آران جاویدانی🖋...در آغاز وسترن نامتعارف «زندگى و دوران قاضى روى بین» (جان هیوستن، 1972) پس از جملۀ «شاید چنانکه در این فیلم مىبینید نبوده ولى این، چنان است که باید بوده باشد.» سوارکارى (پل نیومن) که در تمام مدت تیتراژ، روز و شب را پشت سر مىگذارد به یک عشرتکده در بیابانى برهوت مىرسد که خلاف از در و دیوارش مىبارد. روى بین خودش را معرفى میکند که بهتازگى بانکى را زده و همکارش کشته شده ولى او جان سالم به در برده. اهالى عشرتکده در لحظهاى او را غافلگیر میکنند و داراییاش را به یغما میبرند و با طناب دارى که به گردنش میاندازند، به اسبش میبندند تا اسب آن قدر او را به دنبال خود بکشاند که بمیرد...
روى بین که پس از پاره شدن طنابى که به گردنش بسته شده نیمهجان روى زمین افتاده، از دخترى که بالاى سرش ظاهر شده طلب یک تفنگ میکند و دختر آرزویش را برآورده میکند و روى بین یک بار دیگر به عشرتکده برمیگردد. در حالی که همۀ ساکنانش در خوابند، دست به یک انتقامجویى همهجانبه میزند. او تقریبا کسى را زنده نمىگذارد و کتاب قانونى را که روى پیشخوان بار بوده به دست میگیرد و میآید روى صندلى بیرون عشرتکده مینشیند تا کمى به آرامش برسد... *
@filmemrooz_official
*متن کامل این مقاله را با عنوان «بررسی تطبیقی دو افتتاحیه» در صفحات 134 و 135 هجدهمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.
The Life and Times of Judge Roy Bean (1972)
روى بین که پس از پاره شدن طنابى که به گردنش بسته شده نیمهجان روى زمین افتاده، از دخترى که بالاى سرش ظاهر شده طلب یک تفنگ میکند و دختر آرزویش را برآورده میکند و روى بین یک بار دیگر به عشرتکده برمیگردد. در حالی که همۀ ساکنانش در خوابند، دست به یک انتقامجویى همهجانبه میزند. او تقریبا کسى را زنده نمىگذارد و کتاب قانونى را که روى پیشخوان بار بوده به دست میگیرد و میآید روى صندلى بیرون عشرتکده مینشیند تا کمى به آرامش برسد... *
@filmemrooz_official
*متن کامل این مقاله را با عنوان «بررسی تطبیقی دو افتتاحیه» در صفحات 134 و 135 هجدهمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.
The Life and Times of Judge Roy Bean (1972)
کیکاوس زیاری🖋ژولیت بینوش در تازهترین گفتوگویش پرده از رد دعوت استیون اسپیلبرگ برداشت. او گفت اسپیلبرگ سه بار از او دعوت کرده در فیلمهایش بازی کند و او نپذیرفته است: «خودم هم این موضوع را فراموش کرده بودم و اسپیلبرگ در یکی از دیدارها آن را به من یادآوری کرد. اولین بار برای «ایندیانا جونز3» بود. اما فیلمنامه را نپسندیدم و احساس کردم شخصیت زن در آن مندرآوردی و بیمنطق است. همان زمان مشغول بازی در «عشاق روی پل» (لئو کاراکس) بودم. دفعۀ دوم برای «فهرست شیندلر» بود. دوست نداشتم در فیلمی با آن حالوهوا بازی کنم، ضمن این که باردار هم بودم. بار سوم با دایناسورهایش به سراغم آمد. گفت «پارک ژوراسیک» حتما غوغا خواهد کرد و نام من هم در سطح وسیعی مطرح خواهد شد. تازه «سه رنگ» (کریشتف کیشلوفسکی) را بازی کرده بودم و سطح توقع و انتظار منتقدان و تماشاگران از من خیلی بالا رفته بود. به صورت طبیعی، برایم سرگرمکننده بود که در فیلمی مثل «پارک ژوراسیک» بازی کنم و ببینم اسپیلبرگ فیلمهایش را چهگونه میسازد. با این حال احساس میکردم باید فیلمنامههایی غیرمتعارف و جدی را انتخاب کنم که حرفی برای گفتن دارند.»
بینوش در جواب این پرسش که آیا امروز آمادگی بازی در فیلمی از پسر طلایی هالیوود را دارد یا نه، میگوید: «البته که دارم! حتی اگر داستانی بسیار تجاری باشد. فیلمهای اسپیلبرگ از فناوریهای باشکوهی استفاده میکند که کاملا متعلق به خود او هستند. داستانپردازیهایش هم عالی است. فقط فیلمهایش فاقد شخصیتهای زن است!»
با آن که بینوش در این مصاحبه به صورت شفاف اسپیلبرگ را فیلمسازی سطحی و تجاری معرفی نمیکند، نظر برخی اهل فن این است که او با این نوع پاسخها منظورش دقیقا همین بوده است.
بینوش در ادامه از استقلال سینمای اروپا از هالیوود دفاع و اعلام میکند سینمای این قاره و بهویژه فرانسه ظرفیت بالایی برای تولید هر دو گروه آثار جدی و سرگرمکننده را دارند. بینوش همچنین به این نکتۀ مهم اشاره میکند که با وجود ادعای هالیوود مبنی بر ارائۀ امکانات برابر به هنرمندان زن و مرد، تعداد فیلمسازان زن در قارۀ اروپا بسیار بیشتر از هالیوود است: «در اروپا شما تعداد بیشتری فیلمساز زن پیدا میکنید. بهتازگی نقش رانندۀ تراکتور را در بزرگراه بهشت (آنا گوتو) بازی کردم. در ابتدا نمیخواستند کارگردانی را به او که نویسندۀ فیلمنامه بود بدهند.»
@filmemrooz_official
موسیقی ویدئو: بهداد بهرامی
بینوش در جواب این پرسش که آیا امروز آمادگی بازی در فیلمی از پسر طلایی هالیوود را دارد یا نه، میگوید: «البته که دارم! حتی اگر داستانی بسیار تجاری باشد. فیلمهای اسپیلبرگ از فناوریهای باشکوهی استفاده میکند که کاملا متعلق به خود او هستند. داستانپردازیهایش هم عالی است. فقط فیلمهایش فاقد شخصیتهای زن است!»
با آن که بینوش در این مصاحبه به صورت شفاف اسپیلبرگ را فیلمسازی سطحی و تجاری معرفی نمیکند، نظر برخی اهل فن این است که او با این نوع پاسخها منظورش دقیقا همین بوده است.
بینوش در ادامه از استقلال سینمای اروپا از هالیوود دفاع و اعلام میکند سینمای این قاره و بهویژه فرانسه ظرفیت بالایی برای تولید هر دو گروه آثار جدی و سرگرمکننده را دارند. بینوش همچنین به این نکتۀ مهم اشاره میکند که با وجود ادعای هالیوود مبنی بر ارائۀ امکانات برابر به هنرمندان زن و مرد، تعداد فیلمسازان زن در قارۀ اروپا بسیار بیشتر از هالیوود است: «در اروپا شما تعداد بیشتری فیلمساز زن پیدا میکنید. بهتازگی نقش رانندۀ تراکتور را در بزرگراه بهشت (آنا گوتو) بازی کردم. در ابتدا نمیخواستند کارگردانی را به او که نویسندۀ فیلمنامه بود بدهند.»
@filmemrooz_official
موسیقی ویدئو: بهداد بهرامی
پیمان شوقی🖋باشو غریبۀ کوچک (بهرام بیضایی، 1368): انفجار، آتش، بلای ناگهانی و زخمی که بر جان باشو مینشیند. نابودی پدر و مادر و بچهها مقابل چشمهای ترسان و حیرتزدۀ او، و فرار از دوزخ پشت مرکوبی که طول یک تمدن را میپیماید تا غریبۀ زخمی را در چشماندازی بهشتی پیاده کند. قدرت تصاویر و پویایی ریتم تدوین بر تماشاگر فرود میآیند و تا پایان با او میمانند.
احمد امینی🖋«باشو، غریبۀ کوچک» را دوست داشته باشیم و یا نه - که بیتردید دوست نداشتناش کار دشواریست - نمیتوان انفجارهای پروپیمان آغازین، فرو رفتن فردی در حفرهای سوزان، زنی با چادری عربی که آتش گرفته، نماهای متوالی از عبور یک کامیون، ایستادن کامیون در کنار مزرعهای و ناگهان باز شدن ساقههای بلند بلال و پسرک سیاهچردهای را که از پشت ساقهها نمایان میشود از خاطر برد.
پوریا ذوالفقاری🖋انفجار پشت انفجار، حفرهای قبرمانند مردی را میبلعد، زنی گرفتار آتش میشود و زندگی از شهری رخت برمیبندد. نخستین صحبت باشو با نایی روایت این فصل افتتاحیه است. بسیاری از ما هم مثل نایی زبان عربی نمیدانیم و تنها از تقلای مظلومانۀ باشو میفهمیم مصیبتی را شرح میدهد. از پدری میگوید که ناگهان در حفرهای فروافتاده، از مادری که آتش گرفته و از خودش که از هراس انفجار به نیزاری پناه برده است. تا پایان فیلم از یاد نمیبریم که باشو «جنگزده» است و این نتیجۀ اجرای درخشان فصل مهیب آغازین فیلم است.
فریدون شفقی🖋کامیونی از میان انفجار و دود و آتش جنگ میگریزد. زمانی که این کامیون لحظهای توقف میکند پسربچهای، بدون آگاهی از مقصد نهایی سفر، مخفیانه پشت کامیون سوار میشود. تماشاگر هم کنجکاو میشود که چه سرنوشتی در انتظار این پسربچه است...*
@filmemrooz_official
*نظرسنجی جذاب و خواندنی «بهترین افتتاحیههای سینما» را در صفحات 46تا103 هفدهمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.
احمد امینی🖋«باشو، غریبۀ کوچک» را دوست داشته باشیم و یا نه - که بیتردید دوست نداشتناش کار دشواریست - نمیتوان انفجارهای پروپیمان آغازین، فرو رفتن فردی در حفرهای سوزان، زنی با چادری عربی که آتش گرفته، نماهای متوالی از عبور یک کامیون، ایستادن کامیون در کنار مزرعهای و ناگهان باز شدن ساقههای بلند بلال و پسرک سیاهچردهای را که از پشت ساقهها نمایان میشود از خاطر برد.
پوریا ذوالفقاری🖋انفجار پشت انفجار، حفرهای قبرمانند مردی را میبلعد، زنی گرفتار آتش میشود و زندگی از شهری رخت برمیبندد. نخستین صحبت باشو با نایی روایت این فصل افتتاحیه است. بسیاری از ما هم مثل نایی زبان عربی نمیدانیم و تنها از تقلای مظلومانۀ باشو میفهمیم مصیبتی را شرح میدهد. از پدری میگوید که ناگهان در حفرهای فروافتاده، از مادری که آتش گرفته و از خودش که از هراس انفجار به نیزاری پناه برده است. تا پایان فیلم از یاد نمیبریم که باشو «جنگزده» است و این نتیجۀ اجرای درخشان فصل مهیب آغازین فیلم است.
فریدون شفقی🖋کامیونی از میان انفجار و دود و آتش جنگ میگریزد. زمانی که این کامیون لحظهای توقف میکند پسربچهای، بدون آگاهی از مقصد نهایی سفر، مخفیانه پشت کامیون سوار میشود. تماشاگر هم کنجکاو میشود که چه سرنوشتی در انتظار این پسربچه است...*
@filmemrooz_official
*نظرسنجی جذاب و خواندنی «بهترین افتتاحیههای سینما» را در صفحات 46تا103 هفدهمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.
متاسفانه باخبر شدیم که دوست و همکار عزیزمان اصغر یوسفینژاد بر اثر سکته مغزی به کما رفته است. برای این همراه و همدل متواضع و نازنین آرزوی سلامتی میکنیم.
@filmemrooz_official
عکس: اصغر یوسفینژاد سرصحنۀ «خانه/اِو» (اصغر یوسفینژاد، 1395)
@filmemrooz_official
عکس: اصغر یوسفینژاد سرصحنۀ «خانه/اِو» (اصغر یوسفینژاد، 1395)
الهام کردا🎤...اینکه یک نقش اصلی یا مکمل باشد مهم نیست. مهم این است که آن شخصیت چهطور در فیلمنامه نوشته شده باشد. ممکن است یک نقش اصلی در فیلمنامهای آن قدر سطحی پرداخت شود که شبیه ماکت بشود و بازیگر نتواند کاری انجام بدهد. یک شخصیت حتی اگر در یک یا دو سکانس حضور دارد باید این پتانسیل را در فیلمنامه داشته باشد که بتوان برایش ایدهپردازی کرد، مابهازا پیدا کرد و نقشه و طرح داشت. حالا اگر یک نقش خوب نوشته شده باشد (چه اصلی، چه مکمل) کار بازیگر را آسانتر میکند چون باعث میشود فرصت پرورش بیشتر نقش را داشته باشد.
من در تئاتر یاد گرفتهام همیشه در جایگاه عکسالعمل باشم و بتوانم در شرایطی که لازم است یک آلترناتیو داشته باشم. برای بازیگر، این انعطافپذیری بسیار مهم است. اگر بخواهی برای یک نقش چارچوبهای خدشهناپذیر در نظر بگیری و سعی کنی تنها در همان چارچوب حرکت کنی، بدون شک شخصیتی که ساختی بُعد نخواهد داشت. در زندگی خودمان هم همین گونه هستیم. تمام مدت در حال بداهه زندگیکردنیم. اگر بخواهیم سر قراری برسیم و تاکسی اینترنتی پیدا نکنیم، موتور میگیریم و دائم به شکلی بداهه راهحلی جدید پیدا میکنیم. در مورد شخصیت هم همین است و دائم باید برایش برنامههای جایگزین داشت...*
@filmemrooz_official
*منتخب گفتوگوی الهام کردا را در صفحات 91تا93 هجدهمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.
ویدئوی کامل این گفتوگو بهزودی منتشر میشود.
من در تئاتر یاد گرفتهام همیشه در جایگاه عکسالعمل باشم و بتوانم در شرایطی که لازم است یک آلترناتیو داشته باشم. برای بازیگر، این انعطافپذیری بسیار مهم است. اگر بخواهی برای یک نقش چارچوبهای خدشهناپذیر در نظر بگیری و سعی کنی تنها در همان چارچوب حرکت کنی، بدون شک شخصیتی که ساختی بُعد نخواهد داشت. در زندگی خودمان هم همین گونه هستیم. تمام مدت در حال بداهه زندگیکردنیم. اگر بخواهیم سر قراری برسیم و تاکسی اینترنتی پیدا نکنیم، موتور میگیریم و دائم به شکلی بداهه راهحلی جدید پیدا میکنیم. در مورد شخصیت هم همین است و دائم باید برایش برنامههای جایگزین داشت...*
@filmemrooz_official
*منتخب گفتوگوی الهام کردا را در صفحات 91تا93 هجدهمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.
ویدئوی کامل این گفتوگو بهزودی منتشر میشود.
از دو روز پیش که دو اپیزود آغازین سریال «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت» به پخش رسیده، «جنگ امتیاز» نیز شروع شده است.
گروه پرشماری از مخاطبان در یک بمباران* هماهنگ و مغرضانه، تلاش کردهاند با ثبت امتیاز منفی، رتبۀ این سریال را پایین بکشند. مثلا در IMDB درصد زیادی از امتیازات مخاطبان، «یک» است و همین موضوع نشان میدهد که امتیاز نهایی نمیتواند نشانگر ارزش ذاتی اثر باشد.
این بمباران میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. برخی معتقدند کار طرفداران سینهچاک «بازی تاجوتخت» است که همزمان سریال «خاندان اژدها» را روی پخش دارند، برخی هم معتقدند علت آن بیوفایی به جهان تالکین است اما برخی نقدهای نوشتاری نشان میدهد که این موضوع ممکن است دلایل دیگری داشته باشد.
بعضی طرفداران «ارباب حلقهها» از تحمیل گرایشهای مد روز مثل نژادگرایی و نگرش جنسیتی شاکی هستند. آنها معتقدند حضور شخصیتهای رنگینپوست با رمان تالکین تناسبی ندارد یا مثلا شخصیت محوری گالاریل که یک الف سلطنتی است روحیهای سلحشورانه دارد درصورتیکه در سهگانۀ پیتر جکسن چنین نیست و ظاهرا او تنها شخصیت مهم زن سریال نیست که به شکل افراطی جنگجو توصیف شده است. گروهی حتی از تکلم هابیتهای هارفوت با گویش ایرلندی رنجیدهاند چرا که در داستان در قالب نژادی بیخانمان و ژولیده حضور دارند.
امتیاز فعلی سریال در IMDB 6.6 از 10، در Rotten 38درصد و در Metacritic 2.4 از 5 است، امتیازاتی که بیشتر حاصل بمباران تیفوسیهاست تا ارزشگذاری کارشناسانه زیرا معدل نظر منتقدان، رتبهای بالاتر از دوبرابر امتیازشماری همگانی است. به دلیل حملۀ روباتها، قسمت نظردهی در برخی سایتها مثل IMDB فعلا بسته است.
@filmemrooz_official
*منظور از «بمباران» موقعیتی است که گروه انبوهی از مخاطبان با هدفی غیرسینمایی به یک فیلم یا سریال رأی میدهد تا آن را بسیار بهتر یا بسیار بدتر از ارزش واقعیاش نشان دهند، حرکتی که ما با آن کاملا آشناییم!
گروه پرشماری از مخاطبان در یک بمباران* هماهنگ و مغرضانه، تلاش کردهاند با ثبت امتیاز منفی، رتبۀ این سریال را پایین بکشند. مثلا در IMDB درصد زیادی از امتیازات مخاطبان، «یک» است و همین موضوع نشان میدهد که امتیاز نهایی نمیتواند نشانگر ارزش ذاتی اثر باشد.
این بمباران میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. برخی معتقدند کار طرفداران سینهچاک «بازی تاجوتخت» است که همزمان سریال «خاندان اژدها» را روی پخش دارند، برخی هم معتقدند علت آن بیوفایی به جهان تالکین است اما برخی نقدهای نوشتاری نشان میدهد که این موضوع ممکن است دلایل دیگری داشته باشد.
بعضی طرفداران «ارباب حلقهها» از تحمیل گرایشهای مد روز مثل نژادگرایی و نگرش جنسیتی شاکی هستند. آنها معتقدند حضور شخصیتهای رنگینپوست با رمان تالکین تناسبی ندارد یا مثلا شخصیت محوری گالاریل که یک الف سلطنتی است روحیهای سلحشورانه دارد درصورتیکه در سهگانۀ پیتر جکسن چنین نیست و ظاهرا او تنها شخصیت مهم زن سریال نیست که به شکل افراطی جنگجو توصیف شده است. گروهی حتی از تکلم هابیتهای هارفوت با گویش ایرلندی رنجیدهاند چرا که در داستان در قالب نژادی بیخانمان و ژولیده حضور دارند.
امتیاز فعلی سریال در IMDB 6.6 از 10، در Rotten 38درصد و در Metacritic 2.4 از 5 است، امتیازاتی که بیشتر حاصل بمباران تیفوسیهاست تا ارزشگذاری کارشناسانه زیرا معدل نظر منتقدان، رتبهای بالاتر از دوبرابر امتیازشماری همگانی است. به دلیل حملۀ روباتها، قسمت نظردهی در برخی سایتها مثل IMDB فعلا بسته است.
@filmemrooz_official
*منظور از «بمباران» موقعیتی است که گروه انبوهی از مخاطبان با هدفی غیرسینمایی به یک فیلم یا سریال رأی میدهد تا آن را بسیار بهتر یا بسیار بدتر از ارزش واقعیاش نشان دهند، حرکتی که ما با آن کاملا آشناییم!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پل شریدر فیلمنامهنویس، کارگردان و منتقد آمریکایی که با فیلم «استاد باغبان» در بخش غیررقابتی جشنواره ونیز حضور دارد، جایزۀ افتخاری شیر طلایی این جشنواره را دریافت کرد.
پیش از اهدای جایزه، پیام تقدیرآمیز ویدئویی مارتین اسکورسیزی پخش شد و پس از آن سیگورنی ویور بازیگر «استاد باغبان» متنی در ستایش شریدر خواند.
شریدر با اینکه بیش از بیست فیلم سینمایی را کارگردانی کرده، بیشتر برای فیلمنامههای درخشانش شناخته میشود از جمله «راننده تاکسی»، «آخرین وسوسه مسیح» و «گاو خشمگین».
@filmemrooz_official
پل شریدر طی برگزاری سیوهفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر در سال 1398به ایران آمد و در دانشکده سینماتئاتر دانشگاه هنر، کارگاه فیلمنامهنویسی برگزار کرد.
پیش از اهدای جایزه، پیام تقدیرآمیز ویدئویی مارتین اسکورسیزی پخش شد و پس از آن سیگورنی ویور بازیگر «استاد باغبان» متنی در ستایش شریدر خواند.
شریدر با اینکه بیش از بیست فیلم سینمایی را کارگردانی کرده، بیشتر برای فیلمنامههای درخشانش شناخته میشود از جمله «راننده تاکسی»، «آخرین وسوسه مسیح» و «گاو خشمگین».
@filmemrooz_official
پل شریدر طی برگزاری سیوهفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر در سال 1398به ایران آمد و در دانشکده سینماتئاتر دانشگاه هنر، کارگاه فیلمنامهنویسی برگزار کرد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برندان فریزر و دارن آرنوفسکی در کنفرانس مطبوعاتی فیلم «نهنگ» که امروز برگزار شد.
داستان فیلم «نهنگ» در مورد مرد میانسالی به نام چارلی است که تلاش میکند با دختر هفدهسالهاش به تفاهم برسد. این پدر و دختر پس از جدایی چارلی از خانواده، مدتها از هم دور بودهاند. چارلی میخواهد رابطۀ خوبی با فرزندش داشته باشد، دختری که به دلیل تجربیات تلخ زندگیاش، بسیار عصبی و بددهان است.
@filmemrooz_official
چند هفتۀ پیش، اضافهوزن عجیب برندان فریزر برای این فیلم بسیار خبرساز شده بود.
داستان فیلم «نهنگ» در مورد مرد میانسالی به نام چارلی است که تلاش میکند با دختر هفدهسالهاش به تفاهم برسد. این پدر و دختر پس از جدایی چارلی از خانواده، مدتها از هم دور بودهاند. چارلی میخواهد رابطۀ خوبی با فرزندش داشته باشد، دختری که به دلیل تجربیات تلخ زندگیاش، بسیار عصبی و بددهان است.
@filmemrooz_official
چند هفتۀ پیش، اضافهوزن عجیب برندان فریزر برای این فیلم بسیار خبرساز شده بود.
توشیرو میفونه و مراسم اختتامیه
حمید کُریلی🖋سپتامبر 1961، توشیرو میفونه برای اختتامیۀ جشنوارۀ فیلم ونیز آماده میشود. میفونه در این مراسم لباس سنتی ژاپنی پوشید. او یک «هیوکو» زیر کیمونو پوشید و روی آن ژاکت «هائوری» را به تن کرد و درنهایت دامن راهراه به آن اضافه کرد (اسلایدهای دو تا پنج) گویا میدانست قرار است روی صحنه برود.*
حدس میفونه درست بود و او برای فیلم «یوجیمبو» (آکیرا کوروساوا) برندۀ جام ولپی بهترین بازیگر مرد شدبالاترین افتخار بازیگری در جشنوارۀ ونیز.او توانست یک بار دیگر این افتخار را برای «ریشقرمز» (1965) تکرار کند.
توشیرو میفونه یکی از شش بازیگری است که توانستهاند دو بار این جایزه را دریافت کند، پنج نفر بعدی از این قرارند: فردریک مارچ، ژان گابن، مارچلو ماسترویانی، شان پن و خاویر باردم.
@filmemrooz_official
*کیمونوی میفونه از نوع گوفاکای دستدوز و ابریشمین است، لباسی بسیار لوکس که از بیشتر لباسهایی که روی فرش قرمز میبینید گرانتر است درحقیقت، قیمت مجموعۀ کامل لباس میفونه به نرخ امروز چیزی حدود سیهزار دلار است.
حمید کُریلی🖋سپتامبر 1961، توشیرو میفونه برای اختتامیۀ جشنوارۀ فیلم ونیز آماده میشود. میفونه در این مراسم لباس سنتی ژاپنی پوشید. او یک «هیوکو» زیر کیمونو پوشید و روی آن ژاکت «هائوری» را به تن کرد و درنهایت دامن راهراه به آن اضافه کرد (اسلایدهای دو تا پنج) گویا میدانست قرار است روی صحنه برود.*
حدس میفونه درست بود و او برای فیلم «یوجیمبو» (آکیرا کوروساوا) برندۀ جام ولپی بهترین بازیگر مرد شدبالاترین افتخار بازیگری در جشنوارۀ ونیز.او توانست یک بار دیگر این افتخار را برای «ریشقرمز» (1965) تکرار کند.
توشیرو میفونه یکی از شش بازیگری است که توانستهاند دو بار این جایزه را دریافت کند، پنج نفر بعدی از این قرارند: فردریک مارچ، ژان گابن، مارچلو ماسترویانی، شان پن و خاویر باردم.
@filmemrooz_official
*کیمونوی میفونه از نوع گوفاکای دستدوز و ابریشمین است، لباسی بسیار لوکس که از بیشتر لباسهایی که روی فرش قرمز میبینید گرانتر است درحقیقت، قیمت مجموعۀ کامل لباس میفونه به نرخ امروز چیزی حدود سیهزار دلار است.