#نکتههای_آموزشی.
رهنامه= نقشه جغرافيا
ز خاقان بپرسيد کاين شهر کيست
به «رهنامه» در، نام اين شهر چيست؟
#نظامی
گرمابه زدن= حمام رفتن
گرمابه زد و لباس پوشيد
آرام گرفت و باده نوشيد.
#نظامی.
خموشانه= حقالسکوت
خواجه امير را «خموشانه» داد و زبان گويای او را ساکت کرد.
تاريخ اولجايتو
صد ِ دگر به «خموشانه» میدهم رشوت
نه بهر من، ز برای خدای را زنهار.
#انوری
پُرسه= تعزيت
وارث ديگر ندارم ای محبتپيشگان
چون بميرم پُرسهی پروانه و بلبل کنيد
سالک يزدی
خشکبند= پانسمان
جراحان را حاضر گردانيد تا جراحات را «خشکبند» کردند.
#تاريخ: #ابن_بی_بی، ص ۱۹۹
شبخانه= آسايشگاه فقرا در شب .جايی که بزرگان و شاهان برای تنگدستان میساختند تا شب را در آنجا بهسر برند
بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت
شب از بهر درويش «شبخانه »ساخت.
#سعدی
زاد= سن و سال
مردی جوان و «زاد»ش، زير چهل وليکن
سنگين چو سنگ پيری، ديرينه و معمر.
#فرخی
دوده= آل، تبار
همه مرز ايران پر از دشمن است
به هر «دوده»ای ماتم و شيون است.
#فردوسی_بزرگ.
آژير= آگاه، هوشيار
سپه را نگهدار و «آژير »باش
شب و روز با ترکش و تير باش.
#فردوسی_بزرگ.
آسمانه= سقف اتاق
تا همی آسمان توانی ديد
آسمان بين و «آسمانه» مبين.
#عماره
بريزيدن= ريزريز شدن، متلاشی شدن
آن مردگان در آن چهار ديوار بماندند ساليان بسيار و جمله «بريزيدند» و خاک شدند.
ترجمهی: #تفسيرطبری
جنابه= همزاد، دوقلو، دو کودک که به يکبار از مادر زاده شوند
دوقلو واژهای ترکی است و مرکب از "دوق/ دوغ/ دُغ" به معنای زادن و "لو" که علامت نسبت در ترکی است. جای تأسف بسيار است که حتا رسانههای گروهی گسترده و معتبر امروز هم به اشتباه کلمه ی "دو" را عدد فارسی "۲" میپندارند و بر اساس آن واژگان سهقلو ، چهارقلو ، پنجقلو و ... را هم میسازند!
قصه چه کنم که در ره عشق
با محنت و غم «جنابه» زاديم.
#پارسی_پاک.
@farzandan_parsi.
رهنامه= نقشه جغرافيا
ز خاقان بپرسيد کاين شهر کيست
به «رهنامه» در، نام اين شهر چيست؟
#نظامی
گرمابه زدن= حمام رفتن
گرمابه زد و لباس پوشيد
آرام گرفت و باده نوشيد.
#نظامی.
خموشانه= حقالسکوت
خواجه امير را «خموشانه» داد و زبان گويای او را ساکت کرد.
تاريخ اولجايتو
صد ِ دگر به «خموشانه» میدهم رشوت
نه بهر من، ز برای خدای را زنهار.
#انوری
پُرسه= تعزيت
وارث ديگر ندارم ای محبتپيشگان
چون بميرم پُرسهی پروانه و بلبل کنيد
سالک يزدی
خشکبند= پانسمان
جراحان را حاضر گردانيد تا جراحات را «خشکبند» کردند.
#تاريخ: #ابن_بی_بی، ص ۱۹۹
شبخانه= آسايشگاه فقرا در شب .جايی که بزرگان و شاهان برای تنگدستان میساختند تا شب را در آنجا بهسر برند
بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت
شب از بهر درويش «شبخانه »ساخت.
#سعدی
زاد= سن و سال
مردی جوان و «زاد»ش، زير چهل وليکن
سنگين چو سنگ پيری، ديرينه و معمر.
#فرخی
دوده= آل، تبار
همه مرز ايران پر از دشمن است
به هر «دوده»ای ماتم و شيون است.
#فردوسی_بزرگ.
آژير= آگاه، هوشيار
سپه را نگهدار و «آژير »باش
شب و روز با ترکش و تير باش.
#فردوسی_بزرگ.
آسمانه= سقف اتاق
تا همی آسمان توانی ديد
آسمان بين و «آسمانه» مبين.
#عماره
بريزيدن= ريزريز شدن، متلاشی شدن
آن مردگان در آن چهار ديوار بماندند ساليان بسيار و جمله «بريزيدند» و خاک شدند.
ترجمهی: #تفسيرطبری
جنابه= همزاد، دوقلو، دو کودک که به يکبار از مادر زاده شوند
دوقلو واژهای ترکی است و مرکب از "دوق/ دوغ/ دُغ" به معنای زادن و "لو" که علامت نسبت در ترکی است. جای تأسف بسيار است که حتا رسانههای گروهی گسترده و معتبر امروز هم به اشتباه کلمه ی "دو" را عدد فارسی "۲" میپندارند و بر اساس آن واژگان سهقلو ، چهارقلو ، پنجقلو و ... را هم میسازند!
قصه چه کنم که در ره عشق
با محنت و غم «جنابه» زاديم.
#پارسی_پاک.
@farzandan_parsi.