۱۸۴-صد و یک راه برای ذله کردن معلمها
نویسنده :لی وارد لاو
مترجم:بهزاد یزدانی و کامران فلاح
گروه سنی:نوجوان،دوازده تا پانزده سال و صد البته مناسب برای والدین ،معلمان و تمام افراد مرتبط با این گروه سنی که دوست دارند به درکی دقیق تر از آنها برسند.
در این رمان طنز ،به زیبایی مسایل دوران نوجوانی بیان شده .بلوغ عاطفی و رفتاری قهرمان کتاب و نحوه ی برخورد بزرگترها با او و مشکلاتش و تلاش خود او برای رسیدن به اهدافش واقعا ستودنی است.
ناشر:کتابهای کیمیا( وابسته به نشر هرمس)
دوران نوجوانی برای اکثر افراد، زمان آشوب و سرکشی است. خانواده های زیادی را می شناسم که از نزدیکی فرزندشان به این دوره می ترسند و بچه های نازنینی را هم دیده ام که در میان انبوه تغییرات جسمی و روانی و صد البته ناآگاهی ما بزرگترها درمورد نحوه ی رفتار صحیح ،این سالها را با رنج سپری کرده اند.
ادبیات نوجوان می تواند به کمک همه ی ما بیاید تا زندگی باکیفیت تری را به فرزندمان ببخشیم .علاوه بر این ،به جای تمرکز بر اهداف تک بعدی تحصیلی،توانایی های او را در عرصه های مختلف ،ارتقا دهیم و آماده اش کنیم تا در هنگام ورود به دوره ی بزرگسالی زندگی مستقل و موفقی داشته باشد.
"صد و یک راه برای ذله کردن معلمها" دقیقا چنین اثریست. خیلی ها با شنیدن اسمش ،آن را در رده ی کتابهای نامناسب و دارای بد آموزی قرار می دهند در حالی که ماجرا کاملا راهی متضاد را سپری می کند.
قهرمان کلاس هفتمی کتاب،استیو ،باید برای درس تاریخ جهان پروژه ی عملی گروهی انجام دهد.او ایده ی درخشان مومیایی کردن مرغ را در نظر گرفته اما اتفاقات خنده دار سر کلاس تاریخ باعث بروز تنش بین او و معلم می شود.
از سوی دیگر ،برای ارایه ی ساعت اختراعی اش به انجمن مخترعان به تامین هزینه ی سفر احتیاج دارد.ولی از پدر و مادرش می شنود که خودش باید نیمی از پول را به دست بیاورد .
کل کتاب چالشها و اتفاقات بامزه ای است که استیو پشت سر می گذارد .اما وقتی می فهمد که والدینش همراه مدیر تصمیم گرفته اند که او سال هشتم را جهشی بخواند و به دبیرستان برود، ناراحت شده و با طراحی و اجرای راههایی برای ذله کردن معلمها ،سعی می کند به همه نشان بدهد آماده ی ورود به دبیرستان نیست.اما در واقع او فقط می خواهد از دوستانش جدا نشود.
کتاب پر از اتفاقات غافلگیرکننده و پر احساس است.روابط افراد و شخصیتها بسیار زنده بیان شده اند.به خاطر همین این کتاب و جلد قبلی اش،"صد و یک راه برای ذله کردن پدر و مادرها"از زمان نخستین چاپ در سال ۲۰۰۵ در سراسر دنیا مورد توجه بوده است.البته مخاطب ایرانی چندان با این اثر آشنا نیست.اما اغلب مروجان خواندن، آن
را می شناسند و استفاده می کنند.
ازدواج مجدد والدین،مرگ،شکست ،بیماری،تنگناهای مالی و مواجه شدن بااضافه شدن فرزند جدیدی به خانواده از جمله تمهای "صد و یک راه ....." هستند .اما تم اصلی به نظر من گفتگو با دیگران و تفکر در تنهایی و تلاش برای مرتب کردن اوضاع است.چیزی که سرانجام ،باعث پایانی خوشایند می شود.
امیدوارم نوجوانهای دوست داشتنی ما،این کتاب را بخوانند و ببینند که هم سن و سالهای آنها چگونه برای مستقل شدن و رسیدن به اهداف خود ،تلاش می کنند و به بزرگترها و حمایت مالی و عاطفی شان وابسته نیستند.
"صد و یک راه ...."کتاب روانشناسی نیست. اما نکات فراوانی برای مخاطب خود دارد.مطمینا ما هم می توانیم با آگاهی و دور شدن از کلیشه هایی که نتیجه اش بزرگسالهای ناتوان و ضعیف است، شاهد بالندگی نسلی پر امید و شجاع باشیم .
#صد_و_یک_راه_برای_ذله_کردن_معلمها
#کتابهای_کیمیا_نشر_هرمس
#لی_وارد_لاو
#بهزاد_یزدانی_کامران_فلاح
#رمان_نوجوان
#مشکلات_تحصیلی
#بلوغ_عاطفی
#طنز
#گروه_سنی_دوازده_تا_پانزده_سال
#مناسب_والدین_معلمها
#خودانگیختگی
تجربه های یک مادر روزنامه نگار و دخترش. ریحانه قاسم رشیدی هستم .کتاب ٬نمایش کودک و کارگاه های مخصوص بچه ها را معرفی می کنم.متخصص در برپایی کارگاههای فرهنگی برای کودکان و ارایه ی مشاوره ی کتاب برای خانواده ها ، مهدکودکها و مدارس.
ارتباط
@rb1105
@farhangkoodak
نویسنده :لی وارد لاو
مترجم:بهزاد یزدانی و کامران فلاح
گروه سنی:نوجوان،دوازده تا پانزده سال و صد البته مناسب برای والدین ،معلمان و تمام افراد مرتبط با این گروه سنی که دوست دارند به درکی دقیق تر از آنها برسند.
در این رمان طنز ،به زیبایی مسایل دوران نوجوانی بیان شده .بلوغ عاطفی و رفتاری قهرمان کتاب و نحوه ی برخورد بزرگترها با او و مشکلاتش و تلاش خود او برای رسیدن به اهدافش واقعا ستودنی است.
ناشر:کتابهای کیمیا( وابسته به نشر هرمس)
دوران نوجوانی برای اکثر افراد، زمان آشوب و سرکشی است. خانواده های زیادی را می شناسم که از نزدیکی فرزندشان به این دوره می ترسند و بچه های نازنینی را هم دیده ام که در میان انبوه تغییرات جسمی و روانی و صد البته ناآگاهی ما بزرگترها درمورد نحوه ی رفتار صحیح ،این سالها را با رنج سپری کرده اند.
ادبیات نوجوان می تواند به کمک همه ی ما بیاید تا زندگی باکیفیت تری را به فرزندمان ببخشیم .علاوه بر این ،به جای تمرکز بر اهداف تک بعدی تحصیلی،توانایی های او را در عرصه های مختلف ،ارتقا دهیم و آماده اش کنیم تا در هنگام ورود به دوره ی بزرگسالی زندگی مستقل و موفقی داشته باشد.
"صد و یک راه برای ذله کردن معلمها" دقیقا چنین اثریست. خیلی ها با شنیدن اسمش ،آن را در رده ی کتابهای نامناسب و دارای بد آموزی قرار می دهند در حالی که ماجرا کاملا راهی متضاد را سپری می کند.
قهرمان کلاس هفتمی کتاب،استیو ،باید برای درس تاریخ جهان پروژه ی عملی گروهی انجام دهد.او ایده ی درخشان مومیایی کردن مرغ را در نظر گرفته اما اتفاقات خنده دار سر کلاس تاریخ باعث بروز تنش بین او و معلم می شود.
از سوی دیگر ،برای ارایه ی ساعت اختراعی اش به انجمن مخترعان به تامین هزینه ی سفر احتیاج دارد.ولی از پدر و مادرش می شنود که خودش باید نیمی از پول را به دست بیاورد .
کل کتاب چالشها و اتفاقات بامزه ای است که استیو پشت سر می گذارد .اما وقتی می فهمد که والدینش همراه مدیر تصمیم گرفته اند که او سال هشتم را جهشی بخواند و به دبیرستان برود، ناراحت شده و با طراحی و اجرای راههایی برای ذله کردن معلمها ،سعی می کند به همه نشان بدهد آماده ی ورود به دبیرستان نیست.اما در واقع او فقط می خواهد از دوستانش جدا نشود.
کتاب پر از اتفاقات غافلگیرکننده و پر احساس است.روابط افراد و شخصیتها بسیار زنده بیان شده اند.به خاطر همین این کتاب و جلد قبلی اش،"صد و یک راه برای ذله کردن پدر و مادرها"از زمان نخستین چاپ در سال ۲۰۰۵ در سراسر دنیا مورد توجه بوده است.البته مخاطب ایرانی چندان با این اثر آشنا نیست.اما اغلب مروجان خواندن، آن
را می شناسند و استفاده می کنند.
ازدواج مجدد والدین،مرگ،شکست ،بیماری،تنگناهای مالی و مواجه شدن بااضافه شدن فرزند جدیدی به خانواده از جمله تمهای "صد و یک راه ....." هستند .اما تم اصلی به نظر من گفتگو با دیگران و تفکر در تنهایی و تلاش برای مرتب کردن اوضاع است.چیزی که سرانجام ،باعث پایانی خوشایند می شود.
امیدوارم نوجوانهای دوست داشتنی ما،این کتاب را بخوانند و ببینند که هم سن و سالهای آنها چگونه برای مستقل شدن و رسیدن به اهداف خود ،تلاش می کنند و به بزرگترها و حمایت مالی و عاطفی شان وابسته نیستند.
"صد و یک راه ...."کتاب روانشناسی نیست. اما نکات فراوانی برای مخاطب خود دارد.مطمینا ما هم می توانیم با آگاهی و دور شدن از کلیشه هایی که نتیجه اش بزرگسالهای ناتوان و ضعیف است، شاهد بالندگی نسلی پر امید و شجاع باشیم .
#صد_و_یک_راه_برای_ذله_کردن_معلمها
#کتابهای_کیمیا_نشر_هرمس
#لی_وارد_لاو
#بهزاد_یزدانی_کامران_فلاح
#رمان_نوجوان
#مشکلات_تحصیلی
#بلوغ_عاطفی
#طنز
#گروه_سنی_دوازده_تا_پانزده_سال
#مناسب_والدین_معلمها
#خودانگیختگی
تجربه های یک مادر روزنامه نگار و دخترش. ریحانه قاسم رشیدی هستم .کتاب ٬نمایش کودک و کارگاه های مخصوص بچه ها را معرفی می کنم.متخصص در برپایی کارگاههای فرهنگی برای کودکان و ارایه ی مشاوره ی کتاب برای خانواده ها ، مهدکودکها و مدارس.
ارتباط
@rb1105
@farhangkoodak
مهارت درک دیگری، مشکلات زناشویی در تعطیلات و آنچه امروز برای خوشبختی فردای فرزندم میتوانم انجام دهم
🥶تعطیلات زمان مناسبی برای استراحت و بودن در جمع خانواده است. اما اغلب اوقات، این حضور و نزدیکی میتواند به چالش و دعوا ختم شود. همسران دور از شتاب زندگی عادی، فرصتی پیدا میکنند و متأسفانه، به جای گفتگو، تمام خشم انباشته و حرفهای نگفته را سر هم خالی میکنند.
🥹شادی، دوست هنرمند و نازنینم همیشه میگوید از تعطیلی میترسد چون میداند، حتماً همسرش انبانی از خشونت را با خود خواهد آورد و با کمترین اختلافنظری درمورد امور روزمره، او را به ناتوان بودن و شکستخوردگی و هزار و یک صفت دیگر متهم خواهد کرد و برای هزارمین مرتبه، دلش را خواهد شکست.
🔸واقعاً چرا فرصتی که میتواند به آرامش بیشتر اعضای خانواده منجر شود، چنین ترسناک میگذرد؟
و آیا شما هم چنین تجربهای دارید؟
🔹در دو گروه کودک و بزرگسال، در حال همخوانی دو اثر کاملاً متفاوت هستیم.
«شازده کوچولو» با کلاس پنجمیها و «بهترین سال زندگی» با بزرگسالان.
🟢متوجه شدیم خلبان گمشده، ناگهان متوجه میشود درکنار شازده کوچولو «همصحبت» پیدا کرده و فهمیدیم که اگر سعی کنیم دیگری را درک کنیم و به او احترام بگذاریم به سطح بالاتری از ارتباط میرسیم.
اما آیا ما هرگز چنین امکانی را داشتهایم. موقعیتی بوده که بتوانیم در آن از خودخواهی خود بگذریم و دیگری را ببینیم؟ و دیده و شنیده شویم؟
🔴در کارگاه «بهترین سال زندگی» که کتابی فوقالعاده برای تغییر در برنامهی روزمره و حرکت به یمت آرزوهاست، هم با دوستان دقیقاً به همین نکته رسیدیم.
همهی ما، آرزوی چنین ارتباطی را داریم. درست مثل خلبان گمشده.
🔹متأسفانه فرهنگ و عادات اجتماعی ما، اطاعت و حرف گوشکردن را بسیار بیشتر از گفتگو و رسیدن به توافق میپسندد. هنوز در خانهها و مدرسهها و ادارهها، دانشآموز خوب، همسر خوب و کارمند خوب، انسان مطیع است.
⚪️سرتان را درد نیاورم، به ما گفتگو و توافق را یاد ندادهاند چون خودشان هم بلد نبودند و برای برقراری نظم، فقط یک راه را میشناختند.
🪴اما نظم امروز، با آرامش درونی افراد و حس ارزشمندی و شادی آنها گره خورده. امکان ندارد، توهین شنید یا بیتوجهی دید و حال خوبی داشت. فکر میکنم همهی ما، در پذیرش این موضوع، مشترک باشیم.
♥️کتاب خواندن و صحبت کردن با دیگران، گوش دادن به نظرات مخالف یکی از راههاییست که ما را برای رشد و رسیدن به سطحی بالاتر از ارتباطات راهنمایی میکند. اگر از دیدن بیاحترامی ناراحت میشویم و آرزو میکنیم، تجربههای محترمانهتری داشتیم، اولاً که باید برای ترمیم ارتباط خود و تغییرش به آنچه دوست داریم، اقدام کنیم و منتظر معجزهی تغییر دیگری نمانیم . به قول خانم دبی فورد، اگر قرار بود، تغییری با این روال ایجاد شود، تا به حال انجام شده بود. پس، با مسئولیتپذیری عاقبت و سرنوشت خود را بهعهده بگیریم.
❤️و دوم، فرصت و امکان شنیدن و شنیده شدن و همدل بودن را برای بچهها ایجاد کنیم. متأسفانه، در کمتر مدرسه و محیطی، همکاری و احترام به دیگری، روال رایجی است. ما همیشه رقابت و جلو زدن و گرفتن حق از دیگری -به هر وسیلهای را- به بچهها یاد میدهیم. صادقانه بگویم، مشارکت، مهربانی و دوستی جایی در زندگی ما ندارد. و نتیجه، همین چرخهی باطل است؛ رنج کشیدن در تعطیلات در بیست سال آینده برای فرزندی که عاشقانه دوستش داریم.
مباد که چنین شود و کودکان ما تکدرختهای تنها و خشکیدهی آینده شوند.
#ریحانه_قاسمرشیدی
#شازده_کوچولو
#بهترین_سال_زندگی_من
#باشگاه_مجازی_کتابخوانی_کودک_و_فرهنگ
#همدلی
#بلوغ_عاطفی
#مشکلات_زناشویی
#مهارتهای_زندگی
@farhangkoodak
ارتباط:
@rb1105
🥶تعطیلات زمان مناسبی برای استراحت و بودن در جمع خانواده است. اما اغلب اوقات، این حضور و نزدیکی میتواند به چالش و دعوا ختم شود. همسران دور از شتاب زندگی عادی، فرصتی پیدا میکنند و متأسفانه، به جای گفتگو، تمام خشم انباشته و حرفهای نگفته را سر هم خالی میکنند.
🥹شادی، دوست هنرمند و نازنینم همیشه میگوید از تعطیلی میترسد چون میداند، حتماً همسرش انبانی از خشونت را با خود خواهد آورد و با کمترین اختلافنظری درمورد امور روزمره، او را به ناتوان بودن و شکستخوردگی و هزار و یک صفت دیگر متهم خواهد کرد و برای هزارمین مرتبه، دلش را خواهد شکست.
🔸واقعاً چرا فرصتی که میتواند به آرامش بیشتر اعضای خانواده منجر شود، چنین ترسناک میگذرد؟
و آیا شما هم چنین تجربهای دارید؟
🔹در دو گروه کودک و بزرگسال، در حال همخوانی دو اثر کاملاً متفاوت هستیم.
«شازده کوچولو» با کلاس پنجمیها و «بهترین سال زندگی» با بزرگسالان.
🟢متوجه شدیم خلبان گمشده، ناگهان متوجه میشود درکنار شازده کوچولو «همصحبت» پیدا کرده و فهمیدیم که اگر سعی کنیم دیگری را درک کنیم و به او احترام بگذاریم به سطح بالاتری از ارتباط میرسیم.
اما آیا ما هرگز چنین امکانی را داشتهایم. موقعیتی بوده که بتوانیم در آن از خودخواهی خود بگذریم و دیگری را ببینیم؟ و دیده و شنیده شویم؟
🔴در کارگاه «بهترین سال زندگی» که کتابی فوقالعاده برای تغییر در برنامهی روزمره و حرکت به یمت آرزوهاست، هم با دوستان دقیقاً به همین نکته رسیدیم.
همهی ما، آرزوی چنین ارتباطی را داریم. درست مثل خلبان گمشده.
🔹متأسفانه فرهنگ و عادات اجتماعی ما، اطاعت و حرف گوشکردن را بسیار بیشتر از گفتگو و رسیدن به توافق میپسندد. هنوز در خانهها و مدرسهها و ادارهها، دانشآموز خوب، همسر خوب و کارمند خوب، انسان مطیع است.
⚪️سرتان را درد نیاورم، به ما گفتگو و توافق را یاد ندادهاند چون خودشان هم بلد نبودند و برای برقراری نظم، فقط یک راه را میشناختند.
🪴اما نظم امروز، با آرامش درونی افراد و حس ارزشمندی و شادی آنها گره خورده. امکان ندارد، توهین شنید یا بیتوجهی دید و حال خوبی داشت. فکر میکنم همهی ما، در پذیرش این موضوع، مشترک باشیم.
♥️کتاب خواندن و صحبت کردن با دیگران، گوش دادن به نظرات مخالف یکی از راههاییست که ما را برای رشد و رسیدن به سطحی بالاتر از ارتباطات راهنمایی میکند. اگر از دیدن بیاحترامی ناراحت میشویم و آرزو میکنیم، تجربههای محترمانهتری داشتیم، اولاً که باید برای ترمیم ارتباط خود و تغییرش به آنچه دوست داریم، اقدام کنیم و منتظر معجزهی تغییر دیگری نمانیم . به قول خانم دبی فورد، اگر قرار بود، تغییری با این روال ایجاد شود، تا به حال انجام شده بود. پس، با مسئولیتپذیری عاقبت و سرنوشت خود را بهعهده بگیریم.
❤️و دوم، فرصت و امکان شنیدن و شنیده شدن و همدل بودن را برای بچهها ایجاد کنیم. متأسفانه، در کمتر مدرسه و محیطی، همکاری و احترام به دیگری، روال رایجی است. ما همیشه رقابت و جلو زدن و گرفتن حق از دیگری -به هر وسیلهای را- به بچهها یاد میدهیم. صادقانه بگویم، مشارکت، مهربانی و دوستی جایی در زندگی ما ندارد. و نتیجه، همین چرخهی باطل است؛ رنج کشیدن در تعطیلات در بیست سال آینده برای فرزندی که عاشقانه دوستش داریم.
مباد که چنین شود و کودکان ما تکدرختهای تنها و خشکیدهی آینده شوند.
#ریحانه_قاسمرشیدی
#شازده_کوچولو
#بهترین_سال_زندگی_من
#باشگاه_مجازی_کتابخوانی_کودک_و_فرهنگ
#همدلی
#بلوغ_عاطفی
#مشکلات_زناشویی
#مهارتهای_زندگی
@farhangkoodak
ارتباط:
@rb1105