Forwarded from دل شدگان (Ensieh)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#چیزهایی_هست_که_نمیدانیم
🎞 ۸ سرزمینی که در هیچ صورت ، نمی توانید بر آن قدم بگذارید❗️
( 8 نقطه ممنوع الورود در سرتاسر جهان را در این ویدئوی جذاب مشاهده کنید! )
@Ashoftehalan
🎞 ۸ سرزمینی که در هیچ صورت ، نمی توانید بر آن قدم بگذارید❗️
( 8 نقطه ممنوع الورود در سرتاسر جهان را در این ویدئوی جذاب مشاهده کنید! )
@Ashoftehalan
#چیزهایی_هست_که_نمیدانیم
🔖 نخستین مدارس ایران چگونه بودند؟
✅ آموزش در سدههای ۱۲ و ۱۳ ه. ق در مکتبخانهها و مدارس دینی ایران در حدی بود که افراد خواندن و نوشتن و حداکثر احکام دینی را بیاموزند. از میان افرادی که این مرحله را پشت سر میگذاشتند، تعداد معدودی که توانایی مالی و علاقه به فراگیری علوم بیشتر را داشتند برای علمآموزی به شهرهای بزرگ و مذهبی که دارای مدارس علوم دینی معتبر بودند میرفتند.
اولین مدارس نوین در ایران از دوران محمدشاه قاجار شکل گرفتند. اولین مدرسه را کشیشی آمریکایی بهنام پرکینز در ارومیه در سال ۱۲۵۴ ه. ق ساخت که در آن علاوه بر برخی دانشهای جدید، قالیباقی و آهنگری نیز به کودکان تعلیم داده میشد و دومین مدرسه را اوژن بوره(کشیش فرانسوی) در سال ۱۲۵۵ در تبریز بنا کرد.
اینها همه جدا از تلاشهای میرزا حسن رشدیه از بنیانگذاران مدارس نوین برای ایجاد مدرسه در شهرهای تبریز، مشهد و تهران است که شاید چون ایرانی بود، با سرزنشها و آزار هموطنان مواجه شد...
🏮دارالفنون
دارالفنون نام مدرسه متوسطهای بود که به ابتکار میرزا تقی خان امیرکبیر در زمان ناصرالدینشاه قاجار برای آموزش علوم و فنون جدید در تهران تأسیس شد. این مدرسه نخستین مدرسه ایران به سبك مدارس عالی اروپا بود.
امیر کبیر هفت معلم را در رشتههای مختلف برای تدریس در این مدرسه از اتریش به ایران آورد.
مدرسه دارالفنون ۱۳ روز قبل از قتل امیرکبیر یعنی در ششم دی ماه ۱۲۳۰ شمسی افتتاح شد.
شاگردان دارالفنون، لباس مخصوص به خود داشتند. آنها سالی دو دست لباس تابستانی و زمستانی به رایگان دریافت میکردند و ناهار را به خرج مدرسه در آنجا میخوردند.
آنها کمک هزینه تحصیلی یا مقرری دریافت میکردند که این مقرری بعدها قطع شد. گاه به هر شاگرد خوب، انعام نیز داده میشد.
رشتههای تحصیلی در دارالفنون شامل هفت رشته پیادهنظام، سواره نظام، توپخانه، پزشکی و جراحی، داروسازی و کانیشناسی بود.
در دارالفنون علاوه بر دروس اساسی، درس زبان خارجه برای شاگردان اجباری بود و در آن سه زبان فرانسه، انگلیسی و روسی تدریس میشد.
دارالفنون را همچنین میتوان نخستین دانشگاه در تاریخ مدرن ایران دانست.
🏮مدرسه رشدیه
مدرسهی رشدیه نام مدرسهای است که میرزا حسن رشدیه در سال ۱۲۶۸ شمسی در ششگِلان تبریز تأسیس کرد.
مدرسهی رشدیه نخستین دبستان به سبک نوین در ایران بود.
پس از چند سال بهعلت تخریب بنای مدرسه، مدرسهی دیگری در کوی «جُبّهخانه» ساخته شد. این مدرسه در نهایت به محل کنونی در خیابان ارتش جنوبی تبریز منتقل شد.
رشدیه پس از تلاشهای فراوان برای ساخت مدارس متعدد در ۹۷ سالگی درگذشت.
وصیت او چنین بود: "مرا در محلی به خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند و از این بابت روحم شاد شود".
🏮اولین مدارس دخترانه ایران
تا پیش از مشروطیت، در ایران به عوام چنین تلقین میشد که درس خواندن برای دختران لازم، جایز و پسندیده نیست.
راهاندازی اولین مدرسه دختران در ایران توسط بیبی خانم استرآبادی بود.
او اولین مدرسه دختران در ایران را به نام «دوشیزگان» در سال ۱۳۲۴ هجری قمری تاسیس کرد. اما اقدام جسورانه وی با مخالفت بسياری روبرو شد. سرانجام، با وجود ايستادگی بیبی خانم این فشارها باعث شد مدرسه دوشيزگان تعطيل شود.
مدرسه «ناموس» مدرسه دیگری برای دختران بود که در سال ۱۳۲۶ ه. ق توسط خانم طوبی آزموده در خيابان فرمانفرمای تهران تأسيس شد.
پس از مقاومتهای فراوان زنان در برابر هنجارهای غلط آن دوران، سرانجام در سال ۱۳۲۷ ه. ق كليه دبستانهای تهران دولتی شدند و رسماً تحت نظارت اداره فرهنگ قرار گرفتند و ۴۶ باب مدارس دخترانه و پسرانه تأسيس گرديد.
🏮مدرسه شوکتیه
مدرسه شوکتیه اولین موسسه آموزش در شهرستان بیرجند بود که در ۱۲۶۹ ه.ش (از محل موقوفات شوکتالملک اول) تحت عنوان حسینیه شوکتیه ساخته شد و در ۱۲۸۲ ه.ش تبدیل به مدرسه شد.
این مدرسه پس از دارالفنون تهران و رشدیه تبریز سومین مدرسه بود که آموزش به سبک جدید را در ایران آغاز کرد.
مدرسه شوکتیه ابتدا در مقطع ابتدایی بود که پس از مدتی دبیرستان شوکتیه نیز به آن افزوده شد.
برای تشویق افراد به تحصیل در این مدرسه برای محصلین بیبضاعت و خانواده آنها کمکهای نقدی و جنسی موثری در نظر گرفته میشد.
🏮مدرسه سعادت بوشهر
مدرسهی سعادت که در ۱۲۷۸ ش به سبک نوین آموزشی در بوشهر تأسیس شد، از نظر تاریخی مادر مدارس جنوب ایران محسوب میشود.
🔖 نخستین مدارس ایران چگونه بودند؟
✅ آموزش در سدههای ۱۲ و ۱۳ ه. ق در مکتبخانهها و مدارس دینی ایران در حدی بود که افراد خواندن و نوشتن و حداکثر احکام دینی را بیاموزند. از میان افرادی که این مرحله را پشت سر میگذاشتند، تعداد معدودی که توانایی مالی و علاقه به فراگیری علوم بیشتر را داشتند برای علمآموزی به شهرهای بزرگ و مذهبی که دارای مدارس علوم دینی معتبر بودند میرفتند.
اولین مدارس نوین در ایران از دوران محمدشاه قاجار شکل گرفتند. اولین مدرسه را کشیشی آمریکایی بهنام پرکینز در ارومیه در سال ۱۲۵۴ ه. ق ساخت که در آن علاوه بر برخی دانشهای جدید، قالیباقی و آهنگری نیز به کودکان تعلیم داده میشد و دومین مدرسه را اوژن بوره(کشیش فرانسوی) در سال ۱۲۵۵ در تبریز بنا کرد.
اینها همه جدا از تلاشهای میرزا حسن رشدیه از بنیانگذاران مدارس نوین برای ایجاد مدرسه در شهرهای تبریز، مشهد و تهران است که شاید چون ایرانی بود، با سرزنشها و آزار هموطنان مواجه شد...
🏮دارالفنون
دارالفنون نام مدرسه متوسطهای بود که به ابتکار میرزا تقی خان امیرکبیر در زمان ناصرالدینشاه قاجار برای آموزش علوم و فنون جدید در تهران تأسیس شد. این مدرسه نخستین مدرسه ایران به سبك مدارس عالی اروپا بود.
امیر کبیر هفت معلم را در رشتههای مختلف برای تدریس در این مدرسه از اتریش به ایران آورد.
مدرسه دارالفنون ۱۳ روز قبل از قتل امیرکبیر یعنی در ششم دی ماه ۱۲۳۰ شمسی افتتاح شد.
شاگردان دارالفنون، لباس مخصوص به خود داشتند. آنها سالی دو دست لباس تابستانی و زمستانی به رایگان دریافت میکردند و ناهار را به خرج مدرسه در آنجا میخوردند.
آنها کمک هزینه تحصیلی یا مقرری دریافت میکردند که این مقرری بعدها قطع شد. گاه به هر شاگرد خوب، انعام نیز داده میشد.
رشتههای تحصیلی در دارالفنون شامل هفت رشته پیادهنظام، سواره نظام، توپخانه، پزشکی و جراحی، داروسازی و کانیشناسی بود.
در دارالفنون علاوه بر دروس اساسی، درس زبان خارجه برای شاگردان اجباری بود و در آن سه زبان فرانسه، انگلیسی و روسی تدریس میشد.
دارالفنون را همچنین میتوان نخستین دانشگاه در تاریخ مدرن ایران دانست.
🏮مدرسه رشدیه
مدرسهی رشدیه نام مدرسهای است که میرزا حسن رشدیه در سال ۱۲۶۸ شمسی در ششگِلان تبریز تأسیس کرد.
مدرسهی رشدیه نخستین دبستان به سبک نوین در ایران بود.
پس از چند سال بهعلت تخریب بنای مدرسه، مدرسهی دیگری در کوی «جُبّهخانه» ساخته شد. این مدرسه در نهایت به محل کنونی در خیابان ارتش جنوبی تبریز منتقل شد.
رشدیه پس از تلاشهای فراوان برای ساخت مدارس متعدد در ۹۷ سالگی درگذشت.
وصیت او چنین بود: "مرا در محلی به خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند و از این بابت روحم شاد شود".
🏮اولین مدارس دخترانه ایران
تا پیش از مشروطیت، در ایران به عوام چنین تلقین میشد که درس خواندن برای دختران لازم، جایز و پسندیده نیست.
راهاندازی اولین مدرسه دختران در ایران توسط بیبی خانم استرآبادی بود.
او اولین مدرسه دختران در ایران را به نام «دوشیزگان» در سال ۱۳۲۴ هجری قمری تاسیس کرد. اما اقدام جسورانه وی با مخالفت بسياری روبرو شد. سرانجام، با وجود ايستادگی بیبی خانم این فشارها باعث شد مدرسه دوشيزگان تعطيل شود.
مدرسه «ناموس» مدرسه دیگری برای دختران بود که در سال ۱۳۲۶ ه. ق توسط خانم طوبی آزموده در خيابان فرمانفرمای تهران تأسيس شد.
پس از مقاومتهای فراوان زنان در برابر هنجارهای غلط آن دوران، سرانجام در سال ۱۳۲۷ ه. ق كليه دبستانهای تهران دولتی شدند و رسماً تحت نظارت اداره فرهنگ قرار گرفتند و ۴۶ باب مدارس دخترانه و پسرانه تأسيس گرديد.
🏮مدرسه شوکتیه
مدرسه شوکتیه اولین موسسه آموزش در شهرستان بیرجند بود که در ۱۲۶۹ ه.ش (از محل موقوفات شوکتالملک اول) تحت عنوان حسینیه شوکتیه ساخته شد و در ۱۲۸۲ ه.ش تبدیل به مدرسه شد.
این مدرسه پس از دارالفنون تهران و رشدیه تبریز سومین مدرسه بود که آموزش به سبک جدید را در ایران آغاز کرد.
مدرسه شوکتیه ابتدا در مقطع ابتدایی بود که پس از مدتی دبیرستان شوکتیه نیز به آن افزوده شد.
برای تشویق افراد به تحصیل در این مدرسه برای محصلین بیبضاعت و خانواده آنها کمکهای نقدی و جنسی موثری در نظر گرفته میشد.
🏮مدرسه سعادت بوشهر
مدرسهی سعادت که در ۱۲۷۸ ش به سبک نوین آموزشی در بوشهر تأسیس شد، از نظر تاریخی مادر مدارس جنوب ایران محسوب میشود.
😤 #چیزهایی_هست_که_نمیدانیم
❌ #نرون_خوانی!
🔕 به بهانه ی زادروز #نرون ، یکی از خونریزترین و دیوانه ترین آفریدگان این کُره ی خاکی ⁉️
📌 بنابر یاداشت های باقی مانده از کاسیوس سیاستمدار رومی؛ نرون چند جلاد را برای کشتن مادر خود فرستاد؛ و مادرش نیز به خاطر پشیمانی از داشتن چنین فرزندی به آنان گفت:
شکمم را پاره کنید!
📌 وقتی همسر باردار نرون امپراتور روم در اثر کتکهای او کشته شد، نرون که از این اتفاق بسیار پشیمان شده بود پسر جوانی را که شبیه همسرش بود به کاخ آورد، دستور داد عقیمش کردند و با او ازدواج کرد!
📌 هنگامی که نرون امپراتور روم به جنون مبتلا شد، دستور اجرای نمایشهایی را میداد که ماهها به طول می انجامیدند و تماشاچیان اجازه خروج نداشتند. مردم برای خارج شدن از سالن وانمود میکردند مرده اند!!
📌 نرون هم مثل هیتلر، صدام، مائو، موسلینی، ابوبکر بغدادی ، استالین و صدها خونریز دیگر ، دارای بُعد احساسی هم در روح خود بوده ، به طوریکه ، گفته شده شعرهای لطیفی می سروده است!!
⏯ واقعیت مجازی؛ کاخ طلایی #نرون را باز سازی می کند! گزارشی جذاب از یورونیوز فارسی 👇
❌ #نرون_خوانی!
🔕 به بهانه ی زادروز #نرون ، یکی از خونریزترین و دیوانه ترین آفریدگان این کُره ی خاکی ⁉️
📌 بنابر یاداشت های باقی مانده از کاسیوس سیاستمدار رومی؛ نرون چند جلاد را برای کشتن مادر خود فرستاد؛ و مادرش نیز به خاطر پشیمانی از داشتن چنین فرزندی به آنان گفت:
شکمم را پاره کنید!
📌 وقتی همسر باردار نرون امپراتور روم در اثر کتکهای او کشته شد، نرون که از این اتفاق بسیار پشیمان شده بود پسر جوانی را که شبیه همسرش بود به کاخ آورد، دستور داد عقیمش کردند و با او ازدواج کرد!
📌 هنگامی که نرون امپراتور روم به جنون مبتلا شد، دستور اجرای نمایشهایی را میداد که ماهها به طول می انجامیدند و تماشاچیان اجازه خروج نداشتند. مردم برای خارج شدن از سالن وانمود میکردند مرده اند!!
📌 نرون هم مثل هیتلر، صدام، مائو، موسلینی، ابوبکر بغدادی ، استالین و صدها خونریز دیگر ، دارای بُعد احساسی هم در روح خود بوده ، به طوریکه ، گفته شده شعرهای لطیفی می سروده است!!
⏯ واقعیت مجازی؛ کاخ طلایی #نرون را باز سازی می کند! گزارشی جذاب از یورونیوز فارسی 👇
Telegram
#چیزهایی_هست_که_نمیدانیم
🔖 ایرانیان میهن دوست! تا چه میزان با #آرتمیس ، نخستین و تنها زن دریا سالار جهان تا به امروز، آشنایید؟!
✅ آرتمیس یا آرتمیز در لغت به معنی راست گفتار بزرگ است.
از آرتمیس به عنوان #نخستین_و_تنها_زن_دریا_سالار_جهان تا به امروز نام برده اند!
پدر آرتمیس لوگدامیس نام داشت. وی فرماندار شهر هالیکارناس، مرکز کاریا بود و مادرش در جزیره ی کرت به دنیا آمده بود.
در مورد ریشه ی نام این بانو دو نظر وجود دارد. ممکن است نام این بانو از الهه ی یونانی یعنی آرتمیس که در اسطورههای یونانی، خدابانوی شکار و ماه و حاصلخیزی بوده، به عاریت گرفته شدهباشد و از طرفی دیگر ممکن است ریشهٔ نام این بانو از واژههای ایرانی آرتا، آرت، آرته (از اوستایی یا پارسی کهن) که میتواند به بزرگ، خوب، پاک واژهشناسی شود، گرفته شدهباشد. بنابر این واژهشناسی «آرتمیس» میتواند «بانوی پاک، بزرگ، ...» باشد.
در دوره ی هخامنشی این بانو ساتراپی کاریا را برعهده داشتهاست. در آن هنگام کاریا یکی از ساتراپهای ایران بهشمار می رفته است. #هرودوت که خود نیز از اهالی هالیکارناس بوده، حیرت و شگفتی خود را از شرکت این بانو در جنگهای ضد یونان پنهان نکردهاست. بنابر گفته ی هرودوت هیچکدام از فرماندهان تابع ایران به اندازه ی او به خشایارشا رأی صائب ارائه نداده و راهنمایی گرانبها نکردهاست.
آرتمیس Artemis نخستین زن دریانورد ایرانی است كه درحدود ۲۴۸۰ سال پیش، فرمان دریاسالاری خویش را از سوی خشایارشاه هخامنشی دریافت كرد و اولین بانویی می باشد كه در تاریخ دریانوردی جهان در جایگاه فرماندهی دریایی قرار گرفته است. در سال ۴۸۴ پیش از میلاد، هنگامی كه فرمان بسیج دریایی برای شركت در جنگ با یونان از سوی خشایارشاه صادر شد، آرتمیس فرماندار سرزمین كاریه با پنج فروند كشتی جنگی كه خود فرماندهی آنها را در دست داشت به نیروی دریایی ایران پیوست. دراین جنگ كه ایرانیان موفق به تصرف آتن شدند، نیروی زمینی ایران را ۸۰۰ هزار پیاده و ۸۰ هزار سواره تشكیل می داد و نیروی دریایی ایران شامل ۱۲۰۰ ناو جنگی و ۳۰۰ كشتی ترابری بود.
همچنین، آرتمیس در سال ۴۸۰ پیش از میلاد در جنگ سالامین Salamine كه بین نیروی دریایی ایران و یونان درگرفت شركت داشت و دلاوری های بسیاری از خود نشان داد و با ستایش دوست و آشنا روبرو شد. او در یكی از دشوارترین شرایط در جنگ سالامین، بادلیری و بی باكی كم مانند، توانست بخشی از نیروی دریایی ایران را از خطر نابودی نجات دهد و به همین دلیل به افتخار دریافت فرمان دریاسالاری از سوی خشایارشاه رسید. او حتی به خشایارشاه پیشنهاد ازدواج نیز داد که به دلایلی این پیوند صورت نگرفت.
در سالهای دهه شصت میلادی (دهه چهل خورشیدی) نیروی دریایی ایران، برای نخستین بار ناو شكن بزرگی را به نام یك زن نام گذاری كرد و او «آرتمیس» بود.
ناو شكن آرتمیس در دوران خدمت «دریاسالار فرج الله رسایی» به آب انداخته شد و سالها بر روی آبهای خلیج همیشه فارس پاسدار سواحل ایران بود.
🔖 ایرانیان میهن دوست! تا چه میزان با #آرتمیس ، نخستین و تنها زن دریا سالار جهان تا به امروز، آشنایید؟!
✅ آرتمیس یا آرتمیز در لغت به معنی راست گفتار بزرگ است.
از آرتمیس به عنوان #نخستین_و_تنها_زن_دریا_سالار_جهان تا به امروز نام برده اند!
پدر آرتمیس لوگدامیس نام داشت. وی فرماندار شهر هالیکارناس، مرکز کاریا بود و مادرش در جزیره ی کرت به دنیا آمده بود.
در مورد ریشه ی نام این بانو دو نظر وجود دارد. ممکن است نام این بانو از الهه ی یونانی یعنی آرتمیس که در اسطورههای یونانی، خدابانوی شکار و ماه و حاصلخیزی بوده، به عاریت گرفته شدهباشد و از طرفی دیگر ممکن است ریشهٔ نام این بانو از واژههای ایرانی آرتا، آرت، آرته (از اوستایی یا پارسی کهن) که میتواند به بزرگ، خوب، پاک واژهشناسی شود، گرفته شدهباشد. بنابر این واژهشناسی «آرتمیس» میتواند «بانوی پاک، بزرگ، ...» باشد.
در دوره ی هخامنشی این بانو ساتراپی کاریا را برعهده داشتهاست. در آن هنگام کاریا یکی از ساتراپهای ایران بهشمار می رفته است. #هرودوت که خود نیز از اهالی هالیکارناس بوده، حیرت و شگفتی خود را از شرکت این بانو در جنگهای ضد یونان پنهان نکردهاست. بنابر گفته ی هرودوت هیچکدام از فرماندهان تابع ایران به اندازه ی او به خشایارشا رأی صائب ارائه نداده و راهنمایی گرانبها نکردهاست.
آرتمیس Artemis نخستین زن دریانورد ایرانی است كه درحدود ۲۴۸۰ سال پیش، فرمان دریاسالاری خویش را از سوی خشایارشاه هخامنشی دریافت كرد و اولین بانویی می باشد كه در تاریخ دریانوردی جهان در جایگاه فرماندهی دریایی قرار گرفته است. در سال ۴۸۴ پیش از میلاد، هنگامی كه فرمان بسیج دریایی برای شركت در جنگ با یونان از سوی خشایارشاه صادر شد، آرتمیس فرماندار سرزمین كاریه با پنج فروند كشتی جنگی كه خود فرماندهی آنها را در دست داشت به نیروی دریایی ایران پیوست. دراین جنگ كه ایرانیان موفق به تصرف آتن شدند، نیروی زمینی ایران را ۸۰۰ هزار پیاده و ۸۰ هزار سواره تشكیل می داد و نیروی دریایی ایران شامل ۱۲۰۰ ناو جنگی و ۳۰۰ كشتی ترابری بود.
همچنین، آرتمیس در سال ۴۸۰ پیش از میلاد در جنگ سالامین Salamine كه بین نیروی دریایی ایران و یونان درگرفت شركت داشت و دلاوری های بسیاری از خود نشان داد و با ستایش دوست و آشنا روبرو شد. او در یكی از دشوارترین شرایط در جنگ سالامین، بادلیری و بی باكی كم مانند، توانست بخشی از نیروی دریایی ایران را از خطر نابودی نجات دهد و به همین دلیل به افتخار دریافت فرمان دریاسالاری از سوی خشایارشاه رسید. او حتی به خشایارشاه پیشنهاد ازدواج نیز داد که به دلایلی این پیوند صورت نگرفت.
در سالهای دهه شصت میلادی (دهه چهل خورشیدی) نیروی دریایی ایران، برای نخستین بار ناو شكن بزرگی را به نام یك زن نام گذاری كرد و او «آرتمیس» بود.
ناو شكن آرتمیس در دوران خدمت «دریاسالار فرج الله رسایی» به آب انداخته شد و سالها بر روی آبهای خلیج همیشه فارس پاسدار سواحل ایران بود.
😤 #چیزهایی_هست_که_نمیدانیم!
🔖 ماجرای عجیبوغریب ٢١ آگوستِ مسجدالاقصی و قصهی پیچیدهی آرماگدون
(دنیس مایکل ولیم روهان) شهروند اسرائیلی _اصالتا استرالیایی_ در ساعت هفت صبح روز ٢١ آگوست سال ۱۹۶۹ #مسجدالاقصی را به آتش کشید!
در نتیجهی این اقدام، ۱۵۰۰ متر مربع از فضای مسجد از بین رفت و منبر تاریخی که با سفارش نورالدین زنگی ساخته شد و پس از جنگهای صلیبی و فتح بیتالمقدس در سال ١١٨٧، به وسیلهی صلاحالدین ایوبی از حلب به بیتالمقدس آورده شده بود تخریب شد! علاوه بر این، محراب زکریا در مجاورت مسجد عمر، مقام اربعین در مجاورت محراب زکریا، ۳ راهرو از مجموع ۷ راهروِ امتداد یافته از جنوب به شمال و ستونها و نمادهای زینتی در این مکان نابود شد و بخشی از سقف نیز در جریان آتش سوزی فرو ریخت و خسارتهای زیادی هم به درها و پنجرههای مسجد وارد شد!
گرچه اسرائیلیها اعلام داشتند که این فرد استرالیایی یک مسیحی دیوانه بود، اما برخی منابع معتبر نیز بر این عقیده هستند که وی یک یهودی توریست بود و از لحاظ سلامت عقلی نیز هیچ مشکلی نداشت._ و به دلیل همین آتشسوزی مسجدالاقصی، امروز را روز جهانی مسجد نامیدهاند_
⚠️ خوب، این مایکل روهان، دقیقا برای چه این کار را کرد؟!
🔺به اعتقاد مسیحیان موسوم به مسيحيان صهیونیست و یهودیان تندرو اگه هیکل _معبد _ سلیمان که در زیر مسجدالاقصی قرار دارد، برای بار سوم تجدید بنا شه، نبرد خیر و شر موسوم به المجدون(آرماگدون) شروع میشه و دولت اسراییل متهمه که با استفاده از هر راهی، از جمله گودبرداری به بهانهی کشف باقیماندههای معبد سلیمان، آتش زدن و...داره زمینهی تخریب این بنا و عملا ایجاد آرماگدون _ آخرین و مهم ترین نبرد خیر و شر در تاریخ _ رو فراهم میکنه.
#خدا_به_خیر_بگذرونه!
📸 لحظهی بازداشت #مایکل روهان در روز ۲۳ آگوست، دو روز پس از ماجرای آتش زدن مسجدالاقصی👇
🔖 ماجرای عجیبوغریب ٢١ آگوستِ مسجدالاقصی و قصهی پیچیدهی آرماگدون
(دنیس مایکل ولیم روهان) شهروند اسرائیلی _اصالتا استرالیایی_ در ساعت هفت صبح روز ٢١ آگوست سال ۱۹۶۹ #مسجدالاقصی را به آتش کشید!
در نتیجهی این اقدام، ۱۵۰۰ متر مربع از فضای مسجد از بین رفت و منبر تاریخی که با سفارش نورالدین زنگی ساخته شد و پس از جنگهای صلیبی و فتح بیتالمقدس در سال ١١٨٧، به وسیلهی صلاحالدین ایوبی از حلب به بیتالمقدس آورده شده بود تخریب شد! علاوه بر این، محراب زکریا در مجاورت مسجد عمر، مقام اربعین در مجاورت محراب زکریا، ۳ راهرو از مجموع ۷ راهروِ امتداد یافته از جنوب به شمال و ستونها و نمادهای زینتی در این مکان نابود شد و بخشی از سقف نیز در جریان آتش سوزی فرو ریخت و خسارتهای زیادی هم به درها و پنجرههای مسجد وارد شد!
گرچه اسرائیلیها اعلام داشتند که این فرد استرالیایی یک مسیحی دیوانه بود، اما برخی منابع معتبر نیز بر این عقیده هستند که وی یک یهودی توریست بود و از لحاظ سلامت عقلی نیز هیچ مشکلی نداشت._ و به دلیل همین آتشسوزی مسجدالاقصی، امروز را روز جهانی مسجد نامیدهاند_
⚠️ خوب، این مایکل روهان، دقیقا برای چه این کار را کرد؟!
🔺به اعتقاد مسیحیان موسوم به مسيحيان صهیونیست و یهودیان تندرو اگه هیکل _معبد _ سلیمان که در زیر مسجدالاقصی قرار دارد، برای بار سوم تجدید بنا شه، نبرد خیر و شر موسوم به المجدون(آرماگدون) شروع میشه و دولت اسراییل متهمه که با استفاده از هر راهی، از جمله گودبرداری به بهانهی کشف باقیماندههای معبد سلیمان، آتش زدن و...داره زمینهی تخریب این بنا و عملا ایجاد آرماگدون _ آخرین و مهم ترین نبرد خیر و شر در تاریخ _ رو فراهم میکنه.
#خدا_به_خیر_بگذرونه!
📸 لحظهی بازداشت #مایکل روهان در روز ۲۳ آگوست، دو روز پس از ماجرای آتش زدن مسجدالاقصی👇
کهن سرا 💚
«برای یک سرباز ایرانی ننگ است که اسلحهاش يعنی ناموسش به دست دشمن بیافتد...» #حسینعلی_صدآفرین؛ مردی که یک تنه در برابر یک لشگر ایستاد!
#چیزهایی_هست_که_نمیدانیم
🔖 از جانفشانی سرباز تنها، شهيد " #حسینعلی صد آفرين" چه میدانید؟
📌 به مناسبت روزهای تاریک شهریور ۱۳۲۰ و اشغال ایران توسط روسها
🌹 نام سرباز وطن، " #حسین علی صدآفرین" را از خاطر نبريم، بزرگمردی كه به تنهایی ٤ ساعت جلوی لشگر روس را می گیرد و در راه ايران، يك تنه جان پاكش را فدا میكند.
در ٣٥ کیلومتری شمال غرب شهرستان نمین، یکی از شهرستانهای استان اردبیل پاسگاه صدآفرین قرار دارد .نام پيشين این پاسگاه(کلوز) بود. پاسگاه صدآفرین، به عنوان آخرین نقطهی مرزی ميان روستای خواجه بلاغی و خوش آباد پیله رود قرار دارد.
شبانگاه دوم شهریور ١٣٢٠، در جریان جنگ جهانی دوم، نمایندگان قوای روس پس از تسلیم دولت ایران ورود خود را به مرزهای ایران در منطقهی نمین به پاسگاه کلوز اطلاع می دهند.
#حسین_علی_صدآفرین به عنوان معاون پاسگاه انجام وظیفه می کرد. او در آن زمان، ١٧ سال سابقهی خدمت داشت و از اهالی زنجان بود و ٢ پسر متولد ١٣٠٩ و ١٣١١ داشت و همسر وی نیز مربی قرآن بود. آنها در روستای خواجه بلاغی زندگی می كردند.
حسین علی، پس از شنیدن خبر حملهی ارتش روسيه، بلافاصله پیش فرماندهی پاسگاه رفته و او را در جریان قرار می دهد. فرمانده، تمایلی برای درگیری از خود نشان نمی دهد و هیچ کس خود را برای مبارزه آماده نمی کند، اما حسينعلی به خانه خود می رود و با خانواده وداع می کند. او به پاسگاه بر می گردد و می خواهد از اسلحه خانه، تفنگ بردارد ولی هیچ یک از همکارانش از ترس مؤاخذه از سوی مافوق در اسلحه خانه را باز نمی کنند، حسينعلی مجبور می شود با شلیک گلوله در اسلحه خانه را باز کند تعدادی تفنگ برنو بردارد و سپس کمی دورتر از پاسگاه، تفنگها را در فاصله های مختلفی قرار می دهد.
ساعت ٤ صبح حمله شروع میشود. حسین علی شروع به تیراندازی می کند.
نيروهای روس، كه انتظار حمله را نداشتند، تصور می کردند با عدهی زیادی طرف هستند، بنابراين با تمام توان پاسگاه کلوز را با اسلحه و توپ گلوله باران و با هواپیما بمباران می کنند .
اما حسین علی، جلوتر از پاسگاه، تنها با یک جعبه مهمات و سه قطار فشنگ، پشت تختهسنگها مردانه ایستاده است.
...او می جنگد تا آخرین فشنگ میجنگد...
حسينعلی، يك تنه، تا ساعت ٨صبح (و به روايتی، ١٠ صبح) در برابر قوای روس شجاعانه می جنگد.
اين در حالی بود كه میمنه و میسره (ستون های راست و چپ) لشکر روس در ساعت ٦ صبح از سوی نمین و ارشق با عبور از دهات و قصبه، وارد اردبیل شده بودند ولی ستون اصلی لشکر روس با مقاومت یکه و تنها ولی جانانهی حسین صدآفرین در حوالی پاسگاه کلوز زمین گیر شده بود.
... در حالي كه توپخانهی دشمن، پاسگاه كلوز را ویران کرده و مهمات حسین علی تمام شده بود، برای این كه اسلحه ها، به دست دشمن نیفتد اسلحه ها را میشكند و فرياد میزند: برای یک سرباز ایرانی ننگ است که اسلحه اش يعنی ناموسش به دست دشمن بیافتد...
او به جنگ تن به تن روی می آورد و با چنگ و دندان با دشمن مقابله میکند و در این درگیری تن به تن به شهادت می رسد و سربازان روس وقتی متوجه می شوند، تنها یک نفر با آنان میجنگیده است با خشم تمام از مقاومت "تنها مرد"، سر از تنش جدا می کنند.
فرماندهی روس كه بعد از لحظاتی وارد پاسگاه می شود وقتی اسم شهید را می پرسد، او را حسین علی معرفی می کنند.
وی از این كه صدآفرین کشته شده، نیرو های خود را مؤاخده می کند و با تحسین شجاعت این سرباز ایرانی، به زبان روسی او را با لقب " هزار آفرین " خطاب می کند.
در حالي كه اهالی روستا، در حین جنگ، روستا را خالی كرده بودند، فقط چراغ یک خانه روشن مانده بود و آن هم خانه صدآفرین بود که زنان روستا نتوانسته بودند همسر حسينعلی را راضي به ترك روستا كنند...
مردم پس ازبازگشت به روستا به سراغ پاسگاه می روند و توسط ملا مرتضی سید حسینی پیله رود، بر پیکر مطهر حسينعلی صد آفرين نماز میت خوانده می شود و در همان پاسگاه به خاک سپرده میشود...
پس از گذشت سال ها از شهادت اين سرباز فداكار ميهن، يك فرد ايران دوست و غيرتمند
از روستای خواجه بلاغی به نام طومار جعفری آرامگاه شهيد حسين علی صد آفرين را بازسازی می کند...
در سال ١٣٧٤ همسر این شهید در وداع آخر، بر سر مزار #حسينعلی حاضر مي شود و از٢٠ متر مانده به مزار، سینه خیز بر سر مزار میرود...
🔖 از جانفشانی سرباز تنها، شهيد " #حسینعلی صد آفرين" چه میدانید؟
📌 به مناسبت روزهای تاریک شهریور ۱۳۲۰ و اشغال ایران توسط روسها
🌹 نام سرباز وطن، " #حسین علی صدآفرین" را از خاطر نبريم، بزرگمردی كه به تنهایی ٤ ساعت جلوی لشگر روس را می گیرد و در راه ايران، يك تنه جان پاكش را فدا میكند.
در ٣٥ کیلومتری شمال غرب شهرستان نمین، یکی از شهرستانهای استان اردبیل پاسگاه صدآفرین قرار دارد .نام پيشين این پاسگاه(کلوز) بود. پاسگاه صدآفرین، به عنوان آخرین نقطهی مرزی ميان روستای خواجه بلاغی و خوش آباد پیله رود قرار دارد.
شبانگاه دوم شهریور ١٣٢٠، در جریان جنگ جهانی دوم، نمایندگان قوای روس پس از تسلیم دولت ایران ورود خود را به مرزهای ایران در منطقهی نمین به پاسگاه کلوز اطلاع می دهند.
#حسین_علی_صدآفرین به عنوان معاون پاسگاه انجام وظیفه می کرد. او در آن زمان، ١٧ سال سابقهی خدمت داشت و از اهالی زنجان بود و ٢ پسر متولد ١٣٠٩ و ١٣١١ داشت و همسر وی نیز مربی قرآن بود. آنها در روستای خواجه بلاغی زندگی می كردند.
حسین علی، پس از شنیدن خبر حملهی ارتش روسيه، بلافاصله پیش فرماندهی پاسگاه رفته و او را در جریان قرار می دهد. فرمانده، تمایلی برای درگیری از خود نشان نمی دهد و هیچ کس خود را برای مبارزه آماده نمی کند، اما حسينعلی به خانه خود می رود و با خانواده وداع می کند. او به پاسگاه بر می گردد و می خواهد از اسلحه خانه، تفنگ بردارد ولی هیچ یک از همکارانش از ترس مؤاخذه از سوی مافوق در اسلحه خانه را باز نمی کنند، حسينعلی مجبور می شود با شلیک گلوله در اسلحه خانه را باز کند تعدادی تفنگ برنو بردارد و سپس کمی دورتر از پاسگاه، تفنگها را در فاصله های مختلفی قرار می دهد.
ساعت ٤ صبح حمله شروع میشود. حسین علی شروع به تیراندازی می کند.
نيروهای روس، كه انتظار حمله را نداشتند، تصور می کردند با عدهی زیادی طرف هستند، بنابراين با تمام توان پاسگاه کلوز را با اسلحه و توپ گلوله باران و با هواپیما بمباران می کنند .
اما حسین علی، جلوتر از پاسگاه، تنها با یک جعبه مهمات و سه قطار فشنگ، پشت تختهسنگها مردانه ایستاده است.
...او می جنگد تا آخرین فشنگ میجنگد...
حسينعلی، يك تنه، تا ساعت ٨صبح (و به روايتی، ١٠ صبح) در برابر قوای روس شجاعانه می جنگد.
اين در حالی بود كه میمنه و میسره (ستون های راست و چپ) لشکر روس در ساعت ٦ صبح از سوی نمین و ارشق با عبور از دهات و قصبه، وارد اردبیل شده بودند ولی ستون اصلی لشکر روس با مقاومت یکه و تنها ولی جانانهی حسین صدآفرین در حوالی پاسگاه کلوز زمین گیر شده بود.
... در حالي كه توپخانهی دشمن، پاسگاه كلوز را ویران کرده و مهمات حسین علی تمام شده بود، برای این كه اسلحه ها، به دست دشمن نیفتد اسلحه ها را میشكند و فرياد میزند: برای یک سرباز ایرانی ننگ است که اسلحه اش يعنی ناموسش به دست دشمن بیافتد...
او به جنگ تن به تن روی می آورد و با چنگ و دندان با دشمن مقابله میکند و در این درگیری تن به تن به شهادت می رسد و سربازان روس وقتی متوجه می شوند، تنها یک نفر با آنان میجنگیده است با خشم تمام از مقاومت "تنها مرد"، سر از تنش جدا می کنند.
فرماندهی روس كه بعد از لحظاتی وارد پاسگاه می شود وقتی اسم شهید را می پرسد، او را حسین علی معرفی می کنند.
وی از این كه صدآفرین کشته شده، نیرو های خود را مؤاخده می کند و با تحسین شجاعت این سرباز ایرانی، به زبان روسی او را با لقب " هزار آفرین " خطاب می کند.
در حالي كه اهالی روستا، در حین جنگ، روستا را خالی كرده بودند، فقط چراغ یک خانه روشن مانده بود و آن هم خانه صدآفرین بود که زنان روستا نتوانسته بودند همسر حسينعلی را راضي به ترك روستا كنند...
مردم پس ازبازگشت به روستا به سراغ پاسگاه می روند و توسط ملا مرتضی سید حسینی پیله رود، بر پیکر مطهر حسينعلی صد آفرين نماز میت خوانده می شود و در همان پاسگاه به خاک سپرده میشود...
پس از گذشت سال ها از شهادت اين سرباز فداكار ميهن، يك فرد ايران دوست و غيرتمند
از روستای خواجه بلاغی به نام طومار جعفری آرامگاه شهيد حسين علی صد آفرين را بازسازی می کند...
در سال ١٣٧٤ همسر این شهید در وداع آخر، بر سر مزار #حسينعلی حاضر مي شود و از٢٠ متر مانده به مزار، سینه خیز بر سر مزار میرود...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#چیزهایی_هست_که_نمیدانیم
🔖 به بهانهی ۱۸ اکتبر، سالروز درگذشت مخترع بزرگ تاریخ #توماس_ادیسون
⏯ ۱۰ اختراع ادیسون که احتمالا تا پیش از این، نمیدانستید!
🔖 به بهانهی ۱۸ اکتبر، سالروز درگذشت مخترع بزرگ تاریخ #توماس_ادیسون
⏯ ۱۰ اختراع ادیسون که احتمالا تا پیش از این، نمیدانستید!