کوهستان ، نامِ دیگرِ کردستان است ؛
آن هنگام که فرزندانِ خورشید و خاک ،
از شیارهای کوه جاری می شوند ،
و برای لقمه نانی اندک ،
میانِ رؤیا و رنج غوطه وراَند ؛
این کوهستان است که به احترامِ کارگران خم می شود ،
و بر دوشِ خسته و دستانِ پینه بسته ی شان ،
بوسه ها می زند ،
و شرافت و شعور یک خلق را سجده می کند ،
آری گویی کولبران !
رفیقی جز کوهستان ندارند ...
#یادداشت_های_فراموش_شده
#امید_آدینه
#کولبران
سایت / توئیتر / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
آن هنگام که فرزندانِ خورشید و خاک ،
از شیارهای کوه جاری می شوند ،
و برای لقمه نانی اندک ،
میانِ رؤیا و رنج غوطه وراَند ؛
این کوهستان است که به احترامِ کارگران خم می شود ،
و بر دوشِ خسته و دستانِ پینه بسته ی شان ،
بوسه ها می زند ،
و شرافت و شعور یک خلق را سجده می کند ،
آری گویی کولبران !
رفیقی جز کوهستان ندارند ...
#یادداشت_های_فراموش_شده
#امید_آدینه
#کولبران
سایت / توئیتر / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
برایِ او می نویسم : امّا کیست او ؟ که رَنجِ دیرینه و سَهمِ اَندک اَش در صَفحاتِ تاریخ ، از جانانِ مُصیبت زَده تا کومه هایِ فَقر است ؛ برایِ که می نویسم : آیا برایِ یک ناسورِ صدا ولی هوشیار با امواجِ رَهایی ... یا برایِ هِقْ هِقِ این کودک با پاهایِ برهنه در مَعبَرِ باد می نویسم ! شاید از آسیابی خُفته در امتدادِ گندم و رؤیا ، باید پُرسید : هَمان که عَطشِ مُرداب و سَردِ اجاق ، هویّت یا تَقدیراَش نیست ؛ به راستی ، برایِ کدامینْ حادثه می نویسم : که تَن واره اَش دراین جُغرافیا ، به الیافِ آزادی و ابیاتِ صُلح می ماند ؛ برایِ که می نویسم ؟ هان ... چه می گویی : لحظه ای به تَمثیلِ گیاهی در عَطشِ تَلخون و گُنگِ کویر ، آرام و صَبور باش ؛ به یاد آوردم ! بی شَک برایِ خَلقی آمیخته با عُصیان و عاطفه ... برایِ یک زَخمِ مُشترک و دَردِ واحد می نویسم : که ناگُزیر یا عاقبت ، خَطابه یِ آدَمی را میانِ عدالت و عشق ، مَعنا خواهد کرد ؛ آری ، برایِ کالبُدی آکنده از هزارانْ رَفیق و صَدها شَهیداَش می نویسم ؛ برایِ او که : بَلوچستان نام دارد ...
#امید_آدینه
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
#امید_آدینه
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
آری ...
اگر چه پیراهن ات
غیاب یک تن را در انتظار شلاق ،
حکایت می کند
اما وارث معجزتی از فردا
اهریمن !
نخواهد بود
📝 برشی کوتاه از #شعر ( پرچم های نیمه افراشته )
#امید_آدینه
#برای #توماج_صالحی
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
اگر چه پیراهن ات
غیاب یک تن را در انتظار شلاق ،
حکایت می کند
اما وارث معجزتی از فردا
اهریمن !
نخواهد بود
📝 برشی کوتاه از #شعر ( پرچم های نیمه افراشته )
#امید_آدینه
#برای #توماج_صالحی
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
اینک...
برخیز و
در انبوهِ هذیان
چشم بُگشا
به آمیزشِ تصویر ،
با واژه
نگاه کن :
آری
لغزشِ باد
از سَرانگشتان اَت ،
سرودِ من
از زندگی ست
✅ برشی کوتاه از #شعر قطع نامه ( مجموعه اشعار تراشه های یک پیراهن )
✅ #برای #سپیده_رشنو
✍ #امید_آدینه
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
برخیز و
در انبوهِ هذیان
چشم بُگشا
به آمیزشِ تصویر ،
با واژه
نگاه کن :
آری
لغزشِ باد
از سَرانگشتان اَت ،
سرودِ من
از زندگی ست
✅ برشی کوتاه از #شعر قطع نامه ( مجموعه اشعار تراشه های یک پیراهن )
✅ #برای #سپیده_رشنو
✍ #امید_آدینه
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
صلح
الیاف کدامین دیار است ؟
که حدیث اش
این گونه تاریک ،
می روید از دهان قناری
وقتی شهر را
سربازان به یغما بردند
آزادی نام زنی بود با بقچه ی فصول
... با اشارتی رو به زنگار خانه اش
سالیان ،
از خلوت ییلاق
گذشت
ولی عاقبت ! کوچ باغ بان از دره های قحطی
گرته ی خون را بر بال پرنده
فریاد نکرد و
لب ریختگی های عریانی
فاش نشد
✅ برشی کوتاه از #شعر تخته سیاه ( مجموعه اشعار محاکات )
✅ #برای #سپیده_قلیان
✍ #امید_آدینه
#متن_ارسالی
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
الیاف کدامین دیار است ؟
که حدیث اش
این گونه تاریک ،
می روید از دهان قناری
وقتی شهر را
سربازان به یغما بردند
آزادی نام زنی بود با بقچه ی فصول
... با اشارتی رو به زنگار خانه اش
سالیان ،
از خلوت ییلاق
گذشت
ولی عاقبت ! کوچ باغ بان از دره های قحطی
گرته ی خون را بر بال پرنده
فریاد نکرد و
لب ریختگی های عریانی
فاش نشد
✅ برشی کوتاه از #شعر تخته سیاه ( مجموعه اشعار محاکات )
✅ #برای #سپیده_قلیان
✍ #امید_آدینه
#متن_ارسالی
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
فقط می خواستم
سیاره ها را
از نو ،
بنگرم
اما آدمک !
آویزان دار
بود
می خواستم از اشتیاق ناودان به لاله عباسی
بگویم
هنگامی که خنکای باد : نسیم پاییزی
حیاط را می روبد و
تراشه های نان ،
در ازدحام شمعدانی
و گنجشک
بدل به خیال ،
می شوند
اما عاقبت ...
خانه پوسید
واژگان به ریا
نبض باران شدند
✅ برشی کوتاه از #شعر ( گنبد کبود )
✅ #برای #نیکا_شاکرمی
✍ #امید_آدینه
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
سیاره ها را
از نو ،
بنگرم
اما آدمک !
آویزان دار
بود
می خواستم از اشتیاق ناودان به لاله عباسی
بگویم
هنگامی که خنکای باد : نسیم پاییزی
حیاط را می روبد و
تراشه های نان ،
در ازدحام شمعدانی
و گنجشک
بدل به خیال ،
می شوند
اما عاقبت ...
خانه پوسید
واژگان به ریا
نبض باران شدند
✅ برشی کوتاه از #شعر ( گنبد کبود )
✅ #برای #نیکا_شاکرمی
✍ #امید_آدینه
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
کودکان و کولی ها :
از مفهوم آهن در ظرافت آتش
خبر دارند
شمایان
که راهی ،
تا اعماق
یا توده های غم
نرفته اید ...
نغمه را بیهوده
در بیات نور
جست و جو می کنید
زیرا عاقبت !
بی گناهان از خطوط افسردگی
از گنگ آفرینش
عبور ،
خواهند کرد
✅ برشی کوتاه از #شعر ( پرچم های نیمه افراشته )
✅ #برای #کیان_پیر_فلک
✍ #امید_آدینه
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
از مفهوم آهن در ظرافت آتش
خبر دارند
شمایان
که راهی ،
تا اعماق
یا توده های غم
نرفته اید ...
نغمه را بیهوده
در بیات نور
جست و جو می کنید
زیرا عاقبت !
بی گناهان از خطوط افسردگی
از گنگ آفرینش
عبور ،
خواهند کرد
✅ برشی کوتاه از #شعر ( پرچم های نیمه افراشته )
✅ #برای #کیان_پیر_فلک
✍ #امید_آدینه
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
آخ
نیم واره های مان ،
جمع گورستان است
ذراتی از پتک و داس :
که در پرگار خفگی
آوازها خوانده اند و
حجم اسارت شان
حصار ترد زمین نیست
دریغا ...
اینان گفتگوی نسیم با دانه اند
و خاک
از گرده های خون شان نطفه می بندد و
دائم می تپد در کلام شمایان
✅ برشی کوتاه از #شعر ( ساعت معکوس )
✅ #برای #نوید_افکاری
✍ #امید_آدینه
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
نیم واره های مان ،
جمع گورستان است
ذراتی از پتک و داس :
که در پرگار خفگی
آوازها خوانده اند و
حجم اسارت شان
حصار ترد زمین نیست
دریغا ...
اینان گفتگوی نسیم با دانه اند
و خاک
از گرده های خون شان نطفه می بندد و
دائم می تپد در کلام شمایان
✅ برشی کوتاه از #شعر ( ساعت معکوس )
✅ #برای #نوید_افکاری
✍ #امید_آدینه
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
هم چنان
که باروت ،
لب هامان را
می پوشاند
مردمکان آن سرباز نیز ...
تا ادراک قحطی
و بوسه
رج به رج ،
می شوند
اینک بگویید
کیست ؟
که آزمون عشق را
با مضراب گلوله ،
بر پیراهن اش
لمس ،
کرده باشد
✅ برشی کوتاه از #شعر ( دنیایی وارونه از تجربه ها )
✅ #برای_ایران_برای_انسان
✍ #امید_آدینه
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
که باروت ،
لب هامان را
می پوشاند
مردمکان آن سرباز نیز ...
تا ادراک قحطی
و بوسه
رج به رج ،
می شوند
اینک بگویید
کیست ؟
که آزمون عشق را
با مضراب گلوله ،
بر پیراهن اش
لمس ،
کرده باشد
✅ برشی کوتاه از #شعر ( دنیایی وارونه از تجربه ها )
✅ #برای_ایران_برای_انسان
✍ #امید_آدینه
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
پرنده را
بنگر :
از شاخک پیر و
هجوم اتفاق در سایه اش
خبر ندارد
مگر زندگی
ضرباهنگ ملاقات ،
در تکرار یک همهمه
نیست ؟
به راستی
کدامین طلوع ،
فرداها را در سوگ مان
خواهد سرود
شباهنگام ...
به نوازش آن کاج بلند
آغوش می گشاییم
اما افسوس !
که دیوار حاشا
پرچین این دیدار است
✅ برشی کوتاه از #شعر ( سبزه میدان )
✅ #برای #رضا_معظمی_گودرزی
✍ #امید_آدینه
#ارسالی
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
بنگر :
از شاخک پیر و
هجوم اتفاق در سایه اش
خبر ندارد
مگر زندگی
ضرباهنگ ملاقات ،
در تکرار یک همهمه
نیست ؟
به راستی
کدامین طلوع ،
فرداها را در سوگ مان
خواهد سرود
شباهنگام ...
به نوازش آن کاج بلند
آغوش می گشاییم
اما افسوس !
که دیوار حاشا
پرچین این دیدار است
✅ برشی کوتاه از #شعر ( سبزه میدان )
✅ #برای #رضا_معظمی_گودرزی
✍ #امید_آدینه
#ارسالی
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20