بخش سوم
👈 کارواژه های فراموش شده،
زبان پارسی که باید دوباره زنده شوند:
۱۶۹- آواز خواندن= srūtan، سروتن
۱۷۰- گیج شدن= sturtan، ستورتن
۱۷۱- تعلیم دادن= vičistan، ویچیستن
۱۷۲- تعظیم کردن= anāmītan، اَنامیتن
۱۷۳- اجازه دادن = hištan، هیشتن
۱۷۴- قربانی کردن= izītan، ایزیتن
۱۷۵- شکاف دادن= unānītan، اونآنیتن
۱۷۶- واداشتن= naxvāritan، نَخواریتن
۱۷۷- وادار برفتن کردن= rawēnītan، رَوینیتن
۱۷۸- وادار به حرکت کردن= rānēnītan، رانینیتن (راندن)
۱۷۹- خود را وادار کردن= vixāzītan، ویخآزیتن
۱۸۰- وارونه کردن= nikūnitan، نیکونیتن
۱۸۱- متلاشی شدن= frakastan، فرَکستن
۱۸۲- اخطار کردن= kartan، کَرتن
۱۸۳- بالا آمدن= xēzistan، خیزیستن
۱۸۴- بالا بردن= ahrāmitan، اَهرامیتن
۱۸۵- بالا رفتن= ahrāftan، اَهرآفتن
۱۸۶- پژمرده شدن= afsartan، اَفسَرتن (افسردن)
۱۸۷- شعلهور شدن= vaxšitan، وَخشیتن
۱۸۸- اداره کردن، حکومت کردن= vinārtan، وینارتن
۱۸۹- نمناک شدن= nambitan، نَمبیتن
۱۹۰- ادا کردن= vičārtan، ویچارتن
۱۹۱- پُر کردن= ākantan، آکنتن (آکندن)
۱۹۲- پَر کندن= rūtan، روتن
۱۹۳- نفرین کردن= vizūtan، ویزوتن
۱۹۴- لعنت کردن= gazūtan، گَزوتن
۱۹۵- معالجه کردن= bēšāzītan، بئشآزیتن (همریشه با پزشک)
۱۹۶- ادامه دادن= kašitan، کشیتن
۱۹۷- ادامه داشتن= patāyitan، پتاییتن
۱۹۸- ادامه یافتن= pattūtan، پتتوتن
۱۹۹- نظم دادن= rāyēnitan، رآیئنیتن
۲۰۰- نامنظم بودن= šiftan، شیفتن
۲۰۱- ارایه دادن، شرح دادن= nikēxtan، نیکئیختن
۲۰۲- اعتراف کردن= astovānitan، اَستُوانیتن
۲۰۳- پشیمان شدن= tōjītan، تُوجیتن
۲۰۴- راضی کردن= xšnūtan، خشنوتن (خشنودن)
۲۰۵- ناراحت کردن= ayōzītan، اَیُوزیتن
۲۰۶- مقاربت کردن= marzītan، مَرزیتن
۲۰۷- اره کردن= karrēnitan، کَررینیتن
۲۰۸- بال زدن= škāftan، شکآفتن
۲۰۹- لطمه زدن= vizāstan، ویزآستن
۲۱۰- ازبر کردن= xvastan، خوَستن
۲۱۱- نذر کردن، عهد کردن= patistātan، پَتیستآتن
۲۱۲- سوگواری کردن= xrōsītan، خرُوسیتن
۲۱۳- استغاثه کردن= zabāyitan، زَباییتن
۲۱۴- ناتوان شدن= mōšītan، مُوشیتن
۲۱۵- ناتوان کردن= ačārēnitan، اَچارئنیتن
۲۱۶- استفراغ کردن= vāmitan، وامیتن
۲۱۷- نابود کردن= nasītan، نَسیتن
۲۱۸- نابود شدن= āpaxšitan، آپَخشیتن
۲۱۹- گوش دادن= gōšītan، گُوشیتن
۲۲۰- اصلاح کردن= vīrāstan، ویراستن
۲۲۱- پیش آوردن= āšēhītan، آشیهیتن
۲۲۲- پیش رفتن= frāčitan، فراچیتن
۲۲۳- قتل کردن= ōžatan، اُوژَتن
۲۲۴- اطاعت کردن= niyōkšitan، نیوکْشیتن
۲۲۵- بیدار شدن، مراقب بودن= vigrātan، ویگراتن
۲۲۶- بیدار کردن= gubrāsitan، گوبراسیتن
۲۲۷- معطر کردن= hūbōyītan، هوبُوییتن
۲۲۸- مضایقه کردن= tanūtan، تَنوتن
۲۲۹- قضاوت کردن= vičīrītan، ویچیریتن
۲۳۰- الصاق کردن، متحد کردن= patvastan، پَتوَستن
۲۳۱- معاوضه کردن= gōhrītan، گُوهریتن
۲۳۲- امانت دادن= apaspārtan، اَپَسپارتن
۲۳۳- تبدیل کردن= vartēnītan، وَرتینیتن
۲۳۴- تغییر کردن= vartītan، وَرتیتن
۲۳۵- ماتم گرفتن= čihītan، چیهیتن
۲۳۶- امید داشتن= ōmētēnitan، اُومیتینیتن
۲۳۷- گذرا بودن، سپری شدن= sazistan، سَزیستن
۲۳۸- مشتمال دادن= muštan، موشتن
۲۳۹- اهداء کردن= nivēditan، نیویدیتن
۲۴۰- انبار کردن= hanbārtan، هَنبارتن
۲۴۱- انتخاب کردن= vičitan، ویچیتن
۲۴۲- انتقام گرفتن= kēnitan، کینیتن
۲۴۳- خوب حمایت کردن= hūpāyītan، هوپآییتن
۲۴۴- انجام دادن= frajaftan، فرَجَفتن
۲۴۵- اندازه گرفتن= handāxtan، هنداختن
۲۴۶- یوغ بر گردن اسب نهادن= āyōxtan، آیُوختن
۲۴۷- مایع گرداندن، ذوب کردن= vitāxtan، ویتاختن
۲۴۸- ایجاد کردن= tāšitan، تاشیتن
۲۴۹- ایجاد شدن= anbūsitan، اَنبوسیتن
۲۵۰- بی اثر کردن= akārītan، اَکاریتن
۲۵۱- بی اثر ماندن= niyastan، نییستن
۲۵۲- کوتاه کردن= nirfsītan، نیرفسیتن
۲۵۳- متوقف کردن= ēstānitan، ایستانیتن (ایستاندن)
۲۵۴- ایمان آوردن= gravitan، گرَویتن (گرویدن)
۲۵۵- کمر بستن= kustan، کوستن
۲۵۶- عجله کردن= ōštāftan، أُوشتافتن
۲۵۷- پلک زدن= mēčitan، میچیتن
۲۵۸- گشاد کردن= frāxvītan، فرآخویتن
۲۵۹- گرم کردن= tāftan، تافتن
۲۶۰- شایع کردن گناه= āstāritan ، آستاریتن
۲۶۱- مربا درست کردن= parvartan، پَرورتن
۲۶۲- گچکاری کردن= dōsēnitan، دُوسِینیتن (دوسیدن)
۲۶۳- لبریز شدن= āšixtan، آشیختن.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
💡@Farzandan_parsi.💡
👈 کارواژه های فراموش شده،
زبان پارسی که باید دوباره زنده شوند:
۱۶۹- آواز خواندن= srūtan، سروتن
۱۷۰- گیج شدن= sturtan، ستورتن
۱۷۱- تعلیم دادن= vičistan، ویچیستن
۱۷۲- تعظیم کردن= anāmītan، اَنامیتن
۱۷۳- اجازه دادن = hištan، هیشتن
۱۷۴- قربانی کردن= izītan، ایزیتن
۱۷۵- شکاف دادن= unānītan، اونآنیتن
۱۷۶- واداشتن= naxvāritan، نَخواریتن
۱۷۷- وادار برفتن کردن= rawēnītan، رَوینیتن
۱۷۸- وادار به حرکت کردن= rānēnītan، رانینیتن (راندن)
۱۷۹- خود را وادار کردن= vixāzītan، ویخآزیتن
۱۸۰- وارونه کردن= nikūnitan، نیکونیتن
۱۸۱- متلاشی شدن= frakastan، فرَکستن
۱۸۲- اخطار کردن= kartan، کَرتن
۱۸۳- بالا آمدن= xēzistan، خیزیستن
۱۸۴- بالا بردن= ahrāmitan، اَهرامیتن
۱۸۵- بالا رفتن= ahrāftan، اَهرآفتن
۱۸۶- پژمرده شدن= afsartan، اَفسَرتن (افسردن)
۱۸۷- شعلهور شدن= vaxšitan، وَخشیتن
۱۸۸- اداره کردن، حکومت کردن= vinārtan، وینارتن
۱۸۹- نمناک شدن= nambitan، نَمبیتن
۱۹۰- ادا کردن= vičārtan، ویچارتن
۱۹۱- پُر کردن= ākantan، آکنتن (آکندن)
۱۹۲- پَر کندن= rūtan، روتن
۱۹۳- نفرین کردن= vizūtan، ویزوتن
۱۹۴- لعنت کردن= gazūtan، گَزوتن
۱۹۵- معالجه کردن= bēšāzītan، بئشآزیتن (همریشه با پزشک)
۱۹۶- ادامه دادن= kašitan، کشیتن
۱۹۷- ادامه داشتن= patāyitan، پتاییتن
۱۹۸- ادامه یافتن= pattūtan، پتتوتن
۱۹۹- نظم دادن= rāyēnitan، رآیئنیتن
۲۰۰- نامنظم بودن= šiftan، شیفتن
۲۰۱- ارایه دادن، شرح دادن= nikēxtan، نیکئیختن
۲۰۲- اعتراف کردن= astovānitan، اَستُوانیتن
۲۰۳- پشیمان شدن= tōjītan، تُوجیتن
۲۰۴- راضی کردن= xšnūtan، خشنوتن (خشنودن)
۲۰۵- ناراحت کردن= ayōzītan، اَیُوزیتن
۲۰۶- مقاربت کردن= marzītan، مَرزیتن
۲۰۷- اره کردن= karrēnitan، کَررینیتن
۲۰۸- بال زدن= škāftan، شکآفتن
۲۰۹- لطمه زدن= vizāstan، ویزآستن
۲۱۰- ازبر کردن= xvastan، خوَستن
۲۱۱- نذر کردن، عهد کردن= patistātan، پَتیستآتن
۲۱۲- سوگواری کردن= xrōsītan، خرُوسیتن
۲۱۳- استغاثه کردن= zabāyitan، زَباییتن
۲۱۴- ناتوان شدن= mōšītan، مُوشیتن
۲۱۵- ناتوان کردن= ačārēnitan، اَچارئنیتن
۲۱۶- استفراغ کردن= vāmitan، وامیتن
۲۱۷- نابود کردن= nasītan، نَسیتن
۲۱۸- نابود شدن= āpaxšitan، آپَخشیتن
۲۱۹- گوش دادن= gōšītan، گُوشیتن
۲۲۰- اصلاح کردن= vīrāstan، ویراستن
۲۲۱- پیش آوردن= āšēhītan، آشیهیتن
۲۲۲- پیش رفتن= frāčitan، فراچیتن
۲۲۳- قتل کردن= ōžatan، اُوژَتن
۲۲۴- اطاعت کردن= niyōkšitan، نیوکْشیتن
۲۲۵- بیدار شدن، مراقب بودن= vigrātan، ویگراتن
۲۲۶- بیدار کردن= gubrāsitan، گوبراسیتن
۲۲۷- معطر کردن= hūbōyītan، هوبُوییتن
۲۲۸- مضایقه کردن= tanūtan، تَنوتن
۲۲۹- قضاوت کردن= vičīrītan، ویچیریتن
۲۳۰- الصاق کردن، متحد کردن= patvastan، پَتوَستن
۲۳۱- معاوضه کردن= gōhrītan، گُوهریتن
۲۳۲- امانت دادن= apaspārtan، اَپَسپارتن
۲۳۳- تبدیل کردن= vartēnītan، وَرتینیتن
۲۳۴- تغییر کردن= vartītan، وَرتیتن
۲۳۵- ماتم گرفتن= čihītan، چیهیتن
۲۳۶- امید داشتن= ōmētēnitan، اُومیتینیتن
۲۳۷- گذرا بودن، سپری شدن= sazistan، سَزیستن
۲۳۸- مشتمال دادن= muštan، موشتن
۲۳۹- اهداء کردن= nivēditan، نیویدیتن
۲۴۰- انبار کردن= hanbārtan، هَنبارتن
۲۴۱- انتخاب کردن= vičitan، ویچیتن
۲۴۲- انتقام گرفتن= kēnitan، کینیتن
۲۴۳- خوب حمایت کردن= hūpāyītan، هوپآییتن
۲۴۴- انجام دادن= frajaftan، فرَجَفتن
۲۴۵- اندازه گرفتن= handāxtan، هنداختن
۲۴۶- یوغ بر گردن اسب نهادن= āyōxtan، آیُوختن
۲۴۷- مایع گرداندن، ذوب کردن= vitāxtan، ویتاختن
۲۴۸- ایجاد کردن= tāšitan، تاشیتن
۲۴۹- ایجاد شدن= anbūsitan، اَنبوسیتن
۲۵۰- بی اثر کردن= akārītan، اَکاریتن
۲۵۱- بی اثر ماندن= niyastan، نییستن
۲۵۲- کوتاه کردن= nirfsītan، نیرفسیتن
۲۵۳- متوقف کردن= ēstānitan، ایستانیتن (ایستاندن)
۲۵۴- ایمان آوردن= gravitan، گرَویتن (گرویدن)
۲۵۵- کمر بستن= kustan، کوستن
۲۵۶- عجله کردن= ōštāftan، أُوشتافتن
۲۵۷- پلک زدن= mēčitan، میچیتن
۲۵۸- گشاد کردن= frāxvītan، فرآخویتن
۲۵۹- گرم کردن= tāftan، تافتن
۲۶۰- شایع کردن گناه= āstāritan ، آستاریتن
۲۶۱- مربا درست کردن= parvartan، پَرورتن
۲۶۲- گچکاری کردن= dōsēnitan، دُوسِینیتن (دوسیدن)
۲۶۳- لبریز شدن= āšixtan، آشیختن.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
💡@Farzandan_parsi.💡
#نکته_ویرایشی.
👈 فرهنگستان زبان و ادب فارسی در «دستورزبان فارسی» نوشته است:
👈«چه»جدا از واژگان پس از خود نوشتهمیشود، مگر در:
👇👇👇
چرا، چگونه، چند، چجور، چسان ِ
👈 «چه» همواره به واژه پیش از خود میچسبد:
آنچه، چنانچه، خوانچه، کتابچه، ماهیچه، کمانچه، غنچه.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
@Farzandan_parsi.
👈 فرهنگستان زبان و ادب فارسی در «دستورزبان فارسی» نوشته است:
👈«چه»جدا از واژگان پس از خود نوشتهمیشود، مگر در:
👇👇👇
چرا، چگونه، چند، چجور، چسان ِ
👈 «چه» همواره به واژه پیش از خود میچسبد:
آنچه، چنانچه، خوانچه، کتابچه، ماهیچه، کمانچه، غنچه.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
@Farzandan_parsi.
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
🔹بخش چهارم و پایانی
👈کارواژه های فراموش شده زبان پارسی،
که باید دوباره زنده شوند:
👇👇👇👇👇👇👇
۲۶۵- توبه کردن= garzītan، گَرزیتن
۲۶۶- محو کردن= avestardan، اَوستَردن
۲۶۷- از یاد بردن= awyastan، اَویَستن
۲۶۸- مهر کردن= avištan، اَویشتن
۲۶۹- آفریدن، مقدر کردن= brēhēnīdan، بریهینیدن
۲۷۰- چیره و پیروز شدن= čērīhistan، چیریهیستن
۲۷۱- نفس کشیدن، دمیدن= daftan، دَفتن
۲۷۲- داغ کردن، سوزاندن= dazīdan، دَزیدن
۲۷۳- سفر کردن، حرکت کردن= ēwarzīdan، ایورزیدن
۲۷۴- راهنمایی کردن، نشان دادن= nimūdan، نیمودن
۲۷۵- مشاهده کردن= nišidan، نیشیدن (واژه نشان از آن بجامانده)
۲۷۶- منتظر شدن، حمایت کردن= pādan، پادن
۲۷۷- نورانی کردن= rōzēnīdan، رُوزینیدن
۲۷۸- تحریک کردن= sārēnīdan، سارینیدن
۲۷۹- تجاوز کردن= spōxtan، سپُوختن
۲۸۰- شکست دادن= stōwēnīdan ستُوئنیدن
۲۸۱- قادر بودن، شایستن= šāyistan، شآییستَن
۲۸۲- حرف زدن، صحبت کردن= wāxtan، واختن
۲۸۳- خراب کردن= wimuštan، ویموشتن
۲۸۴- ترغیب کردن= hāxtan، هآختن
۲۸۵- هدایت کردن بسمتِ= zāmēnīdan، زآمینیدن
۲۸۶- حیات بخشیدن= zīwēnīdan، زیوینیدن
۲۸۷- پرتاب کردن= wistan ویستن
۲۸۸- تقاضا کردن= zastan، زَستن
۲۸۹- ترجیح دادن، تشخیص دادن= wizīdan، ویزیدن
۲۹۰- بهبالا خرامیدن= āxrāmīdan، آخرامیدن
۲۹۱- توزیع کردن= baxtan، بَختن
۲۹۲- بزرگ گرداندن= vaxšēnītan، وَخشینیتن
۲۹۳- افسوس خوردن= swahistan، سوَهیستن
۲۹۴-جلا دادن= abrōxtan، اَبرُوختن
۲۹۵- بوجود آوردن= warzīdan، وَرزیدن
۲۹۶- جشن گرفتن= yaštan، یَشتن
۲۹۷- تعارف کردن= frawārdan، فرَوآردن
۲۹۸- جادو کردن= afsūdan، اَفسودن
۲۹۹- تمیز کردن، تصفیه کردن= wēxtan، ویِختن
۳۰۰- به زمین نهادن= nibastan، نیبَستن.
۳۰۰ کارواژه از هزاران واژه پارسی_میانه،
که امروزه در پارسی نو بکار نمیرَوَند
و بجایشان کارواژههای چند بخشی به کاربرده میشوند....
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
💡@Farzandan_parsi.💡
👈کارواژه های فراموش شده زبان پارسی،
که باید دوباره زنده شوند:
👇👇👇👇👇👇👇
۲۶۵- توبه کردن= garzītan، گَرزیتن
۲۶۶- محو کردن= avestardan، اَوستَردن
۲۶۷- از یاد بردن= awyastan، اَویَستن
۲۶۸- مهر کردن= avištan، اَویشتن
۲۶۹- آفریدن، مقدر کردن= brēhēnīdan، بریهینیدن
۲۷۰- چیره و پیروز شدن= čērīhistan، چیریهیستن
۲۷۱- نفس کشیدن، دمیدن= daftan، دَفتن
۲۷۲- داغ کردن، سوزاندن= dazīdan، دَزیدن
۲۷۳- سفر کردن، حرکت کردن= ēwarzīdan، ایورزیدن
۲۷۴- راهنمایی کردن، نشان دادن= nimūdan، نیمودن
۲۷۵- مشاهده کردن= nišidan، نیشیدن (واژه نشان از آن بجامانده)
۲۷۶- منتظر شدن، حمایت کردن= pādan، پادن
۲۷۷- نورانی کردن= rōzēnīdan، رُوزینیدن
۲۷۸- تحریک کردن= sārēnīdan، سارینیدن
۲۷۹- تجاوز کردن= spōxtan، سپُوختن
۲۸۰- شکست دادن= stōwēnīdan ستُوئنیدن
۲۸۱- قادر بودن، شایستن= šāyistan، شآییستَن
۲۸۲- حرف زدن، صحبت کردن= wāxtan، واختن
۲۸۳- خراب کردن= wimuštan، ویموشتن
۲۸۴- ترغیب کردن= hāxtan، هآختن
۲۸۵- هدایت کردن بسمتِ= zāmēnīdan، زآمینیدن
۲۸۶- حیات بخشیدن= zīwēnīdan، زیوینیدن
۲۸۷- پرتاب کردن= wistan ویستن
۲۸۸- تقاضا کردن= zastan، زَستن
۲۸۹- ترجیح دادن، تشخیص دادن= wizīdan، ویزیدن
۲۹۰- بهبالا خرامیدن= āxrāmīdan، آخرامیدن
۲۹۱- توزیع کردن= baxtan، بَختن
۲۹۲- بزرگ گرداندن= vaxšēnītan، وَخشینیتن
۲۹۳- افسوس خوردن= swahistan، سوَهیستن
۲۹۴-جلا دادن= abrōxtan، اَبرُوختن
۲۹۵- بوجود آوردن= warzīdan، وَرزیدن
۲۹۶- جشن گرفتن= yaštan، یَشتن
۲۹۷- تعارف کردن= frawārdan، فرَوآردن
۲۹۸- جادو کردن= afsūdan، اَفسودن
۲۹۹- تمیز کردن، تصفیه کردن= wēxtan، ویِختن
۳۰۰- به زمین نهادن= nibastan، نیبَستن.
۳۰۰ کارواژه از هزاران واژه پارسی_میانه،
که امروزه در پارسی نو بکار نمیرَوَند
و بجایشان کارواژههای چند بخشی به کاربرده میشوند....
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
💡@Farzandan_parsi.💡
#نکتههای_ویرایشی.
#نادرستیهایی_که_نباید_نوشته_شوند!!
✅«برگزار» میکنیم، نه❌برگذار.
✅«بنیادگذار» مینویسیم، نه❌بنیادگزار.
✅«بیفتد» مینویسیم، نه❌ بیافتد.
✅«بیندازد» مینویسیم، نه❌ بیاندازد.
✅«بیندیشد» مینویسیم، نه❌ بیاندیشد.
✅«پاچهخاری» میکنند، نه❌پاچهخواری.
✅«چرخِ گردون» داریم، نه❌چرخوگردون.
✅«چرکنویس» داریم، نه❌چکنویس.
✅«خارش» میگیریم، نه ❌خوارش.
✅«خوار» مینویسیم، نه❌ خار.
✅«خواستگاری» میرویم، نه❌خاستگاری.
✅«در» را میبندیم، نه❌ درب را.
✅«دردِدل» میکنیم، نه❌ دردودل.
✅«زخمِزبان» میزنند، نه❌ زخموزبان.
✅«زیباییشناسی» داریم، نه❌ زیباشناسی.
✅«سپاسگزار» میشویم، نه❌ سپاسگذار.
✅«سپردهگذاری» میکنیم، نه❌ سپردهگزاری.
✅«سنکوپ» میکنیم، نه❌سنگکوب.
✅«فنّاوری» مینویسیم، نه❌ فنآوری.
✅«کولبر» داریم، نه❌ کولهبر.
✅«مُهَیّا» میشویم، نه❌ مُحَیّا.
✅«مییابد» مینویسیم، نه❌ میابد.
✅«نیندازد» مینویسیم، نه❌ نیاندازد.
✅«هتاکی» میکنند، نه❌ حتاکی.
✅«هک» میشویم، نه❌ حک.
✅«همزه» میگذاریم، نه❌ حمزه.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
به ✍
#سیــاه_منـصـور.
💡@Farzandan_parsi.💡
#نادرستیهایی_که_نباید_نوشته_شوند!!
✅«برگزار» میکنیم، نه❌برگذار.
✅«بنیادگذار» مینویسیم، نه❌بنیادگزار.
✅«بیفتد» مینویسیم، نه❌ بیافتد.
✅«بیندازد» مینویسیم، نه❌ بیاندازد.
✅«بیندیشد» مینویسیم، نه❌ بیاندیشد.
✅«پاچهخاری» میکنند، نه❌پاچهخواری.
✅«چرخِ گردون» داریم، نه❌چرخوگردون.
✅«چرکنویس» داریم، نه❌چکنویس.
✅«خارش» میگیریم، نه ❌خوارش.
✅«خوار» مینویسیم، نه❌ خار.
✅«خواستگاری» میرویم، نه❌خاستگاری.
✅«در» را میبندیم، نه❌ درب را.
✅«دردِدل» میکنیم، نه❌ دردودل.
✅«زخمِزبان» میزنند، نه❌ زخموزبان.
✅«زیباییشناسی» داریم، نه❌ زیباشناسی.
✅«سپاسگزار» میشویم، نه❌ سپاسگذار.
✅«سپردهگذاری» میکنیم، نه❌ سپردهگزاری.
✅«سنکوپ» میکنیم، نه❌سنگکوب.
✅«فنّاوری» مینویسیم، نه❌ فنآوری.
✅«کولبر» داریم، نه❌ کولهبر.
✅«مُهَیّا» میشویم، نه❌ مُحَیّا.
✅«مییابد» مینویسیم، نه❌ میابد.
✅«نیندازد» مینویسیم، نه❌ نیاندازد.
✅«هتاکی» میکنند، نه❌ حتاکی.
✅«هک» میشویم، نه❌ حک.
✅«همزه» میگذاریم، نه❌ حمزه.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
به ✍
#سیــاه_منـصـور.
💡@Farzandan_parsi.💡
#زیبایی_شناسی_زبان_پارسی.
🍀 زبان پارسی پاسداشت همه خوبیهاست.
🔹«اول» یک واژهی بیگانه است،
که کاربردش زبان پارسی را بیمایه کرده است
و بهتر است جایگزین پارسی آن را بهکار برد.
مانند:
بجای واژه تازی «اول»
واژگان پارسی «نخست، نخستین، یکم، یک، سرآغاز، آغازین، آغاز» را بکار ببریم.
نمونه:
❌شنبه روز اول هفته است.
✅شنبه روز آغاز هفته است.
✅شنبه روز آغازین هفته است.
✅سرآغاز هفته روز شنبه است.
❌مقام اول مسابقات را کسب کرد.
✅جایگاه نخست بازیها را به دست آورد.
✅جایگاه نخستین همتازیها را به دست آورد.
❌ فردا روز جمعه، است.
✅ فردا روز آدینه، است.
✅ آدینه، یک روز در هفته است.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
به ✍
#سیــاه_منـصـور.
💡@Farzandan_parsi.💡
🍀 زبان پارسی پاسداشت همه خوبیهاست.
🔹«اول» یک واژهی بیگانه است،
که کاربردش زبان پارسی را بیمایه کرده است
و بهتر است جایگزین پارسی آن را بهکار برد.
مانند:
بجای واژه تازی «اول»
واژگان پارسی «نخست، نخستین، یکم، یک، سرآغاز، آغازین، آغاز» را بکار ببریم.
نمونه:
❌شنبه روز اول هفته است.
✅شنبه روز آغاز هفته است.
✅شنبه روز آغازین هفته است.
✅سرآغاز هفته روز شنبه است.
❌مقام اول مسابقات را کسب کرد.
✅جایگاه نخست بازیها را به دست آورد.
✅جایگاه نخستین همتازیها را به دست آورد.
❌ فردا روز جمعه، است.
✅ فردا روز آدینه، است.
✅ آدینه، یک روز در هفته است.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
به ✍
#سیــاه_منـصـور.
💡@Farzandan_parsi.💡
🔴 زبان پارسی را پاس بداریم.
🔴🔴 واژهی«بینالملل» واژهای بیگانه است
که میتوان از جایگزین پارسی آن سود جست:
🟠 بینالملل= فرامرزی، جهانی، جهان.
🔵 بینالمللی= جهانی، میانکشوری، فرامرزی، کیهانی، فرابومی، ترابومی، جهانگستر، جهانکشوری.
نمونه:
🔹 گواهینامهی بینالمللی دارم= گواهینامهی میانکشوری دارم.
♦️ دانشگاه بینالمللی تهران شروع به کار کرد= دانشگاه فرامرزی تهران آغاز به کار کرد.
🔸 کنگرهی بینالمللی خاورشناسان افتتاح شد =
همایش جهانی خاورشناسان گشایش یافت.
🟡 زبان انگلیسی یک زبان بینالمللی است=
زبان انگلیسی یک زبان جهانگستر است.
🟢 حقوق بینالملل خواندهام= هودهشناسی فرامرزی خواندهام.
🟣 معروفیتش در سطح بینالملل است=
نامآوریاش در پهنهی جهان گسترش دارد.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
به✍
#سیــاه_منـصـور.
💡@Farzandan_parsi.💡
🔴🔴 واژهی«بینالملل» واژهای بیگانه است
که میتوان از جایگزین پارسی آن سود جست:
🟠 بینالملل= فرامرزی، جهانی، جهان.
🔵 بینالمللی= جهانی، میانکشوری، فرامرزی، کیهانی، فرابومی، ترابومی، جهانگستر، جهانکشوری.
نمونه:
🔹 گواهینامهی بینالمللی دارم= گواهینامهی میانکشوری دارم.
♦️ دانشگاه بینالمللی تهران شروع به کار کرد= دانشگاه فرامرزی تهران آغاز به کار کرد.
🔸 کنگرهی بینالمللی خاورشناسان افتتاح شد =
همایش جهانی خاورشناسان گشایش یافت.
🟡 زبان انگلیسی یک زبان بینالمللی است=
زبان انگلیسی یک زبان جهانگستر است.
🟢 حقوق بینالملل خواندهام= هودهشناسی فرامرزی خواندهام.
🟣 معروفیتش در سطح بینالملل است=
نامآوریاش در پهنهی جهان گسترش دارد.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
به✍
#سیــاه_منـصـور.
💡@Farzandan_parsi.💡
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
سرودهای به پارسی سره از:
#خلیلالله خلیلی: از افغانستان.
💡@Farzandan_parsi.💡
سرودهای به پارسی سره از:
#خلیلالله خلیلی: از افغانستان.
💡@Farzandan_parsi.💡
برای روز #ارتش
کارِ واژهگزینی برای واژگان بیگانه در
هوا نیروز و ارتش که پیشینه دیرینه دارد.
در سال ۱۳۰۳ خورشیدی انجمن واژهگزینی با همراهی و نشست نمایندگان وزارت جنگ و وزارت فرهنگ انجام شد.
این انجمن نزدیک به سیسد واژه را جایگزین کرد که پس از ساخته شدنِ فرهنگستانِ نخست، بخشی از این واژگان در فرهنگستان نیز به گواهی رسید و نوشته شد.
دکتر «عیسی صدیق اعلم»، یکی از سرانِ فرهنگستان نخست، که خود نیز با این انجمن بوده است، برخی از نوشتهها و واژگانِ جایگزینِ آن را اینچنین برشمردهاست.
👇👇👇👇👇👇
(فارسی و فرانسوی):
👈 هواپیما= avion،
👈 هوانورد= aéronaut،
👈 فرودگاه= aérodrome،
👈 خلبان= pilote،
👈 آتشبار= batterie.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
💡@Farzandan_parsi.💡
کارِ واژهگزینی برای واژگان بیگانه در
هوا نیروز و ارتش که پیشینه دیرینه دارد.
در سال ۱۳۰۳ خورشیدی انجمن واژهگزینی با همراهی و نشست نمایندگان وزارت جنگ و وزارت فرهنگ انجام شد.
این انجمن نزدیک به سیسد واژه را جایگزین کرد که پس از ساخته شدنِ فرهنگستانِ نخست، بخشی از این واژگان در فرهنگستان نیز به گواهی رسید و نوشته شد.
دکتر «عیسی صدیق اعلم»، یکی از سرانِ فرهنگستان نخست، که خود نیز با این انجمن بوده است، برخی از نوشتهها و واژگانِ جایگزینِ آن را اینچنین برشمردهاست.
👇👇👇👇👇👇
(فارسی و فرانسوی):
👈 هواپیما= avion،
👈 هوانورد= aéronaut،
👈 فرودگاه= aérodrome،
👈 خلبان= pilote،
👈 آتشبار= batterie.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
💡@Farzandan_parsi.💡
سرای فرزندان ایران.:
🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌺🍃🌸🍃🌸
👈 با گذشته شگفت انگیز و بالندگی خویش آشنا بشویم؛
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👑 هخامنشیان، واژگانی که ما امروزه بکار میبریم، چگونه به کار میبردند؟!
در زیر واژگانی را از زبان هخامنشیان که برای بیش از ۲۵۰۰ سال پیشاند، را میبینید که با کمترین دگرگونی امروزه هم بکار میروند.
📒 بن مایهی این جستار،
نسک «Iranica In The Achaemenid Period» میباشد:
زَرْنَ= زر
زمی= زمین
خوَر= خورشید
خَرَ= خر
ورکَ= گرگ
وَرازَ= گراز (پهلوی وَراز)
تَپَ= تب (گرما)
شی آ= شادی کردن
شَنَ= شاهدانه
سَورَ= شور، سور
سَتَ= صد
ساسو = ساس (گونهای از تارپایان که از خون آدم می نوشد)
سارَ= سر
رامَن، رَمنَ= رامین (سازش، آرامش)
پیتَر= پدر
پیرو= پیل (فیل)
پَ اورو، پَرو= پر
کاپیشَ= کافیشه (گونهای گل)
کَنتَ= کند (به چم شهر: تاشکند، سمرکند، یارکند، پنج کند) از پارسی به ترکی هم رفته است.
نیپیشتَ= نوشته
نَخوَ= نخست
نَوَ= نو
نامَن= نام
نَیمه= نیمه
نَدَ= نی
کَوفَ= کوه
کَر= کردن
هَزَهرَ= هزار
فرَماتَر= فرمانده
گااو، گو = گاو (در سومری و بسیاری از زبانهای هندوآریایی هم به همین ریخت آمده است)
گَرمَ= گرما
گَندَ بَرَ= گنجور (سرپرست گنجینه)
داتَ= داده
دَسَ= ده
دارو= دار (درخت)
دَرگَ= دراز (پهلوی: دَگْر، درْاز)
دانو= دانه
چَرب= چربی
چَمَن= چمن
بَرتَ= برده
بَختَ= بخت
بَ اودَ= بودار
باگَ= باغ
آتَر= آذر (آتش)
زیپَ= زیبا
زاوَر= زور
زاتَ= زاده
زانو= زانو
زاگَ= زاغ
یووان= جوان
خوَمنَ= خواب
خوَ= خود
خشنَو= خشنود
خَ اودَ= خو
ورَدَ= ورد (گُل) که به عربی هم رفته است.
ویدَ= ویژه
تووانا= توانا
ترَپ= طرب(شادی کردن)که ریخت عربی پیدا کرده.
تیهو= تیهو (گونهای کبک)
سیآو= سیاه
سوخرَ= سرخ
سری= سه (سنجیده شود با تری انگلیسی)
سَختَ= سخت
سَیگرَ= سیر (گیاه سیر)
تَ اوخمَن= تخمه
تاتَ= تاته (برادر پدر،کاکا، پدر در گویشهای فرودی کشور)
تَپَرَ= تبر
تآنو= تن
تَهمَ= تهمتن (دلاور، دلیر)
تاگَ= تاج، تاق
ست اونآ= ستون
ستَو= ستودن
ستا= ایستادن
سراوب= سُرب
سپیهرَ= سپهر
شَرگو= شیر (جانور)
سَکَ= سگ
سپَرَ= سپر
سپادَ= سپاه
سَ اوکَ= سود
راستَ= راست
رَزمَن= رزم
رَ اوپاسَ= روباه
پَوا= پاک
پَوَستَ= پوست
پوسرَ= پسر
پاپَ= پاپا
پادَ= پا
نَیدَ= نیزه
نَپات= نوه
نااومَ= نُهم
نازوکَ= نازک
هونیگامَ= هنگام
نیشَ= نشان
موشتی= مُشت
ماترَسَ= مَترس (بی باک، نترس)
میجَ= مژه
مرَوی= مور (مورچه)
موشَ= موش
میژدَ= مُزد (پهلوی میزد)
مَرگَ= مَرغ (گونه ای گیاه است، دشتها)
ماما= ماما، مادر
مَیشَ= میش
مَگو= مغ
کرَمی= کِرم
کاسروپا= کهربایی
کَرکاسَ= کرکس
کارَوَنت= کارگر، کارساز
کارَ= کار
کوکَ= کوچک
کَپَوتَ= کبوتر
کامَ= کام (خواسته، آرزو)
کاکَ= کاکا (برادر بزرگ، برادر پدر)
کَینَ= کینه
کَیکَ= کک
کَچ= کج
خوکَ(هوکَ)= خوک
هیکو= خشک(گویشهای فرودی کشور: هشک)
هَپتَ خوَ= هفت و نخست (یک هفتم)
هَمبَوجَ= همباز ( شریک)
گوندَ= گُنده (بزرگ)
گیر= گیر (گیر کردن، چسبیدن)
گَنجَ= گنج
گامَ= گام
گَیسو= گیسو
فرَوان= فراوان
فرَیشتَ= فرشته (پیام آور)
دوش= دُش (بدی، دشمن)
دورَ= دور
اَرجَ= ارج (ارزش)
اَستْ= استخوان (گویشهای فرودی: اَس اَست، هَس)
اَوَه (آپ)= آب (اَو، اُو در گویشهای استانهای فرودی«جنوبی»)
آخشتی= آشتی (سازش)
اَیَه= آهن
باگَ= بخش (بخش کردن)
بَهیَ= بِه (درخت به)
بَند= بند ، بستن
بَندَکَ= بنده
بَنگَ= بنگ (شاهدانه)
باتَ= باد
بَورَ= بور ( رنگ بور)
بیم= بیم (ترس)
چَکا= چکاوک (پرنده)
چَسرو= چهار
چَوبَ= چوب
دَینا= دین
دَیوَ= دیو
دَیزَ= دژ
داتَ= داد (داد در دادگستری، دادستان)
دی، دَیَ= دیدن
درَختَ= درخت
درَتَ= دِرو.
📒 بن مایه این جستار،
📘نسک«Iranica In The Achaemenid Period» میباشد.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
گردآوری و نگارش ✍
#سیــاه_منـصـور.
💡@FARZANDAN_PARSi.💡
🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌺🍃🌸🍃🌸
👈 با گذشته شگفت انگیز و بالندگی خویش آشنا بشویم؛
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👑 هخامنشیان، واژگانی که ما امروزه بکار میبریم، چگونه به کار میبردند؟!
در زیر واژگانی را از زبان هخامنشیان که برای بیش از ۲۵۰۰ سال پیشاند، را میبینید که با کمترین دگرگونی امروزه هم بکار میروند.
📒 بن مایهی این جستار،
نسک «Iranica In The Achaemenid Period» میباشد:
زَرْنَ= زر
زمی= زمین
خوَر= خورشید
خَرَ= خر
ورکَ= گرگ
وَرازَ= گراز (پهلوی وَراز)
تَپَ= تب (گرما)
شی آ= شادی کردن
شَنَ= شاهدانه
سَورَ= شور، سور
سَتَ= صد
ساسو = ساس (گونهای از تارپایان که از خون آدم می نوشد)
سارَ= سر
رامَن، رَمنَ= رامین (سازش، آرامش)
پیتَر= پدر
پیرو= پیل (فیل)
پَ اورو، پَرو= پر
کاپیشَ= کافیشه (گونهای گل)
کَنتَ= کند (به چم شهر: تاشکند، سمرکند، یارکند، پنج کند) از پارسی به ترکی هم رفته است.
نیپیشتَ= نوشته
نَخوَ= نخست
نَوَ= نو
نامَن= نام
نَیمه= نیمه
نَدَ= نی
کَوفَ= کوه
کَر= کردن
هَزَهرَ= هزار
فرَماتَر= فرمانده
گااو، گو = گاو (در سومری و بسیاری از زبانهای هندوآریایی هم به همین ریخت آمده است)
گَرمَ= گرما
گَندَ بَرَ= گنجور (سرپرست گنجینه)
داتَ= داده
دَسَ= ده
دارو= دار (درخت)
دَرگَ= دراز (پهلوی: دَگْر، درْاز)
دانو= دانه
چَرب= چربی
چَمَن= چمن
بَرتَ= برده
بَختَ= بخت
بَ اودَ= بودار
باگَ= باغ
آتَر= آذر (آتش)
زیپَ= زیبا
زاوَر= زور
زاتَ= زاده
زانو= زانو
زاگَ= زاغ
یووان= جوان
خوَمنَ= خواب
خوَ= خود
خشنَو= خشنود
خَ اودَ= خو
ورَدَ= ورد (گُل) که به عربی هم رفته است.
ویدَ= ویژه
تووانا= توانا
ترَپ= طرب(شادی کردن)که ریخت عربی پیدا کرده.
تیهو= تیهو (گونهای کبک)
سیآو= سیاه
سوخرَ= سرخ
سری= سه (سنجیده شود با تری انگلیسی)
سَختَ= سخت
سَیگرَ= سیر (گیاه سیر)
تَ اوخمَن= تخمه
تاتَ= تاته (برادر پدر،کاکا، پدر در گویشهای فرودی کشور)
تَپَرَ= تبر
تآنو= تن
تَهمَ= تهمتن (دلاور، دلیر)
تاگَ= تاج، تاق
ست اونآ= ستون
ستَو= ستودن
ستا= ایستادن
سراوب= سُرب
سپیهرَ= سپهر
شَرگو= شیر (جانور)
سَکَ= سگ
سپَرَ= سپر
سپادَ= سپاه
سَ اوکَ= سود
راستَ= راست
رَزمَن= رزم
رَ اوپاسَ= روباه
پَوا= پاک
پَوَستَ= پوست
پوسرَ= پسر
پاپَ= پاپا
پادَ= پا
نَیدَ= نیزه
نَپات= نوه
نااومَ= نُهم
نازوکَ= نازک
هونیگامَ= هنگام
نیشَ= نشان
موشتی= مُشت
ماترَسَ= مَترس (بی باک، نترس)
میجَ= مژه
مرَوی= مور (مورچه)
موشَ= موش
میژدَ= مُزد (پهلوی میزد)
مَرگَ= مَرغ (گونه ای گیاه است، دشتها)
ماما= ماما، مادر
مَیشَ= میش
مَگو= مغ
کرَمی= کِرم
کاسروپا= کهربایی
کَرکاسَ= کرکس
کارَوَنت= کارگر، کارساز
کارَ= کار
کوکَ= کوچک
کَپَوتَ= کبوتر
کامَ= کام (خواسته، آرزو)
کاکَ= کاکا (برادر بزرگ، برادر پدر)
کَینَ= کینه
کَیکَ= کک
کَچ= کج
خوکَ(هوکَ)= خوک
هیکو= خشک(گویشهای فرودی کشور: هشک)
هَپتَ خوَ= هفت و نخست (یک هفتم)
هَمبَوجَ= همباز ( شریک)
گوندَ= گُنده (بزرگ)
گیر= گیر (گیر کردن، چسبیدن)
گَنجَ= گنج
گامَ= گام
گَیسو= گیسو
فرَوان= فراوان
فرَیشتَ= فرشته (پیام آور)
دوش= دُش (بدی، دشمن)
دورَ= دور
اَرجَ= ارج (ارزش)
اَستْ= استخوان (گویشهای فرودی: اَس اَست، هَس)
اَوَه (آپ)= آب (اَو، اُو در گویشهای استانهای فرودی«جنوبی»)
آخشتی= آشتی (سازش)
اَیَه= آهن
باگَ= بخش (بخش کردن)
بَهیَ= بِه (درخت به)
بَند= بند ، بستن
بَندَکَ= بنده
بَنگَ= بنگ (شاهدانه)
باتَ= باد
بَورَ= بور ( رنگ بور)
بیم= بیم (ترس)
چَکا= چکاوک (پرنده)
چَسرو= چهار
چَوبَ= چوب
دَینا= دین
دَیوَ= دیو
دَیزَ= دژ
داتَ= داد (داد در دادگستری، دادستان)
دی، دَیَ= دیدن
درَختَ= درخت
درَتَ= دِرو.
📒 بن مایه این جستار،
📘نسک«Iranica In The Achaemenid Period» میباشد.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
گردآوری و نگارش ✍
#سیــاه_منـصـور.
💡@FARZANDAN_PARSi.💡
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
فرستنده: HABIB_AZIZI#
از هموندان ارجمند سرای فرزندان ایران.
💡@FARZANDAN_PARSI.💡
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
فرستنده: HABIB_AZIZI#
از هموندان ارجمند سرای فرزندان ایران.
💡@FARZANDAN_PARSI.💡
#نکته_ویرایشی؛
🔷 نهار یا ناهار کدام درست است؟
ناهار درست است یا نهار؟
نوشتن نهار درست نیست،
چون این واژه تازی است
به چَمِ «روز» است و نه «ناشتای روز».
آنچه را که درمیان روز می خورند «ناهار» است.
این واژه پارسی است و به چم «ناشتا» و خوراکی و خوردنی چاشت است.
پس کاربرد واژهی «نهار» تازی که به چم روز است به جای «ناهار» پارسی،
و روز «خوردن» که چم نادرستی را بازگو میکند.
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم. #زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
💡@FARZANDAN_PARSI.💡
🔷 نهار یا ناهار کدام درست است؟
ناهار درست است یا نهار؟
نوشتن نهار درست نیست،
چون این واژه تازی است
به چَمِ «روز» است و نه «ناشتای روز».
آنچه را که درمیان روز می خورند «ناهار» است.
این واژه پارسی است و به چم «ناشتا» و خوراکی و خوردنی چاشت است.
پس کاربرد واژهی «نهار» تازی که به چم روز است به جای «ناهار» پارسی،
و روز «خوردن» که چم نادرستی را بازگو میکند.
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم. #زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
💡@FARZANDAN_PARSI.💡
#نکته_ویرایشی؛
🔷 تنوین
❗️ نشانههای نون دروغین(تنوین) «ــًًًًًٍَـٌ» برای واژگان تازی است،
و کاربرد آنها با واژگان پارسی نادرست است.
⬅️ برای نمونه:
واژه «شخصاً» درست است زیرا واژه «شخص» تازی است،
واژههایی چون: «گاهاً، ناچاراً، جاناً، زباناً، دوماً، سوماً و....» نادرست است!
چون که این واژگان پارسی هستند
و به جای آنها باید «گاهی، به ناچار، جانی، زبانی، دوم، سوم و...» را به کار برد.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
💡@FARZANDAN_PARSI.💡
🔷 تنوین
❗️ نشانههای نون دروغین(تنوین) «ــًًًًًٍَـٌ» برای واژگان تازی است،
و کاربرد آنها با واژگان پارسی نادرست است.
⬅️ برای نمونه:
واژه «شخصاً» درست است زیرا واژه «شخص» تازی است،
واژههایی چون: «گاهاً، ناچاراً، جاناً، زباناً، دوماً، سوماً و....» نادرست است!
چون که این واژگان پارسی هستند
و به جای آنها باید «گاهی، به ناچار، جانی، زبانی، دوم، سوم و...» را به کار برد.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
💡@FARZANDAN_PARSI.💡
#نکتههای_ویرایشی؛
❗️صحیح
پارسی پهلوی: سَهیگ.
پارسی نوین: سَهی.
زبان اربی: صحیح.
واژه «سَهی» به چم «راست درست، استوار» است.
واژه تازی «صحیح»
به چم درست از آن ریشه گرفته است.
آنگاه تازیان واژگان دیگری
مانند: «صحه، صحت» و ...
را از روی آن ساختهاند.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
💡@FARZANDAN_PARSI.💡
❗️صحیح
پارسی پهلوی: سَهیگ.
پارسی نوین: سَهی.
زبان اربی: صحیح.
واژه «سَهی» به چم «راست درست، استوار» است.
واژه تازی «صحیح»
به چم درست از آن ریشه گرفته است.
آنگاه تازیان واژگان دیگری
مانند: «صحه، صحت» و ...
را از روی آن ساختهاند.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
💡@FARZANDAN_PARSI.💡
#نکتههای_ویرایشی؛
واژهی «فلان» تازی است،
واژهی «بهمان» پارسی ست.
🔶 پس:
🔹فلانی= بهمانی.
🔹فلان شخص= بهمان كس.
🔹فلان و بهمان= بیسار و بهمان.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
@FARZANDAN_PARSI.
واژهی «فلان» تازی است،
واژهی «بهمان» پارسی ست.
🔶 پس:
🔹فلانی= بهمانی.
🔹فلان شخص= بهمان كس.
🔹فلان و بهمان= بیسار و بهمان.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
@FARZANDAN_PARSI.
#نکتههای_ویرایشی.
👈 ...جوان با حرارت و گرمی خاصی سخن میگفت. لابهلای حرفهاش واژههای غیر فارسی کم نداشت، مثلا میگفت:
بچهها حالا استپ به استپ (step) میریم جلو...
👈 به گمانم «گام بهگام» هم در نوشتن و هم درخواندن و گفتن، آسانتر و روانتر است؛ خوشتر هم مینشیند در گفتار و نوشتار.
👈 پارسی بگوییم و پارسی بنویسیم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
📚@FARZANDAN_PARSI.💡
👈 ...جوان با حرارت و گرمی خاصی سخن میگفت. لابهلای حرفهاش واژههای غیر فارسی کم نداشت، مثلا میگفت:
بچهها حالا استپ به استپ (step) میریم جلو...
👈 به گمانم «گام بهگام» هم در نوشتن و هم درخواندن و گفتن، آسانتر و روانتر است؛ خوشتر هم مینشیند در گفتار و نوشتار.
👈 پارسی بگوییم و پارسی بنویسیم
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
📚@FARZANDAN_PARSI.💡
#نکتههای_ویرایشی؛
یادآوری 👇
👈 «کاندید» واژهای است فرانسوی به چم «سادهدل».
👈 «کاندیدا» بهچم «داوطلب» است.
👈 گاه بهجای «کاندیدا» واژه «کاندید»
بکارگرفته میشود که نادرست است.
❌ اسامی کاندیداهای شورای شهر اعلام شد.
👈 درستتر آن است که بهجای واژه بیگانه.
«کاندیدا» از برابر فارسی آن را که «نامزد»
است، بکار ببریم.
✅ نامِ نامزدهای انجمن شهر به آگاهی رسید.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
@FARZANDAN_PARSI.💡
یادآوری 👇
👈 «کاندید» واژهای است فرانسوی به چم «سادهدل».
👈 «کاندیدا» بهچم «داوطلب» است.
👈 گاه بهجای «کاندیدا» واژه «کاندید»
بکارگرفته میشود که نادرست است.
❌ اسامی کاندیداهای شورای شهر اعلام شد.
👈 درستتر آن است که بهجای واژه بیگانه.
«کاندیدا» از برابر فارسی آن را که «نامزد»
است، بکار ببریم.
✅ نامِ نامزدهای انجمن شهر به آگاهی رسید.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
@FARZANDAN_PARSI.💡
#نکتههای_ویرایشی.
👈 ... جوانی با گرمی ویژهای سخن میگفت.
لابهلای سخنانش واژههای تازی و بیگانه کم نداشت، نمونهای که میگفت:
«بچهها حالا استپ به استپ (step) میریم جلو». ...
👈 به گمانم «گام بهگام» هم در نوشتن
و هم درخواندن و گفتن، آسانتر و روانتر است.
خوشتر هم مینشیند در گفتار و نوشتار.
👈 پارسی بگوییم و پارسی بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
📚@FARZANDAN_PARSI.💡
👈 ... جوانی با گرمی ویژهای سخن میگفت.
لابهلای سخنانش واژههای تازی و بیگانه کم نداشت، نمونهای که میگفت:
«بچهها حالا استپ به استپ (step) میریم جلو». ...
👈 به گمانم «گام بهگام» هم در نوشتن
و هم درخواندن و گفتن، آسانتر و روانتر است.
خوشتر هم مینشیند در گفتار و نوشتار.
👈 پارسی بگوییم و پارسی بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
📚@FARZANDAN_PARSI.💡
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
🌾🦅
🪴
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم
🔅آموزههايى درباره پارسیگويى و پارسینويسى!
گفتار و نوشتار پارسی بايد همراه با زيبايى، استواری، شيوايى و رسايى باشد.
پارسیگويى و پارسینويسى هنریست همسنگ و همتراز با سرودن چكامههای زيبای پارسى.
پارسیگويى تنها اين نيست كه واژههای بيگانه را با برابرهای پارسى آن جايگزين كرد!
در پارسیگويى، بايد بهترين واژهای را از ميان برابرهای پارسى برگزيد كه با آهنگ نوشته همخوانى داشته باشد.
ديگر آنكه در پارسیگويى، گاه نمىتوان تنها و بهسادگى واژه را جايگزين كرد،
گاهى بايد ساختار آن گزاره(جمله) دگرگونى يابد و به ساختار پارسى درآيد.
بسياری از واژگان بيگانه به همراه خود ساختار بيگانه را نیز سربارِ زبان مىكنند كه همراه با جايگزينى آن واژه، ساختار هم بايد به پارسى برگردد.
يكى از خردههايى كه شاید به پارسیگرايى گرفته شود اين است كه برای مردم كوچه و بازار و مردمى كه با واژگان پارسی آشنايى ندارند،
دريافت گفتار و نوشتار پارسی كمى دشوار است.
هرچند كه آرمان فرجامين اين است كه یکسره همهی واژگان بيگانه از زبان زدوده شوند،
این كار به يکشب انجام شدنى نيست.
هنگامی روی سخن با كسانی ست كه با پارسیگويى آشنايى ندارند،
بهتر است زبانى ساده و شيوا برای آنها بهكار گرفته شود، هر چند بد نيست هر از گاهى در لابلای گفتار، واژههای نژادهی(اصیل) پارسى نيز بهكار رود تا اين واژگان نيز كمكم در ميان مردم جای باز كند و با آنها خو بگيرند.
همواره بايد كوشيد با گفتار و نوشتاری ساده،
زيبا و شيوا، مردم بيشتری را بهسوی پارسیگرايى كشيد.
بزرگترين آسیب به پارسیگرايى زمانىست كه گفتار و نوشتار، ناشيوا و نارسا و پر از واژگان ناآشنا كه با آهنگ سخن نيز همخوانى ندارند باشد، كه با خود دلسردی و دلزدگى مىآورند و مايهی واپسزدن پارسى پاک از سوی مردم کوچه و بازار مىشود.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_پاس_بداریم.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🪴
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم
🔅آموزههايى درباره پارسیگويى و پارسینويسى!
گفتار و نوشتار پارسی بايد همراه با زيبايى، استواری، شيوايى و رسايى باشد.
پارسیگويى و پارسینويسى هنریست همسنگ و همتراز با سرودن چكامههای زيبای پارسى.
پارسیگويى تنها اين نيست كه واژههای بيگانه را با برابرهای پارسى آن جايگزين كرد!
در پارسیگويى، بايد بهترين واژهای را از ميان برابرهای پارسى برگزيد كه با آهنگ نوشته همخوانى داشته باشد.
ديگر آنكه در پارسیگويى، گاه نمىتوان تنها و بهسادگى واژه را جايگزين كرد،
گاهى بايد ساختار آن گزاره(جمله) دگرگونى يابد و به ساختار پارسى درآيد.
بسياری از واژگان بيگانه به همراه خود ساختار بيگانه را نیز سربارِ زبان مىكنند كه همراه با جايگزينى آن واژه، ساختار هم بايد به پارسى برگردد.
يكى از خردههايى كه شاید به پارسیگرايى گرفته شود اين است كه برای مردم كوچه و بازار و مردمى كه با واژگان پارسی آشنايى ندارند،
دريافت گفتار و نوشتار پارسی كمى دشوار است.
هرچند كه آرمان فرجامين اين است كه یکسره همهی واژگان بيگانه از زبان زدوده شوند،
این كار به يکشب انجام شدنى نيست.
هنگامی روی سخن با كسانی ست كه با پارسیگويى آشنايى ندارند،
بهتر است زبانى ساده و شيوا برای آنها بهكار گرفته شود، هر چند بد نيست هر از گاهى در لابلای گفتار، واژههای نژادهی(اصیل) پارسى نيز بهكار رود تا اين واژگان نيز كمكم در ميان مردم جای باز كند و با آنها خو بگيرند.
همواره بايد كوشيد با گفتار و نوشتاری ساده،
زيبا و شيوا، مردم بيشتری را بهسوی پارسیگرايى كشيد.
بزرگترين آسیب به پارسیگرايى زمانىست كه گفتار و نوشتار، ناشيوا و نارسا و پر از واژگان ناآشنا كه با آهنگ سخن نيز همخوانى ندارند باشد، كه با خود دلسردی و دلزدگى مىآورند و مايهی واپسزدن پارسى پاک از سوی مردم کوچه و بازار مىشود.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_پاس_بداریم.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔍#نکتههایِ_ویرایشی؛
واژهیِ«آناهیتا»》به چمِ پاک،
برآمده از دو بخش:
«آن» +«آهیتا»=«آناهیتا»است.
«آهیتا» به چمِ (پلید و ناپاک) است.
پیشوند «آن» نیز در جایگاهِ ناهمسویی، پادورزی (نَفی) بکار میرود..
بر این پایه «آناهیتا» به چمِ
در برابرِ پلیدی یا همان پاکی است.!
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
واژهیِ«آناهیتا»》به چمِ پاک،
برآمده از دو بخش:
«آن» +«آهیتا»=«آناهیتا»است.
«آهیتا» به چمِ (پلید و ناپاک) است.
پیشوند «آن» نیز در جایگاهِ ناهمسویی، پادورزی (نَفی) بکار میرود..
بر این پایه «آناهیتا» به چمِ
در برابرِ پلیدی یا همان پاکی است.!
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#زبان_و_فرهنگ_پارسی_را_درست_بیاموزیم.
📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅