کهن سرا 💚
2.9K subscribers
20.6K photos
10.3K videos
199 files
1.45K links
کاش میشد به قدیم ترها برگردیم...
Download Telegram
مردی را علت قولنج افتاد. تمام شب از
خدای درخواست که بادی از وی خارج شود.
چون سحر رسید ناامید گشت و دست از
زندگی شسته، تشهد می‌کرد، و می‌گفت بار
خدایا بهشت نصیبم فرمای!

یکی از حاضران گفت: ای نادان!

از آغاز شب تا این زمان التماس بادی
داشتی، پذیرفته نیامد. چگونه تقاضای
بهشتی که وسعت آن به اندازه آسمانها و
زمین است از تو مستجاب گردد؟

#عبید_زاکانی
Forwarded from دل شدگان
🌿🌹🌿🌹🌿
🌹🌿🌹🌿
🌿🌹🌿
🌹🌿
🌿



مبارک باد عید، آن دردمند بی‌کسی را
که نه کس را مبارکباد گوید نه کس او را

#شیخ_بهایی



ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

#حافظ


همه ساله بخت تو پیروز باد
همه روزگار تو نوروز باد

#فردوسی


نوروز رخت دیدم خوش اشک بباریدم
نوروز و چنین باران باریده مبارک باد

#مولانا


به جشن فریدون و نوروز جم
که شادی سترد از جهان نام غم

#نظامی


دوست بازآمد و دشمن به مصیبت بنشست
باد نوروز علی رغم خزان بازآمد

#سعدی


عید قدم مبارک نوروز مژده داد
کامسال تازه از پی هم فتح ها شود

#خاقانی


کای تازه بهار عالم افروز
هر روز تو عید باد و نوروز

#وحشی_بافقی


نداند باغ ویران جز زبان باد نوروزی
به قول او کند ایدون همی آباد ویران‌ها

#ناصر_خسرو


آمد نوروز ماه با گل سوری به هم
بادهٔ سوری بگیر، بر گل سوری بچم

#منوچهری


از این فرخنده فروردین و خرم جشن نوروزی
نصیب خسرو عادل سعادت باد و پیروزی

#فرخی_سیستانی


نوروز همایون شد و روز می گلگون
پیمانه‌کشان ساغر سرشار گرفتند

#فروغی_بسطامی


رسید موسم نوروز و یمن مقدم او
به سوی هر دلی از خرمی نشان آورد

#عبید_زاکانی


که نوروز آمد و گلزار بشگفت
صبا با گل پیام عاشقان گفت

#امیر_خسرو_دهلوی


زمستان را بود فرجام نوروز
چنانچون تیره شب را عاقبت روز

#فخرالدین_اسعد_گرگانی



🌿
🌹🌿
🌿🌹🌿
🌹🌿🌹🌿
🌿🌹🌿🌹🌿
زن طلحک فرزندی زایید
سلطان محمود او را پرسيد
كه چه زاده است ؟
گفت : از درويشان چه زايد ؟
پسری يا دختری
سلطان گفت مگر از بزرگان چه زايد ؟
گفت ظلم وجور وخانه براندازی خلق



#عبید زاکانی
در مراسم ختمی مردان زیادی جمع شده بودند، شخصی از صاحب عزا پرسید: چه شده؟
گفت: الاغم جفتک زده زنم را کشت،
گفت: این همه جمعیت برای تسلیت آمدن؟
گفت: نه،برای خریدن الاغ آمدن

#عبید زاکانی
سلطان محمود از تلخک پرسید: فکر میکنی جنگ و نزاع چگونه بین مردم آغاز میشود؟

تلخک گفت: ای پدر سوخته،
سلطان گفت: توهین میکنی، سر از بدنت جدا خواهم کرد،
تلخک خندید و گفت:
جنگ اینگونه آغاز میشود،
کسی غلطی میکند و
کسی به غلط جواب میدهد.




#عبید زاکانی
سلطان محمود از طلحک پرسید:
فکر می کنی جنگ و نزاع چگونه بین
مردم آغاز می شود؟
طلحک گفت: ای پدر سوخته
سلطان گفت: توهین می کنی؟ سر از بدنت
جدا خواهم کرد!
طلحک خندید و گفت:
جنگ این گونه آغاز می شود؛
کسی غلطی می کند و
کسی به غلط جواب می دهد...

#عبید زاکانی
سلطان #محمود غزنوی، پیری ضعیف را دید که پشتواره خار میکشد، بر او رحمش آمد گفت:
ای پیر دو سه دینار زر میخواهی یا درازگوشی یا دو سه گوسفند یا باغی که به تو دهم، تا از این زحمت خلاصی یابی؟
پیر گفت: زر بده تا در میان بندم و بر درازگوش بنشینم و گوسفندان در پیش گیرم و به باغ روم و به دولت تو در باقی عمر آنجا بیاسایم.
سلطان را خوش آمد و فرمود چنان کردند...



#عبید زاکانی
فردى گوسفند دیگری میدزدید
و گوشتش را صدقه می‌کرد!از او پرسیدند که این چه معنی دارد؟
گفت:ثواب صدقه با گناه دزدی برابر گردد و درمیانه پیه و دنبه‌اش اضافی باشد برای من!



#عبید_زاکانی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌