وقتی از «عشق» نوجوانی گفتیم
امکان ندارد با بچههای کلاس پنجم بهبالا کار کنید و با موضوع «عشق» مواجه نشوید.
بچههای امروز، همانطور که زودتر از مادران خود بلوغ جسمی را تجربه میکنند، بهدلایل متعدد و بیش از همه، سهلگیری خانوادهها در دسترسی کودکان به دنیای مجازی، ارتباطهای عاطفی را تجربه میکنند.
بهندرت میتوان کلاسی را بدون صحبتهای اینطوری پیدا کرد و عدهای که بابت چنین موضوعاتی، بهخودشان افتخار میکنند و دیگران را بچهسال و .... مینامند.
هرچند طی سالهای اخیر، تابوی گفتگو درمورد مسایل بیولوژیکی بلوغ، تا حدودی از بین رفته و با بچهها صحبت میشود. اما هنوز ماجراهای عاطفی نوجوانی جزو حرفهای مگو به حساب میآید. «سه بار خوششانسی» و احساس لطیف «مو» یازدهساله نسبت به پسر هجدهسالهی همسایه که البته تا انتهای داستان، فقط در حد ابراز توجه از طرف دختر و نادیدهگرفتن از طرف مقابل باقی میماند، بهانهای بود برای گفتگوی ما.
این که آیا بچهها با این موضوع برخورد داشتهاند یا نه، جوابش مثبت بود. آنها وجود چنین احساسی را عجیب، غیرطبیعی یا ناپسند نمیدانستند اما به نحو عجیبی، همه میگفتند که زمان نوجوانی را مناسب چنین موضوعاتی نمیدانند.
درمورد تغییری که «عشق» در برداشتهای ما ایجاد میکند و امکان دیدن، شنیدن و بررسی دقیق را از ما میگیرد، حرف زدیم.
مقایسهی احساس شدید نسبت به دیگری با میلی که گاهی بچهها برای خرید لباس یا وسیلهی نامناسب خاص و چشمگیری تجربه کردهاند، ماجرا را برایشان کاملاً روشن کرد.
از این که همهی بچهها، متوجه خطرات ورود به چنین دوستیهایی آگاه بودند و محبت و توجه را در خانوادهی خود میجستند، خوشحال شدم. امیدوارم، یادمان باشد، دختران و پسران نوجوان ما، بیش از دوران خردسالی به عشق و توجه ما نیاز دارند و قد بلند و اندام بزرگسالانهیشان نشاندهندهی استقلال عاطفی آنها از پدر و مادر نیست.
با توجه، احترام و ابراز محبت خالصانه، میتوانیم عزیزانمان را از خطرات دوران نوجوانی در امان نگهداریم.
#کارگاه_کتابخوانی_مجازی
#ریحانه_قاسم_رشیدی
#سه_بار_خوش_شانسی
#رمان_نوجوان
#عشق_نوجوانی
#فرزندپروری_هوشمندانه
@farhangkoodak
امکان ندارد با بچههای کلاس پنجم بهبالا کار کنید و با موضوع «عشق» مواجه نشوید.
بچههای امروز، همانطور که زودتر از مادران خود بلوغ جسمی را تجربه میکنند، بهدلایل متعدد و بیش از همه، سهلگیری خانوادهها در دسترسی کودکان به دنیای مجازی، ارتباطهای عاطفی را تجربه میکنند.
بهندرت میتوان کلاسی را بدون صحبتهای اینطوری پیدا کرد و عدهای که بابت چنین موضوعاتی، بهخودشان افتخار میکنند و دیگران را بچهسال و .... مینامند.
هرچند طی سالهای اخیر، تابوی گفتگو درمورد مسایل بیولوژیکی بلوغ، تا حدودی از بین رفته و با بچهها صحبت میشود. اما هنوز ماجراهای عاطفی نوجوانی جزو حرفهای مگو به حساب میآید. «سه بار خوششانسی» و احساس لطیف «مو» یازدهساله نسبت به پسر هجدهسالهی همسایه که البته تا انتهای داستان، فقط در حد ابراز توجه از طرف دختر و نادیدهگرفتن از طرف مقابل باقی میماند، بهانهای بود برای گفتگوی ما.
این که آیا بچهها با این موضوع برخورد داشتهاند یا نه، جوابش مثبت بود. آنها وجود چنین احساسی را عجیب، غیرطبیعی یا ناپسند نمیدانستند اما به نحو عجیبی، همه میگفتند که زمان نوجوانی را مناسب چنین موضوعاتی نمیدانند.
درمورد تغییری که «عشق» در برداشتهای ما ایجاد میکند و امکان دیدن، شنیدن و بررسی دقیق را از ما میگیرد، حرف زدیم.
مقایسهی احساس شدید نسبت به دیگری با میلی که گاهی بچهها برای خرید لباس یا وسیلهی نامناسب خاص و چشمگیری تجربه کردهاند، ماجرا را برایشان کاملاً روشن کرد.
از این که همهی بچهها، متوجه خطرات ورود به چنین دوستیهایی آگاه بودند و محبت و توجه را در خانوادهی خود میجستند، خوشحال شدم. امیدوارم، یادمان باشد، دختران و پسران نوجوان ما، بیش از دوران خردسالی به عشق و توجه ما نیاز دارند و قد بلند و اندام بزرگسالانهیشان نشاندهندهی استقلال عاطفی آنها از پدر و مادر نیست.
با توجه، احترام و ابراز محبت خالصانه، میتوانیم عزیزانمان را از خطرات دوران نوجوانی در امان نگهداریم.
#کارگاه_کتابخوانی_مجازی
#ریحانه_قاسم_رشیدی
#سه_بار_خوش_شانسی
#رمان_نوجوان
#عشق_نوجوانی
#فرزندپروری_هوشمندانه
@farhangkoodak