انتشارات زندگی روزانه
253 subscribers
317 photos
12 videos
2 files
191 links
|کتاب برای زندگی بهتر|

|وب‌سایت|
www.everydaylife.ir

|اینستاگرام|
instagram.com/everydaylifebook

|توئیتر|
twitter.com/everydaylifepub

|فیسبوک|
facebook.com/everydaylifepub

|سفارش کتاب|
https://t.me/everydaylifebook

|تماس|
+۹۸۲۱۴۴۲۴۶۵۰۳
Download Telegram
از مجموعه‌ی داستان زندگی منتشر شد:

خشک‌سالی طولانی

| نوشته‌ی کنان جونز

| ترجمه‌ی زینب آرمند

| انتشارات زندگی روزانه ۱۴۰۲

| انتشارات زندگی روزانه |
انتشارات زندگی روزانه
از مجموعه‌ی داستان زندگی منتشر شد: خشک‌سالی طولانی | نوشته‌ی کنان جونز | ترجمه‌ی زینب آرمند | انتشارات زندگی روزانه ۱۴۰۲ | انتشارات زندگی روزانه |
اگر اتفاقی فقط برای یکی‌شان می‌افتاد که می‌توانست پیوند بینشان را قوی‌تر کند، اتفاقی که می‌توانستند از آن به‌سلامت گذر کنند … مثل تصادفی که از آن جان سالم درببرند و ارزش زندگی را به آن‌ها گوشزد کند. دردی کوتاه؛ دردی کوتاه و آماده که کمک کند به خواسته‌هایشان تعادل بدهند. افکارْ وحشیانه به ذهنش هجوم آورده بودند … در درونش می‌داند که اگر به این چیزها فکر کند، یعنی هیچ قدرتی ندارد. و فقط اگر یک تراژدی برایش اتفاق بیفتد می‌فهمد که اصلاً قدرتی در او مانده یا نه. چطور کسی می‌تواند آرزوی سرطان کند؟ در هفته‌‌های آینده تمام ذهنش درگیر این قضیه خواهد بود. صدایی در درونش می‌گوید: این همان بزدلی‌ای است که بالأخره همه‌مان را از هم جدا خواهد کرد؛ آن قدرت ظاهری را در هم خواهد شکست …


| انتشارات زندگی روزانه |
اولین باری که متوجه عجیب بودنِ او شدند زمانی بود که یک شب، بدون اینکه ترسیده باشد، وارد اتاقشان شد و گفت: «مامان، یه مرد روی پله‌هاست.» آن‌ها گفتند: «حتماً داشتی خواب می‌دیدی» و از او خواستند به تخت‌خوابش برگردد. کمی بعد با لحنی عاقلانه گفت: «یه مرد بود، اما کثیف و بد نبود. من داشتم با عروسک‌هام بازی می‌کردم و اون از پشت در با من حرف زد. فکر کنم اون پسربچه‌ای رو که من می‌بینم می‌شناسه.» از آن موقع فهمیده‌اند که باید اجازه بدهند با این آدم‌ها حرف بزند. همیشه آرامش عجیبی دارد، یک‌جور اطمینان، انگار که همیشه دارد به نوعی موسیقی نامرئی گوش می‌دهد.

خشک‌سالی طولانی

| نوشته‌ی کنان جونز

| ترجمه‌ی زینب آرمند

| انتشارات زندگی روزانه |
تو که امروز روز توست، روز را زیبا کن!
رنگ‌های رنگین‌کمانت را بیرون بریز و
روز را زیبا کن!

اینجا روی زمین
شعرهایی از مردم بدوی جهان


سال نو مبارک!🪻
به امید روزهای بهتر

|انتشارات زندگی روزانه|
پایین مسیر و در پرچین‌ها همیشه جایی گل‌های کوهی را می‌بینی، گرچه در بهار آن‌ها پرپشت‌تر می‌شوند. اول گل‌های زرد ــ مامیران و نرگس، گل قاصدک و مغربی ــ و بعد گل‌های سفید ــ لیلی و آنمون، گل برفی و گل بخیه ــ سرتاسر زمین را پر می‌کنند، و بعد رنگ‌های دیگر می‌آیند ــ بنفشه‌ها و گل زنگوله‌آبی و کامپیون و در جنگل‌های نزدیک به نهرْ سیر وحشی. اوایل تابستان، در روزی مثل امروز ــ با نسیمی ضعیف که از روی دریا بلند می‌شود و از روی زمین‌ها به‌سمت جنوب غربی حرکت می‌کند ــ بوی تند و فوق‌العاده‌ی سیر از سمت مزرعه به مشام می‌رسد. اما وقت گل دادن‌ الآن دیگر تمام شده است.


خشک‌سالی طولانی

| نوشته‌ی کنان جونز

| ترجمه‌ی زینب آرمند

| انتشارات زندگی روزانه |
آن چه درباره قانون حمورابی جالب است این است که این قانون با قوانینی درباره شهادت دروغین آغاز می‌شود و قوانین تلاش می‌کنند صداقت و حرفه‌ای‌گری قاضی را تضمین کنند. فرض بابلی‌ها در قبال پرسش «چه کسی باید بر آدم‌ها فرمان براند؟» این بود که آن کسانی که قانون را اجرا می‌کنند، مخصوص قاضی‌ها، باید خودشان نخستین کسی باشند که به قانون گردن می‌نهند. در این نگرش مفهوم مشروعیت به صورت ضمنی نهفته است -یعنی، قدرت کسانی که در راس کارند وابسته به آن است که خودشان به قانون احترام بگذارند.


اندیشه‌های شاخص در تاریخ تفکر اجتماعی

| فسولت و.ایسایف

| احسان شاه‌قاسمی

| انتشارات زندگی روزانه |
اینجا، روی زمین مجموعه‌­ای از شعرهای مردم بدوی در سرتاسر جهان است، مردمی که زندگی‌شان را با آواز و ترانه سر می‌کنند، مردمی که زندگی مادی‌شان تنک­‌مایه، اما ذهنشان سرشار از باورهایی معنادار درباره‌ی ستارگان، ماه، خورشید و زمین است… این کتاب داستان زندگی‌­ای است پیوسته به خاک و زمین که باد و باران و تاریکی و روشنی تار و پود هرروزه‌اش را می­‌تنند.

اینجا، روی زمین

| ریچارد لوئیس

| ترجمه‌ی محمد هدائی


| انتشارات زندگی روزانه |
گل‌های روییده بر گور
ترانه‌های عامیانۀ جنوب اروپا

گردآورنده: سوفی جوئت
مترجم: محمد هدائی


| انتشارات زندگی روزانه |