین شاهدیم که به نوجوانان و جوانان فرمودهاند که: بهترین اعمال، جمعوجورترین آنهاست!
نشاط واقعی با مناسک صوری و ظاهری سازگاری ندارد؛ لذا باید نوجوان و جوان را با استدلال و منطق به سوی حقایق دینی سوق داد.
۴. «جدی گرفتن نوجوانی و جوانی، و غنیمت شمردن آن».(شرح چهل حدیث، ص۲۴)
توضیح:
عمر آدمی در هر سنی غنیمت است و در سن نوجوانی و جوانی به خاطر ویژگیهایش، باارزشتر.
بزرگانی چون امام خمینی، همیشه توصیههای اصلیشان به نوجوانان و جوانان این بوده و هست که آینده در اختیار آنهاست، زیرا که از نیروهای جدی یک جامعه به شمار میروند.
عمر باکیفیت انسانها، دورهی نوجوانی و جوانی است، که با تدبیر و درایت، میتواند غنیمت شمرده شود و در راستای اخلاق و انسانیت مورد بهرهبرداری قرار بگیرد.
توجه و دقت در زندگی افراد موفق و پرتلاش نشان میدهد که اکثریت آنها، برنامههای اصلی زندگیشان را از سنین نوجوانی و جوانی مدون و تنظیم کردهاند. بر این اساس، میتوان اینطور گفت که پایه و ریشهی صلابت و استحکام شخصیتی، از همین سنین نهادینه شده است.
🍀❤️ @filsofak
(رهنمودهای امام خمینی به نوجوانان و جوانان)
نویسنده: #مصطفی_سلیمانی
امام خمینی(س) در چند توصیهی مهم در راستای تأثیرات دین، به نوجوانان و جوانان میفرماید:
1. «معاشران و دوستان خویش را از اشخاص وارسته و متعهد و متوجه به معنویات انتخاب کنید».(شرح چهل حدیث، ص۴۹۹)
توضیح:
به گفتهی روانشناسان و با توجه به تحقیقات میدانی، هر فرد را میتوان عصارهی پنج دوست نزدیک او دانست. بر این اساس، اگر از همان سنین کودکی و نوجوانی، دقتی برای انتخاب دوستان به عمل نیامده باشد، به مرور زمان اشتباهات و کارهای غیراخلاقی دوستان در آدمی نفوذ میکند. در واقع به هر میزان که به دوران کودکی و نوجوانی نزدیکتر شویم، میزان تأثیرپذیری و الگوگیری نیز بیشتر خواهد شد. پس علاوه بر اینکه خود نوجوانان و جوانان میبایست در این زمینه دقت به خرج دهند، والدین نیز باید در روابط دوستانِ فرزندانشان، به طور غیرمستقیم اشراف و نظارت داشته باشند.
به این ترتیب، اگر یک نوجوان و جوان، دوستان خود را از بین افراد دیندوست و دیندار انتخاب کند، به مرور زمان نیز شالودهی شخصیتی او به سمت دین و دینداری گرایش پیدا خواهد کرد. پس دوستیابی را میتوان یک موضوع مهم برای رسیدن به مقاصد دینی دانست که نمیتوان به هیچ وجه از آن غفلت نمود.
زیرا چه بسا دوستی و رفاقتهایی که با افرادی که نسبت به مسائل دینی ناآگاه و ضعیف بودهاند صورت گرفته است و اتفاقات اشتباه را به دنبال داشته است.
از آنجایی که انعطاف روحی نوجوانان بالاتر از جوانان است، وظیفهی والدین در تربیت آنها نیز سنگینتر خواهد بود.
۲. «از قدرت نوجوانی و جوانی استفاده کرده و در ملکوت پرواز کنید».(لطائف ربانی، ص۱۰۶)
توضیح:
دین همچون یک راهنما و نقشه، مسیر را برای تکامل و رشد انسان هموار میکند.
نوجوانان برای پیشرفت و مصون ماندن از خطاهای رایج، باید دین را جزو اصول اساسی زندگی خود قرار دهند.
از دیدگاه روانشناسی دینی، افرادی که به مسائل و مناسک دینی پایبند هستند، از قدرت و اعتماد به نفس بالایی برخوردارند و کمتر دچار تزلزل شخصیتی و هویتی میشوند.
در سنین پایین، افراد میتوانند با انگیزهی بالایی که دارند از انرژیهای دینی بهرهمند شوند، زیرا قلب آنها هنوز به مشکلات اخلاقی و روحی آلوده نشده است، لذا با فطرتی پاک و زلال به دین و دستوراتش علاقهمند میشوند.
۳. «ستفاده از نشاط نوجوانی و جوانی و قدرت آن».(شرح چهل حدیث، ص۱۱۱)
توضیح:
انجام مناسک دینی، زمانی که با نشاط روحی افراد همراه باشد، رنگ و لعابی دلنشین و روحفزا دارد و تأثیر آن در زندگی افراد بیشتر دیده میشود.
نوجوانان به خاطر انرژی بالا و سلامت روح، بیشتر میتوانند از برنامههای دینی استفادهی مطلوب ببرند.
البته باید توجه داشت که وجود نشاط در این سن، دلیل بر این نخواهد بود که فرد نوجوان باید به خود سخت بگیرد و خود را در وادی افراط و دلزدگی بیندازد. طبیعتاً نظارت دلسوزانه و غیرمستقیم والدین و متولیان امور دینی، بسیار ضروری است.
در سیرهی معصومین شاهدیم که به نوجوانان و جوانان فرمودهاند که: بهترین اعمال، جمعوجورترین آنهاست!
نشاط واقعی با مناسک صوری و ظاهری سازگاری ندارد؛ لذا باید نوجوان و جوان را با استدلال و منطق به سوی حقایق دینی سوق داد.
۴. «جدی گرفتن نوجوانی و جوانی، و غنیمت شمردن آن».(شرح چهل حدیث، ص۲۴)
توضیح:
عمر آدمی در هر سنی غنیمت است و در سن نوجوانی و جوانی به خاطر ویژگیهایش، باارزشتر.
بزرگانی چون امام خمینی، همیشه توصیههای اصلیشان به نوجوانان و جوانان این بوده و هست که آینده در اختیار آنهاست، زیرا که از نیروهای جدی یک جامعه به شمار میروند.
عمر باکیفیت انسانها، دورهی نوجوانی و جوانی است، که با تدبیر و درایت، میتواند غنیمت شمرده شود و در راستای اخلاق و انسانیت مورد بهرهبرداری قرار بگیرد.
توجه و دقت در زندگی افراد موفق و پرتلاش نشان میدهد که اکثریت آنها، برنامههای اصلی زندگیشان را از سنین نوجوانی و جوانی مدون و تنظیم کردهاند. بر این اساس، میتوان اینطور گفت که پایه و ریشهی صلابت و استحکام شخصیتی، از همین سنین نهادینه شده است.
🍀❤️ @filsofak
وقتی میبینی من افسردهام
نباید بگذری،
سکوت کنی،
یا فقط همدری کنی!
بنا کنندهء شادیهای من باش!
مگر چقدر وقت داریم؟!
یک قطرهایم
که میچکیم در تن کویر و تمام میشویم...
#نادر_ابراهیمی
❤️🍀 @filsofak
نباید بگذری،
سکوت کنی،
یا فقط همدری کنی!
بنا کنندهء شادیهای من باش!
مگر چقدر وقت داریم؟!
یک قطرهایم
که میچکیم در تن کویر و تمام میشویم...
#نادر_ابراهیمی
❤️🍀 @filsofak
دیگر دوستش نداشت.
اما دیگر رنج نمی برد.
برعکس، بی هیچ مقدمه احساس رضایت و آرامش سراپاش رو فراگرفته بود.
هیچ چیز و هیچ کس، دیگر نمی توانست آزرده اش کند.
شاید خوشبختی واقعی در این است که باور کنیم، خوشبختی را برای همیشه از دست داده ایم، فقط آن وقت می توانیم بی امید و هراس زندگی کنیم، فقط در آن زمان می توانیم از شادی های ناچیز که بیش از هر چیز دیگر دوام می آرند، لذت ببریم...
#ماریا_لوییزا_بومبال
❤️🍀 @filsofak
اما دیگر رنج نمی برد.
برعکس، بی هیچ مقدمه احساس رضایت و آرامش سراپاش رو فراگرفته بود.
هیچ چیز و هیچ کس، دیگر نمی توانست آزرده اش کند.
شاید خوشبختی واقعی در این است که باور کنیم، خوشبختی را برای همیشه از دست داده ایم، فقط آن وقت می توانیم بی امید و هراس زندگی کنیم، فقط در آن زمان می توانیم از شادی های ناچیز که بیش از هر چیز دیگر دوام می آرند، لذت ببریم...
#ماریا_لوییزا_بومبال
❤️🍀 @filsofak
رئیس، پشت میزش، می خواهد اخراجم کند
غیبت زیاد داشته ام
او کت و شلوار پوشیده، کراواتی به گردن و عینکی به چشم دارد
می گوید: مجبورم که عذر شما را بخواهم
می گویم: بسیار خب
او مجبور است کاری را که باید، انجام بدهد
او زن، خانه، بچه و احتمالا یک دوستدختر دارد
و تمام این ها خرج دارند
من برایش متاسفم
او گیر افتاده است
می رومبیرون توی آفتاب
تمام روز مال خودماست
هرچند موقتا...
#چارلز_بوکوفسکی
❤️🍀 @filsofak
غیبت زیاد داشته ام
او کت و شلوار پوشیده، کراواتی به گردن و عینکی به چشم دارد
می گوید: مجبورم که عذر شما را بخواهم
می گویم: بسیار خب
او مجبور است کاری را که باید، انجام بدهد
او زن، خانه، بچه و احتمالا یک دوستدختر دارد
و تمام این ها خرج دارند
من برایش متاسفم
او گیر افتاده است
می رومبیرون توی آفتاب
تمام روز مال خودماست
هرچند موقتا...
#چارلز_بوکوفسکی
❤️🍀 @filsofak
#یک_جرعه_کتاب 📚
موفّقیت، بستگیِ تام به نگرش دارد. احتمالاٌ از مزایای مثبتاندیشی شنیدهاید، امّا به این سادگیها هم نیست.
شاد و خشنود زیستن، یعنی آموختنِ تفکّر مشارکتجویانه و ایثارگرانه؛ یعنی بجای آنکه خودخواهانه به فکرِ آن باشید که از همه جلو بزنید، از خود بپرسید که چهکارهایی میتوانید برای دیگران و با دیگران انجام دهید؛ یعنی گشودنِ ذهن بر خلّاقیت و پرهیز از پیروی از عوام.
همین که این کارها را آغاز کنید، برای موفّقیت آمادگی ذهنی خواهید یافت.
✍🏽 #جان_مکسول
📕افراد موفق چگونه میاندیشند!؟
❤️🍀 @filsofak
موفّقیت، بستگیِ تام به نگرش دارد. احتمالاٌ از مزایای مثبتاندیشی شنیدهاید، امّا به این سادگیها هم نیست.
شاد و خشنود زیستن، یعنی آموختنِ تفکّر مشارکتجویانه و ایثارگرانه؛ یعنی بجای آنکه خودخواهانه به فکرِ آن باشید که از همه جلو بزنید، از خود بپرسید که چهکارهایی میتوانید برای دیگران و با دیگران انجام دهید؛ یعنی گشودنِ ذهن بر خلّاقیت و پرهیز از پیروی از عوام.
همین که این کارها را آغاز کنید، برای موفّقیت آمادگی ذهنی خواهید یافت.
✍🏽 #جان_مکسول
📕افراد موفق چگونه میاندیشند!؟
❤️🍀 @filsofak
#یک_جرعه_کتاب 📚
مردم فوری یک خودکشی را تراژیک میدانند، ولی دهها سال درد و رنج روحی غیر قابل تحمل را که منجر به خودکشی شده در نظر نمیگیرند.
📕 ریگ روان
✍🏽 #استیو_تولتز
❤️🍀 @filsofak
مردم فوری یک خودکشی را تراژیک میدانند، ولی دهها سال درد و رنج روحی غیر قابل تحمل را که منجر به خودکشی شده در نظر نمیگیرند.
📕 ریگ روان
✍🏽 #استیو_تولتز
❤️🍀 @filsofak
#یک_جرعه_کتاب 📚
ما در مدرسه یاد گرفتیم که اگر منشوری داشته باشیم و اجازه بدهیم شعاعی از نور از آن عبور کند خواهیم دید که نور به هفت رنگ تجزیه خواهد شد؛ همان رنگهای رنگین کمان!
عشق هم همینطور است ...
اگر عشق را در منشور عقل و خرد بشری بتابانیم، خواهیم دید که به عناصر متعددی تجزیه میشود و ما درست مثل رنگین کمان نور رنگین کمان عشق را آشکار خواهیم دید.
✍🏽 #پائولو_کوئیلو
📕 عشق ورای ایمان
❤️🍀 @filsofak
ما در مدرسه یاد گرفتیم که اگر منشوری داشته باشیم و اجازه بدهیم شعاعی از نور از آن عبور کند خواهیم دید که نور به هفت رنگ تجزیه خواهد شد؛ همان رنگهای رنگین کمان!
عشق هم همینطور است ...
اگر عشق را در منشور عقل و خرد بشری بتابانیم، خواهیم دید که به عناصر متعددی تجزیه میشود و ما درست مثل رنگین کمان نور رنگین کمان عشق را آشکار خواهیم دید.
✍🏽 #پائولو_کوئیلو
📕 عشق ورای ایمان
❤️🍀 @filsofak
احوالپُرسی
بهتر بود آدمها اینطوری حال هم را میپرسیدند:
آسمان دل شما چه شکلیه امروز؟
اونوقت پاسخها میتونست تنوع بیشتر داشته باشه. از طیف معنایی گستردهتری برخوردار باشه.
مثلا میشد جواب داد:
آسمان دل من الان صافِ صافِ... آفتاب اصلا پنهونکاری نمیکنه و خیلی یله و سخاوتمند میتابه. البته خیلی شور و هیجان هم نداره و مجموعا مقتضای حال ما رو هم لحاظ میکنه. با یه رِفق و ملایمتی میتابه.
یا میشد جواب داد:
آسمان دل من الان ابر و بادیه. از باران خبری نیست. ابرها هم خیلی تیره نیستند. سرگرم رفت و آمدند. یه سرخوشی شیرینی.
یا میشد جواب داد:
آسمان دل من پوشیده از ابرهای بارور از بارانه. هنوز تولدی رخ نداده. اما حس میشه که موعد اومدن فوج فوجِ قطرهها نزدیکه. انگار در تب و تاب زایمانه.
یا جواب داد:
آسمان دل من دلگیر و اخمو است. نه تابشی هست و نه بارشی. و نه حتی بادی. فقط ابرهای مغموم که تازه بینشون فاصلهای هم نیست. کل فضا را گرفتن.
یا میشد گفت:
هوا ابری است، اما سنگین نیست. یه وزنِ سبکی داره. ابرها بیشتر در حال شیطنت و بازیگوشیان. آفتابکی هم گهگاه چهرهنما میشه. انگار قهر نیست، ولی دوست نداره خیلی آفتابی بشه.
و حتی میشد جواب داد:
آسمان اصلا دیده نمیشه. یعنی یورش بیامان باران، اجازه دیدن نمیده. انگار ابرها دست به شورش سراسری زدن. انگار این آسمان، اون آسمانِ پیشبینیپذیرِ سابق نیست. انگار انقلاب شده. صدای الله اکبر میاد از همهی بامها. صدای غرّش شلاقی باران. انقلاب شده توی آسمان. یا شاید هم نه، به سوگ عزیزی نشسته آسمان. سیاهپوش و گریان.
البته این حرف تازهای نیست. شاعران اینطوری احوالپرسی میکنن. مثلاً هوشنگ ابتهاج میگه:
«آسمان تو چه رنگ است امروز؟ آفتابی است هوا یا گرفته است هنوز؟»
یا اخوان ثالث اینطوری جواب میده:
«ابرهای همه عالَم شب و روز
در دلم میگریند»
✍️ صدیق قطبی
❤️🍀 @filsofak
بهتر بود آدمها اینطوری حال هم را میپرسیدند:
آسمان دل شما چه شکلیه امروز؟
اونوقت پاسخها میتونست تنوع بیشتر داشته باشه. از طیف معنایی گستردهتری برخوردار باشه.
مثلا میشد جواب داد:
آسمان دل من الان صافِ صافِ... آفتاب اصلا پنهونکاری نمیکنه و خیلی یله و سخاوتمند میتابه. البته خیلی شور و هیجان هم نداره و مجموعا مقتضای حال ما رو هم لحاظ میکنه. با یه رِفق و ملایمتی میتابه.
یا میشد جواب داد:
آسمان دل من الان ابر و بادیه. از باران خبری نیست. ابرها هم خیلی تیره نیستند. سرگرم رفت و آمدند. یه سرخوشی شیرینی.
یا میشد جواب داد:
آسمان دل من پوشیده از ابرهای بارور از بارانه. هنوز تولدی رخ نداده. اما حس میشه که موعد اومدن فوج فوجِ قطرهها نزدیکه. انگار در تب و تاب زایمانه.
یا جواب داد:
آسمان دل من دلگیر و اخمو است. نه تابشی هست و نه بارشی. و نه حتی بادی. فقط ابرهای مغموم که تازه بینشون فاصلهای هم نیست. کل فضا را گرفتن.
یا میشد گفت:
هوا ابری است، اما سنگین نیست. یه وزنِ سبکی داره. ابرها بیشتر در حال شیطنت و بازیگوشیان. آفتابکی هم گهگاه چهرهنما میشه. انگار قهر نیست، ولی دوست نداره خیلی آفتابی بشه.
و حتی میشد جواب داد:
آسمان اصلا دیده نمیشه. یعنی یورش بیامان باران، اجازه دیدن نمیده. انگار ابرها دست به شورش سراسری زدن. انگار این آسمان، اون آسمانِ پیشبینیپذیرِ سابق نیست. انگار انقلاب شده. صدای الله اکبر میاد از همهی بامها. صدای غرّش شلاقی باران. انقلاب شده توی آسمان. یا شاید هم نه، به سوگ عزیزی نشسته آسمان. سیاهپوش و گریان.
البته این حرف تازهای نیست. شاعران اینطوری احوالپرسی میکنن. مثلاً هوشنگ ابتهاج میگه:
«آسمان تو چه رنگ است امروز؟ آفتابی است هوا یا گرفته است هنوز؟»
یا اخوان ثالث اینطوری جواب میده:
«ابرهای همه عالَم شب و روز
در دلم میگریند»
✍️ صدیق قطبی
❤️🍀 @filsofak
کشتن و دفن عقایدِ اشتباه، خود خدمت بزرگى ست به بشـريت.
در برخی مواقع حتی بهتر از کشف یک حقیقت یا واقعيتى نوین است!
#چارلز_داروين
Join
👇
❤️🍀 @filsofak
در برخی مواقع حتی بهتر از کشف یک حقیقت یا واقعيتى نوین است!
#چارلز_داروين
Join
👇
❤️🍀 @filsofak
هر معاشرتی که موجب کمال نشود موجب انحطاط خواهد بود پس بدانیم با چه کسانی معاشرت میکنیم!
[جان استوارت میل]
❤️🍀 @filsofak
[جان استوارت میل]
❤️🍀 @filsofak
بايد از زندگىای كه براى خود پيشبينى كرده بوديم دست بكشيم، تا زندگىاى كه انتظارمان را مىكشد به سراغمان بيايد.
- جوزف كمبل
❤️🍀 @filsofak
- جوزف كمبل
❤️🍀 @filsofak
بیشترین وقتت را در زندگی باهاش میگذرونی، پس اون را مورد افتخار و احترام قرار بده و بهترین رفیقِ خودت باش!
#مصطفی_سلیمانی
❤️🍀 @filsofak
#مصطفی_سلیمانی
❤️🍀 @filsofak
تو نیروی دریایی دوستی داشتم به اسم فاریئلو، تخصصش زنای زشت بودن. وقتی برای رقص به نورفولک می رفتیم یک راست می رفت سراغ زشت ترین دختر. وقتی بهش میخندیدم، سر تکون میداد و میگفت نمیدونی داری چه موهبتی رو از دست میدی. میگفت خیلی از مردا احمقن که اینو نمیدونن...نمی فهمن وقتی به زشتترین زن نزدیک میشی اون دقیقا خارق العاده ترین زن در جمع هست چون هرگز انتخاب کسی نبوده. وقتی باقی دخترا میرقصیدند، اون یه گوشه میایستاده و تماشا میکرده. کافیه بهش نزدیک بشی، اون وقت هر دو از هیجان به لرزه میافتید.
#فیلیپ_راث
📚ننگ بشری
❤️🍀 @filsofak
#فیلیپ_راث
📚ننگ بشری
❤️🍀 @filsofak
☘️ سه شرط لازم برای تأثیرگزاری اخلاقیِ دین:
برای اینکه دین بتواند نقشهایی را در قلمرو اخلاق بازی کند چند شرط وجود دارد که باید استیفا شوند. در غیر این صورت ممکن است دینداری به نتیجه معکوس بیانجامد.
1️⃣ اولاً دینداران باید دغدغه اخلاقی زیستن یا به تعبیر مولانا سودای سربالا رفتن داشته باشند، در غیر این صورت دین را درست نخواهند فهمید و بر اساس فهم نادرستی از دین خواهند پنداشت که دین مجوز نقض ارزشهای اخلاقی را صادر کرده است.
2️⃣ ثانیا دینداران باید استقلال اخلاق از دین و تقدم آن بر دین را پذیرفته باشند، در غیر این صورت دین را جایگزین اخلاق خواهند کرد. فهمی از دین که بر چنین پیشفرضی بنا شود خطاست و به سهولت در پناه آن میتوان جواز نقض ارزشهای اخلاقی را صادر و توجیه کرد. بنابراین، فهم نادرست دین و شریعت در خدمت اخلاق نیست، بلکه مانع اخلاقی زیستن و اخلاقی ماندن است، و دقیقًا به همین دلیل نادرست است.
3️⃣ ثالثًا دینداران پس از فهم درست دین باید به دین خود ایمان داشته و به دستورات آن متعهد و پایبند باشند. در غیر این صورت نیز دین نخواهد توانست به اخلاق خدمت کند.
📔 منبع :
دین و اخلاق در گفتوگو با ابوالقاسم فنائی
ماهنامه مهرنامه، شماره ۱۷، آذر ۱۳۹۰
❤️🍀 @filsofak
برای اینکه دین بتواند نقشهایی را در قلمرو اخلاق بازی کند چند شرط وجود دارد که باید استیفا شوند. در غیر این صورت ممکن است دینداری به نتیجه معکوس بیانجامد.
1️⃣ اولاً دینداران باید دغدغه اخلاقی زیستن یا به تعبیر مولانا سودای سربالا رفتن داشته باشند، در غیر این صورت دین را درست نخواهند فهمید و بر اساس فهم نادرستی از دین خواهند پنداشت که دین مجوز نقض ارزشهای اخلاقی را صادر کرده است.
2️⃣ ثانیا دینداران باید استقلال اخلاق از دین و تقدم آن بر دین را پذیرفته باشند، در غیر این صورت دین را جایگزین اخلاق خواهند کرد. فهمی از دین که بر چنین پیشفرضی بنا شود خطاست و به سهولت در پناه آن میتوان جواز نقض ارزشهای اخلاقی را صادر و توجیه کرد. بنابراین، فهم نادرست دین و شریعت در خدمت اخلاق نیست، بلکه مانع اخلاقی زیستن و اخلاقی ماندن است، و دقیقًا به همین دلیل نادرست است.
3️⃣ ثالثًا دینداران پس از فهم درست دین باید به دین خود ایمان داشته و به دستورات آن متعهد و پایبند باشند. در غیر این صورت نیز دین نخواهد توانست به اخلاق خدمت کند.
📔 منبع :
دین و اخلاق در گفتوگو با ابوالقاسم فنائی
ماهنامه مهرنامه، شماره ۱۷، آذر ۱۳۹۰
❤️🍀 @filsofak
🍁 یکی از بزرگترین انحرافها و بدعتهایی که در اندیشه دینی صورت گرفته، تحریف نسبت فقه و اخلاق است. اگر بگوییم ریشه بسیاری از فجایعی که به اسم دین صورت میگیرد در اینجا نهفته است، سخن گزافی نگفته ایم. فقه بدون اخلاق یا فقهی که جایگزین اخلاق شود، تیغی است در کف زنگی مست. ما منکر ضرورت فقه و نیاز جامعه اسلامی به فقیهان و مجتهدان نیستیم، اما به جد بر این باوریم که تنها در محدوده اخلاق است که فقه میتواند جایگاه شایسته و نقش مناسب خود را در زندگی مومنان بازی کند. فقهی که خطوط قرمز اخلاقی را مراعات نکند و بخواهد جایگزین اخلاق شود، به ابزاری در دست ستمگران و قدرتمندان و دنیاپرستان تبدیل میشود و جز فقر و نکبت و بدبختی و خشونت و جنایت و ظلم و استبداد چیزی به بار نخواهد آورد.
دکتر #ابوالقاسم_فنایی | اخلاق دین شناسی | صفحه 506 و 507
❤️🍀 @filsofak
دکتر #ابوالقاسم_فنایی | اخلاق دین شناسی | صفحه 506 و 507
❤️🍀 @filsofak
🌱فرض کنید مسلمانی در اثر تحقیق صادقانه و بی غرضانه، به این نتیجه برسد که نعوذ بالله دین اسلام حق نیست و دین دیگری حق است، یا اساسا هیچ دین حقی وجود ندارد، یا همه ادیان از نظر حقانیت در یک سطح قرار دارند. آیا اگر این شخص از ترسِ مرگ نتایج تحقیق خود را به دیگران اعلام نکند، «کتمان حقیقت» نکرده است؟ وظیفه عقلانی و مسئولیت اخلاقی و وجدانی این شخص ایجاب میکند که دست از اسلام بشوید و اگر چنین نکند مستحق ذم، سرزنش، مواخذه و عذاب اخروی است. یعنی ارتداد عقلا و شرعا بر این شخص واجب است. حال چگونه میتوان ادعا کرد که خداوند حکم قتل چنین شخصی را صادره کرده تا از ارتداد او و دیگران جلوگیری کند؟ آیا میتوان ادعا کرد که تحقیق درباره اصول دین واجب است، اما نتیجه تحقیق از پیش معلوم است و اگر شخص به نتیجه دیگری برسد، قتل او واجب میشود؟ آیا میتوان ادعا کرد که ارتداد این شخص واجب است و کشتن او هم بر دیگران واجب است؟ آیا با وجود چنین حکمی تحقیق آزاد عقلانی در باب اصول دین معنا و مفهوم خود را از دست نخواهد داد و به تکلیفی فوق طاقت تبدیل نخواهد شد؟
دکتر #ابوالقاسم_فنایی | اخلاق دین شناسی | صفحه 488 و489
🍀❤️ @filsofak
دکتر #ابوالقاسم_فنایی | اخلاق دین شناسی | صفحه 488 و489
🍀❤️ @filsofak