اولین پنجشنبه
ماه شوال است و
ثواب فاتحه وصلوات دو چندان
چه خوشحال نشسته اند
مسافران بهشتی
رو سفیدشان کنیم با
خواندن فاتحه و صلوات
روحشان شاد🌷
🌈@ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران 🌈
ماه شوال است و
ثواب فاتحه وصلوات دو چندان
چه خوشحال نشسته اند
مسافران بهشتی
رو سفیدشان کنیم با
خواندن فاتحه و صلوات
روحشان شاد🌷
🌈@ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران 🌈
05
05
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ
لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ
مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُم
وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء
وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا
وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ
لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ
فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤمِن بِاللّهِ
فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا
وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ
وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ
یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ
أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
صدق الله العلی العظیم
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ
لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ
مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُم
وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء
وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا
وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ
لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ
فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤمِن بِاللّهِ
فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا
وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ
وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ
یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ
أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
صدق الله العلی العظیم
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
🕊🌷دعا برای در گذشتگانمان🌷🕊
🌷به پاس اولین بوسه ای که پدران ومادران به رسم مهر، در اولین ساعت تولدمان به گونه هامان زدند و ما نفهمیدیم...
🌷و به یاد سوزنده ترین بوسه اخر که ما به رسم وداع و مرگشان به صورتشان زدیم وانها متوجه نشدن...!!!
🌷بیایید یادشان را گرامی بداریم وبه روح همه پدران ومادران که دیگر در بینمان نیستند شاخه گلی به زیبایی دعا و مغفرت نثارشان میکنیم..
🕊🌷ً دعا برای درگذشتگان🌷🕊
🌷 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ
🕊🌷 التماس دعا 🌷🕊
🌷شاخه گلي بفرستيم براي تموم آنهايي كه در بين ما نيستند ولي دعاهایی که برای ما کردن دعاهاشون هنوز كارگشاست،
🌷يادشون هميشه با ماست و جاشون بين ما خاليه،
🌷دلمون خيلي وقتها هواشونو می كنه,
🌷امادیدارشون میفته به قیامت, شاخه گلي به زيبايي يك فاتحه و صلوات
🌈@ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران 🌈
🌷به پاس اولین بوسه ای که پدران ومادران به رسم مهر، در اولین ساعت تولدمان به گونه هامان زدند و ما نفهمیدیم...
🌷و به یاد سوزنده ترین بوسه اخر که ما به رسم وداع و مرگشان به صورتشان زدیم وانها متوجه نشدن...!!!
🌷بیایید یادشان را گرامی بداریم وبه روح همه پدران ومادران که دیگر در بینمان نیستند شاخه گلی به زیبایی دعا و مغفرت نثارشان میکنیم..
🕊🌷ً دعا برای درگذشتگان🌷🕊
🌷 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ
🕊🌷 التماس دعا 🌷🕊
🌷شاخه گلي بفرستيم براي تموم آنهايي كه در بين ما نيستند ولي دعاهایی که برای ما کردن دعاهاشون هنوز كارگشاست،
🌷يادشون هميشه با ماست و جاشون بين ما خاليه،
🌷دلمون خيلي وقتها هواشونو می كنه,
🌷امادیدارشون میفته به قیامت, شاخه گلي به زيبايي يك فاتحه و صلوات
🌈@ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران 🌈
#سوادزندگی
اگر از خودخواهی کسی به تنگ آمده ای،او را خوار مساز
بهترین راه آن است که چند روزی رهایش کنی..
گاهی شاپرکی را از تار عنکبوت میگیری تا خیلی آرام رهایش کنی ، شاپرک میان دستانت له میشود ...
نیت تو کجا و سرنوشت کجا !!
هنگامی که افسرده ای ، بدان جایی در اعماق وجودت ، حضور " خدا " را فراموش کرده ای ...
لحظه ها تنها مهاجرانی هستندکه هرگز بر نمی گردند هرگز !
ﮔﻼﯾﻪ ﻫﺎ ﻋﯿﺒﯽ ﻧﺪﺍﺭد ...
اما ﮐﻨﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﻭﯾﺮﺍﻥ میکند !
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
اگر از خودخواهی کسی به تنگ آمده ای،او را خوار مساز
بهترین راه آن است که چند روزی رهایش کنی..
گاهی شاپرکی را از تار عنکبوت میگیری تا خیلی آرام رهایش کنی ، شاپرک میان دستانت له میشود ...
نیت تو کجا و سرنوشت کجا !!
هنگامی که افسرده ای ، بدان جایی در اعماق وجودت ، حضور " خدا " را فراموش کرده ای ...
لحظه ها تنها مهاجرانی هستندکه هرگز بر نمی گردند هرگز !
ﮔﻼﯾﻪ ﻫﺎ ﻋﯿﺒﯽ ﻧﺪﺍﺭد ...
اما ﮐﻨﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﻭﯾﺮﺍﻥ میکند !
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
با زحمت نگارش سرکار خانم ابراهیمی🍁 @ferdows18 💯 🍁
فردوس بهشت محلات تهران
فردوس بهشت محلات تهران
#کتاب_بخوانیم
#خداحافظ_سالار
#قسمت_سوم
#فصل_پنجاه و نهم
(خاطرات پروانه چراغ نوروزی همسر شهید همدانی)
خوابم نمی برد ،حس پنهانی به من می گفت که این اولین و آخرین سفر اربعین با حسین است. خوب تماشایش کن. نصف شب ،روی دخترها را کشیدم و از دور به قسمت مردان که حسین میانشان بود ،نگاه کردم. نخوابیده بود. زل زدم به او که اصلاً با خواب بیگانه بود و نماز شب را برای خودش مثل نماز واجب می دانست. زل زدم تا این لحظه های بی تکرار را در خوب در خاطرم ثبت کنم.
بعد از نماز صبح ،همان جا خوابش برد. زیر و رویش چند تکه کارتون انداخته بود. آفتاب که زد. چند تا جوان با دوربین فیلمبرداری بالای سرش ایستادند. برایشان سوژهٔ خوبی بود. نزدیکشان شدم. یکی شان ،حسین را شناخت و با تعجب گفت: « اِ نیگا کن ،سردار همدانی هستن. »
حسین کارتون بزرگی را که رویش انداخته بود ،کنار زد و گفت: « چه سرداری ،سردارِ کارتن خواب! » عکسش را گرفتند و برای مصاحبه اصرار کردند. حسین رفت و وضو گرفت و راه افتادیم. در حال راه رفتن مصاحبه می کرد. صدایش را نمی شنیدم امّا می توانستم حدس بزنم که باز از حضرت زینب می گوید و از رنج هایی که می کشد.
روز دوم مثل روز قبل ،یک سره راه رفتیم ،هر چه به کربلا نزدیک تر می شدیم ،جمعیت متراکم تر می شدند. ناچار شدیم مرحله به مرحله زیر عمودها ،قرار بگذاریم. قرار آخر دم غروب ،زیر عمود ۶۵۰ بود.
همه رسیدند الّا برادر حسین. منتظر شدیم. خانمش خیلی نگران شد.
حسین مثل شب گذشته همه را برای استراحت ،توی یک موکب ،سامان داد و خودش دنبال اصغر آقا گشت.
امّا پیدایش نکرد.
شب کنار آتشی که کنار جاده درست کرده بودند ،نشست. جوراب هایش را درآورد. پاهایش تاول زده بود ،حس خوبی داشت. تاول ها را بهانه کرد و سرِ تعریف را باز کرد و گفت: « وقتی با محمود شهبازی ،پاهایمان مثل حالا تامل می زد ،تاول ها رو می ترکاندیم ،پوستش رو قیچی می کردیم ،جاش حنا می گذاشتیم و با باند می بستیم. حالا هم همون احساس رو دارم ،لذّت می برم. انگار محمود شهبازی کنارم نشسته و داریم تاول هامون رو مرهم می ذاریم. » ...
ادامه دارد ...
برای شادی روح شهدای مدافع حرم صلوات.
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
#خداحافظ_سالار
#قسمت_سوم
#فصل_پنجاه و نهم
(خاطرات پروانه چراغ نوروزی همسر شهید همدانی)
خوابم نمی برد ،حس پنهانی به من می گفت که این اولین و آخرین سفر اربعین با حسین است. خوب تماشایش کن. نصف شب ،روی دخترها را کشیدم و از دور به قسمت مردان که حسین میانشان بود ،نگاه کردم. نخوابیده بود. زل زدم به او که اصلاً با خواب بیگانه بود و نماز شب را برای خودش مثل نماز واجب می دانست. زل زدم تا این لحظه های بی تکرار را در خوب در خاطرم ثبت کنم.
بعد از نماز صبح ،همان جا خوابش برد. زیر و رویش چند تکه کارتون انداخته بود. آفتاب که زد. چند تا جوان با دوربین فیلمبرداری بالای سرش ایستادند. برایشان سوژهٔ خوبی بود. نزدیکشان شدم. یکی شان ،حسین را شناخت و با تعجب گفت: « اِ نیگا کن ،سردار همدانی هستن. »
حسین کارتون بزرگی را که رویش انداخته بود ،کنار زد و گفت: « چه سرداری ،سردارِ کارتن خواب! » عکسش را گرفتند و برای مصاحبه اصرار کردند. حسین رفت و وضو گرفت و راه افتادیم. در حال راه رفتن مصاحبه می کرد. صدایش را نمی شنیدم امّا می توانستم حدس بزنم که باز از حضرت زینب می گوید و از رنج هایی که می کشد.
روز دوم مثل روز قبل ،یک سره راه رفتیم ،هر چه به کربلا نزدیک تر می شدیم ،جمعیت متراکم تر می شدند. ناچار شدیم مرحله به مرحله زیر عمودها ،قرار بگذاریم. قرار آخر دم غروب ،زیر عمود ۶۵۰ بود.
همه رسیدند الّا برادر حسین. منتظر شدیم. خانمش خیلی نگران شد.
حسین مثل شب گذشته همه را برای استراحت ،توی یک موکب ،سامان داد و خودش دنبال اصغر آقا گشت.
امّا پیدایش نکرد.
شب کنار آتشی که کنار جاده درست کرده بودند ،نشست. جوراب هایش را درآورد. پاهایش تاول زده بود ،حس خوبی داشت. تاول ها را بهانه کرد و سرِ تعریف را باز کرد و گفت: « وقتی با محمود شهبازی ،پاهایمان مثل حالا تامل می زد ،تاول ها رو می ترکاندیم ،پوستش رو قیچی می کردیم ،جاش حنا می گذاشتیم و با باند می بستیم. حالا هم همون احساس رو دارم ،لذّت می برم. انگار محمود شهبازی کنارم نشسته و داریم تاول هامون رو مرهم می ذاریم. » ...
ادامه دارد ...
برای شادی روح شهدای مدافع حرم صلوات.
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بازدید حضوری بودا از مناطق سیل زده ژاپن
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از کارای وطنی 😂
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گاهی با یک اشتباه نوزده نمیشی صفر میشی..😳😳😳😳.
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آثار زیبا و خلاقانه با زرده و سفیدهی تخممرغ 😳😳😳😳😳
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
رفتم بهزیستی طرف گفت امرتون؟
گفتم اومدم برای چند تا بچه پدری کنم،گفت خیلی عالیه
رفتم به چنتا بچه گفتم درس بخونید و کتکشون زدم و کولرم خاموش کردم
نمیدونم چرا زنگ زدن حراست😏
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
گفتم اومدم برای چند تا بچه پدری کنم،گفت خیلی عالیه
رفتم به چنتا بچه گفتم درس بخونید و کتکشون زدم و کولرم خاموش کردم
نمیدونم چرا زنگ زدن حراست😏
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
من شوهرخالم جوک که تعریف میکنه اگه کسی نخنده
میشینه جوک رو تحلیل میکنه و مجبورت میکنه که اشتباه کردی و باید میخندیدی😐😂
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
میشینه جوک رو تحلیل میکنه و مجبورت میکنه که اشتباه کردی و باید میخندیدی😐😂
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
به بابام میگم قول میدم وقتی که رفتم ایتالیا یه نوهی ۲ رگه واست بیارم😊😊😊
گفت میشه یه خواهشی کنم و ژن خالص این خارجیا رو خراب نکنی😕🤦🏻♂😂
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
@Khandehabadd
گفت میشه یه خواهشی کنم و ژن خالص این خارجیا رو خراب نکنی😕🤦🏻♂😂
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
@Khandehabadd
🌛داستان یک مثل ✨ 🥀
پنبه دزد دست به ریشش میکشد
تاجری بود کارش خرید و فروش پنبه بود و کار و بارش سکه. بازرگانان دیگر به او حسودی میکردند؛ یک روز یکی از بازرگانها نقشه ای کشید و شبانه به انبار پنبه ی تاجر دستبرد زد.
شب تا صبح پنبه ها را از انبار بیرون کشید و در زیرزمین خانه ی خودش انبار کرد.
صبح که شد تاجر پنبه خبردار شد که ای دل غافل تمام پنبه هایش به غارت رفته است.
به نزد قاضی شهر رفت و گفت : خانه خراب شدم .
قاضی دستور داد که مامورانش به بازار بروند و پرس و جو کنند و دزد را پیدا کنند. اما نه دزد را پیدا کردند و نه پنبه ها را .
قاضی گفت: به کسی مشکوک نشدید؟ ماموران گفتند: چرا بعضی ها درست جواب ما را نمی دادند ما به آنها مشکوک شدیم. قاضی گفت: بروید آنها را بیاورید. ماموران رفتند و تعدادی از افراد را آوردند.
قاضی تاجر پنبه را صدا کرد و گفت به کدام یک از این ها شک داری؟ تاجر پنبه گفت به هیچ کدام.
قاضی فکری کرد و گفت: ولی من دزد را شناختم. دزد بیچاره آن قدر دست پاچه بوده و عجله داشته که وقت نکرده جلو آیینه برود و پنبه ها را از سر و ریش خودش پاک کند.
ناگهان یکی از همان تاجرهای دستگیر شده دستش را به صورتش برد تا پنبه را پاک کند.
قاضی گفت دزد همین است و به تاجر گفت: همین حالا مامورانم را می فرستم تا خانه ات را بازرسی کنند.
یک ساعت بعد ماموران خبر دادند که پنبه ها در زیر زمین تاجر انبار شده است و او هم به جرم خود اعتراف کرد.
از آن به بعد وقتی می خواهند بگویند که آدم خطا کار خودش را لو می دهد می گویند:
"پنبه دزد دست به ریشش میکشد!"
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
پنبه دزد دست به ریشش میکشد
تاجری بود کارش خرید و فروش پنبه بود و کار و بارش سکه. بازرگانان دیگر به او حسودی میکردند؛ یک روز یکی از بازرگانها نقشه ای کشید و شبانه به انبار پنبه ی تاجر دستبرد زد.
شب تا صبح پنبه ها را از انبار بیرون کشید و در زیرزمین خانه ی خودش انبار کرد.
صبح که شد تاجر پنبه خبردار شد که ای دل غافل تمام پنبه هایش به غارت رفته است.
به نزد قاضی شهر رفت و گفت : خانه خراب شدم .
قاضی دستور داد که مامورانش به بازار بروند و پرس و جو کنند و دزد را پیدا کنند. اما نه دزد را پیدا کردند و نه پنبه ها را .
قاضی گفت: به کسی مشکوک نشدید؟ ماموران گفتند: چرا بعضی ها درست جواب ما را نمی دادند ما به آنها مشکوک شدیم. قاضی گفت: بروید آنها را بیاورید. ماموران رفتند و تعدادی از افراد را آوردند.
قاضی تاجر پنبه را صدا کرد و گفت به کدام یک از این ها شک داری؟ تاجر پنبه گفت به هیچ کدام.
قاضی فکری کرد و گفت: ولی من دزد را شناختم. دزد بیچاره آن قدر دست پاچه بوده و عجله داشته که وقت نکرده جلو آیینه برود و پنبه ها را از سر و ریش خودش پاک کند.
ناگهان یکی از همان تاجرهای دستگیر شده دستش را به صورتش برد تا پنبه را پاک کند.
قاضی گفت دزد همین است و به تاجر گفت: همین حالا مامورانم را می فرستم تا خانه ات را بازرسی کنند.
یک ساعت بعد ماموران خبر دادند که پنبه ها در زیر زمین تاجر انبار شده است و او هم به جرم خود اعتراف کرد.
از آن به بعد وقتی می خواهند بگویند که آدم خطا کار خودش را لو می دهد می گویند:
"پنبه دزد دست به ریشش میکشد!"
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈
🌈 @ferdows18 💯
فردوس بهشت محلات تهران🌈