Fallosafah | فَلُّ‌سَفَه
455 subscribers
55 photos
17 videos
29 files
77 links
عاقبت منزل ما وادی خاموشان است
حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز
Website: http://fallosafah.org/old
Website: http://fallosafah.org/
Website: http://fallosafah.malakut.org/

محمد سعید حنایی کاشانی
Download Telegram
🌐 میزگرد دنیای اقتصاد به مناسبت روز صادرات
🎙گفتگو با موسی غنی‌نژاد و یحیی آل اسحاق


🌀خلاصه‌ای منتخب از پاسخ‌های موسی غنی‌نژاد🔻🔻

علم اقتصاد، در واقع علم تجارت است و برخلاف آنچه اغلب تصور می‌شود علم تولید صرفا نیست. اقتصاد علم شناخت بازار است و بازار یعنی تجارت. تولید اساسا برای تجارت انجام می‌شود؛ تولید می‌کنیم که کالا به دست مصرف‌کننده برسد. تولید نمی‌کنیم که در انبارها کالا محبوس شود و خاک بخورد. شوروی تجربه خوبی برای تشریح این بحث است. یکی از دلایل مهم فروپاشی شوروی این بود که در این کشور بازار به معنای واقعی وجود نداشت در نتیجه آنها کالا تولید می‌کردند اما نمی‌دانستند برای چه کسی تولید می‌کنند. تاجر، تجارت و بازار اگر نباشند، تولیدکننده نمی‌داند که چه کالایی را با چه کیفیتی باید تولید کند. به سخن دیگر، اگر تجارت نباشد، تولیدکننده فاقد اطلاعات لازم برای تولید کالای مفید خواهد بود.

📌قبل از انقلاب هم تعارض ساختگی صنعت و تجارت به چشم می‌خورد. بعد از انقلاب وضع بدتر شد یعنی ما بیشتر گرفتار ایدئولوژی‌های چپ کمونیستی شدیم و این موضوع تا به امروز همچنان هم ادامه دارد. طبق این ایدئولوژی تنها تولید مهم است و ارزش‌افزوده‌ ایجاد می‌کند و تجارت امری غیرتولیدی است. اساسا اعتقاد دارم که این حرف‌ از ریشه غلط است، زیرا عمدتا از طریق تجارت است که ارزش افزوده تحقق می‌یابد. از سوی دیگر، طرفداران ایدئولوژی چپ این تفکر را جا انداختند که تجارت باید منحصر به بازرگانی دولتی باشد، و با این کار بزرگترین لطمه را به اقتصاد کشور وارد کرده و مانع بزرگی برای صادرات شدند. به اعتقاد آنها تاجر نباید کالا وارد کند، دولت خود کالاهای مورد نیاز را وارد و خودش هم توزیع می‌کند. این رفقا ظاهرا فراموش کرده اند که اگر این سیستم به درستی عمل می‌کرد، قطعا کار شوروی به اینجا نمی‌رسید.

📌امنیت با تجارت رابطه بسیار نزدیکی دارد. چینی‌ها آنقدر تفکر استراتژیک و تدبیر داشتند که فهمیدند چین نمی‌تواند امنیت داشته باشد؛ مگر اینکه با گسترش تجارت، کشورهای دیگر را به خود وابسته کند. وقتی تجارت شما گسترده می‌شود، با کشورهای دیگر پیوند می‌خورید و سرنوشت‌تان مشترک می‌شود. اکنون سرنوشت آینده آمریکا و چین به یکدیگر گره خورده است. آمریکا نمی‌تواند چین را تحریم کند. آمریکا نمی‌تواند ماجراجویی نظامی کند یا به فکر براندازی چین بیفتد. چون اقتصاد خود آمریکا نابود می‌شود. اما ما با خودمان چه کردیم؟ ما آمدیم دور کشورمان یک حصار کشیدیم تا خودکفا شویم و به تجارت هم نیازی نداشته باشیم. امنیت ما در گرو گسترش تجارت در درجه اول با همسایگان و در درجه دوم با سایر کشورهای دنیا است. همسایگان به لحاظ تجاری و اقتصادی باید به ما وابسته شوند. ما هم به آنها و این یک رویکرد متقابل است. باید سرنوشتمان به یکدیگر گره بخورد تا بتوانیم در آرامش زندگی کنیم و همسایگان امنیت یکدیگر را به خطر نیندازند.

#تجارت #تولید #امنیت #سیاست_ارزی #گفتگو

🗞 ویژه‌نامه دنیای اقتصاد، مهر ۱۳۹۸
🖇 متن کامل گفتگو را در فایل پیوست مطالعه نمایید

@ghaninejad_mousa

Telegram
⛽️گرانی بنزین علت اصلی عصبانیت مردم نیست
🎤گفتگوی مجله #تجارت_فردا با موسی غنی نژاد – 2 آذر 1398

🔹چنانچه مردم به دولت اعتماد داشته باشند، حتی اگر تصمیمات دولت را برخلاف میل خود ببینند، با صبر و تحمل با دولت همراهی و همکاری می‌کنند. در غیر این صورت، هم حکومت کردن برای حکمرانان مشکل می‌شود و هم تحمل زندگی اجتماعی برای مردمی که با دولتی سروکار دارند که سرمایه اجتماعی ندارد و مردم به حرف‌هایش اعتماد ندارند.
🔹اولا وعده‌های دولت عملی نشده، ثانیا گزارش‌های متعددی از فساد در ارکان مختلف حکومت منتشر شده و ثالثا تصمیم‌گیری‌های دولت برای مردم توجیه‌پذیر نبوده است. ضمن اینکه وقتی مردم می‌بینند نرخ ارز ظرف مدت کوتاهی سه تا چهار برابر می‌شود، یا قیمت بنزین یکباره به سه برابر افزایش می‌یابد، به این نتیجه می‌رسند که تدبیر خوبی بر نظام تصمیم‌گیری حکمفرما نیست.
🔥این ساده‌انگاری است که نارضایتی مردم را به گرانی بنزین تقلیل دهیم؛ چنین تصوری همانند تصورات حاکم بر بدنه کارشناسی سازمان برنامه و بودجه است که می‌خواستند -و هنوز هم می‌خواهند- همه مسائل مردم را با چند سبد و بسته کالایی حل کنند. معلوم است که این افراد اصلا داستان را نفهمیده‌اند. به نظر من اگر مردم ناراحت و عصبانی هستند، به خاطر آن است که احساس می‌کنند در ماجرای تصمیم اخیر به آنها توهین شده است.
🔹دولتمردان باید متوجه باشند که با تعریف بسته حمایتی و یارانه و سیاست‌های جبرانی مالی نمی‌توانند این سرمایه اجتماعی را ترمیم کنند و مساله به نوع دیگری ادامه پیدا خواهد کرد. مجموعه نظام حکومتی ما باید به فکر بازسازی رابطه خود با مردم باشد و اعتمادی را که لطمه دیده، ترمیم کند.
🔹افزایش قیمت بنزین جرقه خشم و عصبانیت مردم را زده و بهانه اعتراض آنها شده، اما نارضایتی محدود به این مساله نیست و جنبه‌های مختلفی دارد. اگر دولتمردان به شعارهای معترضان در روزهای اخیر توجه کنند، به این واقعیت پی می‌برند که مساله مردم فقط بنزین نیست.
🔹در درجه اول، تصمیمات دولت و مجموعه حاکمیت باید انسجام داشته باشد. انسجام حول محور منافع عمومی و منافع ملی معنا پیدا می‌کند، نه منافع یک جناح یا گروه سیاسی. امروز دعواهای جناحی آنقدر بالا گرفته که به نظر می‌رسد منافع ملی گم شده است. ما یک رئیس‌جمهور داریم که -چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم- منتخب مردم و رئیس قوه مجریه است، اما یک عده آنقدر توهین‌آمیز با او برخورد می‌کنند که گویی عامل یک قدرت خارجی است.
🔸اقتصاددانان بیش از پنج سال است (از سال 93 تا 98) که دائما توضیح و هشدار داده و از مقامات مسئول خواهش کرده‌اند که نرخ ارز و قیمت حامل‌های انرژی را به تدریج اصلاح کنند، تا مجبور نشوند یکباره دست به اقدامات چکشی بزنند، اما دولتمردان نه‌تنها این کار را نکردند، حتی در موضع‌گیری‌هایشان احتمال آن را هم رد می‌کردند. اگر مصاحبه‌های مقامات مسئول دولت در مورد تعیین قیمت حامل‌های انرژی از سال 93 تا چند هفته قبل را مرور کنید، می‌بینید که مرتبا می‌گفتند «الان وقتش نیست، الان وقتش نیست.» پس وقتش چه زمانی است؟ حالا که آقایان زمان را مناسب تشخیص دادند، نتیجه‌اش چیزی شد که داریم می‌بینیم!
#گرانی_بنزین #سرمایه_اجتماعی
🖇متن کامل این گفتگو را در فایل پیوست مطالعه نمائید👇
@ghaninejad_mousa

Telegram
attach 📎
📃 اقتصاددانان نسخه عمومی ندهند
🔻 مسوولیت اجتماعی اقتصاددانان در شرایط متلاطم اقتصاد کلان
🎤 گفتگوی مجله #تجارت_فردا با موسی غنی نژاد

در این وضعیت که اقتصاد کلان در حال تلاطم است و مردم دچار سردرگمی هستند، سخنان اقتصاددانانی که در عرصه عمومی فعالیت می‌کنند، می‌تواند بسیار تاثیرگذار باشد. احتمالا بسیاری از مردم هم انتظار دارند از این کارشناسان راهنمایی عملی برای خود دریافت کنند، اما اقتصاددانان در عرصه عمومی باید سیاستگذار را مخاطب توصیه‌ها و هشدارهای خود قرار دهند، نه عموم مردم عادی را. اگر اقتصاددانی می‌خواهد با مردم عادی ارتباط برقرار کند و به آنها توصیه ارائه کند بهتر است این کار را در قالب شرکت‌های مشاوره‌ای انجام بدهد نه در عرصه عمومی، به این علت که ارائه توصیه در عرصه عمومی ممکن است هم برای کارشناسان، هم برای افراد و هم برای جامعه تبعات خطرناکی داشته باشد.

کارشناسان حتی اگر می‌خواهند به مردم عادی، فامیل، دوستان و آشنایان توصیه‌ یا پیشنهادی ارائه کنند، باید این کار را در قالب یک قرارداد مشاوره‌ای انجام دهند که درباره آن پاسخگو هم باشند. حتی کسی که به دوست یا خویشاوندش توصیه می‌کند که سهمی را در بازار سرمایه خریداری کند، باید بعدا پاسخگو باشد.

در علوم اجتماعی مبحثی وجود دارد با عنوان «پیش‌بینی‌های خودمحقق‌کننده» (Self-fulfilling prophecy) یعنی پیش‌بینی‌هایی که خودشان خودشان را محقق می‌کنند؛ پیش‌بینی‌هایی که وقتی بین مردم منتشر و باور شود، تحقق پیدا می‌کنند. یکی از بارزترین مثال‌های آن در اقتصاد، هراس مالی و هجوم به بانک‌هاست؛ یعنی اگر این شایعه منتشر شود که یک بانک در معرض ورشکستگی قرار دارد، ممکن است مردم هجوم ببرند و سپرده‌های خود را از آن بانک خارج کنند و به این ترتیب آن بانک واقعا ورشکست شود. یعنی خود پیش‌بینی می‌تواند باعث تحقق پیش‌بینی شود. بنابراین وقتی یک اقتصاددان در عرصه عمومی درباره آینده قیمت‌ها و آینده اقتصاد پیش‌بینی‌هایی ارائه می‌کند، این خطر وجود دارد که توده‌ها پیش‌بینی‌اش را باور و بر اساس آن عمل کنند که در این صورت ممکن است اقتصاد دچار تلاطم بیشتر و حتی فروپاشی شود.
🆔@ghaninejad_mousa
#مسئولیت_اجتماعی

🖇 متن کامل این گفتگو را می توانید در فایل پیوست مطالعه نمائید 👇

Telegram
attach 📎