تسنیم صهبا
104 subscribers
356 photos
122 videos
5 files
153 links
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
#شهادت_مولای_متقیان_علی_ع_را_خدمت_عاشقانش_تسلیت_میگویم

زآن مدینۀ علم واز آن بابِ علی
وز میکدۀ عشق ، مِیِ نابِ علی

تا کوفۀ غم ، در دلِ بیتابِ علی
ای مرگ بیا ، بیا به محرابِ علی

#هادی_فاضلی
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️

شمشیر دو لب بود ، که بر فرقِ علی
تا رفت ، جهان کرد خبر ، فرقِ علی

یک لب بگشود چشم بر عالمِ عشق
یک لب بنمود ، چاک در فرقِ علی

#هادی_فاضلی

بیست و یکم رمضان1403
#خرنامه

کدخدایِ دهِ کلان آباد
آن دیارِ قدیمی و آباد

آمری مستبد و خودسر بود
اُرد می داد و اَمر می فرمود

کدخدایِ مرفه و بی درد
پادشاهی به رعیتَش می کرد

نه فقط کدخدایِ آنجا بود
نعوذُبِاللّه ،خدایِ آنجا بود

پولکی بود و مایه دار و حریص
خرده سنج وسیاه کار وخسیس

دَم ز دین و کتاب میزد و داد
وعدۀ حوری و پری می داد

گرچه نقشی ز کدخدایی داشت
ظاهری زاهد و خدایی داشت

بود امّا ، سلوکش اربابی
مذهبش ، صددلاریِ آبی

داشت املاک بی شمار و فراخ
ظاهر و باطنش تماماً کاخ

مزرعی داش..تَ از گندم و ماش
لوبیا و نخود ، عدس ، خشخاش

دامِ پرواری از ستور و طیور
اردک و غاز و مرغ و ماهیِ شور

اسپ و گاو و خروس و جوجه و خر
گوسپند و شتر ، چه ماده چه نر

از برای فروش و کسب آن مرد
جمله را ، بی خوراک می پروَرد

نه علوفه نه دانه ای نه علیق
داشت حتّی ز برگ کاه.. دریغ

اهلِ اهلیِّ این شرایطِ سخت
تا دگرگون شود بر آنها بخت

جمع گشتند دورِ هم بر شُور
کز چه راهی رها شوند از جُور

میشِ گشنه ، چه دنبه ای سازد؟
اسپِ تشنه ، چگونه می تازد؟

گاو ، چون ، بی علوفه شیر آرد؟
مرغِ بی دانه ، تخم نگذارد

لیک در یک عریضه ، اینها را
خوش نوشتند جملگی یکجا

تا که آنرا به کدخدا بدهند
بلکه از آن گرسنگی برهند

گاو گفتا که شاخ داریم ماااااا
چشم و چالی فراخ داریم ماااا

شخم بر خاک کدخدا زده اییم
مااااا ماااای رَسا صدا زده اییم

شیرِ مااااا را ز بچگی خورده
بچۀ مااااست این ننه مرده

با کمی شیر چربِ پُرخامه
می برم نزد او من این نامه

رفت و آمد به بانگ نافذِ ماااا
دستش اما درازتر از پا

نامۀ بی جواب در دستش
لنگ لنگان به دستِ بشکستش

اسپ گفتا چه کرده اییییی ای گاو
تو فقط ، مادرِ دِه ییییییی ای گاو

زن کجا و مذاکره با خان
مرد باید رود دراین میدان

من که شیک و نجیب و کمیابم
دائمن ، در رکابِ اربابم

میبرم نامه را و قطعِ یقین
رویِ من را نمی زند به زمین

تاخت تا محضرِ معظّمِ ده
شد پشیمان از آنچه که کرده

کدخدا با دلایلِ دینی
گفت هرآنچه را که می بینی

طالع و حکمت و قضایِ تو است
روزی و قسمت و غذایِ تو است

اسب هم زین مناظره چون باخت
بی تأمل ، به سویِ یاران تاخت

گفت تا کدخدایِ ما این است
گوش خر پُر ز صوتِ یاسین است

تا که "خر" شد ز کامِ او جاری
خر به عَرّ عَرّ و گریه و زاری

ضجه زد از عذابِ زندگی اَش
وز نداری ز دردِ گشنگی اَش

گفت گرچه در این میانه "خرَم"
نه نجیبم ، نه عاقلم ، نه نرَم

اینهمه خوانده گوشِ خر یاسین
یکدفعه خر بخواند از آیین

این سخنها تا به عرضِ همه شد
در میانِ طویله ، همهمه شد

کین عرایض که بهر ما خواندی
خریّتِ خود به واقع فهماندی

کو صدای بزرگِ مااااا نشنید
شاید اصلا ز ما صدا نشنید

حال ، با این صدایِ عرّ و عَرَت
پَکّ و پوز و نمایِ کلّه خرت

می پذیرد تو و صدایَت را ؟!
می خرد رویِ بدنمایَت را ؟!

بی توجّه به این تذکّرها
عازمِ راااه شد ، خرِ تنها

ساعتی چند، چون بر می گشت
گرد و خاکی به پای بود از دشت

همرهش صد الاغ و اسپی نر
در جلو خر ، سرآمد و سروَر

آمد اوو دنیااا به کامَش بود
کلِّ آنجا سند به نامَش بود

از تعجب همه به تاب و تعَب
می گَزیدند ، زیرِ دندان لب

کو چه کرده برایِ آن ارباب
کین چنین داده این عریضه جواب

گفت خر در کمالِ خوشحالی
کآن جناب و مقامِ بس عالی

گر نموده به جمعِ ما بخشش
داده نیکو جوابِ آن خواهش

دربِ رحمت به روم بگشوده
همکلاسِ جوانی اَم بوده ...

#هادی_فاضلی

@fazelie
امشب فرصتی دست داد و در محفلی هرچند کوتاه ولی در فضای بسیار معنوی دیداری با استاد بزرگوار جناب حاج حسن نظام آبادی داشتم و بدون آنکه اطلاع داشته باشم ایشان فرمودند که عضو و میهمان ارجمند کانال فرهنگی ادبی روستای مصلح آباد هم هستند و وظیفه خود دانستم که علاوه بر تقدیر از زحمات چندین ساله ایشان در جهت حفظ میراث فرهنگی خطه فراهان و خدمات فرهنگی و ادبی شان ، نامی از این بزرگ مرد فراهان در این صفحه ارائه نمایم ...
جناب استاد شاعر و نویسنده و خطاط و نسخه نویس و تعزیه خوان و تعزیه گردان پیشینه دار منطقه فراهان و اراک هستند و از خیرین مسجد کله اییها و همچنین بیوگرافی و شجرنامه اکثر بزرگان فراهان را در حافظه و در اسناد حفظ می نمایند ...
مطلبی را در خصوص ملا احمد فاضل نراقی و اینکه چگونه طایفه فاضلی های روستای مصلح آباد از نسل ایشان ایجاد شده اند را به نقل از اجدادش بیان نمودند که تاکنون نشنیده بودم ...
ایشان فرمودند در یکی از سفرهای بازگشت کاروان ملا احمد فاضل نراقی و خانواده اش از کربلا، در امام زاده شاهزاده حسین(روستای نظام آباد ) و مصلح آباد اتراق کرده بودند و چون روستای مصلح آباد مهد روحانیون و ملاهایی همچون ملا فضل الله بزرگ (پدرجد آیت الله اراکی) ، ملا اسماعیل و ملا رضا و شیخ محمد باقر و ...بود ، ایشان در اکثر سفرها به کربلا و عبور از فراهان در منزل این بزرگان اتراق می نمودند و در آن سفر خبر رسید که در منطقه اصفهان و کاشان و نراق بیماری وبا به اوج خود رسیده است و ملا احمد نراقی خانواده را در آنجا گذاشت و خود و تعدادی از مردان برای کمک به مردم به نراق عازم شدند و در همان وبای همه گیر که تعداد زیادی از مردم ایران از بین رفتند ایشان هم به رحمت ایزدی پیوست و جسدشان به کربلا و در آنجا به خاک سپرده شد ...
و چند تن از افراد خانواده ایشان من جمله دختر ایشان در روستای مصلح آباد سکنا گزیدند و نسل ایشان با فامیلی فاضلی می باشند ...
ایشان تعداد زیادی از اشعار مرحوم امِّ لیلا فاضلی(مادربزرگ حقیر) و مرحوم پدر بزرگ ایشان استاد علیقلی فاضلی و همینطور ملا احمد فاضل نراقی را حفظ بودند و من واقعا متعجب ماندم از این حافظه قوی در این سن و سال و این شور و حال و استعداد شگرف ...
خداوند سلامتی و طول عمر با عزت به ایشان عنایت کند ...
ایشان قطعه ایی نیز از ملا احمد فاضل نراقی برایم خواند و مجدد از ایشان خواستم قرائت نمایند چون هم بسیار زیبا و مفهومی بود و هم احساس کردم شعر ادامه دار می باشد و در گوشی موبایل یادداشت کردم تا بعدا بررسی کنم ، ولی بعد با مراجعه به مأخذ متوجه شدم حافظه ایشان به درستی آنرا ثبت نموده و قطعه است از قطعات سروده شده توسط ایشان که در همین چند بیت مفهوم را به درستی رسانده اند ...
البته ایشان در سوال من از سن و پیری و جوانی این شعر را از مرحوم نراقی برایم خواندند :

دوش می رفت به صد ناز جوانی به رهی
زلف پرتاب به رخ، خنده مستانه به لب

من عصا بر کف و قد خم شده و موی سپید
می دویدم به دو صد لابه و عجزش ز عقب

چون مرا دید چنین گفت صفایی چه تو راست
که به دنبال من آیی به چنین رنج و تعب

تو بدین هیئت اگر عشق نبازی چه شود
با چنین حال دگر وصل جوانان مطلب

نراقی به صفایی تخلص می نموده اند ...

#هادی_فاضلی
شبیه ایی بر قصیدۀ ملا احمد نراقی
صبح بهاریتان به شادی

بهار آمد بیا ساقی ، بر آن میخانه در بگشا
بده جامی میِ باقی ، به شامِ دل سحر بگشا

سپیده سر زد از بامی ، کز آن میخانه اَت جامی
بده زآن شهدِ لب کامی ، درِ خُم بیشتر بگشا

#هادی_فاضلی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#روزه_بهاری

در بهاران ، ماهِ روزه ، بوسه از دلدار ، فکرش را بکن ...
چشم در چشمِ خمارش از هوس سرشار ، فکرش را بکن ...

مست باشی ، مِی به دست و مستِ مست و مستِ مست از ساغرش
دست دیگر ،دستِ دلبر ، تا سحر بیدار ، فکرش را بکن ...

..............
ادامه در کلیپ...

#شعرواجرا
#هادی_فاضلی

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواهر عزیزم مهتاب درخشانِ خانواده مان تولدت مبارک ماه تی تی من ...

جهان را روشن از مهتاب کردی
بهار شعرِ من را ناب کردی

درخشیدی برون چون لؤلؤ از آب
دل آیینه ها را آب کردی

-—-—-—-—-—

چون قصر نشین مرمرِ نابی تو
چون گوهر یکدانهٔ نایابی تو

حیرت زدهٔ تراش الماس تو شعر
در همچو شبی طلوعِ مهتابی تو

-—-—-—-—-—
دلت امشب به تاب افتاده مهتاب
چنان عکسی به قاب افتاده مهتاب

دل پاک و زلالت چون پر گل
هم امشب روی آب افتاده مهتاب

رباعیاتی ناقابل تقدیم مهتاب عزیزم...

#هادی_فاضلی
#عیدسعیدفطرمبارک

امشب که فروغِ مهِ رویِ تو شدید است
وز پردۀ زلفِ سیه اَت منظرِ دید است

زان مویِ سیه ، رویِ مه ، ابرویِ هلالت
حکماً که به فتوایِ دلِ من شبِ عید است

#هادی_فاضلی
Forwarded from تسنیم صهبا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

باران زده و دشت و دمن رنگین است
با رقص نسیم ، دامنش پُرچین است

این رقص وشمیم وسبزه ونقش ونگار
اعجاز بهار و ماه فروردین است

چهارم فروردین 1402

#هادی_فاضلی
#سلام_صبح_بخیر

صبح است بیا غنچهٔ لب را وا کن
با خنده ز مهر ، کنج دل ، مأوا کن

آتشکده ای به سینه ام برپا کن
وز پرتو آن چشم و دلم بینا کن...

#هادی_فاضلی
اگر گفتین #این_چیست_این ؟؟؟؟

این چیست این ؟ این چیست این ؟ این اِندِ دارایی ست این
رسمِ من و مایی ست این ، اصلِ توانایی ست این

این چیست این ؟ این چیست این ؟ این اِندِ دارایی ست این

صد گنجِ زر را مانَد این ، دُرّ و گُهر را مانَد این
هر کرّ و فَرّ را مانَد این ، در اوجِ والایی ست این

این چیست این ؟ این چیست این ؟ این اِندِ دارایی ست این

بالاتر است از گنجِ زر ، از پیش ، هر دم بیشتر
هر لحظه بر موجِ خبر ، در جلوه آرایی ست این

این چیست این ؟ این چیست این ؟ این اِندِ دارایی ست این

این بهتر است از شعر تر ، یا شعر تر رندانه تر
یار است و دلبر این مگر ، یا غرقِ زیبایی ست این

این چیست این ؟ این چیست این ؟ این اِندِ دارایی ست این

این شورِ شیدایی ست این یا نورِ بینایی ست این
ریبِ فریبایی ست این یا فهم و دانایی ست این

این چیست این ؟ این چیست این ؟ این اِندِ دارایی ست این

"این جانِ جان افزاست این یا جنّت المأواست این"
هم دین و هم دنیاست این یا رسمِ عقبایی ست این

این چیست این ؟ این چیست این ؟ این اِندِ دارایی ست این

ای حضرتِ جان آفرین ، زین آفرینش آفرین
شهد است این یا انگبین ، یا سُکرِ مینایی ست این

این چیست این ؟ این چیست این ؟ این اِندِ دارایی ست این

ای شافیِ روزِ جزا ! ، صرّافیِ روزی فزا !
رازی ست از روزیِّ ما یا سهمِ آقایی ست این

این چیست این ؟ این چیست این ؟ این اِندِ دارایی ست این

یک برگۀ آبی ست این یا دُرِّ نایابی ست این
تعبیرِ یک خوابی ست این یا خوابِ رؤیایی ست این

این چیست این ؟ این چیست این ؟ این اِندِ دارایی ست این

هر کس به دنبالش دوان ، هر صبح و شب سگ دو زنان
هر روز می گردد گران ، با نرخِ فردایی ست این

این چیست این ؟ این چیست این ؟ این اِندِ دارایی ست این

دلخواه و توجیهی است این ، گه ارز تفریحی است این
گه ارز ترجیحی است این ، یا ارز نیمایی ست این

این چیست این ؟ این چیست این ؟ این اِندِ دارایی ست این

گه برگِ تشویقی ست این ، یا رانتِ توفیقی ست این
گه مالِ صدیقی است این ، یا حاتم طایی ست این

این چیست این ؟ این چیست این ؟ این اِندِ دارایی ست این

گاهی چنان گم می شود ، صرفِ تورّم می شود
محوِ تفاهم می شود ، یا ارزِ ارضایی ست این

این چیست این ؟ این چیست این ؟ این اِندِ دارایی ست این

دبش است و چون چایی ست این ، یا دُردِ سودایی ست این
ارز تماشایی ست این یا محضِ رسوایی ست این

این چیست این ؟ این چیست این ؟ این اِندِ دارایی ست این

این ارز ، دنیایی بوَد ، انگار هرجایی بوَد
پولِ اروپایی بوَد یا ارزِ ملّایی ست این

این چیست این ؟ این چیست این ؟ این اِندِ دارایی ست این

((بسمِ الَّهِ ای ارز الجهان ، بسمِ لَّهِ ای سلطانمان
بسمِ لَّهِ ای آرام جان ، بسمِ لَّهِ ای عین الیقین

من تحتِ فرمانِ توأم ، بدبختِ تومانِ توأم
در بندِ زندانِ توأم ، این بند از پایم بچین))

این چیست این ؟ این چیست این ؟ این اِندِ دارایی ست این


#هادی_فاضلی
آزرده و بیقرار و زارم زیرا
در عشق ندانم روش بازی را

انگار وکیل و شخص ناراضی را
متهم کنم ،حبس دهم قاضی را

#هادی_فاضلی
به مناسبت زاد روز شیخ اجل سعدی شیراز ...

دروازۀ عشقِ این وطن ، شیراز است
آوازۀ عشقِ مرد و زن ، شیراز است

با لطفِ کلام نابِ آن شیخِ اَجل
شیرازۀ هر شعر و سخن ، شیراز است

#هادی_فاضلی
روز روان شناس مبارک...

تا مقصدِ چشمانِ مرا دریابی
وین عشوۀ پنهانِ مرا دریابی

باید که روانشناسِ عاشق باشی
تا حالِ پریشانِ مرا دریابی

#هادی_فاضلی
#روز_معلم_مبارک

در مشقِ قلم معلم استاد من است
با حرف و رقم معلم استادِ من است

هرروز وشب وساعت وهر ثانیه اش
بر زعم اعم ، معلم استاد من است

خدمت اولین معلم دبستانم سرکار خانم نادره سلطانی تبریک عرض می کنم ...

#هادی_فاضلی
🌺روز معلم بر همه معلمان گرامی خصوصا همسر عزیزم مبارک🌺

😉وقتی معشوقه شعرا دبیر باشد؛


یا عاشق روزهای ماضی هستی
یا یکطرفه رفته به قاضی هستی

از بس که دقیق و نکته سنجی بانو
انگار معلم ریاضی هستی

#حسن_دهلوی
—————————————-

با بوسه و لبخند مخالف هستی
مجموعه محجوب لطائف هستی

یک خورده بگیر چادرت را شل تر
انگار که استاد معارف هستی

#مهدی_ذوالقدر
—————————————-

او با نمک و دلبر و خیلی شیک است
از دور قدم که می زند...نزدیک است

دنبال قوانین جهان می گردد
معشوقه ی من معلم فیزیک است

#مجتبی_قاضی
—————————————-

در چشم سیاه او جهان بینی بود
حتی رژ روی گونه اش چینی بود

با این همه ناز و عشوه و فیس و ادا
معشوقه ی من معلم دینی بود

#شایان_مصلح

—————————————-
دوچشمش انتفاعی بود این زن،
و مویش انتزاعی بود این زن

تمام دلبری هایش منظم . . .
دبیر اجتماعی بود این زن . . .

#سجاد_دانشمند
—————————————

به فنّ بیان ، عشق نشان می داده
هی حرف جدید یادمان می داده

از تکیه کلام های او فهمیدم
معشوقه ی من درس #زبان می داده

#اميررضا_ستایش_صومعه_سرائی

—————————————-
یک بوسه گرفتن از لبش دشوار است
روزی دوسه مرتبه سرم بر دار است
فرمول تمام عاشقی از بر هست
معشوقه ی من معلم آمار است
#رحیم_کوچکی

——————————————
حرفش همه جا، ز خاک تا مریخ است
موهای تنم ببین ز دستش سیخ است
با گیوه و چارقد میاید سر کار
معشوقه ی من معلم تاریخ است
#سجاد_دانشمند
——————————————
لبخند لبش گرچه کمی سیمی بود
در سنتز او مواد تحریمی بود
از واکنشش بوی خوشی می آمد
معشوقه ی من معلم شیمی بود

#مجتبی_قاضی_جیردهی

——————————————-
ایکاش نوشتن همه چیزت باشد
اشعار قشنگ روی میزت باشد

همراه تمام واژه عا میرقصی
وقتی که معلمت عزیزت باشد

#محمد_دری_صفت
———————————————
بر ساغر عشق ، خوانِ دل پیمانه است
همخانۀ من ساقی این میخانه است

پیمانۀ عشقِ او هزاران گیگ است
چون همسرِ من معلمِ رایانه است
#هادی_فاضلی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گُلِ فصلِ بهار اردیبهشت است
نسیم آرا و بارانی سرشت است

گلین شادختِ زیبایِ بهاری
فریباتر ز گلهایِ بهشت است


اردیبهشت زیبای کوههای تفرش با صدای مهندس واشقانی فراهانی

#هادی_فاضلی
شعر - ملا و خرش - هادی فاضلی
@Zemzeme_Mehr/شبیر
#هادی_فاضلی
گر خرِ ملا زیادی خر نبود
حال او اینگونه زجرآور نبود
🎼 Karen Homayounfar - Body Guard - 2016 - Jodaei (Separation)
🎤 #شبیر
.
🆑 @Zemzeme_Mehr
در سرزمین باستانم پارس از روزگار دور ...
کبکینگان، آهو وشان، سیمین رخان بس نازنین بودند...
خنیاگر و رامشگر و پرشور و شادی آفرین بودند...
با چنگشان با ناز شوخ و شنگشان ، با چهره ی گلرنگشان
پروین وشانه، زهره آسا، مه جبین بودند...
با گام خوش آهنگشان خلخال نقره دلبری میکرد...
زرین النگوهایشان خورشید را یادآوری میکرد...

در سرزمین باستانم پارس از روزگار دور ...
دختر، گُل دُردانه و زیبای مادر بود...
شادی بابا و امید هر برادر بود...
خوش خط و خال و مو شلال از مشک و عنبر بود...
دستش سبو از چشمه ساران آب می آورد...
نان از تنور سرکش مهتاب می آورد...
با دامن پروانه آذینش نسیم نوبهاری را به پیچ و تاب می آورد...

در سرزمین باستانم پارس از روزگار دور...
هر خانه از خوشه طلای ساقه سیمینی معطر بود...
آری تمام روزهامان، روز
#دختر بود...
——————————

وینک بهارست و هوا پاک و معطر
هر سو شمیم خوب و عطر ناب عنبر

با اینچنین حال و هوایی مملو از عشق
دنیا فریباتر شده با روز
#دختر

#هادی_فاضلی

20/2/1403
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شقایق جام بر کف، مست و عاشق
شقایق باب انواع سلایق

نسیم عطر سودایش دل انگیز
دلم مست غزلنوش شقایق

#هادی_فاضلی
در پاسخ به دوبیتی دکتر صدیقی رییس محترم بیمارستان سینا به اقتباس از خیام...

گویند کسان که اِشکم سیر خوش است
من‌گویم که آب انگیر خوش است

باور نکنی سری به سرسختی زن
صبحانه عسل ، شاته و سرشیر خوش است

مرتضی صدیقی

انگیر: انگور
سرسختی: روستای سرسختی

——————

گویند کسان که زندگی ، ساده خوش است
گویم که نگو ساده ، که با باده خوش است

یک سر به دیار مصلح آباد بزن
ک یک جام از آن مردم آزاده خوش است

#هادی_فاضلی

@moslehabadefarahan


@hezavegram
#هزاوه_روستا_امیرکبیر_قائم_مقام