استاد #هنگامه_اخوان
(زاده ۱۳۳۴ فومن)
خواننده موسیقی سنتی ایرانی
ردیفدان ومدرس آواز
#هنگامه_اخوان
در شهر فومن زاده شد.
وی کوچکترین فرزند خانواده است گفته میشود که پدر، مادر و برادر او از صدای گرم و زیبا بهرهمندند اما در میان این افراد تنها او به آواز روی آورد و به عنوان یک هنرمند رسمی به جامعه معرفی شد.
هنگامه آواز را از ۱۰ سالگی با آموختن آواز دشتی
(از متعلقات دستگاه شور که خود دارای گوشههای متنوع است)
نزد پدرش آغاز کرد.
اولین بار پدر با او درمورد
#قمرالملوک_وزیری صحبت کرد، وی شخصیت #قمر را نه به عنوان
یک خواننده بلکه به عنوان انسانی خیر و نیکوکار میستود.
(زاده ۱۳۳۴ فومن)
خواننده موسیقی سنتی ایرانی
ردیفدان ومدرس آواز
#هنگامه_اخوان
در شهر فومن زاده شد.
وی کوچکترین فرزند خانواده است گفته میشود که پدر، مادر و برادر او از صدای گرم و زیبا بهرهمندند اما در میان این افراد تنها او به آواز روی آورد و به عنوان یک هنرمند رسمی به جامعه معرفی شد.
هنگامه آواز را از ۱۰ سالگی با آموختن آواز دشتی
(از متعلقات دستگاه شور که خود دارای گوشههای متنوع است)
نزد پدرش آغاز کرد.
اولین بار پدر با او درمورد
#قمرالملوک_وزیری صحبت کرد، وی شخصیت #قمر را نه به عنوان
یک خواننده بلکه به عنوان انسانی خیر و نیکوکار میستود.
مرگ
قمر
هزار بار مرا مرگ به از این سختی است
برای مردم بدبخت، مرگ خوشبختی است
گذشت عمر به جانکندن، ای خدا مُردم
ز دست اینهمه جانکندن، این چه جانسختی است؟
رسید جان به لبم، هر چه دست و پا کردم
برون نشد، دگر این منتهای بدبختی است
رجال ما همه دزدند و دزد بدنام است
که دزد گردنه، بدنام دزد پاتختی است
زنان کشور ما زندهاند و در کفناند
که این اصول سیهبختی، از سیهرختی است
بمیر «عشقی» ار آسایش آرزو داری
که هر که مرد شد آسوده، زنده در سختی است
خواننده: #قمرالملوک_وزیری
ویلن: #حسین_یاحقی
شعر: #میرزاده_عشقی
برای مردم بدبخت، مرگ خوشبختی است
گذشت عمر به جانکندن، ای خدا مُردم
ز دست اینهمه جانکندن، این چه جانسختی است؟
رسید جان به لبم، هر چه دست و پا کردم
برون نشد، دگر این منتهای بدبختی است
رجال ما همه دزدند و دزد بدنام است
که دزد گردنه، بدنام دزد پاتختی است
زنان کشور ما زندهاند و در کفناند
که این اصول سیهبختی، از سیهرختی است
بمیر «عشقی» ار آسایش آرزو داری
که هر که مرد شد آسوده، زنده در سختی است
خواننده: #قمرالملوک_وزیری
ویلن: #حسین_یاحقی
شعر: #میرزاده_عشقی
چهاردهم مرداد امسال، ۶۵ سال از خاموشی #قمرالملوک_وزیری میگذرد اما هنوز صدایش را از دروازهی شیرنشان مجلس بهارستان میتوان شنید:
«مرغ سحرناله سرکن... بلبل پربسته ز کنج قفس درآی»
هنوز از خیابان #لالهزار دوروبَر گراند هتل صدای آوازش را میشنویم. وقتی برای اولین بار بیحجاب به روی صحنه رفت و چنین خواند:
«فقیه شهر به رفع حجاب مایل نیست
چرا که هرچه کند حیله در حجاب کند».
هنوز اگر به قصد زیارت خاک #فردوسی و #اخوان و #شجریان به مشهد سفر کنیم، صدای او را میشنویم که خلافآمدِ عادتِ شهرهای مذهبی، کنسرتی در مشهد برگزار کرد تا از عوایدش آرامگاه فردوسی ساخته شود .
«مرغ سحرناله سرکن... بلبل پربسته ز کنج قفس درآی»
هنوز از خیابان #لالهزار دوروبَر گراند هتل صدای آوازش را میشنویم. وقتی برای اولین بار بیحجاب به روی صحنه رفت و چنین خواند:
«فقیه شهر به رفع حجاب مایل نیست
چرا که هرچه کند حیله در حجاب کند».
هنوز اگر به قصد زیارت خاک #فردوسی و #اخوان و #شجریان به مشهد سفر کنیم، صدای او را میشنویم که خلافآمدِ عادتِ شهرهای مذهبی، کنسرتی در مشهد برگزار کرد تا از عوایدش آرامگاه فردوسی ساخته شود .
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این فیلم تاریخی، تنها ویدیو از #قمرالملوک_وزیری در سال ۱۳۳۰ است که در فیلم «مادر» به اصرار #دلکش همبازی او شد و دقایقی با ویلون #ناصر_زرآبادی به خواندن غزلی از #سعدی پرداخت....
او درآمد دوهزار تومان حاصل از فیلم را به بیمارستان شاهآباد اهدا کرد.
قمر نخستین زن خواننده ایرانی بود که صدایش ضبط شد و نخستین زنی بود که در ایران بدون حجاب روی صحنه رفت. از او بهعنوان پرآوازهترین خوانندۀ زن آوازهای سنتی ایران یاد میشود.
او درآمد دوهزار تومان حاصل از فیلم را به بیمارستان شاهآباد اهدا کرد.
قمر نخستین زن خواننده ایرانی بود که صدایش ضبط شد و نخستین زنی بود که در ایران بدون حجاب روی صحنه رفت. از او بهعنوان پرآوازهترین خوانندۀ زن آوازهای سنتی ایران یاد میشود.
#موسی_معروفی
(۱۲۶۸ – ۷ شهریور ۱۳۴۴ #تهران)
موسیقیدان، نوازنده تار، مدرس موسیقی و گردآورنده ردیف موسیقی ایرانی.
وی پدر #جواد_معروفی بود.
#موسم_گل مشهورترین قطعهای است که از موسی معروفی به یادگار مانده. وی این تصنیف را در مایه دشتی بر اساس ملودی مازندرانی روی شعری از #وحید_دستگردی ساخت و #قمرالملوک_وزیری نخستین بار آن را در سال ۱۳۱۹ اجرا کرد.
(۱۲۶۸ – ۷ شهریور ۱۳۴۴ #تهران)
موسیقیدان، نوازنده تار، مدرس موسیقی و گردآورنده ردیف موسیقی ایرانی.
وی پدر #جواد_معروفی بود.
#موسم_گل مشهورترین قطعهای است که از موسی معروفی به یادگار مانده. وی این تصنیف را در مایه دشتی بر اساس ملودی مازندرانی روی شعری از #وحید_دستگردی ساخت و #قمرالملوک_وزیری نخستین بار آن را در سال ۱۳۱۹ اجرا کرد.
#حسین_طاهرزاده
(۱۲۶۱ #اصفهان - ۱۲ شهریور ۱۳۳۴ #تهران)
خواننده.
وی خوانندهای صاحب سبک بود که در اجرای قطعات آوازی، تصنیفها و قطعات ضربی تبحر داشت. #قمرالملوک_وزیری، #ادیب_خوانساری و #محمدرضا_شجریان از سبک او پیروی کردهاند.
(۱۲۶۱ #اصفهان - ۱۲ شهریور ۱۳۳۴ #تهران)
خواننده.
وی خوانندهای صاحب سبک بود که در اجرای قطعات آوازی، تصنیفها و قطعات ضربی تبحر داشت. #قمرالملوک_وزیری، #ادیب_خوانساری و #محمدرضا_شجریان از سبک او پیروی کردهاند.
#گورستان_ظهیرالدوله؛ انقطاع مردم با هویت فرهنگیشان
طی سال های متمادی تمام تلاش ها برای انقطاع مردم با هویت فرهنگی شان صورت گرفته است و آن گاه تعجب می کنیم که چرا زبان فارسی و کلیت ایران مورد هجمه قرار می گیرد؟!
به این یک مورد توجه کنیم.
گورستان ظهیرالدوله، گورستان کوچکی است بین امامزاده قاسم و تجریش در شمال تهران که چندتن از هنرمندان، شاعران و چهرههای سرشناس ایران در آن مدفونند.
#درویش خان،
#ایرج میرزا،
#ملک الشعرای بهار،
#داریوش رفیعی،
#قمرالملوک وزیری،
#فروغ فرخزاد،
#رهی معیری،
#حسین یاحقی،
#مرتضی محجوبی،
#روح الله خالقی و برخی دیگر از بزرگان عرصه فرهنگ، هنر و سیاست ایران در یک قرن اخیر در این جا دفن شده اند.
حال اگر کسی گذرش به آن جا بیفتید به ندرت اجازه ورود به آن مکان را می یابد و اغلب با پرخاش گری پیرمردی تندخو (که چرا ایجاد مزاحمت می کنید) مواجه می شود.
شاید حضور یک نفر از این افراد با این شهرت و اعتبار ملی کافی بود تا هر کشوری آن مکان را به ثبت ملی رسانده و با تبلیعات فراوان به عنوان یک میراث تاریخی در معرض دید عموم مردم قرار دهد اما در کشور ما طی دهه های گذشته عده ای از مدیران ارشد فرهنگی و مسئولان شهرداری ها تا توانسته اند سعی در تخریب و پنهان کردن تاریخ هنر و فرهنگ ایرانی داشته اند.
باید به خاطر داشت وقتی نسلی را تربیت می دهیم که ارتباط او را با میراث فرهنگی سرزمینش قطع می کنیم و هیچ چیزی از موسیقی ایرانی و هنر ایرانی را نمی شناسانیم و شناخت صحیحی از شعر و ادب و هنر و هنرمندان بزرگ سرزمینش ندارد، چگونه انتظار داریم که آن کودک و نوجوان شعر فارسی و موسیقی ایرانی را بفهمد و نسبت به آن تعصب و علاقه داشته باشد!؟
از قدیم گفته اند: «از دل برود، هر آن که از دیده برفت».
حال وقتی سال ها تلاش مستمر برای از دل زدودن نام مفاخر فرهنگ ایران صورت گرفته است، چگونه انتظار داشته باشیم که نوجوان زبان و سرزمین و فرهنگ دیگری را ترجیح ندهد و شفای قوم خود را در دوای دیگری نجوید؟
عشق و علاقه انسان به هر فرد و هر چیزی در شناخت و انس و الفت صورت می گیرد. و طبیعتا وقتی شناختی نیست، عشق و علاقه ای هم در کار نیست..
طی سال های متمادی تمام تلاش ها برای انقطاع مردم با هویت فرهنگی شان صورت گرفته است و آن گاه تعجب می کنیم که چرا زبان فارسی و کلیت ایران مورد هجمه قرار می گیرد؟!
به این یک مورد توجه کنیم.
گورستان ظهیرالدوله، گورستان کوچکی است بین امامزاده قاسم و تجریش در شمال تهران که چندتن از هنرمندان، شاعران و چهرههای سرشناس ایران در آن مدفونند.
#درویش خان،
#ایرج میرزا،
#ملک الشعرای بهار،
#داریوش رفیعی،
#قمرالملوک وزیری،
#فروغ فرخزاد،
#رهی معیری،
#حسین یاحقی،
#مرتضی محجوبی،
#روح الله خالقی و برخی دیگر از بزرگان عرصه فرهنگ، هنر و سیاست ایران در یک قرن اخیر در این جا دفن شده اند.
حال اگر کسی گذرش به آن جا بیفتید به ندرت اجازه ورود به آن مکان را می یابد و اغلب با پرخاش گری پیرمردی تندخو (که چرا ایجاد مزاحمت می کنید) مواجه می شود.
شاید حضور یک نفر از این افراد با این شهرت و اعتبار ملی کافی بود تا هر کشوری آن مکان را به ثبت ملی رسانده و با تبلیعات فراوان به عنوان یک میراث تاریخی در معرض دید عموم مردم قرار دهد اما در کشور ما طی دهه های گذشته عده ای از مدیران ارشد فرهنگی و مسئولان شهرداری ها تا توانسته اند سعی در تخریب و پنهان کردن تاریخ هنر و فرهنگ ایرانی داشته اند.
باید به خاطر داشت وقتی نسلی را تربیت می دهیم که ارتباط او را با میراث فرهنگی سرزمینش قطع می کنیم و هیچ چیزی از موسیقی ایرانی و هنر ایرانی را نمی شناسانیم و شناخت صحیحی از شعر و ادب و هنر و هنرمندان بزرگ سرزمینش ندارد، چگونه انتظار داریم که آن کودک و نوجوان شعر فارسی و موسیقی ایرانی را بفهمد و نسبت به آن تعصب و علاقه داشته باشد!؟
از قدیم گفته اند: «از دل برود، هر آن که از دیده برفت».
حال وقتی سال ها تلاش مستمر برای از دل زدودن نام مفاخر فرهنگ ایران صورت گرفته است، چگونه انتظار داشته باشیم که نوجوان زبان و سرزمین و فرهنگ دیگری را ترجیح ندهد و شفای قوم خود را در دوای دیگری نجوید؟
عشق و علاقه انسان به هر فرد و هر چیزی در شناخت و انس و الفت صورت می گیرد. و طبیعتا وقتی شناختی نیست، عشق و علاقه ای هم در کار نیست..
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اجرای ضربی ماهور با صدای بانو #سوسن
در قسمتی از فیلم "فریاد" محصول سال 1350
نیمه شبها مست و شیدا می شود دمساز من
پرده دار راز من ساز من، ساز من
نغمه سازد مینوازند ناله با آواز من
پرده دار راز من ساز من، ساز من
سوسن ملکه بلامنازع لاله زار در دهه چهل بود او و آغاسی از معدود افرادی بودند که با کاباره به شهرت رسیدند و پایشان به رادیو و تلویزیون باز شد درصورتی اکثر خوانندگان ابتدا با رادیو و تلویزیون به شهرت میرسیدند و بعد هنرشان را در کاباره به حراج میگذاشتند؛
سوسن در کاباره های بسیار مشهوری می خواند و پول خیلی خوبی می گرفت اما او نیز همانند #قمرالملوک وزیری همه را خرج فقرا می کرد طوریکه بعد از انقلاب چیز زیادی برای خودش نمانده بود برای همین نقل است که مجبور شد به علت گرانی مکان، نزدیک چهارراه سیروس با محمد تهرانی رقاص و خواننده ی مهمانی های خصوصی که کارهای تئاتر روحوضی های قدیم را اجرا می کرد هم خانه شود
و پس از دستگیری در دو مهمانی، تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند اما تاب نیاورد و مجبور به کوچ شد و در نهایت در فقر در غربت درگذشت...
در قسمتی از فیلم "فریاد" محصول سال 1350
نیمه شبها مست و شیدا می شود دمساز من
پرده دار راز من ساز من، ساز من
نغمه سازد مینوازند ناله با آواز من
پرده دار راز من ساز من، ساز من
سوسن ملکه بلامنازع لاله زار در دهه چهل بود او و آغاسی از معدود افرادی بودند که با کاباره به شهرت رسیدند و پایشان به رادیو و تلویزیون باز شد درصورتی اکثر خوانندگان ابتدا با رادیو و تلویزیون به شهرت میرسیدند و بعد هنرشان را در کاباره به حراج میگذاشتند؛
سوسن در کاباره های بسیار مشهوری می خواند و پول خیلی خوبی می گرفت اما او نیز همانند #قمرالملوک وزیری همه را خرج فقرا می کرد طوریکه بعد از انقلاب چیز زیادی برای خودش نمانده بود برای همین نقل است که مجبور شد به علت گرانی مکان، نزدیک چهارراه سیروس با محمد تهرانی رقاص و خواننده ی مهمانی های خصوصی که کارهای تئاتر روحوضی های قدیم را اجرا می کرد هم خانه شود
و پس از دستگیری در دو مهمانی، تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند اما تاب نیاورد و مجبور به کوچ شد و در نهایت در فقر در غربت درگذشت...
Avazeye Eshgh - Doholchi.com
Ghamaralmolook Vaziri - Doholchi.com
من گرفتار سیهچردهی شوخی شدهام
که به من دشمن و با مردم بیگانه صفاست
- #قمرالملوک وزیری
شعر: #محمدتقی بهار
که به من دشمن و با مردم بیگانه صفاست
- #قمرالملوک وزیری
شعر: #محمدتقی بهار
مرگ
قمر
هزار بار مرا مرگ به از این سختی است
برای مردم بدبخت، مرگ خوشبختی است
گذشت عمر به جانکندن، ای خدا مُردم
ز دست اینهمه جانکندن، این چه جانسختی است؟
رسید جان به لبم، هر چه دست و پا کردم
برون نشد، دگر این منتهای بدبختی است
رجال ما همه دزدند و دزد بدنام است
که دزد گردنه، بدنام دزد پاتختی است
زنان کشور ما زندهاند و در کفناند
که این اصول سیهبختی، از سیهرختی است
بمیر «عشقی» ار آسایش آرزو داری
که هر که مرد شد آسوده، زنده در سختی است
خواننده: #قمرالملوک_وزیری
ویلن: #حسین_یاحقی
شعر: #میرزاده_عشقی
برای مردم بدبخت، مرگ خوشبختی است
گذشت عمر به جانکندن، ای خدا مُردم
ز دست اینهمه جانکندن، این چه جانسختی است؟
رسید جان به لبم، هر چه دست و پا کردم
برون نشد، دگر این منتهای بدبختی است
رجال ما همه دزدند و دزد بدنام است
که دزد گردنه، بدنام دزد پاتختی است
زنان کشور ما زندهاند و در کفناند
که این اصول سیهبختی، از سیهرختی است
بمیر «عشقی» ار آسایش آرزو داری
که هر که مرد شد آسوده، زنده در سختی است
خواننده: #قمرالملوک_وزیری
ویلن: #حسین_یاحقی
شعر: #میرزاده_عشقی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎶 #موسیقی
#تصنیف #موسم_گل
#قمرالملوک_وزیری
این تصنیف معروفِ قدیمی در آواز دشتی، ساخته ی موسی خان معروفی و شعر آن از وحید دستگردی است. موسم گل برای اولین بار در سال ۱۳۱۹ با صدای قمرالملوک وزیری اجرا شد و چنان مشهور شد که تا به امروز توسط هنرمندان دیگری همچون ملوک ضرابی، پوران، هنگامه اخوان به همراه محمدرضا لطفی و ایرج بسطامی اجرا شد.
#تصنیف #موسم_گل
#قمرالملوک_وزیری
این تصنیف معروفِ قدیمی در آواز دشتی، ساخته ی موسی خان معروفی و شعر آن از وحید دستگردی است. موسم گل برای اولین بار در سال ۱۳۱۹ با صدای قمرالملوک وزیری اجرا شد و چنان مشهور شد که تا به امروز توسط هنرمندان دیگری همچون ملوک ضرابی، پوران، هنگامه اخوان به همراه محمدرضا لطفی و ایرج بسطامی اجرا شد.
#قمرالملوک_وزیری
(۱۲۸۴ #تاکستان قزوین - ۱۴ مرداد ۱۳۳۸ #تهران)
خواننده آوازهای سنتی ایرانی.
وی در دوره خود بسیار شهرت یافت.
او نخستین زنی بود که در ایران بدون حجاب روی صحنه رفت. مهمترین عامل موفقیت شتابنده او نیاز زمانه به نو شدن و دگرگونی بود.
وی در نوعدوستی و بخشش زیاده روی داشت، چنانکه اواخر عمر خود را به تنگدستی گذراند.
(۱۲۸۴ #تاکستان قزوین - ۱۴ مرداد ۱۳۳۸ #تهران)
خواننده آوازهای سنتی ایرانی.
وی در دوره خود بسیار شهرت یافت.
او نخستین زنی بود که در ایران بدون حجاب روی صحنه رفت. مهمترین عامل موفقیت شتابنده او نیاز زمانه به نو شدن و دگرگونی بود.
وی در نوعدوستی و بخشش زیاده روی داشت، چنانکه اواخر عمر خود را به تنگدستی گذراند.
کهن سرا 💚
Video
.
تنها تصویرِ متحرکِ از آوازِ قمرالملوک وزیری در فیلم «مادر» (اسماعیل کوشان، 1330)
قمرالملوک وزیری نخستین خوانندهای است که در دورۀ پهلوی اول، بهدعوت شکراللهخانِ تارزن، بدون حجاب، در کنسرتی در «گراند هتل» آواز خواند. او دو ماه قبل از اجرایِ کنسرت بارها تهدید میشد؛ با وجود این، روزی که کنسرتاش را اجرا کرد، به تالاری که یکهزاروپانصد نفر گنجایش داشت حدود سههزار نفر هجوم بُردند. دکتر اسماعیل کوشان، که از چنین استقبالی باخبر بود، از بانو قمر برای حضور در صحنههایی از فیلمِ «مادر» دعوت کرد. قمر ابتدا نپذیرفت؛ اما با پادرمیانیِ عصمت دلکش، که نقشِ اصلی را در همین فیلم ایفا میکرد، و دیدن یکی از محصولات «پارسفیلم» بهنام «شرمسار» (1329) رضایت داد که در صحنههایی از فیلم، به نقش خودش، حضور داشته باشد. قمر در فیلم شعرهایی از حافظ (معاشران گره از زُلف یار باز کنید) و سعدی میخواند.
نگاتیو و نسخههای پزتیو این فیلم صبح روز پنجشنبه اول خرداد 1331 در آتشسوزیِ مهیبِ استودیو «پارسفیلم» (واقع در خیابان تخت جمشید) طعمۀ حریق شد، و کوشان بعدها با کپیهایی که از فیلم در سینماهای شهرستانها مانده بود، و تهیۀ «دوبلکیت» نسخۀ بیکیفیتی (شاید هم دو کپی) از فیلم تهیه و نگهداری کرد، که خوشبختانه باقی مانده است.
#عباس_بهارلو #قمرالملوک_وزیری #مادر #اسماعیل_کوشان #پارسفیلم
تنها تصویرِ متحرکِ از آوازِ قمرالملوک وزیری در فیلم «مادر» (اسماعیل کوشان، 1330)
قمرالملوک وزیری نخستین خوانندهای است که در دورۀ پهلوی اول، بهدعوت شکراللهخانِ تارزن، بدون حجاب، در کنسرتی در «گراند هتل» آواز خواند. او دو ماه قبل از اجرایِ کنسرت بارها تهدید میشد؛ با وجود این، روزی که کنسرتاش را اجرا کرد، به تالاری که یکهزاروپانصد نفر گنجایش داشت حدود سههزار نفر هجوم بُردند. دکتر اسماعیل کوشان، که از چنین استقبالی باخبر بود، از بانو قمر برای حضور در صحنههایی از فیلمِ «مادر» دعوت کرد. قمر ابتدا نپذیرفت؛ اما با پادرمیانیِ عصمت دلکش، که نقشِ اصلی را در همین فیلم ایفا میکرد، و دیدن یکی از محصولات «پارسفیلم» بهنام «شرمسار» (1329) رضایت داد که در صحنههایی از فیلم، به نقش خودش، حضور داشته باشد. قمر در فیلم شعرهایی از حافظ (معاشران گره از زُلف یار باز کنید) و سعدی میخواند.
نگاتیو و نسخههای پزتیو این فیلم صبح روز پنجشنبه اول خرداد 1331 در آتشسوزیِ مهیبِ استودیو «پارسفیلم» (واقع در خیابان تخت جمشید) طعمۀ حریق شد، و کوشان بعدها با کپیهایی که از فیلم در سینماهای شهرستانها مانده بود، و تهیۀ «دوبلکیت» نسخۀ بیکیفیتی (شاید هم دو کپی) از فیلم تهیه و نگهداری کرد، که خوشبختانه باقی مانده است.
#عباس_بهارلو #قمرالملوک_وزیری #مادر #اسماعیل_کوشان #پارسفیلم