Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥داستان #سیاووش: (سیاوش و سودابه)
بخش هشتم: (۸)
📺 سیاووش و سودابه.
ساخت سال (۱۹۷۶)
🎞 کارگردان: بوریس کیمیاگرف.
📼 ازتاجیک فیلم.
#باشگاه_فیلم_شاهنامه.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
بخش هشتم: (۸)
📺 سیاووش و سودابه.
ساخت سال (۱۹۷۶)
🎞 کارگردان: بوریس کیمیاگرف.
📼 ازتاجیک فیلم.
#باشگاه_فیلم_شاهنامه.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
خاقان چین به پیران گفت:
سواران من خسته هستند باید کمی آسوده باشند.
وختی خاقان لشکر ایران را دید گفت:
اینها که اندکاند.
پیران گفت و دلیرانی دارند که بسیار استوارند.
پیران گفت شما سه روز بیاسایید و سپس شما جنگ را آغاز کنید و شب دیگر شما بیاسایید.
و ما با آنها میجنگیم.
کاموس گفت:
اینها اندکاند چرا باید اینهمه درنگ کنیم؟
هماکنون میتوانیم کارشان را بسازیم.
خاقان پسندید و لشکریان آماده شدند.
از سوی دیگر فریبرز که تلایهدار سپاه ایران بود به گودرز رسید و آنها به گرمی یکدیگر را به برگرفتند.
گودرز از رستم پرسید و فریبرز گفت:
او از پشت من میآید و گفته که هماینک جنگ نکنیم تا او بیاید.
خبر ورود لشکریان ایران به پیران رسید.
کامووس گفت:
تو از رستم میترسی.؟
شکیبایی کن تا من هنرم را نشانت دهم و دمار از روزگار رستم درآورم
وقتی هومان و لهاک و فرشیدورد پیام آوردند که سپاه ایران آمده است و فریبرز فرمانده آنان است.
پیران گفت: به این نیندیش!
اگر رستم نباشد باکی نیست ما کامووس را داریم.
و پیران بازهم در دل نگران بود.
وختی خورشید زد کامووس آماده جنگ شد.
از نزد گودرز سواری نزد فریبرز رفت و گفت که ترکان آماده جنگ شدند پس فریبرز آمد و به تووس و گیو پیوست.
کامووس که لشکر ایران را دید به لشکریانش گفت:
یال و برز و بالای مرا ببینید و نترسید و پیش بروید.
گیو که این سخنان را شنید نگران شد و تیغ کشید و کامووس را تیرباران کرد.
کامووس سپر را پیش گرفت و با نیزه پیش آمد و بر کمرگاه گیو زد و سنان از کمر گیو افتاد.
گیو پیش رفت و نیزه او را قلم کرد.
تووس که این زرم را دید دانست که او تاب جنگ با کامووس را ندارد پس به یاری گیو رفت. کاموس تیغی بر گردن اسب تووس زد و تووس بر زمین جست و پیاده به نبرد پرداخت.
تا چندی دو سپاه به همراه سپاهیانشان میجنگیدند تا خسته شدند و هرکدام بهسوی سپاه خود برگشت.
به هر روی رستم رسید.
گودرز رویش را بوسید و اشک از چشمانش سرازیر شد پس رستم گفت که رزم سختی در پیش است و به رایزنی با گودرز و گیو و تووس
و دیگر بزرگان پرداخت و آنها برای رستم از کامووس و شنگل و خاقان چین و از منشور و بزرگان توران سخن گفتند.
بامداد روز دیگر هومان خیمههای فراوانی دید و دانست که سپاه کمکی به نزد ایرانیان آمده است.
غمگین نزد پیران رفت و گفت:
خیمهای سبز با پرچم اژدها دیدهام به گمانم رستم آمده باشد.
پیران گفت:
اگر او باشد که کار ما ساخته است و از کامووس هم کاری برنمیآید.
کاموس گفت:
چرا از رستم میترسی.؟
من نخست دمار از روزگار او درمیآورم و سرش را میبرم.
پیران کمی آسوده شد و نزد خاقان رفت و گفت: امروز من با سپاهم جنگ میکنم و تو پشت سپاه مرا داشته باش و کامووس گفته که من پیشرو باشم.
رستم به سپاهش گفت:
درراه یکسره و بیدرنگ به اینجا آمدم و برای همین سُم رخش کوفته شده است.
امروز بی من بجنگید تا فردا که رخش بهتر شود.
سپاه ایران آماده شد.
رستم بر سر کوه رفت و سپاه توران و خاقان را دید و از فراوانی آن به اندیشه فرورفت و از خدا یاری خواست.
شیپور جنگزده شد و مبارزه آغاز گشت.
کسی به نام اشکبوس به نزد ایرانیان تاخت و جنگجو خواست.
رهام به جنگ او رفت و هرچه گرز بر سرش میکوبید بر او کارگر نبود.
اشکبوس گرز خود را بر سر رهام کوبید و کلاهخود او را خرد کرد.
رهام رَم کرد و به کوه گریخت.
توس خواست تا به جنگ او برود و رستم گفت:
تو دل سپاه را نگهدار من پیاده به جنگ او میروم.
اشکبوس نام او را پرسید و رستم گفت:
تو کیستی که نام مرا میپرسی.؟
مادرم نام مرا مرگ تو قرارداد پس تیری بر اسپ او زد و او بر زمین افتاد و اشکبوس آغاز به تیراندازی به رستم کرد.
رستم کمان برآورد و پیکانی را که چهارپر شاهین بر آن بود به سینه اشکبوس زد و او درجا جان داد.
کامووس و خاقان از او درشگفت شدند و از پیران پرسیدند او که بود.؟
پیران گفت:
او را ندیدم جز گیو و توس کسی نباید با آنها باشد پس از بزرگانش پرسید و آنها آگاه نبودند و گفتند که اگر رستم نباشد باکی نیست.
کاموس به پیران گفت:
رستم چگونه آدمی است که آنهمه از او میترسید.؟
پیران پاسخ داد:
او به خونخواهی سیاووش آمده و پهلوانی است که بارها افراسیاب را شکست داده و جامهای دارد به نام ببر بیان که آنرا از خفتان و جوشن بهتر میداند و آبوآتش بر آن کارگر نیست اسپی دارد به نام رخش که همتا ندارد.
پیران گفت:
تو با این برویالی که داری ما نباید از رستم هراسی داشته باشیم.
کاموس از گفتن درباره پیران خوشش آمد و سوگند خورد تا او را بکشد.
پگاهان و بامدادان خاقان گفت: امروز نباید درنگ کنیم و باید همگی باهم یورش ببریم....
🖍 بازنویسی و ویرایش به پارسی؛
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
سواران من خسته هستند باید کمی آسوده باشند.
وختی خاقان لشکر ایران را دید گفت:
اینها که اندکاند.
پیران گفت و دلیرانی دارند که بسیار استوارند.
پیران گفت شما سه روز بیاسایید و سپس شما جنگ را آغاز کنید و شب دیگر شما بیاسایید.
و ما با آنها میجنگیم.
کاموس گفت:
اینها اندکاند چرا باید اینهمه درنگ کنیم؟
هماکنون میتوانیم کارشان را بسازیم.
خاقان پسندید و لشکریان آماده شدند.
از سوی دیگر فریبرز که تلایهدار سپاه ایران بود به گودرز رسید و آنها به گرمی یکدیگر را به برگرفتند.
گودرز از رستم پرسید و فریبرز گفت:
او از پشت من میآید و گفته که هماینک جنگ نکنیم تا او بیاید.
خبر ورود لشکریان ایران به پیران رسید.
کامووس گفت:
تو از رستم میترسی.؟
شکیبایی کن تا من هنرم را نشانت دهم و دمار از روزگار رستم درآورم
وقتی هومان و لهاک و فرشیدورد پیام آوردند که سپاه ایران آمده است و فریبرز فرمانده آنان است.
پیران گفت: به این نیندیش!
اگر رستم نباشد باکی نیست ما کامووس را داریم.
و پیران بازهم در دل نگران بود.
وختی خورشید زد کامووس آماده جنگ شد.
از نزد گودرز سواری نزد فریبرز رفت و گفت که ترکان آماده جنگ شدند پس فریبرز آمد و به تووس و گیو پیوست.
کامووس که لشکر ایران را دید به لشکریانش گفت:
یال و برز و بالای مرا ببینید و نترسید و پیش بروید.
گیو که این سخنان را شنید نگران شد و تیغ کشید و کامووس را تیرباران کرد.
کامووس سپر را پیش گرفت و با نیزه پیش آمد و بر کمرگاه گیو زد و سنان از کمر گیو افتاد.
گیو پیش رفت و نیزه او را قلم کرد.
تووس که این زرم را دید دانست که او تاب جنگ با کامووس را ندارد پس به یاری گیو رفت. کاموس تیغی بر گردن اسب تووس زد و تووس بر زمین جست و پیاده به نبرد پرداخت.
تا چندی دو سپاه به همراه سپاهیانشان میجنگیدند تا خسته شدند و هرکدام بهسوی سپاه خود برگشت.
به هر روی رستم رسید.
گودرز رویش را بوسید و اشک از چشمانش سرازیر شد پس رستم گفت که رزم سختی در پیش است و به رایزنی با گودرز و گیو و تووس
و دیگر بزرگان پرداخت و آنها برای رستم از کامووس و شنگل و خاقان چین و از منشور و بزرگان توران سخن گفتند.
بامداد روز دیگر هومان خیمههای فراوانی دید و دانست که سپاه کمکی به نزد ایرانیان آمده است.
غمگین نزد پیران رفت و گفت:
خیمهای سبز با پرچم اژدها دیدهام به گمانم رستم آمده باشد.
پیران گفت:
اگر او باشد که کار ما ساخته است و از کامووس هم کاری برنمیآید.
کاموس گفت:
چرا از رستم میترسی.؟
من نخست دمار از روزگار او درمیآورم و سرش را میبرم.
پیران کمی آسوده شد و نزد خاقان رفت و گفت: امروز من با سپاهم جنگ میکنم و تو پشت سپاه مرا داشته باش و کامووس گفته که من پیشرو باشم.
رستم به سپاهش گفت:
درراه یکسره و بیدرنگ به اینجا آمدم و برای همین سُم رخش کوفته شده است.
امروز بی من بجنگید تا فردا که رخش بهتر شود.
سپاه ایران آماده شد.
رستم بر سر کوه رفت و سپاه توران و خاقان را دید و از فراوانی آن به اندیشه فرورفت و از خدا یاری خواست.
شیپور جنگزده شد و مبارزه آغاز گشت.
کسی به نام اشکبوس به نزد ایرانیان تاخت و جنگجو خواست.
رهام به جنگ او رفت و هرچه گرز بر سرش میکوبید بر او کارگر نبود.
اشکبوس گرز خود را بر سر رهام کوبید و کلاهخود او را خرد کرد.
رهام رَم کرد و به کوه گریخت.
توس خواست تا به جنگ او برود و رستم گفت:
تو دل سپاه را نگهدار من پیاده به جنگ او میروم.
اشکبوس نام او را پرسید و رستم گفت:
تو کیستی که نام مرا میپرسی.؟
مادرم نام مرا مرگ تو قرارداد پس تیری بر اسپ او زد و او بر زمین افتاد و اشکبوس آغاز به تیراندازی به رستم کرد.
رستم کمان برآورد و پیکانی را که چهارپر شاهین بر آن بود به سینه اشکبوس زد و او درجا جان داد.
کامووس و خاقان از او درشگفت شدند و از پیران پرسیدند او که بود.؟
پیران گفت:
او را ندیدم جز گیو و توس کسی نباید با آنها باشد پس از بزرگانش پرسید و آنها آگاه نبودند و گفتند که اگر رستم نباشد باکی نیست.
کاموس به پیران گفت:
رستم چگونه آدمی است که آنهمه از او میترسید.؟
پیران پاسخ داد:
او به خونخواهی سیاووش آمده و پهلوانی است که بارها افراسیاب را شکست داده و جامهای دارد به نام ببر بیان که آنرا از خفتان و جوشن بهتر میداند و آبوآتش بر آن کارگر نیست اسپی دارد به نام رخش که همتا ندارد.
پیران گفت:
تو با این برویالی که داری ما نباید از رستم هراسی داشته باشیم.
کاموس از گفتن درباره پیران خوشش آمد و سوگند خورد تا او را بکشد.
پگاهان و بامدادان خاقان گفت: امروز نباید درنگ کنیم و باید همگی باهم یورش ببریم....
🖍 بازنویسی و ویرایش به پارسی؛
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (گندم)
🌾 🦁 🍏 🍇
🍎 🌾 🌻
🔷 امروز؛ 🔆 🕊 🔆
🟣 به☀️روز پیروز و فرخ 🌞روز:
(#سپندارمز__امشاسپندان)از 🌖 ماه مهر؛
به سال ۳۷۶۰ 🔥مزدیسنی.
۳۷۶۰ / ۰۶ / ۳۰
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🟡 برابر با🌞روز چهارشنبه: #تیر_شید:
به☀️روز ۳۰ 🦁#شهریور_ماه 🌖
به سال ۲۵۸۱ 👑شاهنشاهی🇮🇷ایران.
۲۵۸۱ / ۰۶ / ۳۰
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
⚪️ برابر با 🌞 روز #چهارشنبه: #تیر_شید:
۳۰ #شهریور 🌖 ماه
به سال ۱۴۰۱ 🌞 خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۶ / ۳۰
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🔴 برابر با🌞 روز: Wednesday:
🌞روز21 🌖 ماه #september
🌲2021 ⛪️ ترسایی.🌲
2022 / 09 / 21
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🧚♀ آرامش افزاینده، 🧚♂
باروری و زیست افزایی🌏
فروتنی و مهر پاک🔥
#سپنته، به چم مقدس
#آرمیتی، به چم آرمان و اِشغ پاک
#آرمان_پاک_و_سپنته_را_دراندیشه_پویاکنیم.
سپندارمذ، نام عشق است و زن
به فرهنگِ ایران، روان وطن.
به امرِ اَمردادِ اَمْشاسپَند
به دینکرد و یسنا، به میراثِ زند.
🖌#داتیس_مهرابیان
🥀 گل #بیدمشک
نماد سپندارمذ امشاسپندان است.🧚♂
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🍎 🌾 🌻
🔷 امروز؛ 🔆 🕊 🔆
🟣 به☀️روز پیروز و فرخ 🌞روز:
(#سپندارمز__امشاسپندان)از 🌖 ماه مهر؛
به سال ۳۷۶۰ 🔥مزدیسنی.
۳۷۶۰ / ۰۶ / ۳۰
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🟡 برابر با🌞روز چهارشنبه: #تیر_شید:
به☀️روز ۳۰ 🦁#شهریور_ماه 🌖
به سال ۲۵۸۱ 👑شاهنشاهی🇮🇷ایران.
۲۵۸۱ / ۰۶ / ۳۰
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
⚪️ برابر با 🌞 روز #چهارشنبه: #تیر_شید:
۳۰ #شهریور 🌖 ماه
به سال ۱۴۰۱ 🌞 خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۶ / ۳۰
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🔴 برابر با🌞 روز: Wednesday:
🌞روز21 🌖 ماه #september
🌲2021 ⛪️ ترسایی.🌲
2022 / 09 / 21
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🧚♀ آرامش افزاینده، 🧚♂
باروری و زیست افزایی🌏
فروتنی و مهر پاک🔥
#سپنته، به چم مقدس
#آرمیتی، به چم آرمان و اِشغ پاک
#آرمان_پاک_و_سپنته_را_دراندیشه_پویاکنیم.
سپندارمذ، نام عشق است و زن
به فرهنگِ ایران، روان وطن.
به امرِ اَمردادِ اَمْشاسپَند
به دینکرد و یسنا، به میراثِ زند.
🖌#داتیس_مهرابیان
🥀 گل #بیدمشک
نماد سپندارمذ امشاسپندان است.🧚♂
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🌻🍃🌾🍇🍃🌾🍇🍃🌾
🍃🌾🍋🍃🌾🍋🍃🌾
🍂🍎🌾🍃🍊
🍐🌾🍃
🌻 🥭
🍇 ۱۴۰۱ / ۰۶ / ۳۰
بامداد به مهر
آسمان زندگیتان از خورشید تُهی مَباد.
میان آسمان و درهمآمیختگی ستارگان،
و در درازای تنهایی سپهر نیلگون،
همچون ستارهای دنبالهدار بامداد برمیدمد.
او به دنبال خورشید میگردد.
و بر خاکسترهای سایهساران
دستافشانی میکند
و گُلآرایی میکند زمین را.
که بوی گُلها درون زمین را لبریز میگرداند
که هیچگاه زمین بازنده روشنایی نیست.
و هرگز دوست ندارد که اِشغ سایهای بشود،
بر دیوارهای دلها بازی کند.
مبادا آفتاب در میان ابرهای بی باران گُم شود.
تخت و بختتان زرریز
پادشاهی مهرتان پاینده.
🖍به ✍:
#سیاه_منصور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🍏
🌻 🍋
🍃🌾 🍇
🍂🌾🍃🍊
🍃🌾🍎🍃🌾🍎🍃🌾
🌻🍃🌾🍃🍇🌾🍃🌾🍇🍃🌾
🍃🌾🍋🍃🌾🍋🍃🌾
🍂🍎🌾🍃🍊
🍐🌾🍃
🌻 🥭
🍇 ۱۴۰۱ / ۰۶ / ۳۰
بامداد به مهر
آسمان زندگیتان از خورشید تُهی مَباد.
میان آسمان و درهمآمیختگی ستارگان،
و در درازای تنهایی سپهر نیلگون،
همچون ستارهای دنبالهدار بامداد برمیدمد.
او به دنبال خورشید میگردد.
و بر خاکسترهای سایهساران
دستافشانی میکند
و گُلآرایی میکند زمین را.
که بوی گُلها درون زمین را لبریز میگرداند
که هیچگاه زمین بازنده روشنایی نیست.
و هرگز دوست ندارد که اِشغ سایهای بشود،
بر دیوارهای دلها بازی کند.
مبادا آفتاب در میان ابرهای بی باران گُم شود.
تخت و بختتان زرریز
پادشاهی مهرتان پاینده.
🖍به ✍:
#سیاه_منصور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🍏
🌻 🍋
🍃🌾 🍇
🍂🌾🍃🍊
🍃🌾🍎🍃🌾🍎🍃🌾
🌻🍃🌾🍃🍇🌾🍃🌾🍇🍃🌾
🗓 #روزشمار_ایرانی:
☀️ روز چهارشنبه.= #تیر_شید.؛
۳۰ شهریور ماه #انارام_فروغ_و_روشنایی.
🌞 ۲۵۸۱= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۱= #اهورایی.
🌞 ۷۰۴۴= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۰= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۱= #خورشیدی. ✴ ۳۰ / ۰۶ / ۱۴۰۱ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۳= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۱= #کوردی.
🗓 روز جهانی #آشتی و مهربانی.
🗓 روز جهانی آلزایمر(فراموشی. )
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
☀️ روز چهارشنبه.= #تیر_شید.؛
۳۰ شهریور ماه #انارام_فروغ_و_روشنایی.
🌞 ۲۵۸۱= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۱= #اهورایی.
🌞 ۷۰۴۴= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۰= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۱= #خورشیدی. ✴ ۳۰ / ۰۶ / ۱۴۰۱ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۳= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۱= #کوردی.
🗓 روز جهانی #آشتی و مهربانی.
🗓 روز جهانی آلزایمر(فراموشی. )
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#گفتگو:
با #داریوش_شایگان
🎤 گفتگو با داریوش شایگان دربارهی #خیام؛
(همهی #گفتگو در این برنامه است.)
🏵در ایران اندیشهای همانند خیام نیست.🏵
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
با #داریوش_شایگان
🎤 گفتگو با داریوش شایگان دربارهی #خیام؛
(همهی #گفتگو در این برنامه است.)
🏵در ایران اندیشهای همانند خیام نیست.🏵
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔍 #نکتههای_ویرایشی:
🔅پالایش زبان پارسی:
🔻خَلق= آفرینش، آفریده، آورش، نوآوری،
پدیدارگری، فرآورش، مردم، توده.
🔻خلق شده= آفریده.
🔻خلق کردن= آفرینش، آفریدن.
🔻خالق= آفریننده، آفریدگار، آفرینشگر، آفرنده.
🔻خلقت= آفرینش، آفریده.
🔻عجیبالخلقه= شگفتآفریده.
🔻ناقصالخلقه = دُشافریده.
🔻احسنالخالقین= نیکوترین آفرینندگان.
💥✍نمونه:
🔺تو شاکری ز خالق و خلق از تو شاکرند=
#حافظ
تو سپاسدار آفریدگاری و مردمان از تو سپاسگزارند.
🔺روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد=
حافظ
روز و شب فریاد با آفریدهی خدا(مردم) نتوان کرد.
🔺هدف نهایی از خلقت انسان چیست؟=
آرمان فرجامین از آفرینش آدمی چیست؟
🔺با قلم جادوییاش، اثری هنری خلق کرد=
با خامهی جادوییاش، آفرینهای هنری آفرید.
#مجید_دُری.
#پارسی_پاک.
#خلق #خالق #خلقت.
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔅پالایش زبان پارسی:
🔻خَلق= آفرینش، آفریده، آورش، نوآوری،
پدیدارگری، فرآورش، مردم، توده.
🔻خلق شده= آفریده.
🔻خلق کردن= آفرینش، آفریدن.
🔻خالق= آفریننده، آفریدگار، آفرینشگر، آفرنده.
🔻خلقت= آفرینش، آفریده.
🔻عجیبالخلقه= شگفتآفریده.
🔻ناقصالخلقه = دُشافریده.
🔻احسنالخالقین= نیکوترین آفرینندگان.
💥✍نمونه:
🔺تو شاکری ز خالق و خلق از تو شاکرند=
#حافظ
تو سپاسدار آفریدگاری و مردمان از تو سپاسگزارند.
🔺روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد=
حافظ
روز و شب فریاد با آفریدهی خدا(مردم) نتوان کرد.
🔺هدف نهایی از خلقت انسان چیست؟=
آرمان فرجامین از آفرینش آدمی چیست؟
🔺با قلم جادوییاش، اثری هنری خلق کرد=
با خامهی جادوییاش، آفرینهای هنری آفرید.
#مجید_دُری.
#پارسی_پاک.
#خلق #خالق #خلقت.
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
#میر_جلال_الدین_کزازی:
ایران کانونشور و شرار و تاب و تب است.
مگر نه این است که آن خلیفه تازی در بغداد که کینهتوزی بر ایرانیان روا میداشت،
هنگامی که اندکی با منش و کنش ایرانی با ارج و والایی، فرهنگ و شهرآیینی ایران آشنایی جست، به بلندآوازه گفت "ایرانیان هزاران سال فرمان راندند، اما دمی به ما تازیان نیاز نداشتند.
ما سالی چند بیش نیست که فرمان میرانیم،
اما دَمی نبوده است که از ایرانیان بینیاز باشیم."
این ستایش بسیار ارزشمند است.
چرا که از زبان دشمن برمیخیزد.
دانشمندان به دنبال شناخت ایران بودند،
چون ایران کانون شور و شرار و تاب و تب است.
دل از آشنایان خویش میرباید،
و آنان را میافزاید.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
ایران کانونشور و شرار و تاب و تب است.
مگر نه این است که آن خلیفه تازی در بغداد که کینهتوزی بر ایرانیان روا میداشت،
هنگامی که اندکی با منش و کنش ایرانی با ارج و والایی، فرهنگ و شهرآیینی ایران آشنایی جست، به بلندآوازه گفت "ایرانیان هزاران سال فرمان راندند، اما دمی به ما تازیان نیاز نداشتند.
ما سالی چند بیش نیست که فرمان میرانیم،
اما دَمی نبوده است که از ایرانیان بینیاز باشیم."
این ستایش بسیار ارزشمند است.
چرا که از زبان دشمن برمیخیزد.
دانشمندان به دنبال شناخت ایران بودند،
چون ایران کانون شور و شرار و تاب و تب است.
دل از آشنایان خویش میرباید،
و آنان را میافزاید.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌻🍃🌾🍇🍃🌾🍇🍃🌾
🍃🌾🍋🍃🌾🍋🍃🌾
🍂🍎🌾🍃🍊
🍐🌾🍃
🌻 🥭
🍇 ۱۴۰۱ / ۰۶ / ۳۱
بامداد به مهر
آسمان زندگیتان از خورشید تُهی مَباد.
تاریکی هر از گاهی کوشش میکند،
که بامداد نیاید.
چون بامداد پیامآور روشنایی و مهربانی ست،
برای آمدن و ماندن،
از هیچ کوششی فروگذار نیست.
بامداد از سایههای تنهایی شب گریزان است.
به هر روی؛
با کوششهای فزایندهی خود،
روشنایی را به سرزمین خاکی میآورد.
و از مهر و آشتی سخن ساز میکند.
تخت و بختتان زرریز
پادشاهی مهرتان پاینده.
🖍به ✍:
#سیاه_منصور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🍏
🌻 🍋
🍃🌾 🍇
🍂🌾🍃🍊
🍃🌾🍎🍃🌾🍎🍃🌾
🌻🍃🌾🍃🍇🌾🍃🌾🍇🍃🌾
🍃🌾🍋🍃🌾🍋🍃🌾
🍂🍎🌾🍃🍊
🍐🌾🍃
🌻 🥭
🍇 ۱۴۰۱ / ۰۶ / ۳۱
بامداد به مهر
آسمان زندگیتان از خورشید تُهی مَباد.
تاریکی هر از گاهی کوشش میکند،
که بامداد نیاید.
چون بامداد پیامآور روشنایی و مهربانی ست،
برای آمدن و ماندن،
از هیچ کوششی فروگذار نیست.
بامداد از سایههای تنهایی شب گریزان است.
به هر روی؛
با کوششهای فزایندهی خود،
روشنایی را به سرزمین خاکی میآورد.
و از مهر و آشتی سخن ساز میکند.
تخت و بختتان زرریز
پادشاهی مهرتان پاینده.
🖍به ✍:
#سیاه_منصور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🍏
🌻 🍋
🍃🌾 🍇
🍂🌾🍃🍊
🍃🌾🍎🍃🌾🍎🍃🌾
🌻🍃🌾🍃🍇🌾🍃🌾🍇🍃🌾
🗓 #روزشمار_ایرانی:
☀️ روز پنجشنبه.= #هرمز_شید.؛
۳۱ شهریور ماه #انارام_فروغ_و_روشنایی.
🌞 ۲۵۸۱= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۱= #اهورایی.
🌞 ۷۰۴۴= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۰= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۱= #خورشیدی. ✴ ۳۱ / ۰۶ / ۱۴۰۱ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۳= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۱= #کوردی.
🗓آغاز جنگ هشت ساله عراق با ایران. (۱۳۵۹ خورشیدی.)
🗓 آغاز هفتهی نبرد با عراق.
🗓 گاهنبار پَتیَهشَهیم، جشن پایان تابستان.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
☀️ روز پنجشنبه.= #هرمز_شید.؛
۳۱ شهریور ماه #انارام_فروغ_و_روشنایی.
🌞 ۲۵۸۱= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۱= #اهورایی.
🌞 ۷۰۴۴= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۰= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۱= #خورشیدی. ✴ ۳۱ / ۰۶ / ۱۴۰۱ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۳= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۱= #کوردی.
🗓آغاز جنگ هشت ساله عراق با ایران. (۱۳۵۹ خورشیدی.)
🗓 آغاز هفتهی نبرد با عراق.
🗓 گاهنبار پَتیَهشَهیم، جشن پایان تابستان.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کرکس همانگونه که او از آنجا بیرون شد، شیر نر بچه زرافه را به دندان گرفته و به درون بوتهزار رفت.
فرارو: نبردی که در آن یک زرافه کوشش میکرد از بچه خود در برابر یورش شیر، کفتار، کرکس و شغال پاسداری کند بدست گروهی از دوستداران به زیستبوم در پارک ملی کروگر آفریقای جنوبی گرفته شده است.
او بالا و پایین میرفت و به زمین نگاه میکرد.
ما خوب نمیدانستیم که چه خبر است.
نخست گمان میکردیم یوزپلنگی است که دراز کشیده است،
اما پیدا شد که یک بچه زرافه تازه زاده شده است.
پس از چندی دیدیم که بچه برای بلند شدن تکوشش میکند.
هر بار که میخواست بلند شود یا روی چهرهاش میافتاد یا به پهلو.
وختی میدیدم که با مادرش که کوشش میکرد کمکش کند و انگیزه بلند شدن را به او بدهد، زمین میخورد، دلم شکست. به جای یک بیننده میتوانید درگیر شوید،
پس تنها باید چشمبراه بمانید و ببینید در آینده چه رخ میدهد.
در پایان بچه زرافه بدست شیر خورده شد.
زرافه خم میشد تا زخم باز را بلیسد و کوشش میکرد به بچه کوچک بیجان کمک کند.
دلم برای این زرافه شکست که تنها از انگیزههای مادرانه اش پیروی میکرد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
فرارو: نبردی که در آن یک زرافه کوشش میکرد از بچه خود در برابر یورش شیر، کفتار، کرکس و شغال پاسداری کند بدست گروهی از دوستداران به زیستبوم در پارک ملی کروگر آفریقای جنوبی گرفته شده است.
او بالا و پایین میرفت و به زمین نگاه میکرد.
ما خوب نمیدانستیم که چه خبر است.
نخست گمان میکردیم یوزپلنگی است که دراز کشیده است،
اما پیدا شد که یک بچه زرافه تازه زاده شده است.
پس از چندی دیدیم که بچه برای بلند شدن تکوشش میکند.
هر بار که میخواست بلند شود یا روی چهرهاش میافتاد یا به پهلو.
وختی میدیدم که با مادرش که کوشش میکرد کمکش کند و انگیزه بلند شدن را به او بدهد، زمین میخورد، دلم شکست. به جای یک بیننده میتوانید درگیر شوید،
پس تنها باید چشمبراه بمانید و ببینید در آینده چه رخ میدهد.
در پایان بچه زرافه بدست شیر خورده شد.
زرافه خم میشد تا زخم باز را بلیسد و کوشش میکرد به بچه کوچک بیجان کمک کند.
دلم برای این زرافه شکست که تنها از انگیزههای مادرانه اش پیروی میکرد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔍#نکتههای_ویرایشی:
🔅پالایش زبان پارسی:
کتابت= نویسندگی، نوشتن، دبیری، نویساری.
💥نمونه:
مراسم رونمایی از شاهنامه فردوسی به کتابت "فریبا مقصودی" برگزار شد= جشن رونمایی از شاهنامه فردوسی به نویساری "فریبا مقصودی" برگزار شد.
کتابتِ کتاب خاطراتش را به اتمام رساند= نوشتن یادنامهاش را به پایان رساند.
#مجید_دری
#پارسی_پاک
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🔅پالایش زبان پارسی:
کتابت= نویسندگی، نوشتن، دبیری، نویساری.
💥نمونه:
مراسم رونمایی از شاهنامه فردوسی به کتابت "فریبا مقصودی" برگزار شد= جشن رونمایی از شاهنامه فردوسی به نویساری "فریبا مقصودی" برگزار شد.
کتابتِ کتاب خاطراتش را به اتمام رساند= نوشتن یادنامهاش را به پایان رساند.
#مجید_دری
#پارسی_پاک
آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (گندم)
🌾 🦁 🍏 🍇
🍎 🌾 🌻
🔷 امروز؛ 🔆 🕊 🔆
🟣 به☀️روز پیروز و فرخ 🌞روز:
(#امرداد__امشاسپندان)از 🌖 ماه مهر؛
به سال ۳۷۶۰ 🔥مزدیسنی.
۳۷۶۰ / ۰۷ / ۰۱
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🟡 برابر با🌞روز آدینه: #ناهید_شید:
به☀️روز ۰۱ 🦁#شهریور_ماه 🌖
به سال ۲۵۸۱ 👑شاهنشاهی🇮🇷ایران.
۲۵۸۱ / ۰۷ / ۰۱
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
⚪️ برابر با 🌞 روز #آدینه: #ناهید_شید:
۰۱ #مهر 🌖 ماه
به سال ۱۴۰۱ 🌞 خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۷ / ۰۱
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🔴 برابر با🌞 روز: FRIDAY:
🌞روز 23 🌖 ماه #september
🌲2021 ⛪️ ترسایی.🌲
2022 / 09 / 23
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
#امرتات، #امرداد
رسایی یافتن، درستی تن و روان
🌿گیاهان و رستنی های زمین.🌍
🏝🌍🏝
در این روز و این جشن باشندگی
به شادی بپیوند با زندگی
دمد زندگی ، پشت مرداد ها
امردادی اندیشه کن مرگ را.
🖌#داتیس_مهرابیان.
#به_پارسایی_و_رسایی_بیاندیشیم.
گل #چمبک نماد امرداد امشاسپندان است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🍎 🌾 🌻
🔷 امروز؛ 🔆 🕊 🔆
🟣 به☀️روز پیروز و فرخ 🌞روز:
(#امرداد__امشاسپندان)از 🌖 ماه مهر؛
به سال ۳۷۶۰ 🔥مزدیسنی.
۳۷۶۰ / ۰۷ / ۰۱
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🟡 برابر با🌞روز آدینه: #ناهید_شید:
به☀️روز ۰۱ 🦁#شهریور_ماه 🌖
به سال ۲۵۸۱ 👑شاهنشاهی🇮🇷ایران.
۲۵۸۱ / ۰۷ / ۰۱
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
⚪️ برابر با 🌞 روز #آدینه: #ناهید_شید:
۰۱ #مهر 🌖 ماه
به سال ۱۴۰۱ 🌞 خورشیدی.
۱۴۰۱ / ۰۷ / ۰۱
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
🔴 برابر با🌞 روز: FRIDAY:
🌞روز 23 🌖 ماه #september
🌲2021 ⛪️ ترسایی.🌲
2022 / 09 / 23
🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️🏝⛲️
#امرتات، #امرداد
رسایی یافتن، درستی تن و روان
🌿گیاهان و رستنی های زمین.🌍
🏝🌍🏝
در این روز و این جشن باشندگی
به شادی بپیوند با زندگی
دمد زندگی ، پشت مرداد ها
امردادی اندیشه کن مرگ را.
🖌#داتیس_مهرابیان.
#به_پارسایی_و_رسایی_بیاندیشیم.
گل #چمبک نماد امرداد امشاسپندان است.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🌻🍃🌾🍏🍁🌾🍎🍂🌾
🍃🌾🍂🌾🍁🍋 🌾
🍂🌻🍐🍃
🌾🍇🍁
🌻🍃
🍂 ۱۴۰۱ / ۰۷ / ۰۱
بامداد به مهر
روزگارتان بی خزان؛
شبهای پاییز روز به روز بلندتر میشود
و روزهایش روز به روز کوتاهتر میگردند.
خوابآلودگان از شب زدگیهای بی خوابی،
پوک میشوند و در سرد و گرم روزگاری،
که دست بدست میشوند؛
میان شهریور و مهر ماه گُر میگیرند.
در تاریکی و روشنایی که آویزان میمانند
بر مهتاب شبگرد دشتها.
بامدادانِ پاییز گمان نمیکنند،
که در نبودن تابستان چهاندازه دلتنگ میشوند.
اینک با آمدن پاییز درختان به بار نشستهاند.
که در فراسوی یادگاران تابستان خزانی میکنند.
با نگاهی پُر شور مهربانی می کنند و به برگهایی
که بر شاخسارهای انارستان آویزان میمانند.
شاخههایی که در زیر پرفروغ زرین خورشید
پاییز نخنمایی میکنند.
به آفتاب لبخند میزنند.
مبادا سایهساری از شب به تاریکی پای بدهد.
بهترین و زیباترین آغازِ
زندگیتان گُل افشان باد.
به ✍
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🍂
🌻🍃
🍃🧅🌾
🍂🌾🍋🍂🌾
🍃🌾🍏🍁🌾🍎🍂🌾
🌻🌾🍂🍐🌾🍁🌾🍊🍂🌾
🍃🌾🍂🌾🍁🍋 🌾
🍂🌻🍐🍃
🌾🍇🍁
🌻🍃
🍂 ۱۴۰۱ / ۰۷ / ۰۱
بامداد به مهر
روزگارتان بی خزان؛
شبهای پاییز روز به روز بلندتر میشود
و روزهایش روز به روز کوتاهتر میگردند.
خوابآلودگان از شب زدگیهای بی خوابی،
پوک میشوند و در سرد و گرم روزگاری،
که دست بدست میشوند؛
میان شهریور و مهر ماه گُر میگیرند.
در تاریکی و روشنایی که آویزان میمانند
بر مهتاب شبگرد دشتها.
بامدادانِ پاییز گمان نمیکنند،
که در نبودن تابستان چهاندازه دلتنگ میشوند.
اینک با آمدن پاییز درختان به بار نشستهاند.
که در فراسوی یادگاران تابستان خزانی میکنند.
با نگاهی پُر شور مهربانی می کنند و به برگهایی
که بر شاخسارهای انارستان آویزان میمانند.
شاخههایی که در زیر پرفروغ زرین خورشید
پاییز نخنمایی میکنند.
به آفتاب لبخند میزنند.
مبادا سایهساری از شب به تاریکی پای بدهد.
بهترین و زیباترین آغازِ
زندگیتان گُل افشان باد.
به ✍
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🍂
🌻🍃
🍃🧅🌾
🍂🌾🍋🍂🌾
🍃🌾🍏🍁🌾🍎🍂🌾
🌻🌾🍂🍐🌾🍁🌾🍊🍂🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
در سالنمای ایرانی روز نخست مهر ماه از سال ۱۳۴۰ *«روزدهقان»* یا *«روزکشاورز»* بود.
روزی برای ارج نهادن به کشاورزان.
این روز پس از انقلاب از سالنمای ایرانی پاک شد و به جای آن ۱۴ دی ماه روز «جهاد کشاورزی» نامگذاری شد.
به دهگان آزاده از ما درود
به گیتی درِ خرمی او گشود.
فرستنده: #آرتاباز
🌺🍀🙏🌷
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
روزی برای ارج نهادن به کشاورزان.
این روز پس از انقلاب از سالنمای ایرانی پاک شد و به جای آن ۱۴ دی ماه روز «جهاد کشاورزی» نامگذاری شد.
به دهگان آزاده از ما درود
به گیتی درِ خرمی او گشود.
فرستنده: #آرتاباز
🌺🍀🙏🌷
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🗓 #روزشمار_ایرانی:
☀️ روز آدینه.= #ناهید_شید.؛
۰۱ مهر ماه #اورمزد_اهورامزدا.
🌞 ۲۵۸۱= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۱= #اهورایی.
🌞 ۷۰۴۴= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۰= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۱= #خورشیدی. ✴ ۰۱ / ۰۷ / ۱۴۰۱ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۳= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۱= #کوردی.
🗓 جشن میتراکانا گرامی باد.
🗓 سال نو هخامنشی گرامی باد.
🗓 گاهنبار پَتیَهشَهیم، جشن پایان تابستان.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
☀️ روز آدینه.= #ناهید_شید.؛
۰۱ مهر ماه #اورمزد_اهورامزدا.
🌞 ۲۵۸۱= #هخامنشی.
🌞 ۱۴۱۰۱= #اهورایی.
🌞 ۷۰۴۴= #میترایی_آریایی.
🌞 ۳۷۶۰= #زرتشتی.
☀️ ۱۴۰۱= #خورشیدی. ✴ ۰۱ / ۰۷ / ۱۴۰۱ ✴
🌞 ۱۳۹۰= #یزدگردی.
🌞 ۱۵۹۳= #دیلمی.
🌞 ۲۷۲۱= #کوردی.
🗓 جشن میتراکانا گرامی باد.
🗓 سال نو هخامنشی گرامی باد.
🗓 گاهنبار پَتیَهشَهیم، جشن پایان تابستان.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
جشن مهرگان یا جشن هخامنشی میتراکانا زمان برگزاری جشن مهرگان در یکم ماه مهر و آغاز هنگام پاییز بوده است و این شیوه دست کم تا پایان دوره هخامنشی و شاید تا پایان هخامنشیان بوده است.
آکاایران: جشن مهرگان یا جشن هخامنشی میتراکانا:
مهر یا میترا (در اوستا و پارسی باستان «میـثْـرَه»، در سانسکریت «میـتْـرَه»)، ایزد نام آورِ روشنایی، پیمان، دوستی و مهربانی، و ایزد بزرگ دین و آیین مهری است.
بخش بزرگی از اوستا به نام «مهر یَـشت» در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است.
مهر یشت، دهمین یشت اوستا و از نگاه ستایش همراه با فروردین یشت، کهن ترین بخش آن بشمار می رود.
زمان برگزاری جشن مهرگان در یکم ماه مهر و آغاز هنگام پاییز بوده است و این شیوه دست کم تا پایان دوره هخامنشی و شاید تا پایان پادشاهی اشکانی نیز بوده است.
و از این زمان و شاید در دوره ساسانی، جشن مهرگان به مهر روز از مهر ماه یا شانزدهم ماه مهر جابجا میشودو اکنون نزدیک به دو هزار سال است که این جشن به شانزدهمین روز این ماه یا مهر روز از مهرماه در گاهشماری ایرانی بشمار میآید.
و این زمان در میان مردمان گوناگونی که از سالنمای بومی نیز بهره میبرند،
برای نمونه زمان این جشن در گاهشماری تبری،(طبری) و نیز در گاهشماری سنتی یزدگردی زرتشتیان، اکنون برابر با نزدیک به نیمهی بهمنماه، و در گاهشماری دیلمی برابر با سیام بهمنماه است.
آکاایران: جشن مهرگان یا جشن هخامنشی میتراکانا
زمان برگزاری مهرگان در آغاز ماه مهر و فصل پاییز بودهاست.
بنابر سنگنوشته بیستون، داریوش بزرگ بر گئومات مغ در روز دهم ماه بگیادیش (ماه هفتم، برابر با مهر) پیروز شدهاست. به گزارش هرودوت، از آن سال ایرانیان آن روز را به نام روز ««مگوفونی»» (مغکشی) جشن میگرفتند. پژوهشگران با توجه به کژیهای یونانیان از خوانش نامهای پارسی میدهند که این واژه ««بگو زتی»» باشد که در این روی نه به مغ،
که به بغ (مهر) پیوند دارد.
و در این روز ایرانیان به کشتار گوسپند و گاو و خونریزی کردن برای بغ میترا میپرداختند و نه مغکشی.
شاید از دوره اشکانی و یا ساسانی جشن مهرگان به مهر روز از مهر ماه یا شانزدهمین روز ماه مهر جابجا میشود.
اما این زمان در میان مردم گوناگونی که از سالنماهای بومی نیز بهره میبرند، دیگرگونه است.
برای نمونه زمان این جشن در گاهشماری تَبری و نیز در گاهشماری سنتی یزدگردی،
اکنون برابر با نزدیک به نیمهی بهمنماه و در گاهشماری دیلمی برابر با سیام بهمنماه است.
زرتشتیان جشن مهرگان را همه ساله در پایان ماه بهمن و یا در نزدیک به دهم ماه مهر برگزار میکنند.
موبد کورش نیکنام برگزاری جشنها با بهرهگیری از گاهشماریهای سنتی با ماههای ۳۰ روزه را با نگاه نکردن به دانش ستارهشناسی و دستاوردهای خیام و مایه ناهماهنگی در جشنها دانسته و نیاز نگرش به گاهشماری ملی و رسمی با ماههای ۳۱ روزه را یادآور شدهاست.
خاستگاه باور به میترا
سرچشمه باور به «میترا، مهر» و «گردونه مهر» در میان ایرانیان و هندوان باستان و سرایندگان مهر یشتِ اوسـتا و سـرودهای ریگ ودا، عبارت بوده است از ستاره قطبی و دو صورت فلکیِ پیرا قطبی «خرس بزرگ» و «خرس کوچک» (دبّ اکبر و دبّ اصغر). این صورت های فلکی در متن های پهلوی و ادبیات فارسی با نام «هفتورنگ مِـهین و کِـهین» (بزرگ و کوچک) نیز نامبردار شده است.
در حدود ۴۸۰۰ سال پیش، ستاره «ذَیـخ/ ثُـعبان» قطب آسمانیِ زمین بوده و مانند ستاره قطبیِ امروزی در جای خود ثابت و بی حرکت ایستاده و در همه شب های سال دیده می شده و هیچگاه طلوع و غروب نمی کرده است. این ستاره در میانه دو صورت فلکیِ پیرا قطبیِ «خرس بزرگ» و «خرس کوچک» واقع شده است و این دو صورت فلکی در هر شبانروز یک بار به دور آن می گردیده اند. این گردش، همراه با گردش صورت فلکی «ثُـعبان»، نگاره باستانی «چلیپا» یا صلیب شکسته را در آسمان رسم می کرده اند که به گمان نگارنده، همان «گردونه مهر» است (برای آگاهی بیشتر بنگرید به: اوستای کهن و فرضیه هایی پیرامون نجوم شناسیِ بخش های کهن اوستا، ۱۳۸۲، از همین نگارنده).
به همین دلیل که مهر، نقطه ثقل آسمان و ستارگان بوده است و از دید ناظر زمینی، همه ستارگان و صورت های فلکی بر گرد او می چرخیده اند؛ مهر را سامان دهنده هستی و برقرارکننده و پاسبانِ قانون و هنجار کیهانی و نظام حاکم بر نظم جهان، و بعدها او را ایزد روشنایی و راستی و پیمان و حتی محبت دانستند:
«باشد که ما از محبت مقدس او برخوردار شویم و از مهربانیِ محبت آمیز و فراوان او بهره مند باشیم.»
(ریگ ودا، ماندالای سوم، سرود ۶۰، بند ۵).
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
آکاایران: جشن مهرگان یا جشن هخامنشی میتراکانا:
مهر یا میترا (در اوستا و پارسی باستان «میـثْـرَه»، در سانسکریت «میـتْـرَه»)، ایزد نام آورِ روشنایی، پیمان، دوستی و مهربانی، و ایزد بزرگ دین و آیین مهری است.
بخش بزرگی از اوستا به نام «مهر یَـشت» در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است.
مهر یشت، دهمین یشت اوستا و از نگاه ستایش همراه با فروردین یشت، کهن ترین بخش آن بشمار می رود.
زمان برگزاری جشن مهرگان در یکم ماه مهر و آغاز هنگام پاییز بوده است و این شیوه دست کم تا پایان دوره هخامنشی و شاید تا پایان پادشاهی اشکانی نیز بوده است.
و از این زمان و شاید در دوره ساسانی، جشن مهرگان به مهر روز از مهر ماه یا شانزدهم ماه مهر جابجا میشودو اکنون نزدیک به دو هزار سال است که این جشن به شانزدهمین روز این ماه یا مهر روز از مهرماه در گاهشماری ایرانی بشمار میآید.
و این زمان در میان مردمان گوناگونی که از سالنمای بومی نیز بهره میبرند،
برای نمونه زمان این جشن در گاهشماری تبری،(طبری) و نیز در گاهشماری سنتی یزدگردی زرتشتیان، اکنون برابر با نزدیک به نیمهی بهمنماه، و در گاهشماری دیلمی برابر با سیام بهمنماه است.
آکاایران: جشن مهرگان یا جشن هخامنشی میتراکانا
زمان برگزاری مهرگان در آغاز ماه مهر و فصل پاییز بودهاست.
بنابر سنگنوشته بیستون، داریوش بزرگ بر گئومات مغ در روز دهم ماه بگیادیش (ماه هفتم، برابر با مهر) پیروز شدهاست. به گزارش هرودوت، از آن سال ایرانیان آن روز را به نام روز ««مگوفونی»» (مغکشی) جشن میگرفتند. پژوهشگران با توجه به کژیهای یونانیان از خوانش نامهای پارسی میدهند که این واژه ««بگو زتی»» باشد که در این روی نه به مغ،
که به بغ (مهر) پیوند دارد.
و در این روز ایرانیان به کشتار گوسپند و گاو و خونریزی کردن برای بغ میترا میپرداختند و نه مغکشی.
شاید از دوره اشکانی و یا ساسانی جشن مهرگان به مهر روز از مهر ماه یا شانزدهمین روز ماه مهر جابجا میشود.
اما این زمان در میان مردم گوناگونی که از سالنماهای بومی نیز بهره میبرند، دیگرگونه است.
برای نمونه زمان این جشن در گاهشماری تَبری و نیز در گاهشماری سنتی یزدگردی،
اکنون برابر با نزدیک به نیمهی بهمنماه و در گاهشماری دیلمی برابر با سیام بهمنماه است.
زرتشتیان جشن مهرگان را همه ساله در پایان ماه بهمن و یا در نزدیک به دهم ماه مهر برگزار میکنند.
موبد کورش نیکنام برگزاری جشنها با بهرهگیری از گاهشماریهای سنتی با ماههای ۳۰ روزه را با نگاه نکردن به دانش ستارهشناسی و دستاوردهای خیام و مایه ناهماهنگی در جشنها دانسته و نیاز نگرش به گاهشماری ملی و رسمی با ماههای ۳۱ روزه را یادآور شدهاست.
خاستگاه باور به میترا
سرچشمه باور به «میترا، مهر» و «گردونه مهر» در میان ایرانیان و هندوان باستان و سرایندگان مهر یشتِ اوسـتا و سـرودهای ریگ ودا، عبارت بوده است از ستاره قطبی و دو صورت فلکیِ پیرا قطبی «خرس بزرگ» و «خرس کوچک» (دبّ اکبر و دبّ اصغر). این صورت های فلکی در متن های پهلوی و ادبیات فارسی با نام «هفتورنگ مِـهین و کِـهین» (بزرگ و کوچک) نیز نامبردار شده است.
در حدود ۴۸۰۰ سال پیش، ستاره «ذَیـخ/ ثُـعبان» قطب آسمانیِ زمین بوده و مانند ستاره قطبیِ امروزی در جای خود ثابت و بی حرکت ایستاده و در همه شب های سال دیده می شده و هیچگاه طلوع و غروب نمی کرده است. این ستاره در میانه دو صورت فلکیِ پیرا قطبیِ «خرس بزرگ» و «خرس کوچک» واقع شده است و این دو صورت فلکی در هر شبانروز یک بار به دور آن می گردیده اند. این گردش، همراه با گردش صورت فلکی «ثُـعبان»، نگاره باستانی «چلیپا» یا صلیب شکسته را در آسمان رسم می کرده اند که به گمان نگارنده، همان «گردونه مهر» است (برای آگاهی بیشتر بنگرید به: اوستای کهن و فرضیه هایی پیرامون نجوم شناسیِ بخش های کهن اوستا، ۱۳۸۲، از همین نگارنده).
به همین دلیل که مهر، نقطه ثقل آسمان و ستارگان بوده است و از دید ناظر زمینی، همه ستارگان و صورت های فلکی بر گرد او می چرخیده اند؛ مهر را سامان دهنده هستی و برقرارکننده و پاسبانِ قانون و هنجار کیهانی و نظام حاکم بر نظم جهان، و بعدها او را ایزد روشنایی و راستی و پیمان و حتی محبت دانستند:
«باشد که ما از محبت مقدس او برخوردار شویم و از مهربانیِ محبت آمیز و فراوان او بهره مند باشیم.»
(ریگ ودا، ماندالای سوم، سرود ۶۰، بند ۵).
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
دایره مهر
پس از ۴۸۰۰ سال پیش و هنگامی که ستاره «ذَیخ، ثُـعبان» از آسمانی فاصله می گیرد؛
این فاصله به گردش این ستاره به دور نقطه قطب آسمانی و کشیدن دایره یا حلقه کوچکی در آسمان می شود که به گمان نگارنده، سرچشمه پیدایش باوری به نام «دایره مهر» یا «دایره پیمان» است که هنوز هم به شکل رینگ(حلقه) پیمانِ زناشویی در میان مردمان روایی دارد.
خوب است که واژه «ماندالا» در ریگ ودا و دیگر نوشته های سانسکریت هندوان (که بخشی از آن در بالا گفته آمد) به معنای «حلقه/ دایره/ گوی» است.
میترا یا مهر در اوستا
مهر یا میترا (در اوستا و پارسی باستان «میـثْـرَه»، در سانسکریت «میـتْـرَه»)، ایزد نام آورِ روشنایی، پیمان، دوستی و محبت، و ایزد بزرگ دین و آیین مهری است.
بخش مهم و بزرگی از اوستا به نام «مهر یَـشت» در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است. مهر یشت، دهمین یشت اوستا و از نگاه نوشتاری همراه با فروردین یشت، کهن ترین بخش آن بشمار می رود. مهر یشت از نگاه اشاره های نجومی و باورهای کیهانی از مهند ترین و ناب ترین بخش های اوستا است و کهن ترین سند در باره آگاهی ایرانیان از کروی بودن کره زمین از بند ۹۵ همین یشت فرا دست آمده است. از مهر یشت تا به امروز ۶۹ بند کهن و ۷۷ بند افزوده در پادشاهی ساسانی، بازمانده است.
مهر یشت در نوشته به نظم سروده شده و از کهن ترین شعرهای بدست آمده ایرانی دانسته می شود. این یشت دلکش، سرشار از نیروی شاعرانه و سرچشمه سرودهای ایرانی در گفتن دو ویژگی ارزشمند و نژاده ایرانیان ینی راستی و پهلوانی دانسته می شود:
«می ستاییم مهرِ دارنده دشت های پهناور را؛ او که آگاه به گفتار راستین است، آن انجمن آرایی که دارای هزار گوش است، آن خوش اندامی که دارای هزار چشم است، آن بلندبالای برومندی که در فرازنای آسمان ایستاده و نگاهبانی نیرومند و بخواب نرونده است..» (اوستای کهن، همان، برگه ۳۵ تا ۵۶).
با اینکه در گردونه مهر، هزاران جنگ افزار جای دارد؛ اما اینها همه برای نبرد با دشمنان راستی و پیمان شکنان بکار گرفته می شود و در رویارویی با مردمان او مهربان ترین است:
«… او که به همه سرزمین های ایرانی، خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی می بخشد.» (اوستای کهن، همان، بند ۴، ص ۳۵).
نام «میثْـرَه» یک بار هم در «گاتها» ی زرتشت آمده که در آنجا به معنای «خویشکاری دینی» بکار رفته است (اوستا، گزارش استاد جلیل دوستخواه، جلد دوم، ص ۱۰۵۷).
به اعتقاد فردیناند یوستی در «نام نامه ایرانی»، «میثْـرَه» در بنیاد به چم «روشناییِ همیشگی» است (Justi, Ferdinand; Iranisches Namenbuch, Hildesheim, ۱۹۶۳) و این چم با روشناییِ همیشگیِ ستاره قطبی پیوند دارد. اما سپس و بر اثر جابجایی ستاره قطبی، مفهوم «روشنایی همیشگی» به خورشید و پرتوهای آن داده شد و در ادبیات فارسی «مهر» نام دیگری برای خورشید دانسته شد.
در بند ۱۱۳ مهریشت، میترا و اهورا با یکدیگر ادغام شده و به گونه «میترا اهورا» آمده است.
نگاره های میترا
در نگاره های باستانی، نقش میترا/ مهر را بیشتر به شکل مردی که پرتوهای نورانی بر گرد سرش دیده می شود، نشان می داده اند. این سنت نگارگری در عصر ساسانی، به گونه افزودن پرتو یا هاله ای نورانی بر گرد سرِ پادشاهان و پس از آن بر سر پیامبران و مردان دینی ادامه پیدا کرد.
همچنین نگاره معروف گاوکشی میترا، تنها در کشورهای اروپایی دیده شده و نمونه ای از آن در ایران به دست نیامده است. این نگاره ها در اصل از باورهای کیهانی ایرانیان و از صورت های فلکی گاو، کژدم و سگ گرفته شده است.
دکتر محمد حیدری ملایری، اختر فیزیکدان رسدخانه پاریس، در وب سایت خود نوشتاری خوب و خواندنی به نام The History of Marianne Cap در باره میترا و کلاه او و همچنین کاربرد آن در فرهنگ های دیگر نگاشته اند.
گسترش آیین میترا در اروپا
پرستش مهر در نخستین سده پیش از میلاد و در دوره پادشاهیِ اشکانیان و به ویژه در زمان تیرداد یکم، پادشاه اشکانیِ ارمنستان، به غربِ آسیای کوچک (آناتولی) و روم راه یافت. این آیین که نه با جنگ و ستیز، بلکه با کوشش های فرهنگی در آن سرزمین ها روایی پیدا کرده بود؛ توسط لژیون های رومیانی که با فرهنگ ایرانی آشنا شده بودند، در سرتاسر سرزمین های غربی و اروپا منتشر شد و بعدها آیین ها و مراسم آن در دین تازه مسیحیت راه پیدا کرد.
هر چند واژه «میترائیسم» برگردان «آیین میترا/ مهر» است و در واژ ه نامه ها و فرهنگ نامه ها این دو را به یکدیگر می دهند؛ و کیش «میتراییسم» گونه اروپایی شده و تغییر یافته «آیین میترا/ مهر» بشمار می رود که علیرغم شباهت های فراوان، تفاوت های بی شماری نیز با یکدیگر دارا هستند. از همین روی نمی توان این دو را مترادف کامل یکدیگر در نظر گرفت و ترجمه «میترائیسم» به «آیین، کیش مهری» یا «مهرپرستی» درست به نظر نمی رسد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
پس از ۴۸۰۰ سال پیش و هنگامی که ستاره «ذَیخ، ثُـعبان» از آسمانی فاصله می گیرد؛
این فاصله به گردش این ستاره به دور نقطه قطب آسمانی و کشیدن دایره یا حلقه کوچکی در آسمان می شود که به گمان نگارنده، سرچشمه پیدایش باوری به نام «دایره مهر» یا «دایره پیمان» است که هنوز هم به شکل رینگ(حلقه) پیمانِ زناشویی در میان مردمان روایی دارد.
خوب است که واژه «ماندالا» در ریگ ودا و دیگر نوشته های سانسکریت هندوان (که بخشی از آن در بالا گفته آمد) به معنای «حلقه/ دایره/ گوی» است.
میترا یا مهر در اوستا
مهر یا میترا (در اوستا و پارسی باستان «میـثْـرَه»، در سانسکریت «میـتْـرَه»)، ایزد نام آورِ روشنایی، پیمان، دوستی و محبت، و ایزد بزرگ دین و آیین مهری است.
بخش مهم و بزرگی از اوستا به نام «مهر یَـشت» در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است. مهر یشت، دهمین یشت اوستا و از نگاه نوشتاری همراه با فروردین یشت، کهن ترین بخش آن بشمار می رود. مهر یشت از نگاه اشاره های نجومی و باورهای کیهانی از مهند ترین و ناب ترین بخش های اوستا است و کهن ترین سند در باره آگاهی ایرانیان از کروی بودن کره زمین از بند ۹۵ همین یشت فرا دست آمده است. از مهر یشت تا به امروز ۶۹ بند کهن و ۷۷ بند افزوده در پادشاهی ساسانی، بازمانده است.
مهر یشت در نوشته به نظم سروده شده و از کهن ترین شعرهای بدست آمده ایرانی دانسته می شود. این یشت دلکش، سرشار از نیروی شاعرانه و سرچشمه سرودهای ایرانی در گفتن دو ویژگی ارزشمند و نژاده ایرانیان ینی راستی و پهلوانی دانسته می شود:
«می ستاییم مهرِ دارنده دشت های پهناور را؛ او که آگاه به گفتار راستین است، آن انجمن آرایی که دارای هزار گوش است، آن خوش اندامی که دارای هزار چشم است، آن بلندبالای برومندی که در فرازنای آسمان ایستاده و نگاهبانی نیرومند و بخواب نرونده است..» (اوستای کهن، همان، برگه ۳۵ تا ۵۶).
با اینکه در گردونه مهر، هزاران جنگ افزار جای دارد؛ اما اینها همه برای نبرد با دشمنان راستی و پیمان شکنان بکار گرفته می شود و در رویارویی با مردمان او مهربان ترین است:
«… او که به همه سرزمین های ایرانی، خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی می بخشد.» (اوستای کهن، همان، بند ۴، ص ۳۵).
نام «میثْـرَه» یک بار هم در «گاتها» ی زرتشت آمده که در آنجا به معنای «خویشکاری دینی» بکار رفته است (اوستا، گزارش استاد جلیل دوستخواه، جلد دوم، ص ۱۰۵۷).
به اعتقاد فردیناند یوستی در «نام نامه ایرانی»، «میثْـرَه» در بنیاد به چم «روشناییِ همیشگی» است (Justi, Ferdinand; Iranisches Namenbuch, Hildesheim, ۱۹۶۳) و این چم با روشناییِ همیشگیِ ستاره قطبی پیوند دارد. اما سپس و بر اثر جابجایی ستاره قطبی، مفهوم «روشنایی همیشگی» به خورشید و پرتوهای آن داده شد و در ادبیات فارسی «مهر» نام دیگری برای خورشید دانسته شد.
در بند ۱۱۳ مهریشت، میترا و اهورا با یکدیگر ادغام شده و به گونه «میترا اهورا» آمده است.
نگاره های میترا
در نگاره های باستانی، نقش میترا/ مهر را بیشتر به شکل مردی که پرتوهای نورانی بر گرد سرش دیده می شود، نشان می داده اند. این سنت نگارگری در عصر ساسانی، به گونه افزودن پرتو یا هاله ای نورانی بر گرد سرِ پادشاهان و پس از آن بر سر پیامبران و مردان دینی ادامه پیدا کرد.
همچنین نگاره معروف گاوکشی میترا، تنها در کشورهای اروپایی دیده شده و نمونه ای از آن در ایران به دست نیامده است. این نگاره ها در اصل از باورهای کیهانی ایرانیان و از صورت های فلکی گاو، کژدم و سگ گرفته شده است.
دکتر محمد حیدری ملایری، اختر فیزیکدان رسدخانه پاریس، در وب سایت خود نوشتاری خوب و خواندنی به نام The History of Marianne Cap در باره میترا و کلاه او و همچنین کاربرد آن در فرهنگ های دیگر نگاشته اند.
گسترش آیین میترا در اروپا
پرستش مهر در نخستین سده پیش از میلاد و در دوره پادشاهیِ اشکانیان و به ویژه در زمان تیرداد یکم، پادشاه اشکانیِ ارمنستان، به غربِ آسیای کوچک (آناتولی) و روم راه یافت. این آیین که نه با جنگ و ستیز، بلکه با کوشش های فرهنگی در آن سرزمین ها روایی پیدا کرده بود؛ توسط لژیون های رومیانی که با فرهنگ ایرانی آشنا شده بودند، در سرتاسر سرزمین های غربی و اروپا منتشر شد و بعدها آیین ها و مراسم آن در دین تازه مسیحیت راه پیدا کرد.
هر چند واژه «میترائیسم» برگردان «آیین میترا/ مهر» است و در واژ ه نامه ها و فرهنگ نامه ها این دو را به یکدیگر می دهند؛ و کیش «میتراییسم» گونه اروپایی شده و تغییر یافته «آیین میترا/ مهر» بشمار می رود که علیرغم شباهت های فراوان، تفاوت های بی شماری نیز با یکدیگر دارا هستند. از همین روی نمی توان این دو را مترادف کامل یکدیگر در نظر گرفت و ترجمه «میترائیسم» به «آیین، کیش مهری» یا «مهرپرستی» درست به نظر نمی رسد.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
برای نمونه رواج «گاوکُشی، تاورکتونی» در میتراییسم غربی و نگاره های آن، هیچ پیوندی با آیین مهر ایرانی ندارد.
این مراسم همچنان به گونه نمایشی سرگرمی و ورزشی در برخی از جاهای اروپا مانند در اسپانیا برگزار می شود. در این مراسم، در میان شادی و هلهله هزاران تماشاگر، گاوهای نگون بختی را با فرو کردن ده ها نیزه بر بدنش، زجرکش می کنند.
بسیاری از آیین ها و باورهای دین مسیحیت و از بنیاد سامانه گاهشماری زایشی آن، ریشه در آیین های مهری دارد که در درنگ دیگری به آنها پرداخته خواهد شد.
جشن مهرگان
جشن مهرگان یکی از کهن ترین جشن ها و گردهمایی های ایرانیان و هندوان است که در ستایش و نیایش مهر یا میترا برگزار می شود.
جشن مهرگان پیشینهای به اندازه ایزد به خود دارد. تا آنجا که نوشتارها نشان می دهد، دیرینگیِ این جشن دست کم تا دوران فریدون باز میگردد.
شاهنامه فردوسی به روشنی به این جشن کهن و پیدایش آن در هنگام فریدون اشاره کرده است:
به روز خجسته سرِ مهر ماه
به سر بر نهاد آن کـیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی
گرفتند هر کس ره بخردی
دل از داوری ها بپرداختند
به آیین یکی جشن نو ساختند
نشستند فرزانگان شادکام
گرفتند هر یک ز یاقوت جام
میِ روشن و چهره ی شاه نو
جهان نو ز داد از سرِ ماه نو
بفرمود تا آتش افروختند
همه عنبر و زعفران سوختند
پرستیدن مهرگان دین اوست
تن آسانی و خوردن آیین اوست
اگر یادگارست ازو ماه و مهر
بکوش و به رنج ایچ منمای چهر.
(شاهنامه فردوسی، ویرایش استاد جلال خالقی مطلق، جلد یکم، داستان فریدون. از بانو نوشین شاهرخی برای دستیابی نگارنده به دیدگاه استاد خالقی مطلق سپاسگزارم.)
جشن مهرگان در آغاز مهرماه
همانگونه که در گزارش فردوسی دیده می شود، زمان برگزاری جشن مهرگان در آغاز ماه مهر و فصل پاییز بوده است و این شیوه دست کم تا پایان دوره هخامنشی و شاید تا پایان پادشاهی اشکانی نیز بوده است.
و از این زمان و شاید در دوره ساسانی، جشن مهرگان به مهر روز از مهر ماه یا شانزدهم ماه مهر جابجا میشود.
میدانستن جشن مهرگان به نخستین روز ماه مهر در آثار دیگر ادبیات فارسی نیز دیده شده است. برای نمونه این بیت از ناصرخسرو که هر دو جشن نوروز و مهرگان را به هنگام اعتدالین می داند:
نـوروز بـه از مـهـرگـان، گـرچـه
هـــر دو زمـــانــنــد، اعــتــدالــــی
دلیل برگزاری جشن مهرگان در آغاز مهرماه و بیشتر نامگذاری نخستین ماه هنگام پاییز به نام مهر، در این است که در دوره هایی از دوران باستان و از جمله در پادشاهی هخامنشی، آغاز پاییز، آغاز سال نو بوده است و از همین روی نخستین ماه سال را به نام مهر شمرده اند.
🖍 بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
این مراسم همچنان به گونه نمایشی سرگرمی و ورزشی در برخی از جاهای اروپا مانند در اسپانیا برگزار می شود. در این مراسم، در میان شادی و هلهله هزاران تماشاگر، گاوهای نگون بختی را با فرو کردن ده ها نیزه بر بدنش، زجرکش می کنند.
بسیاری از آیین ها و باورهای دین مسیحیت و از بنیاد سامانه گاهشماری زایشی آن، ریشه در آیین های مهری دارد که در درنگ دیگری به آنها پرداخته خواهد شد.
جشن مهرگان
جشن مهرگان یکی از کهن ترین جشن ها و گردهمایی های ایرانیان و هندوان است که در ستایش و نیایش مهر یا میترا برگزار می شود.
جشن مهرگان پیشینهای به اندازه ایزد به خود دارد. تا آنجا که نوشتارها نشان می دهد، دیرینگیِ این جشن دست کم تا دوران فریدون باز میگردد.
شاهنامه فردوسی به روشنی به این جشن کهن و پیدایش آن در هنگام فریدون اشاره کرده است:
به روز خجسته سرِ مهر ماه
به سر بر نهاد آن کـیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی
گرفتند هر کس ره بخردی
دل از داوری ها بپرداختند
به آیین یکی جشن نو ساختند
نشستند فرزانگان شادکام
گرفتند هر یک ز یاقوت جام
میِ روشن و چهره ی شاه نو
جهان نو ز داد از سرِ ماه نو
بفرمود تا آتش افروختند
همه عنبر و زعفران سوختند
پرستیدن مهرگان دین اوست
تن آسانی و خوردن آیین اوست
اگر یادگارست ازو ماه و مهر
بکوش و به رنج ایچ منمای چهر.
(شاهنامه فردوسی، ویرایش استاد جلال خالقی مطلق، جلد یکم، داستان فریدون. از بانو نوشین شاهرخی برای دستیابی نگارنده به دیدگاه استاد خالقی مطلق سپاسگزارم.)
جشن مهرگان در آغاز مهرماه
همانگونه که در گزارش فردوسی دیده می شود، زمان برگزاری جشن مهرگان در آغاز ماه مهر و فصل پاییز بوده است و این شیوه دست کم تا پایان دوره هخامنشی و شاید تا پایان پادشاهی اشکانی نیز بوده است.
و از این زمان و شاید در دوره ساسانی، جشن مهرگان به مهر روز از مهر ماه یا شانزدهم ماه مهر جابجا میشود.
میدانستن جشن مهرگان به نخستین روز ماه مهر در آثار دیگر ادبیات فارسی نیز دیده شده است. برای نمونه این بیت از ناصرخسرو که هر دو جشن نوروز و مهرگان را به هنگام اعتدالین می داند:
نـوروز بـه از مـهـرگـان، گـرچـه
هـــر دو زمـــانــنــد، اعــتــدالــــی
دلیل برگزاری جشن مهرگان در آغاز مهرماه و بیشتر نامگذاری نخستین ماه هنگام پاییز به نام مهر، در این است که در دوره هایی از دوران باستان و از جمله در پادشاهی هخامنشی، آغاز پاییز، آغاز سال نو بوده است و از همین روی نخستین ماه سال را به نام مهر شمرده اند.
🖍 بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
🍁 و پاییز
دستافشان و مست
میگذرد در باغها و
شهرها
در برزنها
برگهای پریشان
کرشمهکنان و با ناز
دلِ رهگذران را پر از آشوب میکنند.
🍂 سراینده و فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#چکامه_پارسی
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🍂🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🍁
دستافشان و مست
میگذرد در باغها و
شهرها
در برزنها
برگهای پریشان
کرشمهکنان و با ناز
دلِ رهگذران را پر از آشوب میکنند.
🍂 سراینده و فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#چکامه_پارسی
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🍂🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🍁