کانال نو اندیشی دینی کیان
5.11K subscribers
4.18K photos
824 videos
1.64K files
6.53K links
با رویکرد نواندیشی دینی hesamtaha53@yahoo.com
Download Telegram
🔻شیخ علی کورانی؛ در جست‌وجوی نشانه‌های ظهور

✔️شیخ علی کورانی در هشتاد سالگی دیده از جهان فروبست. او از علمای لبنان بود. در خانواده‌ای کشاورز زاده شد؛ اما به تحصیل علوم دینی راغب گشت. تحصیل را در همان لبنان آغاز کرد. چهارده ساله بود که به نجف رفت. در آنجا پای درس سید ابوالقاسم خویی، سید علاء بحر العلوم، شیخ باقر ایروانی، سید محمد باقر صدر و سید محسن حکیم حاضر شد.
📎 پیوند به متن کامل این گزارش در سایت دین‌آنلاین
https://www.dinonline.com/43238/
اپیزود ششم از رادیو کوچه "رسم ایران"
بخش دوم

خلاصه:
🔹مصاحبه با دکتر مقصود فراستخواه درباره رسوم ایران
🔹بیوگرافی استاد مقصود فراستخواه
🔹معرفی کتاب کنشگران مرزی


_گویندگان: ابوالفضل کوچک‌خانی و فرشته کیماسی
_سردبیر: صالح میرزایی
_کارشناس مهمان: مقصود فراستخواه (جامعه شناس)
_موسیقی: امیر ایزدی و معین مددی
_کاور: نغمه پناهی
_متن: درسا دهقانی‌فرد


تهیه شده در خانه فرهنگی غدیر
بهار ۱۴۰۳

لینک کانال کست‌باکس و تلگرام:
Castbox | Telegram
رسم ایران بخش دوم
Radio Kooche
0:43 زیست‌نامه‌ی استاد مقصود فراستخواه(جامعه‌شناس)

3:37 تبیین نوروز از دید یک جامعه‌شناس

28:14 دوگانگی و تقابلِ خیر و شر در ایران باتوجه به ریشه‌ی فرهنگیِ آن

35:56 کنش‌گریِ مرزی و فرصت‌هایی که نوروز پیش‌روی ما می‌گذارد

45:56 سه مسئله‌ی مهم در بابِ ارتباط نوروز و جامعه و آسیب‌شناسی آن

1:09:49 معرفی کتاب کنش‌گریِ مرزی به کوششِ استاد مقصود فراستخواه

لینک کانال کست‌باکس و تلگرام:
Castbox | Telegram
🔴مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم درگذشت آیت الله علی کورانی را تسلیت گفت

«بسم الله الرحمن الرحیم
إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَهٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْءٌ.
حضرت آیت الله آقا شیخ علی کورانی به رحمت خدا پیوست و جامعه علمی علوم اسلامی را داغدار کرد. دفاع از مهدویت، نقد شبهات وهابیت، تأسیس مرکز معجم فقهی، بنیان‌گذاری مرکز المصطفی للدراسات الدینیة (بنیاد پژوهش در اندیشه اسلامی)، تولید نرم‌افزار کتابخانه الکترونیک اهل بیت و دیگر کارهای فرهنگی از آثار درخشان زندگی این محقق بزرگ و مرزبان عقاید شیعی است. تواضع، مهربانی و رسیدگی مستمرش به نیازمندان نیز از او شخصیتی دوست‌داشتنی ساخته بود. اکنون با رفتنش رخنه‌ای در جامعه عالمان عامل پدید آمده است. امیدواریم خداوند متعال او را در جوار رحمت گسترده‌اش جا دهد و به بازماندگان عزیزش و حوزویان گران‌قدر صبر و اجر عنایت فرماید.

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم»
🌿 راه این‌جاست

قال امیرالمومنین علیه السلام: أَنَّ الْمَوْتَ عِنْدِي بِمَنْزِلَةِ الشَّرْبَةِ الْبَارِدَةِ فِي الْيَوْمِ الشَّدِيدِ الْحَرِّ مِنْ ذِي الْعَطَشِ الصَّدَى وَ لَقَدْ كُنْتُ عَاهَدْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولَهُ أَنَا وَ عَمِّي حَمْزَةُ وَ أَخِي جَعْفَرٌ وَ ابْنُ عَمِّي عُبَيْدَةُ عَلَى أَمْرٍ وَفَيْنَا بِهِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ فَتَقَدَّمَنِي أَصْحَابِي وَ تَخَلَّفْتُ بَعْدَهُمْ لِمَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِينَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلًا حَمْزَةُ وَ جَعْفَرٌ وَ عُبَيْدَةُ وَ أَنَا وَ اللَّهِ الْمُنْتَظِر...

مرگ در نظر من به منزله شربت خنکى در يك روز بسيار گرم براى يك شخص تشنه است و من با خدا و رسولش و عمويم حمزه و برادرم جعفر و پسر عمويم عُبيده به چيزى پيمان بسته‏‌ام كه ما همگى به خاطر خدا به آن وفادار بوده‏‌ايم [جهاد در راه خدا]، ياران من بر من پيشى گرفتند [به شهادت رسیدند] و من پس از آن‌ها بر اساس اراده خداوند زنده مانده‏‌ام و خداوند درباره ما اين آيه را نازل فرموده است:
«و از مؤمنان مردانى هستند كه به پيمانى كه با خدا بسته‏‌اند صادقانه وفا كردند، پس برخى از آنان درگذشتند و برخى ديگر انتظار می‌كشيدند و هرگز آن را تغيير ندادند.» [احزاب، آیه ۲۳]
حمزه و جعفر و عبيده، به خدا سوگند، كه من انتظار می‌كشم [منتظر شهادت هستم]...

▫️الخصال، ج‏ ۲، ص ۳۷۶
باید بگویم؛ عشق ورزیدن خردمندانه، و تنفر ورزیدن ابلهانه است.
در این دنیایی که در آن ما هر روز بیشتر و بیشتر به یکدیگر نزدیک میشویم..باید بیاموزیم که یکدیگر را تحمل کنیم.
باید بیاموزیم تا با این واقعیت که دیگران ممکن است حرفهایی بزنند که به مزاج ما خوش نیاید، کنار بیاییم.
ما تنها میتوانیم در این صورت با هم زندگی کنیم. (البته اگر قرار باشد با یکدیگر زندگی کنیم، نه اینکه با یکدیگر بمیریم)
آموختن این نوع بزرگمنشی و تحمل یکدیگر، برای تداوم حیات بشر روی این کره مطلقا ضروری است.

برتراند راسل
🔹 درس هایی از رویداد دوم خرداد ۷۶


✍️ مهران صولتی


رویداد سترگ دوم خرداد امروز بیست و هفت ساله شد. جلوه ای از درآمیختن تغییر خواهی عمیق ایرانیان، با انتخاب سید محمد خاتمی که آمده بود تا فردای بهتری را برای ایران اسلامی رقم زند. در این سه دهه، جامعه و سیاست ایران دوران پرفراز و فرودی را پشت سر گذاشت؛ نهال های امید گرچه به دلیل برخورد با سد ستبر حفظ وضعیت موجود مجالی برای تناور شدن نیافتند ولی در برابر تندبادهای موجود هم نشکستند.

همین دو سال پیش بود که جنبش زن، زندگی، آزادی، اصلاح طلبی به معنای مرسوم و انتخاباتی آن را به محاق برد و تحول خواهی را جایگزین آن ساخت. در هر حال در روزگاری که دفاع از اصلاحات در افکار عمومی هر روز سخت تر از پیش می شود این یادداشت قدیمی یادآور درس هایی است که می توان از این رویداد تاریخی آموخت و انبان تحول خواهی را سنگین تر ساخت.

اصلاحات اگر چه نیازمند حضور همزمان در قدرت و جامعه است ولی نمی‌توان با گذشتن از همه خطوط قرمز به ماندن در قدرت رضایت داد. اصلاح طلبان آن زمانی از چشم مردم افتادند که پرنسیب‌های خود را زیر پا نهاده و با وعده بهبود اندک اوضاع از لزوم انجام اصلاحات ساختاری در قدرت مستقر چشم پوشیدند.

اصلاحات به دنبال توازن قوای سیاسی به معنای حضور همزمان حکومت قوی و جامعه قوی در کنار یکدیگر است. حکومت قوی و جامعه ضعیف به استبداد می انجامد و حکومت ضعیف و جامعه قوی به بی ثباتی ختم می شود. کارآمدی، شفافیت و پاسخگویی یک نظام سیاسی مستلزم حضور همزمان حکومت و جامعه قوی در کنار یکدیگر است.

اصلاح طلبی زمانی می تواند موفق باشد که از تشدید یافتن نابرابری های اقتصادی، طرد شدگی اجتماعی و انحصارگرایی سیاسی پرهیز کند. اصلاحات باید منطق حاکم بر عرصه های مختلف زیست اجتماعی را به رسمیت بشناسد و بر بهره گیری از رانت های قدرت چشم بپوشد.

اصلاحات در صورتی می تواند موفق باشد که خواست دموکراسی را با عدالت طلبی، آزادی خواهی و تنوع سبک زندگی پیوند زند. ارائه خوانش های تنگ نظرانه از اصلاحات می تواند تاثیر گذاری آن را محدود سازد. اصلاح طلبی در صورتی موفق است که به گفتمان غالب جامعه تبدیل شود.

اصلاح طلبی یک مرام است نه یک نشان! مروت با دوستان، مدارا با دشمنان، به رسمیت شناختن مخالف، خردمندی در تصمیم گیری، شجاعت در دانستن، پرهیز از تعصب و جزم اندیشی، صلح طلبی، تعامل سازنده با جهان، احترام به نظر اکثریت، تفسیر رحمانی از دین و ... از جمله معیارهای اصلاح طلبی می باشد.

اصلاحات نشان داد که تا شکل گیری حداقلی از توازن قوای سیاسی، سیاست همچنان از اولویت های اصلی جامعه است. وجود نابرابری سیاسی، روند نابرابری های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را تشدید می کند. از همین رو پیش بردن پروژه توسعه سیاسی، با لحاظ کردن ویژگی های خاص جامعه ایران، از مسیر شکل گیری اجماع میان جامعه و حکومت بر سر مبانی حکمرانی خوب می تواند پایدارترین و موثرترین مسیر برای اصلاحات باشد.

@solati_mehran

#دوم_خرداد
#خاتمی
#اصلاحات
پیام تسلیت آیت‌الله حیدری به مناسبت فقدان ریاست محترم جمهور و جمعی از همراهان ایشان

📎 https://alhaydari.com/fa/2024/05/9855/
چرا دوم خرداد هنوز الهام‌بخش و خاطره‌انگیز است؟

🗣 یادداشتی از اروجعلی محمدی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت

🔹آقای خاتمی در سفر انتخاباتی خود به آذربایجان در تبریز به دوستانشان گفته بودند که ما هم نهایتا ۴ میلیون رای می‌آوریم و انتخابات رقابتی می شود و باقی قضایا.

🔹ولی شاید آقای خاتمی خود هم نمی‌دانست سخنانی که پژواک می‌دهد در روح و جان مردم چه می‌کند. خاتمی از حق دانستن مردم می‌گفت و مردم را ارباب حکومت خطاب می‌کرد و مشارکت مردم در حکمرانی و اداره سرنوشت خود را نه تکلیف بلکه حق آشکار آنان و مصرح قانون اساسی کشورشان می‌خواند آواز توسعه متوازن و همه جانبه و از توسعه سیاسی و جامعه مدنی و دمکراتیزاسیون سخن می‌گفت و آن را زیر بنای مدرنیزاسیون و نوسازی اقتصادی کشور می‌دانست.

🔹او حق انتقاد را چنان حرمت می‌گذاشت که شهروندان بتوانند بدون لکنت زبان با حاکمان سخن بگویند. او نه از حقوق اکثریت بلکه از حقوق اقلیت نیز دفاع می‌کرد و برای ثبات حکمرانی شایسته سالاری و گردش آزاد نخبگان را ترویج می‌کرد ولی شاه‌بیت سخن او دموکراسی در خانه و صلح با جهان بود که جهان را نیز به تکریم ایده‌اش واداشت. دوره خاتمی بهار مطبوعات و بهار احزاب و شوراها و بهار اقتصاد نیز بود.

🔹هرچند خاتمی وعده اقتصادی زیادی نداده بود ولی حاصل توسعه سیاسی و تنش‌زدایی او توسعه‌ای متوازن و اقتصادی مولد و پویا را رقم زد.

🔹شادروان مهندس عزت‌الله سحابی روزی در تمجید اقتصاد خاتمی به من گفت اقتصاد خاتمی بعد از مشروطیت بی‌نظیر است و از اقتصاد دکتر محمد مصدق نیز بالاتر است. در دوره خاتمی علیرغم نفت ۷ دلاری اقتصاد ایران سالانه بیش از ۵% رشد کرد و برای اولین بار متوسط سرمایه‌گذاری ثابت سالانه به ۲۷/۵% تولید ناخالص ملی کشور رسید که این رقم در سال پایانی دولت او به ۲۹/۵ % افزایش یافت.

🔹خاتمی ۳۳ میلیارد دلار از بدهی‌های خارجی دولت هاشمی را هم پرداخت کرد و صندوق ذخیره ارزی را بنیان نهاد که در سال پایانی دولت او بیش از ۱۵ میلیارد دلار موجودی داشت. تورم در پایان دولت او به ۹/۵ % رسید و تک رقمی شد. بهره بانکی با ۲۴% در آغاز دولت او به ۱۴/۵ % در سال‌های پایانی کاهش یافت و بیکاری ۱۱% شد. او راه سرمایه جهانی و سرمایه ایرانیان خارج از کشور و راه برای ورود به اقتصاد ایران را هموار کرد و توانست بیش از یکصد هزار پروژه عمرانی و صنعتی را تکمیل کند و به نوسازی صنعت ایران بپردازد که پارس جنوبی با یازده فاز آن نماد این سرمایه گذاری‌ها محسوب می‌شود.

🔹در دولت خاتمی اقتصاد نفتی و وابستگی به دلارهای نفتی با اعمال انضباطی شدید مالی روز بروز رنگ باخت، بطوریکه هزینه یک درصد رشد اقتصادی با ۳/۶ میلیارد سرمایه‌گذاری حاصل شد. او برنامه سوم را بشکل موفقیت‌آمیزی اجرا کرد و برنامه چهارم را نیز با ۱۶/۵ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری سالانه و با رشد اقتصادی ۸% در سال تنظیم کرد.

🔹شاهکار برنامه ریزی اقتصادی او تنطیم برنامه سند چشم‌انداز بیست ساله بود که بدست استراتژیست سازمان برنامه و بودجه او دکتر ستاریفر تنظیم شد و به تایید همه ارکان نظام رسید و مطابق این سند قرار بود ایران از طریق تعامل موثر و سازنده با جهان به رشد اقتصادی ۸% سالانه دست یابد و در سال ۱۴۰۴ در منطقه در هفت شاخص به رتبه اول منطقه‌ای نایل آید برنامه‌ای که بعد از خاتمی به همراه برنامه چهارم عقیم و بلا اجرا شد.

🔹بی‌تردید می‌توان گفت اگر اقتصاد ایران بعد از پایان دولت خاتمی نیز با همان آهنگ دولت خاتمی حرکت می‌کرد ایران امروز جوان بیکار نداشت و GDP ایران دو برابر امروز یعنی بالاتر از ترکیه و مالزی قرار داشت و سکه طلا ۳۰۰ هزار تومان و دلار ۱۵۰۰ تومان بود و قدرت خرید هر ایرانی حداقل سه برابر امروز بود و بدین ترتیب جمهوری اسلامی با دلسوزی و کارآمدی فرزندان اصیل خود با اقتصادی مولد و پویا با صادرات کالاهایی روزآمد مروج نام ایران بودند.

🔹او پاکدستی و کارآمدی و دلسوزی را در دولت خود نهادینه کرد و این دلسوزی امروز بیش از هر اکسیری نیاز ایران و نظام جمهوری اسلامی است تا در این کید زمانه و پررویی دشمنان گره از کار ملت گشاید.

🔹آقای خاتمی ثابت کرده که برای منافع ملی ایران و سربلندی نظام هیچ مضایقه‌ای ندارد، سرمایه‌ گرانسنگی که می‌تواند دگربار با ایده‌هایش سرمایه ایران و نظام
سید محمد خاتمی:وقتی شما نامزد مطلوب خود را ندارید طبعا زمینه‌ای هم برای شرکت در انتخابات نمی‌بینید

🗣️سید محمد خاتمی در دیدار با اعضاء شورای مرکزی حزب مردم سالاری گفت:

🔹در اینکه قانون اساسی نیاز به بازنگری دارد حرفی نیست. گذشت زمان بطور طبیعی و تغییر شرایط و اقتضائات و نسل ها، اینرا ایجاب می کند. طبیعی است که هر پدیده بشری اگر می خواهد مفید و کارساز باشد باید ظرفیت نو شدن را داشته باشد و قانون اساسی هم از این امر مستثنی نیست. البته اینکه چگونه و در چه زمان بستگی دارد به دید و نیز تلقی‌ای که مردم بخصوص صاحب نظران دارند.

🔹آنچه من رسماً هم سالها پیش به بزرگان گوشزد کرده ام اینکه قانون اساسی قطعاً نیاز به اصلاح دارد ولی باید شرایطی باشد که بنام اصلاح، اصول و موازین خوب و قابل قبول آنهم به نفع یک بینش و جریان حذف شود. در شرایط فعلی پیشنهاد من این است که انحرافهائی که در مسیر جامعه و حکمرانی و با توجه به آرمانهای انقلاب و تلقی ویژه ای که مردم بخصوص اهل نظر از جمهوری اسلامی بودن نظام داشتند پیش آمده است و کم رنگ شدن حیثیت جمهوریت نظام و میداندار شدن نوعی تلقی از اسلام در عرصه حیات اجتماعی که صد در صد با مسلم ترین موازین جمهوریت اگر نگوئیم تضاد دارد لااقل ناسازگار است، تقویت جنبه جمهوریت نظام حتی با همین قانون اساسی اولویت دارد و راهکار آنرا هم بیان کرده ام که البته مورد توجه قرار نگرفته است و بر اساس آن بیانیه 15 ماده ای صادر شده است.

🔹 ولی هرچه باشد هیچ اشکالی ندارد که صاحبنظران عرصه سیاسی و حقوقی و علمی در فضائی آرام بررسی های خود را بعمل آورند. و اینکه چه اشکالاتی در قانون اساسی هست و چه روند ها و روال هائی (که حتی خلاف همین قانون اساسی هست) وجود داشته است و چه پیشنهادها و روش های علمی و منطقی برای اصلاح هست از جمله کار احزاب و گروهها است. ولی اینکه قانون اساسی چه زمان و چگونه می تواند با توافق ملت اصلاح شود مسأله دیگری است.

🔹در مورد تشکیلات : او ًلا این مسأله به خود جبهه و دوستان دست اندکار برمی گردد ولی راه طی شده ای که به جبهه رسیده است نباید فراموش شود. بنظرم عواملی که این مسیر را ایجاب کرد همچنان موجود است و نمی توان از آن بازگشت.

🔹جبهه هنگامی به وجود می آید که احزاب و تشکل ها به تنهایی کارآیی و جایگاه خود را ندارند و وقتی جبهه تشکیل می شود شرط اول پای بندی اعضاء به مقتضیات فعالیت جبهه ای و تصمیمات و راه کارهائی است که معین می کند. و اینکه افراد حقیقی هم در آن حضور دارند، چون که بخش تحول خواه و در واقع اصلاح جویان جامعه بزرگتر از احزاب و گروهها است. چرا نباید صاحب نظران و کسانی که می توانند آن بخش هایی را که بهرحال عضو رسمی احزاب نیستند نمایندگی کنند حضور و مشارکت داشته باشند؟

🔹جبهه می تواند در دوران بی وفائی به احزاب و ضعف کارآمدی آنها، زمینه را برای حضور موثر احزاب در جامعه و در واقع تقویت جامعه مدنی کمک کند. و اما در مورد برنامه انتخابات اولاً چرا از من می پرسید. ثانیا بنظرم برنامه دارند و من هم معتقدم زودتر باید تکلیف را مشخص کنند. و اما آنچه به من مربوط است اینکه انتخابات مهم است ولی اگر انتخابات از معنی تهی شود باید کوشید که ابتدا معنی آن به آن برگردد اهمیت صندوق اینست که بیان کننده رأی و نظر مردم است نه یک گروه و اگر از جایگاه خود خارج شد باید کوشید آنرا به جایگاه خود برمی گرداند.

🔹در مورد انتخابات پیشین گفتم اگر مطالبی که رهبری در باب انتخابات گفتند که همه جریانها باید نامزد خود را داشته باشند و نیز این مطلب که عدم احراز صلاحیت معنی ندارد. با صلاحیت احراز می شود یا نمی شود همین هم اگر زودتر گفته شده بود و عملا هم زمینه اجرای آن فراهم می آمد جریانها می توانستند و می بایست فعالانه در انتخابات شرکت کنند. ولی وقتی شما نامزد مطلوب خود را ندارید طبعا زمینه ای هم برای شرکت نمی بینید.

🔹البته شرایط یک انتخابات خوب و استانداردهای آن خیلی بیش از اینها است که باید همه بکوشند به سوی آن بروند ولی می توان حداقلهایی را مشخص کرد که شرکت در انتخابات را موجه کند.

🔹اما اینکه مردم می آیند یا نه، باید بررسی کنیم که چرا مشارکت های بالای ۵٠٪‏ و ٧٠٪‏ و ٨٠ درصدی به این وضع ناگوار رسیده است و اگر شرط، رضایت مردم باشد این در درجه اول نظام حکمرانی است که باید آنرا تامین کند.

#امتداد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔶 بررسی کتاب «پرسش‌های ایمان»، تألیف پیتر برگر به مناسبت رونمایی از آن در شهر کتاب فرهنگان پاسداران
مصطفی ملکیان 1 خرداد 1403
🔹کانال سخنرانی‌ها، درس گفتارها و گفت‌و‌گوها

https://t.me/dineaqlani
گفت و گوی رونمایی از کتاب پرسش های ایمان پیتر برگر مصطفی ملکیان…
🔶پرسش‌های نیازمند پاسخ در پروژۀ روشنفکری دینی
مصطفی ملکیان 1 خرداد 1403

🔸پروژۀ روشنفکری دینی عبارت از جمع میان دین و مدرنیته است. موفقیت این پروژه در گرو آن است که روشنفکران دینی ده گزارۀ ذیل را با استدلال عقلی ثابت کنند؛ چرا که قوام روشنفکری دینی به عقلانیت است و قوام عقلانیت به استدلال‌گری است. به موجب آن، روشنفکران دینی باید پاسخ دهند که گزاره‌های ذیل را چگونه اثبات می‌کنند:
▪️1. بزرگترین مشکل بشر جمع میان دین(قرآن) و مدرنیته است.
▪️2. بشر به دین نیاز دارد.
▪️3. بشر به دین اسلام نیاز دارد.
▪️4. به پیامبر اسلام(ص) وحی می‌شده است.
▪️5. پیامبر اسلام(ص) در تلقی و حفظ و ابلاغ وحی خطا نکرده است.
▪️6. قرآن همان وحی است.
▪️7. [آیات قرآن سازگاری درونی دارند.]
▪️8. [آیات قرآن سازگاری بیرونی دارند.]
▪️9. [مراد واقعی آیات قرآن قابل فهم بشر است.]
▪️10. قرآن بهترین راه حل را برای مشکلات بشر دارد.

https://t.me/dineaqlani
Forwarded from عکس نگار
خرمشهر، به خلاف آنچه حکومت دینی تلقین و تبلیغ کرده است، یک حماسه‌ی تماماً بشری و زمینی بود نه الهی و ربّانی؛ حماسه‌ی انسان بود و خاک، حماسه‌ی آدم بود و میهن، ناسوت و زمین - نه حماسه‌ی خدا و آسمان، نه حماسه‌ی مذهب و شریعت. گرچه بسیاری از سربازان و فرماندهان، مردانی دینی بودند و چه بسا نیّات مذهبی در اولویّت‌شان بود، امّا آنچه در این حرکت بود، انسان بود و خاک. خرمشهر را آدم‌ها - آدم‌های گوشت و خون‌دار، آدم‌های جان‌دار - آزاد کردند، نه خدایان و فرشتگان، نه قدیسان و انبیاء. و خرمشهر، شهر زمین است نه شهر آسمان، خاک ایران است نه خاک شریعت. در حماسه‌ی بشری و زمینیِ آزادسازی خرمشهر، انسان بود که رخ نمود، اوّل و آخر انسان بود، وسط و میانه انسان بود، افق و کرانه هم انسان بود؛ انسان با تمام انسانیّت‌اش، با عقل و شعوراش، با حسّ و وجدان‌اش، با عاطفه و انفعال‌اش، با لذّت و اَلَم‌اش، با خوشی و رنج‌اش، با آرزو و امیداش، با خطا و اشتباه‌اش، با هر آنچه انسانی است، و خاکی است، و زمینی است. در خرمشهر، خدایی هم اگر بود، در همان ذهن و ضمیر انسان نشسته بود. خرمشهر، آرمان آزادی میهن بود، آرمان صیانت از وطن بود، آرمان دفاع از کشور بود، چونان آرمانی طبیعی و بشری، همچو حسّ فرزند به مادر و پدر. خرمشهر، هرچه داشت و هرچه دارد، از آدم‌هایی است که در کنار هم، با یکدیگر، وطن را معنا کردند و وطن را ساختند. /رضا زمان
یاد باد❤️❤️❤️
لحظه‌ای درنگ برای تنفس
امروز در مکتوبات قدیمی خود به نوشته‌ای درباره‌ی شهید رحمان دادمان و خاطره‌ای از او برخوردم که با این روز تناسب دارد. فکر کردم بازنشر آن شاید خالی از لطف نباشد.
سوم خرداد سال 61 بود. از زمان اعلام خبر آزادی خرمشهر ساعتی بیش‌تر نمی‌گذشت. در خیابان کریم‌خان از شدت شلوغی جای سوزن انداختن نبود. ماشین‌ها که در ترافیک فشرده متوقف بودند، چراغ‌های خود را روشن کرده و بوق می‌زدند. روی پل کریم‌خان چشمم به رحمان افتاد، با یک موتور گازی از سمت مقابل می‌آمد. چراغ موتور خود را روشن کرده بود و از شدت شعف و خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجید. سرم را از شیشه ماشین بیرون آوردم و صدایش کردم، به سمت من برگشت، چهره‌اش چنان گشاده و لبخند کودکانه‌اش چنان مسحور کننده بود که مخاطب از خود بی خود می‌شد و سوار بر موج احساس او و انرژی مثبتی که پخش می‌کرد، به پرواز درمی‌آمد. پس از خوش و بش مختصر و تبریک آزادی خرمشهر بوق‌زنان، و در حالی‌که با نگاه بدرقه‌اش می‌کردم، در لابه‌لای ماشین‌ها گم شد.
نمي‌دانم در رحمان چه رمزي نهفته است که هرگاه به ياد او مي‌افتم، احساس شور و نشاط و اميد مي‌کنم. يادش نيز حركت مي‌آفريند. خاطرات تلخ و شيرين زيادي از او در ذهن دارم، ولي گويا حافظه، به عمد در مقابل يادآوري خاطرات تلخ مقاومت مي‌كند. در دوران حيات رحمان، كسي از او شكايت، نااميدي، انفعال، بريدن و خستگي به ياد ندارد. بعيد است كسي، ولو براي مدت كوتاهي، با او محشور بوده باشد، و از او انرژي مثبت نگرفته باشد، و تصويري از آن چهره گشاده، اميدوار، خندان و جذاب در ذهنش نقش نبسته باشد. اين تأثيرات پس از درگذشت او نيز استمرار پيدا كرده است. من دوستان بزرگ زيادي را از دست داده‌ام، و اكنون نيز هرگاه به ياد آن‌ها مي‌افتم احساس غم، حسرت و تنهايي سراپایم را فرامي‌گیرد، ولي رحمان از جنس ديگري است، ياد رحمان نه با حسرت، كه با اميد همراه است. خاطرات، هميشه گذشته را، خوب يا بد، بازنمايي مي‌كنند، و انسان را به گذشته برده و براي مدتي، هرچند كوتاه، در آن‌جا حبس مي‌كنند. متحيرم كه در رحمان چه رازي نهفته است، كه خاطره‌اش ذهن و انديشه را به آينده معطوف مي‌كند، و به تلاش و حركت، و پرهيز از توقف و بطالت وا مي‌دارد.
و زمانه‌ی امروز ما چقدر به مردی از جنس رحمان نیازمند است. كاش همه‌ی عصرها اين شانس را داشتند، كه يك رحمان داشته باشند. خدایاری
🔶 تقریرهای مختلف از روشنفکری دینی
🔸در حاشیۀ بیان جدید آقای ملکیان در زمینۀ عدم موفقیت پروژۀ روشنفکری دینی
جعفر نکونام 4 خرداد 1403

▫️من پیش‌تر در یادداشتی با عنوان «روشنفکری دینی داریم تا روشنفکری دینی» در نقد نظر آقای ملکیان مبنی بر عدم موفقیت پروژۀ روشنفکری دینی سخن گفتم و در آن یادداشت یک تقریری از روشنفکری دینی به دست دادم که پروژۀ روشنفکری دینی را قابل دفاع معرفی می‌کرد.
▫️من اینک می‌خواهم سه تقریر متمایز از روشنفکری دینی را به دست بدهم و بگویم که در عین حالی که دو تا از تقریرها پارادکسیکال و بدون موفقیت‌اند، اما تقریر سومی هم هست که طبق آن، روشنفکری دینی همساز و قرین موفقیت دانسته می‌شود.

1️⃣ روشنفکری دینی به معنای پذیرش مدرنیته در محدودۀ دین تاریخی
🔸شاید بتوان گفت که کهن‌ترین تقریر از روشنفکری دینی که به منصۀ ظهور رسید، این بود که ما مدرنیته را تا جایی قبول کنیم که با دین تاریخی در تعارض نباشد.
🔸برای مثال، اگر مدرنیته آورده‌‌هایی مثل بیمه و بانکداری و نظایر آن دارد که با آموزه‌های دینی در تعارض نیست، پذیرفته شود و بسان گذشته گفته نشود که هر آوردۀ جدیدی در دین بدعت است و حرام؛ بلکه گفته شود، بدعت آن آورده‌ای است که جای یک سنت دینی را بگیرد؛ مثل این که انتخابات جای بیعت و تجمیع قوا جای تفکیک قوا را بگیرد.
🔸طبق این تقریر از روشنفکری دینی طالبان و داعش نیز در زمرۀ روشنفکران دینی به شمار خواهند آمد؛ چون آنان از آخرین دستاوردهای علمی و فنی بشر تا جایی که با آموزه‌های دین تاریخی در تعارض نباشد، بهره‌برداری می‌کنند؛ اما وقتی به آموزه‌هایی می‌رسند که با آموزه های دینی در تعارض‌اند، با آنها مخالفت می‌کنند؛ مثل این که با آزادی تحصیل زنان یا دموکراسی و انتخابات آزاد مخالفت می‌کنند؛ اما دستاوردهای پزشکی و مهندسی و مانند آنها را از مدرنیته اخذ می‌کنند و مورد بهره‌برداری قرار می‌دهند.

2️⃣ روشنفکری دینی به معنای عبور از دین تاریخی در موارد اجتناب‌ناپذیر
🔸تقریر نوتر از روشنفکری دینی این است که به هنگام جنگ میان دین تاریخی و مدرنیته تنها در مواردی دین تاریخی به عقب‌نشینی دست بزند که دیگر به هیچ وجه امکان پایبندی به دین تاریخی وجود نداشته باشد؛ مثل این که دیگر امروزه به هیچ وجه پذیرفته نیست که زمین مرکز عالم یا زمین مرکز منظومۀ شمسی باشد و یا دیگر امروزه به هیچ وجه جهاد ابتدایی و برده‌داری مورد پذیرش مردم جهان و حتی قاطبۀ مسلمانان نیست؛ اما در مواردی که امکان پایبندی به آنها ولو در یک کشوری مثل ایران وجود داشته باشد، همچنان بر آنها پایبند باشند.
🔸برای مثال، امروزه علیرغم این که حجاب در سراسر جهان اختیاری است، اما ولو با زور و تهدید و ضرب و جرح و زندان در کشوری مثل ایران حجاب اجباری است یا در عین حالی که آخرین دستاوردهای بشری نشان داده است که چیزی به نام آسمان هفت طبقه وجود ندارد، اما همچنان با توجیهات و تأویلاتی بر هفت طبقه بودن آسمان اصرار می‌شود.
🔸ظاهراً نقد آقای ملکیان نسبت به پروژۀ روشنفکری دینی ناظر به این تقریر از روشنفکری دینی است. گویا ایشان می‌گوید که هرچه از گذشته فاصله گرفته شود و مدرنیته از رشد و اقتدار بیش‌تری برخوردار گردد، روشنفکران دینی بیش‌تر ناگزیر خواهند شد که از دین تاریخی به نفع مدرنیته عقب‌نشینی کنند؛ یعنی همچنان که برای مثال، آموزۀ زمین‌مرکزی یا حکم ضروری جهاد ابتدایی و سنت ریشه‌دار برده‌داری را به ضرب و زور مدرنیته نظراً یا عملاً منسوخ کردند، دیگر آموزه‌های دین تاریخی را نیز که در تعارض با مدرنیته قرار بگیرند، منسوخ خواهند کرد. البته این سخن حقی است.

3️⃣ روشنفکری دینی به معنای عبور از دین تاریخی در تمام موارد متعارض با مدرنیته
🔸تصور می‌رود، آقای ملکیان با این تقریر از روشنفکری دینی مخالفت نداشته باشد که بقای بر دین تاریخی تا جایی باشد که دین تاریخی با آخرین دانش‌ها و تجربیات بشری هیچ‌گونه تعارضی نداشته باشد؛ چون او اگرچه اعتقاد دینی به خدای متشخص انسانوار و انگارۀ آخرالزمان را انکار می‌کند، اما در عین حال، ایمان فلسفی به خدا و حیات پس از مرگ و تعبد به مناسک را تا جایی که کارکرد مثبتی داشته باشند، معقول می‌شمارد.
🔸طبق این تقریر از روشنفکری دینی جمع میان دین تاریخی و مدرنیته قابل دفاع عقلانی خواهد بود. به موجب این تقریر هرگز تعبیر «روشنفکری دینی» پاراکسیکال نخواهد بود؛ چون در این تقریر، این عقل مدرن است که حکومت مطلقه بر دین تاریخی دارد و دین تاریخی را تا جایی می‌پذیرد که با مدرنیته تعارض نداشته باشد؛ به همین رو، روشنفکر دینی کسی است که به دین تاریخی تا جایی که با مدرنیته در تعارض نباشد، پایبندی دارد.

https://t.me/dineaqlani