Forwarded from مصطفى دلشاد تهرانى
#درس_گفتارها
متن فایل صوتی شماره ۱۱
🕘 مدت: ۶ دقیقه و ۴۷ثانیه
⭕️قضاوتهای بخشینگرانه
یکی از آسیبهای رایج در اظهارنظرهای دینی، علمی، اجتماعی و جز اینها، اظهارنظرهای بخشینگرانه است. یعنی دیدن و دریافتن و فهمیدن جزئی از یک کل و اظهارنظر و قضاوت درباره آن کل، بر اساس همان جزء.
چنین اظهارنظرها و قضاوتها، به شدت، در معرض خطاست. دیدن یک آیه از قرآن کریم در موضوعی و ندیدن چندین و چند آیهٔ دیگر که مرتبط به آن موضوع است، اجزاء آن را مشخص میکند، گاهی قیدی در آن میزند یا تخصیصی ایجاد میکند.
توجه به یک حدیث در امری و بیتوجهی به چندین و چند حدیث مرتبط با آن، اعم از مخالف، معارض، مؤیِد و مخصِّص و مقیّدش.
شنیدن و یا خواندن جزئی از یک مطلب مفصل و اظهارنظر و قضاوت بر اساس همان مطلب ناقص.
در نهجالبلاغه در خطبهٔ شماره ۲۱۰، مطابق شمارهگذاری دکتر صبحی صالح، مطلب بسیار آموزندهای وارد شده است.
از امیرمؤمنان علی (ع) درباره حدیثهای نودرآورده و #بدعت_آمیز، پرسش شد و اینکه چرا خبرهایی که از پیامبراکرم در دست مردم است، چنین ناهمگون است و در آن این همه اختلاف دیده میشود.
امیرمؤمنان به بررسی این امر پرداخت و ابتدا به جعل حدیث و خبر و دخل و تصرف در احادیث و روایات اشاره کرد. بعد به اشتباهفهمیدن و دچار خطا و فراموشیگشتن شنونده و راوی پرداخت و سپس مطلبی فرمود که متناسب با این موضوع است:
«ُ وَ رَجُلٌ ثَالِثٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ- صلى الله عليه واله- شَيْئاً يَأْمُرُ بِهِ ثُمَّ نَهَى عَنْهُ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ أَوْ سَمِعَهُ يَنْهَى عَنْ شَيْءٍ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ وَ هُوَ لَا يَعْلَم»
سومین شخص، کسی است که شنید پیامبر خدا(ص) به چیزی فرمان داد ولی اینکه مدتی بعد، از آن بازداشت و از آن نهی کرد، این را نشنید.
یعنی آن کس نهی و بازداشت پیامبر از آن کار را نشنید و دیگر نمیداند یا شنید که پیامبر از چیزی بازداشت و نهی کرد ولی پیامبر بعد از مدتی به آن فرمان داد و این شخص فرماندادن پیامبر را نشنیده و نمیداند.
بعد حضرت فرمودند که:
«فَحَفِظَ الْمَنْسُوخَ وَ لَمْ يَحْفَظِ النَّاسِخَ فَلَوْ يَعْلَمُ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضَهُ وَ لَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ إِذْ سَمِعُوهُ مِنْهُ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضُوه»
پس این شخص، آن مطلب #زدوده و #منسوخ را پیش خودش نگهداشته و آن مطلب زداینده و #ناسخ را نگهنداشته و فقط همان را نقل میکند.
اگر میدانست که آن سخن زدوده و نسخ شده بیگمان آن را به دور میافکند و رها میکرد.
و مسلمانها هم هنگامی که آن را از او شنیده بودند میدانستند که آن سخن، زدوده و نسخشده بیگمان آن را از او نمیپذیرفتند.
بنابراین لازم است در هر اظهارنظر و قضاوتی از بخشینگری پرهیز شود. جستوجوی لازم صورت بگیرد، پس از ملاحظه و دیدن مجموعه یک چیز، درباره آن اظهارنظر و قضاوت انجام بگیرد وگرنه اظهار نظرها و قضاوتهای ما از جنس نظردادن و حکمکردن درباره #فیل در خانه تاریک است.
داستانی که ملای روم در #مثنوی آورده که هندیها فیلی را به منطقهای اهدا کرده بودند و این فیل در خانهای نگهداشته شده بود.
شب بود و مردم عجله داشتند که بروند و این فیل را ببینند.
هر کسی رفت و دستی کشید، دست او بر جزئی و بر اندامی از فیل رسید. آنها بر اساس همان جزء و آن اندام درباره کل فیل قضاوت کردند.
پیل اندر خانۀ تاریک بود
عرضه را آورده بودندش هنود
از برای دیدنش مردم بسی
اندر آن ظلمت همی شد هر کسی
دیدنش با چشم چون ممکن نبود
اندر آن تاریکیاش کف میبسود
آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد
گفت همچون ناودانست این نهاد
آن یکی را دست بر گوشش رسید
آن برو چون بادبیزن شد پدید
آن یکی را کف چون پایش بسود
گفت شکل پیل دیدم چون عمود
آن یکی بر پشت او بنهاد دست
گفت خود این پیل چون تختی بدست
همچنین هر یک به جزوی که رسید
فهم آن می کرد هر جا می شنید
از نظر گه گفتشان شد مختلف
آن یکی دالش لقب داد، این الف
در کف هر کس اگر شمعی بدی
اختلاف از گفتشان بیرون شدی
ان شاءالله که ما از چنین اظهار نظرها و قضاوتهایی بپرهیزیم.
#قضاوت_هاى_بخشى_نگرانه #اختلاف_حديث #ناسخ #منسوخ
📍کانال مصطفی دلشاد تهرانی
@delshadtehrani
متن فایل صوتی شماره ۱۱
🕘 مدت: ۶ دقیقه و ۴۷ثانیه
⭕️قضاوتهای بخشینگرانه
یکی از آسیبهای رایج در اظهارنظرهای دینی، علمی، اجتماعی و جز اینها، اظهارنظرهای بخشینگرانه است. یعنی دیدن و دریافتن و فهمیدن جزئی از یک کل و اظهارنظر و قضاوت درباره آن کل، بر اساس همان جزء.
چنین اظهارنظرها و قضاوتها، به شدت، در معرض خطاست. دیدن یک آیه از قرآن کریم در موضوعی و ندیدن چندین و چند آیهٔ دیگر که مرتبط به آن موضوع است، اجزاء آن را مشخص میکند، گاهی قیدی در آن میزند یا تخصیصی ایجاد میکند.
توجه به یک حدیث در امری و بیتوجهی به چندین و چند حدیث مرتبط با آن، اعم از مخالف، معارض، مؤیِد و مخصِّص و مقیّدش.
شنیدن و یا خواندن جزئی از یک مطلب مفصل و اظهارنظر و قضاوت بر اساس همان مطلب ناقص.
در نهجالبلاغه در خطبهٔ شماره ۲۱۰، مطابق شمارهگذاری دکتر صبحی صالح، مطلب بسیار آموزندهای وارد شده است.
از امیرمؤمنان علی (ع) درباره حدیثهای نودرآورده و #بدعت_آمیز، پرسش شد و اینکه چرا خبرهایی که از پیامبراکرم در دست مردم است، چنین ناهمگون است و در آن این همه اختلاف دیده میشود.
امیرمؤمنان به بررسی این امر پرداخت و ابتدا به جعل حدیث و خبر و دخل و تصرف در احادیث و روایات اشاره کرد. بعد به اشتباهفهمیدن و دچار خطا و فراموشیگشتن شنونده و راوی پرداخت و سپس مطلبی فرمود که متناسب با این موضوع است:
«ُ وَ رَجُلٌ ثَالِثٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ- صلى الله عليه واله- شَيْئاً يَأْمُرُ بِهِ ثُمَّ نَهَى عَنْهُ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ أَوْ سَمِعَهُ يَنْهَى عَنْ شَيْءٍ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ وَ هُوَ لَا يَعْلَم»
سومین شخص، کسی است که شنید پیامبر خدا(ص) به چیزی فرمان داد ولی اینکه مدتی بعد، از آن بازداشت و از آن نهی کرد، این را نشنید.
یعنی آن کس نهی و بازداشت پیامبر از آن کار را نشنید و دیگر نمیداند یا شنید که پیامبر از چیزی بازداشت و نهی کرد ولی پیامبر بعد از مدتی به آن فرمان داد و این شخص فرماندادن پیامبر را نشنیده و نمیداند.
بعد حضرت فرمودند که:
«فَحَفِظَ الْمَنْسُوخَ وَ لَمْ يَحْفَظِ النَّاسِخَ فَلَوْ يَعْلَمُ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضَهُ وَ لَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ إِذْ سَمِعُوهُ مِنْهُ أَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضُوه»
پس این شخص، آن مطلب #زدوده و #منسوخ را پیش خودش نگهداشته و آن مطلب زداینده و #ناسخ را نگهنداشته و فقط همان را نقل میکند.
اگر میدانست که آن سخن زدوده و نسخ شده بیگمان آن را به دور میافکند و رها میکرد.
و مسلمانها هم هنگامی که آن را از او شنیده بودند میدانستند که آن سخن، زدوده و نسخشده بیگمان آن را از او نمیپذیرفتند.
بنابراین لازم است در هر اظهارنظر و قضاوتی از بخشینگری پرهیز شود. جستوجوی لازم صورت بگیرد، پس از ملاحظه و دیدن مجموعه یک چیز، درباره آن اظهارنظر و قضاوت انجام بگیرد وگرنه اظهار نظرها و قضاوتهای ما از جنس نظردادن و حکمکردن درباره #فیل در خانه تاریک است.
داستانی که ملای روم در #مثنوی آورده که هندیها فیلی را به منطقهای اهدا کرده بودند و این فیل در خانهای نگهداشته شده بود.
شب بود و مردم عجله داشتند که بروند و این فیل را ببینند.
هر کسی رفت و دستی کشید، دست او بر جزئی و بر اندامی از فیل رسید. آنها بر اساس همان جزء و آن اندام درباره کل فیل قضاوت کردند.
پیل اندر خانۀ تاریک بود
عرضه را آورده بودندش هنود
از برای دیدنش مردم بسی
اندر آن ظلمت همی شد هر کسی
دیدنش با چشم چون ممکن نبود
اندر آن تاریکیاش کف میبسود
آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد
گفت همچون ناودانست این نهاد
آن یکی را دست بر گوشش رسید
آن برو چون بادبیزن شد پدید
آن یکی را کف چون پایش بسود
گفت شکل پیل دیدم چون عمود
آن یکی بر پشت او بنهاد دست
گفت خود این پیل چون تختی بدست
همچنین هر یک به جزوی که رسید
فهم آن می کرد هر جا می شنید
از نظر گه گفتشان شد مختلف
آن یکی دالش لقب داد، این الف
در کف هر کس اگر شمعی بدی
اختلاف از گفتشان بیرون شدی
ان شاءالله که ما از چنین اظهار نظرها و قضاوتهایی بپرهیزیم.
#قضاوت_هاى_بخشى_نگرانه #اختلاف_حديث #ناسخ #منسوخ
📍کانال مصطفی دلشاد تهرانی
@delshadtehrani
🍁#حق_الناس مقدم بر #حق_الله است – امام علي(ع)
امام همام علي(ع) ، كه برجسته ترين ويژگي اجتماعي ايشان، اهتمام به عدالت اجتماعي و حمايت از حق مردم بود ، بگونه اي كه جورج جرداق مسيحي در وصف او كتابي مي نويسد با اين عنوان : " علي ، صداي عدالت انساني "
در بيان جايگاه #حقوق_مردم چنين مي فرمايد :
جَعلَ الله سُبحانه حُقوقُ عبادِهِ مُقدّمةً علَی حُقُوقهِ فَمنْ قامَ بحقُوقُ عبادالله كانَ ذلك مۆدّیاً الی القیامِ بحقوقِ الله؛
( محمدی ری شهری، میزان الحكمة، ج 2، ص 480 )
خداوند #حقوق بندگانش را #مقدم بر #حقوق خود قرار داده است و كسی كه حقوق بندگانش را رعایت كند حقوق الهی را نیز رعایت خواهد كرد .
🌹بنابراين :
🛢1- آنچه كه بر #متوليان حكومت و عالمان ديني #واجب است، #حمايت و پيگيري #حقوق_مردم است .
🛢2- هر گونه تخلف در اين مورد و #تضييع حقوق مردم ، بايد مشمول #مجازات دنيوي شود .
🛢3- #حقوق_الهي ، كه شامل عبادات فردي و .. مي شود ، اموري #خصوصي بوده كه بين خداوند و شخص است و مسئول ارزيابي و #قضاوت آنها نيز خود #خداوند است نه هيچكس ديگر .
🛢4- كسي كه #پايبند رعايت حقوق مردم باشد ، قطعا #متوجه حقوق خداوند نيز ، خواهد بود .
محمد صالجي – 6/10/95
امام همام علي(ع) ، كه برجسته ترين ويژگي اجتماعي ايشان، اهتمام به عدالت اجتماعي و حمايت از حق مردم بود ، بگونه اي كه جورج جرداق مسيحي در وصف او كتابي مي نويسد با اين عنوان : " علي ، صداي عدالت انساني "
در بيان جايگاه #حقوق_مردم چنين مي فرمايد :
جَعلَ الله سُبحانه حُقوقُ عبادِهِ مُقدّمةً علَی حُقُوقهِ فَمنْ قامَ بحقُوقُ عبادالله كانَ ذلك مۆدّیاً الی القیامِ بحقوقِ الله؛
( محمدی ری شهری، میزان الحكمة، ج 2، ص 480 )
خداوند #حقوق بندگانش را #مقدم بر #حقوق خود قرار داده است و كسی كه حقوق بندگانش را رعایت كند حقوق الهی را نیز رعایت خواهد كرد .
🌹بنابراين :
🛢1- آنچه كه بر #متوليان حكومت و عالمان ديني #واجب است، #حمايت و پيگيري #حقوق_مردم است .
🛢2- هر گونه تخلف در اين مورد و #تضييع حقوق مردم ، بايد مشمول #مجازات دنيوي شود .
🛢3- #حقوق_الهي ، كه شامل عبادات فردي و .. مي شود ، اموري #خصوصي بوده كه بين خداوند و شخص است و مسئول ارزيابي و #قضاوت آنها نيز خود #خداوند است نه هيچكس ديگر .
🛢4- كسي كه #پايبند رعايت حقوق مردم باشد ، قطعا #متوجه حقوق خداوند نيز ، خواهد بود .
محمد صالجي – 6/10/95
Forwarded from اصلاح دینی
💠 سیاست نامه ی خراسانی
✍ محسن کدیور
🔅 آخوند ملا محمد كاظم خراسانی (۱۲۵۵-۱۳۲۹ هجری قمری)، صاحب #كفاية_الاصول، يكی از بزرگترين علمای جهان اسلام در سده ی اخير، يكي از اركان علم اصول فقه در حوزه ی تشيع، و بلندپايه ترين مجتهد حامی #مشروطه، در دو بعد نظری و عملی در نهضت مشروطيت در ايران، منشأ اثر جدی بوده است. با اين كه فرصت آن را نيافت كه كتاب مدون يا رساله ی مستقلی در حوزه ی سياست به رشته ی تحرير درآورد، اما در لابلای آثار فقهی اصولی و نيز در متن تلگرافها، لوايح و نامه های كوتاه و بلند وی، آراء سياسی بديعی به چشم می خورد كه می توان از «مكتب سياسی خراسانی» سخن به ميان آورد.
🔅 اهم مميزات مكتب سياسی خراسانی، به اين شرح است: «#ولايت_مطلقه»، منحصر و مختص خداوند است، و هر گونه ولايت مطلقه ی بشری، افتراء به شريعت است. حكومت مشروعه، منحصر در زمامداری مستقيم معصوم است؛ هرچند حكومت غير مشروعه، اما عادله، ممكن است. حكومت مشروطه، نمونه ای از آن است. حكومت اسلامی در عصر #غيبت، منتفی است، و تنها می توان برای استقرار حكومت مشروع [عادل] كوشش كرد. فقيهان امتياز و حق ويژه ای در تدبير حوزه ی عمومی ندارند. از يک سو، #ولايت_فقيه (با تمامی انواع آن)، فاقد مستند معتبر شرعی است، و از سوی ديگر، امور #حسبيه، از جمله اداره ی جامعه و تصدی حكومت در زمان غيبت، «حق جمهور مردم» است كه به عقلای مسلمين و ثقات مؤمنين تفويض شده است، و سازوكار آن در اين زمان، #انتخابات آزاد است. بر اين اساس، شرط فقاهت در زمامداری جامعه ی اسلامی لازم نيست.
🔅 «سياست نامه ی خراسانی» -كتابی كه با عذر تقصير به محضر #آخوند_خراسانی با يک قرن تأخير منتشر می شود- گردآوری و تصحيح انتقادی قطعات سياسی در آثار عربی و فارسی اين فقيه خبير است كه از كتب مرجع انديشه شناسی اسلام سياسی در صدر #مشروطيت به حساب می آيد. قسمت اول سياست نامه، در هفت بخش، كليه ی آراء فقهی اصولی مرتبط با سياست خراسانی به زبان عربی را در بر می گيرد. اين آراء، عبارتند از: #ملازمه ی عقل و شرع، مسئله ی #عدالت، قاعده ی #لاضرر، #اجتهاد و #تقليد، مسئله ی خطير ولايت فقيه، ولايت عدول مؤمنين، #قضاوت، #جهاد، #نظارت و #توقيت در #وقف، و بالاخره، #خمس. برخی از اين مكتوبات برای نخستين بار به زيور طبع آراسته می شود و اكثر آنها برای نخستين بار با تصحيح انتقادی منتشر می شوند.
🔅 قسمت دوم سياست نامه ی خراسانی، كه بيش از نيمی از حجم كتاب را در بر می گيرد، مهمترين لوايح و تلگرافهای وی به زبان فارسی است كه به ترتیب زمانی در هفت بخش از ۱۳۱۷ تا ۱۳۲۹ تنظيم شده است. ملاک گزينش اين مكتوبات، در بر داشتن بار نظری و نكته ی مرتبط با فقه سياسی و غير تكراری بودن است؛ به نحوی كه عدم ذكر آنها خللی به استخراج انديشه ی سياسی خراسانی بزند. متن لوايح و تلگرافهای برگزيده، به طور كامل، از مهمترين منابع دست اول عصر مشروطه (جرائد فارسی داخل و خارج ايران و كتب معتبر تاريخ و ديگر اسناد) نقل شده است.
🔅 مقايسه ی روشمند «سياست نامه خراسانی» با دو رساله ی ارزشمندی كه با تقريظ خراسانی مزين شده اند، يعنی «اللئالی المربوطه فی وجوب المشروطه» شيخ محمد اسماعيل محلاتی و «تنبيه الامة و تنزيه الملة» ميرزا محمد حسين #نائينی، اثبات می كند كه تدوين مبانی شرعی مشروطه، بيش از هر كس، وامدار انديشه ی خلاق و اجتهاد بصير آخوند خراسانی است. آن مكتب سياسی كه بيش از يک قرن است كه حوزه ی كهنسال نجف را نمايندگی می كند.
🌐 kadivar.com
☘ @Mohsen_Kadivar_Official
🕊 https://t.me/eslaah_dini_archive/57
🕊 @eslaah_dini
✍ محسن کدیور
🔅 آخوند ملا محمد كاظم خراسانی (۱۲۵۵-۱۳۲۹ هجری قمری)، صاحب #كفاية_الاصول، يكی از بزرگترين علمای جهان اسلام در سده ی اخير، يكي از اركان علم اصول فقه در حوزه ی تشيع، و بلندپايه ترين مجتهد حامی #مشروطه، در دو بعد نظری و عملی در نهضت مشروطيت در ايران، منشأ اثر جدی بوده است. با اين كه فرصت آن را نيافت كه كتاب مدون يا رساله ی مستقلی در حوزه ی سياست به رشته ی تحرير درآورد، اما در لابلای آثار فقهی اصولی و نيز در متن تلگرافها، لوايح و نامه های كوتاه و بلند وی، آراء سياسی بديعی به چشم می خورد كه می توان از «مكتب سياسی خراسانی» سخن به ميان آورد.
🔅 اهم مميزات مكتب سياسی خراسانی، به اين شرح است: «#ولايت_مطلقه»، منحصر و مختص خداوند است، و هر گونه ولايت مطلقه ی بشری، افتراء به شريعت است. حكومت مشروعه، منحصر در زمامداری مستقيم معصوم است؛ هرچند حكومت غير مشروعه، اما عادله، ممكن است. حكومت مشروطه، نمونه ای از آن است. حكومت اسلامی در عصر #غيبت، منتفی است، و تنها می توان برای استقرار حكومت مشروع [عادل] كوشش كرد. فقيهان امتياز و حق ويژه ای در تدبير حوزه ی عمومی ندارند. از يک سو، #ولايت_فقيه (با تمامی انواع آن)، فاقد مستند معتبر شرعی است، و از سوی ديگر، امور #حسبيه، از جمله اداره ی جامعه و تصدی حكومت در زمان غيبت، «حق جمهور مردم» است كه به عقلای مسلمين و ثقات مؤمنين تفويض شده است، و سازوكار آن در اين زمان، #انتخابات آزاد است. بر اين اساس، شرط فقاهت در زمامداری جامعه ی اسلامی لازم نيست.
🔅 «سياست نامه ی خراسانی» -كتابی كه با عذر تقصير به محضر #آخوند_خراسانی با يک قرن تأخير منتشر می شود- گردآوری و تصحيح انتقادی قطعات سياسی در آثار عربی و فارسی اين فقيه خبير است كه از كتب مرجع انديشه شناسی اسلام سياسی در صدر #مشروطيت به حساب می آيد. قسمت اول سياست نامه، در هفت بخش، كليه ی آراء فقهی اصولی مرتبط با سياست خراسانی به زبان عربی را در بر می گيرد. اين آراء، عبارتند از: #ملازمه ی عقل و شرع، مسئله ی #عدالت، قاعده ی #لاضرر، #اجتهاد و #تقليد، مسئله ی خطير ولايت فقيه، ولايت عدول مؤمنين، #قضاوت، #جهاد، #نظارت و #توقيت در #وقف، و بالاخره، #خمس. برخی از اين مكتوبات برای نخستين بار به زيور طبع آراسته می شود و اكثر آنها برای نخستين بار با تصحيح انتقادی منتشر می شوند.
🔅 قسمت دوم سياست نامه ی خراسانی، كه بيش از نيمی از حجم كتاب را در بر می گيرد، مهمترين لوايح و تلگرافهای وی به زبان فارسی است كه به ترتیب زمانی در هفت بخش از ۱۳۱۷ تا ۱۳۲۹ تنظيم شده است. ملاک گزينش اين مكتوبات، در بر داشتن بار نظری و نكته ی مرتبط با فقه سياسی و غير تكراری بودن است؛ به نحوی كه عدم ذكر آنها خللی به استخراج انديشه ی سياسی خراسانی بزند. متن لوايح و تلگرافهای برگزيده، به طور كامل، از مهمترين منابع دست اول عصر مشروطه (جرائد فارسی داخل و خارج ايران و كتب معتبر تاريخ و ديگر اسناد) نقل شده است.
🔅 مقايسه ی روشمند «سياست نامه خراسانی» با دو رساله ی ارزشمندی كه با تقريظ خراسانی مزين شده اند، يعنی «اللئالی المربوطه فی وجوب المشروطه» شيخ محمد اسماعيل محلاتی و «تنبيه الامة و تنزيه الملة» ميرزا محمد حسين #نائينی، اثبات می كند كه تدوين مبانی شرعی مشروطه، بيش از هر كس، وامدار انديشه ی خلاق و اجتهاد بصير آخوند خراسانی است. آن مكتب سياسی كه بيش از يک قرن است كه حوزه ی كهنسال نجف را نمايندگی می كند.
🌐 kadivar.com
☘ @Mohsen_Kadivar_Official
🕊 https://t.me/eslaah_dini_archive/57
🕊 @eslaah_dini
Telegram
بایگانی اصلاح دینی
💠 سیاست نامه ی خراسانی
✍ محسن کدیور
🌐 kadivar.com
☘ @Mohsen_Kadivar_Official
🕊 @eslaah_dini_archive
✍ محسن کدیور
🌐 kadivar.com
☘ @Mohsen_Kadivar_Official
🕊 @eslaah_dini_archive
Forwarded from اصلاح دینی
💠 «انسانِ غیر مسلمان» در فتاوای یوسف #صانعی (با تلخیص)
✍ سید ضیاء #مرتضوی
● همه ی انسانها، به دلیل #انسان بودن و در ذات خود، دارای #حرمت و #کرامت اند و از ارزش و #حقوق انسانی برخوردارند.
● هیچ کسی نمیتواند اعتقادات خویش را مجوّز تعرّض به حقوق دیگران و تصرّف در شئون مادی، معنوی، فردی یا اجتماعی آنان بشمارد.
● استثناها نیز، که پیآمد عوامل عارضی و بیرونی است، ویژه ی دسته ای خاص نیست و اعتقادات در آن نقشی ندارد.
◀️ به عنوان نمونه، همان گونه که #غیبت کردن و بدگویی نسبت [به] #شیعه جایز نیست، درباره ی دیگران، مسلمان و #غیر_مسلمان، نیز جایز نیست و اگر در مواردی جایز باشد، درباره ی همه است.
◀️ در ثبوت #حد #قذف نیز میان شخص قذف شده ی مسلمان و غیر مسلمان فرق نیست.
از نظر ایشان،
◀️ #قصاص، و
◀️ #دیه ی کامل، و حتّی
◀️ وجوب #کفاره به دلیل ارتکاب #قتل
نیز اختصاص به قتل مسلمان ندارد و شامل غیر مسلمان نیز میشود، هرچند کافر حربی، امّا «معاهَد»، باشد.
● و معاهَد بودن، بر پایه ی پذیرش و پیوستن به معاهَدات عمومی بین المللی نیز تحقّق پیدا میکند.
◀️ چنان که صرف اعتقادات، هرچند از نگاه اسلامی نادرست باشد، نمیتواند مایه ی #نجاست شخص شود و از این رو، غیر مسلمانان نیز، همه، اعمّ از #اهل_کتاب (خداشناس) و غیر اهل کتاب (خداناشناس)، از نظر شرعی پاک هستند.
◀️ همین ملاک درباره ی #ازدواج نیز جاری است.
❌ البته حساب دسته ی سوم، که «کافران مُعانِد» هستند، جداست.
● «#تقوا»... که ملاک عامّی... برای ارزشگذاری میان انسانها است، را نباید تنها در چارچوب پایبندی به آموزه های اسلامی، یا حتّی توحیدی و ادیان آسمانی، معنا و تفسیر کرد.
ایشان حتّی
◀️ #وقف، و
◀️ #وصیت به نفع غیر مسلمان،
*⃣ هرچند، به عنوان مثال، برای تعمیر کلیسا و کنیسه باشد،
را جایز و درست میشمارند.
◀️ چنان که یکی از موارد جواز #تیمم را استفاده ی آب #وضو در رفع تشنگی #کافر، هرچند #حربی، میدانند.
● پس از پذیرش تفکیک کلّی میان «انسان قاصر»، با هر اعتقادی که باشد، و «کافر مقصّر»، قصور آدمیان در شناخت دین یا مذهب حقّ، مایه ی سلب حقوق انسانی و عمومی، که برخاسته از حرمت و کرامت انسانی آنان است، نمیشود.
● کافر، کسی است که، دانسته، #حق را نادیده میگیرد و پنهان میسازد.
● چنین نیست که هر کسی #مسلمان نبود، کافر است؛ بلکه در صنف سومی قرار میگیرد که حضرت آیت الله صانعی از آن به «غیر مسلمان» نام میبرند.
و از همین منظر است که ایشان در مسائلی مانند:
◀️ حرمت #نبش_قبر،
◀️ دادن #زکات_فطره،
◀️ #ذبح شرعی،
◀️ #ولایت بر #فرزند،
◀️ #ارث،
◀️ کفایت و عدم کفایت آزادی #برده ی نامسلمان
● و حتّی #تکلیف کفّار به احکام شرعی (فروع دین)؛
میان این دو دسته فرق میگذارند؛ و نه [میان] مسلمان و غیر مسلمان، یا کافر اهل کتاب و غیر اهل کتاب.
● استاد معظّم، حتّی «#کافر_حربی» را کسانی میدانند که با مسلمانان به دلیل مسلمان بودن آنان در حال #جنگ هستند و نه هر جنگی.
◀️ چنان که ایشان تحقّق #ارتداد را به صرف #شک یا برگشت اعتقادی شخص نمیدانند؛ بلکه در نگاه ایشان کسی #مرتد است و احکام آن بر وی جاری میشود که ارتداد او در واقع به بی احترامی و #هتک و #تکذیب پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و متّهم ساختن مسلمانان برگردد یا #اهانت به مقدّسات جامعه ی اسلامی، مانند -نعوذ بالله- سوزاندن قرآن کریم، باشد.
◀️ ایشان در برشماری شرایط #شاهد نیز صرف #وثاقت و #اعتدال را کافی دیده و «#ایمان» و حتّی «#اسلام» را نیز شرط ندانسته اند.
● دستاورد هیچ اجتهادی نمیتواند ناسازگار با حکم قطعی عقلی باشد.
● مخالفت با بنا و ارتکاز عقلاء نیز در صورتی ممکن است که دلیلی کاملاً استوار، که از نظر صدور و دلالت، تاب مقابله با آن را داشته باشد، در دست باشد.
◀️ ایشان... شرط #شیعه بودن #قاضی را محدود به داوری میان شیعیان کرده و در استدلال بر عدم وجود این شرط در #قضاوت میان دیگران، افزون بر لزوم رعایت عدالت و ایجاد #امنیت میان آنان، ملازمه ی عقلایی، و بلکه عقلی، را شاهد آن شمرده اند.
◀️ ایشان حتّی، با توجّه به مجموع ادلّه ی باب #قضاء، جواز قضاوت میان شیعیان توسّط قاضی غیر شیعی و حتّی غیر مسلمان را، که مورد اطمینان است و سایر شرایط را داراست، حرفی گزاف و بیوجه ندانسته اند.
● #عدالت، یک اصل حاکم و یک ارزش فراگیر و جهانی است و اعتقادات و #جنسیت و #قومیت دخالتی در آن ندارد و نمیتواند آن را مقیّد و محدود سازد.
● این است که اگر در نگاه فقیه، مفاد یک دلیل، به صورت عمومی یا در بخشی از مدلول خود، در تعارض قطعی با اصل #عدل باشد، آن فقیه نمیتواند با نادیده گرفتن این اصل حاکم، بر پایه ی آن دلیل، فتوا دهد.
◀️ چنان که ایشان، از جمله بر پایه ی همین اصل، #تکریم بیشتر مسلمان نسبت به غیر مسلمان، توسّط قاضی را، که فقهاء مجاز دانسته اند، نادرست و حرام میشمارد.
✍ سید ضیاء #مرتضوی
● همه ی انسانها، به دلیل #انسان بودن و در ذات خود، دارای #حرمت و #کرامت اند و از ارزش و #حقوق انسانی برخوردارند.
● هیچ کسی نمیتواند اعتقادات خویش را مجوّز تعرّض به حقوق دیگران و تصرّف در شئون مادی، معنوی، فردی یا اجتماعی آنان بشمارد.
● استثناها نیز، که پیآمد عوامل عارضی و بیرونی است، ویژه ی دسته ای خاص نیست و اعتقادات در آن نقشی ندارد.
◀️ به عنوان نمونه، همان گونه که #غیبت کردن و بدگویی نسبت [به] #شیعه جایز نیست، درباره ی دیگران، مسلمان و #غیر_مسلمان، نیز جایز نیست و اگر در مواردی جایز باشد، درباره ی همه است.
◀️ در ثبوت #حد #قذف نیز میان شخص قذف شده ی مسلمان و غیر مسلمان فرق نیست.
از نظر ایشان،
◀️ #قصاص، و
◀️ #دیه ی کامل، و حتّی
◀️ وجوب #کفاره به دلیل ارتکاب #قتل
نیز اختصاص به قتل مسلمان ندارد و شامل غیر مسلمان نیز میشود، هرچند کافر حربی، امّا «معاهَد»، باشد.
● و معاهَد بودن، بر پایه ی پذیرش و پیوستن به معاهَدات عمومی بین المللی نیز تحقّق پیدا میکند.
◀️ چنان که صرف اعتقادات، هرچند از نگاه اسلامی نادرست باشد، نمیتواند مایه ی #نجاست شخص شود و از این رو، غیر مسلمانان نیز، همه، اعمّ از #اهل_کتاب (خداشناس) و غیر اهل کتاب (خداناشناس)، از نظر شرعی پاک هستند.
◀️ همین ملاک درباره ی #ازدواج نیز جاری است.
❌ البته حساب دسته ی سوم، که «کافران مُعانِد» هستند، جداست.
● «#تقوا»... که ملاک عامّی... برای ارزشگذاری میان انسانها است، را نباید تنها در چارچوب پایبندی به آموزه های اسلامی، یا حتّی توحیدی و ادیان آسمانی، معنا و تفسیر کرد.
ایشان حتّی
◀️ #وقف، و
◀️ #وصیت به نفع غیر مسلمان،
*⃣ هرچند، به عنوان مثال، برای تعمیر کلیسا و کنیسه باشد،
را جایز و درست میشمارند.
◀️ چنان که یکی از موارد جواز #تیمم را استفاده ی آب #وضو در رفع تشنگی #کافر، هرچند #حربی، میدانند.
● پس از پذیرش تفکیک کلّی میان «انسان قاصر»، با هر اعتقادی که باشد، و «کافر مقصّر»، قصور آدمیان در شناخت دین یا مذهب حقّ، مایه ی سلب حقوق انسانی و عمومی، که برخاسته از حرمت و کرامت انسانی آنان است، نمیشود.
● کافر، کسی است که، دانسته، #حق را نادیده میگیرد و پنهان میسازد.
● چنین نیست که هر کسی #مسلمان نبود، کافر است؛ بلکه در صنف سومی قرار میگیرد که حضرت آیت الله صانعی از آن به «غیر مسلمان» نام میبرند.
و از همین منظر است که ایشان در مسائلی مانند:
◀️ حرمت #نبش_قبر،
◀️ دادن #زکات_فطره،
◀️ #ذبح شرعی،
◀️ #ولایت بر #فرزند،
◀️ #ارث،
◀️ کفایت و عدم کفایت آزادی #برده ی نامسلمان
● و حتّی #تکلیف کفّار به احکام شرعی (فروع دین)؛
میان این دو دسته فرق میگذارند؛ و نه [میان] مسلمان و غیر مسلمان، یا کافر اهل کتاب و غیر اهل کتاب.
● استاد معظّم، حتّی «#کافر_حربی» را کسانی میدانند که با مسلمانان به دلیل مسلمان بودن آنان در حال #جنگ هستند و نه هر جنگی.
◀️ چنان که ایشان تحقّق #ارتداد را به صرف #شک یا برگشت اعتقادی شخص نمیدانند؛ بلکه در نگاه ایشان کسی #مرتد است و احکام آن بر وی جاری میشود که ارتداد او در واقع به بی احترامی و #هتک و #تکذیب پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و متّهم ساختن مسلمانان برگردد یا #اهانت به مقدّسات جامعه ی اسلامی، مانند -نعوذ بالله- سوزاندن قرآن کریم، باشد.
◀️ ایشان در برشماری شرایط #شاهد نیز صرف #وثاقت و #اعتدال را کافی دیده و «#ایمان» و حتّی «#اسلام» را نیز شرط ندانسته اند.
● دستاورد هیچ اجتهادی نمیتواند ناسازگار با حکم قطعی عقلی باشد.
● مخالفت با بنا و ارتکاز عقلاء نیز در صورتی ممکن است که دلیلی کاملاً استوار، که از نظر صدور و دلالت، تاب مقابله با آن را داشته باشد، در دست باشد.
◀️ ایشان... شرط #شیعه بودن #قاضی را محدود به داوری میان شیعیان کرده و در استدلال بر عدم وجود این شرط در #قضاوت میان دیگران، افزون بر لزوم رعایت عدالت و ایجاد #امنیت میان آنان، ملازمه ی عقلایی، و بلکه عقلی، را شاهد آن شمرده اند.
◀️ ایشان حتّی، با توجّه به مجموع ادلّه ی باب #قضاء، جواز قضاوت میان شیعیان توسّط قاضی غیر شیعی و حتّی غیر مسلمان را، که مورد اطمینان است و سایر شرایط را داراست، حرفی گزاف و بیوجه ندانسته اند.
● #عدالت، یک اصل حاکم و یک ارزش فراگیر و جهانی است و اعتقادات و #جنسیت و #قومیت دخالتی در آن ندارد و نمیتواند آن را مقیّد و محدود سازد.
● این است که اگر در نگاه فقیه، مفاد یک دلیل، به صورت عمومی یا در بخشی از مدلول خود، در تعارض قطعی با اصل #عدل باشد، آن فقیه نمیتواند با نادیده گرفتن این اصل حاکم، بر پایه ی آن دلیل، فتوا دهد.
◀️ چنان که ایشان، از جمله بر پایه ی همین اصل، #تکریم بیشتر مسلمان نسبت به غیر مسلمان، توسّط قاضی را، که فقهاء مجاز دانسته اند، نادرست و حرام میشمارد.
Telegram
اصلاح دینی
💠 برخی از مبانی فقهی یوسف #صانعی
✍️ سیّد ضیاء #مرتضوی
۱. حرمت و #کرامت ذاتی #انسان
۲. تباین میان #کافر و #غیرمسلمان
۳. عدم دخالت #جنسیت در جایگاه انسانی و حقوق اساسی و اجتماعی
۴. حاکمیّت آموزههای عقلی و عُقَلائی
۵. حاکمیّت و گسترهی #عدالت
۶. حاکمیّت گستردهی…
✍️ سیّد ضیاء #مرتضوی
۱. حرمت و #کرامت ذاتی #انسان
۲. تباین میان #کافر و #غیرمسلمان
۳. عدم دخالت #جنسیت در جایگاه انسانی و حقوق اساسی و اجتماعی
۴. حاکمیّت آموزههای عقلی و عُقَلائی
۵. حاکمیّت و گسترهی #عدالت
۶. حاکمیّت گستردهی…
📝 نژادپرستي بد است، لباسپرستي خوب!
نژادپرستي به لحاظ علمي نادرست و به لحاظ اخلاقي خطاست. در نتيجه نژادپرستي و نژادپرستان را محكوم ميكنيم. اما نژادپرستي يعني چه؟ به زبان ساده يعني درباره افراد بر اساس رنگ پوست يا حالت صورت و فيزيك چهره آنها قضاوت كنيم و متناسب با نژادي كه آنها را به آن نسبت ميدهيم، بگوييم آنها خوب يا بد هستند. نمونه نژادپرستي را در نظام هيتلري در آلمان نازي يا دوران آپارتايد در آفريقاي جنوبي يا در رفتار كوكلس كلانهاي ايالات جنوبي امريكا ميتوان ديد. نژادپرستان منطق سادهاي براي قضاوت درباره افراد دارند. از اين منظر، بيتوجه به عملكرد افراد، هر كس رنگ پوستش تيره يا روشن يا سفيد يا سياه باشد، پس خوب يا بد است.
در حالي كه امروزه اين منطق درباره رنگ پوست نادرست به شمار ميرود، همچنان شاهد كاربرد آن درباره ديگر مظاهر افراد هستيم. يكي از جلوههاي آن قضاوت افراد بر اساس نوع لباسي است كه ميپوشند. مقصودم لباسي كه نشاندهنده تعلق آنها به يك صنف يا گروه اجتماعي يا قوميتي است. در اينجا نيز با ديدن كسي در لباسي، بيآنكه حتي نام آن شخص را بدانيم يا چيزي از عملكرد او شنيده باشيم، بلافاصله قضاوت ميكنيم كه اين شخص فلان و بهمان است.
البته گاه لباس هر كس منطقا بيانگر ديدگاه عقيدتي او است. براي نمونه ممكن است يك سازمان يا فرقه نژادپرست لباسي ابداع كند و همه پيروان اين سازمان يا فرقه آن را به تن كنند. در اينجا با ديدن هر كس در آن لباس حق داريم كه او را نژادپرست بدانيم. شايد نمونه آن را بتوان در پوشش خاص كوكلس كلانها ديد. همچنين كساني كه به نشانه عضويت در حزب نازي نشان صليب شكسته بر بازوي خود نصب ميكردند. باز در اينجا چه بسا كساني مجبور ميشدند كه عضويت حزب را قبول كنند و حتي نشان آن را بر بدن خود نمايش دهند. ولي اين نكته درباره نونازيها صدق نميكند. از اينرو، اگر ديديم كسي بر بدن خود صليب شكسته تتو كرده يا بر لباس خود آن را دوخته است، حق داريم كه او را نژادپرست بدانيم.
اما برخي لباسها اينگونه نيستند و در دل تاريخ به تدريج شكل گرفته و برآمدهاند و با ديدن كسي كه آنها را به تن كرده است نميتوان واقعا گفت كه اين شخص چه ديدگاهي دارد و مشمول چه حكمي بايد باشد. براي نمونه لباس كردي چنين وضعي دارد. اين لباس نماد يك قوم است كه فراز و فرود تاريخ آن را در خود ثبت كرده است. اما با ديدن كسي كه لباس كردي به تن دارد، نميتوان نتيجه گرفت كه او به لحاظ سياسي چنين و چنان است.
همين مساله درباره لباس طلبگي راست ميآيد. اين لباس بيانگر يك صنف است؛ صنفي كه مدعي فهم و تخصص در احكام دين است. اما با ديدن كسي كه اين لباس را به تن دارد، بيش از اين نميتوان داوري كرد. در اين لباس كساني هستند كه معتقد به اسلام سياسي هستند و كساني كه آن را منافي اسلام ميدانند. كساني اين لباس را به تن داشتهاند كه با حاكمان بهترين مناسبات را داشتند و كساني كه بيشترين مخالفت را با آنها. كساني اين لباس را به تن داشتند كه معتقد به حكومت اسلامي و اجراي همه احكام آن حتي در عصر غيبت امام زمان(عج) بودند و كساني كه حكومت را فقط از شوون شخص امام معصوم ميدانستند. حال چگونه با ديدن كساني كه اين لباس را به تن دارند، ميتوانيم درباره مواضع سياسي يا رتبه دانشي آنها قضاوت كنيم؟
اگر يادمان نرفته باشد «شازده كوچولو» از خردهسياره «ب 612» آمده بود. اولينبار اين سياره را يك ستارهشناس ترك، در سال 1909 شناسايي و كشف خود را در مجمع جهاني اخترشناسان اعلام كرد. «ولي چون قباي تركي به تن داشت كسي سخنش را باور نكرد. آدمهاي بزرگها اينجورند ديگر.» (شازده كوچولو، ترجمه ابوالحسن نجفي، تهران، نيلوفر، ص 18) اما همين ستارهشناس در سال 1920 در لباس برازنده فرنگي دوباره در همان مجمع كشف خود را اعلام كرد و اينبار همه نظر او را پذيرفتند. اگر نژادپرستي خطا باشد، لباسپرستي هم چندان تفاوتي با آن ندارد.
سيدحسن اسلامي اردكاني
ستون #در_ستایش_جزییات / صفحه آخر روزنامه اعتماد، چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱
www.hassaneslami.ir
#طلبه #نژادپرستی #آخوند #لباس #قضاوت #شازده_کوچولو
نژادپرستي به لحاظ علمي نادرست و به لحاظ اخلاقي خطاست. در نتيجه نژادپرستي و نژادپرستان را محكوم ميكنيم. اما نژادپرستي يعني چه؟ به زبان ساده يعني درباره افراد بر اساس رنگ پوست يا حالت صورت و فيزيك چهره آنها قضاوت كنيم و متناسب با نژادي كه آنها را به آن نسبت ميدهيم، بگوييم آنها خوب يا بد هستند. نمونه نژادپرستي را در نظام هيتلري در آلمان نازي يا دوران آپارتايد در آفريقاي جنوبي يا در رفتار كوكلس كلانهاي ايالات جنوبي امريكا ميتوان ديد. نژادپرستان منطق سادهاي براي قضاوت درباره افراد دارند. از اين منظر، بيتوجه به عملكرد افراد، هر كس رنگ پوستش تيره يا روشن يا سفيد يا سياه باشد، پس خوب يا بد است.
در حالي كه امروزه اين منطق درباره رنگ پوست نادرست به شمار ميرود، همچنان شاهد كاربرد آن درباره ديگر مظاهر افراد هستيم. يكي از جلوههاي آن قضاوت افراد بر اساس نوع لباسي است كه ميپوشند. مقصودم لباسي كه نشاندهنده تعلق آنها به يك صنف يا گروه اجتماعي يا قوميتي است. در اينجا نيز با ديدن كسي در لباسي، بيآنكه حتي نام آن شخص را بدانيم يا چيزي از عملكرد او شنيده باشيم، بلافاصله قضاوت ميكنيم كه اين شخص فلان و بهمان است.
البته گاه لباس هر كس منطقا بيانگر ديدگاه عقيدتي او است. براي نمونه ممكن است يك سازمان يا فرقه نژادپرست لباسي ابداع كند و همه پيروان اين سازمان يا فرقه آن را به تن كنند. در اينجا با ديدن هر كس در آن لباس حق داريم كه او را نژادپرست بدانيم. شايد نمونه آن را بتوان در پوشش خاص كوكلس كلانها ديد. همچنين كساني كه به نشانه عضويت در حزب نازي نشان صليب شكسته بر بازوي خود نصب ميكردند. باز در اينجا چه بسا كساني مجبور ميشدند كه عضويت حزب را قبول كنند و حتي نشان آن را بر بدن خود نمايش دهند. ولي اين نكته درباره نونازيها صدق نميكند. از اينرو، اگر ديديم كسي بر بدن خود صليب شكسته تتو كرده يا بر لباس خود آن را دوخته است، حق داريم كه او را نژادپرست بدانيم.
اما برخي لباسها اينگونه نيستند و در دل تاريخ به تدريج شكل گرفته و برآمدهاند و با ديدن كسي كه آنها را به تن كرده است نميتوان واقعا گفت كه اين شخص چه ديدگاهي دارد و مشمول چه حكمي بايد باشد. براي نمونه لباس كردي چنين وضعي دارد. اين لباس نماد يك قوم است كه فراز و فرود تاريخ آن را در خود ثبت كرده است. اما با ديدن كسي كه لباس كردي به تن دارد، نميتوان نتيجه گرفت كه او به لحاظ سياسي چنين و چنان است.
همين مساله درباره لباس طلبگي راست ميآيد. اين لباس بيانگر يك صنف است؛ صنفي كه مدعي فهم و تخصص در احكام دين است. اما با ديدن كسي كه اين لباس را به تن دارد، بيش از اين نميتوان داوري كرد. در اين لباس كساني هستند كه معتقد به اسلام سياسي هستند و كساني كه آن را منافي اسلام ميدانند. كساني اين لباس را به تن داشتهاند كه با حاكمان بهترين مناسبات را داشتند و كساني كه بيشترين مخالفت را با آنها. كساني اين لباس را به تن داشتند كه معتقد به حكومت اسلامي و اجراي همه احكام آن حتي در عصر غيبت امام زمان(عج) بودند و كساني كه حكومت را فقط از شوون شخص امام معصوم ميدانستند. حال چگونه با ديدن كساني كه اين لباس را به تن دارند، ميتوانيم درباره مواضع سياسي يا رتبه دانشي آنها قضاوت كنيم؟
اگر يادمان نرفته باشد «شازده كوچولو» از خردهسياره «ب 612» آمده بود. اولينبار اين سياره را يك ستارهشناس ترك، در سال 1909 شناسايي و كشف خود را در مجمع جهاني اخترشناسان اعلام كرد. «ولي چون قباي تركي به تن داشت كسي سخنش را باور نكرد. آدمهاي بزرگها اينجورند ديگر.» (شازده كوچولو، ترجمه ابوالحسن نجفي، تهران، نيلوفر، ص 18) اما همين ستارهشناس در سال 1920 در لباس برازنده فرنگي دوباره در همان مجمع كشف خود را اعلام كرد و اينبار همه نظر او را پذيرفتند. اگر نژادپرستي خطا باشد، لباسپرستي هم چندان تفاوتي با آن ندارد.
سيدحسن اسلامي اردكاني
ستون #در_ستایش_جزییات / صفحه آخر روزنامه اعتماد، چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱
www.hassaneslami.ir
#طلبه #نژادپرستی #آخوند #لباس #قضاوت #شازده_کوچولو