کودک و فرهنگ
1.22K subscribers
5.21K photos
730 videos
112 files
1.43K links
تجربه های مادری روزنامه نگار و تسهیلگر فرهنگی. ریحانه قاسم رشیدی هستم .

ارتباط

@rb1105
Download Telegram
خیابان آبان و سال‌های زندگی من


🔸خیابان «آبان» خیلی کوتاهست. سر تا تهش را در سه دقیقه می‌توان طی کرد. عریض است و شیبدار و خلوت.

🔹از «کریم‌خان» که وارد می‌شوم، دهه‌های عمرم را پیش‌چشمم می‌بینم. فیلمی که نقش اولش منم.
اگر کارگردان بودم؛ فلاش‌بک می‌زدم به سال هفتاد. اعتراض برای رتبه در ساختمان سازمان سنجش که دیگر نیست، بعدتر، شور ضیافت‌های سالگرد مجله در «نایب»، قرارهای دوران نامزدی در باغ «رستوران سورن»، چشیدن طعم گس انتظار در «کلینیک ناباروری بیمارستان آبان» با دوست و دیدن رنج عزیزی دیگر در حال عبور از جهان در طبقات بالای همین ساختمان.

«قنادی هانس» و اولین جشن تولد دخترم و تمام دورهمی‌ها در «رستوران فرید» با دوستانی که مثل خانواده‌ام بودند و بعداً مهاجرت کردند.

🔸از «آبان» سرازیر می‌شوم. نم باران می‌زند و متعجبم که فقط دلتنگ هستم اما غم از دست‌رفته‌ها را ندارم.

🔹بالاخره، یادگرفته‌ام مسافر زندگی‌باشم. زنی معمولی که نه به دنبال تیتر دکترا و شهرت رفته و نه توانایی کسب ثروت داشته. یکی از میلیاردها. یکی که تنها دستاوردش شاید، دنبال کردن رویاهایش بوده و بس. سعی‌کرده، ساکن لحظه‌شود. در پنجاه‌ سالگی سبزی شگفت برگ‌ها را ببیند و قد کشیدن چنارهایی را که پنجره‌های قدی «رستوران لئون» را پوشانده‌اند. گل‌های رز رونده، توت‌های سیاه آبدار ، زنده‌شدن ساختمان‌های قدیمی را بفهمد و قدرت پاها برای پیاده‌روی را ارج‌نهد. از بارش بی‌هوای باران کلافه نشود و از بازی باد با مژه‌های کوتاه یکی‌در میانش بخندد .

🔹در حسرت آن جمع‌ها، آن‌ تجربه‌ها و آن روزها نیستم. من با عزیزانم و هرآنچه دوست‌داشتم، زندگی کرده‌ام. همانقدر که امکان داشت؛ کوتاه کوتاه کوتاه.
عطر یاد و عشق‌شان برای باقی زندگی من کفایت می‌کند، حتی اگر سالی یکبار هم صدای‌شان را نشنوم.

🔸حسرتی نیست. نمی‌شد جور دیگری بشود. اصلاً، شاید زندگی همین‌ باشد. کوتاه و به‌ظاهر ثابت اما پر از تغییر مثل خیابان «آبان»، نازنین و دوست‌داشتنی.


بیست و چهار اردیبهشت ۱۴۰۳، تهران عزیز من.

#ریحانه_قاسم‌رشیدی
#تجربه‌ی_زیسته
#طهرانگردی
#فلسفه‌ی_رواقی
#مهاجرت
#میانسالی

@farhangkoodak