@Lorestaan_man
سقایی..دایه دایه
#دایه_دایه.
🎙استاد: #رضا_سقایی.
#لرستان_سرزمین_فریادهای_گمشده:
آیینهای لرستان.
🆔 📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🎙استاد: #رضا_سقایی.
#لرستان_سرزمین_فریادهای_گمشده:
آیینهای لرستان.
🆔 📘 🖌 @FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
زین و برگم؛ بَهونیت و او مادیونم…
خوره مه بوریتو؛ سی هالوونم…
زین و برگم را به مادیانم ببندید
و خبر مرا برای دایی هایم ببرید.
دایه دایه؛ وخت جنگه…
قطار که بالا سرم؛
پرش دشنگه… پرش دشنگه…
ای مادر! هنگام جنگ است…
قطارِ بالای سرم؛
پر از فشنگ ست.
سنگرانه بر منیت؛
لشم در آریت…
بورتم سی دالکم؛
بونگمه وراریت.
سنگرها را خراب کنید؛
جنازه ام را در بیارید…
جسد مرا ببرید؛
برای مادرم، تا برایم ناله و زاری کند.…
موتورچی؛
یواش برون،
دالکمه بینم…
شیرشِ حلال بکم؛
بلکه بمیرم… بلکه بمیرم…
راننده یواش تر برو؛
تا مادرم را ببینم…
شیرش را روا کند،
شاید که من مُردم.
نازیه سی توو بکو؛
جومه ورته…
در کردن دو قورسو، شیرِ نرته
نازنین؛ تو سیاه بپوش جامه ات را…
چون در گورستان به خاک کردند؛
شیرِ نرت را.
دایه دایه؛ وخت جنگه…
قطار که بالا سرم؛ پرش دشنگه…
پرش دشنگه…
ای مادر! هنگام جنگ است…
قطارِ بالای سرم؛
پر از فشنگ ست
قلایانه بگردیت چینه و چینه؛
لشکمه ور داریت،
کافر نیینه وی کافر نیینه.
قلعه ها را دیوار به دیوار بگردید؛
پیکرم بردارید،
تا کافری آن را نبیند.
موتورچی؛
یواش برون، دالکمه بینم…
شیرشِ حلال بکم؛ بلکه بمیرم…
بلکه بمیرم…
راننده یواش تر برو؛
تا مادرم را ببینم…
شیرش را روا کند،
شاید که من مُردم.
کاغذی ره بکنید؛
وُوُ دخترونم…
بعدِ خوم شی نکنن؛
و او دشمنونم…
نامه ای بفرستید برای دخترانم؛
تا پس از من شوهر نکنند،
به دشمنانم.
دایه دایه؛ وخت جنگه…
قطار که بالا سرم؛
پرش دشنگه…
پرش دشنگه…
ای مادر! هنگام جنگ است…
قطارِ بالای سرم؛
پر از فشنگ ست.
نازیه سی توو بکو؛ جومه ورته…
در کردن دو قورسو، شیرِ نرته
نازنین؛ تو سیاه بپوش جامه ات را…
چون در گورستان به خاک کردند؛
شیرِ نرت را.
موتورچی؛
یواش برون، دالکمه بینم…
شیرشِ حلال بکم؛ بلکه بمیرم…
بلکه بمیرم…
راننده یواش تر برو؛
تا مادرم را ببینم…
شیرش را روا کند،
شاید که من مُردم.
#شعر: #نازیخانم_سگوند.
خوانش آهنگین این ترانهی آیینی با آواز ماندگار
#خوانندهی بیچون وُچرای لرستان: #رضا_سقایی.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
خوره مه بوریتو؛ سی هالوونم…
زین و برگم را به مادیانم ببندید
و خبر مرا برای دایی هایم ببرید.
دایه دایه؛ وخت جنگه…
قطار که بالا سرم؛
پرش دشنگه… پرش دشنگه…
ای مادر! هنگام جنگ است…
قطارِ بالای سرم؛
پر از فشنگ ست.
سنگرانه بر منیت؛
لشم در آریت…
بورتم سی دالکم؛
بونگمه وراریت.
سنگرها را خراب کنید؛
جنازه ام را در بیارید…
جسد مرا ببرید؛
برای مادرم، تا برایم ناله و زاری کند.…
موتورچی؛
یواش برون،
دالکمه بینم…
شیرشِ حلال بکم؛
بلکه بمیرم… بلکه بمیرم…
راننده یواش تر برو؛
تا مادرم را ببینم…
شیرش را روا کند،
شاید که من مُردم.
نازیه سی توو بکو؛
جومه ورته…
در کردن دو قورسو، شیرِ نرته
نازنین؛ تو سیاه بپوش جامه ات را…
چون در گورستان به خاک کردند؛
شیرِ نرت را.
دایه دایه؛ وخت جنگه…
قطار که بالا سرم؛ پرش دشنگه…
پرش دشنگه…
ای مادر! هنگام جنگ است…
قطارِ بالای سرم؛
پر از فشنگ ست
قلایانه بگردیت چینه و چینه؛
لشکمه ور داریت،
کافر نیینه وی کافر نیینه.
قلعه ها را دیوار به دیوار بگردید؛
پیکرم بردارید،
تا کافری آن را نبیند.
موتورچی؛
یواش برون، دالکمه بینم…
شیرشِ حلال بکم؛ بلکه بمیرم…
بلکه بمیرم…
راننده یواش تر برو؛
تا مادرم را ببینم…
شیرش را روا کند،
شاید که من مُردم.
کاغذی ره بکنید؛
وُوُ دخترونم…
بعدِ خوم شی نکنن؛
و او دشمنونم…
نامه ای بفرستید برای دخترانم؛
تا پس از من شوهر نکنند،
به دشمنانم.
دایه دایه؛ وخت جنگه…
قطار که بالا سرم؛
پرش دشنگه…
پرش دشنگه…
ای مادر! هنگام جنگ است…
قطارِ بالای سرم؛
پر از فشنگ ست.
نازیه سی توو بکو؛ جومه ورته…
در کردن دو قورسو، شیرِ نرته
نازنین؛ تو سیاه بپوش جامه ات را…
چون در گورستان به خاک کردند؛
شیرِ نرت را.
موتورچی؛
یواش برون، دالکمه بینم…
شیرشِ حلال بکم؛ بلکه بمیرم…
بلکه بمیرم…
راننده یواش تر برو؛
تا مادرم را ببینم…
شیرش را روا کند،
شاید که من مُردم.
#شعر: #نازیخانم_سگوند.
خوانش آهنگین این ترانهی آیینی با آواز ماندگار
#خوانندهی بیچون وُچرای لرستان: #رضا_سقایی.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Telegram
attach 📎
چەنی دڵم مێها د لوڤ ٸۆیی
قۆڵ مۆرغی وو ڵیڤان شرۆیی
چقدر دلم میخواهد در کنار آبی
ران مرغی و لیوان شرابی
درەخت نارڤەنی د مین هۆشە
چەق چەق ٸۆرسیات ڤا نال کۆشە
درخت نارونی در میان خانه است
چقچق دمپاییهایت با نالههای کفش است
ڤە سیقە چەشیات چەنی خۆمارە
سێڵە هەرکەس مێکی دل دڕ میارە
به فدای چشمهایت چقدر خمار هستند
نگاه هرکس میکنی دل در میآورد
بیا ٸە ماهە نوو سیقە سەرت بام
هەر جاک میری مە هە ڤاردت بام
بیا ای ماه نو فدای سرت بشوم
هرجا که میروی من همراهت باشم
چەنی دڵم میها شۆ دە کلت بام
زمسۆ تا بهار دس دە ملت بام
چقدر دلم میخواهد شب در آغوشت باشم
زمستان تا بهار دست در گردنت باشم.
#ترانه سُرا: #گودرزی.
#خواننده: #رضا_سقایی.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
قۆڵ مۆرغی وو ڵیڤان شرۆیی
چقدر دلم میخواهد در کنار آبی
ران مرغی و لیوان شرابی
درەخت نارڤەنی د مین هۆشە
چەق چەق ٸۆرسیات ڤا نال کۆشە
درخت نارونی در میان خانه است
چقچق دمپاییهایت با نالههای کفش است
ڤە سیقە چەشیات چەنی خۆمارە
سێڵە هەرکەس مێکی دل دڕ میارە
به فدای چشمهایت چقدر خمار هستند
نگاه هرکس میکنی دل در میآورد
بیا ٸە ماهە نوو سیقە سەرت بام
هەر جاک میری مە هە ڤاردت بام
بیا ای ماه نو فدای سرت بشوم
هرجا که میروی من همراهت باشم
چەنی دڵم میها شۆ دە کلت بام
زمسۆ تا بهار دس دە ملت بام
چقدر دلم میخواهد شب در آغوشت باشم
زمستان تا بهار دست در گردنت باشم.
#ترانه سُرا: #گودرزی.
#خواننده: #رضا_سقایی.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Telegram
attach 📎
زین و برگم؛ بونیت و او مادیونم… خوره مه بوریتو؛ سی هالوونم…
زین و برگم را به مادیانم ببندید و خبر مرا برای دایی هایم ببرید
دایه دایه؛ وقت جنگه… قطار که بالا سرم؛ پرش دشنگه… پرش دشنگه…
ای مادر! هنگام جنگ است… قطارِ بالای سرم؛ پر از فشنگ ست
سنگرانه بر منیت؛ لشم در آریت… بورتم سی دالکم؛ بونگمه وراریت
سنگرها را خراب کنید؛ جنازه ام را در بیارید… جسد مرا ببرید؛ برای مادرم، تا برایم ناله و زاری کند…
موتورچی؛ یواش برون، دالکمه بینم… شیرشِ حلال بکم؛ بلکه بمیرم… بلکه بمیرم…
راننده یواش تر برو؛ تا مادرم را ببینم… شیرش را حلال کند، شاید که من مردم
نازیه سی توو بکو؛ جومه ورته… در کردن دو قورسو، شیرِ نرته
نازنین؛ تو سیاه بپوش جامه ات را… چون در گورستان به خاک کردند؛ شیرِ نرت را
دایه دایه؛ وقت جنگه… قطار که بالا سرم؛ پرش دشنگه… پرش دشنگه…
ای مادر! هنگام جنگ است… قطارِ بالای سرم؛ پر از فشنگ ست
قلایانه بگردیت چینه و چینه؛ لشکمه ور داریت، کافر نیینه وی کافر نیینه
قلعه ها را دیوار به دیوار بگردید؛ جنازه ام را بردارید، تا کافری آن را نبیند
موتورچی؛ یواش برون، دالکمه بینم… شیرشِ حلال بکم؛ بلکه بمیرم… بلکه بمیرم…
راننده یواش تر برو؛ تا مادرم را ببینم… شیرش را حلال کند، شاید که من مردم
کاغذی ره بکنید؛ بو دخترونم… بعدِ خوم شی نکنن؛ و او دشمنونم…
نامه ای بفرستید برای دخترانم؛ تا بعد از من شوهر نکنند، به دشمنانم
دایه دایه؛ وقت جنگه… قطار که بالا سرم؛ پرش دشنگه… پرش دشنگه…
ای مادر! هنگام جنگ است… قطارِ بالای سرم؛ پر از فشنگ ست
نازیه سی توو بکو؛ جومه ورته… در کردن دو قورسو، شیرِ نرته
نازنین؛ تو سیاه بپوش جامه ات را… چون در گورستان به خاک کردند؛ شیرِ نرت را
موتورچی؛ یواش برون، دالکمه بینم… شیرشِ حلال بکم؛ بلکه بمیرم… بلکه بمیرم…
راننده یواش تر برو؛ تا مادرم را ببینم… شیرش را حلال کند، شاید که من مردم.
#شعر: #نازیخانم_سگوند.
#خواننده: #رضا_سقایی.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
زین و برگم را به مادیانم ببندید و خبر مرا برای دایی هایم ببرید
دایه دایه؛ وقت جنگه… قطار که بالا سرم؛ پرش دشنگه… پرش دشنگه…
ای مادر! هنگام جنگ است… قطارِ بالای سرم؛ پر از فشنگ ست
سنگرانه بر منیت؛ لشم در آریت… بورتم سی دالکم؛ بونگمه وراریت
سنگرها را خراب کنید؛ جنازه ام را در بیارید… جسد مرا ببرید؛ برای مادرم، تا برایم ناله و زاری کند…
موتورچی؛ یواش برون، دالکمه بینم… شیرشِ حلال بکم؛ بلکه بمیرم… بلکه بمیرم…
راننده یواش تر برو؛ تا مادرم را ببینم… شیرش را حلال کند، شاید که من مردم
نازیه سی توو بکو؛ جومه ورته… در کردن دو قورسو، شیرِ نرته
نازنین؛ تو سیاه بپوش جامه ات را… چون در گورستان به خاک کردند؛ شیرِ نرت را
دایه دایه؛ وقت جنگه… قطار که بالا سرم؛ پرش دشنگه… پرش دشنگه…
ای مادر! هنگام جنگ است… قطارِ بالای سرم؛ پر از فشنگ ست
قلایانه بگردیت چینه و چینه؛ لشکمه ور داریت، کافر نیینه وی کافر نیینه
قلعه ها را دیوار به دیوار بگردید؛ جنازه ام را بردارید، تا کافری آن را نبیند
موتورچی؛ یواش برون، دالکمه بینم… شیرشِ حلال بکم؛ بلکه بمیرم… بلکه بمیرم…
راننده یواش تر برو؛ تا مادرم را ببینم… شیرش را حلال کند، شاید که من مردم
کاغذی ره بکنید؛ بو دخترونم… بعدِ خوم شی نکنن؛ و او دشمنونم…
نامه ای بفرستید برای دخترانم؛ تا بعد از من شوهر نکنند، به دشمنانم
دایه دایه؛ وقت جنگه… قطار که بالا سرم؛ پرش دشنگه… پرش دشنگه…
ای مادر! هنگام جنگ است… قطارِ بالای سرم؛ پر از فشنگ ست
نازیه سی توو بکو؛ جومه ورته… در کردن دو قورسو، شیرِ نرته
نازنین؛ تو سیاه بپوش جامه ات را… چون در گورستان به خاک کردند؛ شیرِ نرت را
موتورچی؛ یواش برون، دالکمه بینم… شیرشِ حلال بکم؛ بلکه بمیرم… بلکه بمیرم…
راننده یواش تر برو؛ تا مادرم را ببینم… شیرش را حلال کند، شاید که من مردم.
#شعر: #نازیخانم_سگوند.
#خواننده: #رضا_سقایی.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Telegram
attach 📎
کوش طلا یغه برگردو
کوش طلا کردیم سرگردو
امسال هف ساله د دُومت گشتم
نه رنگت دییم نه طومت چشتم
کوش طلا چی انار
کوش طلا سوزه نمک دار
سیل کو عروسی یه ما طول کشی
دیوونم کردی چی آهو وحشی
امرو چن روزه مه سرگردونم
چی آهو وحشی د بیابونم
کفش طلا یغه برگردان
کفش طلا کردیم سرگردون
امسال هفت ساله که بدنبالت می گردم
نه رنگت را دیدم ونه مزه ات را چشیدم
کفش طلا همچون اناره
کفش طلا سبزه گون و نمک داره
نگاه کن عروسی یک ماه طول کشید
دیوونه ام کردی چون آهوی وحشی
امروز چند روزه که من سر گردونم
همچو آهوی وحشی در بیابونم.
#ترانهای بسیار کهن: # سراینده آن پیدا نیست.
#خواننده: #رضا_سقایی.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
کوش طلا کردیم سرگردو
امسال هف ساله د دُومت گشتم
نه رنگت دییم نه طومت چشتم
کوش طلا چی انار
کوش طلا سوزه نمک دار
سیل کو عروسی یه ما طول کشی
دیوونم کردی چی آهو وحشی
امرو چن روزه مه سرگردونم
چی آهو وحشی د بیابونم
کفش طلا یغه برگردان
کفش طلا کردیم سرگردون
امسال هفت ساله که بدنبالت می گردم
نه رنگت را دیدم ونه مزه ات را چشیدم
کفش طلا همچون اناره
کفش طلا سبزه گون و نمک داره
نگاه کن عروسی یک ماه طول کشید
دیوونه ام کردی چون آهوی وحشی
امروز چند روزه که من سر گردونم
همچو آهوی وحشی در بیابونم.
#ترانهای بسیار کهن: # سراینده آن پیدا نیست.
#خواننده: #رضا_سقایی.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Telegram
attach 📎
@navaye_loor
آسمو_رضا سقائی
🎼ترانہ لُرے: #آسمو 🌼🍃
زبان: #لُری_مینجایی.
🎙استاد: #رضا_سقایی.
بہ گفتہ خدا بیامرزیده؛
رضا سقایے این آهنگ رو بجز خود ایشان آسِمو هم نمیتونہ بخواند.!!
لُـــرے.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
زبان: #لُری_مینجایی.
🎙استاد: #رضا_سقایی.
بہ گفتہ خدا بیامرزیده؛
رضا سقایے این آهنگ رو بجز خود ایشان آسِمو هم نمیتونہ بخواند.!!
لُـــرے.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 #رضا_سقایی خواننده نامدار #لرها است؛ خواننده همان ترانهی ماندگار و نامآشنای«دایه دایه»
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅