کانال فردوس

✨#داستان_شب ✨

اولين روزي که بوفه‌دار جديد مدرسه کارش را شروع کرد، فهميدم فقيرم. تا جايي‌که به ياد مي‌آوردم، قبل‌ازآن در مدرسه تا پايه‌ي چهارم يک صندوقدار داشتيم. مي‌دانستم بعضي از بچه‌ها به صندوقدار پول مي‌دهند و ديگراني مثل من نه. بااين‌حال بوفه‌دار قبلي، بدون توجه به اين‌که پول داده‌ايم يا نه، به همان نرمي‌اي که سيني‌هاي پلاستيکي‌ روي ريل سُر مي‌خوردند، اجازه مي‌داد رد شويم.

تا اين‌که يک روز متوجه شديم صندوقدارِ قديمي رفته و به‌جايش زن جواني آمده که به نظر مي‌رسيد سخت تلاش مي‌کند کارش را ياد بگيرد. وقتي با ظرف غذا از جلويش رد مي‌شدم، به من گفت همان‌جا بايستم و ۱٫۲۵ دلار خواست. حس کردم تعادلم را از دست داده‌ام؛ شبيه وقتي آسانسور با سرعت زياد متوقف مي‌شود. شروع کردم به مِن‌مِن‌کردن، تنها کاري که از دستم برمي‌آمد؛ چون يک سنت هم نداشتم.

خوشحال مي‌شدم اگر مي‌شد در آن لحظه هرچه داشتم بدهم تا بتوانم فرار کنم. در آن لحظه، زني مسن‌تر، بلندقد و لاغراندام که پيراهن يقه‌دارِ صورتي پوشيده بود و شبيه فلامينگويي به نظر مي‌رسيد که روي موهايش توري گذاشته است، جلو آمد و توي گوش زن جوان چيزي زمزمه کرد. بعد هم من را با تکانِ دستي مرخص کردند.

دوباره صف ناهار به حرکت ساکت و آرام هميشگي تبديل شد. اما آن يک هفته‌اي که طول کشيد تا صندوقدار جديد ياد بگيرد چه‌ کساني بايد پول بدهند، خيلي سخت گذشت.
حس لحظه‌اي که فهميدم ناهارهاي مجاني‌ام چه معنايي دارند، هنوز با من است، و با تعريفِ آن مي‌توانم گرم‌شدنِ صورتم را حس کنم.

اين موضوع بي‌پوليِ خانواده‌ام را کم‌تر نکرده بود، اما آن لحظه همه‌چيز را برايم تغيير داد. به تفاوت‌هاي بين خودم و همکلاسي‌هايم توجه کردم. با‌وجود‌اين‌که يونيفرمِ همه‌مان يکسان بود، اما بچه‌هايي که بابتِ ناهار پول مي‌دادند، خوش‌لباس‌تر به نظر مي‌رسيدند. به‌خاطر کفش‌هاي‌شان بود؟

آن‌ها حتا موهاي بهتري داشتند. يعني به‌جاي اين‌که موهاي‌شان را با يک قيچي و کاسه توي خانه کوتاه کنند، مي‌رفتند آرايشگاه؟ ما در فاصله‌ي چندکيلومتري از يکديگر زندگي مي‌کرديم، اما بچه‌هايي که ناهارِ مجاني داشتند با لهجه‌ي کشيده‌ي جنوبيِ والدين‌مان صحبت مي‌کردند. درمقابل، بچه‌هايي که براي ناهار پول مي‌دادند با صوت بي‌لهجه‌ي گويندگانِ خبر حرف مي‌زدند که به همه‌جا و هيچ‌جا تعلق داشتند.

🦋 @ferdows18 💯
#فردوس‌بهشت‌محلات‌تهران 🦋

323 viewsف.حسینی, 20:46