کودک و فرهنگ
1.22K subscribers
5.22K photos
732 videos
112 files
1.43K links
تجربه های مادری روزنامه نگار و تسهیلگر فرهنگی. ریحانه قاسم رشیدی هستم .

ارتباط

@rb1105
Download Telegram
فارست گامپ و نوجوان‌های عزیز ما
«عزت‌نفس» و «خودشکوفایی»


📚باشگاه کتابخوانی کودک و فرهنگ با هر جای دیگر دنیا برای من فرق دارد. هر جلسه و هر لحظه‌اش کشف جهان جدیدیست. بی‌تکرار.

❤️‍🔥 فیلم فارست گامپ سی سال پیش ساخته‌شد. به‌نظرم مجله فیلم پرونده‌ای برایش داشت. اما من در آن زمان امکان دیدنش را نیافتم. حالا با بچه‌های عزیزم لایه‌هایی از اثر را کشف می‌کنیم که شاید اگر زودتر می‌شناختم، زندگی و سرنوشت دیگری داشتم.

❤️‍🔥بچه‌ها به زیبایی معنای «عزت‌نفس» قهرمان کندذهن را درک کردند. قهرمانی با پشت کج که مجبور بود با آتل‌های فلزی راه‌ برود. اما هیچ چیز مانع پیشروی او و خوب ماندنش نشد.

❤️‍🔥فارست مثل همه‌ی ما و شاید بیش از همه‌، رنج طرد شدن را چشید اما هرگز در دام انتقام نیفتاد. او رنج‌ها را به عطر مهربانی تبدیل کرد.

❤️‍🔥نقش مادر فارست در نگاه او نسبت به خودش، در مقابل نقش پدر الکلی و آزارگر جنی و تأثیر وحشتناکش بر زندگی آن دختر قابل توجه بود.

❤️‍🔥فارست حتی سابقه‌ی نژادپرستی خانواده‌اش را کتمان نمی‌کرد. در صلح با خودش بود. ما چقدر خودمان را پذیراییم؟

#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ

@farhangkoodak
ادامه
کودک و فرهنگ
فارست گامپ و نوجوان‌های عزیز ما «عزت‌نفس» و «خودشکوفایی» 📚باشگاه کتابخوانی کودک و فرهنگ با هر جای دیگر دنیا برای من فرق دارد. هر جلسه و هر لحظه‌اش کشف جهان جدیدیست. بی‌تکرار. ❤️‍🔥 فیلم فارست گامپ سی سال پیش ساخته‌شد. به‌نظرم مجله فیلم پرونده‌ای برایش…
ادامه‌ی یادداشت فارست گامپ و نوجوانان عزیزما

«عزت‌نفس» و «خودشکوفایی»

❤️‍🔥جنی و فارست هر دو در شرایطی تقریباً مشابه، بزرگ شدن اما یکی خودتخریبی را پیشه‌کرد و دیگری خودشکوفایی…..


❤️‍🔥ما در باشگاه نوجوانان، خوب دیدن جهان و یاد گرفتن در بستر زندگی را تجربه می‌کنیم.

💗همه به این نتیجه رسیدیم که درد و رنجی که قهرمان این درام ماندگار متحمل شده، خیلی بیشتر از همه‌ی ما بوده، اما او همچنان که در سکانس آغازین گفت همیشه زندگی را مثل جعبه‌ای شکلات می‌دید؛ که آدم هیچ‌وقت نمی‌داند چی برایش دارد. همین‌قدر شیرین و خواستنی.

❤️‍🔥فیلم‌های انگیزشی مثل شارژر باطری روانی عمل می‌کنند. وقتی ناامید و وحشت‌زده و تنهاییم به ما امید می‌دهند تا مثل فارست گامپ به چیزی اهمیت ندهیم و پیش برویم.

❤️‍🔥ما فهمیدیم بدبختی وقتی می‌رسد که بایستیم و بترسیم. درحالی‌که حتی اگر از نظر همه خنگ و ناتوان و دست و پا چلفتی باشیم، در مسیر زندگی و‌ تلاش، حتماً می‌توانیم قدرت‌های منحصر به فرد خودمان کشف کنیم.
ماجرا این است که با خودگویی‌های درونی منفی، خودمان، خودمان را از تلاش محروم می‌کنیم.


🔆باشگاه کتابخوانی مجازی کودک و فرهنگ، جایی برای شناختن خودمان و جهان است. اگر نوجوان دوازده ساله و بزرگتری را می‌شناسید که به کتاب و فیلم علاقه‌دارد، لطفاً ما را معرفی کنید. با جمعی از فرزندان عزیزمان منتظرشان هستیم تا به کشف جهان و خودمان برویم.


🪷من ریحانه قاسم‌رشیدی هستم. روزنامه‌نگاری کودک و‌نوجوان را از سال ۷۵ شروع کرده‌ام. با تولد فرزندم در سال ۸۸ به دنیای ادبیات کودک بیشتر علاقه‌مند شدم. از سال ۹۶ به‌شکل مستقیم کارگاه‌های کتابخوانی و تحلیل فیلم برای کودکان، نوجوانان و مادران برگزار می‌کنم.
ما با هم به دیدن مکان‌های تاریخی و فرهنگی می‌رویم و رویدادهای ویژه‌ی خوشایندی می‌سازیم.


🔆هدف من، ارتقای کیفیت زندگی تک‌تک اعضای باشگاه و گسترش صلح با خود و دیگران است.
خوشحالم که بهترین دوستانم را در این مسیر یافته‌ام و منتظر دوستان جدید هستم.



#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#نوجوان
#عشق_و_صلح
#یادگیری_در_بستر_زندگی
#ریحانه_قاسم‌رشیدی

ارتباط:
@rb1105


@farhngkoodak
📷💎
محمد میرشاهی: تصویر رابرت دنیروی پسر در آغوش پدرش، رابرت دنیرو سینیور، یکی از قاب‌های رازآلود زندگی دو هنرمند بزرگ است. دو هنرمند هم‌نام که زندگی و روحیات‌شان به طرزی نامحسوس اما عمیق و انکارناپذیر در هم تنیده شده است.
دنیروی پدر نقاش اکسپرسیونیست بود و ایتالیایی‌الاصل. وقتی رابرت سه سال بیشتر نداشت، دنیروی پدر از مادرش جدا شد و سال ۱۹۹۳ هم در هفتادو‌یک سالگی از دنیا رفت. از کودکی تأثیر عمیق و ماندگاری در شخصیت دنیروی پسر داشت. از او چهار دفتر یادداشت باقی ماند که رابرت به دست پژوهشگران سپرد برای استفاده در کتاب مجموعه آثاری که برای او چاپ کرد. و در سال ۲۰۱۴ به یاد پدرش مستندی ساخت با نامِ: «یادبود یک هنرمند: رابرت دنیروی پدر».
ورق زدن این چند عکس قدیمی شاید صرفاً نشانه‌هایی از دورانی تمام‌شده به نظر برسد، ولی لابه‌لای تار و پود این تصویرهای رنگ‌باخته، رازها و احساس‌هایی پنهان است که هیچ‌کس نمی‌داند سرنوشت‌شان چه شد.
Remembering the Artist Robert de Niro‌ Sr.
🔻نامه هیئت مدیره «دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان» (IBBY) به تمام شعبه‌های ملی و علاقه‌مندان ادبیات کودک:

همکاران عزیز دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان در جهان

امیدوارم حال همگی خوب باشد. این روزها شاهد شرایط بسیار سختی هستیم و وحشت‌ غیرقابل تصوری صفحه‌های نمایش و روزنامه‌های ما را پر کرده است. شب یکشنبه، در پی حملات هوایی و آتش‌سوزی، یک اردوگاه پناهندگان در رفح ویران شد و بیشتر قربانیان این حادثه زنان و کودکان بودند. با توجه به مأموریت ما در حفاظت از حقوق کودکان، چنین نقض‌های آشکار قوانین بشردوستانه - که بارها توسط سازمان ملل متحد، دادگاه بین‌المللی کیفری و جامعه مدنی جهانی محکوم شده است - غیرقابل تحمل‌تر می‌شود.
در این شرایط دلخراش، می‌خواهم اخبار اخیر ارسال شده توسط جهان حلو، رئیس IBBY فلسطین، در مورد شرایط زندگی دو همکار ما در غزه را با شما به اشتراک بگذارم. هر دوی این همکاران در کتابخانه‌های IBBY در رفح و بیت حانون فعالیت می‌کردند:

بیش از ۸۰۰,۰۰۰ فلسطینی از رفح آواره شده‌اند و هیچ مکان امنی برای پناه بردن ندارند؛ نه خانه، نه پناهگاه و حتی نه یک چادر. غذا، آب و مراقبت‌های پزشکی بسیار کم و نایاب است! یک نسل‌کشی بی‌پایان از کشتارهای مداوم همراه با اقدامات شدید برای آزار و اذیت غیرنظامیان و محروم کردن آن‌ها از نیازهای اساسی بقا در حال وقوع است. خانواده‌های دو کتابدار IBBY ما با همان وضعیت هولناک روبرو هستند، فقدان امنیت و نیازهای اولیه بقا. از روی ناچاری، ما IBBY فلسطین، با برخی از سازمان‌های امدادی فعال در غزه تماس گرفتیم تا نیازهای فوری را تأمین کنند. هیچ کس نتوانست یک چادر فراهم کند و بیش از دو هفته است که هیچ کمکی اجازه ورود نیافته است. کمک‌های قبلی هم نیازهای اساسی را برای همه پوشش نمی‌داد. متاسفانه، تنها چیزی که فراهم شد، یک کیسه برای نوزادان تازه متولد شده و یک کیت بهداشتی بود.

خانواده محمود که اهل رفح هستند و مجبور به آوارگی شدند، خوشبختانه یک چادر داشتند. در حالی که عبلا، کتابدار کتابخانه تخریب شده در بیت حانون، و خانواده‌اش به مدت سه روز بی‌خانمان بودند و برای چهارمین بار پس از آغاز جنگ، از رفح به المواسی آواره شدند. عبلا در آخرین نامه‌اش به ما در روز شنبه ۲۵ آوریل، نوشت:

«ما از رفح به منطقه المواسی که مستقیماً به دریا مشرف است آواره شدیم. پس از روزهای بسیار بسیار سخت توانستیم یک چادر برپا کنیم، اما کوچک است و وضعیت به دلیل شن و کمبود نظافت بسیار بد است. وضعیت بهداشتی وخیم است، زیرا همه از بیماری‌ها و کمبود آب رنج می‌برند و اگر هم آب موجود باشد، آلوده و شور است و هوا گرم است. ما به روزهای اول جنگ برگشتیم و حتی آرامشی هم نیست، زیرا بمباران‌های قایق‌های جنگی ادامه دارد. هر روز ترس بیشتر می‌شود و علاوه بر آن، هیچ نقدینگی در منطقه نیست و آنچه هست بسیار کم است، یعنی حقوق ما ۳۰۰ دلار است و وقتی آن را از هر صرافی دریافت می‌کنیم، ۵۰ دلار کسر می‌شود. قیمت‌ها مانند آغاز جنگ گران شده‌اند و بیشتر غذاها در دسترس نیست. بچه‌هایم نمی‌توانند بهبود یابند، همه بیمار شده‌اند و حتی نوزادم بیمار است و تاکنون هیچ درمانی امکان پذیر نبوده است. پس از تلاش‌های فراوان، یک بسته بهداشتی از مرکز معان دریافت کردیم اما هیچ غذایی موجود نبود. امیدواریم کمک‌های بیشتری دریافت کنیم، وضعیت بسیار دشوار است!»

ما IBBY فلسطین، هرگز نمی‌توانیم بدانیم که آیا آن‌ها در این لحظه در شرایط امنی هستند یا خیر؟ زیرا بمباران شدید در سراسر غزه ادامه دارد و شرایط وحشتناک آوارگی همانطور که از عبلا می‌شنوید و می‌خوانید، بسیار سخت است. چند روزی است که هیچ تماسی نداریم... باید با اضطراب صبر کنیم. احساس بی‌کسی بسیار دردناک است!

اطلاعات بیشتر را می‌توانید در صفحه فیس‌بوک IBBY فلسطین پیدا کنید.
هیات مدیره IBBY در روزهای آتی درباره مراحل بعدی اقدامات بحث خواهد کرد و یک جلسه منظم برای چهارشنبه آینده برنامه‌ریزی شده است. در این زمان، پیشنهادات و نظرات شما برای کمیته اجرایی استقبال می‌شود. پیام‌های حمایت نیز در این زمان‌های وحشتناک مهم هستند. آنها را می‌توانید مستقیماً به IBBY فلسطین jehanna@gmail.com وfashehmary@gmail.com ارسال کنید.

با امید به روزهای بهتر
هییت مدیره دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان(IBBY)


#شورای_كتاب_كودک
#دفتر_بین‌المللی_کتاب_برای_نسل_جوان


@shorayeketabekoodak

https://instagram.com/cbc.1341
.
پسر دیرآموز من / مهوش کیان‌ارثی / انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توان‌بخشی / ۱۲۸ صفحه وزیری، ۱۰۰ هزار تومن

مهوش کیان‌ارثی، روزنامه‌نگار قدیمی، یک پسر دیرآموز حدودا چهل‌ساله دارد و در این کتاب تجربه بزرگ‌کردن چنین کودکی را روایت کرده است.

خانم کیان‌ارثی در این یادداشت که حدود دو سال پیش در روزنامه شرق منتشر شده انگیزه‌اش از نوشتن این کتاب را توضیح داده. بخش‌هایی از این یادداشت را در پست بعدی بخوانید.
.
کودک و فرهنگ
. پسر دیرآموز من / مهوش کیان‌ارثی / انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توان‌بخشی / ۱۲۸ صفحه وزیری، ۱۰۰ هزار تومن مهوش کیان‌ارثی، روزنامه‌نگار قدیمی، یک پسر دیرآموز حدودا چهل‌ساله دارد و در این کتاب تجربه بزرگ‌کردن چنین کودکی را روایت کرده است. خانم کیان‌ارثی…
بخش‌هایی از یادداشت

او، پسر دیرآموز من است
مهوش کیان‌ارثی

بزرگ‌کردن بچه کار سختی است. حالا اگر این بچه، دیرآموز* هم باشد کار برای مادر و پدر به‌مراتب سخت‌تر می‌شود. پسر من پویا که حالا ۳۷ساله است هم دیر راه افتاد و هم دیر و ناقص به حرف آمد؛ تا اینکه بعد از یک وقفه‌ دو سال و نیمه زبانش کاملا باز شد. برای من و همسرم مشخص شد که او مانند همسالانش رشد نمی‌کند. نوار مغزی‌ او در پنج‌سالگی نشان داد که تعداد کمی از سلول‌های مغزی پسرمان به دلیلی نامعلوم صدمه دیده است. متخصص مغز و اعصاب به ما گفت که با دارودرمانی می‌توان به کمک سلول‌های سالم اطراف آن سلول‌های صدمه‌دیده، آنها را به مرور زمان فعال‌تر کرد و توصیه‌‌اش این بود که پویا را هفت سال تمام به مدرسه بفرستیم. این را هم گفت که سیستم عصبی پسر ما مطابق سن تقویمی‌اش رشد نکرده است. از جمله عوارض این رشد‌نیافتگی سیستم عصبی برای پسر ما این بود که ماهیچه‌های بدنش سست و فاقد عملکرد طبیعی بودند. مثلا پویا نمی‌توانست شمع را فوت کند. نمی‌توانست از نی آب بمکد. نمی‌توانست زبانش را به چپ و راست یا بالا و پایین لب‌هایش بزند. نمی‌توانست پیشانی‌اش را چین بیندازد. نمی‌توانست بزاق دهانش را قورت بدهد و به‌ناچار از گوشه دهانش مدام بیرون می‌ریخت. ولی به مرور این حرکت‌ها را از سن چهار، پنج سالگی با تمرین‌های مکرر و پیگیرانه‌ گفتاردرمانی یاد گرفت. در کلاس اول نوشتن حروف الفبایی مثل س، ش، ق یا خ، ج برایش سخت بود که با روش نقطه‌گذاشتن و وصل‌کردن آنها، تا حدی حس نیم‌دایره کشیدن را درک کرد و توانست آن حرف‌ها را بنویسد. وقتی نوشتن کلمه‌‌ها را یاد گرفت زمان دیکته‌نوشتن فقط دو کلمه می‌نوشت و دیگر ادامه نمی‌داد. این مشکل با صبوری و مهربانی معلمش حل شد. در یادگیری اعداد هم مشکل عجیبی پیدا کرد که آن هم با کمک حافظه‌ خوبش برطرف شد. رفته رفته که پویا بزرگ می‌شد متوجه شدیم که مهارت‌های روزمره‌ زندگی مثل بستن بند کفش، تشخیص زمان، ساعت، روزهای هفته، ماه، فصل یا شناخت پول را مثل همسالانش به طور عادی یاد نمی‌گیرد و باید برای آموزش آنها راهکارهای مناسب پیدا کنیم. حتی متوجه شدیم برای گفتن اینکه چند عمو، عمه، خاله یا دایی دارد باید با او کار کنیم تا ملکه‌ ذهنش شود. این را هم به تجربه دریافتیم که وقتی موردی را یاد گرفت باید بعد از مدتی دوباره با او تمرین کنیم تا مطمئن شویم که یادش نرفته است. ما آموزش این مهارت‌ها را از ۱۰، ۱۱ سالگی پویا شروع کردیم. وقتی با پول آشنا شد و توانست کمی هم ذهنی ارقام را محاسبه کند، رفت‌وآمد مستقل در سطح شهر را به او یاد دادیم. می‌دیدیم که فراگیری هر مهارتی چقدر در بالابردن اعتمادبه‌نفس و کسب هویت انسانی در او مؤثر است. به‌خصوص وقتی توانست به تنهایی به کلاس‌هایش رفت‌وآمد کند دیگر خوشحالی‌اش حد و اندازه نداشت. در 27سالگیِ پویا به تشویق یکی از دوستان دوران دبیرستانم که دکتر روان‌شناس است شروع به نوشتن خاطراتم کردم که به دلیل فعالیتم در دو انجمن حامی دیرآموزان تا حدود ۳۰سالگی او طول کشید و بالاخره کتاب با اسم «پسر دیرآموز من» در سال ۱۳۹۶ توسط دانشگاه علوم بهزیستی و سلامت اجتماعی منتشر شد. نوشتن خاطراتم برای رسیدن به دو هدف است: یک، اینکه به کمک این کتاب بتوانم با مادرانی مثل خودم آشنا شوم و بتوانیم تجربه‌هایمان را به هم منتقل کنیم. به هم امید و انرژی بدهیم و بدانیم که در این شرایط تنها نیستیم. و بتوانم به آنها بگویم که برای آموزش مهارت‌های زندگی به بچه‌های دیرآموزمان نباید وقت را از دست بدهیم و از روی دلسوزی و محبت بیش از حد تا ۱۸، ۱۹ سالگی آنها صبر نکنیم؛ زیرا در آن سن، فراگیری این مهارت‌ها برای فرزندمان سخت‌تر (اگر نگویم غیرممکن) شده و می‌تواند رابطه‌ او را با مادر بحرانی کند... هدف دوم من از نوشتن این خاطرات، آشنایی با دیرآموزان و ویژگی‌های شخصیتی آنها برای افراد یا خانواده‌هایی است که شاید حتی واژه‌ دیرآموز هم به گوش‌شان نخورده باشد تا بتوانیم در جامعه با آرامش بیشتری در کنار هم زندگی کنیم.

* دیرآموز فردی با کم‌توانی ذهنی (با بهره‌ هوشی بین ۷۰ تا ۸۹) است. آنها صادق، زودباور، ساده، رک‌گو و بسیار عاطفی و مهربان هستند.
.
Forwarded from دیوار فرهاد حسن‌زاده (Farhad Hasanzadeh)
🔹 در کارگاه‌های مجازی از نوشتن حرف می‌زنیم و از لذتی که از داستان نویسی نصیبمان خواهد شد. افکار بد و منفی را دور می‌ریزیم و به ذهن و دستمان اجازه می‌دهیم که بسازند. داستان بسازند، شخصیت خلق کنند و تصویرهای بکر بیافرینند و...
در این تابستان بیست و دومین دوره‌ی نویسندگی برای کودکان و نوجوانان برگزار خواهد شد و با یک دنیا تجربه به مسیر نوشتن ادامه خواهیم داد. این دوره مانند گذشته هنرجویان در دو گروه کودک (۹تا ۱۲ ساله) و نوجوانان (۱۳ تا ۱۶ ساله) خواهد بود. بچه‌های دوره‌های قبل هم قدمشان بر روی چشم.

🔸شاید بعضی‌ها از این رویداد بی‌خبر باشند. ممنون می‌شوم اگر این خبر را در گروه‌هایی که هستید همرسانی کنید.

برای اطلاعات از کارگاه‌ها و ثبت‌نام در واتساپ یا تلگرام به این شماره پیام بدهید. 09037599555
کودک و فرهنگ
🔹 در کارگاه‌های مجازی از نوشتن حرف می‌زنیم و از لذتی که از داستان نویسی نصیبمان خواهد شد. افکار بد و منفی را دور می‌ریزیم و به ذهن و دستمان اجازه می‌دهیم که بسازند. داستان بسازند، شخصیت خلق کنند و تصویرهای بکر بیافرینند و... در این تابستان بیست و دومین دوره‌ی…
اگر فرزندتان به نوشتن علاقه دارد.

اگر تخیلش بی‌پایان است.

اگر مطالعه، بخش جذاب زندگی اوست.

و اگر دوست دارد نقشی از خود در این جهان گذرا به جای بگذارد و از زندگی روزمره فراتر برود، این کارگاه با استاد مهربانش را از دست ندهید.


فرزند من چندین سال است از محضر جناب حسن‌زاده بهره می‌برد. من از پشت در اتاق، شاهد صبوری و درایت ایشان و همراهی‌شان با این گروه پرجنب و جوش سنی هستم.

دوستانی که بچه‌ها در این کارگاه‌ها پیدا می‌کنند هم، سرمایه‌ای ارزشمند برای زندگی‌شان است.


خواهش می‌کنم وقت بچه‌ها و پول خودتان را در کلاس‌هایی که به دانش و مهارت رفتاری تسهیلگر اطمینان ندارید، هدر ندهید.

متأسفانه طی سال‌های اخیر، به‌دلیل استقبال خانواده‌ها، افراد بی‌ربط زیادی وارد حوزه‌ی کودک و نوجوان شده‌اند که نه، سواد کافی دارند و نه، حتی آگاهی چگونگی نحوه‌ی رفتار با بچه‌ها را می‌دانند و با تبلیغات فراوان مبالغ هنگفتی را دریافت می‌کنند.



#کارگاه_تابستانی
#شوق_نوشتن
#فرهاد_حسن‌زاده
#کودک
#نوجوان