Forwarded from Déjà Vu | دژاوو
کدوم کمال؟
انقدر روی تمیز و مرتب بودن کانال وسواس دارم که تا وقتی یک پیامِ-کمتر-مهم رو پاک نکنم، حس میکنم مثل یک میخِ تیز توی مغزم فرو رفته. و انقدر روی نوشتن پستهای کانال حساسم که ممکنه یک مطلبی که نوشتم چندین ماه پستنشده باقی بمونه تا هر روز یک مقداریش رو ویرایش کنم. ممکنه تهشم هیچوقت نفرستم. چیزی که گاهی اینجا میخونید فقط یک دهم از چیزهاییه که برای منتشر کردن مینویسم. توی اکثر کارهای زندگیم اینجوریام. وقتی قرار شد کلاس زبان بذارم برای بچهها، فکر میکردم باید همهی کتابهای مهمی که دربارهی متد تدریس وجود داره رو باید خونده باشم که بتونم شروع کنم. تهشم یکی از دوستام دعوام کرد که "دست از این کمالگرایی مزخرفت بردار و شروع کن این کارِ لعنتی رو!" تلنگری بود که لازمش داشتم.
یا اصلاً دلم میخواد کانال یوتیوب داشته باشم، اما شروع نمیکنم چون مغزِ کمالگرا و اهمالکارم بهم میگه باید اول یک دوربین حرفهای یا آیفون ۱۳ پرومکس با رینگ لایت قوی و یک میکروفن خوب داشته باشی تا شروع کنی. یا مثلاً از اون مسخرهترش اینه که با آدمی که ازش خوشم میاد هنوز نرفتم دیت، چون منتظرم دوتا جوشی که روی گونهام زدن محو بشن و بعد دعوتش رو قبول کنم! :)
زندگی با ساختار مغزیای که دارم، زندگی سادهای نیست. خیلی وقتها بهطور مسخرهای ناکارآمده. اضطراب شدید؛ کمالگرایی؛ جاهطلبی؛ وسواس فکری؛ ترس از بینقص نبودن. شاید چیزهای بیشتر و بهتری برای ارائه به جهان داشتم اگر تمام اینها من رو باز نمیداشتن از شروع کردن...
یک چیزی که در این باره بهش رسیدم و دوست دارم شما جوانان بلندپرواز (نه که خودم پیرزن ۷۰ سالهام!) بدونید اینه که: تو رو خدا از کمالگرایی یک ارزش نسازید!
"کمال" وجود خارجی نداره و فرد "کمالگرا" لزوماً موفقتر یا باهوشتر نیست. اتفاقاً در بسیاری از مواقع در جستجوی کمال بودن، یک عامل بازدارنده برای پیشرفته. کمال یک مفهوم انتزاعیه که ذهن انسان دوباره و دوباره خلقش میکنه، و یک بخشی از این میتونه بخاطر انتظارات بالای والدین در کودکی و فشار اجتماعی زیاد روی فرد باشه. [لینک مقاله]
تهش به کجاها میرسه؟
یکیش تفکر صفر-و-صدی! "من یا پزشکی قبول میشم یا نمیشم، اگه نشدم یک هیچم." "یا امروز ۶ صبح پا میشم و ۱۲ ساعت میخونم یا کلاً هیچی نمیخونم." "یا آدم باهوشیام یا آدم احمقیام. احتمالاً دومیه، چون اگه باهوش بودم که امتحان رو ۱۳ نمیشدم."
دومی هیچوقت شروع نکردن! تا ابد داری بهانه میاری که شروع نکنی. "نه ببین اگه هیچکس ثبتنام نکرد چی؟" "آخه ببین یه عالمه آدم بهتر از منن، چجوری رقیب بشم باهاشون؟" "میخوام شروع کنما، میترسم نشه و همه بهم بخندن." "میخوام کانال بزنم، ولی من که الان هیچ مخاطبی ندارم!"
این بهانهها، بهانههاییان که هر آدم بزرگی قبل از شروع هر کار بزرگی میتونست بهسادگی بیاره و در نهایت هیچوقت هم اون کار رو انجام نده. قطعاً اگر تمام آدمها منتظر میموندن بهترین نسخه از خودشون بشن تا شروع کنن، دنیای الان نصف این پیشرفتها رو نداشت. (البته شاید نصف بدبختیهاش رو هم نداشت. کاش مثلاً هیتلر کمالگراتر بود و هیچوقت شروع نمیکرد.)
چیزی که میخوام بگم اینه که: شروع کن آقا! فقط شروعش کن! اینقدر امروز فردا نکن. از همین امروز شروع کن. بذار آماتور باشی، مبتدی باشی، نادان باشی و نامحبوب باشی. تا وقتی وارد مسیر نشدی، نمیتونی کامل بفهمی توی چیا ضعف هستی؛ باید کجا رو قوی کنی؛ مرحلهی بعدی چیه. قدم اول رو که برداشتی، قدم بعدی خودش رو سبزتر میکنه جلوت. لطفاً شروعش کن.
حالا تنها مسئلهای که برای من میمونه اینه که...
الان این پیامِ الکی طولانیِ احتمالاً نهچندان مفیدِ تکراری رو بفرستم توی کانال، یا منتظر بمونم ده تا مقالهی علمی دربارهی کمالگرایی بخونم و بعد بفرستمش؟
انقدر روی تمیز و مرتب بودن کانال وسواس دارم که تا وقتی یک پیامِ-کمتر-مهم رو پاک نکنم، حس میکنم مثل یک میخِ تیز توی مغزم فرو رفته. و انقدر روی نوشتن پستهای کانال حساسم که ممکنه یک مطلبی که نوشتم چندین ماه پستنشده باقی بمونه تا هر روز یک مقداریش رو ویرایش کنم. ممکنه تهشم هیچوقت نفرستم. چیزی که گاهی اینجا میخونید فقط یک دهم از چیزهاییه که برای منتشر کردن مینویسم. توی اکثر کارهای زندگیم اینجوریام. وقتی قرار شد کلاس زبان بذارم برای بچهها، فکر میکردم باید همهی کتابهای مهمی که دربارهی متد تدریس وجود داره رو باید خونده باشم که بتونم شروع کنم. تهشم یکی از دوستام دعوام کرد که "دست از این کمالگرایی مزخرفت بردار و شروع کن این کارِ لعنتی رو!" تلنگری بود که لازمش داشتم.
یا اصلاً دلم میخواد کانال یوتیوب داشته باشم، اما شروع نمیکنم چون مغزِ کمالگرا و اهمالکارم بهم میگه باید اول یک دوربین حرفهای یا آیفون ۱۳ پرومکس با رینگ لایت قوی و یک میکروفن خوب داشته باشی تا شروع کنی. یا مثلاً از اون مسخرهترش اینه که با آدمی که ازش خوشم میاد هنوز نرفتم دیت، چون منتظرم دوتا جوشی که روی گونهام زدن محو بشن و بعد دعوتش رو قبول کنم! :)
زندگی با ساختار مغزیای که دارم، زندگی سادهای نیست. خیلی وقتها بهطور مسخرهای ناکارآمده. اضطراب شدید؛ کمالگرایی؛ جاهطلبی؛ وسواس فکری؛ ترس از بینقص نبودن. شاید چیزهای بیشتر و بهتری برای ارائه به جهان داشتم اگر تمام اینها من رو باز نمیداشتن از شروع کردن...
یک چیزی که در این باره بهش رسیدم و دوست دارم شما جوانان بلندپرواز (نه که خودم پیرزن ۷۰ سالهام!) بدونید اینه که: تو رو خدا از کمالگرایی یک ارزش نسازید!
"کمال" وجود خارجی نداره و فرد "کمالگرا" لزوماً موفقتر یا باهوشتر نیست. اتفاقاً در بسیاری از مواقع در جستجوی کمال بودن، یک عامل بازدارنده برای پیشرفته. کمال یک مفهوم انتزاعیه که ذهن انسان دوباره و دوباره خلقش میکنه، و یک بخشی از این میتونه بخاطر انتظارات بالای والدین در کودکی و فشار اجتماعی زیاد روی فرد باشه. [لینک مقاله]
تهش به کجاها میرسه؟
یکیش تفکر صفر-و-صدی! "من یا پزشکی قبول میشم یا نمیشم، اگه نشدم یک هیچم." "یا امروز ۶ صبح پا میشم و ۱۲ ساعت میخونم یا کلاً هیچی نمیخونم." "یا آدم باهوشیام یا آدم احمقیام. احتمالاً دومیه، چون اگه باهوش بودم که امتحان رو ۱۳ نمیشدم."
دومی هیچوقت شروع نکردن! تا ابد داری بهانه میاری که شروع نکنی. "نه ببین اگه هیچکس ثبتنام نکرد چی؟" "آخه ببین یه عالمه آدم بهتر از منن، چجوری رقیب بشم باهاشون؟" "میخوام شروع کنما، میترسم نشه و همه بهم بخندن." "میخوام کانال بزنم، ولی من که الان هیچ مخاطبی ندارم!"
این بهانهها، بهانههاییان که هر آدم بزرگی قبل از شروع هر کار بزرگی میتونست بهسادگی بیاره و در نهایت هیچوقت هم اون کار رو انجام نده. قطعاً اگر تمام آدمها منتظر میموندن بهترین نسخه از خودشون بشن تا شروع کنن، دنیای الان نصف این پیشرفتها رو نداشت. (البته شاید نصف بدبختیهاش رو هم نداشت. کاش مثلاً هیتلر کمالگراتر بود و هیچوقت شروع نمیکرد.)
چیزی که میخوام بگم اینه که: شروع کن آقا! فقط شروعش کن! اینقدر امروز فردا نکن. از همین امروز شروع کن. بذار آماتور باشی، مبتدی باشی، نادان باشی و نامحبوب باشی. تا وقتی وارد مسیر نشدی، نمیتونی کامل بفهمی توی چیا ضعف هستی؛ باید کجا رو قوی کنی؛ مرحلهی بعدی چیه. قدم اول رو که برداشتی، قدم بعدی خودش رو سبزتر میکنه جلوت. لطفاً شروعش کن.
حالا تنها مسئلهای که برای من میمونه اینه که...
الان این پیامِ الکی طولانیِ احتمالاً نهچندان مفیدِ تکراری رو بفرستم توی کانال، یا منتظر بمونم ده تا مقالهی علمی دربارهی کمالگرایی بخونم و بعد بفرستمش؟
1❤14👍9💯2💔1🆒1
Nostalgia
maeLstro, Hakuuro, Mondo Loops
۵۸/۲/۲۴:
دیروز با گیتا و غزاله رفتیم کتابفروشی. در حقیقت رفتیم ولگردی و خوشگذرانی. نه سینمایی، نه تله ویزیونی، نه بادهای که غم دل زیاد ما ببرد. دلمان پوسید از این زندگی سوت و کور. بهرحال گفتیم برویم گشتی بزنیم.
— روزها در راه؛ شاهرخ مسکوب
دیروز با گیتا و غزاله رفتیم کتابفروشی. در حقیقت رفتیم ولگردی و خوشگذرانی. نه سینمایی، نه تله ویزیونی، نه بادهای که غم دل زیاد ما ببرد. دلمان پوسید از این زندگی سوت و کور. بهرحال گفتیم برویم گشتی بزنیم.
— روزها در راه؛ شاهرخ مسکوب
❤3💔1🆒1
Hand In Mine
Devon Rea, Banks, Loafy Building
البته که بشر برای زندهموندن به دلیل و شوق احتیاج داره.
❤1🆒1👾1
خواستم تاریخ بگذارم، دیدم تاریخ را نمیدانم، معروف است آدمِ خوشبخت ساعت را نمیداند، از اینقرار ما از خوشبخت هم خوشبختتر تر تر تر شدهایم.
— از نامهی صادق هدایت به حسن شهیدنورایی
— از نامهی صادق هدایت به حسن شهیدنورایی
🍓7🆒4❤1
چقدر زیباست کسی را دوست بداریم نه برای نیاز نه از روی اجبار و نه از روی تنهایی فقط برای اینکه ارزشش را دارد.
(فروغ فرخزاد)
من از تو جدا میشوم اما همیشه با خودم میبرم تو را...
هیچچیزی نمیتواند آنچه را که بین ما بود، از بین ببرد، حتی اگر فاصلهها بینمان زیاد شوند...
حتی اگر زمانها بگذرد، همیشه تو در جایی از من خواهی بود شاید در یادم، شاید در قلبم.
(فروغ فرخزاد)
من از تو جدا میشوم اما همیشه با خودم میبرم تو را...
هیچچیزی نمیتواند آنچه را که بین ما بود، از بین ببرد، حتی اگر فاصلهها بینمان زیاد شوند...
حتی اگر زمانها بگذرد، همیشه تو در جایی از من خواهی بود شاید در یادم، شاید در قلبم.
❤26😭7👍4🆒2
تقریبن همهی رنجهای ما از ارتباط با دیگران نشأت میگیرند.
— شوپنهاور
— شوپنهاور
👍18👎5❤3
عادت داشت بگوید: تجربه مثل فانوس است، فقط جلو پای کسی را که آن را در دست دارد، روشن میکند.
— پییر دو ورژه/ ناهید فروغان
— پییر دو ورژه/ ناهید فروغان
❤13👍3🗿1
چیزی به نام تعادل بین کار و زندگی وجود ندارد.
هر چیزی که ارزش جنگیدن داشته باشد زندگیتان را از تعادل خارج میکند.
آلن دوباتن / درسهای مدرسه زندگی
هر چیزی که ارزش جنگیدن داشته باشد زندگیتان را از تعادل خارج میکند.
آلن دوباتن / درسهای مدرسه زندگی
❤28
Sunflowers
Ambulo
دلمان را به کدام اتفاق خوش کنیم؟
به کدام دلخوشی؟
به کدام چشمانداز و به کدامین احتمال خوب؟!
آدم برای دلخوشی دلایل موجه میخواهد.
دلایل موجه ما کو؟
اتفاقات خوب کجای راه گم شدهاند که سالهاست نرسیدهاند به ما؟
کجا برویم؟
کدامین جاده به نور میرسد؟
کدامین مسیر بنبست نیست؟
ما از مسیرهای بنبست میآییم، از خانههای بدون پنجره، بدون در... از سرزمینهای بدون نور.
تاریکی محاصرهمان کرده بود و مقصرِ این سیاهی، خودمان بودیم!
ما خورشید را کشته بودیم و مصرانه دنبال نور میگشتیم!
ما پنجرهها را دار زدهبودیم، درها را شکسته و حول خودمان دیوار کشیده بودیم.
باید دلمان را به کدامین اتفاق و کدامین طلوع خوش میکردیم؟ وقتی که نزدیکترین خورشیدِ زنده تا ما هزار سال نوری فاصله داشت؟!
#نرگس_صرافیان_طوفان
💡 𝐞𝐯𝐞𝐫𝐰𝐫𝐢𝐭𝐞… ⚯ 𝐞𝐯𝐞𝐫𝐛𝐨𝐨𝐤… ⬛️
به کدام دلخوشی؟
به کدام چشمانداز و به کدامین احتمال خوب؟!
آدم برای دلخوشی دلایل موجه میخواهد.
دلایل موجه ما کو؟
اتفاقات خوب کجای راه گم شدهاند که سالهاست نرسیدهاند به ما؟
کجا برویم؟
کدامین جاده به نور میرسد؟
کدامین مسیر بنبست نیست؟
ما از مسیرهای بنبست میآییم، از خانههای بدون پنجره، بدون در... از سرزمینهای بدون نور.
تاریکی محاصرهمان کرده بود و مقصرِ این سیاهی، خودمان بودیم!
ما خورشید را کشته بودیم و مصرانه دنبال نور میگشتیم!
ما پنجرهها را دار زدهبودیم، درها را شکسته و حول خودمان دیوار کشیده بودیم.
باید دلمان را به کدامین اتفاق و کدامین طلوع خوش میکردیم؟ وقتی که نزدیکترین خورشیدِ زنده تا ما هزار سال نوری فاصله داشت؟!
#نرگس_صرافیان_طوفان
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤9👍4
𝐞𝐯𝐞𝐫𝐰𝐫𝐢𝐭𝐞… ⚯
Photo
لاکچریهای واقعی در دنیای امروز، چنین چیزهاییه.
فکر آزاد، خواب عمیق، رهایی از شتابزدگی و زندگی در لحظه، حفظ سکوت و خلوت در دنیایی که مملو از صداست.
فکر آزاد، خواب عمیق، رهایی از شتابزدگی و زندگی در لحظه، حفظ سکوت و خلوت در دنیایی که مملو از صداست.
❤24👍11🍓2👎1
Hoxa Sound °
Erland Cooper
ما بايد یکی از این دو درد را انتخاب کنیم: درد انضباط یا درد پشیمانی. تفاوت اینجاست که سنگینی پشیمانی، بسیار بیشتر از درد انضباط است.
🌈 جیم ران
يا گناه نكنيد، يا اگر گناه كرديد، پشيمان نشويد. به ميل آن لحظه خود وفادار بمانيد!
🌤️ ژاک لکان
🌈 جیم ران
يا گناه نكنيد، يا اگر گناه كرديد، پشيمان نشويد. به ميل آن لحظه خود وفادار بمانيد!
🌤️ ژاک لکان
👍2❤1
یه لحظه حس کردم کاش یکی همینجور بیاد، بشینه جلوم و یه موز برداره و پوست بکنه و نصفشو بده من.
بدون سوال، بدون نصیحت، بدون حرف.
فقط بیاد و نصفِ موزشو بده.
همین.🍌
بدون سوال، بدون نصیحت، بدون حرف.
فقط بیاد و نصفِ موزشو بده.
همین.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤6😭2🍓1