۸۴_یک داستان محشر
فویب گیلمن،ترجمه:نسرین وکیلیان،پدرام مهین پور،کتاب های میچکا(بخش کودک انتشارات مبتکران)،پنج تا ده سال،برگزیده ی شورای کتاب کودک و جایزه ی راث شوارترز،چاپ چهارم،آموزش صرفه جویی ،خلاقیت و استفاده ی بهینه از منابع و ارزش خانواده .
"یک داستان محشر " با نقاشی ها و فضاسازی متفاوت و داستانی متفاوت با ریتم تند و پر هیجان زندگی امروز فضایی خاص دارد.
این کتاب ما را به روستایی از شوروی سابق می برد.و با کودکی همراه می کند که در نوزادی رواندازی را از پدربزرگش هدیه گرفته و انقدر به ان علاقه دارد که نمی خواهد کنارش بگذارد ولی روانداز کهنه و پاره می شود و پدر بزرگ ان را به چیز های دیگری تبدیل می کند.
روند این تغییرها برای کودکان ما که به طور کلی با فرهنگ صرفه جویی بیگانه اند خیلی جالب است .همینطور نقاشی های دو گانه ی اثر .پایین هر صفحه داستانی با کاراکتر خانواده ی موش جریان دارد.
غافلگیری پایان کتاب هم نقطه قوت دیگریست .
کتاب "یک داستان محشر " بچه ها را به دنیایی دیگر می برد.و انها را با سبکی دیگر از زندگی آشنا می کند.به نظر من ورود به دنیایی متفاوت یکی از نقاط قوت اثر به حساب می آید.این که کودکان بدانند همه ی مردم جهان به یک شیوه زندگی نکرده و نمی کنند ،نگاهشان را نسبت به دنیا و پذیرش دیگران شکل می دهد.پوشش شخصیت های کتاب برای بچه های بزرگتر جالب توجه است و انها می خواهند بدانند ایا ژوزف در ایران زندگی می کرده که مادرش روسری بر سر دارد.این موضوع می تواند باب گفتگو درمورد فرهنگها را باز کند که اتفاق خجسته ای است.
#یک_داستان_محشر
#مبتکران
#کتابهای_میچکا
#برگزیده_ی_شورای_کتاب_کودک
#صرفه_جویی
#ارزش_خانواده
#ارتباط_نسلها
#خلاقیت
#گروه_سنی_الف
#گروه_سنی_ب
#پنج_تا_ده_سال
کوچولو و فرهنگ:
تجربه های یک مادر روزنامه نگار و دخترش. ریحانه قاسم رشیدی هستم .کتاب ٬نمایش کودک و کارگاه های مخصوص بچه ها را معرفی می کنم.متخصص در برپایی جلسات کتابخوانی خلاق برای کودکان و ارایه ی مشاوره ی کتاب برای خانواده ها ، مهدکودکها و مدارس.
ارتباط
@rb1105
https://t.me/farhangkoodak
فویب گیلمن،ترجمه:نسرین وکیلیان،پدرام مهین پور،کتاب های میچکا(بخش کودک انتشارات مبتکران)،پنج تا ده سال،برگزیده ی شورای کتاب کودک و جایزه ی راث شوارترز،چاپ چهارم،آموزش صرفه جویی ،خلاقیت و استفاده ی بهینه از منابع و ارزش خانواده .
"یک داستان محشر " با نقاشی ها و فضاسازی متفاوت و داستانی متفاوت با ریتم تند و پر هیجان زندگی امروز فضایی خاص دارد.
این کتاب ما را به روستایی از شوروی سابق می برد.و با کودکی همراه می کند که در نوزادی رواندازی را از پدربزرگش هدیه گرفته و انقدر به ان علاقه دارد که نمی خواهد کنارش بگذارد ولی روانداز کهنه و پاره می شود و پدر بزرگ ان را به چیز های دیگری تبدیل می کند.
روند این تغییرها برای کودکان ما که به طور کلی با فرهنگ صرفه جویی بیگانه اند خیلی جالب است .همینطور نقاشی های دو گانه ی اثر .پایین هر صفحه داستانی با کاراکتر خانواده ی موش جریان دارد.
غافلگیری پایان کتاب هم نقطه قوت دیگریست .
کتاب "یک داستان محشر " بچه ها را به دنیایی دیگر می برد.و انها را با سبکی دیگر از زندگی آشنا می کند.به نظر من ورود به دنیایی متفاوت یکی از نقاط قوت اثر به حساب می آید.این که کودکان بدانند همه ی مردم جهان به یک شیوه زندگی نکرده و نمی کنند ،نگاهشان را نسبت به دنیا و پذیرش دیگران شکل می دهد.پوشش شخصیت های کتاب برای بچه های بزرگتر جالب توجه است و انها می خواهند بدانند ایا ژوزف در ایران زندگی می کرده که مادرش روسری بر سر دارد.این موضوع می تواند باب گفتگو درمورد فرهنگها را باز کند که اتفاق خجسته ای است.
#یک_داستان_محشر
#مبتکران
#کتابهای_میچکا
#برگزیده_ی_شورای_کتاب_کودک
#صرفه_جویی
#ارزش_خانواده
#ارتباط_نسلها
#خلاقیت
#گروه_سنی_الف
#گروه_سنی_ب
#پنج_تا_ده_سال
کوچولو و فرهنگ:
تجربه های یک مادر روزنامه نگار و دخترش. ریحانه قاسم رشیدی هستم .کتاب ٬نمایش کودک و کارگاه های مخصوص بچه ها را معرفی می کنم.متخصص در برپایی جلسات کتابخوانی خلاق برای کودکان و ارایه ی مشاوره ی کتاب برای خانواده ها ، مهدکودکها و مدارس.
ارتباط
@rb1105
https://t.me/farhangkoodak
Telegram
کودک و فرهنگ
تجربه های مادری روزنامه نگار و تسهیلگر فرهنگی. ریحانه قاسم رشیدی هستم .
ارتباط
@rb1105
ارتباط
@rb1105
https://www.instagram.com/p/CMjXTzyAdy2/?igshid=oklxl4hz17s0
پنجشنبهی آخر سال و گذری به گورستان امامزاده طاهر، مدفن بزرگانی همچون غلامحسین بنان و مرحوم گلنراقی
کودک امروز ایران، حق دارد چهرههای برجستهی فرهنگ و هنر سرزمینش را بشناسد.
@farhangkoodak
#هویت
#ارتباط_نسلها
پنجشنبهی آخر سال و گذری به گورستان امامزاده طاهر، مدفن بزرگانی همچون غلامحسین بنان و مرحوم گلنراقی
کودک امروز ایران، حق دارد چهرههای برجستهی فرهنگ و هنر سرزمینش را بشناسد.
@farhangkoodak
#هویت
#ارتباط_نسلها
Instagram
داروی شگفتانگیز جرج و تجربهی شگفتانگیز ما
ارتباط با بزرگترها و بویژه، سالمندان یکی از مشکلات روزمرهی کودکان ماست. بیشتر نوجوانان نمیتوانند با افراد مسن رابطهی دوستانه و سالم داشتهباشند. شاید به این دلیل که هیچوقت در اینمورد آموزش ندیدهاند و درکی از شرایط خاص افراد پیر ندارند.
کتاب فانتزی «داروی شگفتانگیز جرج» اثر رولد دال، بهانهای شد برای ورود باشگاه کتابخورهای کودک و فرهنگ به دنیای سالمندان و تلاش برای درک تنهایی و سایر احساسات آنها.
ما با هم دلایل رفتار مادربزرگ پیر و غرغرو و بدجنس جرج را بررسی کردیم و بچهها راههایی را برای زندگی بهتر اعضای خانواده پیشنهاد دادند.
کارگاه کتابخوانی، جایی برای دیدن مسایل از زوایای مختلف است. خوشحالم که همراه فرزندان نه تا یازدهسالهام جنبههای مختلف این موضوع را دیدم.
در آخرین جلسهی خوانش کتاب، از مادربزرگهای عزیز دعوت کردیم تا با ما باشند. جای همه خالی که بسیار بیش از آنچه تصورش را میکردیم خوشگذشت. باهم اسم فامیل و کلمهبازی کردیم و کلی از بودن با هم، لذت بردیم.
امیدوارم، تجربهی درک شرایط دیگران، در تمام لحظات زندگی همراه بچههای عزیزمان باشد.
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی
#باشگاه_کتابخورهای_کودک_و_فرهنگ
#ارتباط_نسلها
#درک_متقابل
#داروی_شگفتانگیز_جرج
#رولد_دال
#نشر_افق
#محبوبه_نجفخانی
@farhangkoodak
ارتباط با بزرگترها و بویژه، سالمندان یکی از مشکلات روزمرهی کودکان ماست. بیشتر نوجوانان نمیتوانند با افراد مسن رابطهی دوستانه و سالم داشتهباشند. شاید به این دلیل که هیچوقت در اینمورد آموزش ندیدهاند و درکی از شرایط خاص افراد پیر ندارند.
کتاب فانتزی «داروی شگفتانگیز جرج» اثر رولد دال، بهانهای شد برای ورود باشگاه کتابخورهای کودک و فرهنگ به دنیای سالمندان و تلاش برای درک تنهایی و سایر احساسات آنها.
ما با هم دلایل رفتار مادربزرگ پیر و غرغرو و بدجنس جرج را بررسی کردیم و بچهها راههایی را برای زندگی بهتر اعضای خانواده پیشنهاد دادند.
کارگاه کتابخوانی، جایی برای دیدن مسایل از زوایای مختلف است. خوشحالم که همراه فرزندان نه تا یازدهسالهام جنبههای مختلف این موضوع را دیدم.
در آخرین جلسهی خوانش کتاب، از مادربزرگهای عزیز دعوت کردیم تا با ما باشند. جای همه خالی که بسیار بیش از آنچه تصورش را میکردیم خوشگذشت. باهم اسم فامیل و کلمهبازی کردیم و کلی از بودن با هم، لذت بردیم.
امیدوارم، تجربهی درک شرایط دیگران، در تمام لحظات زندگی همراه بچههای عزیزمان باشد.
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی
#باشگاه_کتابخورهای_کودک_و_فرهنگ
#ارتباط_نسلها
#درک_متقابل
#داروی_شگفتانگیز_جرج
#رولد_دال
#نشر_افق
#محبوبه_نجفخانی
@farhangkoodak
#داروی_شگفتانگیز_جرج
#درک_متقابل
#ارتباط_نسلها
#باشگاه_کتابخورهای_کودک_و_فرهنگ
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی
اعضای باشگاه کتابخورهای کودک و فرهنگ، همپای جرج از این اثر تخیلی لذت بردند و فعالیتهای مختلفی انجام دادند. اما شیرینترین بخش، حضور مادربزرگها و همبازی
شدن با آنهابود.
@farhangkoodak
#درک_متقابل
#ارتباط_نسلها
#باشگاه_کتابخورهای_کودک_و_فرهنگ
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی
اعضای باشگاه کتابخورهای کودک و فرهنگ، همپای جرج از این اثر تخیلی لذت بردند و فعالیتهای مختلفی انجام دادند. اما شیرینترین بخش، حضور مادربزرگها و همبازی
شدن با آنهابود.
@farhangkoodak
🔶🔶ما و فرزندانمان و شکافی که مدام عمیقتر میشود
@farhangkoodak
#نوجوانی
#ارتباط_نسلها
منبع عکس: ایسنا
@farhangkoodak
#نوجوانی
#ارتباط_نسلها
منبع عکس: ایسنا
🔶🔶ما و فرزندانمان و شکافی که مدام عمیقتر میشود
هر جا جمعی از والدین وجود دارد، بحث اختلاف نسلها و سخت شدن ارتباط با نوجوانان هم مطرح است.
تغییراتی که در اثر همهگیری در سبک زندگی عمومی ایجاد شد، اثرش را به شکل گستردهای در رفتار بچهها باقی گذاشت و ما اکنون شاهد نسلی هستیم که بهشدت با نسلهای قبلی فرق دارد و برای هنجارهای اجتماعی و اخلاقی، ارزش چندانی قائل نیست.
از این گذشته، دسترسی به دنیای مجازی، موجب آگاهی آنها از موضوعات و ورودشان به فضاهایی شده که قرار نبود به این زودیها در معرضشان باشند.
واکنش من والد، با نوجوان دوازدهساله ای که دوست دارد موهایش را آبی کند، چه باید باشد؟ یا آن دیگری که مثل نقل و نبات، از کلمات رکیک استفاده میکند و معلمهایش را به مسخره میگیرد؟
مثالی دیگر؛ با پسر نوجوانی که حاضر نیست قانون را بپذیرد و موبایل به مدرسه نبرد، چه باید کرد؟
صادقانه بگویم. خانواده و مدرسه، مرجعیت خود را
از دست داده و بچهها، شیوههای دیگر زندگی را بیش از سبک آشنای ما، شناخته و دوستدارند. اطاعت از بزرگتر، درنظر بچهها-دستکم عدهای از آنها- ارزش محسوب نمیشود.
برای بیشتر ما والدین دو راه وجود دارد: سادهتریناش، مقاومت و محدود کردن . بهاین امید که طوفان بگذرد و معجزهای باعث شود با بزرگتر شدن، بهطرف ما برگردند. اما، انتظار معجزه، تقریباً همیشه بیفایده است و ایستادگی هم، بویژه دربرابر این نسل، تبعات منفی زیادی دارد؛ فاصله را بیشتر میکند و اعتماد و عشق میان فرزند و والدین را از بین میبرد.
راه دیگر نشستن و دست روی دست گذاشتن و رها کردن است و آزادی بیقید و شرط. اما در اینصورت، تکلیف قانونمندی و ارزشهای اخلاقی چه میشود؟ مبادا که نسلی بیاعتنا به هنجارهای انسانی داشتهباشیم.
چاره چیست؟ ظاهراً هر دو
مسیر، پایانی جز دورتر شدن ما از هم ندارد.
شما چه فکری میکنید؟ با این چالشها چطور مواجه میشوید؟
آیا تجربهی مشابهی دارید؟
خوشحال خواهم شد اگر، تجربهها و نظراتتان را بگویید تا با هم گفتگو کنیم.
در آیدی
@rb1105
منتظر شما هستم.
ریحانه قاسمرشیدی
@farhangkoodak
#نوجوان
#ارتباط_نسلها
#فرزند_پروری
#فاصله_نسلها
هر جا جمعی از والدین وجود دارد، بحث اختلاف نسلها و سخت شدن ارتباط با نوجوانان هم مطرح است.
تغییراتی که در اثر همهگیری در سبک زندگی عمومی ایجاد شد، اثرش را به شکل گستردهای در رفتار بچهها باقی گذاشت و ما اکنون شاهد نسلی هستیم که بهشدت با نسلهای قبلی فرق دارد و برای هنجارهای اجتماعی و اخلاقی، ارزش چندانی قائل نیست.
از این گذشته، دسترسی به دنیای مجازی، موجب آگاهی آنها از موضوعات و ورودشان به فضاهایی شده که قرار نبود به این زودیها در معرضشان باشند.
واکنش من والد، با نوجوان دوازدهساله ای که دوست دارد موهایش را آبی کند، چه باید باشد؟ یا آن دیگری که مثل نقل و نبات، از کلمات رکیک استفاده میکند و معلمهایش را به مسخره میگیرد؟
مثالی دیگر؛ با پسر نوجوانی که حاضر نیست قانون را بپذیرد و موبایل به مدرسه نبرد، چه باید کرد؟
صادقانه بگویم. خانواده و مدرسه، مرجعیت خود را
از دست داده و بچهها، شیوههای دیگر زندگی را بیش از سبک آشنای ما، شناخته و دوستدارند. اطاعت از بزرگتر، درنظر بچهها-دستکم عدهای از آنها- ارزش محسوب نمیشود.
برای بیشتر ما والدین دو راه وجود دارد: سادهتریناش، مقاومت و محدود کردن . بهاین امید که طوفان بگذرد و معجزهای باعث شود با بزرگتر شدن، بهطرف ما برگردند. اما، انتظار معجزه، تقریباً همیشه بیفایده است و ایستادگی هم، بویژه دربرابر این نسل، تبعات منفی زیادی دارد؛ فاصله را بیشتر میکند و اعتماد و عشق میان فرزند و والدین را از بین میبرد.
راه دیگر نشستن و دست روی دست گذاشتن و رها کردن است و آزادی بیقید و شرط. اما در اینصورت، تکلیف قانونمندی و ارزشهای اخلاقی چه میشود؟ مبادا که نسلی بیاعتنا به هنجارهای انسانی داشتهباشیم.
چاره چیست؟ ظاهراً هر دو
مسیر، پایانی جز دورتر شدن ما از هم ندارد.
شما چه فکری میکنید؟ با این چالشها چطور مواجه میشوید؟
آیا تجربهی مشابهی دارید؟
خوشحال خواهم شد اگر، تجربهها و نظراتتان را بگویید تا با هم گفتگو کنیم.
در آیدی
@rb1105
منتظر شما هستم.
ریحانه قاسمرشیدی
@farhangkoodak
#نوجوان
#ارتباط_نسلها
#فرزند_پروری
#فاصله_نسلها
دهم اردیبهشت روز خلیجفارس است. روزی مهم برای من و شما. اما آیا فرزندان عزیزمان هم با شنیدن نام خلیجفارس عشق و غرور را در قلبشان حس میکنند؟
دنیا عوض شده. دوازده سالگی من با دوازده سالگی باران و بارانهای نازنین دیگر زمین تا آسمان فرق دارد. من و خانوادهام هر روز ساعت هفت عصر شام میخوردیم پای تلویزیونی که اخبار جنگ را میگفت. اما الان، دختر من اصلاً با اخبار مواجه نیست. میدانم که بسیاری از خانوادهها هم، همین روال را در پیش گرفتهاند. ما دربارهی سیاست با آنها حرف نمیزنیم. فضای جامعه هم کاملاً عوض شده. آنها بیش از اینکه ایرانی باشند، ساکنان دهکدهی جهانیاند و دنبالکنندهی تمام موضوعاتی که همسالانشان در سایر نقاط جهان، دوستدارند.
پس، حس هویت و تعلق به آب خاک وطن از کجا باید به آنها منتقل شود؟
ما نمیخواهیم بچهها در معرض اخبار تنشزا و خشونتآمیز باشند. اما از طرفی، جنبهی مثبت را هم از دست میدهیم.
چند سال پیش برای هفتهنامهی دوستداشتنی «دوچرخه»، کتاب بچههای کشتی رافائل را معرفی کردم. اثری که بسیار دوستش داشتم.
من بوشهر را ندیدهام اما با این اثر شیفتهاش شدم.
آقای مرزوقی، زندگی قهرمانان نوجوانش را در روزهای آغاز جنگ در بوشهر با هنرمندی نشان داده.
نمیشود این اثر را خواند و در شادی و غم، ترس، عشق و مهربانی شخصیتهایش غرق نشد و خلیج فارس را دوست نداشت. این پهنهی آبی گسترده شده تا افق، که دامن مام وطن را با دستهایش نگهداشته تا ایران خانم ما، برازنده بر نقشهی جغرافیا بنشیند.
ادبیات، راهیست برای پیوند نسلها. برای ساختن دنیایی مشابهی میان من و شما با صاحبان فردا. و رمانهای تألیفی نوجوان، بهترین وسیله هستند تا بتوانیم در دنیای شلوغی که هزاران موضوع جذابتر از گفتگو درمورد وطن، برای بچهها وجود دارد،
جذبشان کنیم و بگذاریم تا شیرینی اندوهناک این عشق بزرگ در جانشان رسوب کند.
امیدوارم کانون پرورش فکری، بهزودی «بچههای کشتی رافائل» را مجدداً چاپ کند.
#روز_خلیج_فارس
#هویت
#هویت_ملی
#ایران
#ارتباط_نسلها
#گسست_نسلی
#فاصله_نسلها
#گفتگو
#عشق
#صلح
#رمان_نوجوان
#بچههای_کشتی_رافائل
#انتشارات_کانون_پرورش_فکری_کودکان_و_نوجوانان
#مزروقی
#بوشهر
#خاطرات
#خاطرات_گذشته
#جنگ
#خلیج_فارس
@farhang_koodak
دنیا عوض شده. دوازده سالگی من با دوازده سالگی باران و بارانهای نازنین دیگر زمین تا آسمان فرق دارد. من و خانوادهام هر روز ساعت هفت عصر شام میخوردیم پای تلویزیونی که اخبار جنگ را میگفت. اما الان، دختر من اصلاً با اخبار مواجه نیست. میدانم که بسیاری از خانوادهها هم، همین روال را در پیش گرفتهاند. ما دربارهی سیاست با آنها حرف نمیزنیم. فضای جامعه هم کاملاً عوض شده. آنها بیش از اینکه ایرانی باشند، ساکنان دهکدهی جهانیاند و دنبالکنندهی تمام موضوعاتی که همسالانشان در سایر نقاط جهان، دوستدارند.
پس، حس هویت و تعلق به آب خاک وطن از کجا باید به آنها منتقل شود؟
ما نمیخواهیم بچهها در معرض اخبار تنشزا و خشونتآمیز باشند. اما از طرفی، جنبهی مثبت را هم از دست میدهیم.
چند سال پیش برای هفتهنامهی دوستداشتنی «دوچرخه»، کتاب بچههای کشتی رافائل را معرفی کردم. اثری که بسیار دوستش داشتم.
من بوشهر را ندیدهام اما با این اثر شیفتهاش شدم.
آقای مرزوقی، زندگی قهرمانان نوجوانش را در روزهای آغاز جنگ در بوشهر با هنرمندی نشان داده.
نمیشود این اثر را خواند و در شادی و غم، ترس، عشق و مهربانی شخصیتهایش غرق نشد و خلیج فارس را دوست نداشت. این پهنهی آبی گسترده شده تا افق، که دامن مام وطن را با دستهایش نگهداشته تا ایران خانم ما، برازنده بر نقشهی جغرافیا بنشیند.
ادبیات، راهیست برای پیوند نسلها. برای ساختن دنیایی مشابهی میان من و شما با صاحبان فردا. و رمانهای تألیفی نوجوان، بهترین وسیله هستند تا بتوانیم در دنیای شلوغی که هزاران موضوع جذابتر از گفتگو درمورد وطن، برای بچهها وجود دارد،
جذبشان کنیم و بگذاریم تا شیرینی اندوهناک این عشق بزرگ در جانشان رسوب کند.
امیدوارم کانون پرورش فکری، بهزودی «بچههای کشتی رافائل» را مجدداً چاپ کند.
#روز_خلیج_فارس
#هویت
#هویت_ملی
#ایران
#ارتباط_نسلها
#گسست_نسلی
#فاصله_نسلها
#گفتگو
#عشق
#صلح
#رمان_نوجوان
#بچههای_کشتی_رافائل
#انتشارات_کانون_پرورش_فکری_کودکان_و_نوجوانان
#مزروقی
#بوشهر
#خاطرات
#خاطرات_گذشته
#جنگ
#خلیج_فارس
@farhang_koodak