سرای فرزندان ایران.
5.04K subscribers
5.02K photos
1.55K videos
57 files
575 links
🖍📖#زبان_پارسی_را_درست_بگوییم.
#زبان_پارسی_را_درست_بنویسیم.
#زبان_پارسی_را_درست_بخوانیم.
#پارسی_سخن_بگوییم، #زیبا_بنویسیم.
زبان پارسی، یکی از زیباترین زبان های‌جهان ست،
این 💎زیبای سخت جان را پاس بداریم.
🦅ب‌ه:
#سیــاه_منـصـور.
Download Telegram
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
#نکته‌های_ویرایشی؛

💥«سخاوت»
«سخاوت» واژه‌ای بیگانه است،
که به‌جای آن می‌توان گفت:
دَهِش، دَهِشگری، گشاده‌دستی، دست‌ودل‌بازی، بخشش، بخشِشگری، رادی، جوانمردی.

سخاوتمند= رادمند، دَهِشگر، گشاده‌دست، بخشِشگر، بخشنده، دست‌ودل‌باز.

سخی= جوانمرد، فراخ‌دست، رادمرد، راد، دست‌ودل‌باز، بخشنده.

سخی‌الطبع= جوانمرد، راد، گشاده‌دست، رادسرشت.

💥نمونه:
بابک سخاوتمندی معروف است=
بابک جوانمردی ناموَر است.
بابک دَهِشگری پرآوازه است.
بابک بخشنده‌ای نام‌آور است.
بابک رادمردی سرشناس است.

پریسا انسان سخی‌الطبعی است=
پریسا آدم رادسرشتی است.

سخاوتش ورد زبان همه است=
گشاده‌دستی‌اش زبانزد همه است.

#پارسی_گویی_پنجره‌ای_ست_بسوی_روشنایی.

آرمان «هر ایرانی نژاده و میهن‌پرست» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.

📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
#نکته‌های_ویرایشی؛
واژه‌ی «قصد.» «

«قصد» واژه‌ای بیگانه است که به‌جای آن می‌توان گفت:
گرای، گرایش، خواست، انگیزه، اندیشه، آهنگ

قصدا= آگاهانه، خواستی.

قصد دارند= برآنند.

قصد داشتن= گَراییدن، بر آن بودن، بر آن شدن، آهنگ کردن، آهنگ را داشتن، خواستن.

قصد سوء= آهنگ بد، بد خواهی.

قصد کردن= آهنگیدن، گراییدن، دریازیدن.

قصد کنان= یازان.

قصد کننده= یازنده.

قاصد= پیک، نامه‌بر، چاپارگر، یازنده.

سوء قصد= بد آهنگی، بد خواهی، بد گرایی، بد اندیشی، کژ اندیشی.

مقصد= کرانه، راهبرد، خواستگاه، آماج، آماجگاه.

مقصود= آرزو، آرمان، خواسته، خواست، آهنگیده، آهنگ، کام، کامه.

نمونه:
با قصد کـُشت کتکش زدند=
به انگیزه‌ی کـُشت کتکش زدند.

قصد دارم طلاق بگیرم=
می‌خواهم جدا بشوم.
آهنگ جدایی دارم.
برآنم جدا بشو

قصد برگشتن به وطن را دارم=
آهنگ برگشتن به میهن را دارم.
می‌خواهم به میهن برگردم.

ایران قصد فیلترکردن تلگرام را ندارد=
ایران آهنگِ پالایه‌کردن تلگرام را ندارد.
ایران نمی‌خواهد تلگرام را پالایه کند.
ایران در اندیشه‌ی پالایه‌کردن تلگرام نیست.

مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه‌ست=
آرزو تویی، خدای‌خانه و بت‌خانه بهانه‌ست.

#پارسی_گویی‌_پنجره‌ای_ست_بسوی_روشنایی.

آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش ‌فرهنگ ایرانی ست.


📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
#نکته‌های_ویرایشی؛

🔅پالایش زبان پارسی:
غایت= فرجام، سرانجام، تا، پایان، اوج، بسیاری، پرچه، آماج.

نمونه:
غایت آفرینش انسان چیست؟=
فرجام آفرینش آدمی چیست.؟

بنفشه یک گل به‌غایت زیبا است=
بنفشه یک گل بسیار زیبا است.

"کانت" غایت زیبایی را در خود زیبایی می‌بیند=
"کانت" اوج زیبایی را در خود زیبایی می‌بیند=

هر که از غایت محاربت غافل باشد، پشیمان گردد.(کلیله و دمنه)=
هر که از سرانجام پیکار ناآگاه باشد، پشیمان گردد.

#مجید_دری.

#پارسی_گویی_پنجره‌ای_ست_بسوی_روشنایی.


آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.


📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
🔍#نکته‌های_ویرایشی؛

«سفر» واژه‌ای بیگانه است که به‌جای آن می‌توان گفت:
نورد، گشت، گشت‌وگذار، گردشگری، گردش، گذر، گذار، رهنوردی، رهسپاری، راه.

سفر کردن= رهسپارشدن، راهی‌شدن، نوردیدن.

سفرکننده= راهی.

سفرنامه= گشت‌نامه.

سفارت= نمایندگی، فرستادگی، فرستش، میانجیگری، بَغدِستانی.

سفارت‌خانه = بَغدِستان، پیک‌سرا.

سفیر= نماینده، فرستاده، میانجی، پیک.

سُفرا= میانجیان، فرستادگان، میانجیگران.

آژانس مسافرتی= سفرگزار، گشتگزاری.

اسباب سفر= ره توشه.

مسافر= گشتار، رهنورد، رهسپار، رهرو، راهی، رونده.

مسافربری= راهی‌بَری.

مسافرت= گشت‌وگذار، گردش، رهسپاری، راهی‌گشتن، بوم‌نوردی.

مسافرخانه= مهمانسرا، مهمانخانه، کاروانسرا، راهی‌خانه.

مسافرین= راهیان.

همسفر= همراه.

نمونه:
برای مسافرت به قزوین رفتیم=
برای گشت‌وگذار به کاسپین رفتیم.

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی=
بسیار گذر باید تا پخته شود خامی.

مسافر سنندج هستیم=
راهی سنندژ هستیم.
رهسپار سنندژ هستیم.

در مسافرتِ همدان، با هم همسفر بودیم=
در بوم‌نوردی هگمتان، با هم همراه بودیم.

ایران سفیری در مصر ندارد=
ایران نماینده‌ای در مِسر ندارد.

#پارسی_گویی_پنجره‌ای_ست_بسوی_روشنایی.

آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.


📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
#نکته‌های_ویرایشی.!

«واژه‌ی لطفاً»
⛔️«لطفا»(لطفن) واژه‌ای بیگانه است که:
در گفتگوهای روزانه‌مان بسیار به‌کار می‌بریم
و شوربختانه زبان ما را کم‌مایه کرده است.
به‌جای واژه‌ی بیگانه‌ی «لطفا» می‌توانیم بگوییم:
❇️ مهربانانه، به مهر، مهر ورزیده، از روی مهر
خواهشمندم، خواهشمند است
بزرگوارانه.

نمونه:
⛔️لطفا مرا عفو کنید=
بزرگواری کرده مرا ببخشید.

⛔️لطفا زحمت این کار را بکشید=
خواهشمندم رنج این کار را بر خود هموار کنید
مهرورزیده و این کار را انجام دهید.

⛔️لطفا نظافت را رعایت فرمایید=
خواهشمند است پاکیزگی را پاس بدارید.

* دنباله دارد

#پارسی_گویی_پنجره‌ای_ست_بسوی_روشنایی.!

❗️آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش،» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.


📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
🔍 #نکته‌های_ویرایشی
در زبان و فرهنگ پارسی.
🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺

تلطف= نرمی، مهربانی، چربدستی.

تلطیف= تاژاندن، تاژ کردن، نازک کردن، کـَشاندن.

لطافت= تَری، نازکی، تَروَنی، نیکویی، خوبی، سبکی، تُنُکی، کـَشی، نرمی، نرمینگی.

لطافت طبع= نیکویی نهاد، نیکی نهاد، شیرینی سخن.

لطائف= (لطیفه‌ها) نرمی‌ها، نواخت‌ها، نغزها.

لطائف‌الحیل= ترفندهای نغز.

لطف= نیکویی، نرمی، مهربانی، خوبی، مهرورزیدن، نیکویی کردن، نواخت، نوازش، بخشش، خوش‌رفتاری، کـَشی.

لطف داشتن= مهر داشتن، کـَش بودن.

لطف رسانی= نواخت، نوازش.

لطف کردن= نیکویی کردن، نرمی کردن، مهر کردن.

لطیف= تاژ، نرمینه، نغز، بزله‌گوی، کـَش، نرم، نازِک، دلآویز، مهین.

لطیف‌طبع= نیکونهاد، نیک‌نهاد، شیرین‌سخن، نازک‌گوی، نغز گوی.

لطیفه= شوخی، بزله، نغز، سخن نغز، سخن نیکو.

ملاطفت= نیک‌رفتاری، نیکویی کردن، نرمی نمودن، نوازش، مهرورزی، مهربانی، خوشخویی.

ملاطفت‌آمیز= مهر آمیز.

#پارسی_گویی_پنجره‌ای_ست_بسوی_روشنایی.

آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.


📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔷🔶🔹🔸
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
🔍 #نکته‌های_ویرایشی:

«جالب» واژه‌ای بیگانه است که به‌جای آن می‌توان گفت:
دلنشین، دلچسب، دلکش رُبایا، رباینده، دلربا،
دیدنی، چشمگیر،خوب، گیرا. نغز.

جالب توجه= نگریستنی.

نمونه:
منظره‌ی جالبی دارد=
چشم‌انداز گیرایی دارد.

حرف‌های جالبی می‌زند=
سخنانش دلنشین است.
سخنان نغزی دارد.

تقی شخصیت زیاد جالبی ندارد=
پارسا مَنِش ِچندان دلچسبی ندارد.

عکس‌های جالب نشنال جئوگرافی=
فرتورهای دیدنی نشنال جیوگرافی.

چند نکته‌ی جالبِ توجه در مورد اسمارت‌فون‌ها=
چند نکته‌ی نگریستنی درباره‌ی گوشی‌های هوشمند.

#پارسی_گویی_پنجره‌ای_ست_بسوی_روشنایی.


آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.


📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
🔍#نکته‌های_ویرایشی.

«موضوع» (وضع‌شده، تاپیک) واژه‌ای بیگانه است
که به‌جای آن می‌توان گفت:
جستار، زمینه، نهشته، نهاده، سخن، پرسمان، باره، درونمایه.

موضوعات= نهادگان، جستارها، دستمایه‌ها، زمینه‌ها.

موضوعی= دستمایه‌ای، نهاده‌ای.

نمونه:
در رابطه با این موضوع، قبلن هم توضیح دادم=
در پیوند با این جستار، پیشتر هم روشنگری کردم
در این باره پیش از این هم گفتم.

در مورد این موضوع حرف زیاد است.=
در این زمینه سخن فراوان است.
در این باره گفتنی بسیار است.

موضوع این جلسه چیست.؟=
درونمایه‌ی این نشست چیست.؟
دست‌مایه‌ی این دیدار چیست.؟

به موضوعات اینچنینی بپردازید=
به نهادگانی اینچنینی بپردازید.
به جستارهای اینچنینی بپردازید.

موضوع انشای امروز چیست؟=
جستار سخن‌نگاری امروز چیست.؟
خودنوشت امروز درباره‌ی چیست.؟

#پارسی_گویی_پنجره‌ای_ست_بسوی_روشنایی.

آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش»
پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.


📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
       🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔍#نکته‌های_ویرایشی:

«از قبیل» و «از این قبیل»
واژه‌هایی بیگانه‌اند که به‌کار بردن آنها،
زبان ما را کم‌مایه کرده است.

از قبیل= همچون، مانند، بمانند، همانند.

از این قبیل= از این دست، از این گونه، بدینسان.

نمونه:
دلیل انتشار شایعاتی از این قبیل چیست؟=
انگیزه‌ی پراکنِشِ دهانزدهایی از این دست چیست؟

مضرات چیپس از این قبیل است= زیان‌های چیپس بدین‌سان است.

از این قبیل انسان‌ها کم نیستند= از این گونه آدم‌ها کم نیستند.


#پارسی_گویی_پنجره‌ای_ست_بسوی_روشنایی.!

آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.

📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
       🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🔍#نکته‌های_ویرایشی:

👨‍👩‍👦«تاهل» و 🙍‍♀«تجرد»
واژه‌هایی بیگانه هستند که می‌توان جایگزین پارسی آنها را به‌کار برد:

تاهل= همسرگزینی، زناشویی، همسرگرفتن، سربه‌راهی.

تجرد= بی‌همسری، بی‌زنی، بی‌شوهری، گوشه‌گیری، تنهایی.

متاهل= همسردار، پورمند، یالمند، زن‌دار، شوهردار.

مجرد= تنها، تک، بی‌همسر، بی‌زن، اَماتَک(بی‌ماده)، بی‌شوهر، یالغوز(پارسی است و یالقوز نادرست است)،
سیامَک، جهان‌رها.

نمونه:
شما متاهل هستید.؟=
شما همسر دارید.؟

آیا ازدواج با مرد متاهل صحیح است.؟=
آیا پیوند با مرد یالمند درست است.؟

از مجرد بودن خسته شدم=
از بی‌زنی، بی‌شوهری خسته شدم.


آمار تجرد دختران بيش از پسران بود=
آمار بی‌همسری دختران بیش از پسران بود.

#پارسی_گویی_پنجره‌ای_ست_بسوی_روشنایی.!


آرمان «هر ایرانی نژاده و نیک اندیش» پالایش زبان پارسی و والایش فرهنگ ایرانی ست.


📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
       🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅