💢 #شهناز_اکملی؛
مادر جانباخته ی 88 #مصطفی_کریمبیگی به یک سال حبس تعزیری، ممنوع الخروجی و محرومیت از هرگونه عضویت در فضای مجازی محکوم شد!!
◼️جرم: صحبت از فرزند کشته شده اش‼️
مادر جانباخته ی 88 #مصطفی_کریمبیگی به یک سال حبس تعزیری، ممنوع الخروجی و محرومیت از هرگونه عضویت در فضای مجازی محکوم شد!!
◼️جرم: صحبت از فرزند کشته شده اش‼️
دیروز، پنجشنبه، مریم را ملاقات کردم. دخترم بعد از ۱۰ روز اعتصاب غذا به لحاظ جسمی بسیار ضعیف و لاغر شده بود. برایم تعریف کرد که یک بار در حین بازجویی، یک بار در حضور بازپرس و بار دیگر در راهرو بازداشتگاه از حال رفته و زمین خورده. گفت دو روز پیش وثیقهاش را از ۲۰۰ میلیون به ۸۰۰ میلیون تومان تبدیل کردهاند، اما هنوز هیچ ابلاغ قانونی به ما برای تودیع وثیقه صورت نگرفته
#ما_هم_دادخواهیم
#مریم_کریمبیگی
#مصطفی_کریمبیگی
#اعتصاب_غذا
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
#ما_هم_دادخواهیم
#مریم_کریمبیگی
#مصطفی_کریمبیگی
#اعتصاب_غذا
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
مادر شهناز اکملی، مادر جاویدنام #مصطفی_کریمبیگی، متنی به یاد فرزندش نوشت که در عاشورای ۸۸ توسط جمهوری اسلامی کشته شد. عاشورای هر سال برای مامان شهناز، یادآور آن واقعه تلخ است.
«امسال عاشورا هوایش مثل چهارده سال پیش سرد نیست، اتفاقا گرمترین روزهای سال است، اما من همچنان با صدای نوحهها و یاداوری عاشورای چهاردهسال پیش لرز خفیفی بر تمام بدنم مینشیند، دقت که میکنم حتی کمی هم سردم است، انگار در سرمای سردخانهای که جسد بیجانت را دیدم ماندهام، صداها مرا رها نمیکنند پرتابم میکنند به آن سال سیاه، هر صدایی انگار با شکل عجیبی دور سرم میچرخد و دستم را میکشد تا به سمت خیابانی ببرد که جانت را گرفتند. این روزها حالم مثل روز اول است و انگار که هنوز مرهمی نیست بر زخم دلم، مصطفی جانم امسال هم لحظهای نبود که به یادت نباشم.
قربان چشمان سیاه و خونینات بروم
مراقب همهی ما باش
مادرت شهناز»
shahnaz.akmali
#مصطفی_کریم_بیگی #شهناز_اکملی #علیه_فراموشی #نه_فراموش_میکنیم_نه_ميبخشيم
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
«امسال عاشورا هوایش مثل چهارده سال پیش سرد نیست، اتفاقا گرمترین روزهای سال است، اما من همچنان با صدای نوحهها و یاداوری عاشورای چهاردهسال پیش لرز خفیفی بر تمام بدنم مینشیند، دقت که میکنم حتی کمی هم سردم است، انگار در سرمای سردخانهای که جسد بیجانت را دیدم ماندهام، صداها مرا رها نمیکنند پرتابم میکنند به آن سال سیاه، هر صدایی انگار با شکل عجیبی دور سرم میچرخد و دستم را میکشد تا به سمت خیابانی ببرد که جانت را گرفتند. این روزها حالم مثل روز اول است و انگار که هنوز مرهمی نیست بر زخم دلم، مصطفی جانم امسال هم لحظهای نبود که به یادت نباشم.
قربان چشمان سیاه و خونینات بروم
مراقب همهی ما باش
مادرت شهناز»
shahnaz.akmali
#مصطفی_کریم_بیگی #شهناز_اکملی #علیه_فراموشی #نه_فراموش_میکنیم_نه_ميبخشيم
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20