اتحادیه آزاد کارگران ایران
6.88K subscribers
49.6K photos
23.5K videos
775 files
43.3K links
ارتباط با ادمین https://t.me/Ettehadyeh20
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
بیانیه به مناسبت روز مبارزه با سانسور
"سیزدهم آذر و یک‌ونیم قرن سانسورستیزی" عنوان بیانیه‌ای است که کانون نویسندگان ایران به مناسبت سیزدهم آذر، روز مبارزه با سانسور، منتشر کرد. امسال دهمین سال اعلام این روز به عنوان روز مبارزه با سانسور است. در بخشی از بیانیه که دیروز منتشر شد آمده است: « یکی از پیامدهای مخرب این همه تهدید و ممنوعیت و نظارت و بازبینی و "صدور مجوز"، درونی شدن سانسور، خودسانسوری، است. سانسور از هر نوع، رسمی و غیر رسمی، بر روان، ذهن، زبان، روابط فرهنگی و اجتماعی انسان تاثیراتی منفی و مخرب می‌گذارد». کانون در این بیانیه پس از مرور کلی وضعیت سانسور و سانسورستیزی در جامعه نوشته است: « سانسور رسمی و غیر رسمی و هرگونه تحدید آزادی بیان باید عملا از جامعه جارو و آزادی بیان بی‌هیچ حصر و استثنا قانون جاری شود». در پایان نیز «همگان را فرا می‌خواند تا در گرامی‌داشت این روز به هر طریق ممکن بکوشند. روز سیزده آذر باید در دنیای حقیقی و فضای مجازی روز سانسورستیزی و سانسورستیزان باشد».
متن کامل بیانیه:
https://telegra.ph/%DA%A9%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-12-01

#کانون_نویسندگان_ایران
@ettehad
Forwarded from اتچ بات
بیانیه به مناسبت روز مبارزه با سانسور
"سیزدهم آذر و یک‌ونیم قرن سانسورستیزی" عنوان بیانیه‌ای است که کانون نویسندگان ایران به مناسبت سیزدهم آذر، روز مبارزه با سانسور، منتشر کرد. امسال دهمین سال اعلام این روز به عنوان روز مبارزه با سانسور است. در بخشی از بیانیه که دیروز منتشر شد آمده است: « یکی از پیامدهای مخرب این همه تهدید و ممنوعیت و نظارت و بازبینی و "صدور مجوز"، درونی شدن سانسور، خودسانسوری، است. سانسور از هر نوع، رسمی و غیر رسمی، بر روان، ذهن، زبان، روابط فرهنگی و اجتماعی انسان تاثیراتی منفی و مخرب می‌گذارد». کانون در این بیانیه پس از مرور کلی وضعیت سانسور و سانسورستیزی در جامعه نوشته است: « سانسور رسمی و غیر رسمی و هرگونه تحدید آزادی بیان باید عملا از جامعه جارو و آزادی بیان بی‌هیچ حصر و استثنا قانون جاری شود». در پایان نیز «همگان را فرا می‌خواند تا در گرامی‌داشت این روز به هر طریق ممکن بکوشند. روز سیزده آذر باید در دنیای حقیقی و فضای مجازی روز سانسورستیزی و سانسورستیزان باشد».
متن کامل بیانیه:
https://telegra.ph/%DA%A9%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-12-01

#کانون_نویسندگان_ایران
@ettehad
نظر بر خبر
🔴سیل؛ فاجعه تا سقف خانه
مردم چند استان‌شمالی همچنان درگیر مشقات سیل هستند و معاون استان‌دار گلستان، میرمحمد غراوی، در گفتگو با رسانه‌ها هشدار داد که شهرستان گمیشان با خطر موج دوم سیلاب روبه‌روست.
به گزارش خبرگزاری‌ها مردم شهرهای سیل‌زده در استان‌های گنبد و گلستان همچنان درگیر سیل ویران‌گر چند روز اخیر هستند و از سوی مسئولان کمک چندانی به آنها نشده است. تاکنون مرگ یازده نفر، خرابی و زیر آب رفتن صدها خانه، آب‌گرفتگی چندین شهر و هزاران محل مسکونی و بی‌خانمانی ده‌ها هزار نفر گزارش شده است.
معاون استاندار گلستان همچنین با اشاره به اینکه در حال حاضر «دوسوم آق‌قلا و حدود ۱۰ روستای این شهرستان را ۱۰ تا ۵۰ سانتی متر آب فرا گرفته» گفت رفت و آمد در این مناطق فقط با قایق امکان پذیر است.
در یکی از گزارش‌های محلی گفته شده است که ساکنین ۲۰ روستای حاشیه گرگانرود در شهرستان گمیشان و سیمین‌شهر آماده خروج از خانه‌ها هستند.
معاون استاندار گلستان، روز جمعه دوم فروردین با اشاره به اینکه بیش از نیمی از شهر آق‌قلا و ۱۰ روستای این شهرستان را آب فراگرفته، هشدار داد که شهرستان گمیشان با خطر موج دوم سیلاب روبه‌روست.
***
از جاری شدن سیل در استان‌های شمالی کشور چند روز می‌گذرد اما آسیب‌هایش همجنان ادامه دارد؛ جان مردم را می‌گیرد و خانه‌خرابشان می‌کند. بیش از ده کشته و خرابی هزاران خانه و بر آب شدن هستی ده‌ها هزار انسان از نتایج .آغازین سیل است و بی‌گمان چنان‌که به تجربه دریافته‌ایم تا پایان کار – متاسفانه - باز هم بر میزان آن افزوده خواهد شد. سبب چیست؟ چرا سیل چنین ویران‌گر چهره نمود؟ روزنامه‌ها و دیگر رسانه‌های حکومتی "بارش شدید باران"، "بی‌سابقه بودن بارش"، "سرریز شدن آب سدها" و "طغیان رودها" را سبب سیل و خسارت‌های آن اعلام می‌کنند و چنین می‌نمایانند که "بلایی طبیعی" نازل شده است؛ اما این فقط عکس مار است و به درد فریب دادن ساده‌لوحان می‌خورد وگرنه هر انسان اندک عاقلی نیز می‌داند که در قرن ۲۱ و با این درجه از پیشرفت تکنولوژی و قدرت تولید و پیش‌بینی و پیش‌گیری، دیگر بروز هیچ "بلای طبیعی"، طبیعی نیست بلکه پدیده‌ای اجتماعی است و دلایل اجتماعی دارد و برای از میان بردن یا بی‌اثر کردنش باید دست به ریشه‌های عوامل اجتماعی آن برد.
اگر در جامعه‌ای جان انسان و آسایش و امنیت و آزادی‌اش اهمیت داشته باشد، اگر مردم از اختیار تعیین سرنوشتشان برخوردار باشند آن‌گاه اتفاق‌های نادر و غیرقابل پیش‌بینی هم به مصیبتی بزرگ نمی‌انجامد. چرا در این کشور حادثه پشت حادثه به فاجعه پشت فاجعه منجر می‌شود؟ چرا مکررات تکرار می‌شود؟ اتفاق‌های تکراری و واکنش‌های تکراری "مقامات" و "مسئولان" و باز و باز و باز . . . در این تکرارها اما یک چیز همجنان تازه است: آوار شدن فاجعه بر سر مردم.
برای نشان دادن مسبب این فاجعه‌ها انگشت اتهام به سوی طبعت گرفتن زیادی کهنه است و حتی با وصله‌ی "ضعف مدیریت" هم نمی‌توان آن را نوسازی کرد. نکته این‌جاست که بیشتر این حادثه‌ها قابل پیش‌بینی و مهم‌تر این‌که قابل پیش‌گیری است. با فراهم کردن زیرساخت‌های مناسب و تمهیدات لازم که وظیفه‌ی حکومت‌ها و دولت‌هایشان است، می‌توان جلوی بروزشان را گرفت، یا خسارت‌هایشان را به حداقل رساند و به سرعت جبران کرد. این، با سطح پیشرفت علم و تکنولوژی کنونی کاملا ممکن است. پس کدام منفعت جلوی این کار را می‌گیرد؟ سود چه کسانی در نادیده گرفتن حقوق مردم و آسیب رساندن به آنها تامین می‌شود؟ وقتی بارش باران به سیلاب و سیلاب به فاجعه منجر می‌شود صحیح‌تر این است که به جای اندازه گرفتن میزان باران میزان ثروت‌هایی را اندازه بگیریم که از زیرپا گذاردن حقوق شهروندی و انسانی مردم نصیب عده‌ای قلیل می‌شود.
باز هم یاری مردم!
مستقل از دلایل اتفاق و ریشه‌های آن اکنون با خود اتفاق روبرو هستیم؛ با هستی بر آب شده‌ی بخشی از مردم این سرزمین. فوری‌ترین و لازم ترین اقدام کمک رساندن به آن‌هاست. "مقامات" و "مسئولان" از پشت تریبون‌ها و در مصاحبه‌ها از "کمک فوری" و "حل سریع مشکلات" و "حمایت از مردم سیل‌زده" دم می‌زنند (و در کدام حادثه دم نزده‌اند؟! نتیجه؟). به تجربه اما می‌دانیم باز هم خود مردم هستند که ناچار باید به داد مردم سیل‌زده برسند و دست یاری به آنها بدهند. همان‌طور که به کمک مردم زلزله‌زده‌ی بم و آذربایجان و کرمانشاه و . . . برخاستند. این کار هم‌زمان به دو سطح مختلف اشاره دارد: سطح بالای انسانیت مردم، و سطح پایین حقوق انسانی ومدنی انها
#کانون‌_نویسندگان‌_ایران
@ettehad
"بلایایی طبیعی که طبیعی نیست"

چرا سیل چنین ویران‌گر چهره نمود؟ روزنامه‌ها و دیگر رسانه‌های حکومتی "بارش شدید باران"، "بی‌سابقه بودن بارش"، "سرریز شدن آب سدها" و "طغیان رودها" را سبب سیل و خسارت‌های آن اعلام می‌کنند و چنین می‌نمایانند که "بلایی طبیعی" نازل شده است؛ اما این فقط عکس مار است و به درد فریب دادن ساده‌لوحان می‌خورد وگرنه هر انسان اندک عاقلی نیز می‌داند که در قرن ۲۱ و با این درجه از پیشرفت تکنولوژی و قدرت تولید و پیش‌بینی و پیش‌گیری، دیگر بروز هیچ "بلای طبیعی"، طبیعی نیست بلکه پدیده‌ای اجتماعی است و دلایل اجتماعی دارد و برای از میان بردن یا بی‌اثر کردنش باید دست به ریشه‌های عوامل اجتماعی آن برد. اگر در جامعه‌ای جان انسان و آسایش و امنیت و آزادی‌اش اهمیت داشته باشد، اگر مردم از اختیار تعیین سرنوشت‌شان برخوردار باشند آن‌گاه اتفاق‌های نادر و غیرقابل پیش‌بینی هم به مصیبتی بزرگ نمی‌انجامد. چرا در این کشور حادثه پشت حادثه، به فاجعه پشت فاجعه منجر می‌شود؟ چرا مکررات تکرار می‌شود؟ اتفاق‌های تکراری و واکنش‌های تکراری "مقامات" و "مسئولان" و باز و باز و باز... در این تکرارها اما یک چیز همچنان تازه است: آوار شدن فاجعه بر سر مردم. برای نشان دادن مسبب این فاجعه‌ها انگشت اتهام به سوی طبیعت گرفتن زیادی کهنه است و حتی با وصله‌ی "ضعف مدیریت" هم نمی‌توان آن را نوسازی کرد. نکته این‌جاست که بیشتر این حادثه‌ها قابل پیش‌بینی و مهم‌تر این‌که قابل پیش‌گیری است. با فراهم کردن زیرساخت‌های مناسب و تمهیدات لازم که وظیفه‌ی حکومت‌ها و دولت‌هایشان است، می‌توان جلوی بروزشان را گرفت، یا خسارت‌هایشان را به حداقل رساند و به سرعت جبران کرد. این، با سطح پیشرفت علم و تکنولوژی کنونی کاملا ممکن است. پس کدام منفعت جلوی این کار را می‌گیرد؟ سود چه کسانی در نادیده گرفتن حقوق مردم و آسیب رساندن به آنها تامین می‌شود؟ وقتی بارش باران به سیلاب و سیلاب به فاجعه منجر می‌شود صحیح‌تر این است که به جای اندازه گرفتن میزان باران، میزان ثروت‌هایی را اندازه بگیریم که از زیرپا گذاردن حقوق شهروندی و انسانی مردم نصیب عده‌ای قلیل می‌شود.

💢 #کانون_نویسندگان_ایران

https://telegram.me/ettehad
🔴هفتم اردیبهشت روز محاکمه‌ی سه نویسنده
روز هفتم اردیبهشت ۱۳۹۸ رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن سه عضو کانون نویسندگان ایران در شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب محاکمه می‌شوند.
در ابلاغیه‌ای که به وکلای این سه نویسنده تحویل شده است شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه صبح روز هفتم اردیبهشت ۹۸ را برای تشکیل دادگاه سه عضو کانون نویسندگان ایران تعیین کرده است.
پیش‌تر، روز دوم بهمن سال جاری، دادگاه این سه تن تشکیل شد اما متهمان به این دلیل که دادگاه وکالت وکلایشان، ناصر زرافشان و راضیه زیدی، را ثبت نکرده بود حاضر به دفاع از خود نشدند. در واکنش، رییس دادگاه قرار کفالت صدمیلیونی هریک را به وثیقه‌ی یک میلیارد تومانی افزایش داد. آنها تا تامین وثیقه که یک هفته طول کشید، در زندان اوین بازداشت بودند.
رضا خندان(مهابادی) و بکتاش آبتین از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران هستند. کیوان باژن در دوره‌ی قبل عضو هیئت دبیران بود. پرونده‌ی آنها با شکایت وزارت اطلاعات و به اتهام‌های "تبلیغ علیه نطام" و "انتشار نشریه غیر قانونی" در سال ۱۳۹۴ گشوده شد. این سه نویسنده بارها در ساختمان مرکزی وزارت اطلاعات پیرامون فعالیت‌شان در کانون بازجویی شدند و سرانجام در مرداد سال جاری بازپرس شعبه‌ی هفت دادسرای اوین ایشان را احضار و اتهام "تبلیغ علیه نظام" را به آنها تفهیم کرد. با تامین قرار صادر شده که کفالت پنجاه میلیون تومانی بود هر سه آزاد شدند؛ ولی دو ماه بعد مجددا بازپرس پرونده آنها را احضار کرد. این بار سه اتهام به آنها منتسب شد: "تبلیغ علیه نظام"، "اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی" و "تشویق بانوان کشور به فساد و فحشا". میزان قرار کفالت نیز به یکصد میلیون تومان برای هر یک افزایش یافت که با تامین آن تا برگزاری دادگاه آزاد شدند؛ اما در کیفرخواستی که در دادگاه روز دوم بهمن قرائت شد اتهام سوم برداشته شده بود.
در حال حاضر سه نویسنده‌ی عضو کانون متهم به "تبلیغ علیه نظام" و "اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی" هستند و قرار است روز هفتم اردیبهشت (کمتر از دو ماه دیگر) محاکمه شوند. مصداق این اتهام‌ها بنا بر کیفرخواست، کتاب "پنجاه سال کانون نویسندگان ایران" است که در چهار جلد تدوین شده و مربوط به فعالیت‌های کانون طی پنجاه سال تاسیس آن است. این کتاب انتشار عام نداشت و سی دوره برای اعضا چاپ شده بود. در خرداد ماه سال جاری ماموران وزارت اطلاعات همه‌ی نسخه‌ها را زمانی که قرار بود به یکی از اعضای کانون تحویل شود، توقیف کردند و با خود بردند.

#کانون_نویسندگان_ایران
@ettehad
Forwarded from اتچ بات
شادباش
سوم ماه مه؛ روز جهانی آزادی مطبوعات
در سوم ماه مه ۱۹۹۱ میلادی، به منظور ارتقای وضعیت نشریه‌های مستقل و مطبوعاتِ فراگیر در کشورهای آفریقایی، یونسکو و سازمان ملل متحد در شهر ویندهوک، پایتخت نامیبیا همایشی برگزار کردند. در این همایش متنی به تصویب رسید که به نام قطعنامه‌ی ویندهوک شناخته می‌شود. در این قطعنامه، جراید آزاد، فراگیر و مستقل، از اجزای ضروری جامعه‌ی دموکراتیک شناخته شده‌اند. همچنین تصریح شده است که آزادی رسانه و مطبوعات باید در قالبِ نوعی ضمانت‌نامه از جانب دولت‌ها در اختیار ارباب مطبوعات و جراید قرار گیرد. چنین ضمانت‌نامه‌ای باید از حقوق رسانه‌ها در برابر تمامی روندهای محدود‌کننده‌ی ابراز اندیشه و عقاید حفاظت کند. این قطعنامه با تاکید به نقش اساسیِ مطبوعات آزاد در مسیر حصول به دموکراسی و همچنین ضرورت آزادی اندیشه و بیان در تمامی جوامع بشری از دولت‌ها می‌خواهد که با تصویب قوانین مشخص، تضمین کنند که مراجع رفع اختلاف بین رسانه‌ها و شاکیان نیز تحت هیچ شرایطی، اصول آزادی بیان را زیرپا نگذارند.
در پی درخواست یونسکو، مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۲۰ دسامبر ۱۹۹۳ میلادی در چهل و هشتمین اجلاس خود طی مصوبه ۴۳۲/۴۸، روز سوم ماه مه هر سال را به‌عنوان «روز جهانی آزادی مطبوعات» اعلام کرد. در ایران اما به این روز چندان توجه ‌نشده است. با امید به پررنگ شدن وجهه‌ی این مناسبت و فراگیر شدن مفاد خواست‌هایِ آن در جامعه، روز جهانی آزادی مطبوعات را گرامی می¬داریم و این روز را به نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات مستقل شادباش می‌گوییم.

#کانون_نویسندگان_ایران
@ettehad
🔴‍ بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران در محکومیت
صدور حکم هجده سال زندان برای سه نویسنده
به دنبال محاکمه‌ی سه عضو کانون نویسندگان ایران در هفتم و هشتم اردیبهشت سال جاری روز گذشته، بیست‌وپنجم اردیبهشت، رای شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب به وکلای پرونده ابلاغ شد. بنا به این ابلاغیه رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن هر یک به شش سال زندان محکوم شده‌اند: یک سال برای اتهام "تبلیغ علیه نظام" و پنج سال برای اتهام "اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور". نامربوط‌‌تر و سست‌بنیان‌تر از این اتها‌م‌ها "دلایل" و "مستندات" آنهاست. به سه نویسنده مجموعا ۱۸ سال حکم زندان داده‌اند که چرا عضو کانون نویسندگان ایران شده‌اید؛ چرا نشریه‌ی داخلی یک تشکل فرهنگی را منتشر کرده‌اید؛ چرا اسناد و مدارک فعالیت‌های پنجاه ساله‌ی کانون را در کتابی گرد آورده‌اید؛ چرا بر مزار احمد شاملو و محمد مختاری و جعفر پوینده رفته‌اید؛ چرا پای بیانیه‌های دفاع از آزادی بیان نویسندگان و هنرمندان و مخالفت با اعدام و سانسور امضا گذاشته‌اید!
این کدام "امنیت کشور" است که انتشار نشریه و بیانیه‌ی اعتراضی اقدام علیه آن محسوب می‌‍‌شود؟ امنیت چه کسانی با عضویت در کانون و رفتن بر مزار شاعران و نویسندگان به خطر می‌افتد؟ هر دادگاهی که حتی با اندکی عدالت و استقلال همراه باشد و ذره‌ای حق انسان در آن رعایت شود نیز این نوع "مستندات" را نه ادله‌ی جرم بلکه بهانه‌ی پرونده‌سازی تلقی می‌کند. در حقیقت آنچه در پرونده و دادگاه سه عضو کانون مبنای اتهام و صدور حکم قرار گرفته است چیزی جز گام نهادن در راه آزادی بیان و مخالفت با سانسور نیست و درست به همین سبب آنها محاکمه و محکوم به تحمل حبس شده‌اند؛ اما این فقط محاکمه‌ و محکومیت سه نویسنده نیست، تنها محاکمه‌ی کانون نویسندگان ایران نیست. محکومیت همه‌ی نویسندگان و کسانی است که می‌خواهند از حق آزادی بیان برخوردار باشند. به این گونه محاکمه‌ها و حکم‌هایی که در چند دهه‌ی اخیر برای پراکندن رعب و وحشت و سرکوب آزادی بیان به وفوردر جریان بوده است، باید پایان داده شود.
کانون نویسندگان ایران پرونده‌سازی و صدورحکم ‎های سرکوبگرانه‌ بر ضد رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن را محکوم می‌کند و خواهان لغو بی‌قید و شرط این حکم‌ها و مختومه کردن پرونده است. همچنین از همه‌ی نویسندگان و انسان‌های مدافع آزادی بیان می‌خواهد تا از هر راه ممکن به دفاع از این سه نویسنده بپردازند.
کانون نویسندگان ایران
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸
#کانون_نویسندگان_ایران
https://t.me/ettehad/70513
گزارش
🔴آزادی بیان در هفته‌ای که گذشت (۱۶ – ۲۲ مرداد)

۱۶ مرداد: کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیه خواهان لغو حکم زندان نیما صفار نویسنده ساکن گرگان شد. در همین روز حکم ۴ سال و ۶ ماه زندان و دو سال محرومیت از فعالیت مطبوعاتی مسعود کاظمی تایید شد. اتهام این روزنامه نگار توهین به رهبری، نشر اکاذیب و توهین به مقامات دیگر است. مسعود کاظمی به دلیل ناتوانی در تودیع قرار وثیقه یک میلیارد تومانی از سوی قاضی مقیسه رییس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب از اول خرداد سال جاری در بازداشت به‌سر می‌برد. در همین روز، حکم ۸ سال حبس سینا عمرانی، فعال دانشجویی تایید شد. حکم این فعال دانشجویی از سوی قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب صادر شد.
۱۷ مرداد: آیدا کیخانی بازیگر و کارگردان تئاتر و محمد یعقوبی، کارگردان با استناد به مضمون پست‌های اینستاگرامشان، ممنوع فعالیت شدند.
۱۸ مرداد: مرداس طاهری از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر به یک سال حبس تعلیقی محکوم شد. مرداس طاهری موزیسین و فعال هنری در روز یازده اردیبهشت در مقابل مجلس به اتهام اخلال در نظم عمومی بازداشت شد.
۱۹ مرداد: فاروق ایزدی، محقق و مترجم بهایی به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شد. در دادنامه صادره توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی، به ریاست قاضی مقیسه اتهام این شهروند بهایی، اقدام علیه امنیت کشور از طریق تشکیلات بهایی عنوان شده است. در همین روز سپیده قلیان، فعال کارگری در شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه محاکمه شد. وی در دادگاه اعلام داشت که در زمان بازجویی تحت فشار و شکنجه قرار گرفته و مجبور به اعتراف ساختگی شده است و اتهامات وارده را قبول ندارد. در همین روز دادگاه تجدیدنظر حامد آیینه وند روزنامه‌نگار را به ۶ سال حبس محکوم کرد. او در تیرماه سال گذشته توسط ماموران امنیتی بازداشت شد. باز در همین روز دادگاه ناهید خداجو عضو هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران در شعبه ۴ بازپرسی دادسرای اوین برگزار شد. اتهام ناهید خداجو "اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی" و "اخلال در نظم و آسایش داخلی کشور" است. در این روز حدود ۲۰۰ نویسنده، شاعر و هنرمند ایرانی با انتشار بیانیه‌ای به حکم ۸ ماه زندان برای نیما صفار، شاعر و نمایشنامه‌نویس، اعتراض کرده و این حکم را نتیجه «بی‌تفاوت نبودن» وی به وضع موجود دانسته‌اند.
۲۰ مرداد:. دادگاه بدوی امیرحسین محمدی فرد و ساناز الهیاری به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد. در طول دادگاه قاضی اجازه هیچ دفاعی را به این دو نفر نداد و با تودیع وثیقه برای ساناز الهیاری نیز مخالفت کرد. امیرحسین محمدی فرد نیز اعلام کرد در اعتراض به این بی عدالتی آشکار و محقق نشدن خواسته‌های به‌حقشان تا اطلاع ثانوی اقدام به اعتصاب غذای خشک خواهد کرد. در همین روز جمعی از فعالان مدنی و صنفی در اعتراض به حکم ۱۳ سال حبس کمال جعفری یزدی، استاد دانشگاه ساکن مشهد، مقابل محل برگزاری دادگاه تجدیدنظر وی دست به تجمع زدند که تعدادی از آنان بازداشت شدند
۲۱ مرداد: فرهاد شیخی عضو اتحادیه ازاد کارگران ایران از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر توسط دادگاه کیفری دو تهران به ۴ ماه حبس و ۵ ضربه شلاق محکوم شد. این حکم به مدت دو سال تعلیق شده است. اتهام وی، اخلال در نظم و آسایش عمومی اعلام شد.
۲۲ مرداد: جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات مرضیه امیری، خبرنگار روزنامه شرق و از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر برگزار شد. دادگاه وی در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب با ریاست قاضی مقیسه برگزار شد. اتهامات مرضیه امیری "اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی" و "تبلیغ علیه نظام" و "اخلال در نظم عمومی" اعلام شد. قاضی دادگاه با درخواست وی مبنی بر تبدیل قرار بازداشت موقت به صدور قرار وثیقه مخالفت کرد.

#کانون_نویسندگان_ایران
@ettehad
🔴نظر بر خبر
تایید حکم‌های بدوی در دادگاه‌های تجدید نظر

در همین چند روز اخیر احکام برخی فعالان کارگری و فرهنگی در دادگاه‌های تجدید نظر تایید شد:

🔹علی‌رضا ثقفی مترجم و فعال کارگری و فرهنگی یک سال

🔸هاله صفرزاده نویسنده و فعال کارگری یک سال

🔹پروین محمدی فعال کارگری یک سال

🔸پوریا عالمی طنزنویس یک سال

🔹کیومرث مرزبان طنزنویس ۲۳ سال و ۹ ماه

🔸عالیه مطلب‌زاده فعال فرهنگی و حوزه زنان ۳ سال

اینها بخشی از اسامی کسانی است که در یکی دو هفته اخیر احکام دادگاه‌های بدویشان تایید و رسانه‌ای شده است. دو نفر نخست لیست بالا (علیرضا ثقفی و هاله صفرزاده) عضو کانون نویسندگان ایران نیز هستند و بقیه - جز پروین محمدی - اهل قلم و حوزه‌ی فرهنگ‌. شمار حکم‌های صادر شده در دادگاه‌های بدوی بسیار است و در نوبت "تجدید نطر" ؛ اما اینجا به موارد تایید شده نطر داریم.
این نکته دیگر به معلومات عمومی مردم بدل شده که هدف از صدور حکم‌های سنگین و بازداشت‌های فراوان چیزی جز هراس‌افکنی و خاموش کردن اعتراض‌ها و سنگین و ترسناک کردن هزینه‌ی انتقاد و اعتراض نیست. تایید حکم‌های دادگاه‌های بدوی در دادگاه‌های تجدید نظر نیز اجرا و انجام همین هدف را دنبال می‌کند و مکمل مراحل پیشین است. تایید حکم اولیه در حقیقت تایید دادگاه و قاضی و روند دادرسی نیز هست. تایید همه‌ی آن برخوردهایی است که از روزهای آغازین پرونده‌سازی با "متهمان" می‌شود. وقتی مراجع بالاتر در بیشتر – نزدیک به همه - موردها نتایج و رفتارهای مراجع پایین‌تر را تایید می‌کنند یعنی: ادامه بدهید! همین‌طور پیش بروید! این‌گونه تایید در خود تشویقی نهفته دارد و به تکرار و تداوم برخوردها می‌انجامد. زیرا هدف تعریف شده برای دستگاه قضایی، سیاسی است و راه و روش‌ها نیز ناگزیر سیاسی می‌شود. از چنین دستگاهی انتظار رفتار قضایی نباید داشت. این را دهه‌ها شاهد بوده‌ایم و در دوره‌هایی که مطالبات و اعتراض‌های مردم و به تبع آن فعالیت کنشگران اجتماعی و سیاسی افزایش یافته است، بیشتر و روشن‌تر دیده‌ایم. در همین لیست کوتاه بیش از سی سال زندان برای شش فعال اجتماعی و فرهنگی به تایید مراجع بالاتر رسیده است بی‌آنکه برای رسیدگی به اعتراض "متهمان" جلسه‌ای تشکیل بدهند و حرف آنها و وکیلانشان را بشنوند. آخر کجای همین دنیای عاری از عدالت انسانی یک طنزنویس را به زندان محکوم می‌کنند و پس از هفت سال به فکر اجرایش می‌افتند؟ یا کجاست آنجا که طنزنویس دیگری را به "جرم" نوشتن در سایت‌های خارج کشور به ۲۳ سال و ۹ ماه زندان محکوم می‌کنند؟ یا کسانی را به سبب دفاع مسالمت‌آمیز از حقوق کارگران و زنان و روزنامه‌نگاران به زندان می‌اندازند؟ تجارب تاریخی نشان داده‌اند که این‌گونه شیوه‌ها و بی‌عدالتی‌ها و سرکوب آزادی بیان میخی نیستند که پایه‌ای را محکم کنند، موشی جونده‌اند.

#کانون_نویسندگان_ایران
@ettehad
🔴بازداشت منشی منتخب هیئت دبیران کانون
آرش گنجی منشی هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران روزیکشنبه صبح در خانه بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شد.
صبح روز یکم دی ماه چند مامور به خانه‌ی آرش گنجی وارد شدند و پس از تفتیش محل بعضی لوازم و مدارک ایشان را ضبط و خودش را بازداشت کردند. ماموران خود را "پلیس امنیت" معرفی کرده‌اند. از محل بازداشت و وضعیت آرش گنجی تا لحظه تنظیم خبر اطلاعی در دست نیست.
#کانون_نویسندگان_ایران
@ettehad
رضا خندان (مهابادی) به مرخصی استعلاجی آمد

روز ۴ دی ماه، خانواده و وکیل #رضا_خندان_مهابادی ، نویسنده، پژوهشگر و عضو #کانون_نویسندگان_ایران موفق شدند برای او از زندان مرخصی استعلاجی بگیرند‌. عصر دیروز خندان از بیمارستان طالقانی به بیمارستان دیگری منتقل شد تا خانواده‌اش بتوانند بر روند درمان او نظارت داشته باشند.
#رضا_خندان_مهابادی از ۳۰ آذر ماه در پی ابتلا به کرونا از زندان به بیمارستان طالقانی منتقل شد و خانواده‌ی او تلاش خود را برای گرفتن مرخصی استعلاجی آغاز کردند. خانواده و وکیل خندان توانستند برای ادامه‌ی درمان او یک مرخصی استعلاجی پنج روزه بگیرند. این مرخصی اگرچه برای طی روند درمان ناکافی است، اما به خانواده‌ی خندان این امکان را می‌دهد که با انتقال او به بیمارستان جدید و دسترسی به پرونده‌ی پزشکی‌اش، روند بهبود را سرعت بخشند. خندان به بیماری قلبی مبتلاست و تا این لحظه نیز تأخیرهای عامدانه در اعزام او به بیمارستان و آغاز دیرهنگام درمان و طولانی شدن فرایند گرفتن مرخصی استعلاجی، جان او را در معرض خطر جدی قرار داده است.
🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
#آزادی_بیان در هفته‌ای که گذشت (۲۶ آذر تا ۳ دی ۱۴۰۰)

بند اول منشور #کانون_نویسندگان_ایران : آزادی اندیشه و بیان و نشر در همه‌ی عرصه‌های حیات فردی و اجتماعی بی هیچ حصر و استثنا حق همگان است. این حق در انحصار هیچ فرد، گروه یا نهادی نیست و هیچ‌کس را نمی‌توان از آن محروم کرد.

🆔
https://t.me/ettehad
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20