Forwarded from آموزشکده توانا
از کلام الهی تا #قرآن و مصحف: #کتاب مقدس #مسلمانان چیست؟
#پیامبر؛ سخنگوی آسمانی
مهدی خلجی
در جلسهی ابتدایی مهدی خلجی توضیح میدهد که قرار است در این مجموعه از چه سخن بگوید. او توضیح میدهد که چه فرقی بین کلام الهی و #مصحف است.
http://ow.ly/di9c3008NMa
فایل صوتی و اسلایدهای این جلسه تقدیم می گردد
@Tavaana_TavaanaTech
#پیامبر؛ سخنگوی آسمانی
مهدی خلجی
در جلسهی ابتدایی مهدی خلجی توضیح میدهد که قرار است در این مجموعه از چه سخن بگوید. او توضیح میدهد که چه فرقی بین کلام الهی و #مصحف است.
http://ow.ly/di9c3008NMa
فایل صوتی و اسلایدهای این جلسه تقدیم می گردد
@Tavaana_TavaanaTech
Tavaana
پیامبر؛ سخنگوی آسمانی
در این جلسه مباحث مقدماتی وبینار بررسی می گردد.
مردم ما، #مسلمانان ایرانی کسانی که دلبستگان مکتب اهل بیت بودند و به قول مرحوم #دکتر_شریعتی ، می خواستند #محمّد را گم نکنند، دامن #علی را گرفتند، نه اینکه از علی محمّد دیگری بسازند، یا کیش و فرقه ی تازه ای پدید آورند، بلکه به خاطر اینکه ادامه ی مکتب پیامبر (ع) را در بهترین تجلی گاه نزد علی (ع) و فرزندان او دیدند.
قرنهاست که هموطنان ما، مردم کشور ما علی (ع) را الگویی برای ایثار، برای شجاعت، برای سخاوت، برای عبادت، برای علم و معرفت و برای ولایت دانسته اند و به مکتب او برای آموختن همه ی این آموزه های نیکو و والا پناه برده اند و نگاه کرده اند و از دست او درس های بزرگ گرفته اند و جزو دوستداران آن بزرگوار و خانواده ی او و فرزندان او نسلهای بعد از او بوده اند و هستند.
#شیعیان به هیچ معنا و به هیچ وجه نباید خود را فرقه ای از فرقه های اسلامی بدانند و گمان کنند در برابر دیگران قرار دارند. ما همه پیروان پیامبر (ع) هستیم و همه ی ما محمّدی هستیم و اگر هم علوی هستیم به خاطر آنست که امتداد محمّد را در علی (ع) می بینیم و به همین سبب هیچ انحرافی در مسیر اسلام دوستی ما پدید نیامده است، خوشبختانه.
من چون نمی خواهم در باب روز غدیر و اهمیت آن و ماهیت آن سخن بگویم و در فرصت های دیگری در این باب سخن گفته ام، مقدمه ی کوتاهم را با این ابیات مولانا جلال الدین به پایان می برم تا وارد بدنه ی اصلی بحث در باب #حج_ابراهیمی و عمل فوق اخلاقی ابراهیم بشوم.
این از غرایب است، چنانکه دو شب پیش هم اشاره کردم که شاید بهترین شعرهایی که در باب علی (ع) سروده شده است، توسط یک شاعر صوفی عارف بزرگواری به نام #مولانا سروده شده است که ظاهرا جزو شیعیان نبوده است و از اهل سنت بوده است و همین به ما می تواند بگوید که فاصله ی بین قشر و مغز، بین ظاهر و باطن، و بین معرفت و محبت بی معرفت چقدر است.
داستانی که مولانا نقل می کند و اصل آن در آثار و نوشته های #غزّالی آمده است، این است که علی در جنگی بر دشمن خود پیروز شد:
در غزا بر پهلوانی دست یافت
زود شمشیری برآورد و شتافت
بر آن دشمن نیرومند پیروز شد و او را به خاک افکند و وقتی او را به خاک افکند
او خدو انداخت در روی علی
افتخار هر نبی و هر ولی
آب دهان روی علی افکند و علی موقتا از کشتن آن پهلوان نیرومند برخاک افتاده صرفنظر کرد و برخاست. و بعد آن پهلوان که گفته اند امربن عبدود بود، از علی پرسید که چرا برخاستی؟
گفت: چون خدو انداختی، گفت آب دهان که بر روی من افکندی، من خشمگین شدم و می ترسم که اگر تو را بکشم، به خاطر خدا نباشد به خاطر تشفی نفس باشد، به خاطر فرو نشاندن خشم باشد و بهمین سبب موقتا صرفنظر کردم.
آنگاه مولوی چنانکه شیوه ی مرضیه ی اوست، دیالوگی را میان این پهلوان و علی (ع) صورت و سامان می دهد. دیالوگی که به هیچ وجه در اصل داستان نبوده و از برساخته های خود مولاناست و در حقیقت حرف خودش را بر زبان علی می گذارد یا بر زبان آن پهلوان می گذارد و از این طریق ارادت باطنی و عمیق خود را به علی (ع) نشان می دهد و چنانکه گفتم از معرفتی برخوردار است این ارادت، که شاید در نوشته های هیچ یک از شیعیان، و در اشعارشان بخصوص، شما نیابید. می گوید که:
از تو بر من تافت چون داری نهان
می فشانی نور چون مه بی زبان
ماه بی گفتن چو باشد رهنما
چون بگوید شد ضیا اندر ضیا
راز بگشا ای علی مرتضی
ای پس از سوءالقضا، حسن القضا
یا تو واگو آنچ عقلت یافتست
یا بگویم آنچ بر من تافتست
تو ترازوی احدخو بوده ای
بل زبانه ی هر ترازو بوده ای
در شجاعت شیر ربّانیستی
درمروّت خود کی داند کیستی
باز باش ای باب رحمت تا ابد
بارگاه ما له کفوا احد
باز باش ای باب بر جویای باب
تا رسد از تو قشور اندر لباب
گرد این بام و کبوترخانه من
چون کبوتر پر زنم مستانه من
جبرئیل عشقم و سدره ام توی
من سقیمم عیسی مریم توی
از فرط شیرینی، از فرط حلاوت و از فرط حرارتی که این ابیات دارند، حاجت به تشریح و تفسیر ندارند، چرا که گرمی ان را خواهد گرفت.
قرنهاست که هموطنان ما، مردم کشور ما علی (ع) را الگویی برای ایثار، برای شجاعت، برای سخاوت، برای عبادت، برای علم و معرفت و برای ولایت دانسته اند و به مکتب او برای آموختن همه ی این آموزه های نیکو و والا پناه برده اند و نگاه کرده اند و از دست او درس های بزرگ گرفته اند و جزو دوستداران آن بزرگوار و خانواده ی او و فرزندان او نسلهای بعد از او بوده اند و هستند.
#شیعیان به هیچ معنا و به هیچ وجه نباید خود را فرقه ای از فرقه های اسلامی بدانند و گمان کنند در برابر دیگران قرار دارند. ما همه پیروان پیامبر (ع) هستیم و همه ی ما محمّدی هستیم و اگر هم علوی هستیم به خاطر آنست که امتداد محمّد را در علی (ع) می بینیم و به همین سبب هیچ انحرافی در مسیر اسلام دوستی ما پدید نیامده است، خوشبختانه.
من چون نمی خواهم در باب روز غدیر و اهمیت آن و ماهیت آن سخن بگویم و در فرصت های دیگری در این باب سخن گفته ام، مقدمه ی کوتاهم را با این ابیات مولانا جلال الدین به پایان می برم تا وارد بدنه ی اصلی بحث در باب #حج_ابراهیمی و عمل فوق اخلاقی ابراهیم بشوم.
این از غرایب است، چنانکه دو شب پیش هم اشاره کردم که شاید بهترین شعرهایی که در باب علی (ع) سروده شده است، توسط یک شاعر صوفی عارف بزرگواری به نام #مولانا سروده شده است که ظاهرا جزو شیعیان نبوده است و از اهل سنت بوده است و همین به ما می تواند بگوید که فاصله ی بین قشر و مغز، بین ظاهر و باطن، و بین معرفت و محبت بی معرفت چقدر است.
داستانی که مولانا نقل می کند و اصل آن در آثار و نوشته های #غزّالی آمده است، این است که علی در جنگی بر دشمن خود پیروز شد:
در غزا بر پهلوانی دست یافت
زود شمشیری برآورد و شتافت
بر آن دشمن نیرومند پیروز شد و او را به خاک افکند و وقتی او را به خاک افکند
او خدو انداخت در روی علی
افتخار هر نبی و هر ولی
آب دهان روی علی افکند و علی موقتا از کشتن آن پهلوان نیرومند برخاک افتاده صرفنظر کرد و برخاست. و بعد آن پهلوان که گفته اند امربن عبدود بود، از علی پرسید که چرا برخاستی؟
گفت: چون خدو انداختی، گفت آب دهان که بر روی من افکندی، من خشمگین شدم و می ترسم که اگر تو را بکشم، به خاطر خدا نباشد به خاطر تشفی نفس باشد، به خاطر فرو نشاندن خشم باشد و بهمین سبب موقتا صرفنظر کردم.
آنگاه مولوی چنانکه شیوه ی مرضیه ی اوست، دیالوگی را میان این پهلوان و علی (ع) صورت و سامان می دهد. دیالوگی که به هیچ وجه در اصل داستان نبوده و از برساخته های خود مولاناست و در حقیقت حرف خودش را بر زبان علی می گذارد یا بر زبان آن پهلوان می گذارد و از این طریق ارادت باطنی و عمیق خود را به علی (ع) نشان می دهد و چنانکه گفتم از معرفتی برخوردار است این ارادت، که شاید در نوشته های هیچ یک از شیعیان، و در اشعارشان بخصوص، شما نیابید. می گوید که:
از تو بر من تافت چون داری نهان
می فشانی نور چون مه بی زبان
ماه بی گفتن چو باشد رهنما
چون بگوید شد ضیا اندر ضیا
راز بگشا ای علی مرتضی
ای پس از سوءالقضا، حسن القضا
یا تو واگو آنچ عقلت یافتست
یا بگویم آنچ بر من تافتست
تو ترازوی احدخو بوده ای
بل زبانه ی هر ترازو بوده ای
در شجاعت شیر ربّانیستی
درمروّت خود کی داند کیستی
باز باش ای باب رحمت تا ابد
بارگاه ما له کفوا احد
باز باش ای باب بر جویای باب
تا رسد از تو قشور اندر لباب
گرد این بام و کبوترخانه من
چون کبوتر پر زنم مستانه من
جبرئیل عشقم و سدره ام توی
من سقیمم عیسی مریم توی
از فرط شیرینی، از فرط حلاوت و از فرط حرارتی که این ابیات دارند، حاجت به تشریح و تفسیر ندارند، چرا که گرمی ان را خواهد گرفت.
Forwarded from عبدالكريم سروش
متن كليپ بالا👆🏻👇🏻
مردم ما، #مسلمانان ایرانی کسانی که دلبستگان مکتب اهل بیت بودند و به قول مرحوم #دکتر_شریعتی، می خواستند #محمّد را گم نکنند، دامن #علی را گرفتند، نه اینکه از علی محمّد دیگری بسازند، یا کیش و فرقه ی تازه ای پدید آورند، بلکه به خاطر اینکه ادامه ی مکتب پیامبر (ع) را در بهترین تجلی گاه نزد علی (ع) و فرزندان او دیدند.
قرنهاست که هموطنان ما، مردم کشور ما علی (ع) را الگویی برای ایثار، برای شجاعت، برای سخاوت، برای عبادت، برای علم و معرفت و برای ولایت دانسته اند و به مکتب او برای آموختن همه ی این آموزه های نیکو و والا پناه برده اند و نگاه کرده اند و از دست او درس های بزرگ گرفته اند و جزو دوستداران آن بزرگوار و خانواده ی او و فرزندان او نسلهای بعد از او بوده اند و هستند.
#شیعیان به هیچ معنا و به هیچ وجه نباید خود را فرقه ای از فرقه های اسلامی بدانند و گمان کنند در برابر دیگران قرار دارند. ما همه پیروان پیامبر (ع) هستیم و همه ی ما محمّدی هستیم و اگر هم علوی هستیم به خاطر آنست که امتداد محمّد را در علی (ع) می بینیم و به همین سبب هیچ انحرافی در مسیر اسلام دوستی ما پدید نیامده است، خوشبختانه.
من چون نمی خواهم در باب روز غدیر و اهمیت آن و ماهیت آن سخن بگویم و در فرصت های دیگری در این باب سخن گفته ام، مقدمه ی کوتاهم را با این ابیات مولانا جلال الدین به پایان می برم تا وارد بدنه ی اصلی بحث در باب #حج_ابراهیمی و عمل فوق اخلاقی ابراهیم بشوم.
این از غرایب است، چنانکه دو شب پیش هم اشاره کردم که شاید بهترین شعرهایی که در باب علی (ع) سروده شده است، توسط یک شاعر صوفی عارف بزرگواری به نام #مولانا سروده شده است که ظاهرا جزو شیعیان نبوده است و از اهل سنت بوده است و همین به ما می تواند بگوید که فاصله ی بین قشر و مغز، بین ظاهر و باطن، و بین معرفت و محبت بی معرفت چقدر است.
داستانی که مولانا نقل می کند و اصل آن در آثار و نوشته های #غزّالی آمده است، این است که علی در جنگی بر دشمن خود پیروز شد:
در غزا بر پهلوانی دست یافت
زود شمشیری برآورد و شتافت
بر آن دشمن نیرومند پیروز شد و او را به خاک افکند و وقتی او را به خاک افکند
او خدو انداخت در روی علی
افتخار هر نبی و هر ولی
آب دهان روی علی افکند و علی موقتا از کشتن آن پهلوان نیرومند برخاک افتاده صرفنظر کرد و برخاست. و بعد آن پهلوان که گفته اند امربن عبدود بود، از علی پرسید که چرا برخاستی؟
گفت: چون خدو انداختی، گفت آب دهان که بر روی من افکندی، من خشمگین شدم و می ترسم که اگر تو را بکشم، به خاطر خدا نباشد به خاطر تشفی نفس باشد، به خاطر فرو نشاندن خشم باشد و بهمین سبب موقتا صرفنظر کردم.
آنگاه مولوی چنانکه شیوه ی مرضیه ی اوست، دیالوگی را میان این پهلوان و علی (ع) صورت و سامان می دهد. دیالوگی که به هیچ وجه در اصل داستان نبوده و از برساخته های خود مولاناست و در حقیقت حرف خودش را بر زبان علی می گذارد یا بر زبان آن پهلوان می گذارد و از این طریق ارادت باطنی و عمیق خود را به علی (ع) نشان می دهد و چنانکه گفتم از معرفتی برخوردار است این ارادت، که شاید در نوشته های هیچ یک از شیعیان، و در اشعارشان بخصوص، شما نیابید. می گوید که:
از تو بر من تافت چون داری نهان
می فشانی نور چون مه بی زبان
ماه بی گفتن چو باشد رهنما
چون بگوید شد ضیا اندر ضیا
راز بگشا ای علی مرتضی
ای پس از سوءالقضا، حسن القضا
یا تو واگو آنچ عقلت یافتست
یا بگویم آنچ بر من تافتست
تو ترازوی احدخو بوده ای
بل زبانه ی هر ترازو بوده ای
در شجاعت شیر ربّانیستی
درمروّت خود کی داند کیستی
باز باش ای باب رحمت تا ابد
بارگاه ما له کفوا احد
باز باش ای باب بر جویای باب
تا رسد از تو قشور اندر لباب
گرد این بام و کبوترخانه من
چون کبوتر پر زنم مستانه من
جبرئیل عشقم و سدره ام توی
من سقیمم عیسی مریم توی
از فرط شیرینی، از فرط حلاوت و از فرط حرارتی که این ابیات دارند، حاجت به تشریح و تفسیر ندارند، چرا که گرمی ان را خواهد گرفت.
خوب امیدوارم که شاگردان نیکی در مکتب این امام بزرگوار باشیم، شاگردان نیک بودن هم با اظهار ارادت و اظهار محبت نیست. به یکایک دوستان عزیزی که در این محضر حضور دارند و به کسانی که سخن مرا بعدها می شنوند، توصیه می کنم که کلمات مولا علی را بخوانند. در این کلمات علی ظاهر شده است، تجلی کرده است، شخصیت خود را در آنها به ودیعت نهاده است و آنچه را که در روح او و در ذهن او و در مغز او می گذشته است، تجربه هایی را که در طول عمر خود حاصل کرده است، در نامه های خود و در خطابه های خود آورده است.
خوشبختانه ما این مجموعه را اکنون در اختیار داریم. باز هم باید از خودمان گله کنیم. شاید اولین کسانی که نهج البلاغه را چاپ کردند، ما نبودیم، مرحوم محمّد عبده بود از پیشوایان اهل سنت. این قدر انصاف، این قدر مدارا و این قدر معرفت داشت که کتاب علی را
مردم ما، #مسلمانان ایرانی کسانی که دلبستگان مکتب اهل بیت بودند و به قول مرحوم #دکتر_شریعتی، می خواستند #محمّد را گم نکنند، دامن #علی را گرفتند، نه اینکه از علی محمّد دیگری بسازند، یا کیش و فرقه ی تازه ای پدید آورند، بلکه به خاطر اینکه ادامه ی مکتب پیامبر (ع) را در بهترین تجلی گاه نزد علی (ع) و فرزندان او دیدند.
قرنهاست که هموطنان ما، مردم کشور ما علی (ع) را الگویی برای ایثار، برای شجاعت، برای سخاوت، برای عبادت، برای علم و معرفت و برای ولایت دانسته اند و به مکتب او برای آموختن همه ی این آموزه های نیکو و والا پناه برده اند و نگاه کرده اند و از دست او درس های بزرگ گرفته اند و جزو دوستداران آن بزرگوار و خانواده ی او و فرزندان او نسلهای بعد از او بوده اند و هستند.
#شیعیان به هیچ معنا و به هیچ وجه نباید خود را فرقه ای از فرقه های اسلامی بدانند و گمان کنند در برابر دیگران قرار دارند. ما همه پیروان پیامبر (ع) هستیم و همه ی ما محمّدی هستیم و اگر هم علوی هستیم به خاطر آنست که امتداد محمّد را در علی (ع) می بینیم و به همین سبب هیچ انحرافی در مسیر اسلام دوستی ما پدید نیامده است، خوشبختانه.
من چون نمی خواهم در باب روز غدیر و اهمیت آن و ماهیت آن سخن بگویم و در فرصت های دیگری در این باب سخن گفته ام، مقدمه ی کوتاهم را با این ابیات مولانا جلال الدین به پایان می برم تا وارد بدنه ی اصلی بحث در باب #حج_ابراهیمی و عمل فوق اخلاقی ابراهیم بشوم.
این از غرایب است، چنانکه دو شب پیش هم اشاره کردم که شاید بهترین شعرهایی که در باب علی (ع) سروده شده است، توسط یک شاعر صوفی عارف بزرگواری به نام #مولانا سروده شده است که ظاهرا جزو شیعیان نبوده است و از اهل سنت بوده است و همین به ما می تواند بگوید که فاصله ی بین قشر و مغز، بین ظاهر و باطن، و بین معرفت و محبت بی معرفت چقدر است.
داستانی که مولانا نقل می کند و اصل آن در آثار و نوشته های #غزّالی آمده است، این است که علی در جنگی بر دشمن خود پیروز شد:
در غزا بر پهلوانی دست یافت
زود شمشیری برآورد و شتافت
بر آن دشمن نیرومند پیروز شد و او را به خاک افکند و وقتی او را به خاک افکند
او خدو انداخت در روی علی
افتخار هر نبی و هر ولی
آب دهان روی علی افکند و علی موقتا از کشتن آن پهلوان نیرومند برخاک افتاده صرفنظر کرد و برخاست. و بعد آن پهلوان که گفته اند امربن عبدود بود، از علی پرسید که چرا برخاستی؟
گفت: چون خدو انداختی، گفت آب دهان که بر روی من افکندی، من خشمگین شدم و می ترسم که اگر تو را بکشم، به خاطر خدا نباشد به خاطر تشفی نفس باشد، به خاطر فرو نشاندن خشم باشد و بهمین سبب موقتا صرفنظر کردم.
آنگاه مولوی چنانکه شیوه ی مرضیه ی اوست، دیالوگی را میان این پهلوان و علی (ع) صورت و سامان می دهد. دیالوگی که به هیچ وجه در اصل داستان نبوده و از برساخته های خود مولاناست و در حقیقت حرف خودش را بر زبان علی می گذارد یا بر زبان آن پهلوان می گذارد و از این طریق ارادت باطنی و عمیق خود را به علی (ع) نشان می دهد و چنانکه گفتم از معرفتی برخوردار است این ارادت، که شاید در نوشته های هیچ یک از شیعیان، و در اشعارشان بخصوص، شما نیابید. می گوید که:
از تو بر من تافت چون داری نهان
می فشانی نور چون مه بی زبان
ماه بی گفتن چو باشد رهنما
چون بگوید شد ضیا اندر ضیا
راز بگشا ای علی مرتضی
ای پس از سوءالقضا، حسن القضا
یا تو واگو آنچ عقلت یافتست
یا بگویم آنچ بر من تافتست
تو ترازوی احدخو بوده ای
بل زبانه ی هر ترازو بوده ای
در شجاعت شیر ربّانیستی
درمروّت خود کی داند کیستی
باز باش ای باب رحمت تا ابد
بارگاه ما له کفوا احد
باز باش ای باب بر جویای باب
تا رسد از تو قشور اندر لباب
گرد این بام و کبوترخانه من
چون کبوتر پر زنم مستانه من
جبرئیل عشقم و سدره ام توی
من سقیمم عیسی مریم توی
از فرط شیرینی، از فرط حلاوت و از فرط حرارتی که این ابیات دارند، حاجت به تشریح و تفسیر ندارند، چرا که گرمی ان را خواهد گرفت.
خوب امیدوارم که شاگردان نیکی در مکتب این امام بزرگوار باشیم، شاگردان نیک بودن هم با اظهار ارادت و اظهار محبت نیست. به یکایک دوستان عزیزی که در این محضر حضور دارند و به کسانی که سخن مرا بعدها می شنوند، توصیه می کنم که کلمات مولا علی را بخوانند. در این کلمات علی ظاهر شده است، تجلی کرده است، شخصیت خود را در آنها به ودیعت نهاده است و آنچه را که در روح او و در ذهن او و در مغز او می گذشته است، تجربه هایی را که در طول عمر خود حاصل کرده است، در نامه های خود و در خطابه های خود آورده است.
خوشبختانه ما این مجموعه را اکنون در اختیار داریم. باز هم باید از خودمان گله کنیم. شاید اولین کسانی که نهج البلاغه را چاپ کردند، ما نبودیم، مرحوم محمّد عبده بود از پیشوایان اهل سنت. این قدر انصاف، این قدر مدارا و این قدر معرفت داشت که کتاب علی را
Forwarded from عبدالکریم سروش و فلاسفه
🔴▪️ این روز ها #اکبر_گنجی که یک #ژورنالیست است به مهره ای تبدیل شده است که خود تلاش بر آن دارد که انچه در گذشته بیان داشته است در رابطه با تلاش #حکومت برای تخریب #روشنفکران_دینی را محقق کند. او در کتاب #تاریکخانه_اشباح بارها نام #دکتر_سروش را اورده است و او را به نوعی رهبر روشنفکری دینی دانسته ، حال چه شده است که به دکتر عبدالکریم سروش که بارها راجع به #خاتمیت نبوت توسط حضرت #محمد (ص) و همچنین ارادت خاک بوسانه به ان مقام شریف سخن رانده است ، افتراء #پیامبری و ساخت #دینی_نو را می زند ، از این رو چند بخش از کتاب تاریکخانه اشباح را جهت شفاف تر شدن مسئله برایتان قرار میدهیم.......
«خشونت و ترور پدیده خاص دوران #خاتمی نیست. در دوران #هاشمی نیز خشونت و جنایت وجود داشت. حمله به بیت حضرت ابت الله العظمی منتظری ، #حمله به دکتر سروش در دانشگاه تهران ، ....»
«پس از رحلت #حضرت_امام با توجه به تغییر قانون اساسی #مهندس_موسوی به صورت طبیعی کنار رفت. در نظام سیاسی ایران برای نخست وزیر دوران امام و سالهای جنگ پستهای فراوانی وجود داشت. ولی شرایط به گونه ای بود که مهندس موسوی فهمید که دیگر جای برای او وجود ندارد و لذا کل دهه دوم را در انزوا گذراند و سکوت و درویشی پیشه کرد.
جریان روشنفکری دینی به عنوان بخشی از نیروهای مذهبی و انقلابی با احیا و بازسازی نظری درصدد سازگار کردن دین و مدرنیته بود ، به قرائتی از دین دست یاقت که با قرائت رسمی و حاکم #تعارض داشت و لذا با هویدا شدن #اختلاف_نظر ، راه برای حذف و طرد این جریان خصوصا #دکتر_سروش مهیا شد. دکتر سروش که در سالهای اولیه انقلاب بیشترین نقش را در #مبارزه_ایدئولوژیک بر علیه #گروههای_مارکسیستی بر عهده داشت ، در سالهای بعد به دلیل روایت و قرائت اش از دین از عرصه قدرت حذف شد. »
«چند صباحی است که #مارکسیسم_زدگان راست سنتی و افراطی این دیار با تقلید از شیوه های منسوخ امپراتوری فروریخته #استالینی ، روشنفکران ،هنرمندان و عالمان دین را به تجدید نظر طلبی متهم می کنند. #بازرگان ، #مخملباف #سروش ، #مجتهد_شبستری ، #منتظری ، #کدیور ، #عبدالله_نوری و ... از زمره افرادی اند که در کارنامه فکری و عملی خود چنان نشانی دریافت کرده اند. رفقای روسی دگر اندیشان #تجدید نظر طلب را به مجمع الجزایر #گولاک و تیمارستانهای روانی اعزام می کردند. اما #مقلدان_ایران آنان #نابودی دگر اندیشان را ترجیح می دهند. لازمه منطقی تجدید نظر طلب خواندن افراد یاد شده این است که انان روند مشابه زیست - جهان جیلاس و دوبچک را تجربه کرده باشند. از این رو از منظری دیگر از نظر اخلاقی شاید ، مستحق تجلیل باشند تا تفسیق و تکفیر:
شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان رخنه در ایمان کنند
مردم چشمم به خون اغشته شد
در کجا این ظلبم بر انسان کنند.»
✍ #اکبر_گنجی
📚 #تاریکخانه_اشباح ، برگفته از صفحات 16 . 51 و 92
💠در پایان سخنی از #دکتر_سروش
مردم ما، #مسلمانان ایرانی کسانی که دلبستگان مکتب اهل بیت بودند و به قول مرحوم #دکتر_شریعتی، می خواستند #محمد را گم نکنند، دامن #علی را گرفتند، نه اینکه از علی محمّد دیگری بسازند، یا کیش و فرقه ی تازه ای پدید آورند، بلکه به خاطر اینکه ادامه ی مکتب پیامبر (ع) را در بهترین تجلی گاه نزد علی (ع) و فرزندان او دیدند.
خاکبوسم که شهریار منی
سبز پوشم که نوبهار منی
روزگارم بلند و مقبل باد
تاتو اقبال و روزگار منی
در تو صدها شکوفه میخندد
روح سبز شکوفهزار منی
شب صفت بر کنار میرفتم
روزم اکنون که در کنار منی
در تو میمانم ای سیماخو
عیسی روح بی قرار منی
ای به معراج رفته در دل شب
خود تو معراج آشکار منی
چشمهها شرمسار شرممنند
تا تو در چشم شرمسار منی
دوش دیدم چو هوش میایی
خرما خواب هوشیار منی
سجده بر شام تار خواهم کرد
که تو مهمان شام تار منی
پشت بر آفتاب خواهم کرد
پشت گرمم که پشتدار منی
لالهها داغدار حسن تواند
حسن را گو که داغدار منی
بوسهها وامدار مهر تواند
مهر را گو که وامدار منی
در تو عطر سپیدهها جاری است
سحر شامکاه تار منی
قدسیان راز گل نصیبی نیست
تو گل آسمان تبار منی
شب و سرمای سخت و بیبرگی
موسم طور و نور و نار منی
بیم خسران و خسروانم نیست
تا تو خضری نگاهدار منی
خاک راهت به آسمان گوید
کای فرومایه خاکسار منی
از تو میسوزم ای بهشتی روی
که بهشتیترین شرار منی
همه شب من در انتظار توام
تو هم آیا در انتظار منی
✍ شعری از دکتر #عبدالکریم_سروش در وصف #خاتم_الانبیا حضرت محمد(ص)
📝 گردآورنده : ادمین کانال عبدالکریم سروش و فلاسفه @VoiceofFreedom
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
«خشونت و ترور پدیده خاص دوران #خاتمی نیست. در دوران #هاشمی نیز خشونت و جنایت وجود داشت. حمله به بیت حضرت ابت الله العظمی منتظری ، #حمله به دکتر سروش در دانشگاه تهران ، ....»
«پس از رحلت #حضرت_امام با توجه به تغییر قانون اساسی #مهندس_موسوی به صورت طبیعی کنار رفت. در نظام سیاسی ایران برای نخست وزیر دوران امام و سالهای جنگ پستهای فراوانی وجود داشت. ولی شرایط به گونه ای بود که مهندس موسوی فهمید که دیگر جای برای او وجود ندارد و لذا کل دهه دوم را در انزوا گذراند و سکوت و درویشی پیشه کرد.
جریان روشنفکری دینی به عنوان بخشی از نیروهای مذهبی و انقلابی با احیا و بازسازی نظری درصدد سازگار کردن دین و مدرنیته بود ، به قرائتی از دین دست یاقت که با قرائت رسمی و حاکم #تعارض داشت و لذا با هویدا شدن #اختلاف_نظر ، راه برای حذف و طرد این جریان خصوصا #دکتر_سروش مهیا شد. دکتر سروش که در سالهای اولیه انقلاب بیشترین نقش را در #مبارزه_ایدئولوژیک بر علیه #گروههای_مارکسیستی بر عهده داشت ، در سالهای بعد به دلیل روایت و قرائت اش از دین از عرصه قدرت حذف شد. »
«چند صباحی است که #مارکسیسم_زدگان راست سنتی و افراطی این دیار با تقلید از شیوه های منسوخ امپراتوری فروریخته #استالینی ، روشنفکران ،هنرمندان و عالمان دین را به تجدید نظر طلبی متهم می کنند. #بازرگان ، #مخملباف #سروش ، #مجتهد_شبستری ، #منتظری ، #کدیور ، #عبدالله_نوری و ... از زمره افرادی اند که در کارنامه فکری و عملی خود چنان نشانی دریافت کرده اند. رفقای روسی دگر اندیشان #تجدید نظر طلب را به مجمع الجزایر #گولاک و تیمارستانهای روانی اعزام می کردند. اما #مقلدان_ایران آنان #نابودی دگر اندیشان را ترجیح می دهند. لازمه منطقی تجدید نظر طلب خواندن افراد یاد شده این است که انان روند مشابه زیست - جهان جیلاس و دوبچک را تجربه کرده باشند. از این رو از منظری دیگر از نظر اخلاقی شاید ، مستحق تجلیل باشند تا تفسیق و تکفیر:
شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان رخنه در ایمان کنند
مردم چشمم به خون اغشته شد
در کجا این ظلبم بر انسان کنند.»
✍ #اکبر_گنجی
📚 #تاریکخانه_اشباح ، برگفته از صفحات 16 . 51 و 92
💠در پایان سخنی از #دکتر_سروش
مردم ما، #مسلمانان ایرانی کسانی که دلبستگان مکتب اهل بیت بودند و به قول مرحوم #دکتر_شریعتی، می خواستند #محمد را گم نکنند، دامن #علی را گرفتند، نه اینکه از علی محمّد دیگری بسازند، یا کیش و فرقه ی تازه ای پدید آورند، بلکه به خاطر اینکه ادامه ی مکتب پیامبر (ع) را در بهترین تجلی گاه نزد علی (ع) و فرزندان او دیدند.
خاکبوسم که شهریار منی
سبز پوشم که نوبهار منی
روزگارم بلند و مقبل باد
تاتو اقبال و روزگار منی
در تو صدها شکوفه میخندد
روح سبز شکوفهزار منی
شب صفت بر کنار میرفتم
روزم اکنون که در کنار منی
در تو میمانم ای سیماخو
عیسی روح بی قرار منی
ای به معراج رفته در دل شب
خود تو معراج آشکار منی
چشمهها شرمسار شرممنند
تا تو در چشم شرمسار منی
دوش دیدم چو هوش میایی
خرما خواب هوشیار منی
سجده بر شام تار خواهم کرد
که تو مهمان شام تار منی
پشت بر آفتاب خواهم کرد
پشت گرمم که پشتدار منی
لالهها داغدار حسن تواند
حسن را گو که داغدار منی
بوسهها وامدار مهر تواند
مهر را گو که وامدار منی
در تو عطر سپیدهها جاری است
سحر شامکاه تار منی
قدسیان راز گل نصیبی نیست
تو گل آسمان تبار منی
شب و سرمای سخت و بیبرگی
موسم طور و نور و نار منی
بیم خسران و خسروانم نیست
تا تو خضری نگاهدار منی
خاک راهت به آسمان گوید
کای فرومایه خاکسار منی
از تو میسوزم ای بهشتی روی
که بهشتیترین شرار منی
همه شب من در انتظار توام
تو هم آیا در انتظار منی
✍ شعری از دکتر #عبدالکریم_سروش در وصف #خاتم_الانبیا حضرت محمد(ص)
📝 گردآورنده : ادمین کانال عبدالکریم سروش و فلاسفه @VoiceofFreedom
@Soroush_Philosopher
❇️برای آشنایی بیشتر به ما بپیوندید💠
https://telegram.me/joinchat/BlvU_j1iiYNbW8m-z3pS_A
Forwarded from ترجمان علوم انسانى
چکیده: خوان کول، کارشناس مسائل #خاورمیانه و استاد تاریخ دانشگاه میشیگان معتقد است برخلاف ادعای افراد متعصب و تندرو، #مسلمانان از مردم سایر ادیان #خشنتر نیستند. او در یادداشت خود در اینفُرمد کامنت از کشتارهایی حرف میزند که پیروان ادیان مختلف انجام دادهاند و از این طریق نشان میدهد که در واقع سهم مسلمانان از این ماجرا بسیار کمتر از سایرین بوده است.
ادامه مطلب را در لینک زیر بشنوید:
http://tarjomaan.com/vdcc.xq4a2bqxpuc8.ba2ljy2syt.html
@tarjomaanweb
ادامه مطلب را در لینک زیر بشنوید:
http://tarjomaan.com/vdcc.xq4a2bqxpuc8.ba2ljy2syt.html
@tarjomaanweb
Forwarded from سخنرانیها
@sokhanranihaa چه میگویم - شبستری - کانال سخنرانی ها
@sokhanranihaa
🆔 @sokhanranihaa
🔊فایل صوتی
گزیده ای از سخنرانی دکتر #شبستری
#انحراف #مسلمانان از کجا شروع شد؟
#لب_کلام شبستری
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🔊فایل صوتی
گزیده ای از سخنرانی دکتر #شبستری
#انحراف #مسلمانان از کجا شروع شد؟
#لب_کلام شبستری
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
Forwarded from سخنرانیها
01 -@sokhanranihaa - محمد مجتهد شبستری -انحراف مسلمانان - کانال..
@sokhanranihaa
🆔 @sokhanranihaa
🔊فایل صوتی
گزیده ای از سخنرانی #محمد_مجتهد_شبستری
#انحراف #مسلمانان
فایل شماره یک
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🔊فایل صوتی
گزیده ای از سخنرانی #محمد_مجتهد_شبستری
#انحراف #مسلمانان
فایل شماره یک
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
Forwarded from سخنرانیها
02 - @sokhanranihaa - مصطفی طباطبایی - نقد سخنان شبستری در سخنرانی..
@sokhanranihaa
🆔 @sokhanranihaa
🔊فایل صوتی
سخنرانی #مصطفی_طباطبایی
#نقد سخنرانی #محمد_مجتهد_شبستری
با عنوان #انحراف #مسلمانان
فایل شماره دو
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🔊فایل صوتی
سخنرانی #مصطفی_طباطبایی
#نقد سخنرانی #محمد_مجتهد_شبستری
با عنوان #انحراف #مسلمانان
فایل شماره دو
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
♻️♻️♻️
♻️♻️
♻️
#مذهب_علیه_اخلاق ؛؛؛؛؛؛
با اندک تاملی در آیین #بودا ؛ می توان باور کرد که گوهر این دین بزرگ جهانی ؛؛ برای درمان رنج های روحی انسان بنا شده است و هدف بودا پس از رسیدن به نیروانا ؛ ماندن در کنار انسانها بود تا از اندوه آنها بکاهد و اصولی را برای آدمیان بیاموزد که از طریق بکار بردن آن اصول ؛ انسانها از رنج رها شده و احساس روشنایی و آرامش کنند ۰
این مقصود و مقصد نهایی آیین بوداست که آدمیان ؛ بدور از تقسیم بندی های عقیدتی و نژادی و جغرافیایی ؛ از طریق بدست آوردن بینش درست ؛ معیشت درست ؛ گفتار درست و ارتباطی سازنده ؛ به یک زندگی پاک دور از خشونت دست یابند و با نفی انانیت و خود پرستی و دوری از تمایلات نفسانی ؛ عشق و دوستی را در میان خود ترویج و چراغ جنگ و خشونت را خاموش کنند ۰
ولی دریغ و صدر دریغ که آیینی با این همه جذابیت ؛ در #میانمار بدست و به تفسیر انسانهای متعصب خشک مغز بی شرمی افتاده که بنام بودا ؛ آتش جنگ و خشونت را شعله ور کرده و انسانهای مظلوم و بی دفاعی را از خانه و کاشانه خودشان آواره می کنند و با بی رحمانه ترین و وحشیانه ترین رفتارها ؛ بر زندگی و جان و مال افرادی می تازند که جرمشان مسلمان بودن و راهشان متفاوت از راه معلمان متعصب حاکم بر آن ناحیه است ۰
این حادثه تلخ و دردناک نشان می دهد که مذهب اگر آمیخته به #تعصب و جهل و نادانی متولیان و معلمان دینی شود بجای ترویج اخلاق و صلح و مروت ؛ تبدیل به ابزاری می شود که میتواند زندگی را به جهنمی سوزان بدل سازد ۰
متن دین همواره باید فهمیده شود و برای یافتن فهمی درست در معرض نقد و نظر عالمان و متفکران قرار گیرد و راه فهم های غلط و خشونت بار مسدود گردد ۰
اگر فهم متون دینی انحصاری شود و عده ای بنام مرشد معنوی و عالم دینی درک خود را بر دیگران تحمیل کنند و مخالفان خود را گمراه و بی هویت اعلام نمایند ؛ بشر با پدیده های شومی همچون داعش و یا تسویه حسابهای خونین و وحشتناکی همچون حادثه میانمار و نسل کشی #مسلمانان روبرو می شود ۰
آنچه امروز #دینداران را بجان هم انداخته و بنام مذهب که هدف اصلی اش گسترش صلح در جهان و تقویت مناسبات سالم اخلاقی در میان انسانهاست ؛ جنگ و ویرانی و خشونت را ترویج کرده ؛ نه بی محتوا دانستن متون دینی و نفی زحمات پیامبران و انسانهای معنوی است ؛ بلکه نقد مغزهای خشک و تهی از عقل برخی مفسران متون دینی است که بخاطر روح ضعیف و خالی از فضیلت خود ؛ تصویری از دین ارائه می کنند که پیروان خود را به تعصبات جاهلانه و رفتار خوشونت بار دعوت می کنند ۰
ما در #میانمار ؛ با استادانی روبرو هستیم که گرفتار جهل و وجود تاریکی هستند که از آیین بودا ؛ نه کاهش رنج انسان که افزایش تنازع و کشمکش را آموخته اند و از مشرب و مرامی پاک که با میلونها پیروان متین و سلیم خود در سراسر جهان نقش مهمی در گسترش اخلاق و فرزانگی داشته اند ؛ فقط تاخت و تاز و کشتن آدمیان بی دفاع و سوزندان خانه های افراد مظلوم و بی تکیه گاه را فرا گرفته اند.
من از #تعصب_خام و جهل مردمان و روح خشونت خواه برخی آدمیان حقیر و پست ؛ که کام انسانهای دیگر را تلخ و زندگی آنان را تباه کرده اند به خداوند شکایت می کنم و از راهی دور و با نوشتن این مطلب با برادران و خواهرانم چه آنها که در سوریه آوراره و بی خانمان هستند و چه آنها که در برمه و میانمار با قساوت و بی رحمی از خانه و کاشانه خود فراری شده اند همدری میکنم و در سوگ از کف رفتن عزیزانشان نالان و دل گرفته ام، کاش بیشتر از این می توانستم ولی دریغ ۰
گرچه از آتش دل چون خُم می در جوشم ؛؛؛
#ُمهر_بر_لب زده خون می خورم و خاموشم
#دكتر_ناصر_مهدوي
♻️♻️
♻️
#مذهب_علیه_اخلاق ؛؛؛؛؛؛
با اندک تاملی در آیین #بودا ؛ می توان باور کرد که گوهر این دین بزرگ جهانی ؛؛ برای درمان رنج های روحی انسان بنا شده است و هدف بودا پس از رسیدن به نیروانا ؛ ماندن در کنار انسانها بود تا از اندوه آنها بکاهد و اصولی را برای آدمیان بیاموزد که از طریق بکار بردن آن اصول ؛ انسانها از رنج رها شده و احساس روشنایی و آرامش کنند ۰
این مقصود و مقصد نهایی آیین بوداست که آدمیان ؛ بدور از تقسیم بندی های عقیدتی و نژادی و جغرافیایی ؛ از طریق بدست آوردن بینش درست ؛ معیشت درست ؛ گفتار درست و ارتباطی سازنده ؛ به یک زندگی پاک دور از خشونت دست یابند و با نفی انانیت و خود پرستی و دوری از تمایلات نفسانی ؛ عشق و دوستی را در میان خود ترویج و چراغ جنگ و خشونت را خاموش کنند ۰
ولی دریغ و صدر دریغ که آیینی با این همه جذابیت ؛ در #میانمار بدست و به تفسیر انسانهای متعصب خشک مغز بی شرمی افتاده که بنام بودا ؛ آتش جنگ و خشونت را شعله ور کرده و انسانهای مظلوم و بی دفاعی را از خانه و کاشانه خودشان آواره می کنند و با بی رحمانه ترین و وحشیانه ترین رفتارها ؛ بر زندگی و جان و مال افرادی می تازند که جرمشان مسلمان بودن و راهشان متفاوت از راه معلمان متعصب حاکم بر آن ناحیه است ۰
این حادثه تلخ و دردناک نشان می دهد که مذهب اگر آمیخته به #تعصب و جهل و نادانی متولیان و معلمان دینی شود بجای ترویج اخلاق و صلح و مروت ؛ تبدیل به ابزاری می شود که میتواند زندگی را به جهنمی سوزان بدل سازد ۰
متن دین همواره باید فهمیده شود و برای یافتن فهمی درست در معرض نقد و نظر عالمان و متفکران قرار گیرد و راه فهم های غلط و خشونت بار مسدود گردد ۰
اگر فهم متون دینی انحصاری شود و عده ای بنام مرشد معنوی و عالم دینی درک خود را بر دیگران تحمیل کنند و مخالفان خود را گمراه و بی هویت اعلام نمایند ؛ بشر با پدیده های شومی همچون داعش و یا تسویه حسابهای خونین و وحشتناکی همچون حادثه میانمار و نسل کشی #مسلمانان روبرو می شود ۰
آنچه امروز #دینداران را بجان هم انداخته و بنام مذهب که هدف اصلی اش گسترش صلح در جهان و تقویت مناسبات سالم اخلاقی در میان انسانهاست ؛ جنگ و ویرانی و خشونت را ترویج کرده ؛ نه بی محتوا دانستن متون دینی و نفی زحمات پیامبران و انسانهای معنوی است ؛ بلکه نقد مغزهای خشک و تهی از عقل برخی مفسران متون دینی است که بخاطر روح ضعیف و خالی از فضیلت خود ؛ تصویری از دین ارائه می کنند که پیروان خود را به تعصبات جاهلانه و رفتار خوشونت بار دعوت می کنند ۰
ما در #میانمار ؛ با استادانی روبرو هستیم که گرفتار جهل و وجود تاریکی هستند که از آیین بودا ؛ نه کاهش رنج انسان که افزایش تنازع و کشمکش را آموخته اند و از مشرب و مرامی پاک که با میلونها پیروان متین و سلیم خود در سراسر جهان نقش مهمی در گسترش اخلاق و فرزانگی داشته اند ؛ فقط تاخت و تاز و کشتن آدمیان بی دفاع و سوزندان خانه های افراد مظلوم و بی تکیه گاه را فرا گرفته اند.
من از #تعصب_خام و جهل مردمان و روح خشونت خواه برخی آدمیان حقیر و پست ؛ که کام انسانهای دیگر را تلخ و زندگی آنان را تباه کرده اند به خداوند شکایت می کنم و از راهی دور و با نوشتن این مطلب با برادران و خواهرانم چه آنها که در سوریه آوراره و بی خانمان هستند و چه آنها که در برمه و میانمار با قساوت و بی رحمی از خانه و کاشانه خود فراری شده اند همدری میکنم و در سوگ از کف رفتن عزیزانشان نالان و دل گرفته ام، کاش بیشتر از این می توانستم ولی دریغ ۰
گرچه از آتش دل چون خُم می در جوشم ؛؛؛
#ُمهر_بر_لب زده خون می خورم و خاموشم
#دكتر_ناصر_مهدوي
توهین به مقدسات و نوع واکنش پیروان ادیان ابراهیمی
چند سال پیش در یک کشور اروپایی - به گمانم بریتانیا - نمایشی روی صحنه رفت که ماجرای خیانت یهودای اسخریوطی به عیسی مسیح را روایت میکرد. این روایت به خلاف متون انجیلی، خیانت یهودا را معرفی و شناساندنِ مسیح به فریسیان و کاهنان یهودی برای دستگیری او نمیدانست، بلکه خیانت اسخریوطی را "تجاوز جنسی" به عیسای ناصری قلمداد میکرد و گویا در صحنۀ تئاتر به اجرا میگذاشت!
شماری معدود از کلیساها به این نمایش اعتراض خفیفی کردند، اما اعتراض اصلی از جانب برخی از جماعتهای مسلمان بود که پس از سر و صدایی معمول فرونشست.
در واقع ارباب کلیسا و جمعیتهایی مسیحی سالیان درازی است که با این نوع توهینها نسبت به دیانت و پیامبر خود که او را تجسم خدا هم میدانند، کنار آمدهاند و معمولاً حساسیتی در این باره نشان نمیدهند.
مجامع یهودی نیز هر توهین و ناسزایی را نسبت به دیانت خود به شرطی که جنبۀ نژادپرستانه به خود نگیرد و به نفی هولوکاست نینجامد، چندان وقعی نمینهند و حتی بسیاری از خودِ آنها، در تمسخر متون دینی یهود از برخی ملحدان چیزی کم نمیگذارند. برای نمونه عزر وایزمن، رئیس جمهور سابق اسرائیل گفته بود که بخشهای بسیار زیادی از کتاب مقدس - تورات - مزخرف است و ارزش یک بار خواندن را هم ندارد! این نوع اظهارات و بسیار تندتر از آن، از سوی رهبران احزاب یهودی سکولار در اسرائیل بسیار تکرار میشود.
جماعتهای مسلمان اما با توهین به پیامبر و دیانت خود همچنان سختگیرانه برخورد میکنند. مادامی که این سختگیری جنبۀ انتقادی و محکومیت لفظی داشته باشد، مشکلی به وجود نمیآید اما هنگامی که واکنشها در قالب تهدید و ارعاب و قتل و کشتار، صورت عملی به خود میگیرد، خشم افکار عمومی بخصوص در جوامع غربی را برمیانگیزد و حتی جوامع میانه رو مسلمان را با خطر اتهام تروریسم و نارواداری مذهبی روبرو میکند.
این در حالی است که جوامع مسلمان هنوز در مورد "اصل توهین" و میزان رواداری آن پیشنهاد روشنی ارائه نکردهاند. به عبارت دیگر آنها مشخص نمیکنند که آیا هرگونه توهین به رهبران ادیان، مکاتب و ایدئولوژیهای گوناگون قبیح و ممنوع است و یا اینکه فقط خواهان ممنوعیت توهین به پیامبران ابراهیمی هستند؟
اگر مورد دوم منظورشان باشد، در یک جهان سکولار این استثناء مورد قبول قرار نمیگیرد چرا که از نگاه جوامع دیگر، ادیان ابراهیمی هیچ تفاوتی با دیگر ادیان یا مکاتب ندارند! اما اگر منظور ممنوعیت توهین علیه رهبران تمام ادیان و آیینها و مکاتب و ایدئولوژیها باشد، در آن صورت آیا شامل بودا و کنفسیوس و زرتشت و لائوتزو و خدایان هندو و رهبران بهایی از یک طرف و کسانی چون مارکس و انگلس و لنین و مائو و پاپ و روسو و ولتر و منتسکیو و هزاران نفر دیگر از این قبیل هم میشود؟
اگر پاسخ به این پرسش مثبت باشد، در آن صورت جوامع مسلمان بیش از دیگران تحت فشار و ممنوعیت قرار میگیرند چرا که توهین به این گونه افراد امری عادی در میان آنهاست!
متأسفانه بسیاری از مسلمانان هنوزاین اصل طلایی را نیاموختهاند که آنچه را بر خود نمیپسندی بر دیگران هم مپسند! این دسته از مسلمانان توهین به رهبران مکاتب دیگر را "حق" مشروع خود میپندارند و اما هرگونه توهینی علیه مقدسات خود را با تهدید و قتل پاسخ میدهند. این نکتهای است که مردم جوامع دیگر نه فقط درک نمیکنند بلکه تعبیرهای تندی در بارۀ آن به کار میبرند.
این در حالی است که برخی مسلمانان حتی در مورد اختلافهای فرقهای درون دینی خود نیز هیچ حد و مرزی را رعایت نمیکنند. برای نمونه در برخی کتب عهد صفوی، اهانت نسبت به عمربن الخطاب خلیفۀ دوم مسلمین، از مرز شناعت هم گذشته به طوری که عرق شرم بر جبین مینشاند و پشت آدم را میلرزاند!
آخر وقتی برخی مسلمانان رعایت حال همکیشان خود را هم نمیکنند، چگونه انتظار دارند مردمان خداناباور و لائیک و ملحد رعایت حال پیامبر اسلام را کنند؟
به هر حال، مسئلۀ توهین عملاً به معضلی فرهنگی تبدیل شده است که جستجوی راهی منطقی و قابل قبول برای تمام اطراف قضیه، مورد نیاز است. اما یافتن چنین راهی با تعصب و خامی از یک طرف و تهدید و ارعاب از طرف دیگر نه فقط میسر نیست، بلکه به جنگ 72 ملت در جهان دامن میزند!
#احمد_زیدآبادی
#مسلمانان
#مسیحیان
#یهودیان
#توهین_به_مقدسات
چند سال پیش در یک کشور اروپایی - به گمانم بریتانیا - نمایشی روی صحنه رفت که ماجرای خیانت یهودای اسخریوطی به عیسی مسیح را روایت میکرد. این روایت به خلاف متون انجیلی، خیانت یهودا را معرفی و شناساندنِ مسیح به فریسیان و کاهنان یهودی برای دستگیری او نمیدانست، بلکه خیانت اسخریوطی را "تجاوز جنسی" به عیسای ناصری قلمداد میکرد و گویا در صحنۀ تئاتر به اجرا میگذاشت!
شماری معدود از کلیساها به این نمایش اعتراض خفیفی کردند، اما اعتراض اصلی از جانب برخی از جماعتهای مسلمان بود که پس از سر و صدایی معمول فرونشست.
در واقع ارباب کلیسا و جمعیتهایی مسیحی سالیان درازی است که با این نوع توهینها نسبت به دیانت و پیامبر خود که او را تجسم خدا هم میدانند، کنار آمدهاند و معمولاً حساسیتی در این باره نشان نمیدهند.
مجامع یهودی نیز هر توهین و ناسزایی را نسبت به دیانت خود به شرطی که جنبۀ نژادپرستانه به خود نگیرد و به نفی هولوکاست نینجامد، چندان وقعی نمینهند و حتی بسیاری از خودِ آنها، در تمسخر متون دینی یهود از برخی ملحدان چیزی کم نمیگذارند. برای نمونه عزر وایزمن، رئیس جمهور سابق اسرائیل گفته بود که بخشهای بسیار زیادی از کتاب مقدس - تورات - مزخرف است و ارزش یک بار خواندن را هم ندارد! این نوع اظهارات و بسیار تندتر از آن، از سوی رهبران احزاب یهودی سکولار در اسرائیل بسیار تکرار میشود.
جماعتهای مسلمان اما با توهین به پیامبر و دیانت خود همچنان سختگیرانه برخورد میکنند. مادامی که این سختگیری جنبۀ انتقادی و محکومیت لفظی داشته باشد، مشکلی به وجود نمیآید اما هنگامی که واکنشها در قالب تهدید و ارعاب و قتل و کشتار، صورت عملی به خود میگیرد، خشم افکار عمومی بخصوص در جوامع غربی را برمیانگیزد و حتی جوامع میانه رو مسلمان را با خطر اتهام تروریسم و نارواداری مذهبی روبرو میکند.
این در حالی است که جوامع مسلمان هنوز در مورد "اصل توهین" و میزان رواداری آن پیشنهاد روشنی ارائه نکردهاند. به عبارت دیگر آنها مشخص نمیکنند که آیا هرگونه توهین به رهبران ادیان، مکاتب و ایدئولوژیهای گوناگون قبیح و ممنوع است و یا اینکه فقط خواهان ممنوعیت توهین به پیامبران ابراهیمی هستند؟
اگر مورد دوم منظورشان باشد، در یک جهان سکولار این استثناء مورد قبول قرار نمیگیرد چرا که از نگاه جوامع دیگر، ادیان ابراهیمی هیچ تفاوتی با دیگر ادیان یا مکاتب ندارند! اما اگر منظور ممنوعیت توهین علیه رهبران تمام ادیان و آیینها و مکاتب و ایدئولوژیها باشد، در آن صورت آیا شامل بودا و کنفسیوس و زرتشت و لائوتزو و خدایان هندو و رهبران بهایی از یک طرف و کسانی چون مارکس و انگلس و لنین و مائو و پاپ و روسو و ولتر و منتسکیو و هزاران نفر دیگر از این قبیل هم میشود؟
اگر پاسخ به این پرسش مثبت باشد، در آن صورت جوامع مسلمان بیش از دیگران تحت فشار و ممنوعیت قرار میگیرند چرا که توهین به این گونه افراد امری عادی در میان آنهاست!
متأسفانه بسیاری از مسلمانان هنوزاین اصل طلایی را نیاموختهاند که آنچه را بر خود نمیپسندی بر دیگران هم مپسند! این دسته از مسلمانان توهین به رهبران مکاتب دیگر را "حق" مشروع خود میپندارند و اما هرگونه توهینی علیه مقدسات خود را با تهدید و قتل پاسخ میدهند. این نکتهای است که مردم جوامع دیگر نه فقط درک نمیکنند بلکه تعبیرهای تندی در بارۀ آن به کار میبرند.
این در حالی است که برخی مسلمانان حتی در مورد اختلافهای فرقهای درون دینی خود نیز هیچ حد و مرزی را رعایت نمیکنند. برای نمونه در برخی کتب عهد صفوی، اهانت نسبت به عمربن الخطاب خلیفۀ دوم مسلمین، از مرز شناعت هم گذشته به طوری که عرق شرم بر جبین مینشاند و پشت آدم را میلرزاند!
آخر وقتی برخی مسلمانان رعایت حال همکیشان خود را هم نمیکنند، چگونه انتظار دارند مردمان خداناباور و لائیک و ملحد رعایت حال پیامبر اسلام را کنند؟
به هر حال، مسئلۀ توهین عملاً به معضلی فرهنگی تبدیل شده است که جستجوی راهی منطقی و قابل قبول برای تمام اطراف قضیه، مورد نیاز است. اما یافتن چنین راهی با تعصب و خامی از یک طرف و تهدید و ارعاب از طرف دیگر نه فقط میسر نیست، بلکه به جنگ 72 ملت در جهان دامن میزند!
#احمد_زیدآبادی
#مسلمانان
#مسیحیان
#یهودیان
#توهین_به_مقدسات
Forwarded from دورنما
#گزیدۀ_مقاله
🔹زیست مسلمانانه در جهان پسامدرن
(مروری بر کتاب «مسلمانان پیشرو» ویراستۀ امید صفی)
✍️ #حمید_مازیار
برخی از بخشهای مهم مقاله از این قرارند:
🔻نویسندگان «مسلمانان پیشرو» موفق شدهاند بهشکلی کنترلشده و با مهارت پیوندی میان لحن و روش آکادمیک و انتقادیِ صرف و گفتار دروندینی با دغدغهٔ ایمانی یا جماعتیِ صرف برقرار کنند. این ویژگیِ کتاب آن را متنی آسانیاب و درعینحال سخته و سنجیده ساخته است. برای مسلمانانی که نه شکل سنتی اتوریتهٔ دینی را فارغ از نقد عقلانی میپذیرند نه بهیکبارگی از ایمان یا هویت فرهنگی برخاسته از زمینهٔ دینی دست میشویند.
🔻امید صفی میگوید مسلمانان پیشرو تعهد به عدالت اجتماعی و کثرتگرایی را اساس نگاه خود به جهان میگیرند. آنها هم به موارد نقض آن در میان جماعتها و سنتهای اسلامی میپردازند و هم با همان جدیت بیعدالتی و ستم ساختارهای سلطهٔ سیاسی، اقتصادی و فکری غرب را نقد میکنند، اما در نهایت سنت را در پرتو مدرنیته مینگرند.
🔻خالد ابوالفضل در عین پذیرفتن اینکه بسیاری از رفتارها در جوامع اسلامی معاصر خلاف مبانی اخلاقی و حتی فقهی سنتی است، توجه به این نکته را لازم میداند که آنچه در زندگی جماعتهای مسلمان واقع میشود تجربهٔ زیستهٔ اسلام و درنهایت صورت تاریخی اسلام است. ابوالفضل تکرار چنین نمودها و رفتارهایی را در میان مسلمانان خطر تاریخیِ جدیای برای اسلام میشمارد که درنهایت به «ابتذال اسلام معاصر» میانجامد.
🔻ابراهیم موسی بهجای تکیه بر یک اسلام موثق در برابر صدها اسلام ناموثق، با شیوهای تاریخنگر بهدنبال «اسلامها» یا «گونههای مسلمانی» میگردد. با این نگاه، دیگر دوپارگیای میان اندیشهٔ انتقادی مدرن و آنچه متفکران مسلمان به عنوان سنت اسلام به ارث بردهاند وجود نخواهد داشت. به باور او، اگر قاطبهٔ متفکران مسلمان مدرنیست قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم پرسش از خود دین و ساخت راستکیشی دینی بر مبنای عقل مدرن را نوعی خط قرمز میدیدند، برای نسلهای متأخرتر متفکران مسلمان خوگرفتن با علوم انسانی و اجتماعی مدرن و درک تاریخی رادیکالتری از اسلام این خط قرمز را حذف کرده است. این رادیکالشدنِ نگاه مدرن در نسلهای اخیر متفکران مسلمان میطلبد که آنان نگاه مدافعهگرانه و ذاتباورانه به اسلام را بهکلی کنار بگذارند.
🔻کیشا علی میگوید باید به ساخت تاریخی و انسانی قوانین فقهی ازدواج با دید منتقدانهٔ رادیکال نگاه کنیم و برای عادلانهتر کردن آنها، تمام ساختارشان را بازاندیشی کنیم چرا که «این چارچوبی آفریدهٔ خدا نیست، بلکه مردانی در برههای خاص از تاریخ با فرضهایی خاص آنها را پروردهاند.» به گفتۀ او، فقه درنهایت پدیدهای تاریخی و انسانی است، حتی در سنتیترین نگاهها.
🔻اسکات سراجالحق کوگل با اشاره به ابهام مرزهای روایی یا ناروایی همجنسخواهی در منابع اصلی اسلام آغازین بهتفصیل از امکانهای رواشمردن دگرجنسخواهی در متن قرآن بحث میکند. در نبودِ مفاهیم مؤثر بر شناخت ما از همجنسگرایی، سنت اسلامی فضای خالی میان این مفاهیم و برخی مفاهیم اخلاقی قرآنی مانند زنا را با منع همجنسخواهی پر کرده و سیطرهٔ نگاه دگرجنسخواهانهٔ مردسالار راه را بر عرضهٔ تفسیرهای همجنسخواهانه از منابع شریعت بسته است.
🔻گوندولین زهره سیمونز لازمهٔ مسلمانیِ پیشرو را شهامت بازنگریِ رادیکال در حقوق زنان و اقلیتها میداند. او تأکید میکند که سنت کنشگری زنان در جهان عرب و مسلمان دستکم از سدهٔ نوزدهم ریشهای قوی دارد و نمیتوان به این دیدگاهها انگ غربی، ضددینی یا ضدملی زد. همچنی کنشگر زنان باید با آگاهی از سابقهٔ تاریخی و داشتن چشماندازی برای آینده خطر انزوا و طرد از جامعه را پذیرا شود.
🔻احمد موصَللی با جستوجو در سنتهای دولتداری در اسلام پیشامدرن کوشیده است زمینههایی برای نسخهای اسلامی از دموکراسی و کثرتگرایی بیابد. استدلال اساسی او این است که «درحالیکه تاریخِ عالیترین نهاد سیاسی اسلامی، یعنی خلافت، بیشتر تاریخ دولتهای اقتدارگراست، تاریخ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فکری اسلام دکترینها و نهادهای آزادمنشانهٔ بسیاری در خود دارد.»
🔻فَریش نور نشان میدهد که چگونه آنچه جریانهای افراطی و بنیادگرای اسلامی بهعنوان پیروزی آیندهٔ اسلام در بوق و کرنا میکردند در نهایت به چه غایتی رسید. از نظر او، این کارزارهای افراطی دو ویژگی اساسی دارند: یکی تکیه بر نوعی تضاد دیالکتیک سادهانگارانه میان اسلام بهعنوان قطب خیر و غرب بهعنوان قطب شر، که پیش از این کارآمدیش را در برخی انقلابها، از جمله انقلاب ایران، نشان داده، و دیگری چشمبستن بر اخلاق و راضینشدن به هیچ چیز مگر تحقق هدف سیاسی خود.
✔️ نسخۀ کامل مقاله را دریافت کنید:
نسخۀ متنی | نسخۀ صوتی
#امید_صفی
#مسلمانان_پیشرو
#اسلام_پیشرو
@doornamaa
🔹زیست مسلمانانه در جهان پسامدرن
(مروری بر کتاب «مسلمانان پیشرو» ویراستۀ امید صفی)
✍️ #حمید_مازیار
برخی از بخشهای مهم مقاله از این قرارند:
🔻نویسندگان «مسلمانان پیشرو» موفق شدهاند بهشکلی کنترلشده و با مهارت پیوندی میان لحن و روش آکادمیک و انتقادیِ صرف و گفتار دروندینی با دغدغهٔ ایمانی یا جماعتیِ صرف برقرار کنند. این ویژگیِ کتاب آن را متنی آسانیاب و درعینحال سخته و سنجیده ساخته است. برای مسلمانانی که نه شکل سنتی اتوریتهٔ دینی را فارغ از نقد عقلانی میپذیرند نه بهیکبارگی از ایمان یا هویت فرهنگی برخاسته از زمینهٔ دینی دست میشویند.
🔻امید صفی میگوید مسلمانان پیشرو تعهد به عدالت اجتماعی و کثرتگرایی را اساس نگاه خود به جهان میگیرند. آنها هم به موارد نقض آن در میان جماعتها و سنتهای اسلامی میپردازند و هم با همان جدیت بیعدالتی و ستم ساختارهای سلطهٔ سیاسی، اقتصادی و فکری غرب را نقد میکنند، اما در نهایت سنت را در پرتو مدرنیته مینگرند.
🔻خالد ابوالفضل در عین پذیرفتن اینکه بسیاری از رفتارها در جوامع اسلامی معاصر خلاف مبانی اخلاقی و حتی فقهی سنتی است، توجه به این نکته را لازم میداند که آنچه در زندگی جماعتهای مسلمان واقع میشود تجربهٔ زیستهٔ اسلام و درنهایت صورت تاریخی اسلام است. ابوالفضل تکرار چنین نمودها و رفتارهایی را در میان مسلمانان خطر تاریخیِ جدیای برای اسلام میشمارد که درنهایت به «ابتذال اسلام معاصر» میانجامد.
🔻ابراهیم موسی بهجای تکیه بر یک اسلام موثق در برابر صدها اسلام ناموثق، با شیوهای تاریخنگر بهدنبال «اسلامها» یا «گونههای مسلمانی» میگردد. با این نگاه، دیگر دوپارگیای میان اندیشهٔ انتقادی مدرن و آنچه متفکران مسلمان به عنوان سنت اسلام به ارث بردهاند وجود نخواهد داشت. به باور او، اگر قاطبهٔ متفکران مسلمان مدرنیست قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم پرسش از خود دین و ساخت راستکیشی دینی بر مبنای عقل مدرن را نوعی خط قرمز میدیدند، برای نسلهای متأخرتر متفکران مسلمان خوگرفتن با علوم انسانی و اجتماعی مدرن و درک تاریخی رادیکالتری از اسلام این خط قرمز را حذف کرده است. این رادیکالشدنِ نگاه مدرن در نسلهای اخیر متفکران مسلمان میطلبد که آنان نگاه مدافعهگرانه و ذاتباورانه به اسلام را بهکلی کنار بگذارند.
🔻کیشا علی میگوید باید به ساخت تاریخی و انسانی قوانین فقهی ازدواج با دید منتقدانهٔ رادیکال نگاه کنیم و برای عادلانهتر کردن آنها، تمام ساختارشان را بازاندیشی کنیم چرا که «این چارچوبی آفریدهٔ خدا نیست، بلکه مردانی در برههای خاص از تاریخ با فرضهایی خاص آنها را پروردهاند.» به گفتۀ او، فقه درنهایت پدیدهای تاریخی و انسانی است، حتی در سنتیترین نگاهها.
🔻اسکات سراجالحق کوگل با اشاره به ابهام مرزهای روایی یا ناروایی همجنسخواهی در منابع اصلی اسلام آغازین بهتفصیل از امکانهای رواشمردن دگرجنسخواهی در متن قرآن بحث میکند. در نبودِ مفاهیم مؤثر بر شناخت ما از همجنسگرایی، سنت اسلامی فضای خالی میان این مفاهیم و برخی مفاهیم اخلاقی قرآنی مانند زنا را با منع همجنسخواهی پر کرده و سیطرهٔ نگاه دگرجنسخواهانهٔ مردسالار راه را بر عرضهٔ تفسیرهای همجنسخواهانه از منابع شریعت بسته است.
🔻گوندولین زهره سیمونز لازمهٔ مسلمانیِ پیشرو را شهامت بازنگریِ رادیکال در حقوق زنان و اقلیتها میداند. او تأکید میکند که سنت کنشگری زنان در جهان عرب و مسلمان دستکم از سدهٔ نوزدهم ریشهای قوی دارد و نمیتوان به این دیدگاهها انگ غربی، ضددینی یا ضدملی زد. همچنی کنشگر زنان باید با آگاهی از سابقهٔ تاریخی و داشتن چشماندازی برای آینده خطر انزوا و طرد از جامعه را پذیرا شود.
🔻احمد موصَللی با جستوجو در سنتهای دولتداری در اسلام پیشامدرن کوشیده است زمینههایی برای نسخهای اسلامی از دموکراسی و کثرتگرایی بیابد. استدلال اساسی او این است که «درحالیکه تاریخِ عالیترین نهاد سیاسی اسلامی، یعنی خلافت، بیشتر تاریخ دولتهای اقتدارگراست، تاریخ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فکری اسلام دکترینها و نهادهای آزادمنشانهٔ بسیاری در خود دارد.»
🔻فَریش نور نشان میدهد که چگونه آنچه جریانهای افراطی و بنیادگرای اسلامی بهعنوان پیروزی آیندهٔ اسلام در بوق و کرنا میکردند در نهایت به چه غایتی رسید. از نظر او، این کارزارهای افراطی دو ویژگی اساسی دارند: یکی تکیه بر نوعی تضاد دیالکتیک سادهانگارانه میان اسلام بهعنوان قطب خیر و غرب بهعنوان قطب شر، که پیش از این کارآمدیش را در برخی انقلابها، از جمله انقلاب ایران، نشان داده، و دیگری چشمبستن بر اخلاق و راضینشدن به هیچ چیز مگر تحقق هدف سیاسی خود.
✔️ نسخۀ کامل مقاله را دریافت کنید:
نسخۀ متنی | نسخۀ صوتی
#امید_صفی
#مسلمانان_پیشرو
#اسلام_پیشرو
@doornamaa