ترنجون؛ شگفتی یک قصه و قهرمانی که از لابهلای گلبرگها آمد و بهجای منتظر نشستن، نجاتبخش شد.
بعضی کتابها را بهتوصیهی دیگران میخوانیم. اسمشان را میشنویم یا در فهرستی میبینیم و طبیعتاً تاحدودی میفهمیم چه انتظاری باید داشتهباشیم. اما، آشنایی با گروه کوچکی از کتابها، مثل پیدا کردن اتفاقی دوست جدیدی و ناب است.
«ترنجون» را اینطور شناختم. فقط یک آشنایی مبهم با قصهی قدیمی دختر نارنج و ترنج را در ذهن من زنده کرد و البته که به یاد سایر آثار خالقاش-خانم زهره پریرخ افتادم؛ بویژه مجموعهی فراموشنشدنی آیقصه، قصه، قصه.
«ترنجون» برداشت شخصی نویسنده از روایت خیالانگیز عشق شاهزاده به دختر نارنج و ترنج است. با این تفاوت که اینجا، کنش شخصیتها فرق دارد. ترنجون به جای قربانی بودن، شجاعانه بر باد سوار میشود و ساکنان قصههای دیگر را یاری میدهد. شاید او نخستین دختر قصههای ایرانی باشد که به جنگ اژدها میرود؛پیش از او، پهلوانان مرد، دیو خشکی و ستم را نابود کردهاند.
«ترنجون» عصارهی روایتهای قدیمیست. عشقی به پاکی شکوفهها که بهجای انفعال، قهرمان مونث را به تلاش وامیدارد: وقتی شاهزاده خوابست، ترنجون کشتینشینان را از شر نهنگ نجات میدهد و از تمام قهرمانها انسانهای بهتری میسازد.....
خانم پریرخ نازنین با احاطهی بینظیرشان بر ادبیات کهن فارسی و تجربهی سالهای طولانی نوشتن برای کودکان و نوجوانان، اثری فاخر خلق کردهاند که مخاطب را به دنیای فراموششدهی قصه و گاه اسطوره میبرد، تصویرسازی زیبا و گرافیک متفاوت و جسورانهی اثر،
هم مخاطب نوجوان را جذب
میکند.
خوشحالم که هنرمندانی خلاق در کنار هم، بچهها را با افسانهها آشنا کردهاند.
برای خانم پریرخ گرامی و نشر تازهسال «توت» موفقیت آرزومندم و منتظر آثار دیگرشان هستم.
به امید چشیدن میوههای شیرین دیگر این نهال.
راستی اگر آرزومند پرورش فرزندی شجاع و کنشگر هستید، قصهها را از یاد نبرید.
@farhangkoodak
#ترنجون
#زهره_پریرخ
#نشر_توت
#داستان_تخیلی
بعضی کتابها را بهتوصیهی دیگران میخوانیم. اسمشان را میشنویم یا در فهرستی میبینیم و طبیعتاً تاحدودی میفهمیم چه انتظاری باید داشتهباشیم. اما، آشنایی با گروه کوچکی از کتابها، مثل پیدا کردن اتفاقی دوست جدیدی و ناب است.
«ترنجون» را اینطور شناختم. فقط یک آشنایی مبهم با قصهی قدیمی دختر نارنج و ترنج را در ذهن من زنده کرد و البته که به یاد سایر آثار خالقاش-خانم زهره پریرخ افتادم؛ بویژه مجموعهی فراموشنشدنی آیقصه، قصه، قصه.
«ترنجون» برداشت شخصی نویسنده از روایت خیالانگیز عشق شاهزاده به دختر نارنج و ترنج است. با این تفاوت که اینجا، کنش شخصیتها فرق دارد. ترنجون به جای قربانی بودن، شجاعانه بر باد سوار میشود و ساکنان قصههای دیگر را یاری میدهد. شاید او نخستین دختر قصههای ایرانی باشد که به جنگ اژدها میرود؛پیش از او، پهلوانان مرد، دیو خشکی و ستم را نابود کردهاند.
«ترنجون» عصارهی روایتهای قدیمیست. عشقی به پاکی شکوفهها که بهجای انفعال، قهرمان مونث را به تلاش وامیدارد: وقتی شاهزاده خوابست، ترنجون کشتینشینان را از شر نهنگ نجات میدهد و از تمام قهرمانها انسانهای بهتری میسازد.....
خانم پریرخ نازنین با احاطهی بینظیرشان بر ادبیات کهن فارسی و تجربهی سالهای طولانی نوشتن برای کودکان و نوجوانان، اثری فاخر خلق کردهاند که مخاطب را به دنیای فراموششدهی قصه و گاه اسطوره میبرد، تصویرسازی زیبا و گرافیک متفاوت و جسورانهی اثر،
هم مخاطب نوجوان را جذب
میکند.
خوشحالم که هنرمندانی خلاق در کنار هم، بچهها را با افسانهها آشنا کردهاند.
برای خانم پریرخ گرامی و نشر تازهسال «توت» موفقیت آرزومندم و منتظر آثار دیگرشان هستم.
به امید چشیدن میوههای شیرین دیگر این نهال.
راستی اگر آرزومند پرورش فرزندی شجاع و کنشگر هستید، قصهها را از یاد نبرید.
@farhangkoodak
#ترنجون
#زهره_پریرخ
#نشر_توت
#داستان_تخیلی