دعای عرفه آسان.pdf
1.7 MB
فایل فوق حاوی سادهترین ترجمه دعای عرفه به صورت جملهجمله است که با تلاش و تحقیق ویژه، تولید شده است.
خواهشمند است برای دیگران هم ارسال کنید.
❤️🍀@filsofak
خواهشمند است برای دیگران هم ارسال کنید.
❤️🍀@filsofak
✅ نوازش چیست ؟
همان چیزی است که همه ما در هر سنی که هستیم به آن نیاز داریم، منتهی به اشکال متفاوت.
هم نیاز داریم که دیگران را نوازش کنیم و هم نیاز داریم که دیگران ما را نوازش کنند.
اگر دقت کنید در روابط انسانی، همین موارد کوچک و به ظاهر ساده نقش مهمی ایفا میکنند.
اما اینکه این نقش، مثبت یا منفی است، برمیگردد به اینکه ما چقدر به آن توجه داریم؛
ابعاد آن را چقدر میشناسیم و تا چه اندازه به قواعد بازی احترام گذاشته و در واقع به آن تن میدهیم.
نوازش در لغتنامه دهخدا، این گونه تعریف شده است: مهربانی، مرحمت، شفقت، خوشرویی، انسانیت، تسلی و دلجویی .
اریک برن می گوید: نوازش را میتوان اصطلاحا هرنوع حرکتی به حساب آورد که حضور دیگری را تایید میکند. تبادل "نوازش"ها یک رفتار متقابل را تشکیل میدهد که واحد آمیزش اجتماعی است.
اریک برن : "اگر نوازش نشوی، مخت میپُکد".
بعد از آنکه دوران صمیمیتِ دامانِ مادر به پایان میرسد، فرد بقیه عمر را هر روز با این معما مواجه است که دست تقدیر چه شاخی بر سر راهش سبز خواهد کرد.
تبادل"نوازش" یک اصل انکارنشدنی و مهم در روابط انسانی است که باید بهتر از اینها مورد توجه قرار گیرد.
🏵فیروزه سخندانی
روانشناس شخصیت و مشاور ازدواج
پژوهشگر ودرمانگر مسائل جنسی
❤️🍀 @filsofak
همان چیزی است که همه ما در هر سنی که هستیم به آن نیاز داریم، منتهی به اشکال متفاوت.
هم نیاز داریم که دیگران را نوازش کنیم و هم نیاز داریم که دیگران ما را نوازش کنند.
اگر دقت کنید در روابط انسانی، همین موارد کوچک و به ظاهر ساده نقش مهمی ایفا میکنند.
اما اینکه این نقش، مثبت یا منفی است، برمیگردد به اینکه ما چقدر به آن توجه داریم؛
ابعاد آن را چقدر میشناسیم و تا چه اندازه به قواعد بازی احترام گذاشته و در واقع به آن تن میدهیم.
نوازش در لغتنامه دهخدا، این گونه تعریف شده است: مهربانی، مرحمت، شفقت، خوشرویی، انسانیت، تسلی و دلجویی .
اریک برن می گوید: نوازش را میتوان اصطلاحا هرنوع حرکتی به حساب آورد که حضور دیگری را تایید میکند. تبادل "نوازش"ها یک رفتار متقابل را تشکیل میدهد که واحد آمیزش اجتماعی است.
اریک برن : "اگر نوازش نشوی، مخت میپُکد".
بعد از آنکه دوران صمیمیتِ دامانِ مادر به پایان میرسد، فرد بقیه عمر را هر روز با این معما مواجه است که دست تقدیر چه شاخی بر سر راهش سبز خواهد کرد.
تبادل"نوازش" یک اصل انکارنشدنی و مهم در روابط انسانی است که باید بهتر از اینها مورد توجه قرار گیرد.
🏵فیروزه سخندانی
روانشناس شخصیت و مشاور ازدواج
پژوهشگر ودرمانگر مسائل جنسی
❤️🍀 @filsofak
👍1
یادداشت:
(در جستجوی هویت)
نویسنده: #مریم_تقیلو
نوجوانی دوران بسیار حساس و پُر تلاطمي است. در طبقهبندی دورانهای زندگی از نظر سختی و پیچیدگی، بسیاری از والدین هم، دوران نوجوانی را سختتر از دوران کودکی دانسته و توصیف کردهاند .به اعتقاد والدین، درک حال و هوای نوجوانان بسیار سخت و پیچیده است .
در دوران نوجوانی تغییرات زیادی در درون نوجوانان ایجاد میشود. یکی از مهمترین این تغییرات را میتوان بروز تغییر در رفتار و نحوهی برخورد نوجوان با اطرافیان و خانواده دانست.
شاید بتوان اینطور گفت که شخصیت واژهای است که بسیاری از انسانها در طول تاریخ، به دنبال درک مفهوم آن بودهاند. علت چنین امری را میتوان در علاقهی فطری همهی انسانها به باشخصیت قلمداد شدن دانست.
در حقیقت، شخصیت شامل رفتارها، سبکهای تفکر، روشهای سخن گفتن، میزان درک و سازگاری محیطی و تعاملهای بین فردی است که به طور مداوم و بر اساس یک الگوی قابل تشخیص و پیگیری، در یک فرد قابل مشاهده است.
در این یادداشت سعی داریم به عوامل مؤثر بر نحوهی شکلگیری شخصیت نوجوانان بپردازیم:
1. خانواده:
خانواده، اولین و مهمترین محیطی است که کودک در آن رشد میکند .یک کودک میتواند در درون خانه رفتار مناسب با دیگران را بیاموزد؛ احترام گذاشتن به بزرگترها را یاد بگیرد؛ نحوهی برخورد با اطرافیان و روش زیستن با انسانهای دیگر و نیز عوامل مؤثر بر امتیازدهی به شخصیت افراد را فرا بگیرد؛ اما همهی اینها چیزهایی هستند که در خانواده و توسط پدر و مادر به کودک آموخته میشوند.
یک کودک، به طور کلی، پایههای تربیتی و آموزشی خودش را در خانواده و به کمک اعضای آن استوار میسازد. به طور قطع، برای کودکی که آغوش گرم مادرش را چشیده باشد و از محبتهای گاه و بیگاه پدرش سیراب شده باشد، احتمال کمتری وجود دارد که به انحراف و تضعیف شخصیتی دچار شود.
در این میان، فقط والدینی میتوانند نوجوانشان را تا قلههای موفقیت ببرند که با احترام گذاشتن به او و ارج و قرب قائل شدن برای شخصیتاش، به او پر پرواز بدهند. پس ناگفته پیداست که شخصیت والدین میتواند به طرز شگفتآوری در طرز فکر و رفتار نوجوانشان اثرگذار باشد.
در بررسیها اثبات شده است که بسیاری از نوجوانان موفق، رابطهی دوستانه و پسندیدهای با والدین خود داشتهاند. در حقیقت، مهر و محبت از شاخصههای برجستهی روابط مطلوب بین دو طرف یک رابطه است.
وجود رابطهی آزاد و دوستانه در محیط خانوادگی میتواند شرایط را برای تکامل شخصیت نوجوان فراهم و مساعد کند تا به این ترتیب نوجوانان بتواند خواستهها و درونیات خود را با آزادی کامل بیان کند.
پژوهشها اثبات کردهاند که نوجوانانی که در بستر خانوادگی مطلوب و در شرایط خوب رشد میکنند به نسبت نوجوانان دیگر، مسؤلیتپذیرتر ودارای رشد شخصیتی مطلوبتر هستند.
2. دوستان:
انسانها از همان ابتدای دوران کودکی به دنبال دوست و همبازی برای خود هستند. این حس دوستیابی در دوران نوجوانی نسبت به دوران دیگر زندگی بیشتر است. حرفشنوی نوجوانان از دوستانشان، بعضاً از خانواده و بزرگترها نیز بیشتر است.
در این میان، برخی از نوجوانان به علت مشکلات خانوادگی و نیز به علت درگیری با بعضی معضلات روحی، در انتخاب دوست دچار مشکل میشوند. غالب این نوجوانان به علت کمتجربگی به راحتی به هر فردی که به آنها ابراز محبت کند اعتماد میکنند و از این جهت مشکلات فراوانی را برای خود و خانوادهشان به وجود میآورند.
3. اجتماع:
نوجوانان با ورود به اجتماع و روبهرو شدن با افراد مختلف، که هر کدام ویژگیها و شخصیتهای منحصر به فرد خودشان را دارند، تأثیرات بسیاری را از آنها برای انتخاب نحوهی عملکرد خودشان میپذیرند.
4. مدرسه:
بعد از خانواده، مدرسه دومین بستر زندگی نوجوانان است. از این رو، معلمان دلسوز و کاردان، میتوانند علاوه بر آموزش کتب درسی، با نوجوانان طرح دوستی بریزند و به این ترتیب آنها را در پیدا کردن مسیر زندگی و هویت فرديشان کمک کنند.
۵. فضای مجازی:
نوجوانی، سن آموزش دیدن و تأثیرپذیری است. سن فرصتهای مهم برای شناخت واقعیتهای دنیا و برنامهریزی برای قبول مسئولیت و ایفای نقش در بزرگسالی. دردنیای امروز، کودکان و نوجوانان غالباً از منابعی اطلاعات را میآموزند که غیرواقعی و مجازی هستند. بنابراین، هر آنچه را که عموماً برای زندگی واقعیشان طرحریزی میکنند بیهوده، تخیلی و دور از واقعیت است؛ پس دراین میان، آنچه که به هدر میرود، عمر مخاطب نوجوان و انرژی و شور او در طلاییترین دوران زندگیش است.
❤️🍀 @filsofak
(در جستجوی هویت)
نویسنده: #مریم_تقیلو
نوجوانی دوران بسیار حساس و پُر تلاطمي است. در طبقهبندی دورانهای زندگی از نظر سختی و پیچیدگی، بسیاری از والدین هم، دوران نوجوانی را سختتر از دوران کودکی دانسته و توصیف کردهاند .به اعتقاد والدین، درک حال و هوای نوجوانان بسیار سخت و پیچیده است .
در دوران نوجوانی تغییرات زیادی در درون نوجوانان ایجاد میشود. یکی از مهمترین این تغییرات را میتوان بروز تغییر در رفتار و نحوهی برخورد نوجوان با اطرافیان و خانواده دانست.
شاید بتوان اینطور گفت که شخصیت واژهای است که بسیاری از انسانها در طول تاریخ، به دنبال درک مفهوم آن بودهاند. علت چنین امری را میتوان در علاقهی فطری همهی انسانها به باشخصیت قلمداد شدن دانست.
در حقیقت، شخصیت شامل رفتارها، سبکهای تفکر، روشهای سخن گفتن، میزان درک و سازگاری محیطی و تعاملهای بین فردی است که به طور مداوم و بر اساس یک الگوی قابل تشخیص و پیگیری، در یک فرد قابل مشاهده است.
در این یادداشت سعی داریم به عوامل مؤثر بر نحوهی شکلگیری شخصیت نوجوانان بپردازیم:
1. خانواده:
خانواده، اولین و مهمترین محیطی است که کودک در آن رشد میکند .یک کودک میتواند در درون خانه رفتار مناسب با دیگران را بیاموزد؛ احترام گذاشتن به بزرگترها را یاد بگیرد؛ نحوهی برخورد با اطرافیان و روش زیستن با انسانهای دیگر و نیز عوامل مؤثر بر امتیازدهی به شخصیت افراد را فرا بگیرد؛ اما همهی اینها چیزهایی هستند که در خانواده و توسط پدر و مادر به کودک آموخته میشوند.
یک کودک، به طور کلی، پایههای تربیتی و آموزشی خودش را در خانواده و به کمک اعضای آن استوار میسازد. به طور قطع، برای کودکی که آغوش گرم مادرش را چشیده باشد و از محبتهای گاه و بیگاه پدرش سیراب شده باشد، احتمال کمتری وجود دارد که به انحراف و تضعیف شخصیتی دچار شود.
در این میان، فقط والدینی میتوانند نوجوانشان را تا قلههای موفقیت ببرند که با احترام گذاشتن به او و ارج و قرب قائل شدن برای شخصیتاش، به او پر پرواز بدهند. پس ناگفته پیداست که شخصیت والدین میتواند به طرز شگفتآوری در طرز فکر و رفتار نوجوانشان اثرگذار باشد.
در بررسیها اثبات شده است که بسیاری از نوجوانان موفق، رابطهی دوستانه و پسندیدهای با والدین خود داشتهاند. در حقیقت، مهر و محبت از شاخصههای برجستهی روابط مطلوب بین دو طرف یک رابطه است.
وجود رابطهی آزاد و دوستانه در محیط خانوادگی میتواند شرایط را برای تکامل شخصیت نوجوان فراهم و مساعد کند تا به این ترتیب نوجوانان بتواند خواستهها و درونیات خود را با آزادی کامل بیان کند.
پژوهشها اثبات کردهاند که نوجوانانی که در بستر خانوادگی مطلوب و در شرایط خوب رشد میکنند به نسبت نوجوانان دیگر، مسؤلیتپذیرتر ودارای رشد شخصیتی مطلوبتر هستند.
2. دوستان:
انسانها از همان ابتدای دوران کودکی به دنبال دوست و همبازی برای خود هستند. این حس دوستیابی در دوران نوجوانی نسبت به دوران دیگر زندگی بیشتر است. حرفشنوی نوجوانان از دوستانشان، بعضاً از خانواده و بزرگترها نیز بیشتر است.
در این میان، برخی از نوجوانان به علت مشکلات خانوادگی و نیز به علت درگیری با بعضی معضلات روحی، در انتخاب دوست دچار مشکل میشوند. غالب این نوجوانان به علت کمتجربگی به راحتی به هر فردی که به آنها ابراز محبت کند اعتماد میکنند و از این جهت مشکلات فراوانی را برای خود و خانوادهشان به وجود میآورند.
3. اجتماع:
نوجوانان با ورود به اجتماع و روبهرو شدن با افراد مختلف، که هر کدام ویژگیها و شخصیتهای منحصر به فرد خودشان را دارند، تأثیرات بسیاری را از آنها برای انتخاب نحوهی عملکرد خودشان میپذیرند.
4. مدرسه:
بعد از خانواده، مدرسه دومین بستر زندگی نوجوانان است. از این رو، معلمان دلسوز و کاردان، میتوانند علاوه بر آموزش کتب درسی، با نوجوانان طرح دوستی بریزند و به این ترتیب آنها را در پیدا کردن مسیر زندگی و هویت فرديشان کمک کنند.
۵. فضای مجازی:
نوجوانی، سن آموزش دیدن و تأثیرپذیری است. سن فرصتهای مهم برای شناخت واقعیتهای دنیا و برنامهریزی برای قبول مسئولیت و ایفای نقش در بزرگسالی. دردنیای امروز، کودکان و نوجوانان غالباً از منابعی اطلاعات را میآموزند که غیرواقعی و مجازی هستند. بنابراین، هر آنچه را که عموماً برای زندگی واقعیشان طرحریزی میکنند بیهوده، تخیلی و دور از واقعیت است؛ پس دراین میان، آنچه که به هدر میرود، عمر مخاطب نوجوان و انرژی و شور او در طلاییترین دوران زندگیش است.
❤️🍀 @filsofak
👍1
یادداشت:
(نوجوان و رشد شخصیتی)
نویسنده: #فاطمه_پژمان
در غالب تعاریف، شخصیت را ویژگیهای نسبتاً باثبات و پایدار فرد تعریف میکنند که در مجموع خصایص، رفتارها و رویهی او را میسازند. در واکاوی هر خصیصه، آن را مرکب از الگوهای معین و مشخصی از نحوهی تفکر و اندیشه، هیجان و رفتار مییابیم که در مجموع، سبک خاص فرد را در ارتباطات او با دنیای درونی خودش و در تعاملاتش با دنیای بیرون شکل میدهد. در پارهای دیگر از تعاریف نیز، شخصیت را جنبههای عقلی، عاطفی، انگیزشی، اخلاقی و فیزیولوژیک فرد تعریف کردهاند؛ اما به عبارت ساده میتوان شخصیت را آن چیزی دانست که موجب تمایز یک انسان نسبت به انسان دیگر میشود و به فردیت او معنا میدهد.
دو.
به طور کلی، عوامل بسیاری را میتوان در شکلگیری و تکوّن شخصیت یک انسان مؤثر دانست. عواملی که گاه در قالب عوامل ارثی و غیرارثی تقسیمبندی میشوند و گاه در قالب امورات فطری و محیطی. گرایشات فطری و غریزی، بنیه و مزاج جسمانی و حتی بسیاری از صفات مثل روانپریشی، درونگرایی، روانرنجورخویی یا برونگرایی، ارثی و فطری هستند. در مقابل، عوامل بسیاری از جمله، عوامل ناهشیار، یعنی آرزوها و امیال سرکوب شده و نیز انگیزهها و هیجانات فرد، اراده، خانواده، دوستان و گروه همسالان، مدرسه و جامعه از عوامل غیرارثی و محیطی مؤثر بر شخصیت به شمار میروند.
بدیهی است که میزان تأثیرگذاری هر یک از این عوامل بر شخصیت، به تناسب اهمیتی که دارند میتواند متفاوت باشد. اگر بپذیریم که هر انسانی متشکل از ابعاد متفاوت عقلانی، جسمانی، عاطفی و اخلاقی است، آشکار خواهد شد که هر عاملی که بتواند ابعاد بیشتری از وجود او را تحت تأثیر قرار بدهد، میتواند اثرات پررنگتری نیز بر شکلگیری شخصیت او داشته باشد.
سه.
در فرایند رشد شخصیت در دوران پس از تولد، چندین دورهی مهم وجود دارد که میتوان آنها را به دورهی شیرخوارگی، دورهی پیشدبستانی، دورهی کودکی و دورهی بلوغ تقسیم کرد. هر گونه کاستی در عوامل اثرگذار بر شخصیت، میتواند زمینهساز بروز اختلال در شخصیت فرد و شکلگیری الگوهای ناسالم فکری، هیجانی و رفتاری در او باشد.
آنچه که دوران نوجوانی را در این میان از سایر دوران متمایز میکند حساسیت این دوران است. در این دوران، نوجوان در پی یافتن هویت مستقل خویش و به دنبال درک ماهیت و هستی خود و جهان، خود را در برابر انبوهی از سؤالات مییابد. سؤالاتی که میتوانند به اعتبار پاسخشان، مسیر شخصیتی او را شکل بدهند.
چهار.
دوران نوجوانی را به تعبیری میتوان دوران بلوغ تعریف کرد. اما آشکار است که این بلوغ، تنها محدود به تحولات و دگرگونیهای جسمانی فرد نوجوان نیست. در حقیقت، بحرانیترین دورهی جسمانی یک انسان دقیقاً با دوران شخصیتی او نیز مصادف است. تحولاتی که در روان و ابعاد شخصیتی یک نوجوان اتفاق میافتد به حدی بنیادین و اساسی است که گاه از آن به بحرانیترین دوران شخصیتی انسان یاد میشود.
ابعاد این تغییرات میتواند دامنهی گستردهای از پختگی، هوش، درك مفاهیم اخلاقی، كمال اراده و سایرخصوصیات ذهنی را در بر بگیرد. بدیهی است که هر اندازه که این تغییرات در جهت رشد و ارتقای شخصیتی و هویتی نوجوان اتفاق بیفتند، میتوانند فرد متعادلتری را از نظر شخصیتی به وجود بیاورند. بیبهره ماندن نوجوان از پارهای از ساحات شخصیت، موجبات ناهماهنگی خصایص، صفات و الگوهای رفتاری و فکری او میشود و شرایط را برای بروز رفتارهای غیرعادی در او و یا نمایش جنبههایی از بیتعادلی روانی هموار خواهد کرد.
پنج.
در حقیقت، چنین دوران پرتنش و پرتلاطمی، جدای از اینکه میتواند به دلیل غلیان احساسات و عواطف، دوران جنون و مستی و شرابزدگی نوجوان باشد، میتواند دورهی قوت و توانایی او برای تصاحب سرمایههای بزرگ سعادت نیز باشد.
اگر دوران نوجوانی به طور صحیح طی شود، یعنی فرد نوجوان در شرایطی از نظر منطقی، عقلی، اخلاقی و جسمانی قرار بگیرد که بتواند برای انتخاب از میان چند دیدگاه، از ملاکهای منطقی استفاده کند، به طور قطع، در پایان دوران نوجوانی خودش و در آغاز ورود به دوران جوانی، شاهد یکپارچگی هویتی خود خواهد بود.
❤️🍀 @filsofak
(نوجوان و رشد شخصیتی)
نویسنده: #فاطمه_پژمان
در غالب تعاریف، شخصیت را ویژگیهای نسبتاً باثبات و پایدار فرد تعریف میکنند که در مجموع خصایص، رفتارها و رویهی او را میسازند. در واکاوی هر خصیصه، آن را مرکب از الگوهای معین و مشخصی از نحوهی تفکر و اندیشه، هیجان و رفتار مییابیم که در مجموع، سبک خاص فرد را در ارتباطات او با دنیای درونی خودش و در تعاملاتش با دنیای بیرون شکل میدهد. در پارهای دیگر از تعاریف نیز، شخصیت را جنبههای عقلی، عاطفی، انگیزشی، اخلاقی و فیزیولوژیک فرد تعریف کردهاند؛ اما به عبارت ساده میتوان شخصیت را آن چیزی دانست که موجب تمایز یک انسان نسبت به انسان دیگر میشود و به فردیت او معنا میدهد.
دو.
به طور کلی، عوامل بسیاری را میتوان در شکلگیری و تکوّن شخصیت یک انسان مؤثر دانست. عواملی که گاه در قالب عوامل ارثی و غیرارثی تقسیمبندی میشوند و گاه در قالب امورات فطری و محیطی. گرایشات فطری و غریزی، بنیه و مزاج جسمانی و حتی بسیاری از صفات مثل روانپریشی، درونگرایی، روانرنجورخویی یا برونگرایی، ارثی و فطری هستند. در مقابل، عوامل بسیاری از جمله، عوامل ناهشیار، یعنی آرزوها و امیال سرکوب شده و نیز انگیزهها و هیجانات فرد، اراده، خانواده، دوستان و گروه همسالان، مدرسه و جامعه از عوامل غیرارثی و محیطی مؤثر بر شخصیت به شمار میروند.
بدیهی است که میزان تأثیرگذاری هر یک از این عوامل بر شخصیت، به تناسب اهمیتی که دارند میتواند متفاوت باشد. اگر بپذیریم که هر انسانی متشکل از ابعاد متفاوت عقلانی، جسمانی، عاطفی و اخلاقی است، آشکار خواهد شد که هر عاملی که بتواند ابعاد بیشتری از وجود او را تحت تأثیر قرار بدهد، میتواند اثرات پررنگتری نیز بر شکلگیری شخصیت او داشته باشد.
سه.
در فرایند رشد شخصیت در دوران پس از تولد، چندین دورهی مهم وجود دارد که میتوان آنها را به دورهی شیرخوارگی، دورهی پیشدبستانی، دورهی کودکی و دورهی بلوغ تقسیم کرد. هر گونه کاستی در عوامل اثرگذار بر شخصیت، میتواند زمینهساز بروز اختلال در شخصیت فرد و شکلگیری الگوهای ناسالم فکری، هیجانی و رفتاری در او باشد.
آنچه که دوران نوجوانی را در این میان از سایر دوران متمایز میکند حساسیت این دوران است. در این دوران، نوجوان در پی یافتن هویت مستقل خویش و به دنبال درک ماهیت و هستی خود و جهان، خود را در برابر انبوهی از سؤالات مییابد. سؤالاتی که میتوانند به اعتبار پاسخشان، مسیر شخصیتی او را شکل بدهند.
چهار.
دوران نوجوانی را به تعبیری میتوان دوران بلوغ تعریف کرد. اما آشکار است که این بلوغ، تنها محدود به تحولات و دگرگونیهای جسمانی فرد نوجوان نیست. در حقیقت، بحرانیترین دورهی جسمانی یک انسان دقیقاً با دوران شخصیتی او نیز مصادف است. تحولاتی که در روان و ابعاد شخصیتی یک نوجوان اتفاق میافتد به حدی بنیادین و اساسی است که گاه از آن به بحرانیترین دوران شخصیتی انسان یاد میشود.
ابعاد این تغییرات میتواند دامنهی گستردهای از پختگی، هوش، درك مفاهیم اخلاقی، كمال اراده و سایرخصوصیات ذهنی را در بر بگیرد. بدیهی است که هر اندازه که این تغییرات در جهت رشد و ارتقای شخصیتی و هویتی نوجوان اتفاق بیفتند، میتوانند فرد متعادلتری را از نظر شخصیتی به وجود بیاورند. بیبهره ماندن نوجوان از پارهای از ساحات شخصیت، موجبات ناهماهنگی خصایص، صفات و الگوهای رفتاری و فکری او میشود و شرایط را برای بروز رفتارهای غیرعادی در او و یا نمایش جنبههایی از بیتعادلی روانی هموار خواهد کرد.
پنج.
در حقیقت، چنین دوران پرتنش و پرتلاطمی، جدای از اینکه میتواند به دلیل غلیان احساسات و عواطف، دوران جنون و مستی و شرابزدگی نوجوان باشد، میتواند دورهی قوت و توانایی او برای تصاحب سرمایههای بزرگ سعادت نیز باشد.
اگر دوران نوجوانی به طور صحیح طی شود، یعنی فرد نوجوان در شرایطی از نظر منطقی، عقلی، اخلاقی و جسمانی قرار بگیرد که بتواند برای انتخاب از میان چند دیدگاه، از ملاکهای منطقی استفاده کند، به طور قطع، در پایان دوران نوجوانی خودش و در آغاز ورود به دوران جوانی، شاهد یکپارچگی هویتی خود خواهد بود.
❤️🍀 @filsofak
👍1
یادداشت:
(بحرانِ هویّت)
نویسنده: #مصطفی_سلیمانی
۱. والدین و هویتیابی نوجوانان:
هر زمان که والدین بتوانند حمایت عاطفی و روحی خود را از فرزندانشان دریغ نکنند، میتوانند این ادعا را داشته باشند که در تزریق درک درستی به آنها موفق عمل کردهاند.
در حقیقت، شخصیت یک نوجوان تنها زمانی شکل میگیرد که از سمت خانواده برای او پایگاه امنی ایجاد شده باشد. تنها در صورت وجود چنین شرایطی است که مفهوم رشد شخصیتی برای نوجوان معنا پیدا میکند و آیندهی جدی برای او رقم میخورد.
دلبستگی فرزندان به والدین نیز، فقط در شرایطی میتواند یک جایگاه شخصیتی را برای نوجوان به ارمغان بیاورد که با آزادی در بیان اعتقادات همراه شود.
به عنوان یک قاعدهی کلی میتوان اینطور گفت که:
اگر شرایط به گونهای باشد که والدین و فرزندان بین خودشان صمیمیتی احساس نکنند، بیشک فرزندان از وجود هر گونه هویت و جایگاه شخصیتی در نزد والدین بیبهره هستند.
ارتباط آزاد و صمیمانه و بیان اعتقادات در خانواده، از ضروریترین مباحثی است که میتواند موجبات شکلگیری هویت برای فرزندان را فراهم کند.
اعطای شخصیت و هویت به نوجوانان، راههای رسیدن به یک زندگی مطلوب و رضایتبخش را برای آنان هموار میکند.
2. خروج از نقش کودکی:
بیتردید یکی از مراحل مهم در رشد هویت آدمی، دورهی نوجوانی است. دورهای که در آن، کودکی و دوران ضعف و ناتوانی رخت بربسته و زندگی با طعم بزرگی و توانمندی و پذیرفتن نقشها و مسئولیتها شروع شده است.
میتوان اینطور گفت که چون بلوغ جسمی از جهت رشد، بر بلوغ روانی تقدم دارد، جسم هم بر روح تسلط دارد.
شروع دورهی بلوغ روانی یک نوجوان به معنای آغاز تنشها و درگیریهای ذهنی و روانی اوست. به عبارت دیگر، از ملزوماتِ دورهی نوجوانی، میتوان نگرانی و اضطراب را نام برد که موجبات قرار گرفتن یک نوجوان را در تنگناهای مختلف فراهم میکنند.
شکاکیت و تردید در این دوره از زندگی شکل میگیرد؛ وجود استقلال از نیازهای اصلی دورهی نوجوانی محسوب میشود؛ فرزندان در نوجوانی از وابستگی کودکانهشان به والدین خارج میشوند و به حالِ استقلالطلبی قدم میگذارند.
با این همه، در صورتی که والدین به دورهی نوجوانی فرزندشان و تغییر و تحولاتی که در او رخ میدهد، آگاهی و نگاه عمیق نداشته باشند، خواسته یا ناخواسته فرزندانشان را دچار تنش و دوگانگی خواهند کرد.
۳. آگاهی از شرایط نوجوانان:
خصوصیات دوران نوجوانی به گونهای است که میطلبد که پدر و مادر، در امور مختلف زندگی، مشورتخواهی را با آنها آغاز کنند و به هر روی از تحقیر و سرزنش آنها دوری کنند.
باید دانست که یکی دیگر از ویژگیهای نوجوان در این دوره، احساس نیاز به توجه و مهربانی است؛ احساس و تمایلی که هر پدر و مادر موفق و آگاهی به برآورده کردن آن میپردازد. طبیعی است که والدین با امر و نهیِ خارج از حوصلهینوجوتنشان، به تدریج عرصه را بر خودشان و او تنگ میکنند.
۴. نیاز به آرامش روحی و روانی:
فرزندان در دورهی نوجوانی و در مواجهه با سن بلوغ، علاوه بر رشد جسمی با رشد روحی هم مواجه هستند؛ لذا والدین در چنین شرایطی باید مراقب شرایط جدید جسمی و روحی فرزند نوجوانشان باشند؛ تا بتوانند با درایت و بردباری، مشکلات و تعارضهای مابین خودشان و فرزندشان را مدیریت کنند.
بیتردید فراهم کردن امنیت روانی برای فرزندان از جانب والدین، در چنین برههی حساسی، میتواند حس امنیت و آرامش را در نوجوانشان تقویت کند. به طور کلی، اصلیترین دلیل عدم اعتماد به نفس و ناتوانی، نبود شرایط روحی و روانی ثابت و امن برای یک نوجوان است.
۵. دوستان و هویتیابی فرزندان:
نقش دوستان در تصمیمگیریهای نوجوانان، اثبات شده و حائز اهمیت است؛ لذا در چنین شرایطی، بسیار طبیعی خواهد بود که والدین خواهان نظارت و کنترل بیشتر بر رفتار فرزندان خود باشند. بدیهی است که این نظارت و کنترل نباید به صورتی باشد که به فرد نوجوان، از مواجههی خانواده با دوستان حس بدی القا شود.
❤️🍀 @filsofak
(بحرانِ هویّت)
نویسنده: #مصطفی_سلیمانی
۱. والدین و هویتیابی نوجوانان:
هر زمان که والدین بتوانند حمایت عاطفی و روحی خود را از فرزندانشان دریغ نکنند، میتوانند این ادعا را داشته باشند که در تزریق درک درستی به آنها موفق عمل کردهاند.
در حقیقت، شخصیت یک نوجوان تنها زمانی شکل میگیرد که از سمت خانواده برای او پایگاه امنی ایجاد شده باشد. تنها در صورت وجود چنین شرایطی است که مفهوم رشد شخصیتی برای نوجوان معنا پیدا میکند و آیندهی جدی برای او رقم میخورد.
دلبستگی فرزندان به والدین نیز، فقط در شرایطی میتواند یک جایگاه شخصیتی را برای نوجوان به ارمغان بیاورد که با آزادی در بیان اعتقادات همراه شود.
به عنوان یک قاعدهی کلی میتوان اینطور گفت که:
اگر شرایط به گونهای باشد که والدین و فرزندان بین خودشان صمیمیتی احساس نکنند، بیشک فرزندان از وجود هر گونه هویت و جایگاه شخصیتی در نزد والدین بیبهره هستند.
ارتباط آزاد و صمیمانه و بیان اعتقادات در خانواده، از ضروریترین مباحثی است که میتواند موجبات شکلگیری هویت برای فرزندان را فراهم کند.
اعطای شخصیت و هویت به نوجوانان، راههای رسیدن به یک زندگی مطلوب و رضایتبخش را برای آنان هموار میکند.
2. خروج از نقش کودکی:
بیتردید یکی از مراحل مهم در رشد هویت آدمی، دورهی نوجوانی است. دورهای که در آن، کودکی و دوران ضعف و ناتوانی رخت بربسته و زندگی با طعم بزرگی و توانمندی و پذیرفتن نقشها و مسئولیتها شروع شده است.
میتوان اینطور گفت که چون بلوغ جسمی از جهت رشد، بر بلوغ روانی تقدم دارد، جسم هم بر روح تسلط دارد.
شروع دورهی بلوغ روانی یک نوجوان به معنای آغاز تنشها و درگیریهای ذهنی و روانی اوست. به عبارت دیگر، از ملزوماتِ دورهی نوجوانی، میتوان نگرانی و اضطراب را نام برد که موجبات قرار گرفتن یک نوجوان را در تنگناهای مختلف فراهم میکنند.
شکاکیت و تردید در این دوره از زندگی شکل میگیرد؛ وجود استقلال از نیازهای اصلی دورهی نوجوانی محسوب میشود؛ فرزندان در نوجوانی از وابستگی کودکانهشان به والدین خارج میشوند و به حالِ استقلالطلبی قدم میگذارند.
با این همه، در صورتی که والدین به دورهی نوجوانی فرزندشان و تغییر و تحولاتی که در او رخ میدهد، آگاهی و نگاه عمیق نداشته باشند، خواسته یا ناخواسته فرزندانشان را دچار تنش و دوگانگی خواهند کرد.
۳. آگاهی از شرایط نوجوانان:
خصوصیات دوران نوجوانی به گونهای است که میطلبد که پدر و مادر، در امور مختلف زندگی، مشورتخواهی را با آنها آغاز کنند و به هر روی از تحقیر و سرزنش آنها دوری کنند.
باید دانست که یکی دیگر از ویژگیهای نوجوان در این دوره، احساس نیاز به توجه و مهربانی است؛ احساس و تمایلی که هر پدر و مادر موفق و آگاهی به برآورده کردن آن میپردازد. طبیعی است که والدین با امر و نهیِ خارج از حوصلهینوجوتنشان، به تدریج عرصه را بر خودشان و او تنگ میکنند.
۴. نیاز به آرامش روحی و روانی:
فرزندان در دورهی نوجوانی و در مواجهه با سن بلوغ، علاوه بر رشد جسمی با رشد روحی هم مواجه هستند؛ لذا والدین در چنین شرایطی باید مراقب شرایط جدید جسمی و روحی فرزند نوجوانشان باشند؛ تا بتوانند با درایت و بردباری، مشکلات و تعارضهای مابین خودشان و فرزندشان را مدیریت کنند.
بیتردید فراهم کردن امنیت روانی برای فرزندان از جانب والدین، در چنین برههی حساسی، میتواند حس امنیت و آرامش را در نوجوانشان تقویت کند. به طور کلی، اصلیترین دلیل عدم اعتماد به نفس و ناتوانی، نبود شرایط روحی و روانی ثابت و امن برای یک نوجوان است.
۵. دوستان و هویتیابی فرزندان:
نقش دوستان در تصمیمگیریهای نوجوانان، اثبات شده و حائز اهمیت است؛ لذا در چنین شرایطی، بسیار طبیعی خواهد بود که والدین خواهان نظارت و کنترل بیشتر بر رفتار فرزندان خود باشند. بدیهی است که این نظارت و کنترل نباید به صورتی باشد که به فرد نوجوان، از مواجههی خانواده با دوستان حس بدی القا شود.
❤️🍀 @filsofak
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبحونه دونفره اینجوری قسمتمون شه!😍
❤️🍀 @filsofak
❤️🍀 @filsofak
«و براستی هیچ چیز جای رفیق گمشده را پر نخواهد کرد.
نمی توان برای خود دوستان قدیمی درست کرد. هیچ چیز با این گنجینۀ خاطرات مشترک، این همه رنجها و مصائب با هم چشیده، این همه قهرها و آشتی ها و هیجانهای تند همسنگ نیست. این دوستیها تکرار نمی شوند.
کسی که نهال بلوطی به این امید می نشاند که به زودی در سایه اش بنشیند، خیال خام می پرورد.»
زمین انسانها
❤️🍀 @filsofak
نمی توان برای خود دوستان قدیمی درست کرد. هیچ چیز با این گنجینۀ خاطرات مشترک، این همه رنجها و مصائب با هم چشیده، این همه قهرها و آشتی ها و هیجانهای تند همسنگ نیست. این دوستیها تکرار نمی شوند.
کسی که نهال بلوطی به این امید می نشاند که به زودی در سایه اش بنشیند، خیال خام می پرورد.»
زمین انسانها
❤️🍀 @filsofak
«معنای زندگی چیست؟» پرسشی است که مدتها نزد فیلسوفان غربی مهجور افتاده بود، اگرچه عموماً آن را بیانگر دغدغههایی میشمرند که بسیاری از افراد دربارۀ زندگی، عموماً، و زندگی خود، خصوصاً، احساس میکنند. کتاب در جستوجوی معنا به دو موضوع عمده میپردازد: نخست، واقعیتهایی دربارۀ زندگی، مانند مرگ و فقدان هدف نهایی و شیوع رنج، که ممکن است به نظر برسد زندگی را بیمعنا میکنند. دوم، خودشکوفایی و اینکه چگونه و به چه معنا میتواند آرمانی رضایتبخش یا سازوار باشد.
اسوالد هنفلینگ پاسخها و رویکردهای مختلفی را به این مسائل و موضوعات برمیرسد. آیا دین میتواند پاسخی به دست دهد؟ آیا اصلی بنیادین وجود دارد که بر طبق آن بتوان ادعا کرد زندگی مقدس است؟ آیا زندگی ما باید بر طبق امیال و در پی خوشبختی باشد؟ آیا چیستی ما را جایگاهمان در جامعه تعیین میکند؟ آیا تمسک به ماهیت انسانی را باید «دروغباوری» شمرد و رد کرد؟
در جستجوی معنا: چگونه زندگی کنیم؟
اسوالد هنفلینگ
ترجمه امیرحسین خداپرست و غزاله حجتی
۲۹۶ صفحه
۲۵۰۰۰ تومان
❤️🍀 @filsofak
اسوالد هنفلینگ پاسخها و رویکردهای مختلفی را به این مسائل و موضوعات برمیرسد. آیا دین میتواند پاسخی به دست دهد؟ آیا اصلی بنیادین وجود دارد که بر طبق آن بتوان ادعا کرد زندگی مقدس است؟ آیا زندگی ما باید بر طبق امیال و در پی خوشبختی باشد؟ آیا چیستی ما را جایگاهمان در جامعه تعیین میکند؟ آیا تمسک به ماهیت انسانی را باید «دروغباوری» شمرد و رد کرد؟
در جستجوی معنا: چگونه زندگی کنیم؟
اسوالد هنفلینگ
ترجمه امیرحسین خداپرست و غزاله حجتی
۲۹۶ صفحه
۲۵۰۰۰ تومان
❤️🍀 @filsofak
کلمه، لحن و زبان بدن
آگاهیبخشی حرفزدن
وقتی در یک جمع قرار میگیرم سعی میکنیم به لحن افراد، واژههایی که بهکار میبرند، تکیهکلامها، دامنه لغات و حتی زبان بدنشان را کشف کنیم. رابطهای که با نفرات دیگر دارند. نحوه نشستنشان. نوع لباس پوشیدنشان، اینکه به حرف دیگران گوش میدهند یا فقط حرف میزنند. اینکه وقتی حرف میزنند دنبال تاییدگرفتن یا انتقال مفهوم هستند یا برایشان صرفا حرفزدن مهم است.
خیلیها فکر میکنند شیکحرفزدن و جملهبندی بینهایت اهمیت دارد. البته که مهم است اما مطالعات نشان میدهد وقتی با کسی حرف میزنیم این نسبتها برای انتقال معنا و مقصودمان بیشترین نقش را دارند:
واژهها و کلمات ۷ درصد نقش دارند.
لحن صدای ما ۳۸ درصد نقش دارد.
زبان بدن ما ۵۵ درصد نقش دارد؛ دستتکاندادن، نگاهدزدیدن، لبخندهای سرد و تصنعی یا گرم و پرشور و ...
وقتی تلفنی با کسی حرف میزنید عملا ۵۵ درصد ارتباط را از دست میدهید اما هنوز لحن را دارید. به فراز و فرود کلام، به مکثها یا سریعجوابدادنها، به تمایل طرف برای ادامهدادنجملات یا اشتیاقش برای پایاندادن به صحبت دقت کنید. همه اینها آموختنی است. هر لحظه سعی کنید از هر کسی بیاموزید. هر کسی تکنیک خودش را دارد، لحن و سبک و شیوه خودش را برای انتقال مفاهیم دارد. از هر کسی میشود آموخت.
|دکتر احسان محمدی|
❤️🍀 @filsofak
آگاهیبخشی حرفزدن
وقتی در یک جمع قرار میگیرم سعی میکنیم به لحن افراد، واژههایی که بهکار میبرند، تکیهکلامها، دامنه لغات و حتی زبان بدنشان را کشف کنیم. رابطهای که با نفرات دیگر دارند. نحوه نشستنشان. نوع لباس پوشیدنشان، اینکه به حرف دیگران گوش میدهند یا فقط حرف میزنند. اینکه وقتی حرف میزنند دنبال تاییدگرفتن یا انتقال مفهوم هستند یا برایشان صرفا حرفزدن مهم است.
خیلیها فکر میکنند شیکحرفزدن و جملهبندی بینهایت اهمیت دارد. البته که مهم است اما مطالعات نشان میدهد وقتی با کسی حرف میزنیم این نسبتها برای انتقال معنا و مقصودمان بیشترین نقش را دارند:
واژهها و کلمات ۷ درصد نقش دارند.
لحن صدای ما ۳۸ درصد نقش دارد.
زبان بدن ما ۵۵ درصد نقش دارد؛ دستتکاندادن، نگاهدزدیدن، لبخندهای سرد و تصنعی یا گرم و پرشور و ...
وقتی تلفنی با کسی حرف میزنید عملا ۵۵ درصد ارتباط را از دست میدهید اما هنوز لحن را دارید. به فراز و فرود کلام، به مکثها یا سریعجوابدادنها، به تمایل طرف برای ادامهدادنجملات یا اشتیاقش برای پایاندادن به صحبت دقت کنید. همه اینها آموختنی است. هر لحظه سعی کنید از هر کسی بیاموزید. هر کسی تکنیک خودش را دارد، لحن و سبک و شیوه خودش را برای انتقال مفاهیم دارد. از هر کسی میشود آموخت.
|دکتر احسان محمدی|
❤️🍀 @filsofak
نظریه اخیر امام خمینی درباره موسیقی
آیت الله محمد سروش محلاتی
در کتابی که اخیرا در موضوع «غنا» از سوی رهبر انقلاب منتشر شده، یکی از سر فصلهایی که جلب نظر میکند این عنوان است:
«نظر اخیر امام در مورد غنا و موسیقی»
در این فصل اشاره میشود که نظر فقهی امام خمینی درباره غنا که در کتاب مکاسب محرمه بحث کردهاند، تقریبا همان نظر مشهور فقهاست و سپس افزودهاند:
«لکن ایشان در سالهای آخر عمرشان یک نظر جدیدی ابراز کردند. در جلسهای که بنده و چند نفر از مسئولین کشور خدمت ایشان بودیم. بحث موسیقی رادیو مطرح شد، ایشان گفتند: این چیزهایی که امروز از رادیوی جمهوری اسلامی پخش میشود، برای ما حلال است، اما اگر همینها در فلان کشور اجرا شود، حرام است»
رهبری این نظر امام را «تجدید نظر فقهی» دانسته و اشاره میکنند که در آن «قدری تامل» داشته ولی وجه فقهی آن را از امام سوال نکردهاند. ایشان سپس با بیان یک وجه فقهی، آن را تایید کردهاند.
از آنجا که این موضوع در بحث موسیقی و بخصوص از جهت آشنایی با دیدگاه امام خمینی دارای اهمیت بوده و تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته، به پیگیری آن میپردازیم و دو تفسیر متفاوت از آن ارائه میکنیم. دو تفسیری که نسبی بودن «حلیت و حرمت غناء» را توجیه میکند:
تفسیر اول:
حرمت، به ملاک لهو در فضای عمومی
در کلام رهبری این توجیه فقهی برای نظریه امام که تجدیدنظر تلقی شده، مطرح گردیده است:
«لهوی بودن غنا بمیزان زیادی با اوضاع و احوال فضا و محیط اجرای آن ارتباط پیدا میکند. یک وقت در جمهوری اسلامی است که همه چیز در جهت دین و خداست، فضا فضای اسلامی و دینی است، جهت گیری دولت و آحاد ملت بطور عام یک جهت گیری دینی است، و فضای دیگر، فضای طاغوتی و اشرافیگری و حکومت فاسد و رجال حکومتی فاسد است و به تبع آنها مردم بی قید و لاابلی نسبت به مسائل دینیاند. پس فضا تاثیر میگذارد در لهوی بودن یا لهوی نبودن آواز. لهوی بودن، صرفا به نوع آهنگ و مضمون آهنگ نیست. اگر چه اینها در لهوی بودن دخیلند، اوضاع و احوال عمومی آن فضائی که این غنا در آن فضا صادر میشود هم موثر است. فرض کنید یک غزل حافظ را در مجلس دین و معرفت میخوانند و همین غزل را در یک مجلس میگساری و فسق و فجور میخوانند. این دو آواز یک طور نیست. اگر چه همان آواز است، همان شعر و همان آهنگ است. اما در اولی فضا به نحوی است که آواز لهوی نیست، اما در دومی فضا به نحوی است که آواز، لهوی است. اگر فضای عمومی کشور فضایی بود که کمک کرد لهوی بودن این آهنگ، این، میشود غنای لهوی و حرام است و اگر این فضا کمک نکرد به لهوی بودن، این غنا، غناء لهوی نیست اگر چه همان غناست. (ص ۲۶۸ )
تفسیر دوم:
حرمت به ملاک فساد نظام
بر اساس تفسیر دیگری از کلام امام خمینی، ایشان در مبنای فقهی خود درباره حرمت غناء تجدید نظر نکردهاند، بلکه در آن جلسه با سران به سوال دیگری پاسخ دادهاند. برای روشن شدن موضوع ابتدا به روایت کامل تری از آن جلسه که «حاج سید احمد خمینی» در همان سالها نقل کرده، توجه کنید: سران کشور در خانه ما جلسه داشتند امام وارد شدند، تلویزیون یکی از آهنگهای شجریان را گذاشته بود. امام آمدند و نشستند، آقای هاشمی رفسنجانی به امام گفتند: آقا شما که قبلا موسیقی را حرام میدانستید، چرا الان نمیدانید؟ امام گفتند: من الان هم اگر همین موسیقی از رادیوی عربستان پخش شود حرام میدانم. من خبر رادیوی شاه را هم حرام میدانستم موسیقیاش که جای خود دارد، اما این موسیقی از نظام اسلامی پخش میشود و حلال است.(کیهان 11/2/1370)
با توجه به جزییاتی که در این نقل وجود دارد، میتوان گفت که فتوای فقهی امام تغییر نکرده، بلکه ایشان یک ملاک ثانوی هم در حکم حرمت مد نظر دارند. ملاک اولی همان «مطرب بودن» است که در دهها مورد به آن تصریح کردهاند و ملاک ثانوی «پخش شدن از رسانهُ نظام فاسد» است. بر اساس ملاک دوم حتی صدایی که اصالتا مباح است مثل اخبار و اذان، وقتی از رسانه طاغوت پخش میشود ممکن است حکم دیگری پیدا کند. با توجه به این کلام امام میتوان فهمید که فتوای سختگیرانه امام قبل از انقلاب، تا حدودی در جهت دور نگهداشتن مردم از رسانه طاغوت بوده؛ چه اینکه در برخی موارد دیگر مانند مخالفت با حضور زنان در انتخابات نیز ممانعت ناشی از حرمت ذاتی آن نبوده است.
بر اساس این تفسیر:
الف) فتوای امام تغییر نکرده چون این نظر را به گذشته نسبت دادهاند: «خبر رادیوی شاه را هم حرام میدانستم»
ب) موسیقیهای حلالی که اینک پخش میشود، در گذشته هم بنظر امام بالذات حلال بوده است و لذا تغییر فتوی را در پاسخ به آقای هاشمی تلویحا نفی کردهاند.
ج) امام با مثال زدن به پخش اخبار و اذان در رادیوی شاه و عربستان نشان دادهاند که ملاک حرمت، لهوی شدن این صداها در آن رسانهها نیست چه اینکه گاه آواز حلال در آن رسانهها حرام میشود.
❤️🍀 @filsofak
آیت الله محمد سروش محلاتی
در کتابی که اخیرا در موضوع «غنا» از سوی رهبر انقلاب منتشر شده، یکی از سر فصلهایی که جلب نظر میکند این عنوان است:
«نظر اخیر امام در مورد غنا و موسیقی»
در این فصل اشاره میشود که نظر فقهی امام خمینی درباره غنا که در کتاب مکاسب محرمه بحث کردهاند، تقریبا همان نظر مشهور فقهاست و سپس افزودهاند:
«لکن ایشان در سالهای آخر عمرشان یک نظر جدیدی ابراز کردند. در جلسهای که بنده و چند نفر از مسئولین کشور خدمت ایشان بودیم. بحث موسیقی رادیو مطرح شد، ایشان گفتند: این چیزهایی که امروز از رادیوی جمهوری اسلامی پخش میشود، برای ما حلال است، اما اگر همینها در فلان کشور اجرا شود، حرام است»
رهبری این نظر امام را «تجدید نظر فقهی» دانسته و اشاره میکنند که در آن «قدری تامل» داشته ولی وجه فقهی آن را از امام سوال نکردهاند. ایشان سپس با بیان یک وجه فقهی، آن را تایید کردهاند.
از آنجا که این موضوع در بحث موسیقی و بخصوص از جهت آشنایی با دیدگاه امام خمینی دارای اهمیت بوده و تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته، به پیگیری آن میپردازیم و دو تفسیر متفاوت از آن ارائه میکنیم. دو تفسیری که نسبی بودن «حلیت و حرمت غناء» را توجیه میکند:
تفسیر اول:
حرمت، به ملاک لهو در فضای عمومی
در کلام رهبری این توجیه فقهی برای نظریه امام که تجدیدنظر تلقی شده، مطرح گردیده است:
«لهوی بودن غنا بمیزان زیادی با اوضاع و احوال فضا و محیط اجرای آن ارتباط پیدا میکند. یک وقت در جمهوری اسلامی است که همه چیز در جهت دین و خداست، فضا فضای اسلامی و دینی است، جهت گیری دولت و آحاد ملت بطور عام یک جهت گیری دینی است، و فضای دیگر، فضای طاغوتی و اشرافیگری و حکومت فاسد و رجال حکومتی فاسد است و به تبع آنها مردم بی قید و لاابلی نسبت به مسائل دینیاند. پس فضا تاثیر میگذارد در لهوی بودن یا لهوی نبودن آواز. لهوی بودن، صرفا به نوع آهنگ و مضمون آهنگ نیست. اگر چه اینها در لهوی بودن دخیلند، اوضاع و احوال عمومی آن فضائی که این غنا در آن فضا صادر میشود هم موثر است. فرض کنید یک غزل حافظ را در مجلس دین و معرفت میخوانند و همین غزل را در یک مجلس میگساری و فسق و فجور میخوانند. این دو آواز یک طور نیست. اگر چه همان آواز است، همان شعر و همان آهنگ است. اما در اولی فضا به نحوی است که آواز لهوی نیست، اما در دومی فضا به نحوی است که آواز، لهوی است. اگر فضای عمومی کشور فضایی بود که کمک کرد لهوی بودن این آهنگ، این، میشود غنای لهوی و حرام است و اگر این فضا کمک نکرد به لهوی بودن، این غنا، غناء لهوی نیست اگر چه همان غناست. (ص ۲۶۸ )
تفسیر دوم:
حرمت به ملاک فساد نظام
بر اساس تفسیر دیگری از کلام امام خمینی، ایشان در مبنای فقهی خود درباره حرمت غناء تجدید نظر نکردهاند، بلکه در آن جلسه با سران به سوال دیگری پاسخ دادهاند. برای روشن شدن موضوع ابتدا به روایت کامل تری از آن جلسه که «حاج سید احمد خمینی» در همان سالها نقل کرده، توجه کنید: سران کشور در خانه ما جلسه داشتند امام وارد شدند، تلویزیون یکی از آهنگهای شجریان را گذاشته بود. امام آمدند و نشستند، آقای هاشمی رفسنجانی به امام گفتند: آقا شما که قبلا موسیقی را حرام میدانستید، چرا الان نمیدانید؟ امام گفتند: من الان هم اگر همین موسیقی از رادیوی عربستان پخش شود حرام میدانم. من خبر رادیوی شاه را هم حرام میدانستم موسیقیاش که جای خود دارد، اما این موسیقی از نظام اسلامی پخش میشود و حلال است.(کیهان 11/2/1370)
با توجه به جزییاتی که در این نقل وجود دارد، میتوان گفت که فتوای فقهی امام تغییر نکرده، بلکه ایشان یک ملاک ثانوی هم در حکم حرمت مد نظر دارند. ملاک اولی همان «مطرب بودن» است که در دهها مورد به آن تصریح کردهاند و ملاک ثانوی «پخش شدن از رسانهُ نظام فاسد» است. بر اساس ملاک دوم حتی صدایی که اصالتا مباح است مثل اخبار و اذان، وقتی از رسانه طاغوت پخش میشود ممکن است حکم دیگری پیدا کند. با توجه به این کلام امام میتوان فهمید که فتوای سختگیرانه امام قبل از انقلاب، تا حدودی در جهت دور نگهداشتن مردم از رسانه طاغوت بوده؛ چه اینکه در برخی موارد دیگر مانند مخالفت با حضور زنان در انتخابات نیز ممانعت ناشی از حرمت ذاتی آن نبوده است.
بر اساس این تفسیر:
الف) فتوای امام تغییر نکرده چون این نظر را به گذشته نسبت دادهاند: «خبر رادیوی شاه را هم حرام میدانستم»
ب) موسیقیهای حلالی که اینک پخش میشود، در گذشته هم بنظر امام بالذات حلال بوده است و لذا تغییر فتوی را در پاسخ به آقای هاشمی تلویحا نفی کردهاند.
ج) امام با مثال زدن به پخش اخبار و اذان در رادیوی شاه و عربستان نشان دادهاند که ملاک حرمت، لهوی شدن این صداها در آن رسانهها نیست چه اینکه گاه آواز حلال در آن رسانهها حرام میشود.
❤️🍀 @filsofak
انسانهای احمق نه از کتاب خوششان میآید، نه از فیلمها و نوشتههای مفهومی، ونه هر چیزی که آنها را وادار به تفکر کند...!
#آندره_ژید
❤️🍀 @filsofak
#آندره_ژید
❤️🍀 @filsofak
روش ساده روانشناس دانشگاه هاروارد، برای کنار آمدن با لحظات سخت زندگی
ترجمه و تلخیص:
علی فیضی
ممکن است به نظرتان فرد ظالمی به نظر برسم چرا که وقتی دوستانم برای کنار آمدن با وضعیتهای پراسترس کاریشان با من تماس میگیرند، از این تماسها خوشحال میشوم.
البته اینطور نیست که از ناراحت بودن و درد کشیدن دیگران لذت ببرم، بلکه ترسی که در وجود آنهاست، باعث میشود فرصت آن را پیدا کنم که منطق و تواناییهایی را که در حل مشکلات دارم، نشان بدهم.
از وقتی که سوزان دیوید، روانشناس دانشگاه علوم پزشکی هاروارد و نویسنده کتاب «چابکی هیجانی» (Emotional Agility) را ملاقات کردم، اتفاقات ناخوشایندی را که در زندگیام اتفاق میافتد به عنوان چیزی برداشت میکنم که ممکن است برای هر فرد دیگری هم پیش بیاید. او بر این باور است که برای انسان بسیار دشوار است که خود را از افکار و احساساتش جدا کند. همین امر سبب میشود که معمولا افراد نتوانند خودشان را از استرس و نگرانی نجات دهند.
اما سوزان، که مشاور مراکزی چون، ارنست و یانگ (Ernst and Young) و نیز مشاور سازمان ملل هم است، یک راه حل خوب برای دور ماندن از افکار و احساسات به شما پیشنهاد میدهد.
قدم اول: به کسی فکر کنید که برایش احترام زیادی قائل هستید. ممکن است آن فرد رئیس یا یکی از همکارانتان باشد.
قدم دوم: اگر آن فرد در وضعیت پرتنش فعلی شما قرار میگرفت، چه توصیهای به او میکردید؟
همهاش همین.
شاید این کار خیلی ساده به نظر برسد اما چگونگی انجام آن است که بسیار اهمیت دارد. زمانی که چیزی برای من پیش آمده است و شما به من میگویید که چه کاری باید انجام دهم، من تقریبا در وضعیت نداشتن ایده به سر میبرم. اما وقتی مشکل برای فرد دیگری است، مثلا کسی به نام جک، و همین اتفاق برای جک افتاده و از شما میپرسند که توصیه شما به او چیست، با این پرسش، ناگهان فرد خودش را از همه چیز رها میکند و با این روش بهتر با قضیه کنار میآید. در این حالت تنها چیزی که اتفاق افتاده، آن است که شخص دیدگاه خود را تغییر داده است.
یکی از راههای مشابه دیگری که سوزان پیشنهاد میدهد و برای مراجعانش از این راهکار استفاده میکند این است که میگوید خودتان را در جایگاه سوم شخص قرار دهید. این ایدهٔ دیگری برای دور ماندن از افکار و احساساتتان است که این تشخیص را به شما میدهد که ممکن است این افکار و احساسات چندان هم درست نباشند.
مثلا زمانی که میگویید "من استرس دارم"، سوزان میگوید، تو اکنون با احساساتت یکی شده ای و این یعنی هنوز از احساساتت فاصله نگرفتهای.
اما بیایید و بگویید اگر سوزان در این موقعیت در جای من بود و این استرس را تجربه میکرد، با آن چطور برخورد میکرد. احتمالا به خود میگفت، باید بیشتر روی خودم کار کنم یا میگفت جلسهای دارم و میان شرکتکنندگان این جلسه دوستانی پیدا خواهم کرد که خواهم توانست با آنها صحبت و ارتباط برقرار کنم.
سوزان میگوید وقتی این کار را میکنید، از دیدگاهی که تنها از افکار و احساس خودتان نشات گرفته است، به دیدگاهی دیگر منتقل میشوید. و آنگاه وقایع را طوری میبینید که به واقعیت نزدیکتر است.
نظرات سوزان ریشه در توجهآگاهی (mindfulness) دارد، یا توانایی توجه به افکار، احساسات عاطفی و احساسات جسمانی، بدون قضاوت کردن.
دکتر سوزان دیوید در کتاب خود توضیح میدهد که یکی از سودمندیهای توجهآگاهی دیدن جهان از دیدگاههای گوناگون (نه فقط از دیدگاه خودِ شخص) است. کافی است از مسیر افکار و احساسات خود خارج شوید تا قادر به دیدن مسئله از منظری دیگر باشید.
ویرایش در کانال«خوب زیستن»
#توجهآگاهی
#جداسازی
🍀❤️ @filsofak
ترجمه و تلخیص:
علی فیضی
ممکن است به نظرتان فرد ظالمی به نظر برسم چرا که وقتی دوستانم برای کنار آمدن با وضعیتهای پراسترس کاریشان با من تماس میگیرند، از این تماسها خوشحال میشوم.
البته اینطور نیست که از ناراحت بودن و درد کشیدن دیگران لذت ببرم، بلکه ترسی که در وجود آنهاست، باعث میشود فرصت آن را پیدا کنم که منطق و تواناییهایی را که در حل مشکلات دارم، نشان بدهم.
از وقتی که سوزان دیوید، روانشناس دانشگاه علوم پزشکی هاروارد و نویسنده کتاب «چابکی هیجانی» (Emotional Agility) را ملاقات کردم، اتفاقات ناخوشایندی را که در زندگیام اتفاق میافتد به عنوان چیزی برداشت میکنم که ممکن است برای هر فرد دیگری هم پیش بیاید. او بر این باور است که برای انسان بسیار دشوار است که خود را از افکار و احساساتش جدا کند. همین امر سبب میشود که معمولا افراد نتوانند خودشان را از استرس و نگرانی نجات دهند.
اما سوزان، که مشاور مراکزی چون، ارنست و یانگ (Ernst and Young) و نیز مشاور سازمان ملل هم است، یک راه حل خوب برای دور ماندن از افکار و احساسات به شما پیشنهاد میدهد.
قدم اول: به کسی فکر کنید که برایش احترام زیادی قائل هستید. ممکن است آن فرد رئیس یا یکی از همکارانتان باشد.
قدم دوم: اگر آن فرد در وضعیت پرتنش فعلی شما قرار میگرفت، چه توصیهای به او میکردید؟
همهاش همین.
شاید این کار خیلی ساده به نظر برسد اما چگونگی انجام آن است که بسیار اهمیت دارد. زمانی که چیزی برای من پیش آمده است و شما به من میگویید که چه کاری باید انجام دهم، من تقریبا در وضعیت نداشتن ایده به سر میبرم. اما وقتی مشکل برای فرد دیگری است، مثلا کسی به نام جک، و همین اتفاق برای جک افتاده و از شما میپرسند که توصیه شما به او چیست، با این پرسش، ناگهان فرد خودش را از همه چیز رها میکند و با این روش بهتر با قضیه کنار میآید. در این حالت تنها چیزی که اتفاق افتاده، آن است که شخص دیدگاه خود را تغییر داده است.
یکی از راههای مشابه دیگری که سوزان پیشنهاد میدهد و برای مراجعانش از این راهکار استفاده میکند این است که میگوید خودتان را در جایگاه سوم شخص قرار دهید. این ایدهٔ دیگری برای دور ماندن از افکار و احساساتتان است که این تشخیص را به شما میدهد که ممکن است این افکار و احساسات چندان هم درست نباشند.
مثلا زمانی که میگویید "من استرس دارم"، سوزان میگوید، تو اکنون با احساساتت یکی شده ای و این یعنی هنوز از احساساتت فاصله نگرفتهای.
اما بیایید و بگویید اگر سوزان در این موقعیت در جای من بود و این استرس را تجربه میکرد، با آن چطور برخورد میکرد. احتمالا به خود میگفت، باید بیشتر روی خودم کار کنم یا میگفت جلسهای دارم و میان شرکتکنندگان این جلسه دوستانی پیدا خواهم کرد که خواهم توانست با آنها صحبت و ارتباط برقرار کنم.
سوزان میگوید وقتی این کار را میکنید، از دیدگاهی که تنها از افکار و احساس خودتان نشات گرفته است، به دیدگاهی دیگر منتقل میشوید. و آنگاه وقایع را طوری میبینید که به واقعیت نزدیکتر است.
نظرات سوزان ریشه در توجهآگاهی (mindfulness) دارد، یا توانایی توجه به افکار، احساسات عاطفی و احساسات جسمانی، بدون قضاوت کردن.
دکتر سوزان دیوید در کتاب خود توضیح میدهد که یکی از سودمندیهای توجهآگاهی دیدن جهان از دیدگاههای گوناگون (نه فقط از دیدگاه خودِ شخص) است. کافی است از مسیر افکار و احساسات خود خارج شوید تا قادر به دیدن مسئله از منظری دیگر باشید.
ویرایش در کانال«خوب زیستن»
#توجهآگاهی
#جداسازی
🍀❤️ @filsofak
▫️ریشهی سرکوب احساسات در کودکی
«کودک هنگامی میتواند احساساتش را آزادانه بروز دهد که شخصی در کنارش باشد و او را به طور کامل بپذیرد و همچنین درک و حمایتش کند. اگر آن شخص در کنار کودک نباشد و اگر کودک مجبور باشد به خاطر بروز احساساتش خطر از دست دادن عشق مادر یا عشق جایگزین مادر را به جان بخرد، به طور قطع احساساتش را سرکوب میکند. او حتی نمیتواند احساساتش را مخفیانه و «فقط برای خودش» بروز بدهد. او دیگر به هیچ وجه نمیتواند آنها را بروز دهد.»
#دلهرههای_کودکی
#آلیس_میلر
❤️🍀 @filsofak
«کودک هنگامی میتواند احساساتش را آزادانه بروز دهد که شخصی در کنارش باشد و او را به طور کامل بپذیرد و همچنین درک و حمایتش کند. اگر آن شخص در کنار کودک نباشد و اگر کودک مجبور باشد به خاطر بروز احساساتش خطر از دست دادن عشق مادر یا عشق جایگزین مادر را به جان بخرد، به طور قطع احساساتش را سرکوب میکند. او حتی نمیتواند احساساتش را مخفیانه و «فقط برای خودش» بروز بدهد. او دیگر به هیچ وجه نمیتواند آنها را بروز دهد.»
#دلهرههای_کودکی
#آلیس_میلر
❤️🍀 @filsofak
🔔📃 از اطرافیانمان توقع چه چیزهایی را نداشته باشیم؟
1️⃣ توقع نداشته باشید که همه کارها را طبق استانداردهای شما «درست» انجام دهند.
سعی کنید که خودتان به استانداردهای خودتان پایبند باشید و اجازه بدهید دیگران هم استانداردهای خودشان را برای زندگی داشته باشند.
2️⃣ توقع نداشته باشید که کامل باشند.
خیلی ها هنوز وقتی دیگران اشتباه می کنند به آنها سخت می گیرند و با همین روش برخورد، روابطشان از بین میرود اجازه بدهید دیگران اشتباه کنند و از اشتباهاتشان درس بگیرند.
3️⃣ توقع نداشته باشید که با همه حرف هایتان موافق باشند. اگر قرار بود همه آدمهای دنیا یک جور فکر کنند، دنیا جای خسته کننده ای میشد. دیدگاه ها و اعتقادات متفاوت و خاص ما باعث می شود دنیا رشد کند.
4️⃣ توقع نداشته باشید که فکرتان را بخوانند. خودتان را خیلی روشن و واضح ابراز کنید تا دیگران مجبور نشوند که فکر و احساستان را حدس بزنند! گفتگوی صادقانه و آزاد روابط مستحکم تری می سازد.
5️⃣ توقع نداشته باشید که هر بار زمین خوردید، بلندتان کنند. البته دوستان و خانواده خوب وقتی نیاز داشته باشید به کمک شما می آیند اما برای پاک کردن خاک روی لباستان از آنها توقع نداشته باشید. آنها هم مشکلات درونی خودشان را دارند و نمی توانند هم وزن مشکلات شما و هم مشکلات خودشان را تحمل کنند.
6️⃣ توقع نداشته باشید که درکتان کنند.
همه آدمها مسیر زندگی شما را درک نمی کنند. اشکالی ندارد، زندگی آنها نیست که آن را بفهمند، زندگی شماست.
7️⃣ توقع نداشته باشید که آنطور که شما با آنها رفتار می کنید با شما رفتار کنند. متاسفانه ما در جهان ایده آلی زندگی نمی کنیم. باید بپذیریم که برخی افراد با ما بد رفتار می کنند چون هنوز نمی توانند رابطه درستی حتی با خودشان داشته باشند.
8️⃣ توقع نداشته باشید که همان آدمی بمانند که یک سال پیش بودند. آدمها برحسب تجربیات و شرایط زندگی شان به مرور زمان تغییر می کنند. همه آدمها هر روز در جنگی سخت دست و پنجه نرم می کنند و هیچکس جز خودشان واقعاً آن را درک نمی کند.
9️⃣ توقع نداشته باشید که همیشه همه چیز را با هم داشته باشند. سعی کنید ارزش بیشتری به دنیا و به روابطتان بدهید و سعی نکنید دیگران را در اداره زندگی شان کنترل کنید.
🔟 اگر خودتان به خودتان عشق نداده اید، توقع نداشته باشید که به شما عشق بورزند. همه روابط با شما شروع شده و با شما تمام می شود.به همین دلیل اگر می خواهید کسی به شما عشق بورزد، باید اول در خودتان عشق بکارید.
❤️🍀 @filsofak
1️⃣ توقع نداشته باشید که همه کارها را طبق استانداردهای شما «درست» انجام دهند.
سعی کنید که خودتان به استانداردهای خودتان پایبند باشید و اجازه بدهید دیگران هم استانداردهای خودشان را برای زندگی داشته باشند.
2️⃣ توقع نداشته باشید که کامل باشند.
خیلی ها هنوز وقتی دیگران اشتباه می کنند به آنها سخت می گیرند و با همین روش برخورد، روابطشان از بین میرود اجازه بدهید دیگران اشتباه کنند و از اشتباهاتشان درس بگیرند.
3️⃣ توقع نداشته باشید که با همه حرف هایتان موافق باشند. اگر قرار بود همه آدمهای دنیا یک جور فکر کنند، دنیا جای خسته کننده ای میشد. دیدگاه ها و اعتقادات متفاوت و خاص ما باعث می شود دنیا رشد کند.
4️⃣ توقع نداشته باشید که فکرتان را بخوانند. خودتان را خیلی روشن و واضح ابراز کنید تا دیگران مجبور نشوند که فکر و احساستان را حدس بزنند! گفتگوی صادقانه و آزاد روابط مستحکم تری می سازد.
5️⃣ توقع نداشته باشید که هر بار زمین خوردید، بلندتان کنند. البته دوستان و خانواده خوب وقتی نیاز داشته باشید به کمک شما می آیند اما برای پاک کردن خاک روی لباستان از آنها توقع نداشته باشید. آنها هم مشکلات درونی خودشان را دارند و نمی توانند هم وزن مشکلات شما و هم مشکلات خودشان را تحمل کنند.
6️⃣ توقع نداشته باشید که درکتان کنند.
همه آدمها مسیر زندگی شما را درک نمی کنند. اشکالی ندارد، زندگی آنها نیست که آن را بفهمند، زندگی شماست.
7️⃣ توقع نداشته باشید که آنطور که شما با آنها رفتار می کنید با شما رفتار کنند. متاسفانه ما در جهان ایده آلی زندگی نمی کنیم. باید بپذیریم که برخی افراد با ما بد رفتار می کنند چون هنوز نمی توانند رابطه درستی حتی با خودشان داشته باشند.
8️⃣ توقع نداشته باشید که همان آدمی بمانند که یک سال پیش بودند. آدمها برحسب تجربیات و شرایط زندگی شان به مرور زمان تغییر می کنند. همه آدمها هر روز در جنگی سخت دست و پنجه نرم می کنند و هیچکس جز خودشان واقعاً آن را درک نمی کند.
9️⃣ توقع نداشته باشید که همیشه همه چیز را با هم داشته باشند. سعی کنید ارزش بیشتری به دنیا و به روابطتان بدهید و سعی نکنید دیگران را در اداره زندگی شان کنترل کنید.
🔟 اگر خودتان به خودتان عشق نداده اید، توقع نداشته باشید که به شما عشق بورزند. همه روابط با شما شروع شده و با شما تمام می شود.به همین دلیل اگر می خواهید کسی به شما عشق بورزد، باید اول در خودتان عشق بکارید.
❤️🍀 @filsofak
✅ عشق رمانتیک تداوم ندارد، دنبال عشق رمانتیک و آتشین نباشید.
🔹اگر در روابط زناشویی خود به این باور هستید که همچنان بایستی همان عشق و شور و دلباختگی ادامه پیدا کند دچار یک خطای شناختی شده اید. عشق رمانتیک محصول هیجان ها، هورمون ها و رانه های فیزیولوژیک ماست که دیر یا زود از شدت و غلیان آن کاسته میگردد.
🔹در یک ازدواج کارآمد، عشق رمانتیک جای خود را به صمیمیت و دوست داشتن می دهد. شما با همسر خود صمیمی می شوید و برای بهتر شدن روابط خود با او تلاش می کنید. روز به روز صمیمی تر، شفیق تر و همراه تر می شوید. حتی اگر آن هیجان و دلباختگی های شدید روز های آشنایی را نداشته باشید.
❤️🍀 @filsofak
🔹اگر در روابط زناشویی خود به این باور هستید که همچنان بایستی همان عشق و شور و دلباختگی ادامه پیدا کند دچار یک خطای شناختی شده اید. عشق رمانتیک محصول هیجان ها، هورمون ها و رانه های فیزیولوژیک ماست که دیر یا زود از شدت و غلیان آن کاسته میگردد.
🔹در یک ازدواج کارآمد، عشق رمانتیک جای خود را به صمیمیت و دوست داشتن می دهد. شما با همسر خود صمیمی می شوید و برای بهتر شدن روابط خود با او تلاش می کنید. روز به روز صمیمی تر، شفیق تر و همراه تر می شوید. حتی اگر آن هیجان و دلباختگی های شدید روز های آشنایی را نداشته باشید.
❤️🍀 @filsofak
پیتمن معتقد است همه ازدواج ها به نوعی ناسازگارند چون بین دو شخصیت و دو جنسیت و دو تربیت و فرهنگ متفاوت شکل می گیرند.
پس برای داشتن یک ازدواج کامیاب باید دیدگاه دو چشمی داشت؛ یعنی زندگی را علاوه بر چشم خود از چشم دیگری (همسر) هم دید.
🖌#هارویل_هندریکس
❤️🍀 @filsofak
پس برای داشتن یک ازدواج کامیاب باید دیدگاه دو چشمی داشت؛ یعنی زندگی را علاوه بر چشم خود از چشم دیگری (همسر) هم دید.
🖌#هارویل_هندریکس
❤️🍀 @filsofak