▪️#یادداشت | قبل از ماجراى محمدعلى نجفى در ژاپن چه گذشت؟
ساعاتی قبل از اينكه ايرانيان با شنيدن خبر مرتبط به دكتر نجفى شوكه شوند، مردم #ژاپن هم در شوك رويداد تلخ ديگرى فرو رفتند؛
صبح سهشنبه ۷ خردادماه، در شهر کاواساکی (در نزدیکی توکیو)، فرد مهاجمی (در یک رفتار جنون آمیز) با چاقو به تعدادی از بچههای مدرسه و مردم عادی حمله کرد. ساعاتی پس از این حمله، یک دختر بچه دبستانی و یک مرد ۳۹ ساله فوت کردند. در این حادثه شانزده شهروند از جمله چندین کودک نیز مجروح شدند. مرد مهاجم که با «دو چاقو» به سمت مردم حملهور شده بود نزدیک پنجاه سال سن داشت. وی سپس اقدام به خودکشی کرد.
ژاپن كه كشوري در نهايت استانداردهاي امنيت تلقي مى شود، از اين اتفاق به شوك فرو رفت؛ خصوصا اينكه از ميان كشته شدگان و زخمی ها، تعدادی هم دانش آموز دبستانی بودند و این باعث اندوه مضاعف مردم از این رویداد شگفت و تلخ بود.
اما وجه تشابه و تفاوت این رویداد با ماجرای دکتر نجفی (و مقتول میترا استاد) چیست؟
(به غیر از بروز یک جنون رفتاری/ناگهانی) در ظاهر شاید تناظری بین ماجرای ژاپن و ماجرای ایران نیست؛ اما یک وجه تفاوت جدی میان این دو ماجرا هست و آن «نحوه پوشش رسانه ای یک رویداد تلخ» است.
پوشش رسانه ای بحران در ژاپن با نهایت وسواس و دقت صورت می گیرد چنانچه اگر الان همین ماجرا را گوگل کنیم در تمام تصاویری که از ماجرا منعکس شده مشاهده می شود که صحنه قتل، زخمی ها، روند کار پلیس و نیروهای امداد، با پرده و پارچه آبی رنگ پوشانده شده است. و به هیچ عکاس و خبرنگاری اجازه حضور در صحنه جنایت و «روند کار پلیس»، داده نشد.
حوادث تلخ، باعث آسیب به ذهن و روحیه جامعه می شود و نحوه خبررسانی نباید باعث جراحت روحی بیشتر در بدنه #جامعه شود. نحوه عملکرد صداوسیما از ماجرای آقای نجفی نه باعث تعجب، که باعث حیرت است. اینکه ورود متهم به اتاق پلیس، و گفتگوی متهم با بازجو، به طور هیجانی پخش شود و آلت قتل، تنها «دقایقی» بعد از اعتراف متهم «فشنگ شماری» شود و ... اینها نشان از وجود یک مدیریت شلخته و ناآشنا به موضوع پوشش رسانه ای اخبار بحران است!
چه دلیلی دارد که رویدادی که تا این میزان به روح و عواطف ملی مرتبط است به این شکل بی مبالات، اطلاع رسانی شود؟
چرا نباید حداقل به مقدار «چند دقیقه» در اتخاذ استراتژی پوشش بحران «فکر» شود؟
چرا نحوۀ رفتار رسانه در چنین ماجرایی باید بدون توجه به ملاحظات مربوط به «عادی سازی» یک «رویداد نابهنجار اخلاقی» باشد؟
پخش زنده خبر، با پخش زنده بحران تفاوت دارد.
پوشش رویدادی که مرتبط با گوشه تاریک از احوال زندگی یک شخص است، نباید هیجان زده و بدون توجه به عرف وهنجار اجتماع باشد. خبرنگاری که این ماجرا را پوشش داد و مدیر پخش سیما در آن ساعات، چه فکر کردند؟ لقمه درشت خبری گیر آمده و باید از فرصت استفاده کرد؟!
پیشتر یک نوبت ذکر شد که در جریان #سونامی_توهوکو نزدیک به بیست هزار جسد روی دست کشور #ژاپن ماند اما اگر کسی امروز «تمام گوگل» را زیر و رو کند حتی یک عکس از یک جسد ژاپنی در آن بحران عظیم پیدا نمی کند از بس که روی این مباحث و روحیه ملی ، وسواس و توجه هست
این جنس وسواس، در رفتار #رسانه ای ما کجاست؟
پنج گلوله آقای نجفی شلیک کرد (در یک حال روحی ناپایدار و نامتعادل) و صدها کلمه و تصویرِ بی ملاحظه را، مدیر پخش و خبرنگار هیجانی، به درون خانه های مردم "روانه" کردند، در دقایقی که باید بجای «پخش»، قدری «فکر» می کردند!
بدیهی است منظور از این نوشتار، سانسور نیست بلکه، توجه و وسواس به نحوه پوشش خبری بحران و انعکاس حوادث تیره و تلخ اجتماعی/اخلاقی مد نظر است!
تقلیل شئونات یک قتل خانوادگی به «خبر داغ/زنده» اوج کار نابلدیِ افرادی بود که با این ماجرا دست به گریبان شدند.
امید که عبرتی برای آینده شود...
📝 محمدرضا اسلامى
-
کانال #فارس_پلاس:
http://t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
ساعاتی قبل از اينكه ايرانيان با شنيدن خبر مرتبط به دكتر نجفى شوكه شوند، مردم #ژاپن هم در شوك رويداد تلخ ديگرى فرو رفتند؛
صبح سهشنبه ۷ خردادماه، در شهر کاواساکی (در نزدیکی توکیو)، فرد مهاجمی (در یک رفتار جنون آمیز) با چاقو به تعدادی از بچههای مدرسه و مردم عادی حمله کرد. ساعاتی پس از این حمله، یک دختر بچه دبستانی و یک مرد ۳۹ ساله فوت کردند. در این حادثه شانزده شهروند از جمله چندین کودک نیز مجروح شدند. مرد مهاجم که با «دو چاقو» به سمت مردم حملهور شده بود نزدیک پنجاه سال سن داشت. وی سپس اقدام به خودکشی کرد.
ژاپن كه كشوري در نهايت استانداردهاي امنيت تلقي مى شود، از اين اتفاق به شوك فرو رفت؛ خصوصا اينكه از ميان كشته شدگان و زخمی ها، تعدادی هم دانش آموز دبستانی بودند و این باعث اندوه مضاعف مردم از این رویداد شگفت و تلخ بود.
اما وجه تشابه و تفاوت این رویداد با ماجرای دکتر نجفی (و مقتول میترا استاد) چیست؟
(به غیر از بروز یک جنون رفتاری/ناگهانی) در ظاهر شاید تناظری بین ماجرای ژاپن و ماجرای ایران نیست؛ اما یک وجه تفاوت جدی میان این دو ماجرا هست و آن «نحوه پوشش رسانه ای یک رویداد تلخ» است.
پوشش رسانه ای بحران در ژاپن با نهایت وسواس و دقت صورت می گیرد چنانچه اگر الان همین ماجرا را گوگل کنیم در تمام تصاویری که از ماجرا منعکس شده مشاهده می شود که صحنه قتل، زخمی ها، روند کار پلیس و نیروهای امداد، با پرده و پارچه آبی رنگ پوشانده شده است. و به هیچ عکاس و خبرنگاری اجازه حضور در صحنه جنایت و «روند کار پلیس»، داده نشد.
حوادث تلخ، باعث آسیب به ذهن و روحیه جامعه می شود و نحوه خبررسانی نباید باعث جراحت روحی بیشتر در بدنه #جامعه شود. نحوه عملکرد صداوسیما از ماجرای آقای نجفی نه باعث تعجب، که باعث حیرت است. اینکه ورود متهم به اتاق پلیس، و گفتگوی متهم با بازجو، به طور هیجانی پخش شود و آلت قتل، تنها «دقایقی» بعد از اعتراف متهم «فشنگ شماری» شود و ... اینها نشان از وجود یک مدیریت شلخته و ناآشنا به موضوع پوشش رسانه ای اخبار بحران است!
چه دلیلی دارد که رویدادی که تا این میزان به روح و عواطف ملی مرتبط است به این شکل بی مبالات، اطلاع رسانی شود؟
چرا نباید حداقل به مقدار «چند دقیقه» در اتخاذ استراتژی پوشش بحران «فکر» شود؟
چرا نحوۀ رفتار رسانه در چنین ماجرایی باید بدون توجه به ملاحظات مربوط به «عادی سازی» یک «رویداد نابهنجار اخلاقی» باشد؟
پخش زنده خبر، با پخش زنده بحران تفاوت دارد.
پوشش رویدادی که مرتبط با گوشه تاریک از احوال زندگی یک شخص است، نباید هیجان زده و بدون توجه به عرف وهنجار اجتماع باشد. خبرنگاری که این ماجرا را پوشش داد و مدیر پخش سیما در آن ساعات، چه فکر کردند؟ لقمه درشت خبری گیر آمده و باید از فرصت استفاده کرد؟!
پیشتر یک نوبت ذکر شد که در جریان #سونامی_توهوکو نزدیک به بیست هزار جسد روی دست کشور #ژاپن ماند اما اگر کسی امروز «تمام گوگل» را زیر و رو کند حتی یک عکس از یک جسد ژاپنی در آن بحران عظیم پیدا نمی کند از بس که روی این مباحث و روحیه ملی ، وسواس و توجه هست
این جنس وسواس، در رفتار #رسانه ای ما کجاست؟
پنج گلوله آقای نجفی شلیک کرد (در یک حال روحی ناپایدار و نامتعادل) و صدها کلمه و تصویرِ بی ملاحظه را، مدیر پخش و خبرنگار هیجانی، به درون خانه های مردم "روانه" کردند، در دقایقی که باید بجای «پخش»، قدری «فکر» می کردند!
بدیهی است منظور از این نوشتار، سانسور نیست بلکه، توجه و وسواس به نحوه پوشش خبری بحران و انعکاس حوادث تیره و تلخ اجتماعی/اخلاقی مد نظر است!
تقلیل شئونات یک قتل خانوادگی به «خبر داغ/زنده» اوج کار نابلدیِ افرادی بود که با این ماجرا دست به گریبان شدند.
امید که عبرتی برای آینده شود...
📝 محمدرضا اسلامى
-
کانال #فارس_پلاس:
http://t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
▪ #یادداشت | یک توصیه به اصولگرایان، یک توصیه به اصلاح طلبان!
این روزها ماجرای هولناک قتل همسر دوم محمدعلی نجفی توسط او داغ ترین بحث همه رسانهها است. و در همین بزنگاههاست که مردم میتوانند عیار انصاف و اخلاق جریانهای سیاسی را محک بزنند.
آنطور که من از همان ساعات اول انتشار این خبر دیدم، بسیاری از چهرههای اصولگرا موضع اخلاقی را برگزیدند و موجسواری سیاسی با این موضوع را ناصحیح خواندند. اما بعضا رسانهها و اشخاصی هم بودند که این پرونده جنایی و خانوادگی را موقعیت مناسبی برای کوبیدن جریان سیاسی مخالفشان یافتند. یادآوری این حدیث امیرالمومنین که "از به زمين خوردن ديگران شاد مشو؛ زيرا تو نمى دانى كه زمانه با تو نيز چه خواهد كرد" و این حدیث امام صادق که "اگر انسانی، انسانی را بخاطر گناهی سرزنش کند، نمیرد تا به آن گناه مرتکب شود" میتواند چراغ راه چهرهها و رسانههای اصولگرا باشد. ضمن اینکه همه ما باید بدانیم بیاخلاقی رسانهای، با خودش بیبرکتی میآورد، و با روش ناحق نمیتوان انتظار نیل به هدف حق را داشت.
اما از سوی دیگر اصلاحطلبان و رسانههایشان هم امروز در همین آزمون تاریخی انصاف و اخلاق قرار دارند؛ رسانههایی که در چند روز گذشته برای فرار از عواقب این فاجعه، خبرها و شبهههای متعددی را تولید کردهاند؛ از تهمتهای جنسی و تهمت خیانت بستن به مقتوله و حق قتل دادن به نجفی، تا زدن برچسب مامور امنیتی به همسر دومی نجفی، و تا این شایعه که اصلا نجفی قاتل نبوده و صرفا قتل را به گردن گرفته!
مردم دارند چهرهها و رسانههای اصلاح طلب را هم میبینند؛ و با خود فکر میکنند وقتی این جریان سیاسی در مقابل ماجرایی به این روشنی، که نجفی خودش با پای خودش به آگاهی رفته و علنا و با جزئیات به نحوه قتل اعتراف کرده، اینچنین دروغبافی میکنند و برای فرار از واقعیت هزار روایت متناقض میتراشند، در ماجراهای دیگر که مساله به این اندازه روشن نیست چه مقدار توانایی دروغبافی دارند؟ و چقدر میشود به روایتهایشان اعتماد کرد؟!
بهتر است چهرهها و رسانههای اصلاح طلب هم یک نفس عمیق بکشند، با قضیه کنار بیایند و به آسیب شناسی این اتفاق هولناک بپردازند تا صحنه سیاسی کشور بار دیگر گرفتار چنین فجایعی نشود.
📝 علی صدرینیا
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
این روزها ماجرای هولناک قتل همسر دوم محمدعلی نجفی توسط او داغ ترین بحث همه رسانهها است. و در همین بزنگاههاست که مردم میتوانند عیار انصاف و اخلاق جریانهای سیاسی را محک بزنند.
آنطور که من از همان ساعات اول انتشار این خبر دیدم، بسیاری از چهرههای اصولگرا موضع اخلاقی را برگزیدند و موجسواری سیاسی با این موضوع را ناصحیح خواندند. اما بعضا رسانهها و اشخاصی هم بودند که این پرونده جنایی و خانوادگی را موقعیت مناسبی برای کوبیدن جریان سیاسی مخالفشان یافتند. یادآوری این حدیث امیرالمومنین که "از به زمين خوردن ديگران شاد مشو؛ زيرا تو نمى دانى كه زمانه با تو نيز چه خواهد كرد" و این حدیث امام صادق که "اگر انسانی، انسانی را بخاطر گناهی سرزنش کند، نمیرد تا به آن گناه مرتکب شود" میتواند چراغ راه چهرهها و رسانههای اصولگرا باشد. ضمن اینکه همه ما باید بدانیم بیاخلاقی رسانهای، با خودش بیبرکتی میآورد، و با روش ناحق نمیتوان انتظار نیل به هدف حق را داشت.
اما از سوی دیگر اصلاحطلبان و رسانههایشان هم امروز در همین آزمون تاریخی انصاف و اخلاق قرار دارند؛ رسانههایی که در چند روز گذشته برای فرار از عواقب این فاجعه، خبرها و شبهههای متعددی را تولید کردهاند؛ از تهمتهای جنسی و تهمت خیانت بستن به مقتوله و حق قتل دادن به نجفی، تا زدن برچسب مامور امنیتی به همسر دومی نجفی، و تا این شایعه که اصلا نجفی قاتل نبوده و صرفا قتل را به گردن گرفته!
مردم دارند چهرهها و رسانههای اصلاح طلب را هم میبینند؛ و با خود فکر میکنند وقتی این جریان سیاسی در مقابل ماجرایی به این روشنی، که نجفی خودش با پای خودش به آگاهی رفته و علنا و با جزئیات به نحوه قتل اعتراف کرده، اینچنین دروغبافی میکنند و برای فرار از واقعیت هزار روایت متناقض میتراشند، در ماجراهای دیگر که مساله به این اندازه روشن نیست چه مقدار توانایی دروغبافی دارند؟ و چقدر میشود به روایتهایشان اعتماد کرد؟!
بهتر است چهرهها و رسانههای اصلاح طلب هم یک نفس عمیق بکشند، با قضیه کنار بیایند و به آسیب شناسی این اتفاق هولناک بپردازند تا صحنه سیاسی کشور بار دیگر گرفتار چنین فجایعی نشود.
📝 علی صدرینیا
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
▪ #یادداشت | روایت آشفته خاتمی از 88 تا پرستو!
محسن مهدیان نوشت:
امروز دادگاه محمدرضا خاتمی برگزار شد و اولین اظهارنظر در این دادگاه عقب نشینی از ادعاهای گذشته بود. اما این بازگشت آشفته نیز آدرس غلط است و آورده ای هم برای اصلاح طلب ها نخواهد داشت.
خاتمی می گوید فتنه اصلی را می خواهم معرفی کنم تا سوتفاهم ها برطرف شودو ادامه می دهد: تلاش می کنم دامن نظام را از تقلب تبرئه کنم.
می خواهد بین دولت و حاکمیت تفکیک کند و در نهایت نتیجه بگیرد که منظور ما تقلبِ دولت بود نه نظام. بعد هم احتمالا نتیجه بگیرد که هرچه بود، گذشت. نه دولت سابق وجود دارد و نه شرایط موجود اجازه محاکمه می دهد. پس دو طرف کوتاه بیایند و ...
اما این تصویر یک روایت جعلی از ماجراست. خاتمی و دوستانش در رویایی ترن حالت اگر بتوانند ثابت کنند تقلب شده است تازه ابتدای راه اند و باید محاکمه شوند.
آدرس غلط و روایت جعلی این است که فتنه را به تقلب منحصر کنیم. البته اصلاح طلبان برای چنین اتهامی باید در محکه حاضر شوند و ادعای شان را ثابت کنند اما ماجرای فتنه، اتهام تقلب نبود، بلکه فتنه روش اعتراض به تقلب بود.
قانون شکنی و آتش کشیدن شهر است که پنجه کشیدن به صورت نظام است نه ادعای تقلب. اصلاح طلبان تنها با ادعای تقلب مقابل نظام قرار نگرفتند که امروز مدعی اند منظور ما دولت بوده است. فتنه را قشون کشی خیابانی و ساختارشکنی ایجاد کرد و با تقلیل اتهام گذشته به دولت اسبق زشتی آن کم نمی شود. فتنه ایستادن مقابل رای اکثریت با شعار دموکراسی و آزادی خواهی است نه اختلاف سیاسی با یک وزیر و یک وزارتخانه و یک رئیس جمهور.
این بی حیثیتی سیاسی باید در تاریخ جمهوری اسلامی ثبت شود که عده ای برای پی گیری منافع شان هیچ ابایی نداشتند اصل نظام را متهم و هزینه کنند و امروز ماترک همان جریان است که برای دفاع از آبروی بر آب رفته شان، مثل آب خوردن نظام را متهم به پرستو سازی می کنند. این جریان در تهمت و دروغ، نشان دارست.
@mahdian_mohsen
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
محسن مهدیان نوشت:
امروز دادگاه محمدرضا خاتمی برگزار شد و اولین اظهارنظر در این دادگاه عقب نشینی از ادعاهای گذشته بود. اما این بازگشت آشفته نیز آدرس غلط است و آورده ای هم برای اصلاح طلب ها نخواهد داشت.
خاتمی می گوید فتنه اصلی را می خواهم معرفی کنم تا سوتفاهم ها برطرف شودو ادامه می دهد: تلاش می کنم دامن نظام را از تقلب تبرئه کنم.
می خواهد بین دولت و حاکمیت تفکیک کند و در نهایت نتیجه بگیرد که منظور ما تقلبِ دولت بود نه نظام. بعد هم احتمالا نتیجه بگیرد که هرچه بود، گذشت. نه دولت سابق وجود دارد و نه شرایط موجود اجازه محاکمه می دهد. پس دو طرف کوتاه بیایند و ...
اما این تصویر یک روایت جعلی از ماجراست. خاتمی و دوستانش در رویایی ترن حالت اگر بتوانند ثابت کنند تقلب شده است تازه ابتدای راه اند و باید محاکمه شوند.
آدرس غلط و روایت جعلی این است که فتنه را به تقلب منحصر کنیم. البته اصلاح طلبان برای چنین اتهامی باید در محکه حاضر شوند و ادعای شان را ثابت کنند اما ماجرای فتنه، اتهام تقلب نبود، بلکه فتنه روش اعتراض به تقلب بود.
قانون شکنی و آتش کشیدن شهر است که پنجه کشیدن به صورت نظام است نه ادعای تقلب. اصلاح طلبان تنها با ادعای تقلب مقابل نظام قرار نگرفتند که امروز مدعی اند منظور ما دولت بوده است. فتنه را قشون کشی خیابانی و ساختارشکنی ایجاد کرد و با تقلیل اتهام گذشته به دولت اسبق زشتی آن کم نمی شود. فتنه ایستادن مقابل رای اکثریت با شعار دموکراسی و آزادی خواهی است نه اختلاف سیاسی با یک وزیر و یک وزارتخانه و یک رئیس جمهور.
این بی حیثیتی سیاسی باید در تاریخ جمهوری اسلامی ثبت شود که عده ای برای پی گیری منافع شان هیچ ابایی نداشتند اصل نظام را متهم و هزینه کنند و امروز ماترک همان جریان است که برای دفاع از آبروی بر آب رفته شان، مثل آب خوردن نظام را متهم به پرستو سازی می کنند. این جریان در تهمت و دروغ، نشان دارست.
@mahdian_mohsen
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
▪️ #یادداشت | قتل اصلاح طلبانه اخلاق!
قتل همسر یک سیاستمدار میتوانست اتفاقی صرفاً جنایی باقی بماند و همچون همه رویدادهای اینچنینی در حوزه خودش بررسی شود. نگاه سیاسی به یک قتل خانوادگی، اخلاقی نیست و سوی سیاسیِ مخالفِ نجفی هم تمایلی برای زیر پا نهادن اخلاق و سوءاستفادهی سیاسی از قاتل شدن رقیب پیشین نشان نداد. گرچه به تجربه روشن بود که اگر سمت و سوی سیاسی مسئول مربوطه در جهت مقابل بود، اصلاح طلبان چه بلوایی از موج سازی علیه کل جریان به راه میانداختند. با این حال، غوغازیستی اصلاح طلبان آن همه است که اینجا هم باز سیاسی کاری را چاشنی یک پروندهی جنایی کردند و صحنههایی زشت از بی اخلاقی را به نمایش گذاشتند.
از اولین قصههایی که خبرنگاران اصلاحطلب در فضای مجازی ساختند، «پرستو» بودن مقتول بود. پرستو در اصطلاح نام زنانی است که مامور میشوند تا با استفاده از جاذبههای جنسیتی اطلاعاتی را از سوژه موردنظر کسب کنند. این ادعا البته هیچ سندی ندارد و کاربران مجازی اصلاح طلب صرفاً برای توجیه قتل صورت گرفته، نهادهای اطلاعاتی کشور را متهم به فرستادن پرستو برای نجفی کردند. ادعایی که صرفاً ساخته و پرداختهی ذهنهایی بود که نمیخواستند باور کنند مسئول هم جناحیشان میتواند مرتکب قتل همسرش شده باشد. از سویی آنان فراموش کرده بودند که همین یک سال پیش این ازدواج دوم را چقدر عادی جلوه میدادند و فکر حقوق زنان به دلیل وضعیت زن اول هم نبودند و خبری از نهادهای امنیتی نبود و همه چیز با دو عبارت "حریم خصوصی" و "عاشق شدهاند" تمام شد. کسی هم نپرسید این سیاستمدار ورشکسته که از عهدهی مسئولیتهای خود در سالهای اخیر هم برنیامده و استعفا داده، چقدر به عنوان یک سوژه امنیتی میتواند مورد توجه باشد!
سناریوی دیگری که اصلاح طلبان در همین راستا دنبال کردند، تقدیس متهم و در عین حال ربط دادن نقطه عطف تغییر او به آنچه افشاگری هایش علیه قالیباف نامیدند، بود. در واقع آنان کوشیدند بگویند ورود این خانم به زندگی نجفی نقشهای از سوی محمدباقر قالیباف برای انتقام آن افشاگریها بوده است! قالیبافی که شاید بهتر بود پس از این فاجعه پیش آمده، فکر تهمتهایی باشند که به او زدند و مسیر حلالیت طلبی بپیمایند، اما همچنان بر طبل تهمت و بی اخلاقی کوبیدند.
در ادامه، برخی خبرنگاران اصلاح طلب فضا را از فرط ابتذال به تهمت اخلاقی به میتِ مقتول رساندند و از قول نجفی مدعی شدند که همسر او خائن بوده و به سبب ارتباط با مردی دیگر مهدورالدم محسوب شده و به همین دلیل توسط نجفی به قتل رسیده است. نجفی اما هیچ گاه ادعای خیانت همسرش را نکرده بود و این گزاره بعدتر توسط نزدیکان قاتل و خود او تکذیب شد. اصلاح طلبان فراموش هم کرده بودند که تا پیش از این منتقد قتلهای ناموسی بودهاند. حمایت از قاتل و قبیله گرایی در برخورد با جنایتی اینچنین باعث شده بود تا آنان هر سناریوی کثیفی را در فضای مجازی منتشر کنند. رویدادی که اگر اقتدار دستگاه قضایی در برخورد با تهمت زنندگان بود، نمیتوانست مجال ظهور و بروز بیابد.
اصلاح طلبانی که تا پیش از این، فلان مدیر تلویزیونی را با چند واسطه به منتقدین سیاسی خود ربط میدادند یا کوچکترین خطای یک مذهبی یا زیرمجموعههای حکومت را به پای کل نظام مینوشتند و یا ماههای متمادی با کلیدواژه هفتتیر کشی در باب خطای یک مداح موج سواری میکردند، حالا مدام پی توجیه قتل بودند. گرچه اگر میخواستند نگاهی انسانی به اشتباهات گذشته خود بیندازند، بهتر بود به توبه از بی اخلاقیها فکر کنند، اما ترجیح دادند با قوت بیشتر بی اخلاقی کنند!
نجفی اگر با شلیک ۵ گلوله، همسرش را به قتل رساند، اصلاح طلبان اما با گلولههای متعدد، مرگ اخلاق را رقم زدند تا شاید برای مرگی که او خود معترف است که انجام داده، توجیهاتی دست و پا کنند. توجیه تراشی برای گناهی که یک دوست مرتکب شده، با انگیزههای اخلاقی میتواند انسانی باشد؛ اما اتهام زنی به عالم و آدم تا هم جناحی خود را تبرئه کنند، نقطه مقابل انسانیت است. قاتل بودن نجفی که محرز است و توجیه هم نمیپذیرد، اما اصلاح طلبان پس از این اتفاق حتی نمیتوانند بگویند گرچه باختیم، اما جوانمردانه بازی کردیم. ابتذالی که آنان با زیر پا نهادن اخلاق رقم زدند، کم از قتل یک انسان ندارد.
📝 کبری آسوپار
@asoupar
-
کانال #فارس_پلاس:
http://t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
قتل همسر یک سیاستمدار میتوانست اتفاقی صرفاً جنایی باقی بماند و همچون همه رویدادهای اینچنینی در حوزه خودش بررسی شود. نگاه سیاسی به یک قتل خانوادگی، اخلاقی نیست و سوی سیاسیِ مخالفِ نجفی هم تمایلی برای زیر پا نهادن اخلاق و سوءاستفادهی سیاسی از قاتل شدن رقیب پیشین نشان نداد. گرچه به تجربه روشن بود که اگر سمت و سوی سیاسی مسئول مربوطه در جهت مقابل بود، اصلاح طلبان چه بلوایی از موج سازی علیه کل جریان به راه میانداختند. با این حال، غوغازیستی اصلاح طلبان آن همه است که اینجا هم باز سیاسی کاری را چاشنی یک پروندهی جنایی کردند و صحنههایی زشت از بی اخلاقی را به نمایش گذاشتند.
از اولین قصههایی که خبرنگاران اصلاحطلب در فضای مجازی ساختند، «پرستو» بودن مقتول بود. پرستو در اصطلاح نام زنانی است که مامور میشوند تا با استفاده از جاذبههای جنسیتی اطلاعاتی را از سوژه موردنظر کسب کنند. این ادعا البته هیچ سندی ندارد و کاربران مجازی اصلاح طلب صرفاً برای توجیه قتل صورت گرفته، نهادهای اطلاعاتی کشور را متهم به فرستادن پرستو برای نجفی کردند. ادعایی که صرفاً ساخته و پرداختهی ذهنهایی بود که نمیخواستند باور کنند مسئول هم جناحیشان میتواند مرتکب قتل همسرش شده باشد. از سویی آنان فراموش کرده بودند که همین یک سال پیش این ازدواج دوم را چقدر عادی جلوه میدادند و فکر حقوق زنان به دلیل وضعیت زن اول هم نبودند و خبری از نهادهای امنیتی نبود و همه چیز با دو عبارت "حریم خصوصی" و "عاشق شدهاند" تمام شد. کسی هم نپرسید این سیاستمدار ورشکسته که از عهدهی مسئولیتهای خود در سالهای اخیر هم برنیامده و استعفا داده، چقدر به عنوان یک سوژه امنیتی میتواند مورد توجه باشد!
سناریوی دیگری که اصلاح طلبان در همین راستا دنبال کردند، تقدیس متهم و در عین حال ربط دادن نقطه عطف تغییر او به آنچه افشاگری هایش علیه قالیباف نامیدند، بود. در واقع آنان کوشیدند بگویند ورود این خانم به زندگی نجفی نقشهای از سوی محمدباقر قالیباف برای انتقام آن افشاگریها بوده است! قالیبافی که شاید بهتر بود پس از این فاجعه پیش آمده، فکر تهمتهایی باشند که به او زدند و مسیر حلالیت طلبی بپیمایند، اما همچنان بر طبل تهمت و بی اخلاقی کوبیدند.
در ادامه، برخی خبرنگاران اصلاح طلب فضا را از فرط ابتذال به تهمت اخلاقی به میتِ مقتول رساندند و از قول نجفی مدعی شدند که همسر او خائن بوده و به سبب ارتباط با مردی دیگر مهدورالدم محسوب شده و به همین دلیل توسط نجفی به قتل رسیده است. نجفی اما هیچ گاه ادعای خیانت همسرش را نکرده بود و این گزاره بعدتر توسط نزدیکان قاتل و خود او تکذیب شد. اصلاح طلبان فراموش هم کرده بودند که تا پیش از این منتقد قتلهای ناموسی بودهاند. حمایت از قاتل و قبیله گرایی در برخورد با جنایتی اینچنین باعث شده بود تا آنان هر سناریوی کثیفی را در فضای مجازی منتشر کنند. رویدادی که اگر اقتدار دستگاه قضایی در برخورد با تهمت زنندگان بود، نمیتوانست مجال ظهور و بروز بیابد.
اصلاح طلبانی که تا پیش از این، فلان مدیر تلویزیونی را با چند واسطه به منتقدین سیاسی خود ربط میدادند یا کوچکترین خطای یک مذهبی یا زیرمجموعههای حکومت را به پای کل نظام مینوشتند و یا ماههای متمادی با کلیدواژه هفتتیر کشی در باب خطای یک مداح موج سواری میکردند، حالا مدام پی توجیه قتل بودند. گرچه اگر میخواستند نگاهی انسانی به اشتباهات گذشته خود بیندازند، بهتر بود به توبه از بی اخلاقیها فکر کنند، اما ترجیح دادند با قوت بیشتر بی اخلاقی کنند!
نجفی اگر با شلیک ۵ گلوله، همسرش را به قتل رساند، اصلاح طلبان اما با گلولههای متعدد، مرگ اخلاق را رقم زدند تا شاید برای مرگی که او خود معترف است که انجام داده، توجیهاتی دست و پا کنند. توجیه تراشی برای گناهی که یک دوست مرتکب شده، با انگیزههای اخلاقی میتواند انسانی باشد؛ اما اتهام زنی به عالم و آدم تا هم جناحی خود را تبرئه کنند، نقطه مقابل انسانیت است. قاتل بودن نجفی که محرز است و توجیه هم نمیپذیرد، اما اصلاح طلبان پس از این اتفاق حتی نمیتوانند بگویند گرچه باختیم، اما جوانمردانه بازی کردیم. ابتذالی که آنان با زیر پا نهادن اخلاق رقم زدند، کم از قتل یک انسان ندارد.
📝 کبری آسوپار
@asoupar
-
کانال #فارس_پلاس:
http://t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
▪️ #یادداشت | پُلتیک پمپئو در ربع آخر بازی!
پمپئو وزیر خارجه آمریکا گفته "آماده هستیم بدون هرگونه پیششرطی با ایران مذاکره کنیم"!
لابد طیف خاص مشتاق مذاکره، دوباره دوره می افتند که؛ "بفرمایید آمریکا از 12 شرط خود عقب نشینی کرد، پس ما هم کوتاه بیاییم تا مذاکره سر بگیرد"!
آن شرط ها از ابتدا هم معلوم بود که برای تغییر معادله و صورت مسئله "ایران/ آمریکا" عنوان شده و هیچ مبنا و اعتباری ندارد. در واقع محاسبه تیم ترامپ این بود که می تواند به موازات زدن زیر میز برجام، شرط هایی را پیش بکشد و سپس عقب نشینی از همین موهومات را به عنوان امتیاز، برای ایران فاکتور کند!
اما موضوع واقعی این است که دولت آمریکا توافق موجود (برجام) را زیر پا گذاشته و دعوت به مذاکره و توافق جدید می کند. توافق برای چه؟ برای گرفتن امتیاز جدید و زیر پا گذاشتن تعهدات خود؟
به تعبیر آقای روحانی "«داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ میگویند تعهدی که قبلا بستیم، فعلا قرص و محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! آمریکا با زبان و عمل میگوید که اهل مذاکره و تعهد نیست. کشورها مگر ديوانهاند؟ شما به مذاكرهاي كه به تاييد سازمان ملل رسيده، پايبند نيستيد».
فروشندگان کلاهبردار را دیده اید؟ قیمت را سه برابر می کنند و در و دیوار فروشگاه را پر می کنند با "حراج 50 درصد"! اما رفتار آمریکا فراتر از این است!
تصور کنید کسی کلاه شما را برباید و بگوید چیزی بده تا کلاهت را در قالب یک معامله به تو بفروشم. بعد هم که پول نقد گرفت و کلاه را پس نداد، بگوید به 12 شرط حاضرم با شما مذاکره و معامله کنم. سپس 12 شرط را تخفیف !! بدهد و بگوید "بیا مذاکره کنیم، تو کُت خود را به من بده تا بعد از آن، من کلاه را به تو بفروشم"!
نکته مهم این است که تحولات منطقه درست بر عکس شرط گذاری های آمریکا پیش رفته و هم اکنون ایران و محور منطقه دست برتر را در معادلات دارند. چنان که اخیرا بروس ریدل از مقامات سابق سیا در اندیشکده بروکینگز گفت:
"انقلاب ایران، دولت آمریکا را غافلگیر کرد... زمانی که انقلاب رخ داد، دولتمردان و کارشناسان امر در واشنگتن اطمینان داشتند که دوامی نخواهد داشت. اما ما در سازمان سیا میگفتیم اینها را دست کم نگیرید، زیرکتر از آن هستند که تصور میکنید. آنها نفرات خود را نه تنها در منطقه و حتی در آلمان دارند".
او می افزاید "ظرافت کار آنها نشان میداد ایرانیها آگاهانه و حساب شده عمل میکنند. اینکه نظام آنها طی این مدت به حیات خود ادامه داده، نشان میدهد دست برتر را دارند. این ایران است که بیش از هر کشور دیگری در عراق نفوذ دارد، حکومت سوریه راحفظ کرد و با حمایت حزبالله، در لبنان نفوذ دارد. باید بگوییم ما به ربع آخر بازی رسیدهایم و ایران به مراتب، به مراتب و به مراتب جلوتر است."
📝 محمد ایمانی
-
کانال #فارس_پلاس:
http://t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
پمپئو وزیر خارجه آمریکا گفته "آماده هستیم بدون هرگونه پیششرطی با ایران مذاکره کنیم"!
لابد طیف خاص مشتاق مذاکره، دوباره دوره می افتند که؛ "بفرمایید آمریکا از 12 شرط خود عقب نشینی کرد، پس ما هم کوتاه بیاییم تا مذاکره سر بگیرد"!
آن شرط ها از ابتدا هم معلوم بود که برای تغییر معادله و صورت مسئله "ایران/ آمریکا" عنوان شده و هیچ مبنا و اعتباری ندارد. در واقع محاسبه تیم ترامپ این بود که می تواند به موازات زدن زیر میز برجام، شرط هایی را پیش بکشد و سپس عقب نشینی از همین موهومات را به عنوان امتیاز، برای ایران فاکتور کند!
اما موضوع واقعی این است که دولت آمریکا توافق موجود (برجام) را زیر پا گذاشته و دعوت به مذاکره و توافق جدید می کند. توافق برای چه؟ برای گرفتن امتیاز جدید و زیر پا گذاشتن تعهدات خود؟
به تعبیر آقای روحانی "«داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ میگویند تعهدی که قبلا بستیم، فعلا قرص و محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! آمریکا با زبان و عمل میگوید که اهل مذاکره و تعهد نیست. کشورها مگر ديوانهاند؟ شما به مذاكرهاي كه به تاييد سازمان ملل رسيده، پايبند نيستيد».
فروشندگان کلاهبردار را دیده اید؟ قیمت را سه برابر می کنند و در و دیوار فروشگاه را پر می کنند با "حراج 50 درصد"! اما رفتار آمریکا فراتر از این است!
تصور کنید کسی کلاه شما را برباید و بگوید چیزی بده تا کلاهت را در قالب یک معامله به تو بفروشم. بعد هم که پول نقد گرفت و کلاه را پس نداد، بگوید به 12 شرط حاضرم با شما مذاکره و معامله کنم. سپس 12 شرط را تخفیف !! بدهد و بگوید "بیا مذاکره کنیم، تو کُت خود را به من بده تا بعد از آن، من کلاه را به تو بفروشم"!
نکته مهم این است که تحولات منطقه درست بر عکس شرط گذاری های آمریکا پیش رفته و هم اکنون ایران و محور منطقه دست برتر را در معادلات دارند. چنان که اخیرا بروس ریدل از مقامات سابق سیا در اندیشکده بروکینگز گفت:
"انقلاب ایران، دولت آمریکا را غافلگیر کرد... زمانی که انقلاب رخ داد، دولتمردان و کارشناسان امر در واشنگتن اطمینان داشتند که دوامی نخواهد داشت. اما ما در سازمان سیا میگفتیم اینها را دست کم نگیرید، زیرکتر از آن هستند که تصور میکنید. آنها نفرات خود را نه تنها در منطقه و حتی در آلمان دارند".
او می افزاید "ظرافت کار آنها نشان میداد ایرانیها آگاهانه و حساب شده عمل میکنند. اینکه نظام آنها طی این مدت به حیات خود ادامه داده، نشان میدهد دست برتر را دارند. این ایران است که بیش از هر کشور دیگری در عراق نفوذ دارد، حکومت سوریه راحفظ کرد و با حمایت حزبالله، در لبنان نفوذ دارد. باید بگوییم ما به ربع آخر بازی رسیدهایم و ایران به مراتب، به مراتب و به مراتب جلوتر است."
📝 محمد ایمانی
-
کانال #فارس_پلاس:
http://t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
▪️ #یادداشت | زیبایی یک تحریم...
محسن مهدیان نوشت:
ابتدا فکر می کردم اگر من بودم شاید بجای تحریم، برخورد عدلیه را مطالبه می کردم. یا برای عذرخواهی اسنپ کمپین می ساختم. بیشتر که دقیق شدم احساس کردم تحریم موثرتر است و دقیقتر.
کسانی که فکر می کنند ماجرا بی دلیل بزرگ شده است، متوجه نیستند که ماجرا حتی حجاب و حکم ضروری اسلام هم نیست. بلکه صیانت از قانونی است که زیربنای همه احکام از جمله حجاب است. بلکه پشتوانه کلیه عهود اجتماعی است.
اما معتقدم بهترین و کاملترین روش برخورد همین تحریم است. چرا؟
دقت کنیم که مساله #اسنپ و این مورد خاص نیست. این بازی دامنگیر است و قابل امتداد به دهها نمونه دیگر.
ابتدا مقایسه مطالبه تحریم با مطالبه عذرخواهی؛
چرا مطالبه عذرخواهی در این مصداق مشخص موثر نیست؟ چون با سازمانی سوداگر مواجهیم که برای نفع شخص حاضر است از قانون جمهوری اسلامی که هیچ، از قانون خودش نیز عبور کند. حالا با کدام ملاک و معیار می خواهیم عذرخواهی کند؟ به اصول خودش نیز پایبند نیست چه رسد به اصول اخلاقی شما!
مطالبه عذرخواهی خوب است؛ اما بعد تحریم موثر است؛
انشالله که نمی گویید با #تحریم_اسنپ راننده ها نیز تحریم می شوند؟ عجیب است که عده ای برای تحریم ساپیا و یا گوجه فرنگی و پیاز هیچ وقت به کارگران آن فکر نمی کنند اما حالا...دقیق تر شوید این تحریم موقت برای کارکنان آنها نیز مفید است.
اما تحریم از برخورد قضائی نیز موثرتر است. اصل حرف یادداشت اینجاست.
تحریم مالی یک شرکت خصوصی بلوغ اجتماعی جامعه متدین ماست. این بلوغ دهها برابر از برخورد قضائی موثرتر است. تصمیم مشتری های اسنپ و حتی کارکنان اسنپ برای تربیت بخش خصوصی متخلف است. یعنی پیش از آنکه عدلیه ورود کند، خود مردم به صورت مدنی و قانونی یک سازمان سوداگر را جریمه می کنند.
دقت فرمائید؛ کسانی که تحریم کردند حاضر شدند خودشان را هم محدود کنند اما قانون صیانت شود. حذف اسنپ هم محدودیت خدمت برای مشتری است و هم محدودیت مالی برای راننده های محترم اسنپ؛ اما هدف تحریم کننده ها، حفظ حرمت حجاب و بلکه قانون و بلکه میثاق یک ملت است. حقا مایه مباهات است.
اسنپ و غیراسنپ را عبور کنید؛ این بلوغ اجتماعی زیبا نیست؟
تحریم موقت اجتماعی در مواجهه با یک سازمان اقتصادی از هر روش دیگری موثرتر است و انشاالله به عذرخواهی هم می رسد و نیازی به ورود عدلیه هم نخواهد بود.
@mahdian_mohsen
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
محسن مهدیان نوشت:
ابتدا فکر می کردم اگر من بودم شاید بجای تحریم، برخورد عدلیه را مطالبه می کردم. یا برای عذرخواهی اسنپ کمپین می ساختم. بیشتر که دقیق شدم احساس کردم تحریم موثرتر است و دقیقتر.
کسانی که فکر می کنند ماجرا بی دلیل بزرگ شده است، متوجه نیستند که ماجرا حتی حجاب و حکم ضروری اسلام هم نیست. بلکه صیانت از قانونی است که زیربنای همه احکام از جمله حجاب است. بلکه پشتوانه کلیه عهود اجتماعی است.
اما معتقدم بهترین و کاملترین روش برخورد همین تحریم است. چرا؟
دقت کنیم که مساله #اسنپ و این مورد خاص نیست. این بازی دامنگیر است و قابل امتداد به دهها نمونه دیگر.
ابتدا مقایسه مطالبه تحریم با مطالبه عذرخواهی؛
چرا مطالبه عذرخواهی در این مصداق مشخص موثر نیست؟ چون با سازمانی سوداگر مواجهیم که برای نفع شخص حاضر است از قانون جمهوری اسلامی که هیچ، از قانون خودش نیز عبور کند. حالا با کدام ملاک و معیار می خواهیم عذرخواهی کند؟ به اصول خودش نیز پایبند نیست چه رسد به اصول اخلاقی شما!
مطالبه عذرخواهی خوب است؛ اما بعد تحریم موثر است؛
انشالله که نمی گویید با #تحریم_اسنپ راننده ها نیز تحریم می شوند؟ عجیب است که عده ای برای تحریم ساپیا و یا گوجه فرنگی و پیاز هیچ وقت به کارگران آن فکر نمی کنند اما حالا...دقیق تر شوید این تحریم موقت برای کارکنان آنها نیز مفید است.
اما تحریم از برخورد قضائی نیز موثرتر است. اصل حرف یادداشت اینجاست.
تحریم مالی یک شرکت خصوصی بلوغ اجتماعی جامعه متدین ماست. این بلوغ دهها برابر از برخورد قضائی موثرتر است. تصمیم مشتری های اسنپ و حتی کارکنان اسنپ برای تربیت بخش خصوصی متخلف است. یعنی پیش از آنکه عدلیه ورود کند، خود مردم به صورت مدنی و قانونی یک سازمان سوداگر را جریمه می کنند.
دقت فرمائید؛ کسانی که تحریم کردند حاضر شدند خودشان را هم محدود کنند اما قانون صیانت شود. حذف اسنپ هم محدودیت خدمت برای مشتری است و هم محدودیت مالی برای راننده های محترم اسنپ؛ اما هدف تحریم کننده ها، حفظ حرمت حجاب و بلکه قانون و بلکه میثاق یک ملت است. حقا مایه مباهات است.
اسنپ و غیراسنپ را عبور کنید؛ این بلوغ اجتماعی زیبا نیست؟
تحریم موقت اجتماعی در مواجهه با یک سازمان اقتصادی از هر روش دیگری موثرتر است و انشاالله به عذرخواهی هم می رسد و نیازی به ورود عدلیه هم نخواهد بود.
@mahdian_mohsen
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
فارس پلاس
▪️یه قسم جلاله بوده دیگه! چرا انقد شلوغش میکنید!؟ - کانال #فارس_پلاس: t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
▪️#یادداشت | استدلال معاون حقوقی، حکم ابطال ریاست روحانی است!
محمد ایمانی نوشت:
معاون حقوقی رئیس جمهور در توجیه "وعدههای انتخاباتی" آقای روحانی گفت "انتخابات بدون وعده در دنیا دارید؟ آن وقت دیگر انتخابات نمی شود. مگر میشود بگویی در انتخابات شرکت میکنم اما کار خاصی نمیتوانم انجام دهم. اصلا هر رئیس جمهوری باید همین را بگوید". جنیدی در عین حال مدعی شده روحانی مشکل اختیارات دارد!
اگر معاون حقوقی دولت این گونه سخن بگوید، از دیگر مدیران و سیاستمداران چه توقعی باید داشت؟ اولا آقای روحانی در چهل سال گذشته در مدیریت های ارشد کشور علی الدوام حضور داشته و اختیارات رئیس جمهور را می شناخته است. ثانیا اگر واقع باور داشت رئیس جمهور اختیارات ندارد، چرا نوبت دوم در سال 96 نامزد شد و نگفت که چون اختیارات ندارم، دیگر نامزد نمی شوم؟
ثالثا کسی که اختیارات ندارد، چرا وعده های دهان پرکن رونق اقتصاد و افزایش ارزش پول ملی در بی نیاز کردن مردم از یارانه و ایجاد سالانه بیش از یک میلیون شغل و از این قبیل می دهد و چرا نوبت دوم نامزدی، به جای کاستن از انتظارات، بر توقعات بیشتر مردم دامن می زند؟ فقط برای رای آوردن؟ این که نامش پوپولیسم و عوام فریبی است و شرعا و قانونا به عنوان تدلیس و غش در معامله محسوب می شود و آن را باطل می نماید.
معاون حقوقدان آقای روحانی اولا می گوید آقای روحانی به مردم وعده دروغ داده، چون می دانسته که امکان و اختیار عملی کردن آن را ندارد. و ثانیا، کار خیلی خوبی هم کرده که وعده دروغ داده، چون اصلا انتخابات یعنی همین!
خانم جنیدی البته به روی مبارک هم نمی آورد که انتخابات، یک عقد وقرارداد طرفینی است که در آن، مردم حق و اختیار خود را در قالب وکالت به رئیس جمهور تفویض می کنند، چون او متعهد می شود به تکالیف قانونی و وعده ها عمل کند.
و الّا ااگر قرار است نامزدی وعده بدهد اما بداند که به وعده عمل نخواهد کرد یا نمی تواند عمل کند، اصل قرارداد و تفویض باطل است. و هر نوع بهره مندی وکیل (منتخب) به نیابت از موکلان نامشروع می شود. همین طور است تعهد رئیس جمهور به نظام درقالب تنفیذ و تحلیف!
@IMANImohamad51
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
محمد ایمانی نوشت:
معاون حقوقی رئیس جمهور در توجیه "وعدههای انتخاباتی" آقای روحانی گفت "انتخابات بدون وعده در دنیا دارید؟ آن وقت دیگر انتخابات نمی شود. مگر میشود بگویی در انتخابات شرکت میکنم اما کار خاصی نمیتوانم انجام دهم. اصلا هر رئیس جمهوری باید همین را بگوید". جنیدی در عین حال مدعی شده روحانی مشکل اختیارات دارد!
اگر معاون حقوقی دولت این گونه سخن بگوید، از دیگر مدیران و سیاستمداران چه توقعی باید داشت؟ اولا آقای روحانی در چهل سال گذشته در مدیریت های ارشد کشور علی الدوام حضور داشته و اختیارات رئیس جمهور را می شناخته است. ثانیا اگر واقع باور داشت رئیس جمهور اختیارات ندارد، چرا نوبت دوم در سال 96 نامزد شد و نگفت که چون اختیارات ندارم، دیگر نامزد نمی شوم؟
ثالثا کسی که اختیارات ندارد، چرا وعده های دهان پرکن رونق اقتصاد و افزایش ارزش پول ملی در بی نیاز کردن مردم از یارانه و ایجاد سالانه بیش از یک میلیون شغل و از این قبیل می دهد و چرا نوبت دوم نامزدی، به جای کاستن از انتظارات، بر توقعات بیشتر مردم دامن می زند؟ فقط برای رای آوردن؟ این که نامش پوپولیسم و عوام فریبی است و شرعا و قانونا به عنوان تدلیس و غش در معامله محسوب می شود و آن را باطل می نماید.
معاون حقوقدان آقای روحانی اولا می گوید آقای روحانی به مردم وعده دروغ داده، چون می دانسته که امکان و اختیار عملی کردن آن را ندارد. و ثانیا، کار خیلی خوبی هم کرده که وعده دروغ داده، چون اصلا انتخابات یعنی همین!
خانم جنیدی البته به روی مبارک هم نمی آورد که انتخابات، یک عقد وقرارداد طرفینی است که در آن، مردم حق و اختیار خود را در قالب وکالت به رئیس جمهور تفویض می کنند، چون او متعهد می شود به تکالیف قانونی و وعده ها عمل کند.
و الّا ااگر قرار است نامزدی وعده بدهد اما بداند که به وعده عمل نخواهد کرد یا نمی تواند عمل کند، اصل قرارداد و تفویض باطل است. و هر نوع بهره مندی وکیل (منتخب) به نیابت از موکلان نامشروع می شود. همین طور است تعهد رئیس جمهور به نظام درقالب تنفیذ و تحلیف!
@IMANImohamad51
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
▪️ #یادداشت | سه نکته درباره فراخوان قالیباف
محمدباقر قالیباف در یک فراخوان عمومی از جوانان مومن و کارآمد خواست که آستین بالا بزنند و برای حضور در یک رقابت انتخاباتی اعلام آمادگی کنند.
این فراخوان از چند منظر قابل ارزیابی است:
یکم. گام دوم
این فراخوان انتخاباتی، یک قدم بیانیه گام دوم انقلاب را پیش برده است. با گذشت حدود 4 ماه از انتشار بیانیه گام دوم انقلاب، هنوز برخی در متن متوقف اند و نتوانستند بیانیه را با یک فناوری اجتماعی وارد گردش رسانه ای کنند تا "مساله مخاطب" و "مطالبه جامعه" شود.
این فراخوان سیاسی از منظر گام دوم انقلاب اقدامی عملی در توجه به جوانان مومن و انقلابی و تلاش برای تبدیل "سربازان آتش به اختیار" به " افسران سیاست و حاکمیت" است. سرنوشت این فراخوان هر چه باشد، یک اثر قطعی دارد و آنهم جوشش درونی جوانانی است که احساس می کنند برای برقراری عدالت و حرکت به سمت پیشرفت و ارتقای کارآمدی باید آستین بالا بزنند.
فراموش نکنیم که دوران، دوران جوانی است. بخواهیم و نخواهیم گام دوم محقق می شود. سوال این است که سهم ما در این ارتقا تاریخی کجاست.
دوم. نواصولگرایی
این فراخوان انتخاباتی یک پیام روشن برای اصولگراها دارد و آن اینکه با سازوکار کهنه و سنتی نمی توان مجلسی نو و کارآمد رقم زد. اولین گام برای اصولگرایی متحول، بازکردن چتر اصولگرایی و جذب حداکثری و از همه مهمتر دیدن و رصد دارایی های انقلاب است. باید فراتر از اسم ها و رسم ها برای به میدان خواستن جوانان مومن و کارآمد پیشگام بود و برای شان هزینه داد و تلاش کرد نام آوران مجلس از میان همین خیزش های پرانگیزه و معتقد انتخاب شوند نه چانه زنی ها ناصواب.
فراتر از مجلس، تغییر و اصلاح و پوست انداختن اصولگرایی وابسته به حضور همین جوانانی است که فارغ از حب و بغض های سیاسی و حزبی، معتقد به انقلاب و آینده روشن این کشورند و نفس حضورشان بازگشت به اصولگرایی انقلاب 57 است نه ارزش های ملون در دوقطبی های کاذب و دروغین. فراموش نکنیم اصولگرایی زمانی کهنه شد که نخواست داشته ها و دارایی هایش را ببیند.
سوم. جمناها
هیچ انتخاباتی بدون وحدت به نتیجه نمی رسد. وحدت همیشه و همواره برای دست یابی به "انتخاب بهتر" طریقیت دارد. اما سوال اصلی این است که کدام سازوکار می تواند وحدت را در مسیر انتخاب کارآمد قرار دهد؟ اولین سوال از فرآیندهای موجود این است که از چند درصد جامعه انقلابی نمایندگی می کند؟ آیا اعتماد به جمناها از سرناچاری است یا از روی اعتبار؟
اعتبار ساختن برای یک فرآیند مولفه های مختلف دارد که یکی از مهمترین آن رصد و گزینش بهترین های جبهه انقلاب است. با این توضیح آیا می شود شب انتخابات، با اتکا به روابط محفلی ریش سفیدهای سیاسی لیست انتخاباتی بست؟ مردم کجا هستند؟ فقط باید اعتماد کنند و رای دهند؟
این فراخوان، صندوقچه گوهرین و گرانبهای شب انتخابات جمناهاست تا به قاعده مردمسالاری دینی از گستره نخبگان انقلابی گزینش کنند؛ نه چانی زنی احزاب خاک خورده. فراخوان، یک لیست نیست، بلکه قدرت سازی برای لیست هاست.
قالیباف بار روی زمین مانده دیگران را برداشت؛ هرچند ماجرا متوقف به یک سامانه مجازی نیست. راه بسیار است و چه بسا ناهموار. باید تمرین مردم سالاری دینی کنیم که از نتیجه انتخابات هم مهمتراست.
📝 محسن مهدیان
@mahdian_mohsen
🎥 دعوت ویژه محمدباقر قالیباف از جوانان برای نامزد شدن در انتخابات مجلس
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
محمدباقر قالیباف در یک فراخوان عمومی از جوانان مومن و کارآمد خواست که آستین بالا بزنند و برای حضور در یک رقابت انتخاباتی اعلام آمادگی کنند.
این فراخوان از چند منظر قابل ارزیابی است:
یکم. گام دوم
این فراخوان انتخاباتی، یک قدم بیانیه گام دوم انقلاب را پیش برده است. با گذشت حدود 4 ماه از انتشار بیانیه گام دوم انقلاب، هنوز برخی در متن متوقف اند و نتوانستند بیانیه را با یک فناوری اجتماعی وارد گردش رسانه ای کنند تا "مساله مخاطب" و "مطالبه جامعه" شود.
این فراخوان سیاسی از منظر گام دوم انقلاب اقدامی عملی در توجه به جوانان مومن و انقلابی و تلاش برای تبدیل "سربازان آتش به اختیار" به " افسران سیاست و حاکمیت" است. سرنوشت این فراخوان هر چه باشد، یک اثر قطعی دارد و آنهم جوشش درونی جوانانی است که احساس می کنند برای برقراری عدالت و حرکت به سمت پیشرفت و ارتقای کارآمدی باید آستین بالا بزنند.
فراموش نکنیم که دوران، دوران جوانی است. بخواهیم و نخواهیم گام دوم محقق می شود. سوال این است که سهم ما در این ارتقا تاریخی کجاست.
دوم. نواصولگرایی
این فراخوان انتخاباتی یک پیام روشن برای اصولگراها دارد و آن اینکه با سازوکار کهنه و سنتی نمی توان مجلسی نو و کارآمد رقم زد. اولین گام برای اصولگرایی متحول، بازکردن چتر اصولگرایی و جذب حداکثری و از همه مهمتر دیدن و رصد دارایی های انقلاب است. باید فراتر از اسم ها و رسم ها برای به میدان خواستن جوانان مومن و کارآمد پیشگام بود و برای شان هزینه داد و تلاش کرد نام آوران مجلس از میان همین خیزش های پرانگیزه و معتقد انتخاب شوند نه چانه زنی ها ناصواب.
فراتر از مجلس، تغییر و اصلاح و پوست انداختن اصولگرایی وابسته به حضور همین جوانانی است که فارغ از حب و بغض های سیاسی و حزبی، معتقد به انقلاب و آینده روشن این کشورند و نفس حضورشان بازگشت به اصولگرایی انقلاب 57 است نه ارزش های ملون در دوقطبی های کاذب و دروغین. فراموش نکنیم اصولگرایی زمانی کهنه شد که نخواست داشته ها و دارایی هایش را ببیند.
سوم. جمناها
هیچ انتخاباتی بدون وحدت به نتیجه نمی رسد. وحدت همیشه و همواره برای دست یابی به "انتخاب بهتر" طریقیت دارد. اما سوال اصلی این است که کدام سازوکار می تواند وحدت را در مسیر انتخاب کارآمد قرار دهد؟ اولین سوال از فرآیندهای موجود این است که از چند درصد جامعه انقلابی نمایندگی می کند؟ آیا اعتماد به جمناها از سرناچاری است یا از روی اعتبار؟
اعتبار ساختن برای یک فرآیند مولفه های مختلف دارد که یکی از مهمترین آن رصد و گزینش بهترین های جبهه انقلاب است. با این توضیح آیا می شود شب انتخابات، با اتکا به روابط محفلی ریش سفیدهای سیاسی لیست انتخاباتی بست؟ مردم کجا هستند؟ فقط باید اعتماد کنند و رای دهند؟
این فراخوان، صندوقچه گوهرین و گرانبهای شب انتخابات جمناهاست تا به قاعده مردمسالاری دینی از گستره نخبگان انقلابی گزینش کنند؛ نه چانی زنی احزاب خاک خورده. فراخوان، یک لیست نیست، بلکه قدرت سازی برای لیست هاست.
قالیباف بار روی زمین مانده دیگران را برداشت؛ هرچند ماجرا متوقف به یک سامانه مجازی نیست. راه بسیار است و چه بسا ناهموار. باید تمرین مردم سالاری دینی کنیم که از نتیجه انتخابات هم مهمتراست.
📝 محسن مهدیان
@mahdian_mohsen
🎥 دعوت ویژه محمدباقر قالیباف از جوانان برای نامزد شدن در انتخابات مجلس
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
Telegram
فارس پلاس
دعوت ویژه دكتر محمدباقر قالیباف از جوانان برای نامزد شدن در انتخابات مجلس
اگر وارد میدان نشوید در بر همان پاشنه قبل خواهد چرخید
#مجلس_نو
http://jahad.net/
@ghalibaf_official
اگر وارد میدان نشوید در بر همان پاشنه قبل خواهد چرخید
#مجلس_نو
http://jahad.net/
@ghalibaf_official
▪ #یادداشت | تاثیر «تیر آرش» بر حفظ حریم ایران
محمدسعید احدیان نوشت:
تصمیم گیران عرصه های نظامی، زمانی تصمیم به شروع حمله می گیرند که در یک ضرب و تقسیم دقیق از هزینه ها و فایده های حمله نظامی، کفه فایده ها را به مراتب سنگین تر از هزینه هایش بدانند چرا که تمام بار سیاسی چنین مواجهه نظامی به دوش شروع کننده حمله است و مسئولان کشور حمله کننده باید بتوانند به صورتی کاملا ملموس دستاوردهای تصمیم خود را برای مردم کشورشان نشان دهند و به رخ مخالفانشان بکشانند لذا تا زمانی که به صورت دقیق و با بررسی جزئیات سناریوهای مختلف مواجهه نظامی، از برنده شدن کامل خود یقین نکنند، دست به حمله ابتدایی نمی زنند.
زیربنای چنین محاسبه ای اشراف قابل توجه از توان نظامی و پیش بینی چگونگی مقابله کشور مقابل است و مشکل بزرگی که آمریکایی ها در بررسی دقیق حمله به ایران دارند، مبهم بودن توان نظامی ایران و نداشتن اطلاعات روشنی از چگونگی شیوه های پاسخ متقابل نظامی ایران است که این مسئله باعث می شود آن ها نتوانند پیش بینی حتی حداقلی نیز از ایران داشته باشند. تجربه جنگ های نیابتی 33 روزه، 22روزه، 2 روزه و یمن ، کارشناسان نظامی پنتاگون را به این مسئله رسانده بود که ایران ممکن است دارای برخی توانمندی های نظامی که هزینه غیرقابل پیش بینی سنگینی برای نیروهاو ارتش آمریکا ایجاد کند، باشد و به همین دلیل هم بود که بعد از مقابله های اخیر از طریق چند واسطه مثل کشور عراق پیام دادند که به هیچ وجه دنبال حمله نظامی به ایران نیستند.
اما ماجرای شکار پهپاد فوق پیشرفته آمریکایی که از نظر برخی کارشناسان نظامی افسانه ای غیرقابل ردگیری و انهدام معرفی می شد، دو اثر مستقیم بر بازدارندگی آمریکا در مواجهه نظامی با ایران می گذارد که حتی احتمال حملات محدود را هم به صفر نزدیک می کند.
1⃣ اولین دستاوردی که اکثر کارشناسان در دنیا به آن اذعان کردند این مسئله بود که این اتفاق سطح پیش بینی ناپذیری توان دفاعی ایران را به قدری بالا برد که چندان اغراق نیست اگر به تعبیر رسانه روسی، صفت افسانه ای را برای آن به کار ببریم و در چنین شرایطی پنتاگون وقتی با چنین قدرت تکنولوژی روبه رو می شود هزینه مواجهه نظامی با ایران را بسیار بالا محاسبه می کند و به خصوص در محاسبه هزینه فایده خود ، برای هزینه غیرقابل پیش بینی چنان وزنی در نظر می گیرد که هیچ کفه ترازویی نمی تواند سنگینی آن را جبران کند.
2⃣ دومین دستاورد که از جهاتی از دستاورد اول برای بازدارندگی دشمن مهم تر است، شفاف شدن ساختار ذهنی نظام محاسباتی مسئولان و مردم ایران برای آمریکاست به دلیل اختلاف سلیقه هایی که در ماجرای برجام بین مسئولان کشور و برخی طیف های مردم وجود داشته و ممکن است خدای نکرده در آینده دوباره بروز کند، نگرانی اصلی این بود که آمریکا به این فکر بیفتد که با حملات محدود نظامی، در ایران شکاف ایجاد کند به عبارت دیگر با این که از نظر نظامی توانمندی ایران قدرت بازدارندگی کاملی دارد اما استفاده از این توانمندی نیاز به تصمیم سیاسی دارد که این نگرانی وجود داشت که دشمن در محاسبات خود دچار خطا شود و با تشخیص نادرست به این طمع بیفتد که می تواند حمله نظامی محدودی داشته باشد بدون این که تصمیم گیران ایران در پاسخ متقابل به اجماع برسند. شکار مقتدرانه پهپاد آمریکایی در گام اول روشن کرد، نیروی نظامی ایران در کشیدن ماشه های دفاعی خود در حفظ حریم کشور کوچکترین تردید و ترسی به خود راه نمی دهد و اتفاق بسیار مهمتر در گام دوم بود که این اقدام از سوی نظامیان ، از سوی تمام دولتمردان و تمام مردم ایران در داخل و خارج کشور با سلیقه های سیاسی مختلف نیز مورد حمایت قرار گرفت و بی تردید تحلیل گران سیاسی آمریکا که با دقت تمام رفتارهای مسئولان و مردم ایران را با جزئیات رصد می کنند، با تحلیل واکنش های صورت گرفته از فعالان سیاسی، مردم عادی، واکنش آرام بازار ، بی توجهی و حتی تمسخر تهدید رئیس جمهور آمریکا، به روشنی این پیام را دریافتند که مردم ایران بر سر حفظ حریم کشورشان ، متحد هستند و بهتر است حتی به فکر ماجراجویی های محدود هم نیفتند چرا که مردم ایران امروز یکپارچه افسانه آرش را به واقعیت تبدیل می کنند.
@ms_ahadian
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
محمدسعید احدیان نوشت:
تصمیم گیران عرصه های نظامی، زمانی تصمیم به شروع حمله می گیرند که در یک ضرب و تقسیم دقیق از هزینه ها و فایده های حمله نظامی، کفه فایده ها را به مراتب سنگین تر از هزینه هایش بدانند چرا که تمام بار سیاسی چنین مواجهه نظامی به دوش شروع کننده حمله است و مسئولان کشور حمله کننده باید بتوانند به صورتی کاملا ملموس دستاوردهای تصمیم خود را برای مردم کشورشان نشان دهند و به رخ مخالفانشان بکشانند لذا تا زمانی که به صورت دقیق و با بررسی جزئیات سناریوهای مختلف مواجهه نظامی، از برنده شدن کامل خود یقین نکنند، دست به حمله ابتدایی نمی زنند.
زیربنای چنین محاسبه ای اشراف قابل توجه از توان نظامی و پیش بینی چگونگی مقابله کشور مقابل است و مشکل بزرگی که آمریکایی ها در بررسی دقیق حمله به ایران دارند، مبهم بودن توان نظامی ایران و نداشتن اطلاعات روشنی از چگونگی شیوه های پاسخ متقابل نظامی ایران است که این مسئله باعث می شود آن ها نتوانند پیش بینی حتی حداقلی نیز از ایران داشته باشند. تجربه جنگ های نیابتی 33 روزه، 22روزه، 2 روزه و یمن ، کارشناسان نظامی پنتاگون را به این مسئله رسانده بود که ایران ممکن است دارای برخی توانمندی های نظامی که هزینه غیرقابل پیش بینی سنگینی برای نیروهاو ارتش آمریکا ایجاد کند، باشد و به همین دلیل هم بود که بعد از مقابله های اخیر از طریق چند واسطه مثل کشور عراق پیام دادند که به هیچ وجه دنبال حمله نظامی به ایران نیستند.
اما ماجرای شکار پهپاد فوق پیشرفته آمریکایی که از نظر برخی کارشناسان نظامی افسانه ای غیرقابل ردگیری و انهدام معرفی می شد، دو اثر مستقیم بر بازدارندگی آمریکا در مواجهه نظامی با ایران می گذارد که حتی احتمال حملات محدود را هم به صفر نزدیک می کند.
1⃣ اولین دستاوردی که اکثر کارشناسان در دنیا به آن اذعان کردند این مسئله بود که این اتفاق سطح پیش بینی ناپذیری توان دفاعی ایران را به قدری بالا برد که چندان اغراق نیست اگر به تعبیر رسانه روسی، صفت افسانه ای را برای آن به کار ببریم و در چنین شرایطی پنتاگون وقتی با چنین قدرت تکنولوژی روبه رو می شود هزینه مواجهه نظامی با ایران را بسیار بالا محاسبه می کند و به خصوص در محاسبه هزینه فایده خود ، برای هزینه غیرقابل پیش بینی چنان وزنی در نظر می گیرد که هیچ کفه ترازویی نمی تواند سنگینی آن را جبران کند.
2⃣ دومین دستاورد که از جهاتی از دستاورد اول برای بازدارندگی دشمن مهم تر است، شفاف شدن ساختار ذهنی نظام محاسباتی مسئولان و مردم ایران برای آمریکاست به دلیل اختلاف سلیقه هایی که در ماجرای برجام بین مسئولان کشور و برخی طیف های مردم وجود داشته و ممکن است خدای نکرده در آینده دوباره بروز کند، نگرانی اصلی این بود که آمریکا به این فکر بیفتد که با حملات محدود نظامی، در ایران شکاف ایجاد کند به عبارت دیگر با این که از نظر نظامی توانمندی ایران قدرت بازدارندگی کاملی دارد اما استفاده از این توانمندی نیاز به تصمیم سیاسی دارد که این نگرانی وجود داشت که دشمن در محاسبات خود دچار خطا شود و با تشخیص نادرست به این طمع بیفتد که می تواند حمله نظامی محدودی داشته باشد بدون این که تصمیم گیران ایران در پاسخ متقابل به اجماع برسند. شکار مقتدرانه پهپاد آمریکایی در گام اول روشن کرد، نیروی نظامی ایران در کشیدن ماشه های دفاعی خود در حفظ حریم کشور کوچکترین تردید و ترسی به خود راه نمی دهد و اتفاق بسیار مهمتر در گام دوم بود که این اقدام از سوی نظامیان ، از سوی تمام دولتمردان و تمام مردم ایران در داخل و خارج کشور با سلیقه های سیاسی مختلف نیز مورد حمایت قرار گرفت و بی تردید تحلیل گران سیاسی آمریکا که با دقت تمام رفتارهای مسئولان و مردم ایران را با جزئیات رصد می کنند، با تحلیل واکنش های صورت گرفته از فعالان سیاسی، مردم عادی، واکنش آرام بازار ، بی توجهی و حتی تمسخر تهدید رئیس جمهور آمریکا، به روشنی این پیام را دریافتند که مردم ایران بر سر حفظ حریم کشورشان ، متحد هستند و بهتر است حتی به فکر ماجراجویی های محدود هم نیفتند چرا که مردم ایران امروز یکپارچه افسانه آرش را به واقعیت تبدیل می کنند.
@ms_ahadian
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
▪️ #یادداشت | پلیس منفعل
محسن مهدیان:
امروز در خبرگزاری فارس تصمیم گرفتیم از مامور ناجا تقدیر کنیم که خبر برخورد ناجا و دستور بازداشت پلیس منتشر شد. طبیعی است که از این خبر شوکه شویم!
متاسفانه ناجا این بار هم منفعل عمل کرد و نتوانست تصمیم درست را بهنگام تشخیص دهد. در این باره چند نکته حائز اهمیت است.
1️⃣یکم. مقصر اول
منکر قصور و تقصیرها در این فیلم نیستم. اما مقصر اصلی چه کسی است؟ پلیس حاضر در صحنه؟ اشتباه بزرگی است؛ مقصر اصلی در تصویر غائب است. مامور پلیس اتفاقا رفتار طبیعی از خود نشان داده است.
بخشی از فیلم دستگیری یک دزد را هم نشان دهند، روشن است که در وهله اول برای مخاطبی که بی اطلاع است، گمراه کننده و تاثر برانگیز جلوه کند. فیلم را باید کامل دید. حداقل مسئولان پلیس نباید به دانلود فیلم از صفحه شخصی کارمند پمپئو اکتفا کنند!
دستگیر شدگان مست بودند و مواد مخدر مصرف کرده و توهم داشتند. ضمن اینکه روشن است کل صحنه و سر و صداها نیز برنامه ریزی شده فیلم برداری شده است. مامور هم ابتدا تذکر داده و بعد از اینکه مقاومت و پرخاشگری و سلیطه گری دیده، برخورد کرده است.
سوال این است که چرا پلیس نباید مجهز به تجهیزات نوین الکترونیکی باشد؟ چرا نباید مجهز به دوربین روی لباس باشد که امروز فیلم را کامل ببیند؟
2️⃣دوم. مقصر دوم و بالاتر
اما تقصیر تنها محدود و محصور به تجهیزات نیست. سوال اینست که جسارت این خانم در تعدی به مامور قانون به کدام پشتوانه است؟ چه اتفاقی افتاده که رفتارهای هنجارشکنانه از متخلفین در برخورد با پلیس شایع شده است؟ یک روز راننده لندکروز و یک روز فوتبالیست و یک روز درویش جانی و غیره. این جسارت ها را کنار جلسه مهمانی باحضور یک قاتل سیاسی بگذارید.
اصلاح را از این نقطه آغاز کنید. بگردید ببینید چه کسی و کسانی تلاش کردند پلیس مظهر اقتدار نباشد؟
3️⃣سوم. مقصر سوم و فراتر
مقصر اصلی مربوط به همین دست تصمیم سازی ها و تصمیم گیری هاست. تصمیمات هیجانی و ناتمام و غیرجامع. فرض کنید یک مامور تخلف داشت که نداشت. چرا باید پلیس ما سطح دعوا را در یک پارک و آب بازی ببینید؟ آیا مدیران محترم متوجه نیستند این بازی فراتر از آب بازی و حجاب و قانون و پلیس و غیره است و نقشه آشکار فرماندهان و سربازان آشکار و پنهان ضد ایرانی برای فشار بیشتر به مردم است؟ آقای پلیس باید متوجه باشد که سطح تصمیم گیری اش محدود به سازمان ناجا نیست. امروز تصمیم دقیق ناجا تکه های پازل ضدانقلاب را می توانست جابجا کند.
انتظار این بود بزرگان پلیس صحنه را دقیق ارزیابی می کردند و با همه جزئیات و ابعادش آنرا می دیدند و بعد تصمیم می گرفتند. برخورد شتاب زده با مامور، نقشه پشت پرده و اصلی آب بازی را تکمیل کرده است؛ کاش در آب بازی متوقف نمی شدند.
@mahdian_mohsen
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
محسن مهدیان:
امروز در خبرگزاری فارس تصمیم گرفتیم از مامور ناجا تقدیر کنیم که خبر برخورد ناجا و دستور بازداشت پلیس منتشر شد. طبیعی است که از این خبر شوکه شویم!
متاسفانه ناجا این بار هم منفعل عمل کرد و نتوانست تصمیم درست را بهنگام تشخیص دهد. در این باره چند نکته حائز اهمیت است.
1️⃣یکم. مقصر اول
منکر قصور و تقصیرها در این فیلم نیستم. اما مقصر اصلی چه کسی است؟ پلیس حاضر در صحنه؟ اشتباه بزرگی است؛ مقصر اصلی در تصویر غائب است. مامور پلیس اتفاقا رفتار طبیعی از خود نشان داده است.
بخشی از فیلم دستگیری یک دزد را هم نشان دهند، روشن است که در وهله اول برای مخاطبی که بی اطلاع است، گمراه کننده و تاثر برانگیز جلوه کند. فیلم را باید کامل دید. حداقل مسئولان پلیس نباید به دانلود فیلم از صفحه شخصی کارمند پمپئو اکتفا کنند!
دستگیر شدگان مست بودند و مواد مخدر مصرف کرده و توهم داشتند. ضمن اینکه روشن است کل صحنه و سر و صداها نیز برنامه ریزی شده فیلم برداری شده است. مامور هم ابتدا تذکر داده و بعد از اینکه مقاومت و پرخاشگری و سلیطه گری دیده، برخورد کرده است.
سوال این است که چرا پلیس نباید مجهز به تجهیزات نوین الکترونیکی باشد؟ چرا نباید مجهز به دوربین روی لباس باشد که امروز فیلم را کامل ببیند؟
2️⃣دوم. مقصر دوم و بالاتر
اما تقصیر تنها محدود و محصور به تجهیزات نیست. سوال اینست که جسارت این خانم در تعدی به مامور قانون به کدام پشتوانه است؟ چه اتفاقی افتاده که رفتارهای هنجارشکنانه از متخلفین در برخورد با پلیس شایع شده است؟ یک روز راننده لندکروز و یک روز فوتبالیست و یک روز درویش جانی و غیره. این جسارت ها را کنار جلسه مهمانی باحضور یک قاتل سیاسی بگذارید.
اصلاح را از این نقطه آغاز کنید. بگردید ببینید چه کسی و کسانی تلاش کردند پلیس مظهر اقتدار نباشد؟
3️⃣سوم. مقصر سوم و فراتر
مقصر اصلی مربوط به همین دست تصمیم سازی ها و تصمیم گیری هاست. تصمیمات هیجانی و ناتمام و غیرجامع. فرض کنید یک مامور تخلف داشت که نداشت. چرا باید پلیس ما سطح دعوا را در یک پارک و آب بازی ببینید؟ آیا مدیران محترم متوجه نیستند این بازی فراتر از آب بازی و حجاب و قانون و پلیس و غیره است و نقشه آشکار فرماندهان و سربازان آشکار و پنهان ضد ایرانی برای فشار بیشتر به مردم است؟ آقای پلیس باید متوجه باشد که سطح تصمیم گیری اش محدود به سازمان ناجا نیست. امروز تصمیم دقیق ناجا تکه های پازل ضدانقلاب را می توانست جابجا کند.
انتظار این بود بزرگان پلیس صحنه را دقیق ارزیابی می کردند و با همه جزئیات و ابعادش آنرا می دیدند و بعد تصمیم می گرفتند. برخورد شتاب زده با مامور، نقشه پشت پرده و اصلی آب بازی را تکمیل کرده است؛ کاش در آب بازی متوقف نمی شدند.
@mahdian_mohsen
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
▪️ #یادداشت | فتوای حیرت انگیز امام و رهبری!
محسن مهدیان نوشت:
چند روز پیش در اینستاگرام ویدئویی از یک جوان امروزی با تیپ و شمایل خاص دیدم که در قهوه خانه نشسته و درحالی که دوستانش درحال قلیان کشیدن هستند، گیتار بدست برای مدافعین حرم #پاپ میخواند!
یکی دو روز قبل هم گزارشی از یک مربی ورزشی خانم منتشر شد که از پشت پرده آمریکایی #چهارشنبه_های_سفید میگفت و جالب اینکه خود این خانم به ظاهر بدحجاب محسوب می شد!
با دیدن این خانم یاد تصاویر صداوسیما از خانم های بدحجاب در راه پیماییها افتادم و بدل گفتم "نمی دانم مدیران سیما می دانند چه می کنند یا نه؛ اما انتشار این صحنه ها به غایت ممدوح است." اما چرا؟!
این چند مورد چه ارتباطی به هم داشت؟!
ابتدا مختصری فاصله بگیریم؛
حضرت امام یک فتوای حیرت انگیز درباره موسیقی دارند که برخی بزرگان هنوز در ماهیت و مفهوم آن دچار ابهام اند. جالب اینکه رهبری انقلاب نیز فتوای شان همین است. حضرت امام در اواخر عمرشان می فرمایند:" این چیزهایی که امروز از رادیوی جمهوری اسلامی پخش می شود برای ما حلال است، اما اگر همین ها در فلان کشور اجرا شود حرام است."
حضرت آقا همین نقل را در جلسه خارج فقه توضیح می دهند و می گویند که وقتی کشور و مردمی جهت گیری اسلامی پیدا می کنند، این فضای دینی و اخلاقی بر محتوا و جزئیات تاثیر می گذارد. سپس مثال دقیقی می زنند که اگر شعر حافظ در مجلس معصیت و مطربی به آواز خوانده شود گناه است و اگر در مجلس معرفت و عرفان باشد صواب.
دریا دریا محتوا در این فتواست که جرعه جرعه باید نوش کرد. آیا انقلاب اسلامی را اینطور تحلیل کرده ایم که به ابزار و اشیا نیز معنا می دهد؟ چه رسد به انقلاب انفسی که یک رستاخیز تاریخی است برای توبه و بازگشت انسانیت به توحید.
بازگردیم به مطلع کلام؛
جوانی که جهت گیری اصلی اش، منطبق بر جهت گیری انقلابی است، اشکالاتش نیز به مرور زمان اصلاح می شود؛ چه آنکه انقلاب اسلامی ظهور اسم هادی روی زمین است.
حالا این روایت دلنشین قدسی از امام باقر علیه السلام به جان می نشیند:
قطعا قطعا قطعا (با سه تاکید) عذاب میکنم هر کس که ولایت امام ظالمی را بپذیرد ولو آن آدم در رفتارها شخصی خود انسان نیکوکار و سالمی باشد. و (با همین سه تاکید) قطعا قطعا قطعا میبخشم کسی را که ولایت امامی که از جانب خدا تعیین شده و عادل است قبول کرده است ولو در رفتارهای شخصی اش ظالم و گنهکار باشد... (بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۲۵، ص ۱۱۰)
جامعه ما ایمانی است؛ در ظواهر این روزها نمانیم...
@mahdian_mohsen
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
محسن مهدیان نوشت:
چند روز پیش در اینستاگرام ویدئویی از یک جوان امروزی با تیپ و شمایل خاص دیدم که در قهوه خانه نشسته و درحالی که دوستانش درحال قلیان کشیدن هستند، گیتار بدست برای مدافعین حرم #پاپ میخواند!
یکی دو روز قبل هم گزارشی از یک مربی ورزشی خانم منتشر شد که از پشت پرده آمریکایی #چهارشنبه_های_سفید میگفت و جالب اینکه خود این خانم به ظاهر بدحجاب محسوب می شد!
با دیدن این خانم یاد تصاویر صداوسیما از خانم های بدحجاب در راه پیماییها افتادم و بدل گفتم "نمی دانم مدیران سیما می دانند چه می کنند یا نه؛ اما انتشار این صحنه ها به غایت ممدوح است." اما چرا؟!
این چند مورد چه ارتباطی به هم داشت؟!
ابتدا مختصری فاصله بگیریم؛
حضرت امام یک فتوای حیرت انگیز درباره موسیقی دارند که برخی بزرگان هنوز در ماهیت و مفهوم آن دچار ابهام اند. جالب اینکه رهبری انقلاب نیز فتوای شان همین است. حضرت امام در اواخر عمرشان می فرمایند:" این چیزهایی که امروز از رادیوی جمهوری اسلامی پخش می شود برای ما حلال است، اما اگر همین ها در فلان کشور اجرا شود حرام است."
حضرت آقا همین نقل را در جلسه خارج فقه توضیح می دهند و می گویند که وقتی کشور و مردمی جهت گیری اسلامی پیدا می کنند، این فضای دینی و اخلاقی بر محتوا و جزئیات تاثیر می گذارد. سپس مثال دقیقی می زنند که اگر شعر حافظ در مجلس معصیت و مطربی به آواز خوانده شود گناه است و اگر در مجلس معرفت و عرفان باشد صواب.
دریا دریا محتوا در این فتواست که جرعه جرعه باید نوش کرد. آیا انقلاب اسلامی را اینطور تحلیل کرده ایم که به ابزار و اشیا نیز معنا می دهد؟ چه رسد به انقلاب انفسی که یک رستاخیز تاریخی است برای توبه و بازگشت انسانیت به توحید.
بازگردیم به مطلع کلام؛
جوانی که جهت گیری اصلی اش، منطبق بر جهت گیری انقلابی است، اشکالاتش نیز به مرور زمان اصلاح می شود؛ چه آنکه انقلاب اسلامی ظهور اسم هادی روی زمین است.
حالا این روایت دلنشین قدسی از امام باقر علیه السلام به جان می نشیند:
قطعا قطعا قطعا (با سه تاکید) عذاب میکنم هر کس که ولایت امام ظالمی را بپذیرد ولو آن آدم در رفتارها شخصی خود انسان نیکوکار و سالمی باشد. و (با همین سه تاکید) قطعا قطعا قطعا میبخشم کسی را که ولایت امامی که از جانب خدا تعیین شده و عادل است قبول کرده است ولو در رفتارهای شخصی اش ظالم و گنهکار باشد... (بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۲۵، ص ۱۱۰)
جامعه ما ایمانی است؛ در ظواهر این روزها نمانیم...
@mahdian_mohsen
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
▪️#یادداشت | #دوربین_ما_اسلحه_ما دقیقا چه میکند!؟
#خشونت کی بوجود میآید؟! زمانی که جامعهای نمیتواند یا نمیخواهد با هم #گفتگو کند متوسل به خشونت میشود تا در گیرودار درگیری و تنش و از منظر نظام جنگل کسی بر دیگری غلبه پیدا کند! خشونت اما صرفا تنها نتیجهاش غالب و مغلوب شدن نیست؛ بلکه انفکاک و از هم گسیختگی اجتماعی و رشد کینه و بغض درونی افراد جامعه نسبت به یکدیگر از اولین نتایج آن است! و آنچه بیرون از ایران می خواهند چیزی غیر از همین چندپارگی اجتماعی و قرار دادن #مردم در برابر هم و ایجاد «دو قطبی اجتماعی مردم علیه مردم» نیست!
#دوربین_ما_اسلحه_ما در واقعه تقویت همین خشونت تصویری و رعب همگانی و جنسی از تروریسم مجازی است! نسخه ای که #مصی_علینژاد و پول هایی که به پروژه اش تزریق می شود در صدد ایجاد آن هستند!
اما این خشونت تصویری صرفا به همین فضای مجازی هم منحصر نمی شود! این خشونت صرفا جاده ای یکطرفه هم نیست! خشونتی که ابعاد عمیق تر پیدا می کند و به چاقوکشی و کشت و کشتار در فضای واقعی هم منجر می شود؛ خشونتی که حالا #سلبریتی ها؛ #ستاره_اسکندری ها و دیگران را نیز قربانی می کند!
لذا بیایید بجای آنکه متاثر از علینژادها #لنز_دوربین را در برابر هم وطن مان بلند کنیم و خشن شویم؛ با او بنشینیم و #گفتگو کنیم!
📝 میکائیل دیانی
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
#خشونت کی بوجود میآید؟! زمانی که جامعهای نمیتواند یا نمیخواهد با هم #گفتگو کند متوسل به خشونت میشود تا در گیرودار درگیری و تنش و از منظر نظام جنگل کسی بر دیگری غلبه پیدا کند! خشونت اما صرفا تنها نتیجهاش غالب و مغلوب شدن نیست؛ بلکه انفکاک و از هم گسیختگی اجتماعی و رشد کینه و بغض درونی افراد جامعه نسبت به یکدیگر از اولین نتایج آن است! و آنچه بیرون از ایران می خواهند چیزی غیر از همین چندپارگی اجتماعی و قرار دادن #مردم در برابر هم و ایجاد «دو قطبی اجتماعی مردم علیه مردم» نیست!
#دوربین_ما_اسلحه_ما در واقعه تقویت همین خشونت تصویری و رعب همگانی و جنسی از تروریسم مجازی است! نسخه ای که #مصی_علینژاد و پول هایی که به پروژه اش تزریق می شود در صدد ایجاد آن هستند!
اما این خشونت تصویری صرفا به همین فضای مجازی هم منحصر نمی شود! این خشونت صرفا جاده ای یکطرفه هم نیست! خشونتی که ابعاد عمیق تر پیدا می کند و به چاقوکشی و کشت و کشتار در فضای واقعی هم منجر می شود؛ خشونتی که حالا #سلبریتی ها؛ #ستاره_اسکندری ها و دیگران را نیز قربانی می کند!
لذا بیایید بجای آنکه متاثر از علینژادها #لنز_دوربین را در برابر هم وطن مان بلند کنیم و خشن شویم؛ با او بنشینیم و #گفتگو کنیم!
📝 میکائیل دیانی
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
Instagram
میکائیل دياني Mikaeel Dayani
#دوربین_ما_اسلحه_ما دقیقا چه می کند!؟ ... ... #خشونت کی بوجود می آید؟! زمانی که جامعه ای نمی تواند یا نمی خواهد با هم #گفتگو کند متوسل به خشونت می شود تا در گیرودار درگیری و تنش و از منظر نظام جنگل کسی بر دیگری غلبه پیدا کند! خشونت اما صرفا تنها نتیجه اش…
▪️#یادداشت | معیار تورم، جیب مردم نبود ؟!
برخی دولتمردان انگار روی ابرها سیر می کنند. می خواهند وام مسکن بدهند تا مثلا اقشار فرودست بتوانند صاحب خانه شوند، اقساط ماهیانه آن را 5 میلیون تومان اعلام می کنند؛ حداقل دو برابر یک حقوق معمولی. انگار دارند برای یک مدیر نجومی نسخه می پیچند!
می خواهند آمار ایجاد اشتغال بدهند، مثل آقای روحانی می گویند " ایجاد چند میلیون شغل از افتخارات دولت است، اما خیلی از مردم، این دستاورد را باور نمی کنند".
آقای روحانی، همین امروز گفته "اجاره بها در تهران به طور متوسط، ۳۰ درصد افزایش یافته که این رقم امیدوارکننده است"! اولا اگر سی درصد هم بود، کمرشکن بود؛ چرا که حقوق دریافتی کارمندان و کارگران، 30 درصد افزایش نمی بابد.
ثانیا همین آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی در سال 92 تاکید داشت که "معیار تورم، جیب مردم است". آیا اکنون همین گزاره، به عبارت "معیار تورم، جیب مدیران دولتی و نجومی است"، تغییر کرده است؟
ثالثا مردم درگیر اجاره نشینی می گویند امسال به نسبت پارسال، اجاره بیش از صد در صد افزایش داشته است. با این وجود روشن نیست آقای روحانی چرا مانند سایر آمار دولتی، این آمار را هم تقلیل می دهد و ضمنا امیدوار کننده می خواند؟ واقعا چنین فشاری بر مستاجران، امیدوار کنده است؟
این نکته هم جالب است که دولت ظرف شش سال، 10 طرح مختلف برای حل مشکل مسکن اجرا کرده است؛ یعنی تقریبا هر سال دو طرح! و این یعنی این که هیچ طرحی را اجرا نکرده و جدیت و اهتمام و باوری به هیچ یک از آنها نداشته است. و الا باید لااقل هر طرح را برای دو سال اجرا می کرد.
قیمت مسکن فقط در یک سال اخیر، بالغ بر 120 درصد رشد داشت. دولت درباره راه اندازی سامانه املاک و اخذ مالیات از 2/6 میلیون خانه خالی، چهار سال کوتاهی کرد و مجموعا رکورد تورم قیمت مسکن و رکود ساخت و ساز در ده سال گذشته را شکست.
📝 محمد ایمانی
@IMANImohamad51
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
برخی دولتمردان انگار روی ابرها سیر می کنند. می خواهند وام مسکن بدهند تا مثلا اقشار فرودست بتوانند صاحب خانه شوند، اقساط ماهیانه آن را 5 میلیون تومان اعلام می کنند؛ حداقل دو برابر یک حقوق معمولی. انگار دارند برای یک مدیر نجومی نسخه می پیچند!
می خواهند آمار ایجاد اشتغال بدهند، مثل آقای روحانی می گویند " ایجاد چند میلیون شغل از افتخارات دولت است، اما خیلی از مردم، این دستاورد را باور نمی کنند".
آقای روحانی، همین امروز گفته "اجاره بها در تهران به طور متوسط، ۳۰ درصد افزایش یافته که این رقم امیدوارکننده است"! اولا اگر سی درصد هم بود، کمرشکن بود؛ چرا که حقوق دریافتی کارمندان و کارگران، 30 درصد افزایش نمی بابد.
ثانیا همین آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی در سال 92 تاکید داشت که "معیار تورم، جیب مردم است". آیا اکنون همین گزاره، به عبارت "معیار تورم، جیب مدیران دولتی و نجومی است"، تغییر کرده است؟
ثالثا مردم درگیر اجاره نشینی می گویند امسال به نسبت پارسال، اجاره بیش از صد در صد افزایش داشته است. با این وجود روشن نیست آقای روحانی چرا مانند سایر آمار دولتی، این آمار را هم تقلیل می دهد و ضمنا امیدوار کننده می خواند؟ واقعا چنین فشاری بر مستاجران، امیدوار کنده است؟
این نکته هم جالب است که دولت ظرف شش سال، 10 طرح مختلف برای حل مشکل مسکن اجرا کرده است؛ یعنی تقریبا هر سال دو طرح! و این یعنی این که هیچ طرحی را اجرا نکرده و جدیت و اهتمام و باوری به هیچ یک از آنها نداشته است. و الا باید لااقل هر طرح را برای دو سال اجرا می کرد.
قیمت مسکن فقط در یک سال اخیر، بالغ بر 120 درصد رشد داشت. دولت درباره راه اندازی سامانه املاک و اخذ مالیات از 2/6 میلیون خانه خالی، چهار سال کوتاهی کرد و مجموعا رکورد تورم قیمت مسکن و رکود ساخت و ساز در ده سال گذشته را شکست.
📝 محمد ایمانی
@IMANImohamad51
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
▪️ #یادداشت | تبلور آغاز عصر جدید
آمریکاییها در زمینه هوافضا هیمنهای هالیوودی از خود ترسیم کرده اند که چند هفته پیش فرو ریخت! بزرگترین پهپاد آنها را هدف قرار دادیم و به هزار و یک بهانه جرئت هیچ اقدامی نداشتند. انگلیس خبیث هم که خیلی دوست دارد بریتانیای کبیر بنامندش، از زمانی که استعمارگری را شروع کرد تا به امروز، روی نیروی دریایی خود حساب ویژه ای باز کرده بود، اما نفتکش متعلق به این کشور که اسکورت نظامی هم می شد، با عملیات نیروهای مسلح ایران اسلامی توقیف شد تا بریتانیا از کبیری به صغیری و چه بسا حقیری برسد.
اینکه مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم، از انقلاب اسلامی به عنوان آغازگر عصر جدید یاد میکنند، در این نمونه ها تجلی می یابد. ابرقدرت هایی که یک روز در این کشور جولان می دادند و نفر اول مملکت را عزل و نصب می کردند، الان به ذلت می افتند، پهپاد و نفتکش از دست می دهند و نهایتا با توئیت، گلایه میکنند چون میدانند در عصر جدید، یک ملت مقابل دنیای استکبار ایستاده است. این اتفاقات، نمای تازهای از اقتدار جمهوری اسلامی در منطقه و دنیا و از سوی دیگر، دلگرمی و پشتوانهای برای مردم کشورهای مظلوم و در حال مقاومت است که بارقه امید را در دل آنها روشن می کند.
امروز دیگر به جایی رسیدهایم که نسلهای سوم و چهارم انقلاب باور نمیکنند که روزگاری سخنرانی و اعلام موضع علیه آمریکا و انگلیس جرم بود و افراد، اگر می خواستند از مصائبی که این دو قدرت شیطانی برای مردم رقم زده اند، چیزی بگویند، ناچار بودند در گوشی صحبت کنند. در دوران طاغوت، پیش از ماه محرم به سخنرانان مذهبی ابلاغ می شد که علیه آمریکا و انگلیس و اسرائیل سخن گفته نشود. آن نسل که اقتدار مطلق سیاسی و اقتصادی و نظامی و رسانه ای آمریکا و انگلیس را حتی در جزیی ترین مسائل زندگی اش حس کرده بود، در اولین اقدامات پس از انقلاب اسلامی، لانه جاسوسی آمریکا را تسخیر کرد؛ حال روشن است نسلی که پوزه سلطه گران مستکبر را به خاک مالید، باید فرزندانی تربیت کند که پشت سربازان مزدور را به خاک برساند، درست مانند کاری که در سرنگونی پهپاد آمریکایی و توقیف کشتی انگلیسی رخ داد و ان شاءالله نسل بعد، مزدوران و اشغالگران را دفن خواهد کرد، همان نسلی که منتظر نابودی اسرائیل تا بیست و چند سال آینده است...
📝 محسن پیرهادی
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
آمریکاییها در زمینه هوافضا هیمنهای هالیوودی از خود ترسیم کرده اند که چند هفته پیش فرو ریخت! بزرگترین پهپاد آنها را هدف قرار دادیم و به هزار و یک بهانه جرئت هیچ اقدامی نداشتند. انگلیس خبیث هم که خیلی دوست دارد بریتانیای کبیر بنامندش، از زمانی که استعمارگری را شروع کرد تا به امروز، روی نیروی دریایی خود حساب ویژه ای باز کرده بود، اما نفتکش متعلق به این کشور که اسکورت نظامی هم می شد، با عملیات نیروهای مسلح ایران اسلامی توقیف شد تا بریتانیا از کبیری به صغیری و چه بسا حقیری برسد.
اینکه مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم، از انقلاب اسلامی به عنوان آغازگر عصر جدید یاد میکنند، در این نمونه ها تجلی می یابد. ابرقدرت هایی که یک روز در این کشور جولان می دادند و نفر اول مملکت را عزل و نصب می کردند، الان به ذلت می افتند، پهپاد و نفتکش از دست می دهند و نهایتا با توئیت، گلایه میکنند چون میدانند در عصر جدید، یک ملت مقابل دنیای استکبار ایستاده است. این اتفاقات، نمای تازهای از اقتدار جمهوری اسلامی در منطقه و دنیا و از سوی دیگر، دلگرمی و پشتوانهای برای مردم کشورهای مظلوم و در حال مقاومت است که بارقه امید را در دل آنها روشن می کند.
امروز دیگر به جایی رسیدهایم که نسلهای سوم و چهارم انقلاب باور نمیکنند که روزگاری سخنرانی و اعلام موضع علیه آمریکا و انگلیس جرم بود و افراد، اگر می خواستند از مصائبی که این دو قدرت شیطانی برای مردم رقم زده اند، چیزی بگویند، ناچار بودند در گوشی صحبت کنند. در دوران طاغوت، پیش از ماه محرم به سخنرانان مذهبی ابلاغ می شد که علیه آمریکا و انگلیس و اسرائیل سخن گفته نشود. آن نسل که اقتدار مطلق سیاسی و اقتصادی و نظامی و رسانه ای آمریکا و انگلیس را حتی در جزیی ترین مسائل زندگی اش حس کرده بود، در اولین اقدامات پس از انقلاب اسلامی، لانه جاسوسی آمریکا را تسخیر کرد؛ حال روشن است نسلی که پوزه سلطه گران مستکبر را به خاک مالید، باید فرزندانی تربیت کند که پشت سربازان مزدور را به خاک برساند، درست مانند کاری که در سرنگونی پهپاد آمریکایی و توقیف کشتی انگلیسی رخ داد و ان شاءالله نسل بعد، مزدوران و اشغالگران را دفن خواهد کرد، همان نسلی که منتظر نابودی اسرائیل تا بیست و چند سال آینده است...
📝 محسن پیرهادی
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
▪️ #یادداشت | درباره انتصاب چند ریش سفید
محسن مهدیان نوشت:
گفت: چرا رهبری، یک ریش سفید را برای کمیته امداد انتخاب کردند؟ گفتم اشکالش چیست؟ گفت با روح بیانیه گام دوم همخوانی ندارد. گفتم در متن حکم مسئولیت آمده است "به پیشنهاد هیات امنا." گفت: خب نمی پذیرفتند. گفتم: شاید رهبری هم اجمالا موافق بودند. گفت: همین دیگه/
واقعا برخی تصور می کنند بیانیه گام دوم یعنی حذف ریش سفیدها. این درحالی است که همان که بیانیه گام دوم را صادر کرده است چندی بعد فرمودند: "تاکید اینجانب بر جوانگرایی به معنی پیرزدایی نیست."
اما چرا باید این شبهه ایجاد شود؟
این شبهه ناشی از فهم غلط از بیانیه گام دوم است. هدف غایی و نهایی گام دوم تغییر ترکیب مدیران اجرایی در کوتاه مدت نیست. چه بسا این مهم نیاز به بیانیه نداشت و با یک دستور و قانون و الزام حکومتی حل و فصل می شد و اساسا بجای اینکه جوان را خطاب قرار دهند، ارکان حکومت را مخاطب می گرفتند.
بیانیه گام دوم می گوید جوان انقلابی باید ماموریتش را در مرحله سوم تمدن سازی و در دوره دولت سازی، ورود به قدرت بداند. یعنی رهبری متناسب با شرایط تاریخی در 40 سالگی انقلاب، ماموریت جوان مومن و انقلابی را از "آتش به اختیاری" به "مدیریت در قدرت" ارتقا دادند. پیام این تعبیر بیش از آنکه معطوف به تغییر مدیران در کوتاه مدت باشد، تغییر ماموریت برای جوانان است. تغییر ماموریت در کوتاه مدت اتفاق نمی افتد. جوان ما اگر تکلیف خودش را دولت سازی بداند باید خود را مهیای این ماموریت سازد و البته که ورود به قدرت سازوکار اجتماعی دارد. به تعبیر دیگر جوان امروز باید با سازوکار مردمسالاری دینی وارد قدرت شود نه با نسخه های دستوری.
البته روشنست که این مهم نیازمند ریل گذاری قانونی و مدیریتی است، اما تاکید اصلی اینجاست که جوانانه ساختن قدرت، محصول یک پروسه تدریجی است نه یک پروژه دستوری.
بااین توضیح پروسه جوان سازی حکومت، نه تنها به ریش سفیدزدایی منجر نمی شود بلکه ریش سفیدی را یک ضرورت برای انتقال تجربه در مسیر جوانگرایی می داند. پروژه جوان سازی دارای عقلانیتی است که اجازه نمی دهد بصورت هیجانی، پروژه پیرزدایی رقم بخورد و کشور را با حذف باتجربه ها دچار شوک ناکارآمدی کند.
خلاصه اینکه در پروسه گام دوم، گام نخست خودآگاهی جوان و مهیا ساختن جهت ورود به قدرت است. مرحله دوم اتکا به فرآیندهای مردم سالاری برای ورود به قدرت است نه رانت های انتصابی. سوم نیز فرآیند تدریجی با تاکید بر انتقال تجربه از سوی ریش سفیدهاست.
بنابراین می شود در این پروسه تدریجی، یک نهاداجرایی را دست یک ریش سفید سپرد و از او انتظار داشت سازوکار قدرت گرفتن جوان ها را فراهم سازد.
@mahdian_mohsen
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
محسن مهدیان نوشت:
گفت: چرا رهبری، یک ریش سفید را برای کمیته امداد انتخاب کردند؟ گفتم اشکالش چیست؟ گفت با روح بیانیه گام دوم همخوانی ندارد. گفتم در متن حکم مسئولیت آمده است "به پیشنهاد هیات امنا." گفت: خب نمی پذیرفتند. گفتم: شاید رهبری هم اجمالا موافق بودند. گفت: همین دیگه/
واقعا برخی تصور می کنند بیانیه گام دوم یعنی حذف ریش سفیدها. این درحالی است که همان که بیانیه گام دوم را صادر کرده است چندی بعد فرمودند: "تاکید اینجانب بر جوانگرایی به معنی پیرزدایی نیست."
اما چرا باید این شبهه ایجاد شود؟
این شبهه ناشی از فهم غلط از بیانیه گام دوم است. هدف غایی و نهایی گام دوم تغییر ترکیب مدیران اجرایی در کوتاه مدت نیست. چه بسا این مهم نیاز به بیانیه نداشت و با یک دستور و قانون و الزام حکومتی حل و فصل می شد و اساسا بجای اینکه جوان را خطاب قرار دهند، ارکان حکومت را مخاطب می گرفتند.
بیانیه گام دوم می گوید جوان انقلابی باید ماموریتش را در مرحله سوم تمدن سازی و در دوره دولت سازی، ورود به قدرت بداند. یعنی رهبری متناسب با شرایط تاریخی در 40 سالگی انقلاب، ماموریت جوان مومن و انقلابی را از "آتش به اختیاری" به "مدیریت در قدرت" ارتقا دادند. پیام این تعبیر بیش از آنکه معطوف به تغییر مدیران در کوتاه مدت باشد، تغییر ماموریت برای جوانان است. تغییر ماموریت در کوتاه مدت اتفاق نمی افتد. جوان ما اگر تکلیف خودش را دولت سازی بداند باید خود را مهیای این ماموریت سازد و البته که ورود به قدرت سازوکار اجتماعی دارد. به تعبیر دیگر جوان امروز باید با سازوکار مردمسالاری دینی وارد قدرت شود نه با نسخه های دستوری.
البته روشنست که این مهم نیازمند ریل گذاری قانونی و مدیریتی است، اما تاکید اصلی اینجاست که جوانانه ساختن قدرت، محصول یک پروسه تدریجی است نه یک پروژه دستوری.
بااین توضیح پروسه جوان سازی حکومت، نه تنها به ریش سفیدزدایی منجر نمی شود بلکه ریش سفیدی را یک ضرورت برای انتقال تجربه در مسیر جوانگرایی می داند. پروژه جوان سازی دارای عقلانیتی است که اجازه نمی دهد بصورت هیجانی، پروژه پیرزدایی رقم بخورد و کشور را با حذف باتجربه ها دچار شوک ناکارآمدی کند.
خلاصه اینکه در پروسه گام دوم، گام نخست خودآگاهی جوان و مهیا ساختن جهت ورود به قدرت است. مرحله دوم اتکا به فرآیندهای مردم سالاری برای ورود به قدرت است نه رانت های انتصابی. سوم نیز فرآیند تدریجی با تاکید بر انتقال تجربه از سوی ریش سفیدهاست.
بنابراین می شود در این پروسه تدریجی، یک نهاداجرایی را دست یک ریش سفید سپرد و از او انتظار داشت سازوکار قدرت گرفتن جوان ها را فراهم سازد.
@mahdian_mohsen
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
▪️#یادداشت خبرنگار سیاست خارجی حامی برجام درباره ماجراهای دولت و گاندو!
اسماعیل سلطنتپور نوشت:
واقع امر اینه که از علاقه مندان و مشتریان پر و پا قرص سریال #گاندو بودم و کلیات سریال برایم جذاب بود و عمده کسانی که این سریال و نقد کردن از جمله خود #ظریف اساسا تلویزیون از جمله این سریال و ندیدن و فقط شنیدن سریال گاندو فلان بود و بهمان اینکه در آستانه انتخابات حملات تشکیلاتی به دولت شروع شده باشه رو هم من بر این باور نیستم چون همه ما به خوبی دیدیم از زمان خروج آمریکا از برجام همه ارکان اجرایی و نظامی از جمله سپاه پای کار حمایت از دولت بودن تا جایی که نفر اول دولت بارها علنا به صرافت دست بوسی #سپاه افتاده...
درباره ماجرای #استعفای_سریالی وزیر خارجه باورم اینه #ظریف بعد از خروج آمریکا از #برجام انگیزه ای برای ادامه کار نداره و بارها به بهانه های مختلف غزل خداحافظی خونده، یک بار اسد، یک بار گاندو، یک بار سفر، یک بار قطر،در حالی که در روزگار برجام با ویلچر و برانکارد هم پای کار بود
نکته بعد اینکه تخریب تشکیلاتی دولت با هدف انتخابات وقتی با عقل جور در میاد که دولت حداقلی از رضایتمندی رو بین مردم داشت درحالیکه نه فقط بین مردم که حتی بین اصلاح طلبان هم تردید جدی برای حضور دوباره پای صندوق وجود داره به خوبی گویای امر بود...
نکته آخر اینکه #سیاست_خارجی عرصه منافع ملیه نه #سیاسی_کاری و معتقدم که شخص #ظریف انگیزه سیاسی و انتخاباتی نداره؛گفت حاضرم تعهد محضری بدم،مخاطبش در دوره ای منتقدانش بود اما الان مخاطب اون حرف حامیانشن،سخن آخر :دوش از این غصه نخفتم که رفیقی میگفت،
حافظ ار مست بود جای شکایت باشد...
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
اسماعیل سلطنتپور نوشت:
واقع امر اینه که از علاقه مندان و مشتریان پر و پا قرص سریال #گاندو بودم و کلیات سریال برایم جذاب بود و عمده کسانی که این سریال و نقد کردن از جمله خود #ظریف اساسا تلویزیون از جمله این سریال و ندیدن و فقط شنیدن سریال گاندو فلان بود و بهمان اینکه در آستانه انتخابات حملات تشکیلاتی به دولت شروع شده باشه رو هم من بر این باور نیستم چون همه ما به خوبی دیدیم از زمان خروج آمریکا از برجام همه ارکان اجرایی و نظامی از جمله سپاه پای کار حمایت از دولت بودن تا جایی که نفر اول دولت بارها علنا به صرافت دست بوسی #سپاه افتاده...
درباره ماجرای #استعفای_سریالی وزیر خارجه باورم اینه #ظریف بعد از خروج آمریکا از #برجام انگیزه ای برای ادامه کار نداره و بارها به بهانه های مختلف غزل خداحافظی خونده، یک بار اسد، یک بار گاندو، یک بار سفر، یک بار قطر،در حالی که در روزگار برجام با ویلچر و برانکارد هم پای کار بود
نکته بعد اینکه تخریب تشکیلاتی دولت با هدف انتخابات وقتی با عقل جور در میاد که دولت حداقلی از رضایتمندی رو بین مردم داشت درحالیکه نه فقط بین مردم که حتی بین اصلاح طلبان هم تردید جدی برای حضور دوباره پای صندوق وجود داره به خوبی گویای امر بود...
نکته آخر اینکه #سیاست_خارجی عرصه منافع ملیه نه #سیاسی_کاری و معتقدم که شخص #ظریف انگیزه سیاسی و انتخاباتی نداره؛گفت حاضرم تعهد محضری بدم،مخاطبش در دوره ای منتقدانش بود اما الان مخاطب اون حرف حامیانشن،سخن آخر :دوش از این غصه نخفتم که رفیقی میگفت،
حافظ ار مست بود جای شکایت باشد...
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA