امروز تولد «جبار باغچهبان» بود. مردی که بدون حضور خارقالعادهاش، آموزش وپرورش در کشور ما هرگز نمیتوانست به آن سرعت به کودکان و نوجوانان ناشنوا و کمشنوا توجه کند.
شاید اهمیت این موضوع برای خیلیها مشخص نباشد اما من که چند سالی پس از فوت ایشان بهدنیا آمدهام، این شانس را داشتم که با ثمرات کارشان از نزدیک آشنا شوم.
پدرم کمشنوا بود. در سالهای خردسالی ایشان _زمان سخت قحطی و اشغال_ بچههای کمی جان بهدر میبردند ولی پدرم انقدر شانس داشت که زنده بماند، باوجود نقص شنوایی، مدرسه برود و بیاموزد، زبان اشاره را یاد بگیرد و در کانون ناشنوایان ایران دوستان زیادی داشته باشد.
ساعتهای زیادی از کودکی من، در این انجمن گذشت. جایی که قبل از انقلاب، کانون کر و لالهای ایران نام داشت؛ آپارتمانی در خیابان نصرت، چند قدمی دانشگاه تهران.
من با چشم خودم، حاصل زحمات آقای باغچهبان را دیدهام.
دوستان ناشنوای پدرم و خود او، از زندگیهای خوبی برخوردار بودند و در رشتههای کاری خود افراد موفقی بهشمار میآمدند. یکی نجار ماهری بود، دیگری مهندسی عالیقدر و سومی کارمندی ساعی. در میان آنها، چند قهرمان کشتی هم بود. مردانی قوی، مهربان و البته متفاوت با افراد عادی جامعه از نظر خیلیها.😔
الان که نیمهی بیشتر عمرم را گذراندهام گاهی از خودم میپرسم، بدون باغچهبان، آنها چگونه میتوانستند از نظر مالی روی پای خود بایستند و انسانهای مفیدی باشند؟!
اگر بلندپروازی و شجاعت این نیکمرد نبود، بر سر من و امثال من چه میآمد؟ آیا گرفتار حلقهی بستهی فقر و بیسوادی نمیشدیم؟
روانت شاد باشد آقای باغچهبان عزیز. اگر به پدر من آموزش نمیدادید؛ زندگی او، من و فرزندم قطعاً جور دیگری رقم میخورد. شما درست فهمیده بودید؛ «دانش، کلید تواناییست». به گروه بزرگی که راهی به مدارس نداشتند، امید و زندگی بخشیدید و نغمهای شدید در دنیای ساکتشان که تا وقتی شاگردان شما، فرزندانشان و فرزندان فرزندانشان در دنیا باشند، همواره باقی خواهد بود و جهان را به جایی بهتر تبدیل خواهد کرد.
تولدتان مبارک. امیدوارم ما هم کمی از جسارت شما را داشته باشیم و بتوانیم شادی و نیکویی و توانمندی را به کودکان هدیه کنیم.
ریحانه قاسمرشیدی،روزنامهنگار و تسهیلگر فرهنگی
#جبار_باغچه_بان
#باغچه_بان
#ناشنوایان
#روشنگر_تاریکیها
#معلم
#معلم_خلاق
#آموزش
#مناسبت #آموزش_خلاق
#باشگاه_کتابخوانی
#کتاب#
#کتاب_روشنگران_تاریکی
@farhangkoodak
شاید اهمیت این موضوع برای خیلیها مشخص نباشد اما من که چند سالی پس از فوت ایشان بهدنیا آمدهام، این شانس را داشتم که با ثمرات کارشان از نزدیک آشنا شوم.
پدرم کمشنوا بود. در سالهای خردسالی ایشان _زمان سخت قحطی و اشغال_ بچههای کمی جان بهدر میبردند ولی پدرم انقدر شانس داشت که زنده بماند، باوجود نقص شنوایی، مدرسه برود و بیاموزد، زبان اشاره را یاد بگیرد و در کانون ناشنوایان ایران دوستان زیادی داشته باشد.
ساعتهای زیادی از کودکی من، در این انجمن گذشت. جایی که قبل از انقلاب، کانون کر و لالهای ایران نام داشت؛ آپارتمانی در خیابان نصرت، چند قدمی دانشگاه تهران.
من با چشم خودم، حاصل زحمات آقای باغچهبان را دیدهام.
دوستان ناشنوای پدرم و خود او، از زندگیهای خوبی برخوردار بودند و در رشتههای کاری خود افراد موفقی بهشمار میآمدند. یکی نجار ماهری بود، دیگری مهندسی عالیقدر و سومی کارمندی ساعی. در میان آنها، چند قهرمان کشتی هم بود. مردانی قوی، مهربان و البته متفاوت با افراد عادی جامعه از نظر خیلیها.😔
الان که نیمهی بیشتر عمرم را گذراندهام گاهی از خودم میپرسم، بدون باغچهبان، آنها چگونه میتوانستند از نظر مالی روی پای خود بایستند و انسانهای مفیدی باشند؟!
اگر بلندپروازی و شجاعت این نیکمرد نبود، بر سر من و امثال من چه میآمد؟ آیا گرفتار حلقهی بستهی فقر و بیسوادی نمیشدیم؟
روانت شاد باشد آقای باغچهبان عزیز. اگر به پدر من آموزش نمیدادید؛ زندگی او، من و فرزندم قطعاً جور دیگری رقم میخورد. شما درست فهمیده بودید؛ «دانش، کلید تواناییست». به گروه بزرگی که راهی به مدارس نداشتند، امید و زندگی بخشیدید و نغمهای شدید در دنیای ساکتشان که تا وقتی شاگردان شما، فرزندانشان و فرزندان فرزندانشان در دنیا باشند، همواره باقی خواهد بود و جهان را به جایی بهتر تبدیل خواهد کرد.
تولدتان مبارک. امیدوارم ما هم کمی از جسارت شما را داشته باشیم و بتوانیم شادی و نیکویی و توانمندی را به کودکان هدیه کنیم.
ریحانه قاسمرشیدی،روزنامهنگار و تسهیلگر فرهنگی
#جبار_باغچه_بان
#باغچه_بان
#ناشنوایان
#روشنگر_تاریکیها
#معلم
#معلم_خلاق
#آموزش
#مناسبت #آموزش_خلاق
#باشگاه_کتابخوانی
#کتاب#
#کتاب_روشنگران_تاریکی
@farhangkoodak
یاد استاد
قسمت دوم
🍃چشمهایم را میبندم. بهسال ۶۳ میروم. ساعت بعد از ناهار و نماز شنبه که خانم حدادیان سخنرانی میکردند برای ما دخترهای دورهی راهنمایی- ششم تا هشتم الان- و بهیاد میآورم که میگفتند: سختترین کار معلم، ساده کردن مطالب در حد فهم بچههاست.
آن روز نمیدانستم، قرار است تمام عمرم را صرف همین ایدهکنم.
روانتان شاد باشد خانم حدادیان عزیز، جدی و قاطع.
امید که قدردان زحمات شما و تمام زنان و مردان همنسلتان باشیم که فرصت و امکان رفتن بهدنبال آرزوها را برای ما فراهم کردند. راهتان پر از نور رحمت الهی باشد.
#یاد_استاد
#خانم_حدادیان
#روشنگر
#ریحانه_قاسمرشیدی
#معلم
@farhangkoodak
قسمت دوم
🍃چشمهایم را میبندم. بهسال ۶۳ میروم. ساعت بعد از ناهار و نماز شنبه که خانم حدادیان سخنرانی میکردند برای ما دخترهای دورهی راهنمایی- ششم تا هشتم الان- و بهیاد میآورم که میگفتند: سختترین کار معلم، ساده کردن مطالب در حد فهم بچههاست.
آن روز نمیدانستم، قرار است تمام عمرم را صرف همین ایدهکنم.
روانتان شاد باشد خانم حدادیان عزیز، جدی و قاطع.
امید که قدردان زحمات شما و تمام زنان و مردان همنسلتان باشیم که فرصت و امکان رفتن بهدنبال آرزوها را برای ما فراهم کردند. راهتان پر از نور رحمت الهی باشد.
#یاد_استاد
#خانم_حدادیان
#روشنگر
#ریحانه_قاسمرشیدی
#معلم
@farhangkoodak