کودک و فرهنگ
1.22K subscribers
5.22K photos
731 videos
112 files
1.43K links
تجربه های مادری روزنامه نگار و تسهیلگر فرهنگی. ریحانه قاسم رشیدی هستم .

ارتباط

@rb1105
Download Telegram
چگونه می‌توانم در دوران نوجوانی فرزندم از بحران‌ها، فرصتی برای عشق و شکوفایی و دوستی مادام‌العمر بسازم؟

ادامه در پست بعدی

https://t.me/farhangkoodak/9982

#کارگاه_شقایق‌پروری
#کارگاه_مجازی_فرزندپروری
#مادر_توانمند
#نوجوانی
#ریحانه_قاسم‌رشیدی

@farhangkoodak
چگونه می‌توانم در دوران نوجوانی فرزندم از بحران‌ها، فرصتی برای عشق و شکوفایی و دوستی مادام‌العمر بسازم؟



🔹نوجوانی فصل شقایق است؛ دشتی پر از گل که هفته‌ی بعد خالی شده. اما در این گذار چه کنم؟ گذاری پر از توفان و رگبار و تابش داغ آفتاب بلوغ؟


🔹می‌دانم تغییرات بچه‌ها می‌ترساندمان. اما، چهار تا واژه‌ی عجیب مثل «ناموساً» و «پشمام» نابودشان نکرده. آنها در تحولند و در حال تجربه‌ی جهان. همین.

🔹اغلب نوجوان‌ها خود را ناکافی می‌بینند و اعتماد به نفس‌شان‌ با مقایسه‌ی مداوم هوش، زیبایی، موفقیت تحصیلی و … پایین می‌آید. وظیفه‌ی ما ایجاد فرصت تجربه‌های موفق است.

🔹دوستی‌ در نوجوانی بسیار مهم می‌شود. شناختن دوستان بچه‌ها و خانواده‌های‌شان و آگاهی از ارزش‌های اخلاقی آنان اهمیت دارد. اما در نهایت، خود او باید‌ تصمیم بگیرد. می‌توانیم نظرمان را بگوییم. از دور مراقب باشیم. تقریباً همیشه به نظر ما می‌رسند.


🪴🪴🪴
دستاورد ما:
♥️فضای آرام در خانه، ♥️مشخص بودن چهارچوب‌های آگاهانه و عادلانه و امروزی، ❤️انعطاف ❤️نظارت ♥️محبت بی‌قید و شرط ❤️ و دادن فرصت اشتباه باعث می‌شود تا این دوران به بهترین شکل بگذرد و فرزندمان باور کند ما پناه و حامی‌اش هستیم و دوست همیشگی‌اش.

تأثیر من و شما بسیار بیشتر از آن است که فکر می‌کنیم و تا به حال به ما گفته‌اند.

🔸🔸🔸 «دوره‌ی شقایق‌پروری» برای مادران توانمندتر ۱۰ تا ۱۴ ساله‌ها.
برای شریک شدن در تجربه‌های واقعی و یادگیری از کتاب «کمک به بچه‌ها در نوجوانی» توصیه و تهیه‌شده توسط وزارت آموزش آمریکا برای خانواده‌ها


ثبت‌نام:
@rb1105

#ریحانه_قاسم‌رشیدی
#فرزندپروری
#نوجوان
#شقایق‌پروری
#کارگاه_مجازی_فرزندپروری
#نوجوانی
#مادر_توانمند
#کمک_به_بچه‌ها_در_نوجوانی


@farhangkoodak

اگر شاهد سختی‌های دوران نوجوانی بچه‌ها هستید و فکر می‌کنید همه‌ی ما، لایق دانستن و بهبود زندگی خود و بچه‌های‌‌مان هستیم، این پیام را به مخاطبانش برسانید.🥀
در کارگاه شقایق‌پروری

🔸تا حالا شقایق دیده‌ای؟ گلبرگ‌های نازک و ساقه‌های باریکی دارد که اگر کمی محکم نوازششان کنیم، پرپر می‌شود.

🔸نوجوان‌ها هم مثل شقایقند. ظریف و زیبا و تحت‌تأثیر رفتار ما. من و شما، در سال ۱۴۰۳ فقط مادر آنها نیستیم. عشق و محبتی که قبلاً بچه‌ها از تعداد زیادی از اعضای فامیل می‌دیدند، حالا به دلایل مختلف، به والدین محدود شده و همین، کار را سخت‌تر کرده.

🔸گاهی به افراط سهل می‌گیریم و زمانی از آن‌طرف بام می‌افتیم. در حالی‌که می‌دانیم بهترین راه، تعادل است و فراهم کردن فرصت تصمیم‌گیری و مواجه شدن با نتایج مثبت و منفی.

🔸ما در کارگاه شقایق‌پروری، یاد می‌گیریم که چطور والدی باشیم و چگونه همیشه منبع عشق و عاطفه برای فرزندمان بمانیم و پا به پای آنها رشد کنیم. درعین‌حال چهارچوب‌ها را کنار نگذاریم.


🔸منتظر مادران توانمند ۱۰ تا ۱۴ ساله‌ها هستیم.


ثبت‌نام:
@rb1105


#کارگاه_مجازی_فرزندپروری
#کارگاه_شقایق‌پروری
#ریحانه_قاسم‌رشیدی
#نوجوان
#مادر_توانمند

@farhangkoodak
شکوفه‌های پرتقال، امتحان و نگرانی‌های ما برای فرزندان


🔸به هر کس می‌گویم ما در حیاط‌مان درخت پرتقال داریم، باور نمی‌کند. درختی که نکاشتیمش. احتمالاً من یا خواهرم وقتی کوچک بودیم، از سر تفنن، تخم پرتقالی را پرت کرده‌ایم توی باغچه.

یادم هست سال‌ها طول کشید تا بزرگ شد. درخت هلو و درخت سیب و گلابی و انجیری که مامان کاشته‌بود طی این سال‌ها خشک شدند اما درخت پرتقال ماند و یک سال، با شگفتی دیدیدم شکوفه کرد. چه شکوفه‌های معطری. اینجا وسط وسط تهران.

🔸درخت پرتقال دوست من است. از پنجره‌ی خانه‌ام نگاهش می‌کنم و با او حرف می‌زنم. پاییز پارسال که شروع کرد به برگریز، غمگین شدم. کف حیاط پر از برگ‌های خشکیده‌اش بود. دقت کردم و دیدم معدود پرتقال‌های تهران مثل پرتقال قشنگ حیاط مدرسه‌ی باران هم همین‌طور شده‌اند. فکر کردم لابد آلودگی هوا خدمت‌شان رسیده.🥹….

🔸اما حالا درخت پرتقال شکوفه کرده. گل‌های سفید ستاره‌ای دارند باز می‌شوند و برگ‌های سبز هم. و من خیلی خوشحالم. قربان صدقه‌ی درخت می‌روم و پرنده‌هایی که می‌آیند برای لانه‌ساختن.
با این کم آبی، یادم نمی‌رود مراقبش باشم.

🔸می‌ایستم و نگاهش می‌کنم. به یاد دخترم و تمام بچه‌ها می‌افتم. همه شان درختان پرتقال ما هستند. حضور تک به تک‌شان پر از شگفتی و برکت است. حتی اگر در کنار تمام خوبی‌های‌شان، بی‌دقت، سر به‌هوا، لجباز، پرتوقع، تنبل، زبان‌دراز، ….😅😂هم باشند. اما من، نباید مأیوس بشوم و تبر بردارم برای قطع امید . باید یادم باشد، رشد بچه‌ها و تبدیل‌شدن‌شان به مردان و زنان مستقل و متکی‌به‌نفس، «فرآیند»ی طولانی و مداوم و دشوار است. خیلی خیلی بیشتر از نمره‌ی عربی و ریاضی و علوم و رتبه‌ی کنکور، نهادینه‌شدن پشتکار، ایجاد علاقه و برنامه‌ریزی اهمیت‌دارد و این که به‌امید خدا زمانی باور کنند، تجربیات تلخ و شیرین بزرگترها، می‌تواند برای‌ آنها هم مفید باشد.


🔸به شکوفه‌ها نگاه می‌کنم و زنبورهای عسل. نمی‌دانم در این شهر دودزده، کجا را مأمن خود کرده‌اند. اما اگر این‌ها توانسته‌اند در شرایط سخت دوام بیاورند، حتماً من و شما و فرزندان‌مان هم می‌توانیم شکوفا شویم.

🔸امتحان‌های بچه‌ها نزدیک است و همینطور کنکور. خیلی از دوستان نگران هستند و با من صحبت می‌کنند. می‌فهمم‌شان. دختر من هم باید انتخاب رشته‌ کند و می‌دانم دلواپس این نوجوانان نازنین در این شرایط بی‌ثبات بودن، یعنی چه. اما روزنامه‌نگاری یادم داده، با چشم عقاب دنیا و مردم را ببینم. من فهمیده‌ام، پیشرفت، ساختن مسیر است، یاد گرفتن پشتکار و هدف‌گذاری دقیق. پیشرفت، نمره‌ی بیست ریاضی توی کارنامه نیست که چهار روز بعد هیچ چیز یادمان نباشد یا قبول شدن در رشته‌ی پرطرفداری که دوستش نداریم. پیشرفت، تلاش مستمر است برای درک جهان و شناختن خود و عملی‌کردن آرزوها.

🔸به برگ‌های تازه‌رسته و بازی‌شان با نسیم نگاه می‌کنم و آرزو می‌کنم به‌جای فشار بر بچه‌ها، مسیر را صاف کنیم و الگوهای مناسبی را نشان‌شان بدهیم تا خودشان بتوانند تصویر زیبایی از خودشان در ده سال آینده را بسازند و به‌طرفش بروند.

پا‌نوشت: کاش می‌توانستم عطر شکوفه‌های پرتقال را برای‌تان بفرستم♥️🙏🏻.


#امید
#فرزندپروری
#درخت_پرتقال
#ریحانه_قاسم‌رشیدی
#ریاضی
#انتخاب_رشته
#اضطراب
#مادر
#کودک
#نوجوان
#رتبه‌ی_کنکور
#نمره


@farhangkoodak

راستی عکس‌ها را از سایت‌های خارجی برداشته‌ام. 😅
من همیشه عاشقت هستم


🔸دیروز که دخترم از مدرسه آمد، با آب و تاب از پیش‌بینی بچه‌ها برای شروع جنگ خبر داد و بعد با خنده‌ای نوجوانانه اضافه کرد که در حیاط مدرسه‌شان پناهگاه هست و او از چیزی نمی‌ترسد. ترجمه‌‌ی حرفش در ذهن من این بود: بچه‌ها و فرزند خودم از احتمال جنگ می‌ترسند و با این که اصلاً اهل سیاست نیستند، درباره‌اش حرف می‌زنند.


🔸سعی‌کردم به شوخی رد کنم. البته که اشاره‌ای به پناهگاه مدرسه‌ی خودم کردم و به زیر زمین خانه‌مان که بعد از جنگ شاید فقط یکبار از پله‌های فلزی‌اش پایین رفته‌ام. به شوخی به او گفتم اگر دوست داشته‌باشد فضای سرد و تاریک و خفنی را ببیند می‌توانیم سری به آنجا بزنیم. هرچند، در دلم هم آن لحظه و هم الان دعا می‌کنم هیچکس، مجبور به استفاده از پناهگاه نشود.


🔸انقدر زندگی کرده‌ام که بدانم ما آدم‌های معمولی قدرتی برای کنترل اتفاقات نداریم. سلاح ما رفتار و فکر ماست و دیدگاهی که می‌تواند همیشه جنبه‌ی زیبای زندگی را کشف کند. و چیزی که از دست‌مان برمی‌آید، حفظ آرامش خانواده و نترساندن بچه‌ها، همدلی با آنها و پذیرش احساسات‌شان.

🔸صد البته، طبیعیست بچه‌ها بترسند و به شکل‌های مختلف، حتی با جوک‌ یا خشم و … آن را ابراز کنند. اما این، من و شما هستیم که می‌توانیم حس غریزی‌شان را به وحشتی تخریبگر و پایدار تبدیل کنیم یا به وسیله‌ای برای تجربه‌های عمیق انسانی مثل عشق اعضای خانواده و رفتار محبت‌آمیز.

🔸نمونه‌ی فانتزی و اغراق‌شده‌ی چنین رویکردی را می‌توان در فیلم «زندگی زیباست» اثر روبرتو بنینی دید. پدری که با پسر خردسالش در اردوگاه مرگ نازی‌ها گیر افتاده و وانمود می‌کند، همه‌ چیز بازیست و تا آخرین لحظه، با سرخوشی شجاعانه‌ای از فرزندش محافظت می‌کند.

🔸در این صبح زیبای فروردین که یاکریم‌ها مثل همیشه می‌خوانند و گنجشک‌های بازیگوش روی شاخه‌های سبز و پرشکوفه می‌پرند، آینده بیش از هر وقت دیگری مبهم است. آنچه در حیطه‌ی قدرت من قرار دارد، وجود خودم و تصمیمیست که برای واکنش‌هایم می‌گیرم. باشد که هر لحظه‌ی عمر، با تجربه‌ی صلح آمیخته‌شود .


۲۶ فروردین ۱۴۰۳

#عشق_و_صلح
#ریحانه_قاسم‌رشیدی
#فرزندپروری
#مادر
#فلسفه_در_خدمت_زندگی
#همدلی
#زندگی_زیباست

@farhangkoodak
مادری کردن در سخت‌ترین روزها


🔸رسیده و نرسیده با لحن خیلی عادی گفت: فردا موبایل می‌برم مدرسه. فهمیدم نگران بوده و احساس ناامنی می‌کرده. یکی از بچه‌ها، پنهانی گوشی آورده‌بوده و این چهارده‌ساله‌ها، یواشکی اخبار را دنبال می‌کردند؛ چهارده‌ساله‌هایی که تا پریروز، جز موسیقی و مد و خبرهای تکنولوژی نمی‌خواندند.

🔸رعایت قوانین مدرسه، یکی از اصول خانه‌ی ماست. اما هر قانونی تبصره‌ای در مواقع اضطرار دارد و دیروز یکی از همین موقعیت‌ها بود. زمانی پر از پرسش‌های سخت و احساسات متلاطم.
وقتی توضیح داد گوشی را خاموش نگه خواهد داشت و اگر اتفاقی افتاد، استفاده خواهد کرد، پذیرفتم.
دلم فشرده شد و همزمان احساس غرور کردم که راهی برای کنترل ترس و مدیریت اوضاع پیدا کرده.


راستش، من همیشه به بچه‌ها اعتماد می‌کنم. با آنها صادقم و جز صداقت ندیده‌ام.

🔸امتحان میان‌ترم، وقت زیادی باقی‌نمی‌گذاشت. برای همین، متعجب‌شدم وقتی درمورد مسأله‌ی فلسطین پرسید و نشست تا این قصه‌ی غمگین طولانی را بشنود.

🔸نزدیک غروب، خودش شروع کرد به گفتن از تصویری که در ذهنش داشت. از این که ما هم آواره شویم و مدارس و دانشگاه‌ها بسته‌شوند و کانال‌های تلگرامی که با قطعیت از شروع جنگ نوشته‌اند و او و هم‌سالانش را بی‌نهایت ترسانده‌اند …

🔸تصویر آخرالزمانی او را گذاشتم کنارتجربیات خودم. حق داشت. در گذشته، زشتی جنگ به این وسعت و دقت مخابره نمی‌شد. اینترنت و ماهواره نبود و شبکه‌‌های اجتماعی، که بدانیم چه خشونتی رخ می‌دهد. فقط در سال‌های آخر جنگ بود، که زندگی ما در تهران، آشفته‌شد و حتی در آن زمان هم، به‌قدری عکس‌ها و فیلم‌ها با دقت در جامعه پخش می‌شد که من تا وقتی با خرابه‌ی منزل دایی‌ام روبه‌رو نشدم، نمی‌دانستم موشک چه معنایی دارد.

🔸دیشب تا صبح چند بار بیدار شدم و خبرها را چک کردم. کاری که احتمالاً بسیاری از مادرها هم انجام داده‌اند. دعا کردم، اسرائیلی‌ها، آتش جنگ را شعله‌ور نکنند.

🔸و صبح، با آواز پرنده‌ها شروع شد و‌ خبر برقراری پروازها و از آن بهتر، تصمیم نبردن موبایل و کشف قدرت گوش‌ دادن و پذیرفتن. هنری که باید خیلی بیشتر یاد بگیرم.

#عشق_و_صلح
#نوجوان
#اخبار
#ریحانه_قاسم‌رشیدی
#تجربه‌ی_زیسته
#فرزندپروری
#مادر

@farhangkoodak
هوم‌اسکول، (مدرسه‌ی خانگی)، آری یا خیر؟

آنچه از یکسال تدریس ریاضی فهمیدم


🔸تمایل به گریز از مدارس رسمی، روز به روز در کشور ما بیشتر می‌شود و هفته‌ای نیست که از مادری نشنوم سال بعد، می‌خواهد بچه‌اش را هوم اسکول کند.
به نظر من، این تصمیم بسیار مهمیست و تمام جنبه‌های آن در حد امکان باید بررسی شود.

🔸نقایص مدارس معمولی را همه می‌دانیم. رقابتی بودن و حجم زیاد دروسی که گاهی هیچ ربطی به زندگی و دنیای بچه‌ها ندارد و …. اما همین مدارس، کارکرد مثبت و مهمی هم دارند که اغلب نادیده‌گرفته‌می‌شود.

🔸ما بچه‌ها را صرفاً برای یادگیری دروس به مدرسه نمی‌فرستیم. مدرسه، تجربه‌ی حضور در اجتماع و دیدن و شناختن دیگری را به کودک می‌دهد و او را در دوستیابی، شنیدن صدای مخالف و درک شیوه‌های مختلف زندگی توانمند می‌کند. حتی، بسته‌ترین و کوچک‌ترین مدارس هم، بیش از خانه، امکان رشد روانی و ارتباطی را برای فرد فراهم می‌کند.

🔸پس اگر من چنین تصمیمی دارم، حتماً باید جایگزینی برای این بخش مهم پیدا کنم.

🔸نکته‌ی دوم، لزوم مدیریت و برنامه‌ریزی بسیار دقیق درسی برای بچه‌های هوم‌اسکول است. آنهم در شرایطی که در خانه‌ماندن کودک، فشار روانی زیادی را بر او و مادر وارد می‌سازد.
تا تجربه‌نکنید یا از نزدیک نبینید، نمی‌توانید به حجم این انرژی منفی آگاه شوید.
داناترین و پرانرژی‌ترین مادرهایی که می‌شناسم، طی سال‌ تحصیل خانگی فرزند، دچار تنش‌های زیادی شدند.
این موضوع، با نزدیکی بچه‌ها به سن نوجوانی تشدید می‌شود.

🔸به‌علاوه، در سال‌های دبستان، از بچه‌ها امتحان رسمی گرفته‌نمی‌شود و اگر خانواده، نسبت به یادگیری دروس دقت نداشته‌باشد، کودک اطلاعات لازم را کسب نمی‌کند. و ممکن است، بعداً امکان جبران این عقب‌ماندگی بسیار سخت باشد.

🔸با همه‌ی این دشواری‌ها، خانواده‌هایی هستند که با درایت و آگاهی و برنامه‌ریزی دقیق و مسئولانه، از موقعیت آموزش خانگی به بهترین شکل بهره می‌برند.

🔸من امسال، در تجربه‌ی تحصیل خانگی یکی از دختران عزیزم، همراه بودم و به او ریاضی یاد می‌دا‌دم. که تجربه‌ی بسیار خوبی بود چون بیش از هر چیز، مادر با همراهی لحظه به لحظه‌ و نظارت دقیق بر انجام تکالیف و اجرای برنامه‌ی دقیق درسی همپای کودک بود و کودک هم همکاری و پشتکار لازم را داشت. صفتی که این‌روزها، چندان شایع نیست.


🔸دوست داشتم درباره‌ی این تجربه به شما دوستان عزیزم بگویم تا اگر چنین قصدی دارید، با دقت و بررسی بیشتری، تصمیم بگیرید.

🔸امیدوارم تمام بچه‌ها در بهترین شرایط رشد کنند و بتوانند استعدادهای خود را بارور نمایند و ما هم کنارشان باشیم.


🔸خوشحال می‌شوم، نظرها و تجربه‌های‌تان را بنویسید تا از همدیگر یاد بگیریم.
البته که شکل‌های مختلفی از هوم‌اسکول وجود دارد. تجربه‌ی ما، فقط یک شیوه‌ی آن بود.


#ریحانه_قاسم‌رشیدی
#هوم_اسکول
#ریاضی
#آموزش_ریاضی
#مادر
#مدرسه
#مهارتهای_اجتماعی


@farhangkoodak
کی گفته نمی‌شه جبران کرد؟
خانه موزه‌ی مقدم: حکایت نوه‌ای که غرامت جنایت جدش را پرداخت


🔸اینجا خانه‌ی مقدم است. تکه‌ای از بهشت در قلب تهران. بر خیابان امام‌خمینی (سپه سابق)، کنار ملک عبدالحسین خان فرمانفرما که سردار سپه خرید و کاخ مرمرش را در آن ساخت.
البته که اگر درباره‌اش ندانید، امکان ندارد از سردر ساده‌اش بتوانید به ارزش و زیبایی‌اش پی‌ببرید.

🔸این خانه را گرانقیمت‌ترین خانه‌ی ایران نامیده‌اند. نمادیست از گذر سرزمین ما از دوران قدیم به تجدد و مدرنیته. هم حیاط اندرونی و بیرونی دارد، هم عمارتی شبیه قلعه‌های فرانسوی که مالک هنرمند برای همسر فرنگی خود ساخته و هم انواع گوناگون یادگارهای فرهنگی. از تکه‌های خانه‌هایی ارزشمند که خراب می‌شدند و دکتر مقدم ستون و حوض و کاشی‌شان و … را می‌آورد و نگه‌‌می‌داشت تا مجموعه‌هایی که حتی در بعضی موزه‌ها هم، مشابهش نیست.

🔸دیوار با ستون‌های فیروزه‌ای انتهای تصویر، دیوار تجدد است. مهندس سیحون معروف آن را ساخته. توضیح و توصیف بنا و زندگی فوق‌العاده‌ی مالکانش بماند برای وقتی که دیدم‌تان.

🔹اما همه‌ی این مقدمات را نوشتم تا نکته‌ای را که کمتر گفته‌می‌شود، برای‌تان شرح دهم. دکتر حسن مقدم، استاد برجسته‌ی دانشگاه تهران و طراح آرم آن، فقط پسر احتساب‌الملک، اولین شهردار طهران نبود. او نواده‌ی میرزا‌علی‌خان حاجب مراغی هم بود که فرمان قتل امیرکبیر را چاپاری به باغ‌فین برد و …..

🔸نام برادران مقدم؛ محسن و حسن با هنر و فرهنگ ایران آمیخته.«جعفرخان از فرنگ برگشته» یکی از اولین نمایشنامه‌های کمدی‌درام‌ ایران را حسن خان جوانمرگ در سوییس نوشته و برادر کوچکتر، علاوه بر تدریس و تحقیق در دانشگاه، مجموعه‌ای بی‌همتا را برای ایران به یادگار گذاشته.

🔹جای امیرکبیر هرگز پر نشد اما، آموزش، فرزندزادگان قاتل او را به گوهرهایی ناب تبدیل کرد. بماند که نوه‌ی امیر عزیز ما شد محمدعلی‌شاه قاجار که مجلس را به توپ بست و مشروطه‌خواهان را ….

🔸 آموزش بچه‌ها را دستکم نگیریم. آموزش و گشودن روزنه‌هایی به تفاوت‌ها و تجربه‌ی احترام به آنها، می‌تواند کینه‌ها و خشونت را بزداید و دنیایی بهتر بسازد.

🪴در طهرانگردی‌های «کودک و فرهنگ» منتظر همه‌ی مادران و فرزندانی هستم که به شناختن خود و ریشه‌های‌شان علاقه‌مندند.


♥️ما از منظری مادرانه با چشمانی تازه‌سال به تاریخ می‌نگریم و از ابتدای فعالیت‌مان، مادران را هم در برنامه‌ها همراه کرده‌ایم.



#خانه_موزه‌ی_مقدم
#امیرکبیر
#جعفر_خان_از_فرنگ_برگشته
#ریحانه_قاسم‌رشیدی
#طهرانگردی_با_بچه‌ها
#عشق_و_صلح
#مادر_و_کودک

@farhangkoodak

ارتباط برای پیش‌ثبت‌نام شش تا چهارده ساله‌ها:
@rb1105
تقدیم به تمام مادرانی که قلب اصلی‌شان در بدن کم‌سال فرزندی می‌تپد❤️


🔆باشگاه کتابخوانی مجازی بزرگسال یکی از معدود مکان‌های دنیا برای برداشتن نقاب‌هاست. ما زنانی هستیم از طبقات مختلف اجتماعی، سنین متفاوت و تحصیلات و عقاید گوناگون که طی چهار سال یاد گرفته‌ایم خود خودمان را به جمع هفتگی بیاوریم.

🔆دیروز یکی از دوستان نازنین، از مشکلاتی که بر سر راه ادامه‌تحصیل فرزند عزیزشان پیش‌آمده، گفت و من که چند مرحله از ایشان عقب‌ترم، همراهی ایشان و همدلی‌شان با جوان برومندمان را حس کردم و وقتی خودم را در آن جایگاه گذاشتم، دیدم که چه مرحله‌ی سختیست.

🔆همه‌ی ما دوست داریم و تلاش می‌کنیم تا زمینه را برای پیشرفت بچه‌ها فراهم کنیم. اما گاهی جبر تاریخ و جغرافیا دست به دست هم می‌دهد و راهی را که با هزار امید باز کرده‌ایم، می‌بندد. تجربه‌ی ناکامی برای خودمان مفهومی کاملاً جداگانه است تا دیدن و سهیم شدن در ناکامی فرزند. فکر می‌کنم دومی خیلی سخت‌تر باشد.


🔆این حس را زیاد تجربه کرده‌ام. هم، در خودم و هم در مادرانی که می‌شناسم. ما انسان‌های معمولی که نه استعداد خارق‌العاده‌ای داریم و نه، ثروت چشمگیری و ارتباطات ویژه‌ای، میلی‌متری جلو می‌رویم. بسته بودن مسیر و بازگشت به سر خط اصلاً آسان نیست. ولی گاهی هیچ کاری نمی‌شود کرد. باید پذیرفت و مسیر دیگری را پیش‌گرفت. و البته با حس ناامیدی و احیاناً افسردگی هم جنگید.

🔆اما شاید این ماجرا وجه دیگری هم داشته‌باشد. موقعیت و تجربه‌ای بهتر در افقی متفاوت انتظار فرزند ما را بکشد؛ چیزی که امروز برای ما روشن نیست. اما به وقتش پیش‌خواهد‌آمد.
دیر و زود دارد اما اگر پشتکار داشته‌باشند، سوخت و سوز نه!


🔆وقتی به تمام مراحلی که خودم در زندگی از سرگذرانده‌ام فکر می‌کنم، می‌بینم خیلی وقت‌ها اصرار بیش از حدم برای کسب یک موقعیت خاص در زمانی معین، نه فقط بیهوده بلکه به ضرر خودم بوده. مثلاً به شکل عجیبی فکر می‌کردم باید در اولین سال، دانشگاه قبول شوم و چه استرس و فشاری را در هفده سالگی متحمل شدم ولی این قبولی، واقعاً‌ به نفعم نبود. اگر آنقدر عجله نمی‌کردم و زمانی را به شناختن خودم اختصاص می‌دادم، مطمیناً رشته‌ای مناسب‌تر را می‌خواندم.


🔆زندگی به من یاد داده که پر از فرصت است. همین زنده‌بودن، گوش داشتن برای شنیدن صدای عزیزان، چشم داشتن برای دیدن جوانه‌های کوچک گلدان، پر از نوید اطمینان‌بخش است. شاید در لحظاتی، تلاش‌های ما بی‌ثمر به‌نظر برسد اما هرگز، هیچ نیت خوبی بی‌پاسخ نیکو از سمت جهان، رها نمی‌شود.

🔆چندی پیش در نشستی، نویسنده‌ی معروفی خاطره‌ای از نوجوانی خود تعریف کردند. چون از ایشان اجازه نگرفته‌ام اسمشان را نمی‌آورم.
ایشان و دوست صمیمی‌شان بعداز ظهر پنجشنبه‌ای تصمیم می‌گیرند به تماشای فیلم گوزن‌ها بروند؛ معروف‌ترین فیلم روز. پول‌های‌شان را روی هم می‌گذارند، دو نفری با هم دو تومان - دو تا سکه‌ی یک تومانی- داشتند اما قیمت بلیط بیست و پنج ریال یا به زبان خودمانی آن روزگار، بیست و پنج زار بود.

دو نوجوان به هر دری می‌زنند تا پنج ریال جور کنند. جیب‌های‌شان را می‌گردند. دم در محل کار پدر می‌روند تا پول بگیرند اما او را پیدا نمی‌کنند و …. مبلغ جور نمی‌شود و بچه‌ها دست از پا درازتر و ناراحت به خانه برمی‌گردند.

صبح فردا وقتی از خواب بیدار می‌شوند، می‌فهمند که سینما آتش گرفته و تمام کسانی که در سالن بودند، مرده‌اند.

🔆شما را نمی‌دانم اما شنیدن این تجربه برای من خیلی تکان‌دهنده‌بود. دنیا یا شاید این قسمتی که ما در آن ساکنیم، پر از وقایع پیش‌بینی‌نشده‌است و علم و آگاهی ما نسبت به جوانب مختلف امور، همیشه، بسیار ناقص و محدود. پس به عنوان مادری که دو قلب در دو بدن جدا از هم دارد و قلب جوانتر را بسیار بیشتر دوست می‌دارد، فقط یک کار از دستم بر می‌آید: از خداوند برای او و تمام بچه‌های دنیا طلب خیر کنم. آنچه را در دراز مدت به نفعش خواهد بود، بخواهم و آرزو کنم در حد امکان با معنای خوبی و زیبایی و صداقت آشنا شود و در بزرگسالی انسان نیکی باشد، در هر جا و در هر مرحله‌ای از زندگی.

❤️امید که آنان زندگی‌های پربارتر و شکوفاتری از ما داشته‌باشند و ما بتوانیم نقش والدی خود را به درستی به انجام برسانیم.


#فرزندپروری
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#انتخاب
#انتخاب_رشته
#مادر
#آینده‌نگری
#نوجوان
#ریحانه_قاسم‌رشیدی
#فیلم_گوزن‌ها
#تجربه‌ی_زیسته

@farhangkoodak
کودک و فرهنگ
چگونه در انتخاب شغل و رشته‌ی تحصیلی به بچه‌ها کمک کنیم؟ یا چرا رزیدنت‌ها از انتخاب خود ناراضی‌اند؟ 🪷نمی‌شود با بچه‌ها کتاب‌ خواند و از مادرها و تأثیرشان بر زندگی بچه‌ها غافل بود. روزی که دوست و استاد عزیرم خانم درنا حمیدی، باشگاه‌های کتابخوانی فرانسه را…
چگونه در انتخاب شغل و رشته‌ی تحصیلی به بچه‌ها کمک کنیم؟
یا
چرا رزیدنت‌ها از انتخاب خود ناراضی‌اند؟

قسمت دوم

❤️‍🔥می‌شود گفت جامعه‌، قدردان علم نیست و … اما اصلاً کی قول داده‌بو‌د با درس‌خواندن پولدارتر از ثروتمندان امروزی شویم؟
منظورم از پولداران امروزی، همین سلبریتی‌های مجازی هستند که با تصویر کشیدن زندگی‌های فوق لاکچری خود، دل و دین نوجوان‌های ما را برده‌اند. یا در سطحی دیگر، امروزه، ناخنکار حرفه‌ای در سالن‌های بالای شهر از یک متخصص قلب جوان بعد از آنهمه سال تحصیل و طرح و شیفت ایستادن و …. بیشتر درآمد دارد. وارد بحث مشاغل غیر قانونی و غیراخلاقی مثل تهیه و تولید شیشه نمی‌شوم که با لیسانس نیمه‌کاره‌ی شیمی هم می‌شود بیش از صد میلیون در ماه درآمد داشت و …


🔆عمیقاً معتقدم، بچه‌ها انعکاس وجود ما هستند. فقط نسخه‌های شجاع‌تری هستند که تردیدهای ما را با صدای بلند می‌گویند. احتمالاً من، غرق در تردیدم و نتوانسته‌ام او را قانع کنم که او در ادامه‌ی راه تحصیل مردد شده.


🔆ما در کارگاه به این نتیجه رسیدیم که با پیش‌فرض‌های اشتباهی وارد فرآیند تصمیم‌گیری شده‌ایم. هدف از شغل، فقط و فقط کسب درآمد نیست. متأسفانه شرایط سخت اقتصادی از یک‌طرف و فقدان آموزش‌های معنوی و ارزش‌های پایدار زندگی از سمت دیگر باعث شده تا نیازهای خود و فرزندان‌مان را به کف هرم مازلو کاهش بدهیم.

💗حداکثر تلاش ما برای کسب نیازهای بیولوژیک و امنیت است. ما از عشق و وابستگی، عزت‌نفس و حس خودشکوفایی عاری شده‌ایم. روزگار ما به دویدن و حسرت نرسیدن به مادیات منحصر شده. یادمان رفته بسیاری از بزرگان، با تصعید و عبور از مراحلی که امکان رسیدن به آن نیاز خاص را نداشته‌اند، بهترین وجود خود را ساخته‌اند.

🪷پزشکی که به بیمار کمک می‌کند، معلمی که باعث پیشرفت دانش‌آموز می‌شود، میوه‌فروشی که میوه‌ی باکیفیت و به‌قیمت به دست مشتری می‌دهد و …. لذت و حظی را احساس می‌کند که سواری با پورشه و بوگاتی شدن ایجاد نمی‌کند.

❤️ما در باشگاه مادران در تلاشیم برای آرامش خودمان و فرزندان‌مان پاسخ‌هایی پیدا کنیم. ادبیات جدید و قدیم، هنر و تجربه‌های زیسته به کمک ما می‌آیند.

💗ما این جلسه از مولانا آموختیم که:

«جمله بی‌قراریت از طلب قرار تست
طالب بی‌قرار شو تا که قرار آیدت»

❤️‍🔥این جهان، جای قرار نیست. کسی که این توهم را در ذهن من ایجاد کرده، قطعاً خودش هم در طلب قرار، تمام عمر را در بی‌قراری گذرانده.


♥️ما پذیرای قدوم مادرانی هستیم که به نقش خود در زندگی بچه‌ها واقفند. جمع فعلی ما بر مسایل بچه‌های ۱۲ تا ۱۵ سال تمرکز دارد.


❤️ما از کتاب #کمک_به_بچه‌ها_در_نوجوانی استفاده می‌کنیم. می‌توانید با جستجوی هشتگ فوق، دستاوردهای ما را ببینید.

❤️کتاب #شغل_مورد‌علاقه‌ی_من از #آلن_دوباتن
و #مدرسه‌ی_زندگی را هم معرفی کردیم تا بیشتر درمورد جنبه‌های مختلفی که برای داشتن زندگی کامل و معنادار نیازمندیم، آگاه شویم.

🔆مباد که خودمان و فرزندان‌مان به میانسالی و پیری برسیم درحالی‌که دستان‌مان را خالی می‌بینیم و قلب‌مان را شکسته از اتمام نقد عمر.



❤️کتاب‌ها به ما کمک می‌کنند تا فلسفه‌ای برای زندگی خود بسازیم. این هدف بزرگیست که ما قدم به قدم و دست در دست هم به سمتش در حرکتیم.

ما نسخه‌ی پنج جلسه‌ای برای آرامش، موفقیت، شهرت یا محبوبیت به کسی نمی‌دهیم. سعی می‌کنیم سالک مسیری باشیم و نشانه‌ها را دنبال کنیم. دوستی‌های عمیقی را بسازیم و در کنار یکدیگر، مادرهای بهتر، آرام‌تر، امیدوارتر و آگاه‌تری باشیم.



#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#بزرگسال
#مادر
#نوجوان
#انتخاب
#پشیمانی
#رضایت
#هرم_مازلو
#مدرسه‌ی_زندگی
#شغل_مورد‌علاقه‌ی_من
#مدرسه‌ی_زندگی
#مولانا
#ریحانه_قاسم‌رشیدی
#کتابخوانی_در_خدمت_زندگی

@farhangkoodak
«تابستان دیوانه» در باشگاه کتابخوانی و فرزندان عزیزم که دارند بزرگ می‌شوند♥️


📚زیباترین بخش زندگی برای هر کسی که بچه‌ها را دوست دارد، دیدن بزرگ‌شدن و کامل شدن آنهاست.

🌼فردا اعضای باشگاه کتابخوانی مجازی کودک و فرهنگ که از کلاس اول با هم، همراهیم و الان به کلاس ششم می‌روند، فصلی جدید را آغاز می‌کنند.

کتابی که خود بچه‌ها پیشنهاد دادند، در بستری تاریخی داستانی
زیبا را روایت می‌کند.

🥰از مادرهای عزیزی که همراه باشگاه بوده‌اند و پنج سال تمام، پله پله با ما جلو آمده‌اند، ممنونم. دست‌های مهربانشان را به گرمی می‌فشارم و امیدوارم گل‌های عشق و شادی را در دشت زندگی فرزندان نازنین‌شان ببویند و بچینند.


#تابستان_دیوانه
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#مادر
#کتاب
#عشق_و_صلح

@farhangkoodak
«تابستان دیوانه» و عجیب‌ترین مادر تمام کتاب‌هایی که خوانده‌ایم


📚 سال‌ها و بارها نام «تابستان دیوانه» را از بچه‌ها شنیده بودم. امسال، فرصتی شد برای هم‌خوانی‌ این رمان زیبا، چندلایه و البته سنگین که داستان زندگی سه خواهر سیاهپوست هفت تا یازده‌سااه را در زمان مبارزات مدنی علیه تبعیض‌نژادی روایت می‌کند.

🍃آشنایی با فضای دوقطبی جامعه‌ی آمریکا در آن دوران و افراد مهمی مثل محمدعلی کلی و کندی که بچه‌های ما عموماً شناختی از آنها ندارند، فقط قسمت کوچکی از محاسن کتاب بود.

🍃 «تابستان دیوانه» ما را با بچه‌هایی همراه می‌کند که از ساده‌ترین موهبت کودکی محرومند: مادرشان آنها را ترک‌کرده و هفت‌ سال تمام سراغشان نرفته. حالا بچه‌ها می‌روند تا چهار هفته را با او باشند؛ با زنی که به هر موجودی شبیه است الا مادر. صحنه‌ی نخستین دیدار در فرودگاه، قلب ما را شکست. و بعدتر، او پس‌انداز بچه‌ها برای رفتن به دیزنی‌لند را گرفت و گفت که باید هزینه‌ی غذا را بدهند اشک‌مان در آمد. . او‌حتی اسم بچه‌ها را صدا نمی‌زد، بوسیدن که …. سسیل تمام وقتش را در آشپزخانه‌ی دربسته می‌گذراند تا اشعار خود را چاپ ‌کند.

💠خشم اعضای باشگاه از چنین مادری برایم قابل درک بود. حتی وقتی گفتند حقش بود به زندان بیفتد، حس‌شان را فهمیدم. اما سوال مهم را خودشان گفتند: «چرا باید به دیدن چنین مادری رفت؟ چه‌فایده‌ای دارد؟»

💠خانم ریتاویلیامز گارسیا، نویسنده‌ی معروف اثر، به این سوآل پاسخ دقیق و هوشمندانه‌ای در فصل‌های پایانی داده: شناخت او و رشد هر چهار نفر طی این سفر.

«تابستان دیوانه» هم مثل بیشتر آثار تحسین‌شده، دعوت به تجربه‌ی زندگی و کنشگریست. پیاده‌شدن از قطار لحظه‌ها و ساختن زندگی و یاد گرفتن ارزش‌های پایدار آن.
ما چهار هفته‌ی پراسترس را با دلفین و خواهرها گذراندیم. گاهی به پدر که آنها را مجبور به سفر کرده‌بود، بد و بیراه گفتیم اما در پایان فهمیدیم نتیجه‌ی چنین فرآیندی چیزی جز رشد نیست:
وقتی مادر در زمان بازداشت‌شدن ارتباطش با بچه‌ها را منکر شد تا از آنها حمایت کند و به این‌شکل برای اولین‌بار عشق خود را نشان داد و صد البته صحنه‌ی پایانی؛ وقتی بچه‌ها بدون دریافت عشق و محبتی که مستحقش بودند، داشتند برمی‌گردند و کوچکترین دختر از گیت می‌گذرد تا مادر را در آغوش بگیرد. درحالی‌که هیچ‌کدامشان محبت و علاقه را به همدیگر تجربه‌نکرده‌بودند….


💠نویسنده‌ی دانای اثر، ترتیبی داده‌بود تا مخاطب، دلیل رفتار عجیب و اعصاب‌خرد‌کن مادر را بفهمد و از گذشته‌ی دردناکش آگاه شود. تصور می‌کنم اطلاع نوجوانان از زخم‌هایی که ما در کودکی متحمل‌شده‌ایم، رابطه‌ی ما را بهتر می‌کند.

💠ما فهمیدیم زندگی در چنین شرایط عجیبی چقدر در رفتار دختر بزرگتر اثر گذاشته او را توانمند کرده. دلفین یازده‌ساله می‌توانست مراقب خواهرهایش باشد و شرایط را مدیریت کند. او بیش از تمام ما کار، بلد بود.

💠 «تابستان دیوانه» باعث‌شد تا درک بهتری از معنای خانواده داشته‌باشیم و قدردان‌تر شویم بابت داشتن والدینی که برای رفاه و آسایش و رشد فرزندان تلاش‌می‌کنند.
همین دستاورد ادبیات کودک و نوجوان، در زمانه‌ای که همه‌ی والدین، ناسپاسی فرزندان را به انحای مختلف تجربه می‌کنند، بسیار ارزشمند است.


♥️ما این اثر را با کتابخوان‌های حرفه‌ای کلاس ششمی خواندیم. اما اگر بخواهم به بچه‌های خارج از باشگاه پیشنهاد دهم، به کوچکتر از متوسطه‌ی اول توصیه نمی‌کنم.




@farhangkoodak
#تابستان_دیوانه
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#رمان_نوجوان
#ریحانه_قاسم‌رشیدی
#درک_تفاوت‌ها
#عشق_و_صلح
#مسئولیت‌پذیری
#مادر
#مبارزه‌ی_مدنی
#همدلی
#قدرشناسی
#انعطاف_پذیری
#انتشارات_پرتقال
#خانواده
#احترام_به_تفاوت‌ها


❤️در باشگاه کتابخوانی مجازی کودک و فرهنگ برای هشتمین سال متوالی با بچه‌های کلاس دوم و بزرگتر کتاب می‌خوانیم. ما کتاب‌ها را در خدمت زندگی بهتر و باکیفیت‌تر و صلح‌آمیزتر به خدمت‌گرفته‌ایم و منتظر فرزندان شما هم هستیم.
بچه‌ها و سواد پایه


🌾فکر می‌کنم همه درمورد اهمیت یادگیری #سواد_پایه برای کودکان، هم‌عقیده ‌باشیم.
کودک ما چه به مدرسه برود و‌ چه، شیوه‌های دیگر را تجربه کند، باید خواندن و نوشتن را باد بگیرد.


🌹متاسفانه به‌دلایل بسیار متعددی، کودکان ایرانی در آزمون درک مطلب جهانی- #آزمون_پرلز - همیشه در رده‌های پایین و نزدیک به انتهای جدول هستند. درمورد املا و درست‌نویسی اطلاعاتی در دست نیست اما دیدن نحوه‌ی نوشتن بچه‌ها در دنیای مجازی نشان می‌دهد که در این مورد هم …..

🌞#کتابخوانی برای بچه‌ها از بدو تولد مسیریست که اگر با مطالعه‌ی منظم در مدت تحصیل همراه شود، این نقص بسیار مهم و اساسی را از بین می‌برد.

🌚بسیاری از دانشجویان و دانش‌آموزان متوسطه‌ی دو، سواد خواندن بسیار کمی دارند. مطلب درسی خود را بلدند اما چون نمی‌توانند درست مطلب را بفهمند، به سؤالات پاسخ نادرست می‌دهند.

🌺اگر آینده‌ی تحصیلی فرزندتان برای‌ شما اهمیت دارد، از کتابخوانی غافل نشوید. مطالعه‌ی آزاد، کاری تفننی نیست؛ بخشی مهم از یادگیری اصلی‌ترین هدف سودآموزیست.

🐚اگر فرزندتان در سال‌های نخست دبستان است، از مجموعه‌های تخصصی مثل #کلاس_اولی_کتاب_اولی و #کلاس_دومی_کتاب_دومی می‌توانید استفاده‌کنید.

🍀می‌دانم قیمت کتاب گران‌ شده و می‌دانم همه در شرایط مالی سخت و غیرقابل باوری هستیم. اما میان هزاران برج روزمره، سرمایه‌گذاری برای سواد بچه‌ها را نباید از یاد ببریم.
کودکی که روان‌خوانی بلد نیست، به کلاس موسیقی نیاز ندارد. شاید حتی کلاس ورزش را هم ‌بشود جور دیگری جبران کرد ولی اگر سال‌های طلایی یادگیری از دست بروند، این مشکل با کودک، بزرگ و بزرگتر می‌شود.



🪽عضویت در #باشگاه_کتابخوانی، راه دیگری برای رفع این معضل بزرگ و ناپیداست. گفتم ناپیدا چون بچه، با ارزیابی خیلی خوب در کارنامه به پایه‌ی هفتم می‌رسد اما در کلاس دوران متوسطه‌ی اول در درس فارسی و اجتماعی و علوم که حجم زیادی خواندنی دارد، گیر می‌کند….

🦋اهداف و فعالیت باشگاه‌های کتابخوانی برای بسیاری از افراد مشخص نیست. تصور می‌شود، هیچ کاری در این فضاها انجام نمی‌شود. اما درواقع، بچه‌ها در جمع باشگاه‌های کتابخوانی، علاوه بر عادت به مطالعه‌ی منظم با مهارت‌های دیگری مثل گفتگو آشنا می‌شوند و اطلاعات عمومی و اعتماد به‌نفس خود را برای حضور در جمع، افزایش می‌دهند.


🍃امیدوارم همه‌ی ما والدین، در میان هیاهوی بسیاری که ما را به‌سمت تهیه‌ی کالاها و خدمات پرزرق و برق برای بچه‌ها فرا می‌خواند، بتوانیم #نیاز_واقعی کودکان‌مان را تشخیص‌دهیم و در راهی که آنان را به بهترین نسخه از خودشان تبدیل می‌کند، قدم برداریم.


#ریحانه_قاسم‌رشیدی
#تسهیلگر
#مادر
#روزنامه‌نگار

@farhangkoodak

📚پانویس: باشگاه‌های کتابخوانی حضوری و مجازی زیادی در کشور فعال است. عصویت در هرکدام، بچه‌ها را با دنیایی متفاوت با آنچه در فضای مجازی تحت‌تأثیرش هستند، آشنا می‌کند که به‌نظر من بسیار خوب است.

🪷من هم از سال ۹۶ باشگاهی دارم و از تابستان ۹۹ آن را به‌شکل مجازی و بدون توقف اداره‌کرده‌ام. #باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ برای بچه‌های هشت سال به بالا کارگاه‌های مختلف، بر اساس رده‌ی سنی، سواد خواندن و رشد عاطفی و روانی دارد.

💠اعضای باشگاه، با دقت به گروه متناسب با خود راهنمایی می‌شوند. هدف هم، علاوه بر ارتقای سواد خواندن، یادگیری مهارت‌های زندگی، آشنایی با میراث فرهنگی ملی و جهانی و ایجاد دوستی‌های پایدار است.

🌸اگر دوست داشتید فرزندتان با گروهی از کودکان و نوجوانان کتابخوان و فرهیخته همراه شود، به این نشانی پیام دهید تا شرایط ثبت‌نام را ارسال کنم.

@rb1105
🌿مراقب آرامش بچه‌ها باشیم


💠پنج ساله بودم که جرقه‌های انقلاب بالا گرفت. پیشتر، آنچه بیرون خانه می‌گذشت، برایم معنایی نداشت. اما ناگهان، خبر آتش‌زدن هتلی در اصفهان-نزدیک اقامتگاه پدرم- مرا از دنیای زیبای کودکی به دنیای خشن بزرگسالان آورد.

💠پدرم سالم بودند اما استیصال مادرم در آن ساعت‌های بی‌خبری را هنوز بعد از چهل و پنج سال به یاد دارم.
بعدتر، شایعاتی مثل حمله‌ی چماقدارها به تهران و به غل و زنجیر کشیده شدن زندانی‌ها در زندان ساواک، حسابی مرا آشفته‌ کرد. شاید باور نکنید اما این حرف‌ها، چنان بر من اثر گذاشته‌بود که تا سال‌ها خیال می‌کردم واقعاً صحنه‌ها را دیده‌ام. ولی در واقع، همه‌چیز، ساخته و پرداخته‌ی ذهنم بود و ترس‌هایش همراهم.


💠من و همسال‌هایم جنگ و حمله‌های هوایی و درگیری‌ها و بمب‌گذاری‌های شهری را هم دیده‌ایم. مطمئنم که ما بچه‌های آن دوران، خواه‌نا‌خواه، آسیب خورده‌ایم. خشونت و حتی توصیف #خشونت بر روان کودکان بیش از حد تصور، اثر می‌گذارد.

💠مطمئناً نمی‌شود جلوی وقوع حوادث را گرفت. در جغرافیای ما، آرامش، کیمیاست. اما می‌شود از آسیب ضربه تا حد امکان کاست.


💠می‌دانم که هیچ مادری نمی‌تواند نسبت به رنج مادران و کودکان در لبنان و هر نقطه‌ی دیگر جهان بی‌تفاوت باشد. منظورم هم از واژه‌ی «#مادر»، زنی نیست که کودکی را به‌دنیا آورده. گروه هدف من تمام افرادی هستند که مادرانه به جهان نگاه می‌کنند. چه فرزندی داشته‌باشند و‌چه، نه.
اما، این که مقابل چشم کودکان از بی‌خانمانی و رنج بگویم و تصاویر وحشتناک بمباران و انفجار را در معرض دید کودک قرار بدهم، خودش، نوعی خشونت است. شاید آگاه نباشم که دارم حس ناامنی و ترس را القا می‌کنم.


🌿بچه‌ها، جهان را از منظر نگاه ما می‌بینند. بله، صدالبته که دنیا یا دستکم همین تکه‌ی کوچک خاورمیانه، جای زیبایی نیست و مناسبات عادلانه‌ای بر آن حکومت نمی‌کند. ما هم قدرتی برای حفظ آرامش جهان نداریم. اما مطمئنم فقط بر یک موضوع، می‌توانیم کنترل داشته‌باشیم و آن هم، حفظ آرامش خودمان و فرزندان‌مان است.

🌿هیچ‌کس در این لحظات بحرانی از تغییرات سیاسی آینده و اثرش بر زندگی ما اطلاع ندارد. اما می‌شود، قدر همین لحظات را دانست و آرامش روان بچه‌ها را نگه‌داشت. خدا را چه‌دیدید، شاید این جنون، پایان یافت.


🌿مثل همیشه آرزوی صلح دارم، #عشق_و_صلح برای همه و در تمام ابعاد زندگی. بعضی‌ها می‌گویند آرزویم عبث و بی‌پایه است. شاید هم در دل به من بخندند. اما از روی دست پابلو نرودا تقلب می‌کنم و می‌نویسم: «هوا را از من بگیر، رویای #صلح را نه!»


#ریحانه_قاسم‌رشیدی
نهم مهر ۱۴۰۳

#مادرانه
#تجربه‌ی_زیسته

@farhangkoodak
کودک و فرهنگ
‍ الا تی‌تی اثر استاد حنانه خواننده:ناصر مسعودی سالگرد درگذشت استاد مرتضی حنانه #نوای_واپسین_شب @sahandiranmehr
من گیلکی بلد نیستم. اما حزن صدای جناب مسعودی و نوای قطعه‌ی استاد حنانه، برایم همزمان شده با درگذشت مادری مهربان.

امروز مراسم وداع با مادریست که فرزند برومندش در سال‌های جنگ، تمام مدت، جبهه بود و خودشان می‌گفتند در تمام آن سال‌ها، هر بار در می‌زدند، مضطرب می‌شدند که شاید خبر شهادت را آورده‌اند.


می‌دانم بعضی نویسندگان، زندگی مادران جبهه‌ها را نوشته‌اند اما هنوز، خیلی مانده تا ما بفهمیم چه بر این عاشقان پاکباخته رفته.


به مادران شهدا ادای احترام می‌کنم. معتقدم هیچ رنجی در جهان به بزرگی دیدن رنج فرزند نیست، چه‌برسد به تجربه‌ی فقدانش.


و امروز عزیز ما به دیدار فرزند می‌رود. شاید همین تصور،‌مرهم و تسکینی باشد بر درد بازماندگان.


راستی، اگر مادرانی که عشق را در وجود خود پرورش داده‌اند، گردانندگان جهان بودند، باز هم اینهمه ظلم و خشونت را می‌دیدیم؟


😔بدرود مادر روزهای انتظار و شب‌های فراق.
سفرت سلامت.


#مادر
#عشق_و_صلح

@farhangkoodak
چندین ساعت سعی کردم این فیلم زیبا را برای‌تان بفرستم که نشد.

همین صحنه، تقدیم تمام مادران عزیز که از کودکان، زیر پر و بال مهربان خود، مراقبت می‌کنند.
به امید پرگرفتن شادمانه‌ی تک‌تک فرزندان‌مان.♥️🌿♥️
#مادر
@farhangkoodak