کودک و فرهنگ
1.18K subscribers
5.12K photos
697 videos
111 files
1.4K links
تجربه های مادری روزنامه نگار و تسهیلگر فرهنگی. ریحانه قاسم رشیدی هستم .

ارتباط

@rb1105
Download Telegram
"برای نوگلان بهاری که سیل از دستمان ربودشان"

افسانه سیل و سارای

"گئدین دئیین خان چوبانا
گلمسین بو ایل موغانا
آپاردی سللر سارانی
بیر اوجا بویلی بالانی"


داستان فولکلور"سارای"، داستان سیل و دختر ایل است.این داستان چند روایت دارد و سارا و سیل فصل مشترک همه این روایت هاست.

مشهورترین روایت از این قرار است که در یکی از روستاهای کنار رودخانه "آرپا چایی" که در دشت مغان جاریست، دختری "ساری تللی"(گیسو طلا)با چشمانی درشت (آلا گؤز)به دنیا می آید.
سارا به محض تولد مادرش را از دست می دهد.
پدرش،"سولطان کیشی"،نام "سارای" را که مخفف "ساری آی"(ماه طلایی)است،برای او انتخاب می کند.

"سارای" در محیط روستا پرورش می یابد.بزرگان ده، سارای را با پسری چوپان به نام "خان چوبان" نامزد می کنند.اما روزی از روزها، چشم خان روستا به سارا می افتد.خان،از غیبت "خان چوبان"
که دور از روستا مشغول مراسم عزاداری فوت مادرش است، استفاده می کند و پدر سارای را فرا میخواند و ازاو میخواهد که سارای را به عقد او درآورد.پدر سارای که مرد ریش سفیدی است و به "خان چوبان" قول مردانه داده است، پیشنهاد خان را رد میکند.پس از آنکه اصرارهای خان، چاره ساز نمی شوند،او متوسل به زور و قوه قهریه شده و پدر سارای را مورد ضرب و شتم قرار می دهد و سارای را تهدید می کند که در صورت سرباززدن از خواسته خان، دیگر پدر خود را نخواهد دید؛ چرا که او پدرش را خواهد کشت.
سارای که به جز پدر، کسی را ندارد و نمیتواند شاهد رنج و عذاب او باشد،علی رغم علاقه وافرش به خان چوبان و برخلاف قولی که به او داده بود،از آرزوهایش چشم می پوشد و تن به خواسته خان ظالم می دهد.
روزی که سارای آمادگی خود برای ازدواج با خان را اعلام می کند،اهالی روستا از این تصمیم او حیرت زده می شوند.غافل از اینکه سارای نقشه ای دیگر در سر پرورانده است.

سارای نقشه اش را زمانی عملی می کند که قرار است به خانه خان برود.او در راه،خود را به آب خروشان آرپا چای می زند و خود را جاودانه می سازد.

یکی از اشعار معروف در ادبیات شفاهی آذربایجان ،"آپاردی سئللر سارانی" است که براساس داستان سارای ساخته شده و از سالیان دراز به اشکال مختلف سینه به سینه نقل شده و امروزه یکی از شاهکارهای فولکلوریک آذربایجان به شمار میرود.

شاه بیت این اشعار حاوی این مضمون است:
"بروید و به خان چوپان بگوئید که امسال راهی مغان نباشد که مغان غرق خون است"

گئدین دئیین خان چوبانا
گلمه‌سین بو ایل موغانا
گلسه باتار ناحاق قانا
موغان باتیپ قیزیل قانا
آپاردی سللر سارانی
بیر آلا گؤزلو بالانی
آرپا چایی درین اولماز
آخار سویو سرین اولماز
سارا کیمی گلین اولماز
آپاردی سللر سارانی
بیر اوجا بویلی بالانی
آرپا چایی آشدی داشدی
سل سارانی آلدی قاشدی
هر گؤره‌نین گؤزو یاشدی
آپاردی سللر سارانی
بیر آلا گؤزلو بالانی
خالی گتیر اوتاق دوشه
سارا یئری قالدی بوشا
چوبان الین چیخدی بوشا
آپاردی سللر سارانی
بیر آلا گؤزلو بالانی
آرابالار قوشا قوشا
قوربان اولوم قلم قوشا
آپاردی سللر سارانی
بیر اوجا بویلی بالانی
من سارانی گورممیشم
اتاقینی دوزمه میشم
آپاردی سللر سارانی
بیر آلا گوزلو بالانی

برگرفته از کانال آقای یاشار هدایی


#فرهنگ_شفاهی_آذری
#گروه_سنی_نوجوان
@farhangkoodak