در زنگ تاریخ چه میخوانیم؟
◻️اگر تاریخ در گوشمان زنگ نزند به زودی شنیدن را از یاد خواهیم برد، دیدن را نیز. خبرهای تازه امروز اگر با خبرهای بایگانیشده دیروز و دیروزها مقایسه نشوند، چندان اهمیت و معنایی ندارند.
◻️زنگ تاریخ قرار است مجموعهای از یادداشتهای پراکنده باشد در بارۀ وقایعی که خشتخشت روی هم قرار گرفته و ساختمان عظیم و حیرتانگیز تمدّن بشری را ساختهاند. یادداشتهای زنگ تاریخ توضیحات کوتاهی هستند مربوط به وقایعی که در بعضی از برنامههای «فردای اقتصاد» به آنها اشارهشده است. این یادداشتها نظم و ترتیب خاصّی ندارند، و قرار نیست چیزی غیر از یادآوری و تلنگر باشند. به زودی در «فردای اقتصاد» دنبال کنید.
#زنگ_تاریخ
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
◻️اگر تاریخ در گوشمان زنگ نزند به زودی شنیدن را از یاد خواهیم برد، دیدن را نیز. خبرهای تازه امروز اگر با خبرهای بایگانیشده دیروز و دیروزها مقایسه نشوند، چندان اهمیت و معنایی ندارند.
◻️زنگ تاریخ قرار است مجموعهای از یادداشتهای پراکنده باشد در بارۀ وقایعی که خشتخشت روی هم قرار گرفته و ساختمان عظیم و حیرتانگیز تمدّن بشری را ساختهاند. یادداشتهای زنگ تاریخ توضیحات کوتاهی هستند مربوط به وقایعی که در بعضی از برنامههای «فردای اقتصاد» به آنها اشارهشده است. این یادداشتها نظم و ترتیب خاصّی ندارند، و قرار نیست چیزی غیر از یادآوری و تلنگر باشند. به زودی در «فردای اقتصاد» دنبال کنید.
#زنگ_تاریخ
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
زنگ تاریخ/ طردشدگان
◻️قیام اقتصادی علیه اشراف اروپا چگونه شکل گرفت و فقر عمومی را از پس هزاران سال حیات بشری روی کره زمین محو کرد؟ در اروپای قرن هجدهم به دلایل متعدی، جمعیت در روستاها رو به فزونی گرفت و باعث مازاد نیروی کار در بخش کشاورزی شد. این جمعیت هیچ زمین و دارایی موروثی نداشتند اما در شهرها هم نه جایی برای زندگی داشتند و نه کاری برای گذران معیشت. تنها کاری که حکومت برای این «طردشدگان» انجام میداد نگهداری از آنان در نوانخانهها و گداخانهها بود.
◻️جمعیت این بینوایان و طردشدگان در بخشهایی از اروپا به قدری زیاد شد که به صورت تهدیدی جدی برای طبقه حاکم درآمد؛ نه سیاستمداران راهحلی داشتند نه اشراف حاکم. به عنوان مثال، در انگلستان از هفت میلیون جمعیت آن روز، حدود ۲ میلیون نفر بینوایان طردشدهای بودند که از امکانات اولیه زندگی محروم بودند. نهال توسعه و خلق ثروت از بستر این وضعیت تاریک و ناامیدکننده سربرآورد.
◻️طردشدگان به تدریج دور هم آمدند و با ایجاد کارگاههای کوچک، کالاهایی تولید کردند که به درد همه میخورد. تا قبل از آن، همه تولیدات در خدمت طبقه حاکم و اشراف ثروتمند بود. اما طردشدگان کالاهایی میساختند که نیاز عموم مردم را پاسخ میداد نه نیاز ثروتمندان حاکم را. مبدأ توسعه همین نقطه بود: آغاز تولید انبوه؛ یعنی تولید کالاهایی که عموم مردم توان خرید آن را داشتند.
◻️این تفاوت اصلی بین تولید در دوران جدید با تولید در دروان ماقبل سرمایهداری بود. دورانی که نظام تولیدی در خدمت اشراف بود جای خود را به دورانی داد که نظام تولیدی در خدمت عموم مردم قرار گرفت و کورسوی محو فقر برای اولین بار روی کره زمین مشاهده شد. در دوران ماقبل سرمایهداری، حدود ۹۰ درصد مردم در فقر مطلق زندگی میکردند اما در دوران جدید، داستان برعکس شد و ۹۰ درصد مردم از فقر نجات یافته و رفاهی را تجربه کردند که حتی از رفاه ۱۰ درصد ثروتمند ماقبل سرمایهداری هم بالاتر بود.
🔗در زنگ تاریخ چه میخوانیم؟
#زنگ_تاریخ
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
◻️قیام اقتصادی علیه اشراف اروپا چگونه شکل گرفت و فقر عمومی را از پس هزاران سال حیات بشری روی کره زمین محو کرد؟ در اروپای قرن هجدهم به دلایل متعدی، جمعیت در روستاها رو به فزونی گرفت و باعث مازاد نیروی کار در بخش کشاورزی شد. این جمعیت هیچ زمین و دارایی موروثی نداشتند اما در شهرها هم نه جایی برای زندگی داشتند و نه کاری برای گذران معیشت. تنها کاری که حکومت برای این «طردشدگان» انجام میداد نگهداری از آنان در نوانخانهها و گداخانهها بود.
◻️جمعیت این بینوایان و طردشدگان در بخشهایی از اروپا به قدری زیاد شد که به صورت تهدیدی جدی برای طبقه حاکم درآمد؛ نه سیاستمداران راهحلی داشتند نه اشراف حاکم. به عنوان مثال، در انگلستان از هفت میلیون جمعیت آن روز، حدود ۲ میلیون نفر بینوایان طردشدهای بودند که از امکانات اولیه زندگی محروم بودند. نهال توسعه و خلق ثروت از بستر این وضعیت تاریک و ناامیدکننده سربرآورد.
◻️طردشدگان به تدریج دور هم آمدند و با ایجاد کارگاههای کوچک، کالاهایی تولید کردند که به درد همه میخورد. تا قبل از آن، همه تولیدات در خدمت طبقه حاکم و اشراف ثروتمند بود. اما طردشدگان کالاهایی میساختند که نیاز عموم مردم را پاسخ میداد نه نیاز ثروتمندان حاکم را. مبدأ توسعه همین نقطه بود: آغاز تولید انبوه؛ یعنی تولید کالاهایی که عموم مردم توان خرید آن را داشتند.
◻️این تفاوت اصلی بین تولید در دوران جدید با تولید در دروان ماقبل سرمایهداری بود. دورانی که نظام تولیدی در خدمت اشراف بود جای خود را به دورانی داد که نظام تولیدی در خدمت عموم مردم قرار گرفت و کورسوی محو فقر برای اولین بار روی کره زمین مشاهده شد. در دوران ماقبل سرمایهداری، حدود ۹۰ درصد مردم در فقر مطلق زندگی میکردند اما در دوران جدید، داستان برعکس شد و ۹۰ درصد مردم از فقر نجات یافته و رفاهی را تجربه کردند که حتی از رفاه ۱۰ درصد ثروتمند ماقبل سرمایهداری هم بالاتر بود.
🔗در زنگ تاریخ چه میخوانیم؟
#زنگ_تاریخ
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
زنگ تاریخ/ کجای تاریخ را بخوانیم؟
◽️آیا میتوان گفت تاریخ معاصر از تاریخ باستان مهمتر است و تاریخ سرزمین مادری از تاریخ ملل بیگانه اهمیت بیشتری دارد؟ آیا میتوان گفت آگاهی از بعضی قسمتهای تاریخ، بیمورد و بیهوده است؟ لودویک فونمیزس در این باره توضیحات قابل تأملی دارد:
◽️بعضیها میگویند: «درست است که برخی مطالعات تاریخی اوضاع کنونی ما را توضیح میدهند، ولی بسیاری از پژوهشهای تاریخی چنین فایدهای ندارند. مثلاً مطالعۀ تاریخ نازیسم به شناخت بهتر پدیدههای متعدّدی در موقعیت سیاسی و ایدئولوژیک فعلی کمک میکند. امّا کتابهایی با موضوع فرهنگ میترایی، کلدانیان باستان، یا نخستین سلسلههای فراعنۀ مصر، هیچ ربطی به دلمشغولیهای امروز ما ندارند».
◽️چنین کسانی از قبل اعلام میکنند که بعضی وقایع نمیتوانند بر مسیری که به اوضاع کنونی انجامیده است اثر گذاشته باشند. در حالی که این حکم را پس از بررسی دقیق همۀ منابع در دسترس میتوان صادر کرد، نه از قبل و بر اساس پارهای ارزیابیهای شتابزده.
◽️صِرف این که واقعهای در سرزمین و زمانهای دور اتّفاق افتاده است، به خودی خود دلیل بر آن نیست که هیچ تأثیری بر وضع فعلی ما نداشته است. مثلاً زندگی میلیونها نفر از مسیحیان آمریکایی حال حاضر، بیش از آنکه تحت تأثیر وقایعی باشد که در نیمۀ دوم قرن نوزدهم بر سرخپوستان آمریکا گذشت، تحت تأثیر اوضاع یهودیانی است که سه هزار سال قبل در فلسطین میزیستند. مثال دیگر اختلافات کنونی کلیسای واتیکان با دولت شوروی است. بخشی از این اختلافات مربوط به موضوعاتی است که به «شقاق بزرگ کلیساهای شرقی و غربی» باز میگردد؛ یعنی رویدادی که بیش از هزار سال پیش اتفاق افتاد. این شقاق کلیساها را نمیتوان از همۀ جوانب بررسی کرد مگر آن که تاریخ مسیحیت را از صدر ظهور آن پیش چشم داشته باشیم. پیشنیاز مطالعۀ مسیحیت نیز تحلیل یهودیت و عوامل شکلدهندۀ آن است؛ یعنی عوامل کلدانی، مصری و غیره.
◽️این مثالها نشان میدهند که نمیشود نقطهای در تاریخ یافت که بتوانیم تحقیق خود را آنجا پایان دهیم و کاملاً مطمئن باشیم که هیچ عامل مهمّی را ندیده باقی نگذاشتهایم.
🔗در زنگ تاریخ چه میخوانیم؟
🔗زنگ تاریخ/ طردشدگان
#زنگ_تاریخ
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
◽️آیا میتوان گفت تاریخ معاصر از تاریخ باستان مهمتر است و تاریخ سرزمین مادری از تاریخ ملل بیگانه اهمیت بیشتری دارد؟ آیا میتوان گفت آگاهی از بعضی قسمتهای تاریخ، بیمورد و بیهوده است؟ لودویک فونمیزس در این باره توضیحات قابل تأملی دارد:
◽️بعضیها میگویند: «درست است که برخی مطالعات تاریخی اوضاع کنونی ما را توضیح میدهند، ولی بسیاری از پژوهشهای تاریخی چنین فایدهای ندارند. مثلاً مطالعۀ تاریخ نازیسم به شناخت بهتر پدیدههای متعدّدی در موقعیت سیاسی و ایدئولوژیک فعلی کمک میکند. امّا کتابهایی با موضوع فرهنگ میترایی، کلدانیان باستان، یا نخستین سلسلههای فراعنۀ مصر، هیچ ربطی به دلمشغولیهای امروز ما ندارند».
◽️چنین کسانی از قبل اعلام میکنند که بعضی وقایع نمیتوانند بر مسیری که به اوضاع کنونی انجامیده است اثر گذاشته باشند. در حالی که این حکم را پس از بررسی دقیق همۀ منابع در دسترس میتوان صادر کرد، نه از قبل و بر اساس پارهای ارزیابیهای شتابزده.
◽️صِرف این که واقعهای در سرزمین و زمانهای دور اتّفاق افتاده است، به خودی خود دلیل بر آن نیست که هیچ تأثیری بر وضع فعلی ما نداشته است. مثلاً زندگی میلیونها نفر از مسیحیان آمریکایی حال حاضر، بیش از آنکه تحت تأثیر وقایعی باشد که در نیمۀ دوم قرن نوزدهم بر سرخپوستان آمریکا گذشت، تحت تأثیر اوضاع یهودیانی است که سه هزار سال قبل در فلسطین میزیستند. مثال دیگر اختلافات کنونی کلیسای واتیکان با دولت شوروی است. بخشی از این اختلافات مربوط به موضوعاتی است که به «شقاق بزرگ کلیساهای شرقی و غربی» باز میگردد؛ یعنی رویدادی که بیش از هزار سال پیش اتفاق افتاد. این شقاق کلیساها را نمیتوان از همۀ جوانب بررسی کرد مگر آن که تاریخ مسیحیت را از صدر ظهور آن پیش چشم داشته باشیم. پیشنیاز مطالعۀ مسیحیت نیز تحلیل یهودیت و عوامل شکلدهندۀ آن است؛ یعنی عوامل کلدانی، مصری و غیره.
◽️این مثالها نشان میدهند که نمیشود نقطهای در تاریخ یافت که بتوانیم تحقیق خود را آنجا پایان دهیم و کاملاً مطمئن باشیم که هیچ عامل مهمّی را ندیده باقی نگذاشتهایم.
🔗در زنگ تاریخ چه میخوانیم؟
🔗زنگ تاریخ/ طردشدگان
#زنگ_تاریخ
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
زنگ تاریخ/
نگاه وارثان کینز به سوسیالیسم
◻️تجربه نظام سوسیالیستی پس از جنگ جهانی دوم و با سلطه کشور شوروی، سرتاسر اروپای شرقی را فرا گرفت. حتی روشنفکران غربی که از همان ابتدا فریفته سوسیالیسم شده بودند به تدریج در گسترهای بزرگتر با صفاتی چون عظیم و باشکوه از سوسیالیسم یاد میکردند. پل ساموئلسون، اقتصاددان کینزگرای مشهور و برنده نوبل اقتصاد در کتاب مبانی اقتصاد (که در آن زمان موفقترین و پرمخاطبترین کتاب در دانشگاههای بلوک غرب بود) پیشبینی کرد که اروپای شرقی با کمک برنامهریزی سوسیالیستی به زودی از اقتصادهای غربی سبقت خواهد گرفت و رکورد استاندارد رفاهی در اقتصادهای آزاد را جابجا خواهد کرد.
◻️اما گذشت کوتاه زمانی کافی بود تا واقعیتی عریان رخ بنمایاند که فیلسوف-اقتصاددانانی چون میزس و هایک پیشبینی کرده بودند: تجربه سوسیالیستی در واقع سراسر شکست بود و چیزی جز اقتصادهای ورشکسته از شوروی و اروپای شرقی بر جای نماند. اقتصادهای سوسیالیستی از اواخر دهه ۸۰ میلادی پشت سر هم فرو پاشیدند و چیزی جز زمینهای لمیزرع، کارخانههای متروکه، فقر و جوامع افسرده از خود بر جای نگذاشتند. پل ساموئلسون و «اقتصاد جدید» او شوخی سادهلوحانهای بیش نبود.
◻️منبع: هانس هرمان هوپ
(سوسالیسم و سرمایهداری)
◻️برای اطلاعات بیشتر درباره منازعه فکری کینز-هایک و ماجرای جدال دو نوع مکتب اقتصادی (اقتصاد دستوری و اقتصاد آزاد)، داستان «مناظره قرن» را در رسانه فردای اقتصاد دنبال کنید.
▪️ستاره اقتصاد آزاد قرن ۲۰
▪️جدال بازار و نابازار
▪️تولد مکتب اتریش از جدال روشها
▪️چریک فکری علیه تورم و سوسیالیسم
▪️«هایک» در عصر طغیان آمریکایی
▪️«هایک» در آخرین سالهای وین
▪️«هایک» به لندن میرود
▪️تولّد و کودکی کینز
▪️دبیرستان بورژواها
▪️حواری شماره ۲۴۳
#زنگ_تاریخ
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
نگاه وارثان کینز به سوسیالیسم
◻️تجربه نظام سوسیالیستی پس از جنگ جهانی دوم و با سلطه کشور شوروی، سرتاسر اروپای شرقی را فرا گرفت. حتی روشنفکران غربی که از همان ابتدا فریفته سوسیالیسم شده بودند به تدریج در گسترهای بزرگتر با صفاتی چون عظیم و باشکوه از سوسیالیسم یاد میکردند. پل ساموئلسون، اقتصاددان کینزگرای مشهور و برنده نوبل اقتصاد در کتاب مبانی اقتصاد (که در آن زمان موفقترین و پرمخاطبترین کتاب در دانشگاههای بلوک غرب بود) پیشبینی کرد که اروپای شرقی با کمک برنامهریزی سوسیالیستی به زودی از اقتصادهای غربی سبقت خواهد گرفت و رکورد استاندارد رفاهی در اقتصادهای آزاد را جابجا خواهد کرد.
◻️اما گذشت کوتاه زمانی کافی بود تا واقعیتی عریان رخ بنمایاند که فیلسوف-اقتصاددانانی چون میزس و هایک پیشبینی کرده بودند: تجربه سوسیالیستی در واقع سراسر شکست بود و چیزی جز اقتصادهای ورشکسته از شوروی و اروپای شرقی بر جای نماند. اقتصادهای سوسیالیستی از اواخر دهه ۸۰ میلادی پشت سر هم فرو پاشیدند و چیزی جز زمینهای لمیزرع، کارخانههای متروکه، فقر و جوامع افسرده از خود بر جای نگذاشتند. پل ساموئلسون و «اقتصاد جدید» او شوخی سادهلوحانهای بیش نبود.
◻️منبع: هانس هرمان هوپ
(سوسالیسم و سرمایهداری)
◻️برای اطلاعات بیشتر درباره منازعه فکری کینز-هایک و ماجرای جدال دو نوع مکتب اقتصادی (اقتصاد دستوری و اقتصاد آزاد)، داستان «مناظره قرن» را در رسانه فردای اقتصاد دنبال کنید.
▪️ستاره اقتصاد آزاد قرن ۲۰
▪️جدال بازار و نابازار
▪️تولد مکتب اتریش از جدال روشها
▪️چریک فکری علیه تورم و سوسیالیسم
▪️«هایک» در عصر طغیان آمریکایی
▪️«هایک» در آخرین سالهای وین
▪️«هایک» به لندن میرود
▪️تولّد و کودکی کینز
▪️دبیرستان بورژواها
▪️حواری شماره ۲۴۳
#زنگ_تاریخ
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
زنگ تاریخ/ هند مستعمراتی
◽️کمپانی هند شرقی از سال ۱۶۰۰ در هندوستان مشغول فعالیت تولیدی و تجاری بود، ولی استعمار هندوستان از سال ۱۷۵۷ آغاز شد. در این سال عدهای از نظامیان و تاجران هند برای سرنگونی حکومت محلی «نواب بنگال» از بریتانیا کمک خواستند. سراجالدوله آخرین وارث حکومت نواب، با خیانت سپاهیانش از نیروهای بریتانیا شکست خورد و از آن به بعد یک نفر هندی به عنوان حاکم دستنشاندۀ کمپانی هند شرقی بر بنگال و شمال شرقی هندوستان حکومت میکرد. پس از این واقعه به تدریج این کمپانی حوزه نفوذش را گسترش داد تا جایی که در نیمه قرن نوزدهم تقریباً سرتاسر هندوستان را به طور مستقیم یا غیرمستقیم تحت تسلّط داشت.
◽️بعد از شورش بزرگ سال ۱۸۵۷ کفایت سیاسی مدیران کمپانی هند شرقی زیر سؤال رفت و نهایتاً دولت بریتانیا تصمیم گرفت اختیارات حکومتی را از این کمپانی بگیرد و برای هندوستان یک فرماندار کل (یا نایبالسلطنه) تعیین کند. به حکومت مستقیم انگلستان بر هند در دورۀ ۱۸۵۸ تا ۱۹۴۷، راجِ بریتانیا (British Raj) گفته میشود. در این دوره اقدامات زیادی برای ساخت جادّه و راهآهن و زیرساختهای اقتصادی انجام گرفت امّا انگلیسیها دیگر مراقب بودند تا سراغ اصلاحات اجتماعی نروند. چون تجربۀ شورش بزرگ ۱۸۵۷ به آنها ثابت کرده بود که هندیها سخت به سنّتهای فرهنگیشان پایبندند و در مقابل اقدامات بریتانیا برای تغییر و اصلاح این سنّتها به شدّت مقاومت میکنند و حتّی سر به عصیان برمیدارند. بعضی از این سنّتها واقعاً وحشیانه و غیرانسانی به نظر میرسیدند (مثلاً سوزاندن زن بیوه به همراه جنازۀ شوهرش) ولی هیچکس قادر به ممنوع اعلام کردن چنین اَعمالی نبود.
◽️در سالهای تسلّط انگلستان بر هند بعضی از سرشناسترین رجال این کشور مشاغلی مربوط به هندوستان داشتند. مثلاً جان استوارت میل کارمند کمپانی هند شرقی بود یا لرد کرزن (ایرانشناس مشهور) چند سالی در مقام نایبالسلطنه هندوستان خدمت میکرد.
◽️جان مینارد کینز هم در جوانی مدّتی در اداره امور هندوستان کار میکرد و نخستین بار به عنوان کارشناس مسائل اقتصادی هندوستان به شهرت رسید.
برای آشنایی با این دوره از زندگی کینز میتوانید قسمت یازدهم از پادکست مناظره قرن را بشنوید:
اقتصاددان محله بلومزبری
#زنگ_تاریخ
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad
◽️کمپانی هند شرقی از سال ۱۶۰۰ در هندوستان مشغول فعالیت تولیدی و تجاری بود، ولی استعمار هندوستان از سال ۱۷۵۷ آغاز شد. در این سال عدهای از نظامیان و تاجران هند برای سرنگونی حکومت محلی «نواب بنگال» از بریتانیا کمک خواستند. سراجالدوله آخرین وارث حکومت نواب، با خیانت سپاهیانش از نیروهای بریتانیا شکست خورد و از آن به بعد یک نفر هندی به عنوان حاکم دستنشاندۀ کمپانی هند شرقی بر بنگال و شمال شرقی هندوستان حکومت میکرد. پس از این واقعه به تدریج این کمپانی حوزه نفوذش را گسترش داد تا جایی که در نیمه قرن نوزدهم تقریباً سرتاسر هندوستان را به طور مستقیم یا غیرمستقیم تحت تسلّط داشت.
◽️بعد از شورش بزرگ سال ۱۸۵۷ کفایت سیاسی مدیران کمپانی هند شرقی زیر سؤال رفت و نهایتاً دولت بریتانیا تصمیم گرفت اختیارات حکومتی را از این کمپانی بگیرد و برای هندوستان یک فرماندار کل (یا نایبالسلطنه) تعیین کند. به حکومت مستقیم انگلستان بر هند در دورۀ ۱۸۵۸ تا ۱۹۴۷، راجِ بریتانیا (British Raj) گفته میشود. در این دوره اقدامات زیادی برای ساخت جادّه و راهآهن و زیرساختهای اقتصادی انجام گرفت امّا انگلیسیها دیگر مراقب بودند تا سراغ اصلاحات اجتماعی نروند. چون تجربۀ شورش بزرگ ۱۸۵۷ به آنها ثابت کرده بود که هندیها سخت به سنّتهای فرهنگیشان پایبندند و در مقابل اقدامات بریتانیا برای تغییر و اصلاح این سنّتها به شدّت مقاومت میکنند و حتّی سر به عصیان برمیدارند. بعضی از این سنّتها واقعاً وحشیانه و غیرانسانی به نظر میرسیدند (مثلاً سوزاندن زن بیوه به همراه جنازۀ شوهرش) ولی هیچکس قادر به ممنوع اعلام کردن چنین اَعمالی نبود.
◽️در سالهای تسلّط انگلستان بر هند بعضی از سرشناسترین رجال این کشور مشاغلی مربوط به هندوستان داشتند. مثلاً جان استوارت میل کارمند کمپانی هند شرقی بود یا لرد کرزن (ایرانشناس مشهور) چند سالی در مقام نایبالسلطنه هندوستان خدمت میکرد.
◽️جان مینارد کینز هم در جوانی مدّتی در اداره امور هندوستان کار میکرد و نخستین بار به عنوان کارشناس مسائل اقتصادی هندوستان به شهرت رسید.
برای آشنایی با این دوره از زندگی کینز میتوانید قسمت یازدهم از پادکست مناظره قرن را بشنوید:
اقتصاددان محله بلومزبری
#زنگ_تاریخ
◻️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad