دغدغه ایران
57.7K subscribers
869 photos
217 videos
133 files
1.89K links
این تنها رسانه ویژه انتشار نوشته‌های محمد فاضلی در تلگرام است. هیچ کانال دیگری برای نشر نوشته‌هایم ندارم.
Download Telegram
پزشکیان و حامیان محمدباقر قالیباف

محمد فاضلی

حامیان محمدباقر قالیباف در دور اول انتخابات نقش مهمی داشتند. بخشی از ۳ میلیون رأی داده شده به آقای قالیباف، می‌توانست به سبد آقای جلیلی ریخته شده و وضعیت متفاوتی ایجاد کند.

حامیان آقای قالیباف بر سرنوشت دور دوم انتخابات در ۱۵ تیر نیز بسیار مؤثرند. اگرچه شخص محمدباقر قالیباف از سعید جلیلی تمام‌قد حمایت کرده است، اما این حمایت به دلایلی که توضیح می‌دهم به بخش عمده بدنه رأی و ستادهای ایشان منتقل نمی‌شود.

یک. آقای قالیباف فرد اصول‌گرایی در آرزوی مدرن‌سازی جامعه ایران است. عملکرد او در شهر تهران همین را نشان می‌دهد. تعلق او به اردوگاه اصول‌گرایان دست و پایش برای آرزوهای مدرن‌سازی را بسته است، والا بیش از آن‌چه نشان می‌دهد آرزوهای مدرن‌سازی در سر دارد. عمده طرفداران او هم چنین هستند.

دو. آقای قالیباف در ته دلش، عمیقاً با روند منجر به تحریم ایران و عواقب آن مشکل دارد. کافیست به اظهارنظرهای او در روزهای امضا شدن برجام و استقبال شدید او از برجام نگاه کنید. همواره بر ضرورت برداشتن مانع تحریم نیز تأکید کرده است. عمده حامیانش هم چنین هستند.

سه. سبک زندگی قالیباف و خانواده او که در چند سال گذشته بارها رسانه‌ای شده، و آخرین آن مصاحبه دختر ایشان بوده، نشان می‌دهد که با آن نوع سبک زندگی که اردوگاه سعید جلیلی و برخی اصول‌گرایان می‌طلبند یا به آن تظاهر می‌کنند هیچ سنخیتی ندارد. عمده حامیان آقای قالیباف هم همین گونه سبک زندگی آمیخته با مظاهر دنیای مدرن را می‌پسندند.

چهار. آن نوع مدرن‌سازی (عمدتاً ساخت‌وسازی) که در تفکر و شیوه عمل محمد باقر قالیباف بروز و ظهور داشته، با کار کارشناسی، تکنوکراسی، بوروکراسی قوی، و برداشتن تحریم و تعامل سازنده با جهان سازگار است. حامیانش هم عمدتاً چنین رویکردی را می‌‌طلبند.

این دلایل کافیست تا فکر کنم حامیان محمد باقر #قالیباف خیلی بیشتر به کارزار و ایده‌های انتخاباتی و حکمرانی مسعود #پزشکیان نزدیک هستند تا ایده‌ها و شیوه حکمرانی سعید جلیلی. دلایل دیگری هم برای نزدیک بودن ذاتی عمده خواسته‌های حامیان محمد باقر قالیباف به حامیان و کارزار انتخاباتی مسعود پزشکیان وجود دارد، ولی یک دلیل دیگر می‌تواند خیلی مهم باشد.

شخص محمد باقر قالیباف و حامیانش حتماً به این فکر می‌کنند در ایرانی که مسعود پزشکیان گفتمان #سیاست_اخلاقی به دور از اتهام‌زنی و بی‌اخلاقی سیاسی را دنبال می‌کند، زندگی بهتری خواهند داشت تا ایرانی که در آن اقتدارگرایی سیاسی، مناقشه و منازعه با جهان، و تندروی مذهبی و اجتماعی گفتمان غالب دولت حاکم باشد.

جنس اندیشه و منش عمده حامیان محمد باقر قالیباف و سبک زندگی و آرزوهایی که برای ایران دارند، با ایده، روش و منش مسعود پزشکیان سازگارتر است؛ و احترامی که ایده‌ها، روش‌ها و حتی ستادهای مسعود پزشکیان برای حامیان محمد باقر قالیباف و اندیشه و سبک زندگی‌شان قائل هستند، قابل مقایسه با آن چیزی نیست که در اردوگاه سعید جلیلی انتظارشان را می‌کشد.

حامیان آقای قالیباف می‌توانستند نمودی از این را در نوع برخورد محترمانه مسعود پزشکیان با محمد باقر قالیباف در مناظره‌های انتخاباتی نیز مشاهده کنند.

امیدوارم روز جمعه ائتلافی #برای_ایران بین حامیان محمد باقر قالیباف و حامیان مسعود #پزشکیان شکل بگیرد. این ائتلاف در فردای پیروزی احتمالی مسعود پزشکیان نیز کارگشاست. به هر حال، مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور احتمالی باید با محمد باقر قالیباف رئیس مجلس همکاری کند. بخشی از همگرایی سیاسی ضروری برای عبور دادن ایران از وضعیت فعلی، توافق‌سازی از پایین میان حامیان برای تسهیل همکاری میان مقامات سیاسی در بالاست.

@fazeli_mohammad
پزشکیان و روستاها

محمد فاضلی

من سال‌ها تجربه ارتباط نزدیک با روستا دارم. چهل سال گذشته در جریان زندگی روستایی بوده‌ام و در جریان کار، تولید و تجربه زندگی روستایی هستم. طی این سال‌ها ایده‌ام درباره سیاست توسعه روستایی در ایران بعد از انقلاب را در یک عبارت خلاصه کرده‌ام. این عبارت را روز اولی که به ستاد آقای پزشکیان رفتم به مشاوران منتقل کردم.

به نظر من، سیاست توسعه روستایی در ایران در تقابل دوگانه «روستا به‌مثابه واحد تولید» یا «روستا به‌مثابه واحد مصرف» قابل ارزیابی است. قبل از تحلیل مختصر این دوگانه، عبارتی از یک تحلیل‌گر هندی نقل کنم و سراغ بحث خودمان برویم.

یک تحلیل‌گر اقتصاد هند نزدیک به این عبارت را گفته: اگر در جایی تولید قابل فروش و صادراتی صورت بگیرد، تولیدکنندگان بالاخره محصول تولیدشده را از طریق جاده‌های خاکی هم که شده به بندری برای صادرات می‌رسانند؛ اما جاده‌های آسفالته تا بندر، در جایی که محصولی تولید نمی‌شود، ارزشی خلق نمی‌کنند.

🔴روستا به‌مثابه واحد تولید

روستا به صورت تاریخی واحد تولید کشاورزی، دامداری و صنایع سنتی مرتبط با این دو مثل فرش‌بافی بوده است.

ظرفیت تولیدی روستای ایرانی به دلیل تشدید مسأله آب، پایین بودن بهره‌وری کشاورزی، سرکوب قیمت محصولات کشاورزی و درآمد پایین کشاورزی نسبت به بقیه فعالیت‌های اقتصادی، سیاست‌های نادرست در حمایت از تولید کشاورزی، و تغییرات اقلیمی و محیط‌زیستی ضربه خورده است.

سیاست‌های اقتصادی دولت‌ها، و مدرن‌سازی ناکافی کشاورزی، و تکمیل نشدن زنجیره‌های ارزش اقتصادی محصولات تولیدی کشاورزی، باعث تضعیف بنیان‌های تولیدی روستا شده است. بسیاری از صورت‌های ناپایدار فعالیت کشاورزی نظیر کشت محصولات پرآب‌بر در مناطق کم‌آب، یا توسعه پرورش ماهی در مناطق دارای بحران آب، این وضعیت را در درازمدت بدتر نیز کرده‌اند. خشکی دریاچه ارومیه و بحران آبخوان‌ها مصادیق چنین وضعیتی هستند.

سیاست‌های اقتصادی-محیط‌زیستی در ۴۰ سال گذشته، روستا به‌مثابه واحد تولید پایدار و بهره‌ور را هدف نگرفته‌اند. افزودن بر سطح زیر کشت و بالا بردن تولید، با بهره‌وری پایین و با فشار شدید بر منابع در حد نابودی آبخوان و کیفیت خاک، توسعه توان تولیدی روستا نیست، نابودی تدریجی آن است.

🔴روستا به‌مثابه واحد مصرف

اگرچه سیاست‌های معطوف به تقویت «توان تولید پایدار» روستا به شرحی که نوشتم، ناکارآمد بوده، اما از اولین سال‌های بعد از انقلاب، سیاست توسعه ظرفیت مصرف روستا در جریان بوده است. روستائیان حق داشته‌اند به آب، برق، تلفن، گاز و ... دسترسی داشته باشند. اما افزایش توان مصرف، مستلزم افزایش توان تولید متناسب بوده است. توان تولید بهره‌ور و پایدار، می‌تواند ظرفیت مصرف بالاتر و باکیفیت‌تر را هم فراهم کند.

سیاست‌های ۴۰ سال گذشته، ظرفیت مصرف را در روستا بالا برده‌اند. دسترسی به امکانات مصرف – از برق و تلفن و اینترنت تا جاده‌ها برای دسترسی به نقاط شهری و مراکز مصرف – بیشتر شده است. البته همین مقدار نیز ناعادلانه توزیع شده است.

آن‌چه انجام نشده، افزایش توان «تولید بهره‌ور پایدار» برای خلق قدرت خرید لازم برای مصرف، و پایدارسازی کیفیت زندگی روستایی است. مدرن‌سازی برای سازگار کردن توان تولید و مصرف با ظرفیت‌های محیط‌زیستی آب و خاک است.

◼️ سخن آخر

مسعود #پزشکیان به شرطی می‌تواند سیاست مناسبی برای توسعه روستاها در پیش بگیرد که سیاست‌های معطوف به «روستا به‌مثابه واحد تولید بهره‌ور پایدار» را در اولویت قرار دهد.

فرد روستایی که از محل تولید بهره‌ور پایدار درآمد کافی داشته باشد، قدرت خرید کافی برای مصرف نیز پیدا می‌کند.

آن عبارتی که از تحلیل‌گر هندی نقل کردم این‌جا به‌کار می‌آید. اگر روستایی ایرانی با بهره‌گیری از فناوری و دسترسی مناسب به بازارهای مختلف، محصول باکیفیت قابل عرضه تولید کند، و دولت سیاست درستی برای تسهیل تولید و حتی صادرات محصولات روستایی داشته باشد؛ درآمد کافی برای مصرف پایدار باکیفیت نیز خواهد داشت.

#پزشکیان باید «روستا به‌مثابه واحد تولید بهره‌ور پایدار» و مدرن‌سازی شده را مد نظر قرار دهد. سیاست محیط‌زیستی مناسب، بخش مهمی از این رویکرد است. موضوعاتی نظیر خشکی دریاچه ارومیه و بقیه پیکره‌های آبی، و بحران آبخوان‌ها را هم در همین چارچوب می‌توان تحلیل کرد.
 
@fazeli_mohammad
بیایید ائتلاف کنیم برای ایران

محمد فاضلی

وقت‌تان را زیاد نگیرم. خیلی کوتاه:

یک. اکثریت (۶۰ درصد) رأی ندادند و صدای‌شان در گوش سیاست پیچید.

دو. گروهی ۲۰ درصدی رأی دادند و مانع آن شدند که از شنبه ۹ تیرماه، سعید جلیلی رئیس‌جمهور شود.

سه. آن ۲۰ درصدی که رأی دادند، مانع از آن شدند که صدای آن ۶۰ درصد زیر صدای پیروزی اقلیت، گم شود.

چهار. اگر قرار بر شنیده شدن صدای معترضان قهرکرده با صندوق (۶۰ درصد) و معترضان هنوز امیدوار به صندوق (۲۰ درصد) در درون حاکمیت باشد،باید این اتفاق تاکنون افتاده باشد. این شنیده شدن را می‌توان تکمیل کرد.

پنج. ائتلاف ۶۰+۲۰ و رأی دادن به مسعود #پزشکیان، می‌تواند راهبردی برای رساندن #صدای_اعتراض به روند موجود و احتمال تداوم آن، به فاصله یک هفته، در دو شکل متفاوت باشد.

امیدوارم این ائتلاف رخ دهد، و نشانه‌ای هم از سوی حاکمیت صادر شود که نشان دهد صدای معترضان را شنیده و به پی‌آمدهای مشارکت‌شان در انتخابات و برآمدان مسعود #پزشکیان در فضای سیاست ایران ملتزم است؛ پیش از آن‌که ۲۰ درصد نیز به ۶۰ درصد بپیوندند و همه راه‌ها برای سیاست مولد خیر جمعی بسته شود.

امیدوارم حاکمیت نیز به ائتلاف ۶۰+۲۰ بپیوندد و همه برای ایران ائتلاف کنیم.

@fazeli_mohammad
.
این روزها #صدای_۶۰_درصد در گوش ایران و سیاست پیچیده است، اما برخی حتی نمی‌خواهند آن را بشنوند.

#دغدغه_ایران #محمد_فاضلی #پزشکیان

@fazeli_mohammad
دو پاراگراف مهم نوشته احمد زیدآبادی

محمد فاضلی

جناب احمد زیدآبادی متنی درباره چرایی رأی دادن به مسعود #پزشکیان نوشته‌اند. به نظرم دو پاراگراف از نوشته ایشان مهم است، بالاخص پاراگراف اول. به شرح زیر:

«بزرگترین سرمایهٔ دکتر پزشکیان صداقت و پاکدستی و دلسوزی بدون ریا و نفاق او برای مردم و کشور است. با این سرمایه می‌توان اعتماد مردم را جلب کرد و با ارکان قدرت هم به تفاهم نسبی رسید. برای این منظور، تمهیدات بسیاری لازم است که نخستینِ آنها دور کردنِ "مشتاقان خدمت"! و افراد حاشیه‌آفرین و پر سر و صدا و ماجراجو از دور کابینه و تشکیل تیمی متخصص و پرحوصله و سلیم‌النفس و حساسیت‌زدا و اهل اقناع و تعامل در نهاد اجرایی کشور است.

به امید آن‌که خداوند به این ملک باستانی و این مردم رنج‌کشیده بار دیگر یاری رساند و آنها را از این عقبهٔ هولناک به سلامت گذر دهد، من در روز جمعه رأی خود را به نام دکتر مسعود پزشکیان به صندوق می‌اندازم و از همهٔ آنان که به تشخیص سیاسی‌ام باوری دارند درخواست می‌کنم که تردید را کنار بگذارند و با سربلندی و افتخار همین کار را بکنند و از طعن طاعنان نهراسند. آنچه باید از آن هراسید، عافیت پیشه کردن به قیمت هل دادن کشور به پرتگاه‌ست!»

اصل نوشته آقای زیدآبادی

@fazeli_mohammad
نهایت ریاکاری

محمد فاضلی

زنان مهم‌ترین قشر اجتماعی هستند که از قدرت گرفتن سعید جلیلی زیان می‌کنند:

یک. نزدیک انتخابات ریاکارانه با زنانی که حجاب آن‌ها پوشیده‌تر از مهسا امینی نیست، عکس می‌گیرد؛ اما در تمام مناظرات یک کلمه علیه گشت ارشاد و طرح نور موضع نگرفت.

دو. تنوع و تکثر سبک زندگی را در جامعه ایرانی به رسمیت نمی‌شناسد ولی از عکس گرفتن با زنان استفاده ابزاری می‌کند.

سه. تفکر او و حامیانش چادر را حجاب برتر معرفی می‌کند اما در عکسی که دم انتخابات منتشر می‌کند یک حجاب برتر هم نیست.

چهار. دیگران را به استفاده ابزاری از زن متهم می‌کنند و خودشان در نهایت ریاکاری چنین می‌کنند.

انتخابات روز جمعه، نه گفتن به چنین تفکری است.

#دغدغه_ایران #محمد_فاضلی #پزشکیان

@fazeli_mohammad
.
صحنه انتخابات جمعه ۱۵ تیر خیلی روشن است.

یک طرف تفکری است که فکر می‌کند اقتصاد آمریکا از تحریم ایران ضربه شدید خورده است.

طرف دیگر تفکری است که اعتقاد دارد اقتصاد ایران از تحریم‌ها ضربه شدید خورده است.

این اصلا رقابت اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی نیست. عقلایی در بین اصولگرایان هستند که تحریم‌ها را شر مطلق و خسارت محض برای ایران می‌دانند.

صحنه امروز، تقابل یک تفکر توهمی با واقع‌بینی است.

#دغدغه_ایران #محمد_فاضلی #پزشکیان

@fazeli_mohammad
اگر پزشکیان رئیس‌جمهور شود چه می‌کنم؟

محمد فاضلی

این متن را فقط بابت پاسخ به پرسش برخی مخاطبان می‌نویسم که از زیاد بودن فعالیتم در حمایت از مسعود #پزشکیان می‌پرسند و برخی هم دنبال منفعت من در این موضوع می‌گردند.

یک. مهم‌ترین سهم من در زندگی اجتماعی ایران امروز، تولید دو پادکست #دغدغه_ایران و #جور_دیگر است. در فردای انتخابات – با هر نتیجه‌ای از جمله رئیس‌جمهور شدن مسعود پزشکیان – تولید این دو پادکست را ادامه می‌دهم.

دو. ضمن احترام به نهاد دانشگاه، تحت هر شرایطی به کارم در دانشگاه برنمی‌گردم. بنابراین فعالیت انتخاباتی من، طمع بازگشت به دانشگاه نیست.

سه. کسی از من برای پیوستن به دولت دعوت نمی‌کند ولی حتی اگر هم چنین شود، به دولت احتمالی آقای پزشکیان هم – در هیچ سطحی - نمی‌پیوندم.

چهار. ایده #کمند (کمیته مردمی نظارت بر دولت) را که ستاد آقای پزشکیان مطرح کرده، مناسب می‌دانم. من تلاش می‌کنم تا فعالان اجتماعی و فکری و سیاسی دلسوز و متعهد را برای تقویت کمند متقاعد کنم و فرایند نظارت مردمی-اجتماعی بر دولت احتمالی مسعود پزشکیان را تقویت کنم.

اما این‌ها بدان معنا نیست که من نفعی در ریاست جمهوری مسعود پزشکیان ندارم. بزرگ‌ترین منفعت من (بر اساس تحلیل خودم) این است که ایران در آغاز جاده وضعیت بهتر قرار گیرد.

بزرگ‌ترین نفع من وضع بهتر ایران است؛ همان ایرانی که برایش درس خواندم، نوشته‌ام، فکر کرده‌ام، پادکست ساخته‌ام و گاه خرده‌رنجی کشیده‌ام.

@fazeli_mohammad
نظرسنجی‌ها تعیین کننده نتیجه انتخابات نیستند، حضور پای صندوق و رأی دادن تعیین‌کننده است.

محکم پای مسعود #پزشکیان بایستیم، و صرف‌نظر از هر پیش‌بینی، با رأی دادن تکلیف را روشن کنیم.

@fazeli_mohammad
منتقدان امیدوار

محمد فاضلی

مسعود #پزشکیان تلاش کرده با به‌کارگیری کمیته‌های تخصصی انتخاب وزار و سایر همکارانش در هیئت دولت، به وعده تخصص‌گرایی و برگزیدن کارآمدترین‌ها عمل کند. چند گروه با این اقدام او مواجه شده و اقدام خود در برابر آن‌را تنظیم می‌کنند.

گروه اول. این‌ها #مجاهدین_شنبه هستند که قبلاً درباره آن‌ها توضیح داده‌ام. فرصت‌طلبانی که این روزها به در و دیوار می‌زنند که خود را در شمار نامزدهای کمیته‌ها قرار دهند و به مقامی برسند. مجاهدین شنبه زرنگ‌تر می‌گویند کمیته کیلویی چند، از در پشتی وارد می‌شویم.

گروه دوم. #شایستگان_بلندنظر که اگرچه شایسته‌اند اما مناعت طبع‌شان مانع از آن است که خود را جلو بیندازند و نامزد شوند.

گروه سوم. #منتظران_شکست که معتقدند پزشکیان هم ناکام می‌شود و شکست می‌خورد. برخی فقط انتظار شکست او را می‌کشند و کاری نمی‌کنند، و برخی هر کاری از دست‌شان برآید انجام می‌دهند تا او شکست بخورد و نظریه منتظران شکست درست از آب درآید. برخی هم فراتر از درستی نظریه‌شان، شکست پزشکیان را انتظار می‌کشند تا خود به جایی برسند.

گروه چهارم. #منتقدان_امیدوار_واقع‌بین کسانی هستند که به نظاره عملکرد کمیته‌ها نشسته‌اند، امیدوارند حاصل عملکرد کمیته‌ها به انتخاب متخصص‌ترین‌ها، باتجربه‌ترین‌ها و هیئت دولتی هماهنگ و منسجم ختم شود که با پاکدستی و سلامت، و عقل سیاست‌گذارای مناسب کار کند.

گروه چهارم، منتقد برخی رویه‌های عملکرد کمیته‌ها هم هست، به حضور برخی چهره‌ها در کمیته‌ها معترض است، و از کم بودن شفافیت در مواردی از فرایند انتخاب هم انتقاد می‌کند. حاصل کارش تا این‌جا، سطحی از پاسخ‌گو کردن چهره‌های اصلی کمیته‌ها و کمیته راهبری در برابر افکار عمومی بوده است.

#منتقدان_امیدوار_واقع‌بین هم‌زمان می‌دانند که در کشوری بدون #سامان_سیاسی حزبی، با تجربه‌ دهه‌ها ناشایست‌گزینی، و در اوج منازعه‌ای سیاسی که از سال ۱۳۸۸ به این سو ادامه داشته، و در کوران فعالیت مجاهدین شنبه، رسیدن به گزینه‌های کاملاً مطابق با معیارها دشوار است.

آن‌چه در حال وقوع است، تلاش اجتماعی و سیاسی برای رسیدن به سطح بالاتری از بلوغ است. حرکت تدریجی به سمت افزایش نظارت مدنی بر کردار سیاسیون است. طی شدن این روند بدون خطا نخواهد بود، اما منتقدان امیدوار واقع‌بین تلاش می‌کنند تا بهترین مسیر در کوتاه‌ترین زمان طی شود، هر چند به همه دشواری‌ها آگاهند. آن‌ها امیدوارانه، واقع‌بینانه و منتقدانه این راه را ادامه می‌دهند.

#منتقدان_امیدوار_واقع‌بین این حرکت مسعود پزشکیان را به فال نیک می‌گیرند، در کنارش می‌مانند تا مسیر را کم‌خطا طی کند، خطاها را هشدار می‌دهند، کژرفتاری‌ها را دقیق نظاره کرده و جار می‌زنند، اما هم‌زمان خویشتن و جامعه را به امیدواری منتقدانه فرامی‌خوانند. سرسخت و امیدوار.

#منتقدان_امیدوار_واقع‌بین انتظار می‌کشند تا شمار بیشتری از #شایستگان_بلندنظر، نامزدهای بیرون آمده از کمیته‌ها باشند. اما واقع‌بینانه می‌دانند که خروجی دهه‌ها بی‌سامانی سیاسی می‌تواند شماری از کمترشایستگان یا حتی ناشایستگان نیز باشد. فرصت ناامیدی نیست، اما می‌توان منتقدانه هوشیار بود، پزشکیان و شایستگان اطرافش را تنها نگذاشت، و در میان همه دشواری‌ها به بهبود شرایط ایران فکر و برایش عمل کرد.

@fazeli_mohammad
Goftman Dolat 14 - Fazeli.MP3
18.2 MB
ضرورت‌های دولت چهاردهم

محمد فاضلی

در جلسه‌ای ایده‌هایم درباره ضروریات دولت چهاردهم را تشریح کردم. اگر شنیدید و دوست داشتید برای دیگران ارسال کنید.

#دغدغه_ایران #محمد_فاضلی #پزشکیان

@fazeli_mohammad
گفتمان دولت چهاردهم.docx
23.6 KB
ضرورت‌های دولت چهاردهم

محمد فاضلی

در جلسه‌ای ایده‌هایم درباره ضروریات دولت چهاردهم را تشریح کردم. قبلاً فایل صوتی آنرا منتشر کردم، و این متن همان صوت است.

@fazeli_mohammad

#دغدغه_ایران #محمد_فاضلی #پزشکیان

@fazeli_mohammad
برخی چیزی بر سرمایه اجتماعی دولت نمی‌افزایند و فقط از آن کم می‌کنند.

این کشور و دولت #پزشکیان به #سرمایه_اجتماعی نیاز دارد. آدم‌ها و کیفیت آن‌ها برای سرمایه اجتماعی مهم است. بزرگ‌ترین کمک برخی، عدم حضورشان است.

@fazeli_mohammad
دندان‌های این اسب را بشمرید

محمد فاضلی

آقای #پزشکیان از دیروز دولت را تحویل گرفته‌اند. برخی هم مدعی هستند که اسب زین کرده تحویل ایشان داده‌اند. آقای پزشکیان حتماً شنیده‌اند که دندان‌های اسب پیشکش را نمی‌شمرند، اما می‌دانند که دولت را کسی به ایشان پیشکش نکرده است، پس باید دندان‌هایش را شمرد.

بالفرض که آن‌چه تحویل می‌گیرند، اسب باشد؛ ولی خیلی از مشخصات این اسب مشخص نیست. #گزارش_صفر، یعنی گزارشی که نشان می‌دهد در لحظه تحویل دولت، مسعود پزشکیان و گروهش چه چیزی را تحویل گرفته‌اند، همان شمردن دندان اسب دولت است.

آقای پزشکیان، دستور بدهید گزارشی تهیه شود که تا حد ممکن دقیق توضیح بدهد در لحظه تحویل چه چیزی تحویل گرفته‌اید. ذخائر چه وضعی دارد، قیمت‌ها چگونه است، متغیرهای اساسی اقتصاد، سیاست، فرهنگ، امنیت، انرژی، آب، غذا، پول، تورم، سرمایه‌گذاری و همه شاخص‌های مهم تأثیرگذار بر وضعیت کشور در چه مقادیری هستند.

بخش‌های غیرمحرمانه را منتشر کنید، و برای همه ارکان قدرت و نهادهای تصمیم‌گیر بفرستید. خیلی زود دیر می‌شود، و متهم خواهید شد اسب زین شده‌ای تحویل گرفته‌اید که شما آن‌را مریض و ناکارآمد کرده‌اید. خیلی زود بدهکار می‌شود. تهیه #گزارش_صفر از نان شب برای شما واجب‌تر است. دندان‌هایش را بشمارید.

@fazeli_mohammad
چرا من برای وزارت خوبم؟

محمد فاضلی

رئیس‌جمهور مسعود #پزشکیان، فردا ۲۱ مرداد ۱۴۰۳، اسامی وزرای پیشنهادی دولتش را به مجلس ارائه می‌کند. رئیس‌جمهور برای انتخاب هر کدام از افراد دلایلی دارد، اما هر کدام از وزرای پیشنهادی هم حتماً دلایلی برای خود دارند که حاضر می‌شوند برای چهار سال زیر بار سنگین وزارت بروند.

وزرای پیشنهادی حالا که چنین کار دشواری را می‌پذیرند، خوب است در جلسه‌ای با حضور مطبوعات یا در متنی به قلم خودشان، به این چند سؤال پاسخ دهند.

۱. به اتکای کدام شایستگی‌ها و قابلیت‌ها، خود را مناسب وزارت دانسته و برای انجام این وظیفه سنگین مسئولیت می‌پذیرند؟

۲. کدام جریان سیاسی از ایشان برای پذیرش مسئولیت سنگین وزارت، حمایت کرده است؟

۳. آن مسائل اصلی چیست که در حوزه کاری وزارتخانه به دنبال تعدیل و حل آن‌ها هستند؟

۴. حل آن مسائل اصلی را با اتکا بر چه تحلیلی از آن مسائل و با چه توانمندی‌هایی دنبال می‌کنند؟

۵. ارزش افزوده میان‌بخشی آن‌ها (فراتر از وزارتخانه خودشان و در ارتباط با سایر وزارتخانه‌ها) برای هیئت دولت چیست؟

اگر کسی به این سؤالات پاسخ دهد، در اصل به این سؤال جواب داده که «چرا من برای وزارت خوبم؟» اگر مردم و بالاخص تحلیل‌گران رسانه‌ها، پاسخ‌های هر وزیر پیشنهادی را قانع‌کننده ارزیابی کنند، سرمایه اجتماعی زیادی نصیب شخص می‌شود.

فایده این نوشته من چیست؟

خودم تصور می‌کنم آن‌چه در بالا نوشتم و پیشنهادی که دادم چند فایده دارد:

یک. ممکن است از امشب تا فردا که اسامی به مجلس داده می‌شود، آقای رئیس‌جمهور این سؤالات را درباره تک تک وزاری پیشنهادی از خودش بپرسد و اگر جواب قانع‌کننده‌ای نیافت، از خیر برخی افراد بگذرد. این کم خدمتی به رئیس‌جمهور نیست.

دو. ممکن است برخی افراد پیشنهادی از خودشان این سؤالات را بپرسند و پیش خودشان بگویند «در دیزی باز است، حیای گربه کجا رفته!» و پیش خودشان بگویند این بچه راست می‌گوید، پادشاه لخت است؛ و خودشان بی‌خیال وزارت شوند. این هم کم خدمتی به ملت و مُلک نیست.

سه. ممکن است شایستگان از میان افراد پیشنهادی، به این سؤالات فکر کنند، پاسخ بدهند و برای‌شان سرمایه اجتماعی شود. این هم کم خدمتی به رئیس‌جمهور، هیئت دولت و شخص وزیر شایسته نیست.

چهار. ممکن است خبرنگاران و رسانه‌ها تصمیم بگیرند این سؤالات را از وزرای پیشنهادی بپرسند. این هم باعث روشن شدن افکار عمومی می‌شود. این هم کم خدمتی به جامعه و رسانه‌ها نیست.

پنج. ممکن است وزرای پیشنهادی اگر هم خودشان به این سؤالات پاسخ ندهند، ولی بعداً در به‌کارگیری معاونین و همکاران‌شان، از آن‌ها چنین سؤالاتی بپرسند و باعث ارتقای کیفیت همکاران‌شان شود. این هم کم خدمتی به ایران نیست.

خلاصه! شما بگو ببینیم چرا فکر می‌کنی برای وزارت خوبی؟

@fazeli_mohammad
سوئیسی‌ها! این‌جا ایران است

محمد فاضلی

مسعود #پزشکیان که اعضای کابینه‌اش را معرفی کرد، سیلی از انتقاد به ایشان راه افتاد. عمده انتقادکنندگان چهار دسته‌اند:

یک. آن‌ها که رأی ندادند. حق دارند، انتظارات‌شان آن‌قدر بالا بود که رأی دادن را هم چاره نمی‌دانستند، بدیهی است کابینه حاصل این رأی دادن را هم مطلوب ندانند. اکثریت‌شان سامانه سیاسی مولد رأی، رئیس‌جمهور و کابینه را مناسب نمی‌دانند.

دو. بخشی از رأی‌دهندگان به پزشکیان که اکثریت قاطع آن‌ها کنشگر سیاسی نیستند، اغلب با انتظار بهبود زندگی رأی دادند، مستعد ناامید شدن هم هستند. تحلیل‌گر سیاست هم نیستند، مایلند زندگی کنند، حق‌شان هم هست.

سه. کنشگران اجتماعی و سیاسی، اغلب فعال در فضای مجازی، بدون وابستگی جناحی روشن به گروه اصلاح‌طلبان، اما اصلاح‌جو و به دنبال ساختن ایرانی بهتر، با زندگی مناسب‌تر برای همه ایرانیان. داشتن زندگی بهتر حق همه از جمله ایشان است، منتقدند به عنوان بخشی از حقوق شهروندی و برآمده از انتظاری که داشته‌اند.

چهار. کنشگران سیاسی جمعی و فردی وابسته به اصلاح‌طلبان، بالاخص جبهه اصلاحات. روی سخنم در این نوشتار با همین گروه است.

اما درخصوص این گروه چهارم، جبهه اصلاحات و برخی چهره‌های شناخته‌شده ایشان.

۱. چهارم، مسعود پزشکیان را به عنوان یکی از سه نامزد جبهه معرفی کرده و شرط گذاشته‌اند که اگر یکی از آن‌ها تأیید نشود، وارد انتخابات نمی‌شوند. پزشکیان تنها نامزد تأییدشده ایشان است، تأیید هم نمی‌شد - صرف‌نظر از عاقبتش برای کشور و نظام سیاسی - کاری از دست کسی از جمله این گروه ساخته نبود.

۲. تمام‌قد پشت پزشکیان ایستاده‌اند و او را راهی میدان سیاست کرده‌اند. بعد هم تمام‌قد در کمیته‌های مشورتی انتخاب وزرا حاضر شده‌اند و برای نامزد کردن گزینه‌های خودشان از هیچ تلاشی دریغ نکرده‌اند.

۳. تجربه سال‌‌های ۱۳۷۶ تا ۱۴۰۳ را دارند و با محدودیت‌های سیاست و انتخاب وزرا در ایران – نه سوئیس - آشنا هستند. خودشان هم می‌دانند که غیر از مسعود پزشکیان کسی از دریچه تنگ استصواب رد نمی‌شده، و اگر هم رد می‌شدند کابینه‌ای کم‌وبیش در همین اندازه ارائه می‌کردند.

۴. حتماً در جریان جزئیات مذاکرات منجر به انتخاب کابینه هستند، می‌دانند چه تلاش‌هایی شده و چه گزینه‌هایی رد شده‌اند و امکانی برای قرار دادن آن‌ها در فهرست نبوده است. اما حالا شاکی فهرست وزرای پیشنهادی هستند.

۵. حداقل ۱۰ وزیر پیشنهادی کاملاً قابل دفاع در فهرست پیشنهادی را نمی‌بینند، و کلیت کابینه را زیر سؤال می‌برند و مسعود پزشکیان را در همین ابتدای کار تنها می‌گذارند و سودای بی‌اعتبار کردنش را دارند.

۶. به سرعت یادشان می‌رود که تا همین سه ماه پیش، تنها ابزارشان برای اثرگذاری بر سیاست، توییت زدن بوده است و به کلی در سیاست ایران امروز نادیده انگاشته شده بودند. خیلی زود یادشان رفته همین شش ماه پیش امضاکنندگان بیانیه روزنه‌گشایی - صرف‌نظر از درستی یا نادرستی آن کنش – را به باد ناسزا گرفتند، و همین بلا را کم‌وبیش سر امضاکنندگان بیانیه راهگشایی آوردند. به گشودن روزنه‌ای باور نداشتند و حالا داشتن رئیس‌جمهوری در قدرت و چندین وزیر در کابینه، به علاوه یک زمین بازی سیاست‌ورزی غیرخشونت‌آمیز را به هیچ گرفته‌اند.

۷. هنوز نه وزیری به دار است و نه سیاستی به بار، چنان ژست فرار و پشیمانی گرفته‌اند که انگار از سوئیس به سودای بهشت وارد سیاست ایران شده‌اند و یکباره با جهنم صحرای آفریقا مواجه شده‌اند. این‌جا ایران است و صدای سیاست را از یک نظم دسترسی محدود درگیر صلح مسلح در درون و بیرون مرزها می‌شنوید.

۸. اصلاً از پزشکیان پرسیده‌اید بر سر چه چیزهایی توافق کرده است؟ ائتلاف او با اصولگرایان چه محورهایی دارد؟ سیاست کلی کابینه چیست؟  

۹. گیریم که پزشکیان را بی‌اعتبار کردید، بعدش به‌مثابه کنشگران قائل به اصلاحات گام به گام چه می‌کنید؟ شما مثلاً کنشگر سیاسی سازمانی هستید، مسئول امیدوار شدن ۱۶ میلیون ایرانی که به این آخرین فرصت سیاست‌ورزی مسالمت‌آمیز اصلاح‌جو دل بسته‌اند.

۱۰. به رأی‌دهنده امیدوار بیم‌ناک احترام بگذارید، بساط توئیت‌بازی و بیانیه‌های طلبکارانه سوئیسی‌طور را جمع کنید، تمام‌قد پشت پزشکیان بایستید، به مسئولیت فرستادن او در میدان سیاست پای‌بند باشید، برای توافق‌سازی و دستورکارسازی مسالمت‌آمیز گذار از وضع موجود تلاش کنید، بکوشید رأی اعتماد مجلس را برای وزرای پیشنهادی بالاخص گزینه‌های مطلوب، بگیرید؛ و در مقام جریان و سازمان سیاسی‌ای که مسأله‌اش ایران است، در میان همه تنگناها، کنشگری کنید.

این‌جا ایران است، سوئیس نیست، حتی آلمان هم نیست که ماکس وبر در آن گفته بود «سیاست سوراخ کردن تخته‌های سفت است.»
 
@fazeli_mohammad
مسئولیت مجلس در برابر مردم

محمد فاضلی

۱. اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان در ۴۰ سال گذشته، نتوانسته‌اند یکدیگر را از صحنه سیاست حذف کنند. هر کدام در مقاطعی (حداقل در ۱۳۷۶، ۱۳۸۴، ۱۳۸۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲) قصد حذف یکدیگر را داشته‌اند.

۲. طرح حذف و خالص‌سازی به نزاع سیاسی مدام، امنیتی‌شدن و خشونت‌آمیز شدن زندگی سیاسی و ناکارآمدی انجامیده است.

۳. مسعود پزشکیان با شعار «با هم دعوا نکنیم» بر صندلی ریاست جمهوری نشسته است.

۴. پزشکیان به هر ترتیب در پی بازسازی #سیاست_غیرحذفی است. او می‌خواهد سیاست در آغاز راهی قرار گیرد که بشود سیاست‌ورزی به‌مثابه کنش معطوف به خیر جمعی انجام داد، نه کنشی برای حذف دیگری و انحصارگری در قدرت.

۵. وزاری پیشنهادی او هم تلفیقی از گروه‌های سیاسی و تجلی همین نگاه است.

۶. من به صراحت گفته‌ام و نوشته‌ام که پزشکیان آخرین فرصت برای بازسازی سیاست‌ورزی مسالمت‌آمیز و حفظ مردم به عنوان ارزشمندترین سرمایه برای ساختن ایران بهتر است. دیده‌ام که اصول‌گرایانی نیز چنین گفته‌اند. رهبری نظام هم به صراحت گفته‌اند موفقیت رئیس‌جمهور، موفقیت ماست.

۷. مجلس نیز در چنین شرایطی، می‌تواند تکمیل‌کننده راهبرد #سیاست_غیرحذفی باشد. مجلس نه فقط می‌تواند، بلکه مسئولیت دارد که چنین راهبردی را توسعه دهد و به پیروزی آن کمک کند.

۸. اگر نمایندگان مجلس، به نامزدهای اصلاح‌طلب و میانه‌رو، و ناهمسو با رویکرد سیاسی غالب نمایندگان مجلس رأی اعتماد ندهند، و هیئت وزیران پزشکیان از این گزینه‌ها خالی شود، پیام روشنش این است که مجلس نمی‌خواهد بخشی از فرایند توافق‌سازی، کاهش دادن سطح منازعه سیاسی، تقویت انسجام اجتماعی، و همراهی با رویکرد توافق‌ساز و «با هم دعوا نکنیم» رئیس‌جمهور برای تحقق #خیر_جمعی_ایرانیان باشد.

۹. اگر مجلس به گونه‌ای عمل کند که هیئت وزیران رئیس‌جمهور #پزشکیان، دیگر نماد توافق‌سازی و سیاست غیرحذفی نباشد، همان ۳۰ درصد رأی‌دهنده به پزشکیان نیز به آن ۵۰ درصدی می‌پیوندند که مشارکت نکرده‌اند. سرمایه اجتماعی دولت پزشکیان سقوط می‌کند و عاقبت جمله موفقیت رئیس‌جمهور موفقیت ماست، تیره و تار خواهد شد.

۱۰. مجلس، دولت، قوه قضائیه و کل نظام سیاسی در یک کشتی نشسته‌اند و چنان‌که پیش‌تر بارها نوشته و گفته‌ام، جدایی نظام از دولت، توهمی بیش نیست. این کشتی باید به درد ملت ایران بخورد و بتواند بار تأمین شرایط زندگی بهتر را برای این مردم عزیز و رنج‌کشیده، تحت فشار اقتصادی، تحریم و انواع بحران‌ها را به مقصد برساند. باید امید داشته باشیم که مجلس نخواهد سوراخ‌کننده این کشتی با به شکست کشاندن راهبرد #سیاست_غیرحذفی باشد.

رأی‌دهندگان رئیس‌جمهوری با شعار توافق‌سازی انتخاب کرده‌اند، مسعود پزشکیان با ارائه نامزدهایی برآمده از گرایش‌های سیاسی مختلف به این توافق‌سازی عمل کرده و حتی انبوه انتقادها را به جان خریده است؛ و حال مجلس در موقعیتی است که به این راهبرد تن می‌دهد یا تخریب کل اندک سرمایه اجتماعی خلق‌شده را برمی‌گزیند.

من امیدوارم مجلسیان و صدرِ مجلسیان، به مسئولیت مجلس برای تداوم بخشیدن به سیاست غیرحذفی توجه تمام و کمال داشته باشند؛ و فراهم کردن زمینه‌های سیاسی ضروری برای سیاست‌گذاری برای حل مسأله‌های بحرانی‌شده ایران و رسیدگی به دردهای مردم شریف ایران را اصلی‌ترین کار خود بدانند؛ و راهبرد توافق‌سازی برای سیاست غیرحذفی را سوراخ و بی‌اعتبار نکنند.

مداوم و مستحکم کردن سیاست توافق‌ساز غیرحذفی، مسئولیت مجلس در برابر مردم است تا شرایطی فراهم شود که بهتر زندگی کنند. فرصت‌ها می‌گذرند چون ابر بهار، و آخرین فرصت ...
 

@fazeli_mohammad
سؤال عالی

محمد فاضلی

این سؤالی را که امروز رئیس‌جمهور پرسیده است، سال‌ها متخصصان منابع آب از سیاستمداران پرسیده‌اند و جوابی جز بی‌اعتنایی نشنیده‌اند. انشالله آقای #پزشکیان این سؤال را با جدیت مطرح می‌کنند و حامیان همه سیاست‌ها و طرح‌ها را وادار می‌کنند پاسخ‌گو باشند.

سؤال تمدنی است: آبش را از کجا می‌آوریم؟

@fazeli_mohammad
آفرین به دولتی که بداند نمی‌داند

محمد فاضلی

بیت شعری هست که به ابوعلی سینا نسبت داده‌اند: «تا بدانجا رسید دانش من/که بدانم همی که نادانم.» این شعر فضیلت دانایی منجر به فروتنی فردی را تصویر می‌کند.

میشل کروزیه جامعه‌شناس فرانسوی هم کتابی دارد با عنوان «دولت فروتن، دولت مدرن: راهبردهایی برای تغییری دیگر» (ترجمه مجید وحید، انتشارات رخ‌داد نو، ۱۳۹۲). کروزیه هم در این کتاب مشکلات بوروکراسی و بالاخص نادانی‌های آن‌را تحلیل کرده است. به همین دلیل دولت را به فروتنی دعوت می‌کند. دولت مدرن چون نمی‌داند، دولت فروتن است.

اَندروز، پریچت و وولکاک هم در کتاب «توسعه به‌مثابه توانمندسازی حکومت» (انتشارات روزنه، ۱۳۹۹) به دقت نشان می‌دهند که دولت‌ها نمی‌دانند (یعنی اصلاً مسأله‌های‌شان را نمی‌شناسند) و عمدتاً مجموعه‌ای راه‌حل‌های تکراری دارند که برای هر مسأله‌ای آن‌ها را ارائه می‌کنند. مثلاً طرف فقط بلد است لوله بکشد و آب پمپاژ کند؛ حالا هر چیزی اسم «آب» توش باشد، می‌گوید لوله بکشید، پمپاژ کنید، اصلا هم گوش نمی‌کند که بحث مثلاً بر سر کم شدن آب بدن بیمار در بیمارستان است، او فقط بلد است لوله بکشد، آب پمپاژ کند.

وضع دولت در ایران

خب، از سه بند قبلی درباره دولت در ایران چه نتیجه‌ای بگیریم؟

یک. دولت در ایران مثل «دولت فروتن، دولت مدرن» کروزیه، معترف به ندانستن خویش نیست و اتفاقاً فکر می‌کند که خیلی هم می‌داند، فقط دست و پایش را بسته‌اند، نمی‌گذارند و اگر پول و اختیارات بیشتر داشته باشد مسأله حل می‌کند. البته بعضی وقت‌ها (مثلاً دهه ۱۳۸۰) خیلی پول داشته (پول چرب نفت) ولی باز هم نتوانسته کار زیادی بکند. بعضی وقت‌ها هم واقعاً نمی‌گذارند، اما اغلب اوقات وقتی می‌گذارند هم اصلاً نمی‌داند.

دو. بوروکرات‌ها هم ابوعلی سینا نیستند که به عُلُوِّ درجات رسیده باشند و بدانند همی که نادانند. آن‌ها هم اتفاقاً خیلی می‌دانند. نیازی به بازتعریف مسأله‌ها ندارند، لازم هم ندارند چیزهای جدید زیادی بدانند، خودشان بر این باورند که اگر دست‌شان را باز بگذارند شاهکار می‌کنند.  

سه. راه‌حل‌فروش هم تا دل‌تان بخواهد زیاد است. در هر مکالمه‌ای با خیلی از بوروکرات‌ها به این جمله برمی‌خورید: «البته راه‌حل که مشخص است، اما کسی کننده کار نیست/نمی‌گذارند/اگر دست من می‌دانند فلانش می‌کردم»

رو به آینده

دولت در ایران اگر می‌خواهد مسأله حل کند، باید یک رویکرد بومی-وطنی ابوعلی‌سیناییِ «می‌دانم همی که نادانم» یا رویکرد غربی‌طورِ کروزیه و دیگران مبنی بر فروتنی و می‌دانم که مسأله‌هایم را نمی‌شناسم در پیش بگیرد. در این رویکرد، دولت مفروض نمی‌گیرد که:

یک. مسأله‌ها که مشخص است، دنبال راه‌حل بگردیم.

دو. راه‌حل‌ها را هم که مشخص است، دنبال مدیر اجرایی قوی بگردیم که اجرا کند.

سه. مدیر اجرایی قوی هم هست، فقط نمی‌گذارند کار کند.

چهار. می‌گذارند کار کند، اما پول نیست.

در این رویکرد، دولت مفروض می‌گیرد:

یک. مسأله‌ها را دقیق نمی‌شناسم.
دو. به تعریف مسأله‌ها متناسب با شرایط محلی (زمانی، مکانی، اجتماعی و ...) خودم نیاز دارم.

سه. تعریف مسأله را باید با توان فکری-اجتماعی فراتر از محدوده نیروهای دولت انجام دهم.

چهار. راه‌حل‌ها متناسب با تعریف مسأله‌ها ساخته می‌شوند (از قبل وجود ندارند.)

پنج. بود و نبود «اختیار»، «توانایی» و «پذیرش» لازم برای حل مسأله‌ها بر اساس راه‌حل‌های ساخته‌شده، مسأله پسینی (و نه پیشینی) است.

شش. مسأله‌ها گام به گام، متکی بر مدل موفقیت‌ها/گام‌های کوچک، مدیریت‌پذیر/حل‌پذیر می‌شوند.

درباره دولت چهاردهم

روایت خلاصه‌ای از مجموعه گسترده تحولات در فهم دانایی، توانایی و عملکرد دولت‌ها در سه دهه گذشته را در همین نوشتار ارائه کرده‌ام. اما خلاصه‌ترش می‌شود این: آفرین به دولتی که می‌داند نمی‌داند.

چنین دولتی بر اساس چنین فهمی از خودش، رویه‌ای متفاوت از گذشته در پیش می‌گیرد و در دام مسیرهای طی‌شده تا به امروز نمی‌افتد.

هنوز درک دقیقی از نسبت شخص مسعود #پزشکیان با چنین رویکردی ندارم. اما طفره رفتن او از دادن پاسخ‌های قطعی به پرسش‌های تکراری و مشروط کردن موفقیت‌ها به شرط و شروط، این حس را القا می‌کند که فهمیده بوروکراسی عمدتاً نادانی است که ادای دانایی درمی‌آورد؛ و راه‌حل‌فروشی است که راه‌حل‌های تکراری می‌فروشد که رؤسای جمهور قبل از او را سر کار گذاشته است.

پزشکیان فهمیده بوروکراسی ایران را به «جامعه مسائل حل‌نشده» تبدیل کرده و او را هم زمین می‌زند. حدس می‌زنم در جلسات به بوروکرات‌ها گوش می‌دهد و به خودش می‌گوید «اگر مسأله را می‌دانستند و به این سادگی بود، تا حالا حل شده بود.»

شاید هم متوجه شده که عمده این‌ها نمی‌دانند و احتمالاً هیچ کس نمی‌داند ولی ادای دانستن درمی‌آورند.
 
@fazeli_mohammad