سرای فرزندان ایران.
5.04K subscribers
5.02K photos
1.55K videos
57 files
575 links
🖍📖#زبان_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#پارسی_سخن_بگوییم، #زیبا_بنویسیم.
زبان پارسی، یکی از زیباترین زبان های‌جهان ست،
این 💎زیبای سخت جان را پاس بداریم.
🦅ب‌ه:
#سیــاه_منـصـور.
Download Telegram
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (🦅 شهباز 🦅)
#هنر_شاهنامه

اگـر مـرگ دادست، بیـداد چیست؟!
ز داد اینهمه بانگ و فریاد چیست؟!

ازین راز جـان تو آگـاه نیست!
بدین پرده اندر ترا راه نیست!

#رستم_و_سهراب
🗿پویا افشار

درودها بوم رنگ‌زندگیتان رنگارنگ

@farzandan_parsi
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#رستم #سهراب

🎥رستم و سهراب
بخش(بخش سوم)


تاجیک فیلم

@farzandan_parsi

#رستم_نماد_یک_پهلوان_آرمانی.
(۱)بخش


از آن همه داستان‌های شیرین کهن،
که دایه‌ی پیر در سال‌های کودکی برایم گفته،
اکنون چیز چندانی بیاد ندارم.
آنچه که از آن پهلوانان داستان‌ها در یاد من مانده،
چون سایه‌ در هوای ابری،
گریزان و تار و درهم است.
و هرچه از خوابها و رویاهای کودکانه دورتر می‌شوم،
آن سایه‌ها هم مات‌تر و تیره‌تر می‌شوند.

اما آنچه که از رستم بیادم هست،
نه تنها فراموش نمی‌شود،
تازه هر روز زنده‌تر و روشن‌تر می‌شوند.
رستم خود داستان دیگری ست.

تنها بُرز و بالای آراسته و زورمند‌ رستم نیست،
که چشم آدمی را خیره می‌کند،
بزرگی روان و والایی کنش و مَنش او در اندازه‌ی خدایان افسانه‌هاست.
براستی که والایی و برتری رستم،
بسی برتر از آن دلاوری‌های شگفت‌ انگیزش می‌باشد.

کدامیک از رفتارها و کردارهای رستم از خردمندی،
هوشیاری، آهستگی، نرمخویی، پیروزی و توانایی به دور است؟
رستم در هنگام بدبختی نیز بی‌همتاست!
در میان استوره‌ها و پهلوانان ما هیچ‌کس دیگری
را نمی‌توان یافت، که مانند او دست‌خوشِ هولناک‌ترین پیشامدهایی شود،
که هیچ پهلوان دیگری تاب و توان آنها را ندارد.

شاید بتوان گفت؛
که رستم در مهرورزی و دلدادگی چندان گرمی و شوری ندارد،
او چنان سرگرم آرزوهای بلند و آرمان‌های سپند (مقدس) خویش است،
که نمی‌تواند خود را برای دل‌بستگی‌های دیگری جز دلبستگی به آرمان‌هایش‌ سرگرم کند.
با این همه این شور در او نه چندان اوج گرفته که سر به بدنامی کشد،
و نه آنگونه که «فروید» می‌گوید؛
به بیراهه رفته است.

در آن بیابان‌های بیکران و خاموش و ترسناک «هفت‌خان»، آنجا که جامی سر می‌کشد،
و رودی برمی‌گیرد،
دیدیم که چگونه از این بی‌سامانیها و ناکامیها و پریشانیها شِکوِه می‌کند.
و آنجا که سَری و سِری داشته باشد،
آزرم و پارسایی او بزرگ و پارسایانه است.

در پایان آن شبِ مستی،
که تهمینه دختر شاه سمنگان به بالینش می‌آید،
و با ناز و شرم آمیخته با خواهش،
هم‌آغوشی او را می‌خواهد،
کدام دلی جز دل رستم است،
که به لرزه در نیاید؟
و فرمانبردار خواسته تهمینه نشود؟

دنباله داستان درنگی دیگر

بن‌مایه؛
نوشتاری از دکتر عبدالحسین زرین‌کوب، در نامورنامه.

@farzandan_parsi

🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅

#رستم_نماد_یک_پهلوان_آرمانی

بخش (۲)


رستم برترین و شگفت انگيزترين پهلوان شاهنامه است. او نه تنها نمادنیرومندی و زور است.
تازه آميزه‌ای از اندیشه و خرد، نیرو و دلاوری، بردباری، از خودگذشتگی، زیرکی وخردمندی می‌باشد.
رستم پهلوان آرمانیِ فردوسی، و یگانه نماینده و نماد توده‌های ایرانی‌ست.
که به خامه‌ زرين فردوسی، با آميزش نیکوترین گوهرهای مردمی، در سيماي یک رزم‌نامه نمود یافته است.
و گنجينه گوهرهای گوناگون است.
رستم خرد گودرز و پیران، پهلوانی و آیین ‌خواهی گیو، دلیری و میهن ‌دوستی بهرام،
بی ‌باکی و پیشتازی بیژن، نیرومندی شگفت‌آور و پاکدلانه‌ سهراب، و نازک ‌دلی و آزرم سیاووش را در خود گردهم آورده است.
اگر هر یک از ایشان خداوند گوهرهای ویژه‌ خویشند،
رستم به تنهایی دارنده‌ همه‌ آن ارزش‌های والاست.
او دارنده‌ برترین گوهرهای انساني ست.
....

دنباله داستان درنگی دیگر.

@farzandan_parsi

🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅

#رستم_نماد_یک_پهلوان_آرمانی.
بخش (۳)


.... رستم می‌باید،
برای آنکه از آیین‌ آرمانی خود را،
که نگهبانی از میهن است، پاسداری كند،
و پايش در نگاهداری و نگاهبانی باورهايش سست نگردد،
و مهر فرزند او را گرفتار دودلی(تردید) نسازد،
راه بازگشت را برخود ببندد.
هنگامی‌که بر خودت و بر همگان آشکار شد،
که دشمن فرزند توست،
آیا جز این دو راه در پیش داری؟
که یا آگاهانه و در پیشگاه همگان فرزندت را از میان برداری؟
و یا بر همه پیمانها و خويشكاری‌های(وظایف)
خودت پشت‌کنی؟
و چه دشوار است این رهيابی؟
پس راه رستم جز اینست:
راه خود فریبی و گریز از اینکه سهراب فرزند اوست؟

راهی که به سبب تردید و نااستواری در تبار سهراب،
دست رستم را در پیکار با او باز میگذارد.
راهی که او را آشکارا و سرسختانه بر سر دوراهی نمی‌نشاند.
رستم می‌کوشد،
تا آنجا که در توانایی اوست، پرده‌ها بالا نروند.
و بدین گونه پیش از هر کس خود را می‌فریبد.
گو اینکه این راه، راه تردید و گمان، راه نبرد و کشتن نوجوانی که گمان به فرزندیش ميبری،
راهی بی‌رنج نیست،
تازه این که سراسر غم و رنجوري‌ست.
شاید راهی‌ست آسانتر، واکنش‌های رستم در برابر رویدادها، نمایشگر همین وسوسه‌هاست. ...

@farzandan_parsi

🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
#رستم_نماد_یک_پهلوان_آرمانی.
بخش (۴)


... جان‌مایه رزم ایرانی، پهلوانی و از خودگذشتگی‌ست.
رستم پهلوان و رزم‌آوری در شاهنامه،
همواره برای مردم و در کنار مردم‌ می‌زیسته، گرچه برای پاسداشت یکپارچگی سرزمین و میهن و سربلندی کشورش در میدان جنگ با دشمنان، همواره هماهنگ و هم‌سو با دربار و کانون توانمندی بوده است.

رستم با پادشاه و یا هر نیرویی که می‌خواسته جوانمردی‌ و آزادگی‌اش را به چالش به کِشد،
و سرکوب کند،
بی‌پروا دَر می‌افتد.
همه پهلوانان و رزم‌آوری‌های شاهنامه پیوسته دنبال رسیدن به چیزی بوده‌اند،
که برایشان ارزش و آرمان بوده است،
مانند؛ پاسداشت آشِغانه به سرزمین، جوانمردی، آزادگی و...

این آزمون بزرگِ استوره‌ها و پهلوانان رزمی
ما ایرانیان است.
آنان بسیار سیج(خطر) می‌کنند،
تا به آرمان‌خواهی خود برسند.
برای همین است، که این گونه استوره‌ها و رزم‌نامه‌ها را مردم دوست دارند.‌
و برایشان داستان می‌سازند.
آنان با پادشاهی‌که می‌خواسته به مردم زور بگوید، و ستم کند، درمی‌افتادند.

براستی‌که رستم نماد و الگوی رزم ایرانی،
و پاسدار جوانمردی، دلاوری و پاکدامنی است. ...


@farzandan_parsi

🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
Forwarded from سیاه منصور

#رستم_نماد_یک_پهلوان_آرمانی
بخش (۵)


...... مرگ
رستم،
نيز مانند زندگانی او رزمی ست.
او همراه با
اسپ زباندانش(رخش)،
در چاهی پر از نيزه و خنجر،
که برادر ناتنی‌اش
* «شغاد» بر سرِ راهش کنده بود، می‌افتد و پيش از آنكه بميرد،
شغاد را با يک تير به درختی در فرازِ چاه می‌دوزد.
اين داستان يكی از دلكش‌ترين و گيرا
ترين بخش‌های شاهنامه فردوسی بشمار می‌رود.
جايگاه و بزرگي
رستم در شاهنامه به
اندازه‌ای ست، كه پس از مرگ او،
خود فردوسی نيز ديگر به ‌زندگی
دلبستگی ندارد و می‌كوشد،
شاهنامه‌ را هرچه زودتر به پايان برساند.

دگرگوني روانی فردوسی را،
می‌توان از سروده های پايانی داستان
رستم و شغاد، پس از نابودی خاندان زال دريافت.
هنگامي كه
رستم در هوای شاهنامه نيست،
به سراينده و خواننده شاهنامه انگیزه (حس) تنهايی دست میدهد.
و خود را نوميد و بی‌پناه می‌یابد
. ...

پایان.
@farzandan_parsi

🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
❗️‍داشته‌های خودمان را ارج بُگذاریم.
🎋واژه «رستمینه یا رستم زايي»
«سزارين» به كار بگيريم.

🌷 🌸 💐

هر ايراني تبارِ میهن پرستی بايد بداند كه،
هزاران سال پيش از زايش سزار روم كه واژه
«سزارين» را از نام او گرفته اند،
زایش رستم دستان، ابر مرد تاريخ ايران زمين،
با همين روش و به دست سیمرغ انجام شده است.
با اين ناهم‌گونی كه وارونه‌ی مادر «سزار» كه
پس از زايش فرزند به شُوند پیامد زايمان،
بدرود زندگانی گفت،
«رودابه»،
مادر «رستم» زال پس از «زاییدن» فرزند،
با روش‌های پزشكي باستاني ايراني زنده ماند.

#فردوسی_بزرگ دانای توس،
در شاهنامه بازگو می‌كند، هنگامی كه رودابه همسر زال دچار درد بسیار مي شود،
به شُوند بزرگ بودن نوزاد، «زایمان» برایش دشوار مي شود و زال زر از سیمرغ یاری می‌گيرد و سیمرغ نیز شیوه«رستم زایی» را به آنان می‌آموزد.

نخست مادر را با «🍷می» بیهوش می‌كنند، سپس پهلوی او را می‌شکافند و نوزاد را بیرون می‌كشند و سپس با دارویی که از شیر و مُشک ساییده آماده کرده بودند، برای پیشگیری از چرکین شدن، بر روی دوخت ها می‌گذارند.

🦻بشنوید داستانِ زایش «#رستم_دستان»
را به شیوه «رستم زایی»
از زبان خداي سخن پارسي،
فردوسی بزرگ در شاهنامه: 👇👇👇
بیاور یکی خنجر آبگون
یکی مرد بینادل پرفسون

نخستین به می ماه را مست کن
ز دل بیم و اندیشه را پست کن

بکافد تهیگاه سرو سهی
نباشد مر او را ز درد آگهی

وزو بچهٔ شیر بیرون کشد
همه پهلوی ماه در خون کشد

وز آن پس بدوز آن کجا کرد چاک
ز دل دور کن ترس و تیمار و باک

گیاهی که گویمت با شیر و مشک
بکوب و بکن هر سه در سایه خشک

بساو و برآلای بر خستگیش
ببینی همان روز پیوستگیش

بدو مال ازان پس یکی پر من
خجسته بود سایه فر من

ترا زین سخن شاد باید بدن
به پیش جهاندار باید شدن...


@FARZANDAN_PARSI.💡

🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅

#رستم نماد یک پهلوان آرمانی (۱)


از آن همه داستان‌های شیرین،
که دایه‌ی پیر در سال‌های کودکی برایم گفته بود،
اکنون چیزی بیاد ندارم.
آنچه که از آن پهلوانان داستان‌ها در یاد من مانده، چون سایه‌ای‌ در هوای ابری، گریزان و تار و درهم است.
و هرچه از خواب‌ها و خیال
های کودکانه دورتر می‌شوم، آن سایه‌ها هم مات‌تر و تیره‌تر می‌شوند.

آنچه که از داستان
رستم به یاد دارم،
نه تنها فراموش شدنی نیست،
بلکه هر روز زنده‌تر و شاداب‌تر می‌شوند.
به راستی
رستم خود داستانی دیگر است.

تنها بُرز و بالای آراسته و زورمند‌
رستم نیست، که چشم آدمی را خیره می‌کند،
بلکه بزرگی تن و روان و والایی کنش و منش او در اندازه‌ی خدایان افسانه‌هاست.
براستی که والایی و شکوه
رستم، بسی برتر از آن دلاوری‌های شگفت‌ انگیز او در میدان رزم است.

کدامیک از رفتارها و کردارهای
رستم از خردمندی، هوشیاری، آهستگی، نرمخویی و توانایی به دور است؟
تازه
رستم در هنگام بدبختی نیز بی‌همتاست!
در میان کهن‌الگوها(استوره‌ها) و پهلوانان ما هیچ‌کس دیگر را نمی‌توان یافت،
که مانند او دستخوش هولناک‌ترین پیشامدهایی شود،
که هیچ پهلوان دیگری تاب و توان آنها را ندارد.

شاید بتوان گفت؛
که
رستم در اشغ و آشغی چندان گرمی و شوری ندارد،
اما او چنان سرگرم آرزوهای بلند و آرمان‌های سپند(مقدس) خویش است،
که نمی‌تواند خود را برای دل‌بستگی‌های دیگری جز اشغ به آرمان‌هایش‌ سرگرم کند.
با این همه این اشغ در او نه چندان اوج گرفته که سر به رسوایی کشد،
و نه آنگونه که «فروید» می‌گوید؛
به بیراهه رفته است.

در آن بیابان‌های بیکران و خاموش و ترسناک «هفت‌خان» آنجا که جامی سر می‌کشد،
و رودی برمی‌گیرد، دیدیم که چگونه از این بی‌سامانی
ها و سرگردانی‌ها و پریشانیها شِکوِه می‌کند.
اما آنجا که سَری و سرّی داشته باشد،
شرم و آزرم او بزرگ و حتا پارسایانه است.

در پایان آن شب مستی،
که تهمینه دختر شاه سمنگان به بالینش می‌آید، و با ناز و شرم آمیخته با خواهش، هم‌آغوشی او را می‌خواهد، کدام دلی جز دل
رستم است، که به لرزه درنیاید؟
و فرمانبردار خواسته تهمینه نشود؟
دنباله دارد ...

بن‌مایه؛ نامورنامه، دکتر عبدالحسین زرین‌کوب.

📘 🖌
@FARZANDAN_PARSI.💡

🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾

#رستم،
نماد یک پهلوان آرمانی بخش (۲)


رستم برترین و شگفت انگيزترين پهلوان شاهنامه،
نه تنها نماد نیرومندي و زور
است. بلكه آميزه‌اي از اندیشه و خرد، نیرو و دلاوری، بردباری و از خودگذشتگی، زیرکی و خردمندي مي باشد.
رستم پهلوان آرمانیِ فردوسی،
و یگانه نماینده و نماد توده‌های ایرانی‌ بوده،
که به خامه‌ زرين فردوسی،
با آميزش نیکوترین گوهرهای مردمی،
در سيماي یک رزم نمود یافته،
و گنجينه گوهرهای گوناگون است.

رستم خرد گودرز و پیران، پهلوانی و آیین ‌خواهی گیو، دلیری و میهن ‌دوستی بهرام،
بي ‌باکی و پیشتازي بیژن، نیرومندی شگفت‌آور و پاکدلانه‌ سهراب، و نازک ‌دلی و آزرم سیاوش را در خود گردهم آورده است.
اگر هر یک از ایشان خداوند گوهرهای ویژه‌ خویش‌اند،
رستم به تنهایی دارنده‌ همه‌ آن ارزش‌های والا،
و دارنده‌ برترین گوهرهای انساني است.

دنباله دارد. ...

📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡

#رستم نماد یک قهرمان آرمانی (۳)


.... رستم می‌باید،
برای آنکه از آیین‌ آرماني خود،
که نگهبانی از میهن است،
پاسداري كند، و پايش در نگاهداری و پاسداشت باورهايش سست نگردد، و مهر فرزند او را گرفتار تردید نسازد، راه بازگشت را برخود ببندد.
هنگامی‌که بر خودت و بر همگان آشکار شد،
که دشمن فرزند توست، آیا جز این دو راه در پیش داری؟
که یا آگاهانه و در پیشگاه همگان فرزندت را از میان برداری؟
و یا بر همه پیمانها و خويشكاري‌هاي‌ خود (وظایفت) پشت‌کنی؟
و چه دشوار است این رهيابي؟
پس راه رستم جز این است؟
راه خود فریبی و گریز از اینکه سهراب فرزند اوست؟

راهی که به سبب تردید و نااستواری در تبار سهراب،
دست رستم را در پیکار با او باز میگذارد.
راهی که او را آشکارا و سرسختانه بر سر دو راهی نمی‌نشاند.
رستم می‌کوشد، تا آنجا که در توانایی اوست، پرده‌ها بالا نروند. و بدین گونه پیش از هر کس خود را می‌فریبد.
گو اینکه این راه، راه تردید و گمان، راه نبرد و کشتن نوجوانی که گمان به فرزندیش مي‌بري، راهی بی‌رنج نیست، بلکه سراسر غم و رنجوري‌ است.
پَن(اما) شاید راهی‌ست آسان‌تر!
واکنش‌های رستم در برابر رویدادها،
نمایشگر همین وسوسه‌هاست.

دنباله دارد ...

📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡